استفاده ابزارى از مطالبات مردم!
حجة الاسلام و المسلمین محمد تقى رهبر
بهر بردارى ابزارى از مردم و مطالبات آنها راه کارى است که جمعى فرصت طلب در دستور کار خود قرار داده و در هر مناسبت به عنوان یک ابزار سیاسى - اجتماعى مورد سوء استفاده قرار مىدهند. ردپاى این عده از فرصت طلبان را در بدنه نظام و شاخ و برگهاى آن کم و بیش مىتوان مشاهده کرد. در سخنرانىها و بیانیهها و مصاحبهها به ناحق از مطالبات مردم و حقوق ملت سخن به میان مىآید بدون اینکه حضور مردم در این طلب کارىها دیده شود و از زبان مردم خواستههاى آنها تفسیر گردد. زمزمه مرعوبانه مذاکره و تسلیم در برابر آمریکا با لحن مصلحت اندیشانه!، طرح رفراندم و بازنگرى اصول انقلاب، فروپاشى و به بن بست رسیدن نظام، اصلاح قانون اساسى با مقاصد خاص و لیبرالیزه شدن آزادى، سیاست زدگى و غفلت از واقعیات جامعه و نظائر اینها را مىتوان در لیست مطالبات مردم! از زبان غیر مردم مشاهده کرد... اینها را کسانى عنوان مىکنند که پاى حرف مردم نشستند و از آنها نخواستند که مطالبات خود را به زبان خودشان بیان کنند و قیّم مآبانه از مطالبات آنها حرف مىزنند. این گونه برخورد با مردم ومطالبات آنها حاصل این پیام است که گوئى مردم در حکم مهجورین و صغار و ایتام نابالغ اند که عدهاى خاص از ناحیه آنها حرف بزنند و مطالبات آنها را وفق مراد خودشان تفسیر کنند و عجبا که هرچه مردم فریاد مىکشند بابا! اینها مطالبات ما نیست. مطالبات ما چیز دیگر است و شما سوراخ دعا را گم کردهاید و ما را وجه المصالحه مقاصد خود قرار دادهاید، صدایشان به گوش اینها نمىرسد. دلیل این مطلب این است که این مطالبات مردم در نشستهاى محفلى و اطاقهاى دربسته و فضاى مدار بسته تفسیر و بیان مىشود و هرگز این عده قیم مآب به میان مردم نیامدند و در کوچه و بازار راه نیفتادند ببینند مطالبات مردم چیست؟! مردم یعنى اکثریت قاطع ملت، (نه اقلیتى محدود)، آنها که به پاى این نظام و انقلاب سرمایه گذارى کردهاند و هرگاه لازم باشد از بذل مال و جان دریغ نمىکنند. چه مىخواهند؟
به طور خلاصه مىتوان گفت: مردم دو نوع مطالبه از مسئولین نظام دارند یکى مربوط به دینشان و سرنوشت اخلاق و عفاف جوانانشان مىباشد که در سایه سیاست تساهل و تسامح و سوء استفاده از آزادى در حال به تاراج رفتن است. دیگرى مربوط به دنیایشان، معیشتشان، و هزینههاى سنگین زندگى شان که افسار گسیخته و بى لجام مورد هجوم تورّم و تبعیض قرار گرفته است.اگر مدعیان دفاع از مطالبات مردم روى ایندو محور تکیه مىکنند. بسم اللّه! بدانند که توده میلیونى مردم در کنار آنها هستند و حاضرند جهت حل مشکلات و اصلاح مفاسد با آنها همکارى کنند و هر فرد آزاده و خدمتگزارى خود را موظف به این همکارى مىداند چرا که با سرنوشت ملت و میهن و دین و انقلاب گره خورده است و این همان چیزى است که امام راحل (ره)آن را سیاست راهبردى نظام در حیات خود و براى بعد از خود برشمردند و امروز نیز مورد تأکید و توجه رهبرى نظام است که شعار خدمتگزارى و مسابقه در این راه مقدس را شعار سال 82 اعلام فرمودند و دیگر مسئولان دلسوز و آگاه نظام نیز تصور نمىرود جز این را بخواهند.
اما اگر مطالبات چیزى فراتر از این است و مطالبات بیگانه و خواسته گروهکهاى وابسته و سکولار و لیبرال مکارانه در لیست مطالبات مردم جا زده مىشود! و بیگانه آن را دیکته مىکند و ثمره آن دلخوش ساختن دشمن و گشودن دربها به روى عناصر ورشکسته سیاسى و نفوذى در بدنه نظام است، بدون تردید اینها مطالبات دشمنان مردم است، مطالبات آمریکا و ستون پنجم و ورشکستههاى سیاسى و مزدورانى است که مترصد نفوذ در سرنوشت کشورند و پیاده نظام دشمن شده و براى فروپاشى لحظه شمارى مىکنند و صدها میلیون دلار اهدائى آمریکا از طرق مختلف براى آن هزینه مىشود و شاید در میان مدعیان اینگونه مطالبات مردمى کسانى باشند که خود ندانند در چه موجى افتاده و به کجا برده مىشوند و دیگران از آنها استفاده ابزارى مىکنند که به حال اینان باید تأسف خورد و به حال ملت باید گریست که اینگونه عناصر خام و سیاست ناشناس و نابالغ سیاسى با یک پرش و جهش، سخنگوى آنها شده و با عنوان وکیل بدون موکل از ناحیه آنها حرف مىزنند!
این سیاست ناشناسان!
یکى از شرائط مسئولیت پذیرى داشتن شمّ سیاسى و سیاست شناسى است. خوشبختانه شناخت مسائل سیاسى امروزه کار دشوارى نیست. بویژه آنکه در جهان کنونى سردمداران سیاست استعمارى و استکبارى بر خلاف گذشته چیزى را پنهان نمىکنند، همه چیز را بىپرده مىگویند. ملاحظه مىکنیم که شیطان بزرگ براى دخالت در کشورها به سراغ چهرههاى ظاهر موجّه نمىرود تا سیاستهاى استعمارى و غارت و چپاول تودهها را بوسیله مزدورانش به اجرا در آورد. این خط مشى استعمارى در قرن نوزدهم و بیستم بود. امروزه قدرتهاى سلطه گر و در رأس آنها آمریکا وقاحت و گستاخى را به جائى رسانیدهاند که به دنیاى اسلام لشکر کشى مىکنند، اعلام جنگ صلیبى مىدهند از ترور و براندازى دم مىزنند.
افغانستان و عراق را طى یک سال (به اشغال نظامى در مىآورند) و در عراق حاکم نظامى مىگمارند و از دگرگونى فرهنگ و تمدن اسلام در این کشور حرف مىزنند و به دیگر کشورها چنگ و دندان نشان مىدهند و از آنجا که بیشترین ضربه را از رهگذر انقلاب اسلامى خورده و پس از فروپاشى شوروى سابق رقیب بى منازغ جهانى خود را در اسلام انقلابى و خیزشهاى مردمى برخاسته از انقلاب ایران مىداند و حال که پس از 24 سال خصومت با انقلاب به آخر خط رسیده و از حرکتهاى گوناگون و سیاستهاى شیطانى و زر و زور و تزویر نومید شده و آگاهى و بیدارى سکاندار نظام و رهبرى انقلاب و اعلام مواضع صریح و تسلیم ناپذیرى در برابر شیطان بزرگ از سوى مسئولان رده بالاى کشور و تودههاى میلیونى آب پاکى روى دست آمریکا ریخته است و توطئه هایش یکى پس از دیگرى به شکست انجامیده. این چهره منفور و سلطه جوى جهانى از در دیگر وارد شده، از در خیر خواهى! تأمین دموکراسى و اعطاى آزادى! و براى مردم ایران اشک تمساح مىریزد و مشکلات داخل خود را فرا فکنى مىکند و به دستاویزهائى چون تسلیحات اتمى چنگ مىزند و خلاصه با نومیدى و عجز از به تسلیم کشانیدن نظام به مطرودین و فراریان خارج کشور رو آورده، و از حرکتهاى مشکوک چند صد نفر اغتشاش گر اعلام حمایت کرده و براى اجراى مقاصد شوم خود صدها میلون دلار آشکار و پنهان هدیه و هزینه مىکند و همان گونه که در مطبوعات 4/3/82 خواندیم سناتورهاى آمریکائى پیشنهاد مىدهند براى کمک به طرفداران رفراندم در ایران 56 میلیون دلار تخصیص داده شود و عواملشان که ستون پنجم داخل کشورند هر از چندگاه سرى به خارج مىزنند و بر مىگردند تا نقشههاى دیکته شده از سوى طراحان سیا و موساد را در کشور مطرح و پیاده کنند و گاه در پوشش استاد و فلسفهدان و گاه روزنامه نگار و گاه در پوشش ملى و مذهبى با کوله بارى از سوقات سفر به خارج، به کشور مىآیند تا نقشههاى شوم و پلید دشمن را به اجرا در آورند و مشتى ظاهر الصلاح را سپر مقاصد خود مىکنند و گاه پارهاى سیاستهاى اینترنتى برخى بیوت را به استخدام مىگیرند و گاه غیر مستقیم از چهرههاى باصطلاح با وجاهت! اجتماعى استمداد مىطلبند و گاه به دانشگاه مىروند و عواملشان را به آشوبگرى فرا مىخوانند.و صدها نیرنگ و ترفند و توطئه دیگر که قلم از شرح و بیانش عاجز است...
در چنین اوضاع و احوالى آیا عقلائى است که جمعى از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى به رهبرى نظام آن نامه را بنویسند و دلسوزانه! نسخه تسلیم در برابر آمریکاى جنایتکار را بپیچند و از نوشیدن جام زهر دم بزنند.
حقا که نغمهاى نابهنگامتر از این در تاریخ کشور به گوش شنیده نشده است. اینها بهشت عراق! را پس از اشغال نظامى توسط آمریکا و انگلیس آرزو دارند!، که جان و مال و ناموس و حیثیت و فرهنگ و تمدن و سرمایههاى مادى و معنوى این کشور تاراج سربازان آمریکائى شده است.
این آقایان و خانمها، اگر از الفباى سیاست باخبر بودند از آنچه در عراق مىگذرد عبرت مىگرفتند و از ماهیت اهریمنى سیاست گزاران آمریکائى احساس ایمنى نمىکردند.شاید برخى خود را به نادانى زدهاند که در دام چنین توطئهاى افتادهاند و شاید هم صلاح و مصلحت خدائى چنین ایجاب کرده که ملت بهتر چهرهها را بشناسند و بدانند شأن نمایندگى در خور آدمهاى کم ظرفیت و خود باخته و مرعوب نیست و بقول خاقانى:
گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار
کو زهر بهر دشمن و کو مهر بهر دوست
و چه زیبا گفته خاقانى «زهر بهر دشمن» که ترجمهاى است از «اشداء على الکفار رحماء بینهم» این آقایان و خانمهاى مدعى اصلاحطلبى، نه تنها براى اصلاح جامعه کارى در خور نکردند، بلکه لقمه جربى براى دشمن شده و زهرى در کام دولت، با طرح «جام زهر» زهرى دیگر به کام ملت مىریزند! دولت در همین روزهائى که دشمن پشت دیوارهاى خانهما جا خوش کرده و کفر ضد ملیتى، صلیبى، صهیونیستها و نفاق در کمین است شبیخون تورم و گرانى بى مهار حمله آورده و بهاى آب و نان و برق و تلفن و گاز و بنزین و گوشت و روغن و شکر و سایر مایحتاج عمومى سرسامآور رو به افزایش نهاده و ندانم کارىها یا غرض ورزىهاى دست اندرکاران امور اقتصادى کشور جام زهرى دیگر به کام مردم ریخته و فریاد اعتراض همه را بلند کرده است و عقده در دلها آفریده و زمینه توطئههاى بیگانه را فراهم ساخته، این آقایان و خانمها که جایشان گرم و نرم و خانه و اتومبیل و حقوق و امکانات رفاهى مناسب در اختیار دارند فراموش کردهاند که کار اصلى شان چیست؟ و باید در این موقعیت خطیر و حساس به یارى ملت و مردمى بشتابند که صدقه سر آنها وکیل و وزیر شدهاند، به عکس نه فریادى علیه سوداگران سود و سرمایه بلند مىکنند و نه مىگویند تورّم در جامعه هائى که عقل و درایت حاکم است ضابطه دارد، نه اینکه حقوق را مثلاً هفده درصد افزایش دهند و اجناس ضرورى مردم را سى درصد و پنجاه درصد گران کنند که این حکایت از عدم تعادل فکرى کارگزاران دارد. اینها به جاى رسیدگى به وظیفه اولیه خود، چراغ سبز به آمریکا نشان مىدهند، از مذاکره و سازش دم مىزنند و آن را داروى دردهاى خود مىدانند! بدون اینکه به ثمره این ننگ و نکبت اندیشه کنند و در همان نامه کذائى مسئولیتهاى خود و کارگزاران امور را و مسائل فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى و سیاسى را بدست فراموشى سپرده و با فرافکنى زیرکانه تنها یک نهاد یا یک مقام را مسئول و مانع اصلاحات! مىدانند در حالىکه در یک نظام حکومتى نهادها و سازمانها و دوائر و تشکیلات متعددى است که اگر هر یک کار اصلى خود را بکنند و نظم و قانون حاکم باشد چرخ جامعه به روال عادى خواهد گشت ولى اگر قرار باشد هر کس از خود سلب مسئولیت کند و فرهنگ و اقتصاد و سیاست و قضاوت دستخوش نابسامانى شود و آنگاه هر کس خود سرانه نغمهاى ناموزون ساز کند مثل آنچه در خصوصى سازى دانشگاه یا آموزش و پرورش و نظیر آن گفتند و سپس شایعه بودن آن را اعلام نمودند، اتفاق بیفتد معلوم است عواقب آن چیزى بهتر از آنچه مىبینیم نخواهد بود.اشکال دیگر دستگاه اجرائى، این که ما مىگذاریم سیل بیاید خانه ما را خراب کند و سپس درصدد ترمیم آن برمىآئیم، عدهاى غیر مسئولانه مىنشینند و تعیین تعرفه و نرخ و کارمزد و مالیات و غیره،...، مىکنند بدون اینکه به واقعیات زندگى مردم و مشکلات اقتصادى فکر کنند، قانون افزایش نرخ و تورم را که ده درصد بوده زیر پا مىگذارند بنزین را بىضابطه گران مىکنند و در همان اوائل سال 82 که تازه قیمت بنزین اعلام شد، سخن از لیترى 160 تومان و امثال آن مىرود، گویا مسائل جدى و حیاتى جامعه بازیچه است که هر کس روى هوس به دلخواه خود درباره آن حرف بزند، جو سازى کند، جنگ روانى به راه بیندازد، و اى کاش این اشتباه کارى و یا غرض ورزى به یک جا خاتمه پیدا مىکرد. سخن از بلیت هواپیما و قطار و اتومبیلهاى میان شهرى و غیره با همین سرنوشت روبرو مىشود. دانشگاه و آموزش و پرورش نیز از این زبان درازىها به شوخى یا جدى مصون نمىماند، اعتراض بلند مىشود، آشوبگران از فرصت سوءاستفاده مىکنند آنگاه مسئولین مصاحبه مىکنند و خبر تکذیب و شایعه بودن آن را مطرح مىسازند؟ چرا چنین است. زیرا عقل حاکم نیست همه گرفتار سیاست بازى شدهاند، مشکل اصلى آنها این است که براى اینکه فرداها نیز وکالت و وزارت کنند، به هر درى مىزنند، جنجال به پا مىکنند! کجا مجال دارند به مسائل اصولى کشور و درد مردم و حساسیت اوضاع بیندیشند. آنوقت ثمره همین است که مىبینیم.
این افراد خوب است براى یکبار هم که شده به تأمل بنشینند، خدا را در نظر آورند و تقوا پیشه سازند، مردم و حقوق آنها را ارج نهند، اشتباهات را تکرار نکنند، دشمن شناس باشند، زمان شناس باشند از پوسته خود بدر آیند و به مصالح عمومى کشور فکر کنند، آنوقت خواهند دید چگونه خدا آنان را کمک مىکند و مردم به پشتیبانى آنها بر مىخیزند. با روشن بینى برخاسته از ایمان راه آینده را مىتوان پیمود اگر امروز به فکر این مطلب نباشند در پیشگاه خدا و خلق محکومند. (خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین) و خدا چنین چیزى را نخواهد...