صدام، مارى که آمریکا در آستین خود پرورانده است
ترجمه از نیوزویک
هفته نامه امریکایى
گوشهاى از روابط امریکا و رژیم صدام
گزارش تفصیلى درباره کمکهاى امریکا به صدام در طول 20 سال گذشته
آخرین بارى که دونالد رامسفلد با صدام دیدار کرد، طرفین به گرمى دست یکدیگر را فشردند. تاریخ این دیدار مربوط به 20 سال پیش است، بیستم دسامبر 1982 و تلویزیون دولتى عراق این لحظه را به عنوان یک لحظه تاریخى ثبت کرده است.
هفته نامه نیوزویک در مقالهاى با عنوان این که صدام چگونه به وجود آمده است و نقش امریکا در این میان تا چه حد بوده است، ضمن اشاره به مطالب فوق آورده است: دونالد رامسفلد که هم اینک وزیر دفاع امریکاست، 20 سال پیش به عنوان فرستاده ویژه رونالد ریگان به بغداد فرستاده شد.
صدام حسین در حالى که اسلحهاى به کمر خود بسته بود، با اطمینان و اعتماد به نفس از وى استقبال کرد. رامسفلد در این دیدار سلامهاى گرم ریگان را به صدام رساند و بیان کرد از این که در بغداد است بسیار خشنود مىباشد. سپس هر دو مرد به مذاکرات خود مشغول شدند و درباره این صحبت کردند که چگونه مىتوان روابط دو کشور را بهبود بخشید.
نیوزویک نوشته است: رامسفلد همانند بسیارى از کارکنان وزارت خارجه، آگاه بود که صدام یک قاتل آدمکش است که از تروریستها حمایت مىکند و سعى دارد تا به سلاحهاى هستهاى دست یابد. (هنوز مدت زیادى از زمانى که اسراییلىها رآکتور هستهاى عراق را بمباران کرده بودند، نگذشته بود)، اما در آن زمان نگرانى عمده امریکا، ایران بود نه عراق. دولت ریگان از این ترس داشت که انقلابیون ایران که شاه را از اریکه قدرت پایین کشیده بودند و دیپلماتهاى امریکایى را به مدت 444 روز در فاصله سالهاى 1979 تا 1981 در بازداشت خود داشتند، باعث آشوب در خاورمیانه شوند و مراکز نفتى حیاتى این منطقه را با تهدید مواجه سازند. براساس تئورى «دشمن دشمن من، دوست من است»، کارگزاران دولت ریگان بر آن بودند تا از عراق در جنگ خونبارى که علیه ایران به راه انداخته بود، حمایت کنند. در چنین شرایطى دیدار میان رامسفلد و صدام بسیار با اهمیت بود. تا پنج سال آینده که جنگ ادامه داشت، ایالات متحده تا آنجا که مىتوانست صدام را مورد حمایتهاى مالى، اطلاعاتى، اقتصادى، نظامى و تجهیزاتى خود قرار داد.
نیوزویک مىنویسد: رامسفلد اولین دیپلمات امریکایى نیست که آرزوى از بین رفتن این متحد پیشین را دارد. قبل از دوران جنگ سرد، اتحاد جماهیر شورورى شریک امریکا در جنگ علیه هیتلر در جنگ جهانى دوم بود. در جهان واقعیت، همان گونه که اصوات از میان مىروند، ملتها نیز همیشه با یکدیگر دوست باقى نمىمانند و تجربه رامسفلد این را ثابت مىکند که دوستان دیروز مىتوانند به دشمنان خونى امروز تبدیل شوند.
در زمانى که جورج دبلیو بوش و کابینه جنگ وى به دنبال برکنارى صدام هستند، براى آنها بسیار جالب است که چرا و چگونه سه رییس جمهور قبلى امریکا اجازه دادهاند تا قصاب بغداد این قدر طولانى بر سر قدرت بماند.
نیوزیویک در ادامه مطلب خود نوشته است: تاریخ روابط امریکا با صدام یکى از شرم آورترین دورانها در تاریخ سیاست خارجى امریکا محسوب مىشود. بارها و بارها امریکایىها چشمان خود را در مقابل غارتها و جنایات صدام بستند و یا وى را آن گونه جدى نپنداشتند که بود. حتى یک سیاستگزار یا شخص رسمى نیز پیدا نشد که خطر صدام را جدى بگیرد و در گذشته تمام تصمیمهاى وى قابل توجیه بود، بسیار مشکل است که باور کنیم چرا امریکایىها در دهه 80 میلادى، به کمیسیون انرژى اتمى عراق اجازه دادند تا به سلاحهاى شیمیایى و بیولوژیکى دست پیدا کند، اما این امر به وقوع پیوست.
اشتباهات گذشته امریکا باعث نمىشود تا این کشور از اقدامات آینده خود باز بماند. این امرى کاملاً آشکار است و صدام احتمالاً همان طور که پرزیدنت بوش هفته گذشته در سازمان ملل بیان کرد، گور خود را کنده است؛ اما این داستان که امریکایىها چگونه کمک کردند تا یک هیولاى فرانکشتاین به وجود آید، موضوعى متفاوت است؛ هیولایى که خود هم اکنون بلاى جان پدید آورندهاش شده است.
نیوزویک مىافزاید: امریکا، صدام را به روى کار نیاورد. وى هنگامى ظاهر شد که کشور عراق دو دهه ناآرامى و آشوب را در دهههاى 60 و 70 میلادى پشت سر گذاشته بود و افراد مختلفى سعى کرده بودند تا کنترل کشورى را که امپراطورى بریتانیا در دهه 20 میلادى آن را به سه بخش سنى، شیعه و کُرد تقسیم کرده بود، به دست بگیرند. در طول دوران جنگ سرد، امریکا براى رقابت با شوروى سعى کرد تا مقاصد صدام را برآورده سازد و از جنگى که وى علیه حکومت مذهبى ایران به راه انداخته بود، استقبال کرد. این سهل انگارى نسبت به عراق حتى پس از آن که امریکا در سال 1991 مجبور به جنگ با عراق شد نیز ادامه یافت.
هفته نامه نیوزویک درباره سلاحهاى غیرمتعارف عراق نوشته است: مقامات امریکایى مىدانند که صدام که از اوایل دهه 70 میلادى به روى کار آمده، بسیار دیوانهوار عمل کرده است. یکى از مشهورترین اقدامات جنونآمیز صدام این بود که در سال 1979، خود شخصاً در کنگره حزبش دستور اعدام چند عضو این کنگره را صادر کرد. در رسانههاى عربى این گونه گزارش شد که این افراد به این دلیل اعدام نشدند که قصد برنامه ریزى علیه صدام را داشتند، بلکه اتهاماتشان تنها فکر کردن به چنین موضوعى بود.
از همان ابتدا مقامات امریکایى نگران اشتهاى عراق براى سلاحهاى غیر متعارف بودند، در واقع رامسفلد پس از دیدار خود با صدام هشدار داد که صدام ممکن است از سلاحهاى شیمیایى استفاده کند؛ اما آن زمان دولت ریگان صدام را به عنوان یک شخص کارآمد در نظر گرفته بود. با جنگى که عراق علیه ایران به راه انداخته بود، صدام مىتوانست خون بسیارى از کسانى را که شاه را از قدرت برکنار کرده و مخالف امریکا بودند، بریزد. حتى بعضى از مقامهاى رسمى دولت امریکا، صدام را یک انورسادات دیگر دانستند که قادر بود عراق را به یک کشور مدرن و سکولار تبدیل کند؛ اما اول از همه صدام باید نجات پیدا مىکرد. جنگ علیه ایران در سال 1982 بسیار بد پیش مىرفت. موج حملات انسانى ایران این تهدید را به وجود آورده بود که ارتش عراق شکست بخورد، از این رو واشنگتن تصمیم گرفت تا مخفیانه وارد عمل شود. پس از دیدار رامسفلد از بغداد در سال 1983، مقامات اطلاعاتى امریکا شروع به در اختیار گذاشتن عکسهاى ماهوارهاى از محل استقرار نیروهاى ایرانى به دیکتاتور عراق کردند، اسناد رسمى نشان مىدهد که امریکا به طور پنهانى مقدار زیادى تانک و سخت افزارهاى نظامى در اختیار دولت بغداد گذاشته است. امریکایىها براى این که خود را از هرگونه اتهامى مبرّا کنند، این تانکها و تجهیزات را در اختیار مصر گذاشتهاند و مصر نیز آنها را به عراق داده است. از سوى دیگر به رغم اعتراض عدهاى از مقامهاى بدبین در پنتاگون، دولت ریگان به عراق اجازه داد که به طور گسترده بتواند مواد و تجهیزاتى را که مصارف دو گانه داشتند، خریدارى کند. بر اساس اسناد محرمانه وزارت بازرگانى امریکا که توسط مجله نیوزویک تهیه شده است، لیست خرید شامل اطلاعات کامپیوترى شده براى وزارت کشور صدام (براى سرکوب مخالفین سیاسى) هلیکوپتر براى انتقال مقامهاى رسمى عراقى، دوربینهاى تلویزیونى براى مصارف نظارتى، تجهیزات تجزیه شیمیاى براى کمیسیون انرژى اتمى عراق و مقدار زیادى باکترى، قارچ و تکیاخته براى این کمیسیون بوده است. براساس اظهارات مقامات رسمى پیشین، از کولتورهاى باکترى مىشد براى ساخت سلاحهاى بیولوژیکى و نیز باکترى سیاه زخم استفاده کرد.
وزارت امور خارجه امریکا هم چنین تأیید کرده است که 5/1 میلیون سرنگ آتروپین به عراق داده است تا عراق بتواند از آنها براى مقابله با تأثیرات سلاحهاى شیمیایى استفاده کند؛ اما پنتاگون مدعى است فروش این سرنگها را مسدود کرده است. بعدها مشخص شد که هلیکوپترهایى نیز که براى نقل و انتقال مقامهاى رسمى عراقى به این کشور فروخته شده بودند، براى اسپرى گاز سمى بر روى کردها مورد استفاده قرار گرفته است.
نیوزویک در این باره که آیا کسى پاسخگوست یا خیر، نوشته است: ایالات متحده تقریباً با قطعیت مىدانست که با توجه به عکسهاى ماهوارهاى به دست آمده، صدام از سلاحهاى شیمیایى علیه نیروهاى ایرانى استفاده کرده است. هنگامى که صدام در سال 1988 یک روستاى کردنشین مخالف را با گاز خردل، سارین، تابون و وى ایکس مورد حمله قرار داد، دولت ریگان ابتدا ایران را متهم به چنین اقدامى کرد؛ اما بعد تحت فشار دموکراتهاى کنگره ناچار شد تا حقیقت را بپذیرد و اعلام کند صدام خود دست به این اقدام زده است.
در آن زمان تنها اعتراضاتى رسمى شنیده شد. در نوارى که بعداً توسط کردها به دست آمد، شنیده مىشود که على حسن المجید از اقوام صدام، مشهور به «على شیمیایى» درباره به کار بردن گازهاى شیمیایى علیه کردها صحبت مىکند. وى مىپرسد: چه کسى مىخواهد جلوى ما را بگیرد؟ جامعه جهانى؟
ایالات متحده بیشتر نگران حفاظت از نفت عراق بود که از خلیج فارس منتقل مىشد. در سال 1987 یک فروند موشک اگزوست عراقى به ناو «یو اس اس استارک امریکا» در خلیج فارس برخورد کرد و در این حادثه 37 تن از خدمه این ناو کشته شدند. به طرزى باور نکردنى، آمریکا پوزش عراق را که اعلام کرد این موشک اشتباهاً به ناو امریکایى برخورد کرده است، پذیرفت و به جاى آن ایران متهم شد که به جنگ در منطقه دامن مىزند. کوماندوهاى امریکایى منفجر کردن سکوهاى نفتى ایران را آغاز کردند و قایقهاى گشت زنى ایرانى هدف قرار گرفتند. در سال 1988 یک ناو امریکایى در خلیج فارس، یک فروند هواپیماى مسافربرى ایرباس ایرانى را با 290 سرنشین هدف قرار داد. در آن زمان صدام احساس کرد که خیلى جسور است. با حمایت غرب وى گمان مىکرد توانسته است انقلاب اسلامى ایران را شکست دهد. امریکایىها نیز به عنوان یک قدرت منطقهاى، شروع به حمایت از وى کردند. از دید غربىها، صدام به عنوان فردى که حتماً منافع امریکا را تأمین خواهد کرد در نظر گرفته شد؛ اما خود بزرگ بینى صدام بیش از حد رشد کرد.
در طول سالها، پشتیبانى غرب باعث شده تا صدامى که امروزه مىبینیم به وجود آید و وى توانست زرادخانهاى مرگبار براى خود به وجود آورد به طورى که به نظر مىرسد واشنگتن در مقابل این قدرت، میخکوب شده است. در شرایط کنونى دولت بوش مىخواهد بالاخره این طلسم را بشکند. اگر کارشناسان به دولت امریکا درست گفته باشند، بغداد پس از صدام چیزى شبیه پاریس پس از پایان جنگ اشغال نازىها در سال 1944 مىشود. سربازان امریکایى همانند آورندگان آزادى و دموکراسى وارد بغداد مىشوند و استبداد خاورمیانه به کنار مىرود؛ امّا اگر بخواهیم پیشگویى کنیم حرکت امریکا در حمله به عراق باعث تحریک احساسات ضدامپریالیستى جهان عرب خواهد شد و این امر باعث خواهد شد تا تندروىهاى اسلامى در منطقه افزایش یابند...