دانستنى هایى از قرآن
پیروى از شریعت نه از هواهاى نفس
((ثم جعلناک على شریعه من الامر فاتبعها و لا تتبع إهوإ الذین لا یعلمون . انهم لن یغنوا عنک من الله شیئا و ان الظالمین بعضهم إولیإ بعض و الله ولى المتقین))
(سوره جاثیه - آیات18 و 19)
پس از انبیإ و پیامبران گذشته ( سپس نوبت به تو رسید , ما تو را هم بر شریعتى کامل از امر دین واقف ساختیم , پس همان را پیروى کن نه هواهاى کسانى را که علم ندارند , چرا که آن مردم هرگز تو را از اراده خدا بى نیاز نکنند و ستمکاران جهان به نفع خود در ظلم و ستم دوستدار یکدیگرند و خدا تقواپیشگان را سرپرستى مى کند و ولى و یار آنان است .
فاتبعها : از اینکه در این خطاب به رسول خدا امر مى کند که از شریعت پیروى کن , معلوم مى شود خود رسول خدا نیز با امت در پیروى و اتباع احکام شریک است .
شریعه : راهى است که آدم را به لب آب مى رساند . و اطلاق مى شود بر هر راهى که انسان را به مقصد برساند . شریعه یک بار در قرآن آمده است و به معناى دین اسلام مى باشد.
امر: بمعناى دین است. از این آیه استفاده مى شود که پیامبر مانند سایر افراد امت مکلف به دستورات دین بوده است و مطلب دیگر آنکه هر حکم و عملى که مستند به وحى نباشد و به نحوى منتهى به وحى نشود چیزى جز هواى نفسانى نیست و نمى توان آن را علم نامید هر چند از زرق و برق بسیارى برخوردار باشد. یعنى دو راه بیشتر در پیش نداریم یا راه پیامبران و یا راه جاهلان و نادانان, پس اگر کسى پشت به وحى کند و از پیام رسولان خدا نافرمانى نماید , قطعا راه جاهلان را در پیش گرفته و به بیراهه مى رود و آنگونه که در تاریخ دیده شده و ما نیز مشاهده مى کنیم پیوسته پیروان هوا و هوس باهم هم آوازند و یکدیگر را دوست مى دارند ولى اگر کسى پیرو راه دین باشد و خط شریعت را دنبال کند با او در ستیزند و مبارزه مى کنند و این مبارزه میان پیروان راه حق و راه باطل از دیرباز در تاریخ بشریت وجود داشته است و همواره پیروان حق اندک بوده اند و اتباع باطل بسیار.
امیر المومنین علیه السلام مى فرماید: ((لا تستوحشوا فى طریق الهدى لقله إهله)) در راه حق از کمبود راهیان حق وحشت نکنید زیرا همیشه کم بوده اند ولى آنگونه که از قرآن استفاده مى شود , پیروزى از آن حق است ((و العاقبه للمتقین)) اما باید صبر کرد و در این راه پر پیچ و خم تحمل رنجها و مصیبتها و بلاها را نمود تا سرانجام به مقصد و مقصود نزدیک شد.
((ان الظالمین بعضهم اولیإ بعض)) همه ستمگران از یک قماشند و باهم براى براندازى دین حق کمک مى کنند ولى گمان نکن - اى رسول خدا- که تو و یارانت با اینکه اندک هستید, یار و یاورى ندارید و آنان بر شما چیره و غالب مى شوند و همانا یار شما خداست.
((و الله ولى المتقین)) خداوند یاور پرهیزکاران است. هر چند دشمنان به ظاهر داراى جمعیت فراوانند و قدرت و مال زیادى دارند و یا مثلا ابزارهاى جنگى و تسلیحاتى بسیار پیشرفته دارند ولى قطعا دربرابر قدرت خدا ناچیز و بى ارزشند.
لازم به یاداوریست که نباید قدرت دشمن را نادیده گرفت بلکه باید مسلمانان در حد توان و طبق دستور خدا ((و إعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل)) ابزار جنگى را براى مقابله با دشمنان و دفاع از حق خویش آماده و مهیا سازند ولى سرانجام پیروزى از آن تقوا پیشگان است هرچند طرف مقابل از پول و ابزار جنگى و عدد و عده بیشترى برخوردار باشد.
به هر حال آنچه از این آیه شریفه استفاده مى کنم , دو مطلب بسیار مهم و سرنوشت ساز و حساس است : اول - هر حکم و قانونى باید منطبق با شریعت و آئین مقدس اسلام باشد , و گرنه بى ارزش است . و انطباق قوانین با احکام وظیفه مجتهدین و مقامات بالاى علمى است . پس هرکس نمى تواند اسلام شناس باشد و مردم را طبق هواى نفس خویش مثلا به سوى اسلام سوق دهد , اسلامى که اسلام شناسان غیر واقعى ارائه مى دهند اسلام غیر واقعى است . محال است فردى عمر خود را در دانشگاه هاى فرانسه و یا آمریکا گذرانده باشد و از اسلام الفبائى بیشترى نداند , ولى با لفاظى و سرهم بندى مطالب بشود اسلام شناس! و اما آن عالمى که عمرش را در مطالعه کتب فقهى و اصولى گذرانده و سر و کارش با قرآن و سنت است , مرتجع بخوانیم و او را واپس گرا بدانیم , واپس گرائى فقط در دورى از شریعت و دنبال کردن اهواى نفس اماره است به نام آئین !
دوم: دشمنان دین که همیشه براى مقابله با دین و آئین حق با هم همبستگى دارند و آماده هجوم اند , تا خدا نخواسته باشد هرگز به هواى نفس خود نمى رسند و کارى را از پیش نمى برند و قطعا خداوند یاور پرهیزکاران و مومنان متعهد است , پس براى اینکه در دنیا و آخرت پیروز و روسفید شویم چاره اى جز تقوا نداریم , باید با تقوا پیش برد که سعادت دنیا و آخرت در تقواست و بس . خداوندا ما را توفیق ده تا لباس تقوا را براى همیشه در بر کنیم و پارسا گردیم . آمین رب العالمین .