دانستنیهائى از قرآن (پیروزى نتیجه صبر)
«و أورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الأرض و مغاربها التی بارکنا فیها و تمت کلمات ربک الحسنى على بنی اسرائیل بما صبروا و دمّرنا ما کان یصنع فرعون وقومه ما کانوا یعرشون».
(سوره اعراف - آیه 137)
(پس از هلاک شدن فرعون و یارانش) گروهى را که ضعیف و ناتوان شمرده مىشدند، مالک و حکمران خاور و باختر زمین نمودیم ؛ همان زمینی که در آن برکت و نعمتهاى فراوان قرار دادیم. و همانا کلمات نیکوى پروردگار بر بنى اسرائیل کامل شد زیرا آنان بر سختىها و نا ملایمات صبر کردند و شکیبا بودند. و بدینشان فرعون و دار و دسته اش آنچه را ساخته بودند و آنچه را که برافراشته بودند ویران ساختیم.
این آیه اشاره دارد به پیروزى حضرت موسى و قومش بر فرعون و فرعونیان که پس از آن همه زجر و محنت در دوران حکومت خودکامه و مستبد فرعون، خداوند سرانجام آنان را بر نیرومندترین قدرت و حکومت روى زمین در آن دوران، چیره و غالب کرد و آنان را به پیروزى رساند و سرزمین با برکت مصر و یا فلسطین (و یا هردو) را به آنان سپرد چنانکه قبلا نیز بشارت آن را به حضرت موسى داده بود . مىفرماید: « عسى ربکم أن یهلک عدوکم و یستخلفکم فی الأرض». چه بسا پروردگارتان دشمنتان را نابود سازد و شما را وارثان زمین قرار دهد (حکومت و قدرت بخشد). و در جاى دیگر نیز وعده داده است که: « و نرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثین» - و همانا مىخواهیم بر آنان که در دنیا به استضعاف کشیده شدند و ناتوان گردیدند منت گذاریم و آنان را امامان و پیشوایان قرار دهیم و جانشینى زمین را به آنان واگذار سازیم.
و در این آیه که مىفرماید: « و تمت کلمة ربک الحسنى على بنی اسرائیل» تمام شدن نعمت و کامل شدن آن به همین است که آن وعده ها به فعلیت رسید و آن بشارتها تحقق یافت و انجام پذیرفت. ولذا خداوند بر آنان منت مىنهد که کلمه نیکوى خداوند که همان وعده پیروزى است، به وقوع پیوست و علت آن را صبر مىداند.
بما صبروا: بنى اسرائیل بر آن همه ظلم ها و جنایتهاى فرعونیان صابر و شکیبا بودند و ضمن مقاومت و مبارزه، تحمل ورزیدند.. زیرا صبر به این معنى نیست که انسان زیر بار ظلم له شود و هیچ مقاومت نکند بلکه صبر به این معنى است که انسان ضمن جهاد نمودن و در برابرظالم و جائر ایستادن، در راه رسیدن به رهائى، شکنجه ها، زندان ها، تبعیدها، آوارگى ها و آزارها را تحمل کند.
التی بارکنا فیها: سرزمینى که بنى اسرائیل آن را به ارث گرفتند و جانشین ظالمان در حکومتش شدند، چه سرزمینى بود. خداوند آن را مبارک قلمداد مىکند. آنچه که معروف است بنى اسرائیل در مصر حکومت را از دست فرعونیان به ارث بردند ولى سرزمین مبارک احتمالا فلسطین باشد چنانچه مرحوم علامه طباطبائى در المیزان نیز این احتمال را داده است زیرا خداوند تنها مکه و فلسطین را به عنوان مبارک یاد کرده است. ولى ممکن است مصر و فلسطین هردو منظور نظر باشد و حضرت موسى سلطه اش تمام شامات و مصر را در بر گرفته باشد.
و دمرنا ما کان یصنع فرعون و قومه: و آنچه را که فرعون و دار و دستهاش ساخته بودند، خداوند همه آنها را ویران ساخت و تمام آثارشان را از بین برد.
پر واضح است که خداوند اگر این داستان را به عنوان نمونه یاد مىکند، مقصود این نیست که تنها داستان گذشتگان را به عنوان تاریخ بیان کند. قرآن کتاب تاریخ نیست پس غرض فراتر از این است.
این داستان پیغامى است به تمام ملت ها و امت ها و مستضعفان تاریخ در تمام عصرها و نسلها که اگر براى آزادى خود از چنگال ظالمان و ستمگران تلاش و پیکار کنند و در این راه استقامت نشان دهند، خداوند - بى گمان - آنان را به پیروزى خواهد رساند و این وعده تخلف ناپذیر و قطعى الهى است.
راستى قبل از پیروزى انقلاب، هرگاه به چنین آیهاى برخورد مىکردیم آن را فقط به عنوان یک داستان عجیب و رویداد مهم تاریخ مىدانستیم و از آن به آسانى مىگذشتیم ولى اکنون تا این آیه را مىخوانیم انقلاب اسلامى جاویدان ایران در نظرمان مجسم مىگردد که چگونه موساى زمان حضرت روح الله همراه با پیروان مخلص و جان نثار و وفادارش با دست خالى ولى با ایمانى محکم و استقامتى کوبنده در برابر فرعون زمان که تا دندان مسلح بود و از پشتیبانى بى دریغ تمام جهانخواران و ستم پیشگان و دست نشاندگانشان برخوردار بود ایستادند و مقاومت کردند و آن همه ظلم و ستم و شکنجه هاى قرون وسطائى را با دل و جان براى خدا تحمل کردند و سرانجام با صبر و شکیبائى نتیجه چندین سال مبارزه مستمر و خونین را چون شهد مصفا چیدند و همان محرومان و بیچارگان گذشته، وارث آن همه تخت و تاج طاووسى شدند و این سرزمین پر برکت با نعمت هاى فراوان و گوناگونش به آنان واگذار و آن قدرت و سلطه به آنها سپرده شد و طاغوتیان همچون شب پره هاى بى بال و پر از کشور امام زمان رانده شد و یا به کیفر اعمال زشت خود در دنیا پیش از آخرت رسیدند. و بدینسان این آیه مبارکه بارى دیگر در سرفصلى دیگر از زمان تفسیر شد و به حقیقت پیوست.
حال باید دید ما که وارث آن تخت و تاج شدیم چهگونه رفتار خواهیم کرد؟ آیا روش الهى را دنبال مىکنیم یا بدون عبرت از گذشتگان در پی آنان مىشتابیم که امید است همچنان دوران مبارک امام خمینى رضوان الله علیه همان خط و همان برنامه را ادامه دهیم و پا به پاى امام با حوادث و رویدادهاى زندگى دست و پنجه نرم کنیم.
امام خط انقلاب را ادامه خط انبیا و اولیا سلام الله علیهم قلمداد کرد و بر اسلامى بودن در تمام زمینه ها تا آخرین لحظه زندگى تأکید کرد. ما نیز باید همانگونه رفتار کنیم و بى توجه به خط بازیها و انحرافهاى گروهى راه اسلام را تبیین و ادامه دهیم. والسلام.