بسیج جهانى براى نجات رژیم صهیونیستى
رژیم غاصب اسرائیل خود طرحى امریکایى ـ انگلیسى و استکبارى است که با توسل به زور و در راستاى خدمت به طرح ضد اسلامى و مسلمانان در قلب جهان اسلام کاشته و تحمیل شد. این کیان غاصب عبارت از پادگان خط مقدم نظامى متعلق به همه دشمنان اسلام و مسلمانان است که متکفل حمایت و دفاع از آن شده اند, زیرا سقوط آن سرآغاز سرنگونى و فروپاشى آنان به شمار مى رود و نابودى آن (اسرائیل) زنگ خطر نابودیشان را به صدا درمىآورد و در نتیجه سرآغاز ره یافت مجدد اسلام و مسلمین به عزت و سربلندى و سیطره بر جهان خواهد بود. به همین سبب آنها (استکبار جهانى) مواظب این مولود نامشروع و شرور هستند.
بیانیه بلفور
بواسطه بیانیه بلفور (1917م) انگلیسى و موافقت امریکایى ـ فرانسوى رژیم صهیونیستى را قولا به وجود آوردند و با قیمومیت بریتانیا بر فلسطین, اعمال سرکوب و تروریسم و دست و پا کردن رژیمها و حکام عرب و مسلمان وابسته اى که در طول تاریخ درگیرى جهاد و مبارزات مردم فلسطین را ناکام گذارده اند, شکلى عملى به خود گرفت.
قیام 1936م
ملت فلسطین با قیامهاى متعدد و پیاپى خود در برابر اشغالگرى انگلیس, کوچ صهیونیست ها و میلیشیاهاى نظامى آنها به استقامت و پایدارى پرداخته است و نیرومندترین و پردامنه ترین این قیامها, خیزش 1936م بود که با اعتصاب سراسرى, تظاهرات و درگیرى آغاز شد و طى آن بریتانیا از حکام وابسته عرب و مزدوران خود استمداد طلبید تا با ترفند اعتماد به دوستى بریتانیایى, رهبران ملت فلسطین را براى توقف قیام خویش تحت فشار قرار دهند و چنین نیز شد و حکام عرب براى فلسطینیان (در صورتى که قیام خود را خاتمه نبخشند) خط و نشان کشیدند.
قطعنامه تقسیم
هنگامى که مقاومت و پایدارى ملت فلسطین در برابر طرح صهیونیستى شدت یافت امریکا و اروپا با اعمال فشار و بهره گیرى از نفوذ خود طرح تقسیم فلسطین میان عربها و یهودیان را در سال 1947م از تصویب سازمان ملل گذراندند.
فاجعه فلسطین
در سال 1948م با اعلان پایان قیمومیت بر فلسطین از سوى بریتانیا و گسترش پایدارى ملت فلسطین در برابر میلیشیاهاى یهودى ـ صهیونیستى , ارتشهاى عرب (طبق دستورات صادره انگلیسى به حکام وابسته عرب) به حرکت درآمدند تا خیزش و مبارزات مردم فلسطین را سرکوب و آنها را به ترک دیار خویش و واگذارى این مهم (جنگیدن) به ارتشهاى کم شمار, فاقد تسلیحات کافى و تحت فرماندهى افسران انگلیسى و افرادى وابسته فرا بخوانند.
لیکن با این همه جمعى از افسران و سربازان شرافتمند عرب به همراه گروهى از مجاهدان مسلمان اخوان المسلمین کشورهاى سوریه, اردن, مصر و عراق و در کنار رزمندگان فلسطینى توانستند ارتش صهیونیستى را در چندین درگیرى شکست دهند و تا آستانه نابودى کامل صهیونیست ها پیش رفتند. البته در این مدت امریکا, بریتانیا و فرانسه از خلال حکام وابسته عرب و از طریق سازمان ملل به تکاپو افتاده بودند تا بتوانند قطعنامه آتش بسى را صادر و ضمن ممانعت از پیروزى عربها, به یهودیان فرصت و مجالى بدهند, جنگ افزار و نیرو تدارک ببینند و شرایط و وضعیت نظامى خود را سامان ببخشند تا بعدها ضمن نقض آتش بس, جنگ و پیشروى خویش را پى بگیرند.
چنین نیز رشد و آتش بس نهایى از سوى صهیونیستها نقض والنقب (معادل یک سوم مساحت فلسطین) و نیز خلیج عقبه (بندرى فلسطینى در دریاى سرخ) به اشغال درآمدند.
سازمان ملل و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستى
در سال 1948م متعاقب اعلام موجودیت دولت ((اسرائیل)) توسط بن گوریون تروریست, ابتدا و بلافاصله امریکا, شوروى, بریتانیا و فرانسه و به دنبال آنها سایر کشورهاى اروپایى این کیان غاصب را به رسمیت شناختند.
پس از آن و در سال 1949م استکبار جهانى هم ابزار خود موسوم به سازمان ملل را براى به رسمیت شناختن این دولت غاصب به خدمت گرفت.
این اقدام سازمان ملل با شرایطى چند همراه بود, شرایطى که نه صهیونیست ها بدان پایبند شدند و نه سازمان ملل بر اجراى آنها پافشارى کرد.
الحاق کرانه به اردن
با اقدام امریکا و بریتانیا به واداشتن عبدالله شاه اردن به الحاق کرانه به اردن که هدف از آن بازداشتن مردم فلسطین از مقاومت در برابر یهودیان اشغالگر و سلب هویت فلسطینى آنان به واسطه اعطاى تابعیت اردنى و مآلا کشتن روحیه مقاومت در وجود آنها بود توطئه تکمیل شد.
چریکهاى فلسطینى
سال 1955م گروههاى چریکى فلسطینى در نوار غزه شکل گرفتند و با انجام عملیات متهورانه دشمن صهیونیستى را متحمل هزاران کشته و مجروح کردند.
به دنبال آن و در سال 1956م بریتانیا و فرانسه همگام با دشمن صهیونیستى براى اشغال نوار غزه و مصر دست به کار شدند تا از این رهگذر تجربه مقاومت را در نطفه خفه سازند.
شکل گیرى سازمان آزادیبخش
سال 1963م آقاى احمد شقیرى سازمان آزادیبخش فلسطین را تاسیس و ارتش نوپایى را متشکل از فلسطینى هاى نوار غزه و پناه جویان فلسطینى در سوریه سامان داد.
این در حالى است که اردن از پیوستن فلسطینى هاى چند میلیونى موجود در آن کشور به ارتش رهائى بخش ممانعت به عمل آورد تا نتوانند از سرزمین هاى آزاد شده پاسدارى کنند و به فکر باز پس گیرى زمینهاى اشغالى خویش نیفتند.
شکل گیرى فعالیت چریکى
آن دسته از عربها که خواهان درهم کوبیدن سازمان آزادیبخش و ارتش آن بودند, موضوع جایگزین را که همانا فعالیت چریکى نشات یافته در سوریه و لبنان بود, به طور جدى مطرح ساختند, لیکن به محض این که این جایگزین شروع به انجام فعالیت چریکى موثرى نمود, دسیسه چینى علیه آن بسان توطئه اى که علیه سازمان آزادیبخش و رهبر آن صورت گرفته بود, آغاز شد.
جنگ 1967م
عربها زمانى به جنگ 1967م کشانده شدند که کشورهاى آمریکا, بریتانیا و فرانسه این دولت صهیونیستى (اسرائیل) را با نیرومندترین و پیشرفته ترین جنگ افزارها و در راس آن سلاح هسته اى مجهز کرده بودند. در جریان این جنگ گروهى از حکام عرب خیانت کرده و کرانه باخترى و نوار غزه را بدون مقاومت قابل ذکرى و ساعاتى پس از آغاز جنگ تسلیم صهیونیست ها کردند.
اتحاد جماهیر شوروى دوست کذایى عربها نه تنها براى خاتمه جنگ و یا عقب نشینى (اسرائیل) از کرانه باخترى, قدس و غزه که آن هنگام به اشغال درآمده بودند, کارى صورت نداد, بلکه حتى سلاحهاى تهاجمى و کارسازى در اختیارشان قرار نداد تا بتوانند زمین هاى خود را باز پس بگیرند.
فعالیتهاى چریکى فلسطینى پس از 1967 م
مقاومت ضد اشغالگرى فلسطینیان در کرانه و غزه شدت یافت, از سویى مقاومت فلسطینى که در اردن در حال شکل گیرى بود نیز گسترش یافته و توانسته بود ضربات کوبنده اى بر پیکره صهیونیستها وارد آورد.
افزون بر این چریکهاى فلسطینى با همکارى جمعى از شرافتمندان ارتش اردن توانست تهاجم (1968/3/21) صهیونیست ها براى از بین بردن چریکهاى فلسطینى در شرق نهر اردن را با شکست روبه رو کنند.
چریکهاى فلسطینى در این نبرد که به نبرد کرامت معروف گشت, موفق شدند دشمن را شکست داده و ضمن انهدام صدها تانک و زره پوش و دیگر ادوات صهیونیست, صدها تن از آنان را کشته و مجروح سازند. این نبرد باعث بالا رفتن روحیه فلسطینیان و عربها شد به طورى که دهها هزار تن براى جنگیدن در کنار نیروهاى مقاومت فلسطینى پیش قدم شدند. در اینجا بود که امریکا, بریتانیا و فرانسه نگران رژیم صهیونیستى شده و در سال (1969 ـ 1970) شاه حسین پادشاه اردن را پیش انداختند تا جنگهاى سختى علیه چریکهاى فلسطین به راه اندازد و ((اسرائیل)) و امریکا نیز از هرگونه کمکى به اردن دریغ نکردند و حتى مانع از پیشروى ارتش سوریه براى حمایت از مقاومت فلسطین شدند.
و بدینسان نیروهاى اردنى قتل عام سپتامبر سال 1970م (سپتامبر سیاه) را مرتکب شدند. در جریان این قتل عام دهها هزار چریک فلسطینى و طرفداران فلسطینى مقیم اردن کشته و مجروح شدند.
جنگ 1973 و قرارداد کمپ دیوید
ارتش هاى عرب (سورى و مصرى) توانستند نیروهاى خود را بازسازى کنند و شش سال پس از شکست ژوئن 1967 وارد جنگ تمام عیار شده و صهیونیست ها و ارتش به اصطلاح شکست ناپذیر آنها را شکست دهند, اما دخالت مستقیم نظامى امریکا و نیز دخالت آشکار قواى صلیبى و استکبارى از یک طرف و زبونى سادات و کرنش او در مقابل امریکا از سوى دیگر مانع از تداوم این پیروزى شده و رژیم صهیونیستى از فروپاشى و زوال نجات یافت.
قرارداد کمپ دیوید میان سادات و بگین بمثابه سرسخت ترین ضربه بر پیکر همبستگى عربى ـ اسلامى بود که مصر را از گردونه درگیرى خارج ساخته و آن را ولو براى مدتى به اردوگاه امریکایى درآورد. البته ناگفته نماند که ملت مصر همچنان بر باورهاى (دشمن ستیزى, مخالفت با عادى سازى روابط با رژیم صهیونیستى و تاکید بر مبارزه در کنار مردم فلسطین و امت عربى و اسلامى تا نابودى ((اسرائیل)) غاصب) خود استوار و پابرجاست.
مقاومت فلسطینى و توطئه مارونى ها در لبنان
مقاومت فلسطینى به لبنان انتقال یافته و توانست بر تعداد نیروها و توان خود بیفزاید و ضربات دردناکى به صهیونیست ها وارد آورد و آنها را سر در گم کند.
در این هنگام باز هم امریکا, بریتانیا, فرانسه و صهیونیست ها وارد عمل شده و مسیحیان مارونى لبنان را به وارد آوردن خنجرى در پشت فعالیت چریکى و کشاندن چریکهاى فلسطینى به جنگ ده ساله داخلى برانگیختند.
صهیونیست ها با اشغال جنوب لبنان در سال 1982م و از خلال همکارى میلیشیاهاى مسیحى مقاومت فلسطینى را در بیروت بایکوت کردند, آنها همچنین با ارتکاب کشتار بیرحمانه در اردوگاه صبرا و شاتیلا که طى آن بیش از سه هزار زن و مرد و کودک و پیر فلسطینى و لبنانى قربانى شدند, این نقشه شوم و پلید را تکمیل کردند. به موازات جنایات صهیونیستى , امریکا دست به تلاش زد تا بواسطه اعمال فشار, مقاومت فلسطینى را از لبنان بیرون براند و آن را در کشورهاى دور دست عربى پراکنده سازد.
انتفاضه 1987 و توطئه فرآیند سازش
انتفاضه فلسطین سال 1987م شعله ور شد و توسط گروههاى اسلامى و پیشاپیش آنها جنبش مقاومت اسلامى ((حماس)) رهبرى شد. انتفاضه توانست شیوه ها و راهکارهاى خود را متحول و از سنگ به سلاح سرد و گرم و عملیات شهادت طلبانه دگرگون سازد و ظرف چند سال خطرى بالقوه براى موجودیت و مشروعیت رژیم صهیونیستى گردد به طورى که چندین دولت صهیونیستى به دلیل ناکامى در متوقف کردن انتفاضه سقوط کردند. در همین برهه شمار کوچندگان متجاوز یهودى به فلسطین اشغالى رو به نقصان گذاشته و بسیارى از آنان از این رژیم گریختند. همچنین عملیات احداث شهرکها متوقف و شهرک نشینان شروع به فرار از غزه و کرانه باخترى به سوى سرزمین هاى اشغالى 1948م کردند با این گمان که شاید بتوانند خود را نجات دهند اما سایه وحشت عملیات شهادت طلبانه آنان را تا تلآویو و نتانیا و... تعقیب نموده و کار به جایى رسید که رابین تصمیم مى گیرد بدون هیچ قید و شرطى از نوار غزه بگریزد.
و دگر بار امریکا و کشورهاى غربى سازمان ملل براى مهار انتفاضه و حمایت از رژیم صهیونیستى در قبال انتفاضه دست به کار شدند و در این رهگذر از همکارى برخى حکام خیانت پیشه عرب بهره مند شدند و نتیجه آن شد که کنفرانس مادرید در سال 1991م برگزار و ساف و رئیس آن به کنفرانس مزبور فرا خوانده شدند تا ضمن به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستى از 80% فلسطین اشغالى 1948م چشم پوشى و بر سر 20% باقیمانده, قدس و آوارگان به مذاکره بنشینند.
پس از آن نوبت به موافقت نامه جنایت بار و ننگین اسلو رسید تا برخلاف منافع ملت فلسطین و نیروهاى مبارز آن همچون ((حماس)) و جهاد اسلامى به سازمان آزادیبخش آماده به رسمیت شناختن صهیونیست ها اعتبارى ببخشد.
سازمانى که متعهد شده بود انتفاضه را متوقف و به مقاومت و نیروهاى مبارز اعلان جنگ بدهد.
تمامى این اقدامات ایذایى (بازداشت ها , ترورها و همدستى با صهیونیست ها در ترور مجاهدان و مبارزان مسلمان) تشکیلات خودگردان علیه گروههاى اسلامى ((حماس)) و جهاد و حتى هماهنگى امنیتى و مبادله اطلاعات با صهیونیست ها که منجر به لو رفتن دهها عملیات جهادى و شهادت طلبانه و کشف و ضبط جنگ افزار و مواد منفجره متعلق به مبارزان و نیروهاى مقاومت گشت, نتوانست سد راه مقاومت اسلامى فلسطین شده و مانع از تداوم آن شود.
اردن و موافقت نامه وادى عربا
و حال نوبت به اردن رسیده بود تا طبق دستور و تحت فشار امریکا موافقت نامه ننگین و ذلت بارى را با صهیونیست ها در وادى عربا به امضا برساند و صلح و همکارى پنهانى خود را آشکار سازد و بدین ترتیب اردن نیز عرصه تاخت و تاز صهیونیست ها گردید.
ترور مهندس یحیى عیاش و انتقام ((حماس))
شیمون پرز تروریست تصمیم به ترور مهندس یحیى عیاش قهرمان و پایه گذار عملیات شهادت طلبانه و کارشناس تخریب مى گیرد.
این اقدام ناجوانمردانه و این جنایت هولناک به دنبال همکارى امنیتى رژیم صهیونیستى و تشکیلات خودگردان در تاریخ 1996/1/5م در نوار غزه به مورد اجرا درآمد و مهندس یحیى عیاش به شهادت رسید و متعاقب آن گردانهاى شهید عزالدین قسام شاخه نظامى جنبش ((حماس)) صهیونیست ها را تهدید به انتقام و خونخواهى شهید یحیى عیاش کرد و طى چندین عملیات شهادت طلبانه در تل آویو, مجدل و قدس بیش از پنجاه صهیونیست را به درک واصل و صدها تن دیگر را زخمى کردند. این عملیات رعب و وحشت زایدالوصفى در دل صهیونیست ها انداخت و آنان را به فرار از فلسطین واداشت کما این که شمار مهاجران اشغالگر یهودى به فلسطین به شدت کاهش یافت و موجى از خشم و نارضایتى علیه دولت شیمون پرز که نتوانسته بود امنیت را براى صهیونیست ها فراهم آورد, براه افتاده و فراگیر گشت.
اجلاس شرم الشیخ (1996) در حمایت و اطمینان دهى به صهیونیست ها
کشورهاى غربى به سردکردگى امریکا و همراهى برخى حکام وابسته عرب و رئیس تشکیلات خودگردان شتابزده در شرم الشیخ مصر گردهم آمدند تا از صهیونیست ها حمایت و آنها را از حال و آینده خود مطمئن سازند و در عین حال دولت پرز را از فروپاشى نجات دهند. آنها نام کذایى ((همایش مبارزه با تروریسم)) را براى این اجلاس خود برگزیدند. در این اجلاس که کلینتون, یلتسین و همه رهبران اروپایى, اغلب حکام عرب و رئیس تشکیلات خودگردان در آن حضور داشتند, ضمن اعلان جنگ همه جانبه علیه جنبش ((حماس)), ضرورت حمایت از ((اسرائیل)) و اطمینان بخشیدن به مردم اشغالگر نسبت به حال و آینده خویش مورد تاکید قرار گرفت.
متعاقب این اجلاس تشکیلات خودگردان بیش از 1500 تن از فعالان و هواداران جنبش ((حماس)) را دستگیر کردند. تشکیلات خودگردان در اقدام دیگرى نهادها و مراکز آموزشى, فرهنگى , بهداشتى و خدماتى و خیریه اى جنبش ((حماس)) را تعطیل و کلیه اموال و تجهیزات آن را مصادره کرد. اما با این وجود مقاومت استمرار یافت و پرز به خاطر ناکامى در امر فراهم سازى امنیت براى صهیونیست ها در انتخابات رژیم صهیونیستى شکست خود تا نتانیاهو با ادعاى متوقف کردن خشونتها و تامین امنیت صهیونیست ها بر سر کار آید.
لیکن وى نیز در ادعاهایش ناکام و توسط انتفاضه و مقاومت و پایدارى مردم فلسطین سرنگون و از صحنه بدر شد تا پس از وى نوبت به فرمانده ستاد ارتش صهیونیستى یعنى ایهود باراک برسد و وى نیز ادعاهاى اسلافش را مبنى بر تامین امنیت و پایان دادن به عملیات جهادى و مقاومت تکرار کند.
انتفاضه الاقصى و خطر بالقوه آن براى رژیم صهیونیستى
انتفاضه الاقصى در روز 28 / 9 / 2000 م آغاز شد و مردم مسلمان و مبارز فلسطین در خیزشى فراگیر به مقابله با صهیونیست ها و در راس آنها شارون جنایت پیشه که صحن مطهر مسجدالاقصى را لوث و مسلمانان را به مبارزه طلبیده بود, برخاستند. خاصه اینکه شارون از حق یهودیان در اداى مناسک مذهبى و ساختن معبدى در حرم مسجدالاقصى به عنوان پیش زمینه انهدام مسجدالاقصى و برپائى هیکل کذایى سخن راند. باراک این جلاد چکمه پوش در زمان نخست وزیرىاش مذبوحانه کوشید با توسل به زور و اعمال خشونت انتفاضه را متوقف سازد که نتیجه معکوس بود و انتفاضه ساز و کارهاى خود را متحول و سلاح جدید همچون خمپاره انداز را وارد صحنه کارزار کرد. سلاحى که شهرکهاى صهیونیستى را زیر رگبار آتش قهر خود گرفت و به فرار انبوه شهرک نشین ها انجامید, علاوه بر این عملیات شهادت طلبانه حتى در قلب رژیم صهیونیستى یعنى تل آویو و غیره رشد فراینده اى یافت. این بار نیز امریکا بسان همیشه کوشید براى متوقف ساختن انتفاضه فشار وارد آورد.
در پى شکست صهیونیست ها و امریکائیان در توقف انتفاضه, باراک سرنگون و این بار صهیونیست ها شارون تروریست را که او نیز وعده تامین امنیت و توقف انتفاضه را داده بود, برگزیدند.
شارون نیز شکست خورده و عملیات جهادى و شهادت طلبانه فلسطینى شتاب و شدت بیشترى به خود گرفت. به نحوى که جنبش ((حماس)) 13 عملیات شهادت طلبانه و جهاد اسلامى نیز چندین عملیات شهادت طلبانه انجام دادند.
عملیات شهادت طلبانه ((حماس)) که توسط شهید قهرمان سعید حوترى در روز 1 / 6 / 2001 م (11 / 3 / 1380) به مورد اجرا گذاشته شد, به اوج خود رسید و بر اثر آن و به اعتراف خود صهیونیست ها 21 کشته و بیش از یک صد مجروح که حال بسیارى از آنها وخیم گزارش شده, بر جاى گذاشت. انتفاضه به واسطه عملیات شهادت طلبانه, خمپاره اندازها و ساخت جنگ افزارهاى جدید رعب و وحشت را در دل صهیونیست ها برانگیخته و موج مهاجرت صهیونیست هاى متجاوز به فلسطین را متوقف ساخت, و اینک مراکز مهاجرت یهودیان از فلسطین مملو از ارباب رجوع شده و مطبوعات (صهیونیستى) به نقد و بررسى مشروعیت حضور صهیونیستى در فلسطین و آینده آن پرداخته اند.
صهیونیست ها در جریان انتفاضه میلیاردها دلار حاصل از صنعت توریسم را از دست دادند علاوه بر آن بسیارى از کارخانجات تعطیل و دهها هزار کارگر و کارمند یهودى کار خود را از دست دادند, هم چنین بودجه هاى بهداشتى و آموزشى کاهش یافت تا در جهت تامین نیازهاى ارتش و خرید سلاح مصرف شود. در طى همین مدت آمار فرار از ارتش صهیونیستى بالا رفته و بیماریهاى روحى و روانى در میان صهیونیست ها به شکل هولناکى شیوع پیدا کرده است.
شارون هر آن چه در چنته داشت به کار گرفت و حتى با استفاده از سلاح هاى امریکایى, غیر نظامیان فلسطینى را بمباران و موشک باران کرد, لیکن با این همه انتفاضه و مقاومت آبدیده تر گشت.
طناب نجات عرفات براى شارون
در تاریخ 1/6/2001 م که سعید حوترى استشهادى قسامى آن عملیات بزرگ را به مورد اجرا درآورد, عقل و صواب را از صهیونیست ها ربود و قدرت تفکر و تصمیم گیرى را از شارون گرفت. انتخاب میان دو گزینه اى بس تلخ:
1ـ یا اینکه با عکس العمل شدیدى پاسخ دهد و صدها فلسطینى را بکشد که پیامدهاى بسیار ناخوشایندى بر رژیم صهیونیستى در عرصه فلسطینى, عربى, اسلامى و بین المللى به دنبال خواهد داشت و صد البته که پاسخ شهادت طلبانه فلسطینى به مراتب کوبنده تر خواهد بود.
2ـ اینکه سکوت اختیار کند و ضربه را به جان بخرد که در این صورت ناتوان و درمانده نشان خواهد داد و شهرک نشین ها و اعضاى دولت از لیکود گرفته تا مذهبیون افراطى علیه او خواهند شورید و در نتیجه کابینه اش سقوط کند و نظیر پیشینیان خود شکست خورده و درمانده به پایان برسد.
تکاپوى امریکایى ـ اروپایى و...
امریکا که اینک به تلاش افتاده است تا مانع از فروپاشى رژیم صهیونیستى شده و از سقوط شارون و فروپاشى دولت وى جلوگیرى کند, از این رو به هماهنگى با صهیونیست ها, اروپائیان, سازمان ملل و برخى حکام عرب روى آورده است تا عرفات را نسبت به زندگى و حکومتش و... بیمناک گرداند.
امریکا همچنین تلویحا از تغییر ایشان و سر کار آوردن رهبران معتدل تر از او دم زده است.
رئیس تشکیلات خودگردان و دار و دسته او که این مطلب را جدى گرفته و نگران پستها, اموال و امتیازات خویش شده اند, بنابر دستورات صریح امریکا, عملیات شهادت طلبانه تل آویو را محکوم و آتش بس فورى و بدون قید و شرطى را اعلام مى دارد. امریکا در اقدام بعدى خود جورج تنت رئیس سازمان اطلاعات مرکزى (سیا) را راهى منطقه مى کند تا شرایط صهیونیست ها را به اطلاع تشکیلات خودگردان برساند. اروپا نیز به نوبه خود نخست وزیران و وزیران ارشد خود را به تلاش واداشته است.
امریکا به این حد اکتفا نکرده و کوفى عنان دبیر کل سازمان ملل را راهى منطقه کرد تا رئیس تشکیلات خودگردان را تحت فشار قرار داده و او را تهدید به متوقف ساختن انتفاضه و مقاومت, بازداشت و دستگیرى مجاهدان مسلمان ((حماس)) و جهاد, جمع آورى سلاحها و پایان بخشیدن به گلوله باران شهرکها و... کند.
این فشارها و تهدیدها ادامه یافت تا اینکه عرفات تسلیم و شرایط امریکا را که در واقع شرایط و مطالبات صهیونیستى است, پذیرفت.
نباید از یاد ببریم که برخى رژیم هاى عرب منطقه در نجات دادن اسرائیل غاصب از پایان حتمى, نومیدى و سرآغاز فروپاشى کامل طرح صهیونیستى سهم داشتند.
اکنون تلاشها براى نجات اسرائیل از زوال از سر گرفته شده است و چنانچه انتفاضه و مقاومت و جهاد و مبارزه را به حال خود رها مى ساختند, قدر مسلم صهیونیست ها وادار به عقب نشینى و خروج ذلت بار و بدون قید و شرط از غزه و قدس (به عنوان اولین گام) مى شدند, همانگونه که یک سال قبل در لبنان زیر ضربات کوبنده مقاومت اسلامى و رزمندگان حزب الله مفتضحانه مهزوم گشتند.
مقاومت متوقف نمى شود... اما!!
تحقیقا ملت فلسطین و نیروهاى رزمنده و مجاهد او مخالفت خود را با توقف انتفاضه و مقاومت به هر شکل ممکن اعلام داشته و مى دارند, گرچه مجاهدان مسلمان از آن بیم دارند که اقدام مجدد تشکیلات خودگردان و دستگاههاى امنیتى آن به بازداشت ها و هماهنگى امنیتى با صهیونیست ها موجب تضعیف عملیات مقاومت شود, اما بى شک هرگز نخواهد توانست مقاومت و عملیات جهادى و شهادت طلبانه را متوقف سازد.
و در این صورت ما به دور خود خواهیم چرخید و رژیم صهیونیستى چون همیشه از میان بعضى از فلسطینیان, عربها و مسلمانان و از میان امریکا و اروپاى صلیبى حامى و ناجى خود از زوال و پایان حتمى خواهد یافت. لیکن این حمایتها تا به ابد نخواهد ماند و این گروه نخواهند توانست این رژیم را از غضب الهى, خشم مسلمانان و ضربات کوبنده رزمندگان مسلمان که به یارى خداوند ضربه نهایى را وارد خواهند آورد و آن را از صحنه وجود برخواهند داشت, ایمن دارند.
((و یومئذ یفرح المومنون بنصرالله ینصر من یشا و هو العزیز الرحیم)).
و آنگاه مسلمانان از نصرت الهى خرسند خواهند شد همانا خداوند هر که را مى خواهد نصرت مى دهد و او بزرگ و مهربان است.