تقارن رحلت امام خمینى قدس سره با یوم الله پانزدهم خرداد نکته ظریفى را دربر دارد. این تقارن عجیب , علاقه و دلبستگى امام را به 15خرداد بیان مى کند. 15خرداد آغازین نقطه نهضت مردم مسلمان ایران به رهبرى امام بود که خودجوشان در عاشوراى 15خرداد 42به خیابانها ریختند و با خون خود نخستین برگ انقلاب اسلامى را تحریر کردند و اولین ستون جمهورى اسلامى را بنیان نهادند. در آن روزهاى حساس که امام از دید مردم پنهان بود و دشمن نقشه هائى خطرناک براى نابودى نهضت نوپاى امام در سر مى پروراند و هرچند بسیارى از مقدس مآب هاى متحجر که ماسک اسلام پناهى شاه آنا ن را به اعتراض و محکوم کردن نهضت وا مى داشت, و مردم را از مقابله و اعتراض به شاه دور مى ساخت و على رغم ضربه هایى که آنان بر پیکره نوزاد نهضت وارد کردند , با این حال مردم از چنان ایمان راسخى برخوردار بودند که تمام نقشه هاى شاه و اعوان و انصارش بر باد رفت و هر روز بر یاران امام افزوده مى شد.
لذا مهم ترین دست آوردهاى پانزده خرداد را مى توان در سه امر خلاصه کرد :
1ـ وحدت ملى
2ـ رسوا شدن شاه
3ـ بى نتیجه بودن تبلیغات مقدس مآبان
وحدت ملى
البته وحدتى که در آن روزها به چشم مى خورد در میان تمام اقشار ملت نبود زیرا بسیارى از مردم هنوز از خواب بیدار نشده بودند ولى این وحدت به خوبى در میان حوزه و دانشگاه دیده مى شد و با قیام امام, دیوار سیاه اختلافى که به دستور انگلیس ها و با اجراى طرح از سوى دست نشانده شان رضاخان در میان این دو جبهه فرهنگى ایجاد شده بود از هم فرو پاشید و با روشن گریهاى مداوم امام , جوانان دانشجو که سالهاى سال از حوزه فاصله گرفته بودند به سوى آن بازگشتند و با روحانیان مبارز جوان کمیته هاى انقلابى پنهانى تشکیل دادند و دانشگاه و حوزه مهمترین سنگر پخش و توزیع نشریات علیه رژیم منفور پهلوى بود . این دو مرکز مهم که خواب را از دیدگان شاه و عواملش ربوده بود و تمام نقشه هاى دیرینه دشمنان اسلام را نقش بر آب کرده بود با تفاهم و نزدیک شدن به هم زیر سایه رهبرى امام با شعار واحد و در صف واحد علیه شاه جبهه اى واحد تشکیل دادند و به مرور زمان به روشنگرى میان اقشار مختلف مردم پرداختند تا آنکه ملت را آماده براى سرنگون سازى شاه نموده و در 22بهمن57 این به هم پیوستگى با رهبرى هاى مستمر امام به انجام رسید و کارى که شاید صدها سال مردم منتظرش بودند به وقوع پیوست و حکومت اسلامى در این خطه شهید پرور به پیروزى رسید . اما جرقه اول را کفن پوشان ورامینى سر پل باقر آباد زدند و اینان از همین اقشار مستضعف بودند که هرگز نباید فداکاریهاى آن عزیزان به فراموشى سپرده شود . عشق و علاقه به روحانیت و مرجعیت بود که آنان را واداشت تا کفن پوشیده به مصاف دشمن تا دندان مسلح بروند و شاه خیال مى کرد با یک قتل عام عمومى مى تواند غائله ! را خاموش کند . او هرگز باور نمى کرد که این کشتارها و به شهادت رساندن چند صد نفر, صدها هزار نفر را بیدار مى سازد و آماده شهادت در راه احقاق حق مى کند.
رسوا شدن شاه قبل از به حکومت رسیدن محمد رضاى منفور, پدرش رضاخان با دیکتاتورى و قلدرى حکومت مى کرد و براى همگان روشن بود که شخصى است ضد دین و ضد روحانیت. او با زور نتوانست در ایران بیش از مدتى کوتاه حکومت کند و انگلیس ها ناچار او را از ایران اخراج کرده و به جزیره اى دور دست تبعید نمودند. محمدرضا با ماسک اسلام پناهى به میدان آمد و خود را طرفدار دهقانان و طبقات محروم جلوه مى داد و براى محرومان کشور اشک تمساح مى ریخت . او با این تزویر مکارانه مى خواست اسلام را از بین ببرد و مستضعفان را - که بیشترین اقشار ملت را تشکیل مى دادند - از روحانیت دور سازد و با لوایح ششگانه اش و اصلاحات ارضى اش بسیارى را فریب داده بود ولى در روز 15خرداد قسمت عظیمى از ترفندهاى مردمى اش در هم فروریخت زیرا نه تنها دهقانان بلکه زنان و کودکان بى گناه و مظلومشان را نیز به گلوله بست . و این جنایت بى سابقه او را براى همیشه رسوا ساخت . جان کندى رئیس جمهور وقت آمریکا تزى را به شاه ارائه داده بود که شاه را از پشتیبانى مردم محروم برخوردار سازد و خود به راحتى اموال بیت المال را چپاول کند ولى امام همیشه بیدار با قیام خود, مردم را از نقشه هاى امریکا با خبر ساخت و نگذاشت که دکترین جان کندى جا افتد . و از آن سوى , شاه هم که با مردم سخت درگیر شده بود و آنان را به رگبار گلوله بسته بود نه تنها این امر تز جان کندى را مى شکست بلکه دشمنى امریکا از همان روز براى مردم ایران مشخص گردید و شاه و اربابانش را مفتضح ساخت.
دشمنى مقدس مآبان آن قدرى که امام از تحجر گرایان و مقدس نمایان احمق نگران بود از امریکا و شاه نگرانى نداشت زیرا آنان چون گرگانى بودند که در لباس میش ضربه به اسلام متحرک و سازنده مى زدند و مى خواستند نورى را که امام در قلوب مردم افروخته بود , با حرکت هاى موذیانه شان خاموش سازند. امام از آنها سخت مى هراسید زیرا در لباس مقدس روحانیت بلکه گاهى در لباس مرجعیت به نهضت اسلامى ضربه مى زدند و مردم را از حرکت و نهضت باز مى داشتند.
امام در منشور روحانیت 3 / 12 / 67 مى فرماید:
((اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشوراى پانزده خرداد رقم خورد. در پانزده خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود , مقابله را آسان مى نمود بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حیله و مقدس مآبى و تحجر بود.
گلوله زخم زبان و نفاق و دورویى بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب , جگر و جان را مى سوخت و مى درید. در آن زمان روزى نبود که حادثه اى نباشد ... امریکا و نوکرش پهلوى مى خواهند ریشه دیانت و اسلام را بر کنند و عده اى روحانى مقدس نماى نا آگاه یا بازى خورده و عده اى وابسته که چهره شان بعد از پیروزى روشن گشت , مسیر این خیانت بزرگ را هموار مى نمودند . آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است از هیچ قشر دیگرى نخورده است .))
و راستى هم همین طور است . این مقدس مآبان مانند ابو موسى اشعرى در روزگاران آغازین اسلام در برابر امیر المومنین علیه السلام با آن عظمت و بزرگوارى ایستادند و رخنه در میان مردم ایجاد کردند و با قیافه حق به جانب دست على را از پشت بستند , لذا اگر امام خمینى از دست اینان مینالید حق داشت . البته تفاوتى که میان امروز و آن روز است این است که ملت ایران به رهبر خود با وفا بود و از ایمان محکمترى برخوردار ولى على علیه السلام , مظلوم همیشه تاریخ , گرفتار افرادى نادان و بى خرد بود که با یک حرکت ناجوانمردانه که به صورت طرفدارى از قرآن و اسلام در مى آمد, 180 درجه تغییر مسیر مى دادند و به هر حال دل امام مانند جد بزرگوارش همیشه از دست آن روحانى نمایان به درد مى آمد و در رنج بود.
امام براى مقابله با آنان که بسیار دشوار و سخت مى نمود , حرکتى طولانى را آغاز کرد و با سخنرانیها و اطلاعیه هاى پى در پى و درسهاى فقهى حکومت اسلامى (در نجف اشرف) مردم را از تز خطرناک جدایى دین از سیاست بر حذر مى داشت و دین را هرگز از سیاست جدا نمى دانست و با پیگیرى این نظریه بسیار مهم, توانست ملت را در صحنه مبارزه حاضر سازد و این سیاست استعمارى را مانند طرفداران آن به زباله دان تاریخ بیافکند . در نتیجه آگاهى ملت و توإم شدن دین با سیاست و وحدت روحانى و دانشجو , مبارزه را بدون توقف به پیش راند تا آنکه صفحه سیاه و ننگین شاهنشاهى را براى همیشه از پرونده ایران اسلامى پاک ساخت.
افشاگریهاى امام و همکارى روحانیون فعال و آگاهى چون مرحوم شهید سعیدى و شهید غفارى و وفادارى ملت متعهد , راه نهضت را پیوسته هموار ساخت و حاکمیت اسلام را در ایران محقق نمود و بحمدالله همه شاهد بودیم که در زمان نسبتا کوتاهى این مبارزات مخلصانه و خداخواهانه به نتیجه رسید و پرچم پر افتخار انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى در ایران به اهتزاز درآمد .
نگرانى امام
دوازده سال است که از رحلت امام مى گذرد. جاى آن دارد که با هم به سوک عزاى آن بزرگمرد تاریخ انسانیت بنشینیم وبر فقدانش اشک بریزیم . ولى به خدا آنچه روح امام را مى آزارد - چنانکه همیشه مى فرمود - هرگز دشمنى آمریکا و جهانخواران نیست , بلکه اختلاف و تفرقه است . اگر ملاحظه کنید امام در بسیارى از سخنرانیهایش , از وحدت و پرهیز از اختلاف حرف مى زد. حال باید دید آنهائى که خود را پیرو او مى دانند و به خط امام مى نازند , در این زمینه چقدر پیشرفت کرده اند؟! متإسفانه باید بگویم که نه تنها در جا زده اند بلکه عقبگرد نیز نموده اند . آنهائیکه بیش از همه و پیش از همه باید از وحدت سخن بگویند ومردم را از تفرقه و جدائى , جدا سازند , خود آتش بیار معرکه شده اند و با پرخاش و تهمت و ناسزا به یکدیگر , مردم را سردرگم یا به جان هم انداخته اند و ناخواسته بیشترین خدمت را به دشمنانشان مى کنند. جا دارد که روح بلند امام از این وضعیت خطرناک و نگران کننده , در رنج باشد چرا که مى بیند همانهائى که چشم امیدش به ایشان دوخته بود, و مى بایست بیش از دیگران به فکر اسلام و انقلاب باشند , در برابر یکدیگر قرار گرفته اند و چند دستگى ایجاد کرده اند و اگر الطاف الهى و نظر مستقیم امام زمان صلوات الله علیه نبود, خدا مى داند که از انقلاب اثرى نمى ماند.
امام با هشیارى منحصر به فرد خویش امروزها را به دقت مى نگریست لذا همواره با دلسوزى از مسئولان و روحانیت مى خواست از اختلاف جدا بپرهیزند و از انقلاب با جان و دل دفاع کنند و چه شیرین است سخن یار - در این زمینه - که باید با دقت نه یک بار بلکه چندین بار آن را بخوانیم و تکرار کنیم و به مردم گوشزد نمائیم تا شاید مومنان را بهره رساند ((و ذکر ان الذکرى تنفع المومنین)).
امام در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در روز 28 / 4 / 62 چنین فرمود:
مطلب دیگرى که باز انسان را مى ترساند که خداى نخواسته مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند و بدانید که مى بیند اگر خداى نخواسته بشود و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد. اگر در صنف - فرض کنید - کامیونداران اختلافى پیدا شود به صنف دیگر سرایت نمى کند. کامیوندارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هیچ کارى ندارد, سرایت هم نمى کند اما اگر در صنف ما اختلاف پیدا شود به بازار هم کشیده مى شود, به خیابان هم کشیده مى شود براى اینکه شما هادى مردم هستید. مردم به شما توجه دارند. قهرا یک دسته دنبال شما یک دسته دنبال آن کسى که با شما مخالف است و یک وقت مى بینید که در همه ایران یک اختلافى از ناحیه ما پیدا شده است. مائى که همه را دعوت مى کنیم به اینکه مردم همه با هم باشند, اتحاد کلمه ملت را به اینجا رسانده است, خودمان اختلاف پیدا بکنیم!! و این را من به شما عرض کنم: ما و شما نباید خودمان را بازى بدهیم. اختلاف ریشه اش از حب نفس است. هر کس خیال مى کند که من براى خدا این آقا را باهاش اختلاف مى کنم, یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجا است. حسن ظن به خودش نداشته باشد, سوء ظن داشته باشد. ریشه همان ریشه شیطانى است که آن حب نفس انسان است . و این اختلاف اگر خداى نخواسته در بین آقایان پیدا شود قهرا این اختلاف به بازار مى کشد , به خیابان مى کشد و آن چیزى که این جمهورى را حفظ کرده, وحدت و انسجام این جمعیت است . یعنى ملت با هم بودند که توانستند چنان معجزه اى را ایجاد کنند. اگر چنانچه به واسطه اختلاف ما, یک وقت اختلاف به بازار هم بکشد که خواهد کشید, به خیابانها هم بکشد, به اصناف دیگرى هم بکشد, این تمام وزرش به گردن ما است. اینکه شما خیال کنید که نه! من براى خدا این آقا را - مثلا- به او چه مى کنم , این اشتباه است . براى خدا نیست. انسان گول نفس اماره خودش را مى خورد به اینکه چیزهائى که در دیگران است به نظرش مى آید که خیلى بد است, خیلى کار بدى دارد مى شود! اسلام از بین مى رود! نباید ما خودمان را گول بزنیم.
بنشینید آخر شب فکر کنید. محاسبه یکى از امورى است که در سیر انسانى باید باشد که در آخر شب فکر کند به اینکه تو امروز که با این آقا اختلاف دارى و حالا شدید دو دسته , یک دسته دنبال آن آقا و یک دسته دنبال آن آقا, ریشه اش چیست؟ براى خداست؟ این عیبى را که شما در او مى گوئید در خودتان نیست؟ این چیزى را که در دیگران بزرگ مى شمارید و در خودتان هرچه مى توانید کوچکش مى کنید و پرده پوشى مى کنید , این عمل , شیطانى نیست ؟! اگر اختلاف ماها - آن هم اختلافى که من شک ندارم بر سر دنیاست نه براى خدا - اگر این اختلافات موجب اختلاف بین مردم بشود و موجب این بشود که شکست بخورد جمهورى اسلامى وتا قرنها نتواند سرش را بلند کند, این جرمى است که خدا مى بخشد بر ما؟! باید توجه کنیم. ما نباید به خودمان مغرور شویم و حسن ظن به خودمان داشته باشیم که این مائیم که چه هستیم و دیگران نیستند.
باید به دیگران حسن ظن داشته باشیم و اعمالشان را حمل بر صحت کنیم و نسبت به خودمان سوء ظن داشته باشیم و اعمالمان را تفتیش کنیم که براى چیست؟ چرا من اشکال مى کنم ؟ ((روحانیون! ائمه جمعه و جماعات! علماى شهرها! مسئولان کشور! کارگزاران ایران! دولتمردان!
شوراى نگهبان! مجلس خبرگان! مجلس شورا و همه دست اندرکاران و اندیشمندان! این سخنان جاویدان امام خطاب به همه است . استدعا دارم همه این مطالب را بخوانید و با دقت هم بخوانید و راستى محاسبه کنید تا منشإ این همه اختلافات انقلاب برانداز پیدا شود و از آن جدا فاصله گرفته شود. آیا نگرانى امام به جا نیست؟ آیا امام بیش از هیجده سال قبل , امروز را با دقت ترسیم نکرده است ؟ چقدر جالب و گویا ترسیم کرده تو گوئى هم اکنون با ما سخن مى گوید و فریاد برمىآورد که: بس است ! آتش بس ! به مردم رحم نمى کنید, اقلا به خودتان رحم کنید !
عزیزان! بیشتر به فکر باشید و به آینده بیاندیشید! خصوصا این روزها که تنور انتخابات ریاست جمهورى گرم گرم است , نگذارید این تنور, ایمان شما را بسوزاند. اختلافات خود را کنار بگذارید و به اسلام و انقلاب و کشور و ملت بیاندیشید که به خدا آسمان تیره و ابرهاى سهمگین خشم الهى ممکن است باران غضب را بر سر ما ببارد و آنگاه زانوى غم پشیمانى به سر گرفتن سودى نخواهد داشت .
اى دولتمردان! تا دیر نشده است اختلافات ریشه کن را ریشه کن سازید. با کلنگ تفرقه بنیاد انقلاب اسلامى جوان را ویران نکنید. و اکنون در سالروز رحلت امام و مقتدایتان فرصتى است مناسب که به خودآئید و از حب نفس - که منشإ تمام مشکلات و بدبختیهاست - دست بردارید و با یکدیگر مانند قبل از پیروزى الفت و محبت داشته باشید و انقلاب را از گزند قطعى مصون نمائید و روح امام را دگر بار شاد سازید , به این امید که خداوند نیز بر ما منت گذارد و به خاطر این ملت شریف , کشور اسلامى ایران را از کودتاى خزنده اى که ناخواسته با دست خودمان و خواسته با آتش افروزى دشمنان در حال شکل گیرى است برهاند . آمین رب العالمین .