پاسخ به پرسش ها نیم نگاهى به عبادت در سیماى عاشورائیان در ماجراى کربلا 1ـ سوال: یکى از موضوعات مهم در ماجراى عاشوراى حسینى, مسإله عبادت امام حسین (ع) و عاشوراییان, و اهمیت دادن آنها به عبادت بود, گرچه همه تلاش ها و ایثارهاى آنها, عبادت در سطح بالا بود, ولى سوال این است که عبادت به معنى خاص که در نماز, مناجات, دعا و سجده و تلاوت قرآن خودنمایى مى کند, در سیره آنها چه نقشى داشت؟ و امام حسین (ع) و یارانش تا چه اندازه به عبادت اهمیت مى دادند؟پاسخ: خلاصه پاسخ این سوال این است که آنها به عبادت, بسیار اهمیت مى دادند, و همواره در هر فرصت, خلوص و نهایت خضوع و بندگى خود را به درگاه الهى ابراز مى داشتند. براى آشنایى به چهره عبادات آنها, نظر شما را به ده نمونه ذیل جلب مى کنیم. 1ـ نخست به مسإله عبادت در سیره امام حسین (ع) قبل از ماجراى کربلا اشاره مى کنیم, که او عاشق شیفته و بى تاب عبادت بود. سپس چند نمونه از عبادت او و یارانش در ماجراى کربلا را خاطرنشان مى سازیم. روایت شده: شخصى از امام سجاد (ع) پرسید: چرا پدرت فرزندان کم تر داشت؟ امام سجاد (ع) در پاسخ فرمود: همین اندازه که داشت باعث تعجب است, زیرا: ((انه کان یصلى فى الیوم واللیله الف رکعه, فمتى کان یتفرغ للنسإ; آن حضرت در شبانه روز هزار رکعت نماز مى گزارد, پس کى فراقت حاصل مى کرد تا با همسرانش هم بستر شود؟!(1) دعاى پر محتواى عرفه که از امام حسین(ع) (در مفاتیح الجنان) نقل شده, تابلو گویایى از نهایت بندگى و خشوع عبادى امام حسین (ع) در سطح بسیار عالى در پیشگاه خدا است. آن حضرت 25 بار پیاده از مدینه به مکه براى انجام مراسم حج و عمره رفت.(2) 2 ـ هنگامى که کاروان امام حسین (ع) نزدیک کربلا رسیدند, و در منزلگاه رهیمه به لشگر هزار نفرى حر برخورد نمودند, وقتى که ظهر شد, امام حسین (ع) به فرزندانش امام سجاد (ع)یا على اکبر(ع) فرمود: اذان واقامه بگو, او اذان و اقامه گفت, و سپاه امام حسین (ع) براى اقامه نماز جماعت آماده شدند, سپاه امام و سپاه حر هر دو به امام حسین (ع) اقتدا کرده و نماز خواندند.(3) 3 ـ روز نهم محرم, دشمن قصد حمله به سپاه امام حسین(ع) داشت, امام برادرش حضرت عباس (ع) را براى ابلاغ پیام, به سوى دشمن فرستاد, پیام امام این بود: ((برادرم جانم به فدایت, اگر مى توانى این دشمنان را امروز از جنگ منصرف کنى, همین کار را بکن, نزد آنها برو و از آنها مهلت بخواه, شاید امشب را در پیشگاه الهى به نماز بایستیم, چرا که خدا مى داند, من نماز را براى خدا, و تلاوت قرآن را دوست دارم.)) و مطابق روایت دیگر فرمود: ((شاید امشب را بانماز, دعا و استغفار به سر آوریم, چرا که خدا مى داند من نماز و تلاوت قرآن, و بسیار دعا کردن و مناجات و استغفار را دوست دارم و به آن عشق مى ورزم.))(4) 4 ـ در شب عاشورا, آن چنان مناجات ملکوتى امام و یارانش در فضاى کربلا پیچیده بود, که در روایات چنین تعبیر شده ((و لهم دوى کدوى النحل, مابین راکع و ساجد و قائم و قاعد; صداى زمزمه ناله آنها همانند آواى بال زنبور عسل شنیده مى شد, بعضى از آنها در رکوع, و بعضى در سجده, و جمعى ایستاده و گروهى نشسته مشغول عبادت بودند)) همین سوز و گداز مناجات آنها, آن چنان دشمن را تحت تإثیر قرارداد که سى ودو نفر از آنها همان شب به سپاه امام حسین (ع) پیوستند.(5) 5 ـ فرازى از مناجات و دعاهاى امام حسین (ع) در شب عاشورا این بود: ((اللهم انى احمدک على ان اکرمتنا بالنبوه, و علمتنا القرآن, و فقهتنا فى الدین, و جعلت لنا اسماعا و ابصارا, و افئده, و لم تجعلنا من المشرکین; خدایا! تو را سپاس گویم که ما را به مقام نبوت کرامت بخشیدى, و قرآن را به ما آموختى, دین را به ما شناساندى, گوش شنوا, چشم بینا, و دل آگاه به ما عطا کردى, و ما را از مشرکان قرار ندادى.)) (6) 6 ـ صبح عاشورا, آغاز فجر صادق, امام حسین (ع) و یارانش برخاستند, و براى اقامه نماز جماعت آماده شده و به امام اقتدا کردند, تعقیب این نماز این بود, که امام پس از نماز, شکر و سپاس حق را به جا آورد, آنگاه به یاران فرمود: ((امروز خداوند کشته شدن ماو شما را اجازه داده است, بر شما باد که صبر و مقاومت کنید, و با دشمن بجنگید.))(7) 7 ـ وقتى که ظهر عاشورا فرا رسید, یکى از یاران امام حسین (ع) به نام ابوتمامه صیداوى در میان شدت درگیرى به محضر امام آمد و گفت: ((دوست دارم قبل از فدا شدن در رکابت, نماز ظهر را که وقتش فرا رسیده با تو بخوانم.)) امام حسین (ع) به او فرمود: ((ذکرت الصلاه, جعلک الله من المصلین الذاکرین; نماز را یاد کردى, خدا تو را از نمازگزارانى که در یاد خدا هستند قرار دهد)) آرى وقت نماز فرا رسیده است, از دشمن بخواهید مهلت دهد تا نمازمان را انجام دهیم. امام نماز جماعت برپا کرد, با این که دشمن او و یارانش را هدف تیرهاى خود قرار داده بود, آنها نماز را خواندند, بعضى از یاران آن حضرت که خود را سپر امام قرار داده بودند, بر اثر اصابت تیر از پاى درآمدند, از جمله سعیدبن عبدالله که بر اثر تیر به شهادت رسید, در آخرین لحظه هاى شهادت به امام عرض کرد: ((آیا به عهدم وفا کردم؟)) امام (ع) فرمود: ((آرى تو در رفتن به بهشت از من پیشى مى گیرى.)) (8) 8 ـ هنگامى که امام حسین (ع) از پشت اسب بر زمین افتاد و ساعات آخر عمر را مى پیمود, چنین مناجات مى کرد: ((صبراعلى قضائک یا رب, لا اله سواک یا غیاث المستغیثین مالى رب سواک, ولا معبود غیرک, صبرا على حلمک یا غیاث من لا غیاث له, یا دائما لا نفاد له, یا محیى الموتى, یا قائماعلى کل نفس بما کسبت, احکم بینى و بینهم و انت خیرالحاکمین; در برابر قضاى تو صبر مى کنم, اى پروردگار من, معبودى جز تو نیست, اى پناه پناه آوردندگان, اى خدایى که همیشه هستى, و پایانى ندارى, اى زنده کننده مردگان! اى کسى که بر هر کسى بر اساس عملش داورى مى کنى, بین من ودشمنان خودت داورى کن, که تو بهترین داوران هستى.))(9) 9 ـ حبیب بن مظاهر, شهید سرافراز عاشورا, یکى از زاهدان برجسته و عابدان مخلص بود, وقتى که در روز عاشورا به شهادت رسید,امام حسین (ع) بر بالین او آمد و او را چنین ستود: ((لله درک یا حبیب لقد کنت فاضلا تختم القرآن فى لیله واحده; آفرین به مقام تو اى حبیب! تو انسان دانشمند بودى, و در یک شب همه قرآن را تلاوت مى کردى.))(10) از فاطمه بنت الحسین (ع) نقل شده که در مورد عبادت حضرت زینب (س) فرمود: ((عمه ام زینب (س)در شب عاشورا همواره در محراب خود به عبادت و نماز ایستاده بود, و با خدا مناجات و راز و نیاز مى کرد.))(11) امام حسین (ع) به زینب (س) فرمود: ((یا اختاه! لاتنسینى فى نافله اللیل; خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نکن. )) (12) از فرازهاى دعاى زینب (س) این که: وقتى روز یازدهم کنار بدن پاره پاره امام حسین (ع)آمد, با کمال خضوع و خلوص و دل دادگى به خدا عرض کرد: ((اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان; خدایا این قربانى اندک را از ما بپذیر.))(13) 10 ـ حضرت عباس (س) که امام صادق (ع) او را به عنوان عبد صالح خوانده (14) آن قدر شیفته عبادت و نماز بود که نشانه سجده هاى طولانیش, به صورت پینه در پیشانیش دیده مى شد, قاتل او که از طایفه بنى دارم بود گفت: ((من جوانى از بستگان حسین (ع) یعنى برادرش عباس را کشتم که اثر سجده از پیشانیش دیده مى شد.))(15) اگر مى بینیم امام حسین (ع) و یارانش آن گونه عاشقانه و سخاوتمندانه, به سوى عروس بهشتى شهادت رفتند و آن را در آغوش گرفتند, از این رو بود که آنها عاشق خدا بودند, و در بندگى خدا نهایت خضوع و دلدادگى را داشتند, و از عبادت الهى لذت مى بردند, چرا که هیچ گونه دلبستگى به دنیا نداشتند, که خدا به داود (ع) وحى کرد: ((ما لاولیائى والهم بالدنیا یذهب حلاوه مناجاتى من قلوبهم; اولیإ مرا با دنیازدگى چه کار؟ همانا, دنیازدگى, شیرینى مناجات مرا از دل هاى آنها مى رباید.))(16) حقیقت نماز چیست تا عاشقانه نماز بخوانیم ؟2ـ سوال: حقیقت نماز, و عبادت الهى چیست؟ تا پس از آگاهى از آن, عاشقانه و از روى میل آمیخته با لذت و حلاوت عبادت کنیم؟پاسخ: نماز و عبادات دیگر, باید از دو نظر مورد توجه قرار گیرد تا دو موضوع فوق به دست آید; 1ـ معرفتى 2ـ عملى. نخست باید بدانیم که جایگاه نماز و عبادات در زندگى ما در کجا قرار گرفته است, نباید به نماز به عنوان این که تنها تکلیف است نگاه کرد, بلکه باید هدف از نماز را شناخت, و آن را از ضروریات هدف از آفرینش که تکامل است قرارداد, که عامل و محور همه زندگى است. باید هدف از حرکات و اقوال و شرایط نماز را از عمق جان درک کرد, و دریافت که در نماز با خدا گفتگو مى کنیم, و نماز داراى چنین جایگاهى بر قله زندگیمان قرار داد, مطالعه کتاب هایى که پیرامون اسرار و رموز نماز نوشته شده, ما را در این زمینه کمک مى کند. 2ـ دومین مرحله, این است که ما در عمل به نماز و سایر عبادات, از نظر فراهم نمودن شرایط صحت وکمال, توجه کامل داشته باشیم, تا آن را با نورانیت دل انجام دهیم, براى وصول به این مرحله, باید: 1ـ دل را از حب دنیا خالى کرد, معروف است که یکى از عرفا شیطان را دید و از او پرسید: چرا حتى در نماز دست از سر ما برنمى دارى؟ شیطان گفت: ((مگر شما از دنیایى که محل حکومت مااست دست برداشته اید؟ )) آرى باید سگ طمع به دنیا را کشت, وگرنه اگر نان وگوشتى در دستت باشد, آن سگ به دنبال تو مىآید و حواست را پرت مى کند. 2ـ باید با تمرکز حواس و حضور قلب, روح عبادت را کسب کرد. 3ـ باید گناه نکرد, 4ـ باید از غذاى حرام و همنشین بد پرهیز کرد. 5ـ باید چشم ها و چشمه ها در صفحه دل پدید آورد, آرى باید این مقدمات در طول زمان تحصیل گردد, تا عاشقانه و با لذت نماز بخوانیم و عبادت کنیم, البته پیمودن این راه تا وصول به قله رفیع عبادت, زحمت دریافت دارد, و به راحتى به دست نمىآید, چرا که از قدیم گفته اند تا رنج نبرى, دستت به گنج نخواهد رسید. اگر عاشورائیان به این قله رسیدند, از این رو بود, که در صراط سیر و سلوک از همه دست اندازهاى مادى گذشتند, و در فضاى ملکوت به پرواز درآمدند. راه هاى کنترل طغیان شهوت 3ـ سوال: غریزه جنسى یکى از غرایز طبیعى و شدیدى است که در حیوانات و انسان, وجود دارد, مانند غریزه گرسنگى, تشنگى, باید به طور طبیعى اشباع و ارضإ شود, اشباع معقول آن با ازدواج و مراقبت است, ترک ازدواج و سرکوبى غریزه, موجب مشکلاتى از جمله انحرافات, اعتیاد, عقده حقارت و... مى گردد اینک این سوال مى شود که شرایط کاذب سنگین, موجب شده که جوانان نتوانند ازدواج کنند, و روز به روز سن ازدواج بالا رود, براى کنترل طغیان شهوت چه باید کرد؟پاسخ: قرآن در جواب کسانى که امکان ازدواج براى آنها فراهم نیست, مى فرماید: ((ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتى یغنیهم الله من فضله; و کسانى که امکانى براى ازدواج نمى یابند, باید پاکدامنى پیشه کرده و خود را کنترل کنند,تا خداوند از فضل خود, آنان را بى نیاز گرداند.)) (17) بنابراین وسیله چاره, کنترل و مراقبت است, ولى راه هاى آن چیست؟ از روایات و تجربیات چنین استفاده مى شود که عوامل زیر مى تواند, در کنترل طغیان غریزه جنسى به انسان کمک شایان کند: 1ـ مراقبت شدید از نگاه هاى چشم نگاه هاى چشم باید حساب شده و داراى ترمز باشد, و در برابر مناظر شهوت انگیز فرد خوابیده شود چنان که قرآن به زن و مرد این سفارش را نموده است(18) چشم راباید از نگاه به نامحرم کنترل کرد, تا دل آسیب نبیند, و باید با خنجر ایمان و تقوا بر آن زد, تا دل آزاد گردد, این که بعضى بى بند وبار مى گویند: ((هرچه مى خواهى ببین دلت پاک باشد)) سخن غلط است زیرا هرگز با چشم چرانى نمى توان دل را پاک نگهداشت, چنان که حضرت عیسى (ع) در اندرزهاى خود مى فرماید: ایاکم والنظره, فانها تزرع فى قلب صاحبهاالشهوه و کفى بها لصاحبها فتنه; از نگاه هاى نامشروع پرهیز کن, چرا که چنین نگاه ها, شهوت جنسى را در قلب صاحبش مى رویاند یا شعله ور مى کند, و همین کافى است که او را به آشوب و انحراف بکشاند.)) (19) 2ـ پرکردن اوقات فراغت باید اوقات بیکارى و فراغت را با کارهاى مثبت پرکرد, و عادات نیک را جاى گزین عادات و آداب زشت نمود, و به این وسیله فکر و اندیشه را به امور سازنده مشغول ساخت. 3ـ پرهیز از رفتن به مجالس شهوت انگیزباید از مجالس شهوت زا دورى جست, و به جاهایى که داراى مناظر شهوت انگیز است نرفت, و فیلم هاى تحریک کننده را ندید و از شنیدن ترانه ها و موسیقى هاى مطرب پرهیز نمود, که هر یک از این ها کمک خوبى براى کنترل طغیان شهوت است. 4ـ عاقبت اندیشى باید از نظر جسمى و روحى, دوراندیشى کرد, و دانست که ارضإ شهوت از راه نامشروع علاوه بر این که آخرت انسان را تباه مى سازد, روح انسان را تیره مى کند, شخصیت انسان را سرکوب مى نماید, ضررهاى جبران ناپذیر در جسم مى گذارد, ضعف اعصاب عمومى را به دنبال دارد, چه بسا موجب عقده و اعتیاد شود, فکر حساب و کتاب, مرگ و قیامت, فکر سلامتى بدن و روح, فکر حفظ شخصیت و موقعیت, فکر دردهاى بى درمان ایدز, سوزاک, ضعف اعصاب, سستى اراده, و... کافى است که موجب بیدارى شده و انسان را کنترل نماید. 5 ـ رابطه با خدا عبادات و رابطه خالص و تنگاتنگ با خدا, تلاوت قرآن, دعاو راز و نیاز, مى تواند عامل خوبى براى کنترل طغیان غریزه جنسى باشد, استمداد از درگاه الهى, قلب را نورانى مى کند, نورانیت قلب باعث دورى از گناه خواهد شد. 6 ـ عوامل ضعیف کردن شهوت از روایات امامان (ع) استفاده مى شود, بعضى از کارها موجب تضعیف شهوت مى شود, مانند: روزه گرفتن, زایل نکردن موهاى بدن, پرهیز از پرخورى و خوردن غذاهاى مقوى و شهوت زا, پرهیز از به رو خوابیدن, و دورى از خوابیدن روى تشک هاى نرم و... (20) انتخاب همنشین خوب, و دورى از همنشین بد, مطالعه کتاب هاى خوب, و دورى از مطالعه رمان هاى عشقى و کتاب هاى بدآموز نیز در این راستا اثربخش است. پى نوشت ها:1 . ابن عبد ربه, عقدالفرید, ج 1, بحار, ج 44, ص 196. علامه امینى در کتاب الغدیر(ج 5,ص 25) مى نویسد: ((روایات متضافر(بسیار) آمده که امام على (ع) و امام حسین (ع) وامام سجاد(ع) شبانه روز, هزار رکعت نماز مى خواندند.)) 2 . بحار, ج 44, ص, 192. 3 . ارشاد شیخ مفید (ترجمه شده), ج 2, ص 80. 4 . لهوف سیدبن طاووس, ص ;150 مقتل الحسین مقرم, ص254. 5 . لهوف سیدبن طاووس, ص 154. 6 . کامل ابن اثیر, ج 4,ص ;34 تاریخ طبرى, ج 6, ص 238. 7 . مقتل الحسین مقرم, ص ;270 کامل الزیارات, ص 73. 8 . همان, ص 297. 9 . همان, ص ;345 ریاض المصائب, ص 33. 10 . معالى السبطین, ج1, ص376. 11 . کامل الزیارات, ص 73, طبق نقل مثیرالاحزان علامه شیخ شریف. 12 . ریاحین الشریعه, ج 3, ص61 و ;62 الخصائص الزینبیه, ص 216. 13 . کبریت الاحمر, چاپ اسلامیه تهران, ص ;376 الطراز المذهب, ص75. 14 . بحار, ج 101, ص 277. 15 . بحار, ج 45, ص 306ـ در قتل حضرت عباس (ع) چند نفر شرکت داشتند, آن که از طایفه بنى دارم بود, عمود آهنین بر فرق سرش زد. 16 . بحار, ج 82, ص 143. 17 . نور, ص33. 18 . نور, ص30و31. 19 . بحار, ج 14, ص 25. 20 . بعضى از این مطالب در کتاب العروه الوثقى, کتاب النکاح, مسإله 22 آمده است.
|