به استقبال مجلس هفتم
حجة الاسلام و المسلمین محمد تقى رهبر
«امید است ملت مبارز متعهد به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها آراى خود را به اشخاصى بدهند که به اسلام عزیز و قانون اساسى وفادار باشند و از تمایلات چپ و راست مبرا باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیر خواهى امت معروف و موصوف باشند.»
امام خمینى - سلام اللّه علیه - بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران
همانگونه که در بخش نخستین مقال گفتیم: مجلس هفتم از جهات متعدد حائز اهمّیت است و دوستان و دشمنان انقلاب از داخل و خارج چشم به راه حاصل و نتیجه انتخاباتاند. دوستان در انتظارند مجلس هفتم به عنوان نماینده ملت بزرگ ایران با تمام وجود در مسیر انقلاب و خط امام شکل گیرد تا مسائل حیاتى کشور و نظام را بدور از هواهاى نفسانى و کشمکشهاى زیانبار سیاسى و جناحى مورد بررسى قرار داده و در جهت خدمت به محرومان و دفاع از ارزشهاى والاى اسلامى گام بردارد و غفلتهاى برخى نمایندگان بىصلاحیت پیشین را جبران نموده و تجارب تلخ مجلس ششم و عملکرد بعضى نمایندگان تکرار نشود و ...
دشمنان اسلام و کشور و ملت نیز مدتهاست تلاش مىکنند انتخابات مجلس هفتم را در راستاى اهداف و مقاصد خود هدایت کرده و سنگر قانونگذارى را به پایگاهى در جهت نفى اسلام و دست آوردهاى انقلاب و پایمال کردن ثمرات خون شهیدان، تبدیل نمایند. شواهد و دلائل این توطئه آنقدر زیاد است که به استدلال نیاز ندارد. آمریکائىها از مدتها قبل به صراحت از این نقشه شوم صحبت کرده و میلیونها دلار براى آن تأمین اعتبار کردهاند، فرارىهاى خارج کشور پول جمع مىکنند تا در این نبرد انتخاباتى عناصر دلخواه اربابان خود را به مجلس بفرستند. از یک سو با تبلیغات گسترده مىکوشند مردم را از شرکت در انتخابات دلسرد و بىتفاوت کنند، از سوى دیگر احزاب مشکوک و وابسته داخلى را به حضور فعال ترغیب مىنمایند تا ثمره انتخابات آنگونه باشد که آنها مىخواهند. اپوزسیون خارج کشور براى پیروزى همفکرانشان از آن طرف آب، به کمکهاى تبلیغاتى و پولى مشغولند تا مجلس آمریکا پسند تشکیل دهند.
برخى احزاب به اصطلاح خودى، داخلى که اکثریت مجلس ششم را دارد از ضد انقلاب خارج کشور با عنوان «ایران براى همه ایرانیان» دعوت به همکارى کرده و رئیس این حزب در شهر مذهبى قم مىگویند: حزب ا...و نهضت آزادى روابط خوبى با هم دارند (یعنى در انتخابات ائتلاف مىکنند) یکى از این آقایان که لباس مقدس روحانیت را بر تن دارد بارها با عنوان سخن گوى یک جمعیت در مصاحبههاى خود دیدگاه مجمعى را که بدان وابسته است اینگونه بیان مىکند: «ما مىتوانیم به جز روحانیت با هر گروه ائتلاف کنیم». که معناى هر گروه با این کلیت چیزى جز همسوئى با احزاب وابسته و تجدید نظر طلب که صراحتاً اعلام مخالفت با ارزشهاى اسلام و انقلاب نمودهاند، ندارد. راستى خودخواهى و تعصّب گروهى و جناحى و یا نادانى و سیاست ناشناسى تا کجا پیش مىرود که یک شخص بدون توجه به محتواى سخن خود یا با توجه، اینگونه حرف بزند که ثمره آن را دشمن ببرد؟!
اگر این سخن را یک فرد عادى مىگفت، شاید اینقدر مایه شگفتى نبود که آن آقا همانند یک کینه توز نسبت به همنوع خود واله و شیداى اصلاحاتى که هنوز تصور نمىکنیم معنى آن را فهمیده و بدان توجه کرده باشد! سخن براند بگذریم...
بطور خلاصه: جبههاى تنها در طول این سالها فقط حرف تحویل مردم داده و تشنج آفریده و براى دین یا دنیاى مردم کارى نکرده و افزون بر این از شبهه مشروعیت نظام و خروج از حاکمیت به کرات سخن گفته و رهبران و سخنگویانش جبههگیرى خود را در برابر مقدسات و باورهاى دینى و اصول سیاسى و قانون نظام پنهان نداشتهاند و با تمام وجود در صحنه حاضرند.
در این اوضاع و احوال، خالى کردن صحنه گناهى است نابخشودنى. امام راحل - قدس سرّه - که اندیشههایش زیربناى اصول فکرى استراتژیک نظام براى همیشه است به صراحت تکلیف ملت مؤمن و متعهد را تعیین مىکند. امام مىفرماید:
«امروز مسئولیت به عهده ملت است، ملت اگر چنانچه کنار بنشیند اشخاص مؤمن متعهد بنشینند و اشخاصى که نقشه کشیدهاند براى این مملکت از چپ و راست. آنها وارد بشوند در مجلس، تمام مسئولیت به عهده ملت است»(1) و نیز مىفرماید: «باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم اسلامى خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم است.»(2)
هشدار و زنگ خطر الهى!
در آستانه انتخابات و همزمان با بررسى صلاحیتهاى نمایندگى از سوى نهادهاى مسئول و هیأتهاى اجرائى و نظارت، حادثه عظیمى رخ داد که نه تنها شهرستان بم را زیر و رو کرد و دهها هزار از عزیزان این ملت را در کام مرگ فرو برد و ملت ما را سوگوار کرد، بلکه توجه مردم سراسر جهان و ملتها و دولتها را به سوى این نقطه کویرى کشورمان، معطوف داشت و سیل عواطف انسانى و کمکهاى بشردوستانه را به یارى زلزله زدگان گسیل داشت. در هر خانه که مىرفتیم (اندوه و غم را با اشگهاى جارى بدرقه این کاروان غم زده مىدیدیم که باید اعتراف کرد آن همه احساسات پاک و آن همه نیکوکارى و ایثارگرى که در وصف نمىآید) آزمایش الهى بود در این قالب که حیات پرجوش ملّتى را نشان داد که خواب راحت را فداى همدردى با برادران و خواهران و کودکان و داغدیدهگان این حادثه دلخراش نموده و نشان دادند که واقعاً «بنى آدم اعضاى یکدیگرند...» این تراژدى غمبار، و وحدت و یکپارچهگى ملتى را نشان داد که روز حادثه از پاى نمىنشیند و دست و پا و چشم و گوش یکدیگرند. خلاصه اگر یک روى سکه زلزله بم اشک و آه و اندوه و مرگ و آوارگى بود، روى دیگر این سکه جوشش عواطف انسانى و رستاخیز تعاون مردمى و تسلیم در برابر حکم الهى است که در هر حال اسرار و آیاتش بر ما پوشیده و جاى چون و چرا ندارد، مهم توجه به درسها و عبرتهاى این حوادث درسآموز است که براى جبران این خسارتها و کاستن از ضایعات اینگونه حوادث چه اقدام عملى پیشگیرانه ممکن است و باید از هر حادثه تلخى درس آموزنده و سرنوشت ساز فرا گرفت و به انتظار حوادث مانند آن ننشست. در هر حال تحلیل این واقعه تلخ نه مقصود این مقال است بلکه تنها اشارتى بود به عنوان همدردى و عبرت آموزى در خلال گفتار در پیرامون انتخابات که از این بابت نیز حادثه زلزله بم براى دست اندرکاران سیاسى و کارگزاران انتخاباتى و انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان آموزنده باشد.
براى دست اندرکاران انتخابات - بلکه همه مسئولان - درس است که رقابتهاى سیاسى و جناحى نفرت آور را در معرض نمایش این خلق نگذارند و خود را بى اعتبار نکنند، ببینند عواطف این مردم را، وحدت و انسجام و همدلى و همیارى مردم را، ببینند آن مادرى که خرج سفر کربلایش را به بازماندگان زلزله اهداء کرد و از سفر کربلا که سالها در انتظارش بود منصرف شد، آن کودکى را که پول قلک خود را شماره کرد و آورد تا به کودکان بمى هدیه کند، آن نیازمندى را که خوار و بار خانه و عائلهاش را آورد تا اندک غذائى براى گرسنگان آن دیار فراهم سازد... ببینید این حماسههاى پرشکوه را و این مردم را بهتر بشناسید و در برابر این همه بزرگوارى تواضع کنید، به حقوق این ملت بهتر و بیشتر بیندیشید، و از منازعات سیاسى و عقده گشائى در موسم انتخابات و نظائر آن دست بردارید، افق اندیشه خود را به سطح این مردم ایثارگر و خون گرم برسانید از مردم عقب نمانید که خسرانى است عظیم و شرمندگى در پیشگاه خدا و خلق...، اما با کمال تأسف دیدیم که در همان روزهاى بحرانى که غوغاى زلزله بم بیداد مىکرد و جهانى را به خود مشغول داشته بود، برخى گروهها به خود مشغول بودند. یک بخش از صفحات روزنامهها ویرانىهاى بم و جنازهها و اشک و اندوهها را به تصویر مىکشید و صفحه و ستون دیگر جر و بحثها بر سر صلاحیت و عدم صلاحیت کاندیداها را و عدهاى تلاش مىکردند فلان جمعیت غیر قانونى را در صف باصلاحیتها براى مجلس آینده جا بزنند، برخى هیأتهاى اجرائى تحت فشار برخى مسئولان سعى مىکردند دیدگاههاى خطى و سیاسى را بر هیأتهاى اجرائى و نظارت تحمیل کنند... و مگر این پایان ماجرا است؟! هنوز اول عشق است! تا این انتخابات برگزار شود و افرادى به مجلس راه یابند راه درازى در پیش است. چرا باید اینگونه باشد؟! اگر کار براى خدا است، اگر هدف خدمت است، اگر قانون باید حاکم باشد، همه به یک مطلب فکر مىکنند که آن پاسدارى از دست آوردهاى انقلاب اسلامى، حاکمیت قانون و خدمت رسانى به این مردم فداکار است. پس اینهمه غوغا سالارى چرا؟! یعنى هنوز براى یک عده این مطلب جا نیفتاده که افراد معتاد، فاسد الاخلاق، وابسته به بیگانه، گروهکى بدسابقه و کوتوله سیاسى حق ورود به مجلس را ندارند؟! هنوز نتوانستهاند باور کنند که ورشکستههاى سیاسى و لیبرالهاى بىتعهد و مزدوران آمریکا شایستگى ورود به خانه ملت را ندارند؟! اگر واقعاً این حقایق براى بعضىها هنوز مورد تردید است، پس به ناحق پذیراى مسئولیت شدهاند، مقامشان نامشروع و عملشان نامشروع است. اگر فاقد درک سیاسىاند و قدرت تجزیه و تحلیل حوادث را ندارند، پس پىکار دیگرى بروند و دست از سر مردم بردارند.. و اگر دانسته در تحریف حقایق مىکوشند و در صدد وابستگى کشور به بیگانهاند و مىخواهند لیبرالیسم را حاکم سازند که ننگ و عقوبت آن بیشتر و تکلیف مردم در برابر اینان روشنتر است. همین جا باید از نهادهاى نظارتى بویژه شوراى نگهبان خواست که در برابر احراز صلاحیت کاندیداها کوچکترین عقب نشینى را روا ندارند، به تکلیف شرعى و قانونى خود با قاطعیت تمام عمل کنند و بر مواضع اصولى آنگونه که خدا مىپسندد استوار باشند، زیر هیچگونه فشارى، مصلحت را بر حقیقت ترجیح ندهند که ما در بسیارى موارد چوب این تفکر را خوردهایم و غرامتش را پرداختهایم. در انتخابات مجلس ششم که عدم صلاحیت پارهاى نمایندگان و تقلبهاى انتخاباتى از حد و مرز گذشته بود این تجربه تلخ را آموختیم و تجربه شده را تجربه کردن خطا است.«من جرّب المجرّب حلّت به الندامة».
یکى دیگر از درسهاى حوادث، براى همه از جمله کاندیداهاى نمایندگى این است که زندگىاى که مىتواند در ظرف 12 ثانیه و کمتر از آن زیرو رو شود و همه داستانهایش نقش بر خاک گردد،براى آن و این دنیا و جاه و مقام آن رقابت ندارد. در روایات از دنیا و مظاهر مادى آن به مردارى تعبیر شده که دنیا پرستان براى به چنگ آوردنش پهلوى یکدیگر را مىدرند و سنائى این را به نظم در آورده است.
این جهان در مثال مردارى است
کرکسان گرد او هزار هزار
این مر او را همى زند مخلب
وان مر این را همى زند منقار
آخر الامر جمله نیست شوند
جاى خود بازماند این مردار
رقابت بر سر دنیا، تعصبات قومى و قبیلهاى و جناحى و گروهى، چیزى جز به معناى پایمال کردن حق و پشت پازدن به حقوق خلق نیست و جز بدنامى و بدفرجامى دستآوردى ندارد. بنابراین رقابت سالم، تبلیغات درست، حرکتهاى انسانى و خدا پسند در انتخابات باید معیار عمل باشد، دروغ و تزویر، وعدههاى بىجا، تطمیع، رشوه، خراب کردن دیگران، جنگ قدرت، تبلیغات مسرفانه و خرجهاى نامعقول مسائلى است که باید از آن جداً پرهیز کرد، که اگر نمایندگى آغازش این باشد براى پایانش باید تأسف خورد و حتى گریست. این مردم خوب و بى غل و غش که مىآیند به فردى رأى مىدهند انتظار دارند نماینده آنها برایشان آبرو و حیثیت و خدمت و ارزش به ارمغان آورد نه غرور و فربهى مادى و جاه پرستى و خدا و خلق ناشناسى که متأسفانه برخى نمایندگان چنین کردند! از تریبون مجلس حرفهاى آمریکا و اسرائیل و دشمنان اسلام و خائنان به میهن و ملت را بر زبان جارى کردند و گروههاى خاص که خود را طلبکار این ملت و ولى نعمت صغار و کبار مىدانند از آنها حمایت نمودند و امروز نیز خط و نشان براى آینده مجلس مىکشند و در این لحظههاى حساس و سرنوشت ساز اندکى قصور و تقصیر از سوى هر فرد یا هر نهاد مىتواند ضربهاى سنگین بر نظام اسلامى وارد سازد، اینگونه چهرهها باید طرد شوند و اینگونه جریانها در سعه صدر اسلام نباید بگنجند... در هر حال کسى که مىخواهد وارد مجلس شود باید خود را از هواى نفس، شهرتطلبى، و مال اندوزى و خط بازى خلاص کند، تا آزاد باشد و بتواند آزاد فکر کند و از هدایت الهى بهرهمند گردد و از آبروى خود براى رضاى خدا خرج کند، باید نماینده خود را از قید علایق برهاند و مدرّس وار به مجلس وارد شود تا آبروئى براى مجلس و ملت و دین باشد. این شرط عقل و آینده نگرى است و خیر دنیا و آخرت را در بر دارد. مردم باید در جستجوى اینگونه افراد باشند. چراغ بر دارند و دور شهر بگردند و انسان پیدا کنند و مراقب باشند در دام دیو و دد، گرفتار نشوند و بار دیگر کلاه بر سرشان نرود که موقعیت حساس است و لحظهها سرنوشت ساز.
بر علما، دانشمندان، صاحبان بیان و قلم و مساجد و مدارس و دانشگاههاست که در این لحظههاى حساس و تعیین کننده سرنوشت با احساس تکلیف در امر انتخابات با آگاهى تمام دیگران را نیز آگاهى دهند، سهل انگارى روا ندارند که آراء آنها تعیین کننده است و کنارهگیرى، به نفع دیگران و فرصت طلبان که در کمین ارزشها و کیان این ملت نشستهاند.
پىنوشتها:
1. کلمات قصار، امام خمینى، ص 133.
2. همان.