فلسطین و منافع ملى ما
قسمت آخر
استاد حسین مظفر
تقابل ایدئولوژى اسلامى با منافع ملى
مسإله دیگرى که در این همایش آرمانهاى بلند و متعالى انقلاب اسلامى ایران را نشانه رفته است طرح مسإله تقابل ایدئولوژى اسلامى با منافع ملى کشورمان ایران است.
آیا به راستى ایدئولوژى اسلامى با منافع ملى ما در تضاد است ؟
آیا واقعا دفاع از آرمانهاى مردم فلسطین و افشاى جنایت هاى رژیم صهیونیستى بر مسلمانان مظلوم که هر روز خانه و کاشانه شان توسط تانکها و موشک هاى اسرائیلى بر سرشان خراب مى شود و آواره و دربدر مى شوند با منافع ملى ما در تضاد است؟!
آیا وجدانا سکوت و سازش و تن به حقارت و ذلت دادن در برابر خشن ترین جنایات ضد بشرى که توسط مشتى نژاد پرست و ددمنش بر زنان و کودکان و جوانان مظلوم و مسلمان فلسطین انجام مى گیرد موجب احیإ منافع ملى ماست؟!
آیا واقعا اگر ما سکوت کنیم همه مسإله فلسطین و فلسطینیان حل مى شود و کشور ما ایران نیز در دنیا اعتبار بین المللى کسب مى نماید و همه از او تمجید خواهند کرد؟!
یکى از سخنرانان در آن همایش گوید:
((باید توجه کرد که نگاه ایدئولوژیک به مسإله فلسطین تا چه میزان به نفع آرمان فلسطین بوده است .
طى 23 سال گذشته گفتمان ما در قبال مسإله فلسطین گفتمانى ایدئولژیک بوده است اما با توجه به تحولى که در اهالى فلسطین ایجاد شده است و مطابق شرایط جدید باید نگاه جدیدى به مسإله داشت .
او مى افزاید: سالها از نگاه دین به مسإله فلسطین نگریستیم اجازه بدهیم یک بار هم از نگاه انسانى به این مسإله نگاه شود))
سخنران دیگر این همایش گوید:
((به مسإله انتفاضه بیش از حد پرداخته شده و به منافع ایدئولژیک در این موضوع بیش از منافع ملى اهمیت داده مى شود. و خواهان ترجیح دادن کفه منافع ملى بر منافع ایدئولژیک مى شوند))
در نهایت در بخش میزگرد براى القاى جدایى تفکر اسلامى از تفکر ایرانى و لزوم بازگشت از نگاه ایدئولژیک به منافع ملى در قضیه فلسطین مسائلى مطرح مى گردد.
آیا واقعا باید نگاه ایدئولژیک را از مسإله فلسطین برداشت و فقط به منافع ملى خود اندیشید؟!
بیان چنین اظهارات کم اعتبار و مغایر با آرمانهاى انقلاب اسلامى از سوى ایده پردازان سیاسى آن هم از مهد کشور اسلامى ایران واقعا جاى شگفتى است!
اصولا نگاه انقلاب اسلامى به مسإله فلسطین نگاه برآمده از اصول و مبانى و تفکر فقهى شیعى است, در تفکر شیعى رژیم اشغالگر قدس غاصب است و مردم فلسطین صاحبان حقى هستند که حقوق اولیه آنها غصب و مورد تجاوز واقع شده است. بدیهى است که احقاق حقوق ملت هاى مظلوم و تحت ستم برعهده همه مسلمانان است .
در اندیشه شیعى هرگونه سکوت و سازش و مصالحه در برابر تضییع حقوق یک ملت و ظلم و جنایات وارده بر مسلمین خیانت محسوب شده و از دائره اسلام خارج است.(1)
سخن رسول خدا (ص) که فرمودند:
((من سمع رجلا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم))
هر کس فریاد مسلمانى را بشنود که درخواست کمک کرده و او را اجابت نکند مسلمان نیست.
جزء جوهره, آرمان و اعتقادات تفکر شیعیان است. یک مسلمان بالغ و آزاده نمى تواند براى حفظ منافع شخصى خود نسبت به حقوق مسلمانان دیگر بى تفاوت باشد.
حضرت امام هرگونه سکوت و سازش در برابر تجاوزات به ملت فلسطین را محکوم مى نمایند و هشدار مى دهند که :
آیا مسلمانان و سران کشورهاى اسلامى در چنین موقعیتى (جنایات اسرائیل) در پیشگاه خدا و عقل و وجدان, مسوولیت و وظیفه اى ندارند؟ آیا رواست که مجاهدان فلسطین به دست گماشتگان استعمار در مناطق زیر سلطه استعمار قتل عام شوند ولى دیگران در برابر این جنایت سکوت کنند.(2)
براى مسلمانان عالم ننگ و نفرت است که گروهى از هم کیشان آنان مظلومانه توسط جلادان صهیونیست به خاک و خون کشیده شوند و واکنشى نشان ندهند. در اندیشه اسلامى دفاع از مظلوم و جهاد علیه ظالمان و جباران, تفکیک ناپذیر و جدانشدنى است. حقوق فردى و اجتماعى مسلمانان با هم پیوند خورده است, مسلمانان پیرو این اندیشه رسول خدایند که فرمودند:
(من اصبح و لم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم )
هر کس صبح کند در حالى که به امور مسلمانان دیگر اهتمام نکند مسلمان نیست. (3)
معمار بزرگ انقلاب حضرت امام با بهره گیرى از حدیث شریف نبوى است که مى فرمایند:
((دفاع از نوامیس فلسطین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از حیثیات مسلمین امرى است لازم و ما باید خودمان را براى مقاصد الهى و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصا در این شرایطى که فرزندان واقعى فلسطین اسلامى و لبنان اسلامى یعنى حزب الله ومسلمانان انقلابى سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد (یاللمسلمین) سر مى دهند با تمام قدرت معنوى و مادى در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم))(4)
آیا به راستى تلاش براى آزادسازى معراج گاه رسول خدا و قبله اول مسلمین از چنگال اشغالگران وظیفه همه مسلمانان نیست؟ و آیا اگر تلاشى در این زمینه انجام گیرد با منافع ملى در تضاد است؟ و آیا اگر در تضاد باشد باید آرمان ایدئولژیک را فداى منافع ملى خود کرد؟!
امروز مسإله قدس و آزادى بیت المقدس قبله گاه اول مسلمین با هویت دینى مجموعه مسلمانان جهان با هر ملیتى که هستند گره خورده است. امروز سرنوشت ملت فلسطین با سرنوشت جهان اسلام جدائى ناپذیر است. مگر مسلمانان عالم مى توانند در برابر ظلم و جنایاتى که به زنان و کودکان مسلمان فلسطین مى شود بى تفاوت باشند؟
چطور وقتى 13جاسوس یهودى در ایران دستگیر و محاکمه مى شوند تمام دنیاى کفر بویژه آمریکا و غرب بپا مى خیزد (در حالى که خودشان به جاسوسى اعتراف کردند)
چطور دنیاى کفر صهیونیست ها را تنها نمى گذارد و با وجود جنایاتى که مى کند هرگونه قطعنامه اى را در شوراى امنیت به نفع صهیونیست ها وتو مى کند, بر آنان چنین حمایتى عیب نیست اما حمایت مسلمانان جهان از مظلومان رنجدیده و آواره و مظلوم دخالت در امور آنان است ؟
آقایانى که مى گویند( اجازه بدهیم یک بار هم از نگاه انسانى به این مسإله نگاه شود) آیا منظورشان نگاه انسانى به جنایات ددمنشانه صهیونیست هاست؟
یا منظورشان نگاه انسانى به زنان و کودکان مظلوم و ستمدیده اى است که بمدت بیش از 50 سال است توسط حکام غاصب صهیونیست دچار آوارگى و دربدرى شده اند و از خانه و کاشانه خود فرارى داده شده اند.
اگر منظورشان نگاه انسانى به آن کودک مظلوم و معصومى است که در مقابل دوربین و در آغوش پدرش به شهادت رسید منصفانه بگویند چه وظیفه اى در مورد این نگاه انسانى دارند؟ سکوت و سازش و تمجید! یا فریاد و اعتراض و رساندن پیام مظلومیت شهیدان به دنیا و مسلمانان و دعوت از آنان براى اتحاد و مقابله با این رژیم ددمنش ؟
اینکه در همایش گفته مى شود (فلسطینى ها حمایت ما را قبول ندارند) و یا (ایران زمانى مى تواند در مورد فلسطین سخن بگوید که قبلا رضایت مردم آن سرزمین را فراهم کرده باشد)
آیا واقعا فلسطینیان و حتى رهبران آنان از حمایت ایرانیان و مسلمانان جهان خشنود مى شوند یا ناراحت ؟
آیا شعاع انقلاب اسلامى ایران موجب عزت و شرافت مسلمانان جهان و دمیدن روح امید و اعتماد به نفس در آزادیخواهان جهان بویژه مردم فلسطین شد یا وضع آنها را بدتر ساخت.
بهتر است این پاسخ را از زبان شهید دکتر فتحى شقاقى دبیر کل جهاد اسلامى فلسطین بشنویم که فرمودند:
((پیروزى انقلاب اسلامى اعتماد به ایدئولژى و دین را به مسلمانان سراسر جهان بازگرداند و ثابت کرد که اسلام نیرویى شکست ناپذیر است و اسلام نیروى قیام و جوشش را در مردم فلسطین زنده کرد))(5)
کیست که نداند انقلاب اسلامى ایران به حرکت و قیام مردم فلسطین حیات و رمق داد و آنان را از اتکإ به نیروى پوشالى متکى بر ناسیونالیسم عربى به سوى اسلام حیاتبخش و یک منبع انرژى و وسیله اتحاد میان همه اعراب سوق داد و موجب تجدید نظر در اندیشه بسیارى از ایده پردازان گردید.
آیا واقعا فلسطینیان به حمایت مسلمانان نیازى ندارند؟ و آیا اگر حتى آنها اعلان نیاز نکردند مسلمانان جهان هیچ وظیفه اى از نظر آرمانى و دینى نسبت به مظلومان فلسطین ندارند؟!
آیا عده اى مجازند از سوى مردم مبارز و فلسطینى هر نظر خفت بارى را بدهند اما آرمان اسلامى نمى تواند نظریاتى را مطرح نماید که واجد عزت و شرافت براى مسلمانان مظلوم فلسطینى باشد؟
شخصیت دیگر فلسطینى و رهبر یکى از سازمان هاى جهادى فلسطینى بنام احمد جبریل در کنفرانسى در تهران در سال 71 مى گوید :
((چرا ما مى گوئیم به همه مسلمین نیازمندیم براى اینکه مى دانیم که فلسطینى ها به تنهایى قادر نیستند فلسطین را آزاد کنند. و همچنین مى دانیم که عرب و قومیت عرب هم به تنهایى قادر به آزادى فلسطین نیست.
او در ادامه اقرار مى کند که: شخصا در گذشته ریشه هاى فکرى وطنى, قومى, ناسیونالیستى داشته است اما پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران توجه او به اسلام, اسلام انقلابى جلب شده و وقتى که مى شنود امام خمینى رهبر سالخورده انقلاب اسلامى ایران آمریکا و غرب را شیطان بزرگ مى نامد این نظریه در او نفوذ مى کند.))
مرورى بر فرازهاى مواضع بزرگمرد الهى که نهضت الهى خویش را با اتکال به خداوند و تکیه بر نیروى عظیم مردمى به انقلابى بزرگ در جهان اسلام مبدل ساخت, بیانگر اهمیت مسإله فلسطین در آرمان اسلامى و انقلاب اسلامى و هشدارى جدى بر خطرات غده سرطانى اسرائیل در کشورهاى اسلامى است.
حضرت امام اولین مرجع تقلید و پیشواى بزرگ مذهبى بودند که مجوز حمایت از مبارزان فلسطینى را از محل وجوهات شرعى و زکوه و صدقات صادر نمودند و از همان آغاز وجهه اسلامى و بعد اعتقادى مبارزه با اسرائیل را کارسازترین روش براى بسیج ملت مظلوم فلسطین و جلب حمایت امت اسلام از آنان معرفى نمود و اتخاذ روش هاى دیگرى همچون تکیه بر قومیت عربى و نگرش هاى ناسیونالیستى را انحراف در مسیر مبارزه براى آزادى قدس مى دانست.
امام قضیه فلسطین را امرى مرتبط با کیان اسلام مى دانست و به همین جهت پیوسته همه مسلمین را در کمک به فلسطین تشویق مى نمود و تاکید مى کرد که مشکل فلسطین مشکل جهان اسلام است. و بدین جهت امام براى دفاع از حقوق مظلومان فلسطین و براى بسیج ملل اسلامى در حمایت از قیام فلسطینیان معتقد بود که مى بایست از متن ایدئولژى اسلام و قابلیت هاى آن بهره گرفت. اعلان آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانى قدس و نقش تعیین کننده فضاى معنوى ماه مبارک رمضان در اتحاد ملل اسلام و بسیج و تهییج نیروهاى مسلمین براى آزادى قدس شریف و یا احیإ حج ابراهیمى و افشاى جنایات صهیونیست ها و پرداختن به مسإله فلسطین به عنوان یکى از مهمترین دردهاى جهان اسلام براى جلب حمایت و همدلى مسلمین عالم در ریشه کن کردن زخم کهنه بلاد اسلامى از جمله اهداف بلند و ایدئولژیک امام در مورد مسإله فلسطین بود.
هنر امام و روش پیامبرانه او بیدارگرى اسلامى و دعوت به بازگشت به خویشتن و بازگشت به هویت اسلامى و ارزشهاى فراگیر مشترک میان امت اسلامى بوده بدین جهت بود که مورد توجه آزادیخواهان جهان از جمله مجاهدان فلسطینى قرار گرفت و موجب احیاى اسلام گرایى شد و رنگ و روى مبارزات فلسطینیان را جلایى اسلامى و الهى بخشید. البته مردم فلسطین پیش از انقلاب ایران هم مسلمان بودند اما ریسمانى که آنها را بهم پیوند مى داد و گرد مىآورد عامل عربیت آنان بوده و مبارزات پراکنده مردم فلسطین تحت الشعاع ناسیونالیسم عربى بود که ساخته و پرداخته استعمار بود ولى با پیروزى انقلاب اسلامى اندیشه تواناى اسلام عامل اتحاد و مبارزه و شهادت طلبى شد و اندیشه استعمارى عروبیت و توطئه عربى و قومى کردن مسإله فلسطین خنثى گردید.
شعار امروز ایران, فردا فلسطین از شعارهاى اولیه انقلاب اسلامى ایران بود که به صهیونیست ها بیم و به فلسطینیان امید مى داد. انقلاب اسلامى خط بطلانى بر ناکارآمدى ناسیونالیسم عربى در رهایى مسلمانان فلسطینى از سلطه غاصبان صهیونیستى و احیاى اندیشه اسلام به عنوان دینى آزادیبخش و حیاتبخش بود و قیام انتفاضه مردم فلسطین با دو ویژگى اسلامى بودن و مردمى بودن پاسخ مناسبى به طرح هاى استعمارى ناسیونالیستى و شکست تز قومیت عرب و ملى گرایى و بازگشت به خویشتن و ایجاد موج بیدارى اسلامى در همه کشورهاى اسلامى و دنیاى عرب است.
حضرت امام ملت مسلمان فلسطین را صاحبان حقى مى داند که حقوق آنها توسط صهیونیست هاى مهاجر غصب شده است و با این نگاه است که مشروعیت رژیم صهیونیستى را زیر سوال مى برد و حمایت از مردم فلسطین را مجاز و شرعى مى شمرند. و حتى در پاسخ به استفتائى که در مهر سال 47 از ایشان مى شود پرداخت وجوهات شرعى مانند زکوه و صدقات را به مجاهدان فلسطینى مجاز مى شمارند.
حضرت امام با الهام از تفکر سیاسى شیعى است که در 46/3/18 فتواى تحریم رابطه با اسرائیل را صادر مى نمایند و در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى نیز در مصاحبه با خبرنگار آلمانى اشپیگل مى فرمایند:
((ما کلیه روابطمان را با اسرائیل قطع خواهیم کرد چرا که هیچ حقى براى موجودیت اسرائیل قائل نیستیم))
در تفکر شیعى امام سکوت در برابر ظلم و جنایات رژیم صهیونیستى جایز نیست .
امام مى فرمایند:
((امروز قبله اول مسلمین بدست اسرائیل این غده سرطانى خاورمیانه افتاده است, امروز برادران فلسطینى و لبنانى عزیز ما را با تمام قدرت مى کوبد و به خاک و خون مى کشد. امروز اسرائیل با تمام وسایل شیطانى تفرقه افکنى مى کند. بر هر مسلمانى لازم است که خود را علیه اسرائیل مجهز کند.))(6)
از دیدگاه امام دفاع از قدس جزء جوهره اندیشه و اعتقادات اسلامى بویژه شیعى است. از نظرگاه امام تفکر اسلامى و اعتقادى با مصالح ملى در تعارض نیست چرا که هویت اسلامى و اعتقادى جوهر و جان مایه هویت ملى ما را تشکیل مى دهد و مایه قوام و عزت و سربلندى ملیت ماست و این دو تفکیک ناپذیرند.
و بدین جهت امام دفاع از قدس را نه تنها در تعارض با منافع ملى نمى دانند بلکه مى فرمایند:
((مسإله قدس یک مسإله شخصى نیست و یک مسإله مخصوص به یک کشور و یک مسإله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست, بلکه حادثه اى است براى موحدین جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آینده. از روزى که مسجدالاقصى پى ریزى شده تا آنگاه که این سیاره در نظام هستى در گردش است.))(7)
حضرت امام گسترش روحیه جهاد و شهادت طلبى جوانان فلسطینى و قراردادن بدن هاى برهنه خویش را در برابر سلاح هاى مرگبار, ناشى از اندیشه قومى و عربى و وطن گرایى نمى داند بلکه آنرا تجلى اسلام و فریاد الله اکبرهایى مى داند که در انقلاب اسلامى ایران تجربه شده و موجب اخراج شاه گردیده است. فلذا مى فرمایند:
((مسإله قدس یک پدیده تصادفى نیست. آیا دنیا تصور مى کند که این حماسه را چه کسانى سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانى تکیه کرده اند که بى محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشیانه صهیونیست ها مقاومت مى کنند؟ آیا تنها آواى وطن گرایى است که از وجود آنان دنیایى از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید مى ریزد؟... شکى نیست که این آواى الله اکبر است, این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیت المقدس غاصبین را به نومیدى کشاند.))(8)
روحیه شهادت طلبى جوانان فلسطینى که ناشى از اندیشه ناب اسلامى است بزرگترین حربه ایست که خواب راحت را از سردمداران صهیونیستى ربوده است به نحوى که وقتى از اسحاق رابین در مصاحبه تلویزیونى سوال مى شود که چرا کار را یکسره نمى کنید مى گوید:
((نهایت کارى که مى توانیم انجام دهیم این است که آنها را بکشیم ولى اینها براى کشته شدن از یکدیگر سبقت مى گیرند و باکى ندارند.))(9)
از نظر امام هر چه با موازین شرعى همسو باشد با منافع ملى ما نیز سازگارى دارد و هرچه با موازین شرعى در تغایر باشد با منافع ملى ما نیز در تضاد خواهد بود.
بدین جهت است که دفاع از فلسطین یکى از وظایف شرعى و آرمانى و انسانى ما و جزء آرمانهاى انقلاب اسلامى بشمار مى رود. امام هرگونه اهمال و سستى را در مبارزه با تجاوزات صهیونیست ها جایز نمى شمارند و مى فرمایند:
((اسرائیل از نظر اسلام و مسلمین و تمام موازین بین المللى غاصب و متجاوز است و ما کمترین اهمال و سستى را در پایان دادن به تجاوزات او جایز نمى دانیم. ))(10)
آنهایى که در همایش گفته اند منافع ملى ما تاکنون در خصوص فلسطین بخاطر نگاه ایدئولژیک ما به این مسإله دچار ضرر شده است.
از تإثیر انقلاب اسلامى بر گسترش و تعمیق مبارزات اسلامى در جهان بى خبرند و نمى دانند که آرمانهاى ایدئولژیک انقلاب اسلامى چه غوغایى در جان و اندیشه حق گرایان و مظلومان تحت ستم بوجود آورده و چه رعب و وحشت و دلهره اى را بر اندام سلطه گران و متجاوزان و غاصبان ظالم وارد ساخته است.
ایجاد موج بیدارگرى اسلامى و استمدادطلبى و رهایى از ظلم و ستم و بازگشت به خویشتن که در آرمانهاى انقلاب اسلامى متجلى شده است پیامى درون منطقه اى نبود که مخصوص ملت انقلابى ایران باشد. بلکه این پیام توانست با سرعت مرزهاى ایران را درنوردد و در قلوب و اندیشه همه آزادیخواهان جهان جاى گیرد. و جهان را با یک بیدارگرى بین المللى روبرو سازد به نحوى که دشمنان را نیز به اقرار وادار کرد.
اسحاق رابین نخست وزیر گذشته صهیونیستى در مورد نفوذ انقلاب اسلامى ایران چنین اعتراف مى کند :
خاورمیانه اکنون با موج خاصى از یک بیدارگرى اسلامى روبروست. من این جنبش را خمینیسم بدون خمینى مى نامم این جنبش در بسیارى از کشورهاى عربى و حتى کل جهان اسلام بصورت موثرى عمل مى کند.
او ادامه مى دهد که:
میان خمینیسم و آرمان ملى یک جنبش اسلامى تند رو و در یک کشور اسلامى هیچ تناقضى وجود ندارد, یک تبعه مصرى, الجزایرى, فلسطینى, اردنى, لبنانى بین وفادارى به ملیت خود و پیروى از خمینیسم هیچ تضادى نمى بینید.
او گوید: ( خمینیسم بصورت یک جنبش قدرتمند و فراگیر در سراسر جهان اسلام وجود دارد)
آرى: انقلاب اسلامى با طرح شعارها و آرمانهاى الهى و فطرى خویش, فضاى فرهنگى سیاسى معنوى بین المللى را متإثر ساخته است. انقلاب اسلامى با حمایت از فلسطین و قدس عزیز و طرح آرمانهاى الهى و اسلامى, خیزش ملت هاى عربى و مسلمانان را به صحنه هماوردى با دشمن صهیونیستى کشانده است. مقاومت اسلامى در لبنان و انتفاضه فلسطین نشانه هاى روشنى از بیدارى اسلامى است که الهام گرفته از انقلاب اسلامى و رهنمودهاى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى است.
معظم له وضعیت بیدارگرى مسلمانان فلسطین را تمجید نموده و مسلمانان را براى کمک به رهایى ملت فلسطین ترغیب مى نمایند و مى فرمایند:
((حوادث اخیر نشان دهنده ایمان و بیدارى نسل جوان فلسطین و ادامه حرکت انتفاضه و مبارزه اى است که با تهدید و گلوله فروکش نخواهدکرد... این حرکت, حرکت یک نسل است که هیچگاه متوقف نخواهد شد و پیروزى در نهایت متعلق به ملت فلسطین است... دولت هاى اسلامى امروز در مقابل تجربه عظیمى قرار گرفته اند و همه باید با اعلام مواضع و از راه هاى گوناگون به ملت فلسطین کمک نمایند و یقینا دولت هایى که در اعلام موضع و کمک به مردم فلسطین کوتاهى کنند به ضرر خود عمل کرده اند... امروز درحالى که انتفاضه و حرکت ملت فلسطین هر روز قوىتر و گسترده تر از گذشته مى شود رژیم صهیونیستى و دولت آمریکا به عنوان حامى اصلى این رژیم بر خلاف ظواهر از درون رو به ضعف و اضمحلال و پوسیده است... ملت فلسطینى براى مقابله با این توطئه باید همواره به آینده امیدوار باشند و به فضل پروردگار امروز فضاى فلسطین بسیار پرشورتر از گذشته است و دشمن صهیونیستى در انفعال قرار گرفته است...
نقشه هاى تصنعى بسیارى در طول تاریخ ایجاد شد که سرانجام از بین رفتند و سرزمین فلسطین و این پیکره جداشده نیز در نهایت به عالم اسلام و صاحبان اصلى آن باز خواهد گشت.))(11)
انقلاب اسلامى با پیروزى خون بر شمشیر دورنماى راه جدید در مبارزات ملت هاى منطقه را ترسیم کرد و این الگو در لبنان و فلسطین تکرار شد که پیروزى مقاومت در لبنان و استمداد و گسترش انتفاضه در فلسطین یکى از دستاوردهاى آن است.
حضرت امام دیده بانى تیزبین و نکته سنج و سیاستمدار حکیمى بودند که در طول مبارزات خود از منظرى بالا نظریه ها و تئوریهاى مختلف را رصد مى کردند و هرگاه با زمزمه هاى سازشکارانه برخورد مى کردند زنگ هشیارى وبیدارى را به صدا درمىآوردند و آنرا خنثى مى نمودند. امام در مورد سرود نغمه هاى سازشکارانه هشدار مى دادند که:
((همه دست به دست هم دادند که نگذارند ملت فلسطین این راهى را که الآن پیش گرفته باقى باشد یا بصورت دلسوزى براى فلسطین که حیف! فلسطین دارد چه مى شود. خوب است که قدرى مثلا مماشات کنند تا کار درست بشود همه اینها براى این است که نگذارند این فلسطین به این کار که دست زده است کار را پیش ببرد مى خواهند ساکتش کنند. دوباره پایمالش کنند.))(12)
دفاع از حق طلبان عالم در قانون اساسى
آنهایى که به قانون اساسى اعتقاد دارند و قانون اساسى را میثاق ملى مى دانند خوبست با مراجعه به متن قانون اساسى در اصول و سیاستهاى خارجى نظام اسلامى نیک بیندیشند و ببینند که بر اساس اصل 152 (سیاست خارجى ایران براساس نفى هرگونه سلطه جوئى و سلطه پذیرى و دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطه گر است) وظیفه ملت ما دفاع از مسلمانان مظلوم ستمدیده است.
و براساس اصل 154 قانون اساسى ((سعادت انسان در کل جامعه بشرى ر اآرمان خود مى داند و استقلال و آزادى و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مى شناسد بنابراین در عین خوددارى کامل از هر گونه دخالت در امور داخلى ملت هاى دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه اى از جهان حمایت مى کند)) وظیفه ما دفاع از مبارزه حق طلبانه ملت ستمدیده فلسطین است.
و بدین جهت معلوم مى شود پندار کسانى که منافع ملى خویش را در راستاى رها کردن آرمان فلسطین و مصالحه با حکومت غاصب اسرائیل جستجو مى کنند پندارى خام و کودکانه است که نه مبناى شرعى دارد و نه مبناى قانونى و نه مبناى انسانى چرا که در سیاست خارجى ایران منافع ملى و مصالح اسلامى در یکدیگر آمیخته شده اند و جداکردن منافع ملى از مصالح اسلامى ضربه بزرگ بر اعتبار جهانى و بین المللى نظام اسلامى است و بالطبع تلفیق و همسویى این دو سیاست موجب تقویت و تحکیم منزلت بین المللى ایران است و براى واقع بینى بیشتر به کشورهاى لائیک همسایه مانند ترکیه بیندیشند که آیا ترجیح منافع ملى آنان بر مصالح اسلامى در ان کشور سودى به حال کشورشان داشت یا اینکه با اعمال و قبول این سیاست خائنانه و ذلیلانه کشور خود را به پایگاه آمریکائیان تبدیل کرده و دولتشان نیز هم پیمان حقیر اسرائیلیان گشته است. فاعتبروا یا اولى الابصار
پى نوشت ها:
1 . اصول کافى, جلد 2, ص 164.
2 . پیام امام براى پشتیبانى از فلسطین ـ صحیفه نور جلد 2 صفحه 193.
3 . اصول کافى جلد 2 ص 163.
4 . تبیان, دفتر چهارم ص 150.
5 . به نقل از روزنامه همشهرى شماره 45ـ 19/11/71.
6 . تبیان, ص 113.
7 . همان, ص 124.
8 . فریاد برائت صحیفه, جلد 20, ص 233.
9 . به نقل از سیدحسن نصرالله.
10 . تبیان ص 101.
11 . در دیدار با مسوولان حماس 10 / 7 / 79.
12 . تبیان, دفتر چهارم ص 92.