امام صادق از دید دیگران
استاد سید محمد جواد مهرى
امام جعفر صادق علیه السلام ششمین پیشوا و ستاره درخشان آسمان ولایت در روز جمعه 17 ربیع الاول از سال 83 هجرى قمرى مطابق با سال 701 میلادى در مدینه منوره چشم به دنیا گشود, و چه زیبا تصادفى است که رئیس مذهب در همان روزى متولد مى شود که رئیس شریعت به دنیا آمده است. و این خود دلالت دارد بر اینکه این مولود فرخنده مانند جد بزرگوارش توانائى بسط و پخش احکام شرع و علوم آل محمد را بیش از سایر امامان خواهد داشت. و چنین هم بود.زیرا آن حضرت در دوران اضمحلال و نابودى تدریجى بنى امیه و ضعف دولت بنى عباس مى زیست و این دوران فرصتى بسیار مغتنم براى حضرتش بود که فقه آل محمد و دیگر علوم اسلامى و حتى تجربى را در گستره جهان منتشر سازد. او بود که بیش از چهار هزار شاگرد از گوشه و کنار جهان در محضر درسش حاضر مى شدند و افتخار استفاده از علوم بى کران و بى پایانش را داشتند. و نه آنان, که امامان و مجتهدان اهل سنت و اصحاب مذاهب چهارگانه نیز در خدمت حضرتش حاضر مى شدند و بهره ها مى بردند. و حد اقل در مسجد رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم نهصد عالم بزرگ دیده مى شد و هر یک اعتراف مى کرد که: ((حدثنى جعفر بن محمد)).
امام صادق علیه السلام استاد مسلم جابر بن حیان, مبتکر علم شیمى بود. او اصول این علم را به جابر آموخت تا آن شاگرد نیز بیش از هزار رساله در این باب منتشر سازد.
امام صادق علیه السلام روزانه با ملحدان و منافقان و کفار بحث و احتجاج مى کرد و آنان را مغلوب مى ساخت و او بود که اساس علم کلام را بنیان نهاد و او را کسى جز نیایش و پدران و فرزندان پاک و مطهرش نمى شناسد. و ما تنها به آثار جاودانه او در سراسر جهان تا روز رستاخیز با عظمت و شگفتى مى نگریم هرچند شگفتى ندارد, زیرا هرچه هست و نیست در این خاندان است و بس. تنها اینان اند که محور فضیلت و مرکز علم لدنى هستند, هرچه کمالات و فضائل در قلب انسان خطور کند و نکند در آل محمد است. هرچه ما داریم و دیگران دارند از جعفر بن محمد است.
کافى است که جهان اسلام مالامال از تعلیمات مقدس امام صادق علیه السلام است و تا جهان برپا است انسانیت در برابر این شخصیت عظیم و سترگ, سر تعظیم و فروتنى را فرود مى آورد و هرگز احدى قدر اورا نخواهد شناخت و به مقام بلندش پى نخواهد برد و هیچ سخنورى توانائى توصیف و تعریفش نخواهد داشت زیرا تنها آفتاب معرف آفتاب است و بس. همان کافى است که دم فرو بندیم و زبان از گفتن باز داریم.
مادر آن حضرت ام فروه (فاطمه) دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر است, نوه صحابى بزرگ و عالیقدر محمد بن ابى بکر یار و شاگرد با وفا و مخلص امیرالمومنین علیه السلام که پس از تولیتش از سوى آن حضرت بر مصر, توسط معاویه مسموم شد و به شهادت رسید.
امام صادق علیه السلام در میان پیشوایان و امامان, بالاترین عمر را داشت. آن حضرت 65 یا 68 سال عمر کرد که البته چندان زیاد نیست ولى نسبت به دیگر امامان معصوم و مظلوم که همواره در سنین جوانى توسط دشمنان اسلام و غاصبان خلافت به شهادت مى رسیدند, عمر بیشترى کرده است و این عمر نسبتا دراز همگام با ضعف و ناتوانى دولت بنى امیه, فرصتى زرین به امام داد که علوم آل بیت را بیشتر از سایر امامان, منتشر سازد و در حقیقت نقشى مکمل نقش والاى پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام را داشت زیرا امام حسین علیه السلام در سرزمین تفتیده کربلا با نثار خون خویش, حق را از باطل براى همیشه جدا ساخت و امام سجاد علیه السلام با پیدایش زمینه معنوى از راه عبادت و مناجات و دعا, امت اسلامى را از خواب غفلت بیدار مى ساخت, سپس امام باقر علیه السلام به صحنه تشریف آورد تا علم را بشکافد و رموز پنهانش را بر ملا سازد و آن را در میان امت اسلامى پخش کند و اساس راستین فقه آل محمد(ص) را به منصه ظهور رساند و امام صادق علیه السلام این خط را ادامه داد و این روش را استحکام بخشید و بنیانش را استوار ساخت تا جائى که فراتر از زمان و مکان باشد. بنابر این ولادت امام صادق علیه السلام در حقیقت نقطه عطفى الهى بر این امت بود خصوصا و بر تمام دنیا به طور کلى, زیرا نه تنها محدوده منطقه اسلامى را فرا گرفت بلکه شعاع نورانیش سراسر گیتى را دربر گرفت تا جائى که علوم آن حضرت تا امروز در میان علماى اسلامى و غیر اسلامى مورد بحث و گفتگو و مناقشه جدى است و نه تنها شیعیان از وجود پر جودش فیض برده اند که چهار مذهب اهل تسنن هم, اصول فقه و احکام شریعت مقدس را از محضر آن امام معصوم فراگرفته اند و حتى غربیها و کفار نیز از لابلاى سخنان درربارش مضامین عالیه علمى را استخراج مى کنند. بشنوید دیگران چگونه از او نام مى برند و چه سان او را مى ستایند.
ابوحنیفه امام و موسس مذهب حنفى اهل سنت مى گوید: ((لولا السنتان لهلک النعمان)) اگر آن دو سال درس در محضر امام صادق نبود, من هلاک شده بودم. روزى از او پرسیدند: فقیه ترین کسى را که مى شناسى کیست؟ گفت: جعفر بن محمد.
امام مالک بنیانگذار مذهب مالکى مى گوید: ((ما رات عین و لا سمعت اذن و لا خطر على قلب بشر افضل من جعفر بن محمد فضلا و علما و عباده و ورعا. و کان کثیر الحدیث طیب المجالسه, کثیر الفوائد وکان و الله اذا قال صدق)).(مناقب ابن شهرآشوب 4/275)
هیچ دیده اى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر قلب هیچ کس خطور نکرده کسى که برتر و افضل از جعفر بن محمد باشد چه از نظر فضائل و کمالات و چه از نظر دانش و عبادات و پارسائى.
او بسیار حدیث مى گفت و خوش گفتگو بود و استفاده زیاد مى رساند. و به خدا سوگند هرچه مى گفت راست بود.
ابن ابى لیلى که از قضات و فقهاى مشهور اهل سنت است نیز مى گوید: ((ما کنت تارکا قولا قلته او قضإ قضیته لقول احد الا رجلا واحدا هو جعفر بن محمد)) از سخنى که گفته بودم یا قضاوتى که کرده بودم هرگز بر نمى گشتم و حرف کسى را نمى پذیرفتم جز یک نفر و او جعفر بن محمد است. عمر بن مقدام گوید: ((کنت اذا نظرت الى جعفر بن محمد علمت انه من سلاله النبى)) هرگاه به سیماى جعفر بن محمد مى نگریستم به حق مى دانستم که او از نسل پیامبران است.
امام نووى گوید: ((اتفقوا على امامته و جلالته و سیادته)) تمام مردم اتفاق نظر دارند بر امامتش و بزرگمنشیش و آقائیش.
امام ذهبى در میزان الاعتدال گوید: ((جعفر بن محمد بن على بن الحسین الهاشمى ابو عبدالله احد الائمه الاعلام, بر صادق کبیر الشان)). جعفر بن محمد بن على بن الحسین, ابو عبدالله این رادمرد از دودمان هاشم یکى از امامان به نام است.او مردى است نیک و راستگو و بزرگوار.
ابن حجر در صواعقش گوید: ((نقل الناس منه من العلوم ما سار به الرکبان وانتشر صیته فى جمیع البلدان)) مردم از او دانش هاى بسیار نقل کردند و نام نامیش در جهان انتشار یافت.
محمد بن طلحه شافعى در کتاب مطالب السول (ص81) گوید: ((و هو الامام جعفر من عظمإ اهل البیت وساداتهم, ذو علوم جمه و عباده موقره,و اوراد متواصله, و تلاوه للقرآن کثیره, یتبع معانى القرآن الکریم, و یستخرج من بحره جواهره و یستنتج عجائبه, و یقسم اوقاته على انواع الطاعات بحیث یحاسب علیها نفسه. رویته تذکر بالاخره و باستماع حدیثه یترصد فى الدنیا و الاقتدإ بهدیه یورث الجنه. نور قسماته شاهد على انه من سلاله النبوه, و طهاره افعاله تصدع بانه من ذریه الرساله. . و اما مناقبه و صفاته فکاد تفوق عدد الحاصر و یحار فى انواعها فهم الیقظ الباصر حتى انه من کثره علومه المفاضه على قلبه من سجال التقوى, صارت الاحکام التى لا تدرک عللها و العلوم التى تقصر الافهام عن الاحاطه بحکمها, تضاف الیه و تروى عنه)).
او است امام جعفر از بزرگان اهل بیت و سرورانشان. داراى دانشهاى بسیار و عبادت راستین و ذکرهاى پى در پى و تلاوت بسیار قرآن کریم. او پیوسته معانى قرآن را دنبال مى کند و از دریاى بى کرانش جواهراتش را بر مى گزیند و شگفتیهایش را بازگو مى نماید. آن حضرت اوقات خود را بر عبادتهاى مختلف تقسیم مى کند بگونه اى که خویشتن را بتواند بازجوئى و بازپرسى نماید. دیدارش انسان را به یاد آخرت مى اندازد و با شنیدن سخنان دلربایش دل را از دنیا مى کند و پیروى از راهش انسان را وارث بهشت مى کند. نور دیدگانش گواهى مى دهد که او از سلاله پیامبر است و پاکى کردارش بى گمان دلیل این است که او از ذریه و دودمان پاک رسول الله است. و اما در باره منش ها و صفات نیکش چه گویم که هرگز به حساب ناید و در فهم و درک آن فهمیدگان روزگار ناتوانند تا جائى که از بسیارى دانشش که بر قلب پارسایش افاضه نموده, هر حکمى را که دیگران ندانند و علومى که فهم و خرد خردمندان از درکش ناتوان آیند به او باز مى گردند و از او روایت مى کنند.
حافظ ابو نعیم در حلیه الاولیا گوید: ((و منهم الامام الناطق و الزمام السابق, ابو عبد الله جعفر بن محمد الصادق, اقبل على العباده و الخضوع و آثر العزله و الخشوع و نهى عن الریاسه و الجموع)) (حلیه الاولیإ ج 3/192) و یکى از آن بزرگان امام به حق ناطق و پیشواى جاودانه جعفر بن محمد الصادق است. او بر عبادت و بندگى و پارسائى چنان اقبال کرد که از دنیا و ریاست دنیا بکلى چشم پوشید و خشوع و فروتنى را برنامه خود قرار داد.
شیخ عبد الرحمن سالمى در کتاب طبقات المشایخ گوید: ((جعفر الصادق فاق جمیع اقرانه من اهل البیت و هو ذو علم غزیر و زهد بالغ فى الدنیا و ورع تام فى الشهوات و ادب کامل فى الحکمه)). جعفر صادق از تمام بزرگان اهل بیت برتر بود. او داراى دانشى شگرف و زهدى بسیار در دنیا است و او از تمام هواها و هوسها به دور است و در حکمت سرآمد دیگران.
ابن صباغ مالکى در فصول المهمه اش گوید: ((کان جعفر الصادق(ع) من بین اخوته, خلیفه ابیه, ووصیه والقائم بالامامه بعده, برز على جماعه بالفضل, وکان انبههم ذکرا واجلهم قدرا, نقل الناس عنه من العلوم ما سارت به الرکبان, وانتشر صیته وذکره فى البلدان, ولم ینقل العلمإ عن احد من اهل بیته ما نقلوا عنه من الحدیث. انک اذا تتبعت کتب التاریخ والتراجم والسیر تقف على نظیر هذه الکلمات واشباهها, کلها تعرب عن اتفاق الامه على امامته فى العلم والقیاده الروحیه, وان اختلفوا فى کونه اماما منصوصا من قبل الله عز وجل.. مناقب ابى عبد الله جعفر الصادق فاضله و صفاته فى الشرف کامله و شرفه على جهات الایام سائله و اندیه المجد و العز بمفاخره و مآثره آهله)). جعفر صادق از میان تمام برادرانش او جانشین پدر بود و او وصى پدر و امام پس از وى به حساب مى آید. بر دیگران در فضیلت بالاتر است و داراى مقامى والاتر و نام و نشانى برتر. مردم در تمام دانش ها از او نقل قول مى کردند تا جائى که زبانزد خاص و عام بود و آنچنان نامش در شهرها و بر سر زبانها بود که دانشمندان به اندازه او از هیچ یک از اهل بیت حدیث نقل نکردند. و اگر تو در کتابهاى تاریخ بنگرى و جستجو کنى مى بینى همه در باره اش چنین سخن مى گویند و او را به بزرگى یاد مى کنند و هرچند برخى معتقد به امامتش با نص رسول الله نبودند ولى همه رهبرى روحى و معنوى او را مى پذیرند. سجایا و خصال جعفر بن محمد برتر و صفاتش در شرافت و عظمت کامل تر و بزرگمنشیش بر همگان روشن و انجمنهاى عزت و کرامت بمناقب و آثار جاودانه اش استوار و پابرجا است.
ابو بحر جاحظ که دشمنیش با اهل بیت مشهور است در باره اش گوید: ((جعفر بن محمد الذى ملا الدنیا علمه وفقهه, ویقال: ان ابا حنیفه من تلامذته, وکذلک سفیان الثورى, وحسبک بهما فى هذا الباب.)) جعفر بن محمد که علم و فقهش جهان را پر کرده است گویندکه ابوحنیفه و سفیان ثورى از شاگردانش بوده اند و همین براى عظمت مقامش تو را کافى است.
شهرستانى در کتاب ملل و نحل گوید: ((هو ذو علم غزیر فى الدین والادب, کامل فى الحکمه, وزهد بالغ وورع تام فى الشهوات, وقد اقام بالمدینه مده یفید الشیعه المنتمین الیه, ویفیض على الموالین اسرار العلوم)) او است داراى دانش بى شمار و زهدى فراوان و ورعى کامل از شبهات. وى در مدینه مدتى اقامت گزید که شیعیان از محضر مبارکش استفاده مى بردند و از اسرار علوم سر در مى آوردند.
یافعى در مرآه الجنان گوید: ((وفیها توفى الامام السید الجلیل سلاله النبوه ومعدن الفتوه, ابو عبد الله جعفر الصادق, ودفن بالبقیع فى قبر فیه ابوه محمد الباقر, وجده زین العابدین وعم جده الحسن بن على رضوان الله علیهم اجمعین, واکرم بذلک القبر وما جمع من الاشراف الکرام اولى المناقب, وانما لقب بالصادق لصدقه فى مقالته, وله کلام نفیس فى علوم التوحید وغیرها, وقد الف تلمیذه جابر بن حیان الصوفى کتابا یشتمل على الف ورقه یتضمن رسائله وهى خمسمائه رساله)). و همچنین در مدینه از دنیا رفت سرور عالیمقام دودمان نبوت و کان جوانمردى و فتوت ابو عبد الله جعفر صادق و در بقیع کنار قبر پدرش محمد باقر و جدش زین العابدین و عموى جدش حسن بن على, درود خداوند بر آنان, به خاک سپرده شد و چه خاک مبارکى که برترین و والاترین انسانها را در خود جاى داده. و اینکه صادق به او گفته مى شود براى اینکه در سخنانش پیوسته راست گفتار بود. او داراى سخنى ارزنده در باره توحید و غیر توحید مى باشد. شاگردش جابر بن حیان کتابى را تالیف کرد که بیش از هزار ورق دارد و متضمن پانصد رساله است. و بالاتر بگویم منصور که خود قاتل امام صادق است پس از شهادتش شخصى به نام اسماعیل بن على (که از عموزاده هاى منصور عباسى است) او را مى بیند که سخت آشفته و مى گرید. علت گریه اش را مى پرسد. منصور پاسخ مى دهد: ((ماعلمت مانزل باهلک فقلت: وما ذاک یا امیر المومنین, قال: فان سیدهم وعالمهم وبقیه الاخیار منهم توفى, فقلت ومن هو ؟ قال: جعفر بن محمد, فقلت: اعظم الله اجر امیر المومنین واطال لنا بقإه, فقال لى: ان جعفرا کان ممن قال الله فیه ((ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا)); نمى دانى به خاندان و فامیلت چه گذشته است ؟ گفتم چه شده است امیر ؟ گفت: سید و سرور و آقا و دانشمند خاندان, از دنیا رفته است. گفتم: چه کسى ؟ گفت: جعفر بن محمد. به او تسلیت گفتم, او به من گفت: جعفر بن محمد کسى است که خداوند در باره اش مى فرماید: و بدینسان کتاب خود را به کسى ارث مى دهیم که از برگزیدگان بندگانمان است.
به هر حال هرچه در باره او بگویند و بنویسند و اعتراف کنند, نمى از یم بیش نیست. مقام این امام بزرگوار آنقدر والا و سترگ است که تمام نوشته هاى جهان در برابر عظمت بى پایانش, قطره اى از دریا است. او ناخداى کشتى نجات و رهبر امت اسلام و علت وجود کائنات مى باشد. او وارث علوم انبیا و مرسلین است. او تمام صفات و کمالات را از نیایش و پدرانش به ارث برده است. دنیا هرگز مانند او انسان کاملى را در تمام ادوار و دورانهایش به خود ندیده است جز او ودودمان پاک رسالت. تبارک الله این چه رادمردى است که دوست و دشمن توان نگرش به آفتاب سیمایش را ندارد جز آنکه در برابر آن همه نور و فروغ و عظمت سر فرود آورند و او را همچنان پیامبر بستایند.
از ابو هریره نقل شده است که گفت: شنیدم رسول خدا را که مى فرمود: ((سیولد من ولدى من اسمه جعفر و لقبه الصادق, ینطق لسانه بالحدیث من یوم ولادته)) از فرزندانم, فرزندى به دنیا خواهد آمد که نامش جعفر و لقبش صادق است. او از روز ولادتش زبان را با حدیث مى گشاید. راستى فضیلت را از زبان دیگران شنیدن جالب است. آنها که در امامت امامان در سنین کودکى تشکیک مى کنند در برابر چنین روایتى چه مى گویند که رسول خدا این صادق امین و عظیمترین انسان روى زمین گواهى مى دهد که نوه عزیزش امام صادق از نخستین روز زندگى حدیث رسول الله را براى مردم بیان مى کند. ما در برابر چه انسان والائى قرار گرفته ایم؟ و این چه مقامى است که به عرش مى رسد.
و سرانجام این بزرگمرد تاریخ انسانیت, مورد خشم دستگاه غاصب عباسى قرار گرفت زیرا هرگز منصور را خوش نمى آمد که شاهد پیشرفت علمى و شهرت روزافزون از حد فراتر امام باشد. او ترس آن داشت که روزى امام صادق به خاطر آن همه نفوذ که در میان خلائق داشت و همه مردم به دید محبت و بزرگى به او مى نگریستند, شاید روزى کرسى خلافت را از زیر پایش بیرون بکشد و حکومتش را واژگون سازد لذا همواره در پى ضربه زدن به حضرت بود تا آنکه سرانجام با انگور زهرآگین امام را به شهادت رساند.
امام صادق علیه السلام در روز دوشنبه 25 شوال از سال 148 هجرى قمرى در مدینه منوره وفات یافت و در خاک پاک بقیع کنار پدرش و نیایش به خاک سپرده شد.
در پایان یکى از وصیتها و سفارشهاى جاودانه امام صادق به شیعیان را تقدیم حضورتان مى کنیم که همواره مورد استفاده قرار گیرد. آن حضرت به خیثمه جعفى مى فرماید: ((ابلغ موالینا السلام و اوصهم بتقوى الله و ان یعود غنیهم فقیرهم و قویهم ضعیفهم, و ان یعود صحیحهم مریضهم و ان یشهد حیهم جنازه میتهم و ان یتلاقوا فى بیوتهم فان لقإ بعضهم بعضا حیاه لامرنا, رحم الله امرءا احیا امرنا. یا خیثمه ! انا لا نغنى عنکم من الله شیئا الا بالعمل و ان ولایتنا لا تنال الا بالورع)) سلام مرا به شیعیانمان برسان و به آنها سفارش کن که تقواى الهى را سرمشق خود قرار دهند و همواره ثروتمندانشان به یارى فقیران و تهیدستانشان بشتابند و نیرومندان, ضعفایشان را دریابند و تندرستان به عیادت بیمارانشان روند و زندگان جنازه مرده هایشان را تشییع کنند و پیوسته در خانه هاى خود دیدار به هم رسانند که دیدار آنان با یکدیگر امر ولایت مارا زنده نگه مى دارد. خدا رحمت کندکسى که امر ما را احیا کند. اى خیثمه! همانا ما کارى را براى شما نمى توانیم انجام دهیم جز آنکه اعمال درستى داشته باشید. و بدان که ولایتمان به دست نمى آید جز با پارسائى و تقوا.
والسلام