شیفتگان شیطان!
حجه الاسلام والمسلمین محمد تقى رهبر
هر کس در هر گوشه اى از جهان نام امریکا را مى شنود واژه هایى چون سلطه و استعمار و تجاوز و طغیان و قتل و غارت را پیش روى مجسم مى بیند. تاریخ دویست سال اخیر ایالت متحده تصویرى از زورگویى, قلدرى و دخالت هاى سیاسى نظامى و هجوم فرهنگى و تحقیر ملت ها و چپاول ثروت توده هاى محروم جهان است. خوى ددمنشى دولت هاى حاکم بر این کشور از منشإ کشتار و شکنجه و بمباران و آتش و خون در جاى جاى سیاره خاک به همین لحاظ بود که حضرت امام(ره) عنوان ((شیطان بزرگ)) را براى امریکا برگزیدند و به حق چنین است و هر جا از توطئه و تزویر اثرى مشاهده مى شود در آنجا رد پاى امریکا دیده مى شود. پرونده سیاه و آلوده کاخ سفید متضمن حجم عظیمى از اسناد جنایى و ترور و وحشت و قتل و غارت و ترویج فساد در طى دو قرن سلطه استکبارى و دخالت در امور کشورها و کودتاها و خیانت هاست.
از آن زمان که مهاجرین اروپایى راهى سرزمین دور یانکى ها شدند و جاى پاى خود را استوار کردند و تشکیل دولت دادند تصفیه نژادى را آغاز کردند. مردم بومى آن سرزمین, سرخ پوستان و سیاه پوستان را از حقوق اولیه انسانى محروم ساختند و کشتار بى رحمانه نمودند و هنوز هم صاحبان اصلى این قاره از حقوق اولیه انسانى در این کشور محرومند و رفتار سفیدپوستان با رنگین پوستان روزگار برده دارى قرون وسطایى را تداعى مى کند.
در حال حاضر طراحان اصلى سیاست هاى کاخ سفید صهیونیست هاى نژاد پرست و امپراطورىهاى دلار و کارتلهاى نفتى و صاحبان سرمایه هاى عظیم اند که دولت هاى حاکم در این کشور را روى کار مىآورند و همان ها حامیان اصلى رژیم نژادپرست اسرائیل اند که چون غده سرطانى در قلب خاورمیانه در کشورهاى اسلامى کاشته اند.
بمباران هاى اتمى و هسته اى شهرهاى هیروشیما و ناکازاکى در جنگهاى جهانى نمودارى از نظامى گرى ایالات متحده در کشورهاى جهان است, هم چنین عملکرد نظامى این رژیم سلطه گر در هائیتى و بالکان و خاورمیانه و اخیرا افغانستان و... سلسله زنجیره اى از جنایات کاخ سفید و دشمنان صلح جهانى است.
بطور خلاصه امریکا کشورى است مداخله گر, دشمن صلح, غارتگر, متجاوز و مستکبر که پس از فروپاشى شوروى سابق, خود را کدخداى دهکده جهانى مى داند و توقع دولت مردان این کشور این است که جهان دربست در اختیار امریکا و صهیونیسم و امپریالیسم و قلدرهاى زورگو باشد, امریکا با لشگرکشى به اقیانوس ها واعزام ناوها و هواپیماهاى جنگى به آبهاى کشورها و ارعاب و تهدید, درصدد قبضه کردن جهان و حاکمیت بلامنازع است, اما در عین حال آسیب پذیرى کاخ شیشه قدرت اهریمنى امریکا در برابر اراده ملت ها را نیز نباید نادیده گرفت که نمونه آن شکسته شدن هیمنه امریکا از رهگذر انقلاب اسلامى و تسخیر لانه جاسوسى و حقارت و ذلت مستکبران حاکم بر این کشور در برابر رهبرى نظام و اراده ملت و دولت اسلامى است.
O خصومت هاى امریکا با ملت ها
حافظه تاریخ, جنایات امریکا نسبت به ملت ما را هرگز از یاد نمى برد که باهوش ترین افراد از دخالت هاى نامشروع و خصمانه ایالات متحده در سرنوشت کشورمان بى خبر نیستند. از توطئه کودتاى 28 مرداد و سرکوب نهضت مردمى ایران و برگرداندن حاکمیت ننگین دودمان پهلوى گرفته تا سکاندارى سرنوشت سیاسى, اقتصادى, نظامى و فرهنگى کشور طى سى سال سلطنت که در لواى آن انواع اسارت و جنایت, و فساد و استبداد و چپاول و قتل و غارت و... بر این ملت تحمیل شد, تا خصومت و مقابله با نهضت اسلامى و مردمى به رهبرى امام خمینى(ره) و ماجراى ننگ بار کاپیتولاسیون, و تبعید حضرت امام(ره) و کشتار و شکنجه چهره هاى انقلابى و مسلمان و قتل و غارت و سرکوب استقلال طلبان تحت امر سازمان سیا و مستشاران سیاسى نظامى امریکا و نفوذ رژیم صهیونیستى دست نشانده کاخ سفید, در مقدرات فرهنگى و اقتصادى کشور در دوران ستمشاهى و ساماندهى جنگ ویرانگر هشت ساله که با طراحى و همکارى امریکا و متحدانش از غرب و شرق صورت گرفت و اقدامات تروریستى علیه مسئولین نظام نوپاى اسلامى و مردم عادى و حمایت تبلیغى و سیاسى از تروریست هاى دست نشانده و مزدور در داخل و خارج کشور و پناه دادن به دشمنان ملت و میهن اسلامى و ساقط کردن هواپیماى مسافربرى در خلیج فارس و تإسیس پایگاه هاى رادیویى و تلویزیونى و تبلیغ علیه نظام و تخصیص بودجه هاى کلان با هدف جاسوسى و اخلال گرى براى ساقط کردن جمهورى اسلامى و تحقیر ملت و اهانت به ارزشهاى دینى و مقدسات امت مسلمان و تروریست خواندن ما و صدها نظیر اینها که طراحى اش را صهیونیست ها و امریکایى ها به عهده داشتند و علنا به آن تصریح کرده اند.
همه اینها از چهره زشت و خوى استکبارى ایالات متحده و جنایاتش در ایران پرده برمى دارد.
امام خمینى(ره) و افشاى چهره امریکا
با توجه به این موارد بود که امام راحل با روشن بینى ویژه خود امریکا را عامل اصلى همه مصائب کشور نامید و در طول نهضت و قبل و بعد انقلاب بر توطئه هاى امریکا به عنوان ام الفساد انگشت نهاد و سیاست هاى شرق و غرب و دولت هاى استکبارى را تحقیر و افشإ نمود و هیمنه امریکا را شکست و صهیونیسم و امپریالیسم را ریشه همه نکبت ها و بدبختى ملت ها معرفى نمود و در این خصوص سخنان تاریخى و بیادماندنى امام پیش روى ماست:
((رابطه ما با امریکا رابطه یک مظلوم با ظالم است, رابطه یک غارت شده با یک غارتگر است.))
((ما نمى خواهیم امریکا سرپرست ما باشد, ما نمى خواهیم همه منافع ما را امریکا ببرد))
((با امریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد, مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد.))
((ما دنبال این نیستیم که امریکا براى ما کار بکند ما امریکا را زیر پا مى گذاریم.))
((ما آنقدر که صدمه از امریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم.))
((سلطه امریکا تمام بدبختى هاى ملل مستضعف را به دنبال دارد.))
((امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است.))
((ملل اسلام از اجانب عموما و از امریکا خصوصا متنفر است.))
حضرت امام فراتر از ایران رفته و عموم مسلمانان جهان را مورد نظر قرار داده و موضوع امریکا را براى بشریت دردآورترین موضوع دانسته و مى فرماید: ((مهمترین و دردآورترین مسئله اى که ملت هاى اسلامى و غیر اسلامى کشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است, موضوع امریکاست.))
و در مقام نصیحت و هشدار به کسانى که مایلند دست آشتى به سوى امریکا دراز کنند مى فرماید:
((امریکا شما را براى نفتتان مى خواهد, امریکا شما را براى این مى خواهد که بازار درست کند, که نفتتان را ببرد و بنجل ها را بیاورد و به شما بفروشد.))
و در خصوص خصومت امریکا با اسلام و قرآن و پیامبر(ص) و تنفر مسلمانان از این دشمن هشدار مى دهد:
((دشمن اصلى اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشإن (ص) ابرقدرتها, خصوصا امریکا و ولد فاسدش اسرائیل است.))
((رئیس جمهور امریکا بداند, بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ها.))
((ما اعتقادمان این است که باید مسلمین با هم متحد بشوند و تودهنى بزنند به امریکا و بدانند که مى توانند.))
صدها از این گونه تعابیر را در سخنان ((معمار اندیشه اسلامى)) امام خمینى(ره) مى توان یافت و همین است دیدگاه جمهورى اسلامى براى امروز و آینده تاریخ و یک مسئله مهم راهبردى که رهبرى نظام امروزه نیز بر آن تإکید دارند و دولت و ملت بر آن پاى بندند و هرچه جز این باشد, بازى کردن با سرنوشت اسلام و میهن و امت مسلمان است.
شیفتگان شیطان بزرگ
جاى بسى تإسف است که در همین روزها که امریکا دستخوش بحران هاى داخلى خود شده و با هجوم بر کشور اسلامى افغانستان و خوى سلطه جویى فرافکنى مى کند و اعلام جنگ علیه کشورهاى اسلامى داده, و کسانى را که با امریکا نیستند, تروریست مى نامد! و در همین حال که رژیم صهیونیستى را با حمایت هاى بى دریغ خود به قتل عام مردم مظلوم فلسطین تشجیع مى کند و حاضر نیست این رژیم نژادپرست غاصب را در لیست کشورهاى تروریستى و نژادپرست قرار دهد, و با کمال بى شرمى میهن اسلامى ما را به حمایت از تروریسم متهم مى کند و ادامه تحریم ها را اعلام مى نماید و دارایى هاى کشور ما را همچنان در بلوکه دارد. پاره اى افراد ضعیف النفس نغمه رابطه با امریکا را ساز کرده و برخى از روزنامه هایشان با شوق و شعف و با اشاره به ملاقات تصادفى! وزیرخارجه ایران با وزیر خارجه امریکا در راهروى سازمان ملل در نیویورک, صفحه اول روزنامه را با حروف درشت این گونه تیتر مى کنند:
((بعد از 22 سال کوتاه ولى صمیمى)) (روزنامه توسعه23 / 8 / 80) و ذیل صفحه شرحى بر این تیتر مى نگارد!
از این آقایان باید پرسید ماهیت این ملاقات و صمیمى بودن آن را از کجا کشف کرده اید؟ صمیمیت از کدام طرف؟ طرف ایرانى یا طرف امریکا؟ قطعا وزیر امور خارجه خود مى داند که هرگز صمیمیتى در اینگونه ملاقات ها نیست. استراتژى نظام روشن است و امروز خطوط اصلى آن را از اندیشه هاى امام راحل باید گرفت که ترسیم گر آن مواضع قاطع و روشن و شجاعانه و حکیمانه رهبر معظم انقلاب در مسائل امریکا و خاورمیانه و افغانستان مى باشد و این خود آبرویى براى نظام و دولت و ملت ایران و جهان اسلام است.
و خوشبختانه همین مواضع را رئیس جمهور در سازمان ملل دنبال مى کند با تإکید بر اینکه ((شعار مرگ بر امریکا پاسخ ملت ایران به خصومت هاى امریکا, با ایران اسلامى است)) این موضعگیرى قاطع واحد با الهام از اصول انقلاب مى بایست خط مشى کلیه مسئولان و نمایندگان مجلس و رسانه هاى ما که از بودجه این کشور تغذیه مى شوند, باشد. هرچه جز این بود خیانت به آرمانهاى ملت و مجاهدات غرورآمیز آنها خواهد بود.
در روزگارى که خشم ملت ها حتى اروپایى علیه امریکا در حوادث افغانستان به صورت تظاهراتى پیاپى توجه جهانیان را جلب کرده و امریکا به عنوان سرکرده تروریست هاى عالم معرفى شده و برخى نویسندگان امریکا سرنگونى قلدرهاى کاخ سفید را نوید مى دهند و تمدن امریکا را رو به زوال مى بینند و رفتار امریکائیها را در افغانستان با جنایتکاران نازى قابل مقایسه مى دانند, و اعمال امریکا را به افغانستان تروریستى و بدتر از حملات 11 سپتامبر به نیویورک و واشنگتن برمى شمرند.
راستى شرم آور است یک نماینده یا مسئول یا روزنامه نگار در چنین اوضاع و احوالى که پیکر اسلام به دست جنایتکاران حاکم امریکا مجروح است وفلسطین و افغانستان نمونه اى از آن مى باشد, با شادى و شعف از رابطه با امریکا و ملاقات هاى صمیمى حرف بزند!! این افراد یا بى خبر از اوضاع جهان اند و یا بى تعهد به اصول انقلاب و مصالح کشور و عزت اسلامى ملت ما, بهتر آن است که این آقایان به مسئولیت خود مصالح کشور و مشکلات مردم بیندیشند و فرصت ها را تلف نکنند.
چرا دولتمردان امریکا سخن از رابطه با ایران مى گویند؟ و پیش شرط هایى را براى این رابطه همچون پذیرش صلح خاورمیانه! و عدم حمایت از تروریسم و رعایت حق بشر مطرح ساخته اند که مفهومى جز اهانت نسبت به نظام اسلامى و ملت ایران ندارد. این اظهارات موجب شده پاره اى از ساده اندیشان دهانشان آب بیفتد, و براى رابطه با امریکا اظهار اشتیاق کنند! و از فرصت طلایى! سخن بگویند. که این را یا با دیدگاه خوشبینانه نشانه غفلت و ساده انگارى باید دانست و یا خیانت به آرمانهاى انقلاب اسلامى.
حال به دو نکته باید توجه داشت:
اول اینکه: انگیزه امریکا از زمزمه رابطه با ایران چیست؟
دوم اینکه: موضع صحیح در این موضوع کدام است؟
آیا استدلال طرفداران رابطه از نظر عقل و منطق و آرمانهاى انقلاب اسلامى پذیرفتنى است؟
امریکا از رابطه با ایران چه مى خواهد؟
الف ـ مى دانیم که خوى استکبارى و سیاست منفعت طلبانه از خصلت هاى غربى بویژه امریکایى است خود بزرگ بینى در سایه قدرت و فناورى, شاکله استکبارى امریکا را بیش از پیش به نمایش مى گذارد. این خوى استکبارى در تعامل امریکا با کلیه کشورها حتى اروپایى و بلوک شرق و کل جهان پس از پایان جنگ سرد و اندیشه تک قطبى کردن جهان و جهانى سازى به سرکرده گى امریکا امروزه در سراسر جهان و پیش روى همه ملت ها به حدى واضح و مشهود است که به استدلال و جامعه شناسى و مردم شناسى و روانشناسى و امثال آن, نیاز ندارد.
یکى از دلایل آن لشگرکشى خودسرانه امریکا به کشورها و اخیرا افغانستان, بدون توجه به سازمان ملل و سازمان هاى دیگر جهانى است. گویى امریکا همه کاره جهان است. کدخدایى که در این دهکده باید فعال ما یشإ باشد! افزون بر این اخلاق انتفاعى غربى و منفعت طلبى که یک اصل استراتژیکى در روابط امریکا با کشورهاى جهان مى باشد و دولتمردان این کشور در تعامل با حوادث جهان و حتى مسائل داخلى کشورهاى دیگر بدان اذعان کرد و تصریح مى کنند.
هر کجا منافع امریکا ایجاب کند پاى حقوق بشر به میان مىآید!
و هر جا منافع این غارت پیشه جهانى ایجاب نکند آنجا حقوق بشر مفهوم ندارد!
بطور خلاصه: ((استکبار و استثمار)) دوخصلت بارز امریکا و عموما غرب است که در سایه آن جهان را به آشوب و جنگ و ناامنى و قتل و غارت کشانیده است.
بدینسان تاریخ دویست ساله امریکا دیگر مجال تجربه جدیدى باقى نمى گذارد که کسى فکر کند شاید این ابرمستکبران از خصلت و خوى ذاتى خود دست برداشته اند و بنابراین جاى کمترین تردید نیست که زمزمه ایجاد رابطه دامى است براى سلطه مجدد بر کشور و اعمال سیاست هاى مداخله جویانه در سرنوشت ملت ما و پایمال کردن ارزشهاى انقلاب که با فداکارى و خون شهیدانمان به دست آمده است و نه فرصت براى حل مشکلات که پاره اى خودىهاى غافل توهم کرده اند .
ب ـ بعد از فروپاشى شوروى سابق و سقوط کمونیسم و سپس داعیه طلایه دارى جهان و جهانى سازى با سرکرده گى امریکا, تنها مکتب و نظامى که در برابر نظام سلطه امریکایى به نشانه تسلیم دست بلند نکرد نظام اسلامى ما بود.
به همین دلیل بوش رئیس جمهورى اسبق امریکا گفت:
انقلاب اسلامى براى امریکا از بمب اتمى خطرناک تر است, و امروز نیز پسرش رئیس جمهور فعلى امریکا, ایران را براى امریکا خطرناک توصیف مى کند.
حقیقت این است که غرب و نظام سلطه, تنها از نهضت جهانى اسلام بیم و هراس دارد و بس!
البته اسلامى که بخواهد رسالت خود را در جهان ایفا کند و سر تسلیم در برابر کفر و استکبار فرود نیاورد نه اسلام امریکایى.
تبلور این مکتب در نظام جمهورى اسلامى و مواضع امام راحل در گذشته و رهبرى امروز نظام است و شعار مرگ بر امریکا تنها از ملتى برخاسته که نخواسته در برابر زورگویى و قلدرى امریکا سر تسلیم فرود آورد. تحمل این براى رژیم استکبارى امریکا آسان نیست اما از سوى دیگر به مصلحت خود نمى داند که این ریسک را بپذیرد و از راه زور وارد میدان شود, لذا مى کوشد از طریق نیرنگ و به عنوان گشودن باب مذاکره و تجدید رابطه صولت و هیمنه انقلاب اسلامى را بشکند و راه هاى وابستگى را هموار سازد. رفت و آمدهاى سیاحتى و بازرگانى که اخیرا از سوى امریکا رایج شده را مى توان شروعى براى پیاده کردن نقشه امریکا تلقى کرد. این روزها نیز گفتگو از عزیمت هیإت هاى بزرگ و بى سابقه اقتصادى است! که ساده اندیشى است که کسى باور کند در این روابط درصد ضعیفى از منافع ملى کشور اسلامى جزو اهداف این هیإت ها باشد. آنچه محور این سفرها و هیإت هاست هموار کردن راه نفوذ اقتصادى و سرمایه گذارى شرکت هاى امریکایى و مانند آن و سپس روابط فرهنگى و سیاسى است. و همزمان امتیاز گرفتن و اعمال فشار و مصالحه بر سر آرمان هاى ملى و اسلامى و این چیزى است که فرزندان انقلاب و وارثان خمینى کبیر هرگز بدان تن نخواهد داد.
ج ـ امریکا مى خواهد در میان کشورها و ملت ها وانمود کند که هیچ کشورى حتى انقلابى ترین آنها نمى تواند بدون وابستگى به کاخ سفید زندگى کند! بنابراین هرگاه ملت مقاومى چون ایران که بزرگترین حماسه تاریخ معاصر را پدید آورده در برابر امریکا به زانو درمىآید حساب دیگران پاک است و هرگز نباید در اندیشه استقلال و آزادى از زنجیر استعمار و استثمار قدرتهاى سلطه گر باشند.
این مطلب براى امریکایى ها فوق العاده مهم است که تجربه انقلاب اسلامى و زیستن بدون امریکا و نظام هاى سلطه را ناموفق جلوه دهند که دیگر هیچ ملتى در هیچ عصر و هیچ سرزمینى به فکر خالى کردن شانه از زیر بار فشار این مستکبر نباشد!
د ـ امریکا مى خواهد آبروى ما را در دید جهانیان بویژه آزادىخواهان و مبارزان راه آزادى بر باد دهد و در این توطئه از هر نوع اقدام و توطئه ممکن, دریغ نکرده است.
اگر ملت ایران در لواى اسلام و رهبرى امام مستضعفان توانسته در برابر اهریمن استکبار قد علم کند و در وجدان انسان هاى آزاده و حق طلب حضور داشته باشد, در سایه مقاومت و تعهد دینى و مکتبى و اعتراض به نظام سلطه است, چیزى که مى تواند براى دیگر مسلمانان و مستضعفان الگوى مبارزه باشد. حال اگر این ابهت و هیمنه و قداست و عزت با تسلیم در برابر شیطان بزرگ و دسیسه عوامل و هوادارانش آسیب ببیند, دیگر عزت و کرامتى براى ما باقى نمى ماند و این همان چیزى است که امریکایى ها آن را دنبال مى کنند و حمایت قبلى امریکا از اسلام طالبان و عنوان ساختن جنگ هاى صلیبى از سوى سران این کشور در وقایع اخیر افغانستان را در راستاى اسلام زدایى انقلابى و دگرگون سازى چهره اسلام باید ارزیابى کرد.
و اما اشتباه و غفلت خودىها
اگر خوش بینانه بنگریم هواداران رابطه با امریکا به زعم خود بر این باورند که این رابطه مى تواند به حل مشکلات کشور کمک کند و خصومت هاى شیطان بزرگ را تخفیف دهد و فضاى سالم سیاسى بوجود آورد و دشمن را از توطئه و تحریم و غیره باز دارد!
این توهم از ساده انگارى و نشاختن ماهیت امریکا و استراتژى و اهداف دولتمردان امریکا و سیاستگذاران صهیونیستى حاکم حکایت دارد. این عده از عناصر خوش باور فقط یک مورد از روابط بین المللى امریکا را نشان دهند که کشورى در سایه این ابرقدرت سلطه جو توانسته باشد استقلال و آزادى خود را به دست آورد و کشورش را پایگاه نظامى و جاسوسى و آلت دست سیاست هاى امپریالیستى و صهیونیستى, قرار نداده باشد!
ابرقدرتها و از جمله امریکایى ها در هر کشورى مى روند, زور و ارباب و نوکرى و آقابالاسرى را با خود مى برند و هرگاه منافعشان ایجاب کند آن کشور را به پاى منافعشان قربانى مى کنند. امام راحل با ژرف نگرى ویژه خود ماهیت روابط ابرقدرتها را به خوبى مى دانست که مى فرمود:
((بدانند که کشورهاى قدرتمند فرصت طلب, که غایت آمالشان دست یافتن بر کشورهاى اسلامى و مستضعف است آنان را در موقع گرفتارى تنها مى گذارند و کلمه وفا در قاموس آنان راهى ندارد)) وهم آن فریادگر, تکلیف مسلمانان را در برابر ابرقدرت ها روشن ساخت و گفت: ((هان اى مظلومان! از هر قشر و از هر کشورى هستید بخود آئید و از هیاهو و عربده امریکا و سایر زورمندان نهراسید و جهان را بر آنان تنگ کنید)).
و نیز گفت: ((خوشوقتى کامل ما آن روزى است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و بخصوص امریکاى جهانخوار از سر مسلمانان قطع شود))
و این است فصل الخطاب سیاست کشور اسلامى ما و جز این هر چه باشد مطرود و مردود است. و این هم دعاى امام راحل:
((آنهایى که خواب امریکا را مى بینند خدا بیدارشان کند.)) آمین.