قم, کانون قیامحجه الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیاندر احادیث منقول از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین علیهم السلام سخن از قم, اهل قم, قیام قم, و نقش قم در نشر اسلام در کل جهان, قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) فراوان آمده است. از آغاز نهضت امام خمینى توجه به احادیث, فصل ویژه اى را در اذهان اهل معرفت گشوده این فصل در امتداد نهضت و بروز ویژگیهاى امام و امت در بستر حوادث, ژرفاى بیشترى یافت و انطباق عناصر نهضت با مفاهیم این روایات بر شگفتى آن افزود. در اینجا براى تبرک چند حدیث در این مقوله را متذکر مى شویم: در کتاب بحار الانوار جلد 57 صفحه 216 حدیث 37 آمده است که: ((عن ابى الحسن الاول علیه السلام قال: رجل من اهل قم یدعوا الناس الى الحق, یجتمع معه قوم کزبر الحدید. لا تزلهم الریاح العواصف و لا یملون من الحرب و لا یجبنون و على الله یتوکلون و العاقبه للمتقین)). امام کاظم (علیه السلام) مى فرماید: مردى از قم, مردم را به سوى حق دعوت مى کند با او مردمى گرد مىآیند که همچون قطعات آهن سخت و مستحکم هستند آنان را بادهاى تند و طوفانهاى سخت نمى لغزاند, از جنگ سست نمى شوند و نمى هراسند و بر خداى متعال توکل مى کنند و سرانجام از آن پرهیزکاران است. امام از قم, قیام کرد و مردم را به سوى حق یعنى اسلام ناب محمدى فراخواند مخاطب او تمام مردم, همه مسلمانان و ملت ایران بود آنگاه مومنان جهان اسلام حول محور او مجتمع شدند. یارانى از آهن سخت تر و از کوه استوارتر در برابر طوفانهاى جنگ روانى, نظامى, اقتصادى دشمن و ترورها و انواع توطئه هایى که هر کدام مى توانست هر ملتى را از پا در آورد ایستادند. آنها هرگز از راه حق نلغزیدند و از جنگ خسته نشدند واز ابرقدرتها نهراسیدند زیرا که توکلشان بر خدابود. دیدیم که پیروان امام رژیم ستمشاهى 2500 ساله و ژاندارم آمریکا در منطقه را سرنگون ساختند و از جنگ تحمیلى سرافراز بیرون آمدند, در جنوب لبنان اولین شکست تلخ و ذلت بار را به صهیونیستها چشاندند و... همچنان پایدار و استوار در برابر امواج توطئه هاى آمریکا و هم پیمانانش ایستاده اند و...
در حدیث دیگرى علامه مجلسى از امام باقر علیه السلام نقل مى کند که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم)فرمود: ((ان عن یمین الله عزوجل ـ او عن یمین العرش ـ قوما منا على منابر من نور وجوههم من نور, وثیابهم من نور, تغشى وجوههم إبصار الناظرین دونهم, قال إبوبکر: من هم یا رسول الله؟ فسکت, فقال الزبیر: من هم یا رسول الله؟ فسکت, فقال عبدالرحمن:من هم یا رسول الله؟ فسکت, فقال على علیه السلام من هم یا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله على غیر انساب و لا اموال اولئک شیعتک و انت امامهم یا على))(1) . ((در طرف راست عرش خدا, قومى از ما بر منابرى از نور قرار دارند که چهره هاى آنان از نور است لباسهایشان از نور است بگونه اى که چهره هاى نورانى آنان, چشم ناظران را فرو مى پوشاند ابوبکر گفت: اى رسول خدا اینان چه کسانى هستند؟ پیامبر ساکت ماند آنگاه زبیر همان سوال را کرد و پیامبر خدا سکوت کرد سپس عبدالرحمن سوال را تکرار کرد و باز هم آن حضرت سخنى نگفت. پس على علیه السلام پرسید اى رسول خدا آنها کسیتند؟ پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: آنها قومى هستند که به وسیله ((روح الله)) بین آنها پیوند محبت برقرار مى شود بدون آن که نسبتهاى خانوادگى و منافع مادى و امور دنیوى در این محبت و پیوند نقشى داشته باشد اینان شیعیان تواند و تو امام آنها هستى اى على (علیه السلام). در آغاز حدیث به تعبیر ((قوما منا)) توجه شود. از کلمه ((منا)), تداعى مى کند حدیثى را که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره سلمان فارسى فرمود: ((السلمان منا اهل البیت)) و همچنین از کلمه ((قوما)) چند حدیث دیگر تداعى مى شود که یک نمونه از آنها را یادآورى مى کنیم. این حدیث را منابع متعدد و معتبر اهل سنت از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند که آن حضرت این آیه را تلاوت کرد: ((و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم)) اگر شما از دین خدا روى گردان شوید خداوند قومى را غیر شما به جاى شما قرار مى دهد که همانند شما ـ که از انجام وظایف الهى سرباز مى زنید ـ نخواهند بود.(2) کسانى که در محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) بودند, پرسیدند: ((یا رسول الله من هولإ الذین ان تولینا استبدلوا بنا؟)) اى رسول خدا, آنهایى که اگر ما رویگردان شدیم به جاى ما قرار مى گیرند, چه کسانى هستند؟ ((فضرب رسول الله على منکب سلمان, ثم قال: هذا و قومه والذى نفسى بیده لوکان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس))(3) . رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) با دست بر شانه سلمان زد و آنگاه فرمود: منظور آیه, این مرد ـ سلمان ـ و قوم او (ایرانیان) مى باشد و به خدائى که جانم در اختیار او است, اگر ایمان در ثریا قرار داشته باشد مردانى از فارس (4) به آن دست خواهند یافت. با ملاحظه این دو حدیث معنى ((قوما منا)) و رابطه آن با مردم ایران روشن تر مى شود اما ذیل حدیث با ارائه شناسنامه ((قوما منا)) مطلب روشن تر مى گردد: ((اولئک شیعتک و انت امامهم یا على)), آنان شیعیان تو اند و تو امام آنانى اى على (علیه السلام). روزگارانى سپرى مى شود و پیشگوئى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) به وقوع مى پیوندد و ایران پایگاه تشیع و ایرانى با اعتقاد به امامت على (علیه السلام) و اولاد معصومین اش ساخته مى گردد و بعد از قرنها این معجزه پیغمبر آشکار مى شود. اما نقطه اوج این پیشگوئى از آینده در این بخش از حدیث شریف است که محوریت پیوند عاشقانه این قوم را ((روح الله)) معرفى مى کند: ((هم قوم تحابوا بروح الله)). آیا روح الله کنایه از رحمت خدا, دین خدا, علم خدا, خلفإ الهى است همانگونه که علامه مجلسى در ذیل حدیث بیان کرده است؟ یا تصریح از شخصى است به نام ((روح الله)). البته تا زمانى که شخصى به این نام پا به صحنه وجود نگذاشته بود و تا عصر علامه مجلسى و تا قبل از امام راحل در عصر حاضر که اصولا در بین بزرگان و عالمان نقش آفرین دینى, چنین نامى شناخته نشده بود, اگر کسى مى خواست روح الله را معنى کند ناچار بود آن را کنایه از معانى دیگر بداند, اما آنگاه که روح الله در میان ((قوم منا)) و از پایگاه تشیع و ایمان به امامت على (علیه السلام) محور وحدت و محبت الهى قرار مى گیرد و فراتر از مرزهاى ملى گرائى و مادیگرائى ((من غیر انساب و لااموال)), پرچمدار دین الهى شده و نقاب از چهره نورانى اسلام ناب محمدى مى گشاید, آیا معنى واضح تر و گویاترى از امام خمینى براى ((روح الله)) مى توان ارائه کرد؟ عالم بزرگ مرحوم آیه الله شیخ عباسعلى ادیب اصفهانى در توضیح این حدیث مى گوید: (کلمه روح الله, اینجا ـ در این روایت شریف ـ اسم است. روح الله نامى که مردم مطیع او هستند و بدون هیچگونه چشمداشتى او را یارى مى کنند از ابتدإ تا حالا ما میان علمإ ((روح الله)) نداشتیم و اگر هم داشتیم با این خصوصیات نبوده است. مسلما مراد حضرت امام است. این روایت شإن مردم را هم مشخص مى کند. شإن شهدا و میدان دارها را, کسانى که واقعا در این زمان جهت یارى خدا زحمت مى کشند و خدمت مى کنند, قرینه اى دیگر هست که مى رساند مراد ((روح الله)) در این روایت اسم شخص است)(5) .
قبل از آن که حدیث دیگر را مطرح کنیم مطلبى را از قرآن کریم ذکر مى کنیم. اگر در آیات 2 تا 7 سوره اسرإ تدبر کنیم نکات مهمى را در مى یابیم: ((و قضینا الى بنى اسرائیل فى الکتاب لتفسدن فى الارض مرتین و لتعلن علوا کبیرا))(6), ((و در کتاب به فرزندان بنى اسرائیل اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد مى کنید و سرکشى مى کنید, سرکشى بزرگ!)) توجه شود گرچه منظور از بنى اسرائیل همان یهود است اما در اینجا تعبیر بنى اسرائیل شاید علاوه بر معنى فرزندان یعقوب و اشاره به یهود, متضمن اشاره به وقوع آن فساد و سرکشى بزرگ حول محور نام اسرائیل نیز باشد. در کلمه ((لتفسدن)) ضمن آن که با صیغه مضارع خبر از آینده مى دهد با ((لام)) تإکید و ((نون)) تإکید ثقیله وقوع آن را با تإکید مضاعف, قطعى و غیر قابل انکار ترسیم مى کند. این افساد قطعى است. گستره و ظرف آن هم ((الارض)) است ارض یعنى زمین و ((الف و لام)) آن ممکن است به معنى استغراق باشد یعنى کل کره زمین یا ((الف و لام)) عهد باشد یعنى سرزمین معهود فلسطین. یا به تعبیر خود بنى اسرائیل, سرزمینى که به نام اسرائیل نامیده اند و بهر حال این فساد و افساد قطعى الوقوع همراه با سرکشى و طغیانگرى بزرگ خواهد بود.((و لتعلن)) باز هم ((لام)) تإکید و ((نون)) تإکید ثقیله آمده است و سپس با آوردن مصدر ((علوا)) و توصیف آن به ((کبیرا)) هم قطعیت این سرکشى و هم بزرگى و وسعت فراگیر آن مورد تإکید قرار گرفته است و این فساد و سرکشى بزرگ دوبار (مرتین) اتفاق خواهد افتاد. به علاوه از لحن و سیاق آیه به نظر مى رسد این دو قضیه تا زمان نزول قرآن به وقوع نپیوسته و بعدا اتفاق خواهد افتاد و شواهد تاریخى نیز نشان مى دهد که این موضوع با توجه به توصیف فوق العاده از عظمت این فتنه و جهانى بودن و مرکزیت آن در فلسطین و با عنایت به تعبیر ((عبادا لنا)) در آیه بعد (که در قرآن فقط بر مومنان اطلاق شده است و توسط آنان فتنه اول برچیده خواهد شد) با حوادث تاریخى اى که برخى ذکر کرده اند مطابقت ندارد و با آنچه در این زمان و در طول بیش از نیم قرن در سطح کره زمین توسط یهود به وقوع پیوسته و هر روز ابعاد آن گسترده تر مى شود, انطباق بیشترى دارد. حال به آیه بعد توجه کنیم: ((فاذا جإ وعد اولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا اولى باس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا(7), پس آنگاه که موعد اول از آن دو فرا رسد, علیه شما بندگان مخصوص بر خود را بر مى انگیزانیم که داراى صلابتى شدید مى باشند و (آنها بر شما پیروز مى شوند و مسجد الاقصى را فتح مى کنند ـ به قرینه تصریح در آیه 7 همین سوره ـ و براى دست یافتن به یهود, خانه به خانه و گوشه به گوشه) آن سرزمین را مى گردند و آن وعده قطعى مى باشد)). اما حدیثى که در این رابطه نقل شده است: راوى مى گوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم آن حضرت این آیه را خواند: ((فاذا جإ وعد اولیهما بعثنا علیکم عبادا لنا اولى باس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا)). ((فقلنا جعلنا فداک من هولإ؟)) پس گفتیم فدایت شویم, اینان ـ که خدا به عنوان بندگان مخصوص خود. شوکتمند و با صلابت یاد فرموده و آنها را براى سرکوب یهود بر مى انگیزاند ـ چه کسانى مى باشند؟. ((فقال ثلاث مرات هم والله اهل قم))(8), حضرت صادق علیه السلام سه بار فرمود: ((قسم به خدا آنان اهل قم هستند!)) اکنون اگر با کمى دقت به اطراف خود نگاه کنیم به روشنى تفسیر این آیات و احادیث را با چشم مشاهده مى کنیم. یهود و صهیونیسم بین الملل با در اختیار گرفتن منابع ثروت و نفوذ در مراکز قدرت جهانى و ابزار تبلیغاتى گسترده با اشغال سرزمین فلسطین و مسجدالاقصى بیش از 50 سال است که به صورت بزرگترین عامل فساد و طغیانگرى در سطح جهان خودنمایى کرده وهمچون غده اى سرطانى در قلب عالم اسلام, منبع فساد و تباهى شده و به شنیع ترین ظلمها و جنایتها دست یازیده است. آنها با کمک صلیبى هاى غرب, فلسطین را غصب کردند و در جنگهاى پى درپى کشورهاى عربى را شکست دادند و ارتش صهیونیستى و قدرت نظامى اسرائیل را در هیبت یک نیروى شکست ناپذیر جا انداختند اگر هم در جائى مانند صحراى سینا عقب نشینى ظاهرى کردند, یک تاکتیک بود براى به دست آوردن امتیازى بزرگتر. اگر صحراى سینا را رها کردند در عوض بزرگترین کشور منطقه یعنى مصر را در کمپ دیوید به اسارت و استخدام خود در آوردند تا هم موجودیت نا مشروع خود را تثبیت کنند و هم به اهداف پلید و توسعه طلبانه بعدى خود دست پیدا کنند. ملى گرایى فلسطینى و عربى و عناوین و ایسم هاى دیگر کارى از پیش نبردند. اما با پیروزى انقلاب اسلامى در ایران تدریجا معادلات دگرگون مى شود و با فروزش عنصر دین در صحنه اجتماعى و سیاسى و شکل گیرى هسسته حزب الله لبنان به عنوان بخشى از بسیج جهانى اسلام, مقاومت اسلامى در صحنه ظاهر مى گردد. در طول 18 سال تمام تلاشهاى همه جانبه آمریکا و اسرائیل و هم پیمانان آنان براى خاموش کردن این پرتو و شعاع انقلاب اسلامى بى نتیجه مى ماند و هر روز بر مقاومت و صلابت حزب الله افزوده مى شود و سرانجام در خرداد 1379 یکى از شگفت انگیزترین و معجزه آساترین حوادث تاریخ معاصر رخ مى دهد و یک بار دیگر پیروزى حق بر باطل و خون بر شمشیر و تفسیر عینى ((ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم)) تجلى مى یابد و اولین گام بلند در راستاى فرموده امام راحل مبنى بر ((محو اسرائیل از صفحه وجود)) برداشته مى شود. براى اولین بار اسرائیل ذلیلانه و حقیرانه در برابر صولت حزب الله, تلخترین طعم شکست را مى چشد. افسانه شکست ناپذیرى ارتش فوق مدرن و مجهز اسرائیل بر باد فنا مى رود و صهیونیستهاى مغرور با ذلت و خوارى فوق حد تصور از برابر بسیجیان حزب الله با به جا گذاشتن انبوه تانکها, نفربرهاى زرهى, توپخانه هاى سنگین و دیگر تجهیزات مدرنشان, پا به فرار مى گذارند و.... پیروزى بزرگ حزب الله دستاوردهاى فراوانى را به ارمغان آورد که مهمترین آن, زنده شدن روح مقاومت و امید به پیروزى در ملت فلسطین بود دستاوردى که به برافروختن انتفاضه افتخار آفرین ملت مظلوم فلسطین انجامید و مهلک ترین ضربات را بر رژیم جبار صهیونیستى وارد کرد و علیرغم تلاش همه جانبه آمریکا و همه هم پیمانان و مزدورانش همچنان ادامه دارد. البته انتفاضه پیشین نیز پیوندى عمیق با انقلاب اسلامى داشت و در حقیقت جرقه آغازین آن در مراسم شهداى فلسطینى در جمعه خونین حج سال 1366 زده شد. در مراسم برائت از مشرکین حج 1366 گویا بیشترین شهید غیر ایرانى از فلسطینى ها بود. در آنجا خون شهداى فلسطینى با خون شهداى ایرانى به هم در آمیخت و با شهادت چهار فلسطینى در مراسم شهداى حج خونین در فلسطین اشغالى به دست سربازان رژیم صهیونیستى, انتفاضه اول شکل گرفت. با مطالعه سرگذشت شکل گیرى حزب الله و نقش مستقیم آن در وارد ساختن ضربات مهلک و کوبنده به رژیم صهیونیستى و از طریق انتفاضه به طور غیر مستقیم, نکته مهم دیگرى مورد توجه قرار مى گیرد. حزب الله کیست؟ و منشا آن کجا است؟ حزب الله یعنى مقلدان و پیروان پاکباخته و عاشق امام و مقام معظم رهبرى, حزب الله یعنى اهل قم اهل به همان معنائى که در فرهنگ اسلام آمده است که فرزند نوح را اهل نمى داند ولى سلمان فارسى را ((منا اهل البیت)) مى نامد. حزب الله یعنى همان کسانى که در حدیث اول برگرد ((رجل من اهل قم)) جمع مى شوند و از مسیر حق نمى لغزند و از جنگ خسته و هراسان نمى شوند. از ابرقدرتهاى غرب و شرق اعراض مى کنند و فقط اتکإشان بر خداست و... شیخ الشهداى مقاومت اسلامى, شیخ راغب حرب و سیدالشهداى حزب الله, سید عباس موسوى اهل کدام مکتب و شاگرد کدام مدرسه اى بودند؟ امیر سرافراز مقاومت اسلامى و دبیر کل حزب الله علامه مجاهد سید حسن نصرالله پرورده کدام حوزه علمیه و شاگرد شایسته کدام مکتب است؟ آرى آنها و بزرگان دیگرى همچون شیخ عبدالکریم عبید و سید هاشم صفى الدین و... همه و همه از شاگردان ممتاز حوزه علمیه قم و دست پروردگان مقبول مکتب امام خمینى و بسیجیان راستین و پاکباخته ولایت هستند. چه زیبا و با شکوه بود صحنه اى که بعد از سخنرانى مقام معظم رهبرى در کنفرانس بین المللى حمایت از فلسطین در میان سالن کنفرانس اسلامى به وقوع پیوست. در حالى که صدها میلیون بیننده در سراسر جهان به طور زنده از طریق شبکه هاى تلویزیونى مختلف شاهد بودند, سید حسن نصرالله با تواضع تمام جلو آمد و خم شد و بر دستهاى جانباز بزرگ اسلام, خلف صالح امام, مقام ولایت و رهبرى انقلاب اسلامى بوسه زد و به دنبال او دیگران....و آنگاه که از او درباره این حرکت بدیع در آن شرایط خاص سوال شد, با صراحت تمام گفت: چون پیروزى حزب الله بر اسرائیل توجه همه جهانیان را به حزب الله و رهبرى آن جلب کرده بود و اینجانب به عنوان محبوب ترین چهره جهان عرب و قهرمان ملت عرب از سوى بسیارى مطرح شده بودم, مى خواستم در برابر چشم همگان, آشکارا اعلام کنم که من پیرو و شاگرد کوچک رهبر انقلاب اسلامى هستم و اگر چیزى دارم از برکت وجود او و پیروى از مقام ولایت است. بهر حال ما امیدواریم به برکت انقلاب اسلامى و خط نورانى امام و ولایت و با استمرار و گسترش بسیج جهانى اسلام و جهاد و انتفاضه, سرزمین فلسطین و مسجدالاقصى آزاد شود و به موازات آن اسرائیل و به طریق اولى آمریکا نابود و زمینه براى ظهور امام زمان ((عجل الله تعالى فرجه الشریف)) و اقامه نماز آن حضرت در مسجدالاقصى که سر آغاز شکل گیرى حکومت جهانى اسلام است فراهم گردد. انشإالله پى نوشت ها:1. بحار الانوار علامه مجلسى, ج65, ص139چاپ موسسه الوفإبیروت. 2. سوره محمد, آیه 38. 3. تفسیر المیزان, ج 18, ص 250.به نقل از درالمنثور . 4. منظور از فارس در آن زمان مجموعه ایران بوده است. نه آنچه امروز و در قرن اخیر به عنوان استان فارس, نامیده شده است. 5. آیه الله ادیب مى گوید: زمانى که بعد از پیروزى انقلاب اسلامى به دیدار امام رفتم در چهره نورانى امام هیبت و عظمت خاصى را دیدم و در این حالت بود که این شعر را گفتم:( در اینجا چند بیت از آن قصیده غرا را ملاحظه مى کنید). خم ابروى خمینى خم خمخانه شکست پى پیمانه حق, جرعه و پیمانه شکست خاک ایران همه چون صفحه شطرنجى بود مات شد شاه و همه تخته شاهانه شکست لابه لا کشور ما لانه جاسوسى بود لاشد این لانه و هم صاحب آن لانه شکست پاى مردان همه بودى زپى دانه به دام دست غیب آمد و هم دام و هم این دانه شکست دست دزدان پى دزدى همه بر شانه شاه دست حق, دست زدزدان و ز شاهانه شکست بود این خانه همه پایگه بیگانه صاحبخانه ز من پایه و پیخانه شکست مکر بر توطئه کردند به روز و مه و سال مکر روزانه و ماهانه و سالانه شکست 6. سوره اسرإ, آیه 4. 7. همان ,آیه 5. 8. بحارالانوار, ج57, ص216.
|