تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,090 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,032 |
آسیبشناسى وضعیت خدمت رسانى عمومى در جامعهبه ویژه نظام ادارى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 267، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
سید محمدباقر رکنى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت دوم
در این قسمت به بررسى وضعیت کلى اهتمام داشتن به امور دیگران و چگونگى خدمت رسانى مردم به یکدیگر خصوصاً در سیستم دیوانسالارى(ادارى) کشورمان، و آسیبشناسى آن مىپردازیم. بحث خود در این زمینه را با طرح یک سؤال و سپس توضیح و بررسى آن آغاز مىکنیم. سؤال اول: آیا روحیه کمک و خدمت رسانى به همنوعان در جامعه ما وجود دارد یا خیر؟ پاسخ: به عنوان یک امر عادى و معمولى اگر در گوشه و کنار محل زندگى، شهر یا کشورمان و حتى در خارج از مرزهاى کشور پدیدههایى همچون سیل، زلزله یا حوادث غیرمترقبه دیگرى رخ دهد، به راحتى مىتوان روحیه کمک به یکدیگر ونیکوکارى عامه مردم را مشاهده کرد. همچنین هستند افراد خیر و درستکارى که به تناسب حرفه و مشاغل خود، در حد امکان و توانایى به مستمندان و افراد بى بضاعت همت مىگمارند و از هیچ کوششى در این زمینه دریغ نمىکنند. به عنوان مثال پزشک متخصصى که با اخلاق حسنه خود حتى در منزل، ضمن رعایت حال جسمانى و وضعیت مادى مراجعان، بیماران را معاینه مىکند، یا افراد نیکوکارى که درمانگاه، مدرسه و مراکز خیریه احداث مىکنند، استاد و معلمى که دلسوزانه و بدون چشمداشت مادى به تعلیم کودکان بىسرپرست و بىبضاعت مشغول است و یا خیّرینى که هزینه تحصیل، زندگى و یا ازدواج افراد نیازمند را تقبل مىکنند، همه اینها نمونههاى زیبایى از وجود روحیه دستگیرى از دیگران و خدمت رسانى به یکدیگر است که در فرهنگ عمومى جامعه ما جاى داشته و به نوبه خود مایه استحکام و انسجام اجتماعى زندگى روزمرّه افراد مىباشد. جالب اینجاست که این روحیه همکارى و نیکوکارى که به آن اشاره شد، موضوعى کاملاً مردمى و خودجوش نشأت گرفته از همان فرهنگ غنى اسلامى ایرانى است که به صورت عمیق و ریشهدار در باورهاى مردم کشورمان جاى دارد. خیلى از افراد - و حتى در سالهاى اخیر گروهها و تشکلهاى - خیر و نیکوکار هم هستند که بدون نام و نشان و فقط براى رضاى خدا اقدام به کمک رسانى و دستگیرى از مستمندان و نیازمندان مىکنند. خصوصاً اینکه در برخى از ایام سال مانند ماه مبارک رمضان، به تأسى از سیره ائمه طاهرین (ع) خصوصاً حضرت على(ع) به طور مخفیانه و ناشناس به سرکشى و تهیه آذوقه منازل افراد فقیر و بىبضاعت همت مىگمارند. یا به عنوان مثال: کمکهاى مختلف گسترده مردم کشورمان به برخى کشورهاى همسایه مانند عراق و افغانستان که در موارد متعدد صورت پذیرفته، همگى نشانههاى بارز و آشکار وجود روحیه تعاون و همکارى و خدمت به همنوعان است. بنابراین پاسخ اولین سؤال مطرح شده در ابتداى بحث مثبت مىباشد. به نظر مىرسد تأکید مقام معظم رهبرى در پیام آغازین سال جارى مبنى بر تقویت و اهمیت نهضت خدمت رسانى به مردم، ناشى از دغدغه خاطر ایشان نسبت به وضعیت خدمت رسانى در بدنه اجرایى و ادارى کشور باشد تا در سطح زندگى عامه مردم. چرا که طبق توضیحات سطور پیشین، مشخص شد روحیه خدمت و تعاون نسبت به یکدیگر در بین مردم کشورمان موضوع جدیدى نیست، و قطعاً رهبر جامعه نیز به این امر واقف مىباشند، لذا با توجه به پیامهاى ایشان در طلیعه سالهاى قبل مبنى بر رعایت وجدان کارى، انضباط اجتماعى، رفتار علوى و همچنین تأکید رهبر فرزانه انقلاب در دیدارها و سخنرانىهاى متعدد با اقشار مختلف مردم خصوصاً کارگزاران و مسئولان مملکتى، در مورد خدمت به مردم و جدیت در تلاش و سازندگى کشورمان، مىتوان نتیجه گرفت که روى سخن معظمله در بحث نهضت خدمت رسانى به مردم در درجه اول به مسئولان، مدیران و در یک کلام سیستم اجرایى و ادارى کشور و در درجه بعد، آحاد مردم مىباشد. حال که سخن به اینجا رسید به طرح سؤال دوم مىپردازیم: آیا روحیه تعاون و خدمت رسانى به مردم همان گونه که در توضیحات سؤال اول مطرح شد، در نظام ادارى کشور ما نیز وجود دارد یا خیر؟ پاسخ: پاسخ این سؤال را با چند مثال منطبق با واقعیت که ممکن است، هر کسى که چند نوبت به یک سازمان یا اداره دولتى(منظور از دولت، کلیه تشکیلات ادارى کشور است) مراجعه کرده و با آن روبرو شده باشد، شروع مىکنیم. مثال 1- شما تصمیم گرفتهاید براى انجام سریع کارتان اول وقت ادارى به اداره مورد نظر مراجعه کنید، معمولاً روزها از ابتداى ساعت رسمى شروع به کار اداره (5/7 یا 8 صبح) مىبینید که درب اغلب اتاقهاى اداره بسته است و این امر اختصاص به مسئول اداره یا کارمند معمولى آن ندارد، طبیعتاً شما مىبایست مدت زمانى منتظر بمانید تا مسئول واحد مربوطه در محل کار حاضر شود. ضمن اینکه اگر به همکار یا مسئول دیگرى در همان اداره مراجعه کنید و علت عدم حضور شخص غایب را جویا شوید، طبق معمول انواع دلایلى از قبیل وجود ترافیک، دورى راه، سردى یا گرمى هوا، خرابى ماشین و...براى شما ردیف مىشود که مىبایست قانع شوید. البته ممکن هم هست کارمندى که شما به او کار دارید به موقع حضور داشته باشد، لکن براى اقدام بعدى کارتان که در اتاق یا طبقه دیگر یا حتى ساختمان دیگرى است، مجدداً وضعیتى مشابه قبل تکرار شود. مثال 2- شما جهت انجام کارى ادارى از قبل برنامه ریزى کرده و از محل خدمت خود یا اگر شغل آزاد هم داشته باشد مثلاً از منزل خود، به اداره مورد نظر مراجعه مىکنید، متوجه مىشوید که مسئول مربوطه در محل کار خود حضور ندارد، بالاخره بعد از کمى اتلاف وقت و جستجو، کار شما در آن قسمت انجام شده و براى تکمیل آن به واحد دیگر (اتاق یا طبقه دیگر) مراجعه مىکنید. متوجه مىشوید که مسئول بعدى به هر نحوى در اداره حضور ندارد و همکار وى خیلى معمولى به شما مىگوید آقاى Xمرخصى هستند و تا چند روز دیگر به اداره نمىآیند. تا اینجاى کار مسئلهاى غیرعادى رخ نداده، ولى مشکل زمانى پیدا مىشود که کار یا گرفتارى شما فقط توسط نظر، یادداشت و یا امضاى کارمند به مرخصى رفته انجام مىشود و هیچکس دیگرى مسئولیت انجام آن را در غیاب ایشان به عهده ندارد. تصور کنید با وضعیت گرفتارى و مشغلهاى که هر کسى به سهم خود با آن روبرو است، شما به ادارهاى مراجعه کردهاید و کار شما یا انجام نشده یا به صورت ناقص انجام شده و مجبور هستید، روز دیگر نیز مجدداً به همان اداره مراجعه کنید. مثال 3- به ادارهاى جهت انجام کارى مراجعه کردید و مىبینید که به جز چند نفر که معمولاً نگهبان و آبدارچى اداره جزء آنها هستند، کسى در اداره نیست و پس از پرس و جو متوجه مىشوید که اغلب کارمندان (بعضاً به اتفاق مسئول اداره) در مراسمى مانند: ترحیم یا تشییع جنازه یکى از دوستان و یا همکاران سابق، تودیع و معارفه یکى از مسئولان اداره، گرفتن حقوق ماهانه و یا موارد متعدد دیگر در محل کار و انجام وظیفه خود حضور ندارند. و شما به ناچار مىبایست مدتى معطل شوید که این معطلى حتماً در تأخیر کارهاى بعدى شما نیز تأثیر خواهد داشت. مثالهاى فوق فقط نمونه هایى واقعى و نه فرضى از هزاران مواردى است که روزانه در اغلب سازمانها و ادارات این کشور رخ مىدهد و من و شما هم بارها شاهد آن بودهایم. و چه بسا خود ما هم به نوعى دیگر درگیر این وضعیت نامطلوب در محیط اداره و محل خدمتمان باشیم. البته ذکر این مثالها بیانگر این نیست که در ادارات و سازمانهاى جامعه ما، هیچ کار مثبتى روى نمىدهد و هیچ مسئول و کارمند وظیفهشناسى وجود ندارد. اما متأسفانه فضاى غالب و حاکم بر سیستم دیوانسالارى کشور در حال حاضر، مؤید مثالهاى ذکر شده مىباشد. لذا بدون هیچگونه توضیحى به نظر مىرسد که پاسخ دومین پرسش مطرح شده، منفى باشد. سؤال سوم: علت اصلى ناکارآمدى و ضعیف بودن نظام ادارى کشورمان چیست؟ دلیل اصلى ناکارآمدى وضعیت نظام ادارى جامعه با توجه به توضیحات فصل اول راجع به مسئولیت پذیرى انسان و ایجاد تکلیف و حقوق متعدد انسانى، مىتوان گفت علتالعلل ضعف و نقصان هر امرى(از جمله ناکارآمدى مجموعه ادارى جامعه) عدم انجام صحیح و کامل مسئولیت مختلف انسانى یا به عبارتى عدم رعایت دقیق حقوقى است که افراد نسبت به یکدیگر دارند. از جهتى دیگر، عالىترین وظیفه انسانى آدمیان، همان اداى کامل تکالیف و مسئولیتها و یا بجا آوردن حقوقى است که بر عهده آنها مىباشد. بنابراین وقتى انسان حیطه مسئولیتهاى شخصى و اجتماعى خودش را به درستى درک نکرده باشد و تعهدى نیز در قبال رعایت حق و حقوق خودش، دیگران یا خداى متعال نداشته باشد، خودبخود باعث ایجاد یک سرى ناهماهنگى و ناهنجارىهاى شخصى و اجتماعى در محدوده زندگى و کار خود یا اطرافیانش مىشود. توضیح براى روشنتر شدن منظورمان، بد نیست وقایع جاریه زندگى یک نفر از افراد جامعه (مثل کارمند، دانشجو، کارگر یا...) را در طول یک شبانهروز، به صورت فرضى بررسى کنیم. مثال اول: شخص مورد نظر، مقید به انجام دقیق تکالیف و مسئولیتهاى فردى و اجتماعى مىباشد. سحرخیزى از ویژگىهاى چنین فردى است، پس از فریضه نماز صبح و راز و نیاز با معبود (اولین نشانه سپاسگزارى و بندگى) ممکن است قدرى به ورزش صبحگاهى و صرف صبحانه مشغول شود( رعایت حق جسم و سلامتى). چون انسان معتقد و منضبطى است، سعى مىکند به موقع در محیط کار حاضر باشد. چرا که نسبت به وقت و زمان نظم و دقت و محل کار به عنوان مکان تحصیل معاش، احساس مسئولیت مىنماید و مىداند که خدا ناظر بر کلیه اعمال اوست. لذا زندگى را هدفمند مىداند( رعایت حق بندگى و رعایت حق خود [شناخت و پرورش استعدادهاى درونى]. طبیعتاً در محل کار خود مقید است نسبت به ارباب رجوع پاسخگو باشد(رعایت حقوق دیگران). ضمن اینکه به تناسب موقعیت شغلى خود ممکن است در فکر آموزش تجربیات خود به زیردستان یاکسب تجربه جدید از همکاران و بالادستان باشد(رعایت حقوق دیگران). پس از اتمام کار در مسیر بازگشت ممکن است، مایحتاج منزل را نیز تأمین نماید( رعایت حقوق خانواده (دیگران)). نهایتاً شب در منزل به رسیدگى امور خانواده یا صله ارحام (رعایت حقوق دیگران) مىپردازد. حتى به عنوان مثال اگر خودش یا اعضاء خانواده در کلاسهاى مختلف آموزشى شرکت مىکنند، باز هم نوعى احساس مسئولیت در قبال دیگران و تشویق به پیشرفت و ترقى اهل خانواده تلقى مىشود. تا این که مجدداً به استراحت (رعایت حق جسم) جهت تقویت و آمادگى هرچه بیشتر براى روز بعد بپردازد. مثال دوم: شخص مورد نظر، در قبال تکالیف و رعایت حقوق خود و دیگران احساس مسئولیت نمىکند؟ طبق عادت از خواب برمىخیزد، اگر وقت داشته باشد صبحانه مىخورد اگر وقت نداشته باشد نمىخورد( عدم رعایت نعمت سلامتى و حق جسم). ممکن است صبحانه خود را - بنا به عادت غلط و مرسوم خیلى از ادارات - در محل کار و در ساعات ادارى میل کند( عدم رعایت حقوق دیگران). چنین فردى مشخص نیست که به موقع در محل کار حضور پیدا کند. لذا ممکن است به علت تأخیر وى، ارباب رجوع پشت در بسته منتظر بمانند(عدم رعایت حق دیگران و حق خود به دلیل بىنظمى). همچنین ممکن است در انجام صحیح وظایف ادارى و پاسخگویى مناسب به ارباب رجوع نیز فرد موفقى نباشد(عدم رعایت حقوق دیگران). چنین فردى یا تمایلى به انجام وظایف عبادى و دینى خود ندارد یا اینکه به صورت ناقص انجام مىدهد(عدم رعایت حق خدا و حق بندگى). مسلماً کسى که در قبال خود، دیگران و خدا احساس مسئولیت نمىکند، به استفاده غیر ادارى از اموال، امکانات و وقت عمومى خود و مردم نیز علاقمند مىباشد(تضییع حقوق دیگران). چنین فردى بعید است که در محیط خانواده نیز به درستى از عهده حقوق و تکالیفش برآید. و نهایتاً در آخر شب به عنوان عادت همیشگى و به امید اینکه دوباره روزى را شب و شبى را روز کند، به خواب مىرود. این دو مثال فقط نگاهى ساده به زندگى روزانه با دو نوع برداشت متفاوت از رعایت حقوق و احساس مسئولیت بود که با توجه به فضاى جامعه اسلامى خودمان، به صورت مختصر بیان گردید. مىبینیم که در طول شبانهروز همه انسانها چه بخواهند و چه نخواهند با انواع و اقسام حقوق و احساس مسئولیت مختلف نسبت به خدا، خودشان و جامعهاشان روبرو مىباشند. لذا افراط و تفریط در عدم رعایت انجام وظایف و تکالیف باعث مىشود که مسیر زندگى انسان از حالت تعادل خارج شده و نتواند به طور صحیح به اداى حقوق واجبهاش بپردازد. پس مىتوان نتیجه گرفت انسان کامل کسى است که به طور دقیق به مسئولیتها و تکالیفش آشنا بوده و آنها را در زندگى خود، عملاً پیاده مىکند. چنین فردى معتقد است در قیامت از لحظه لحظه زندگىاش او را بازخواست مىکنند، عمرت را در چه راهى گذراندهاى؟ هزینه زندگىات را از چه راهى به دست آوردهاى؟ در چه راهى خرج کردهاى؟و...، بنابراین جهت پاسخگویى به انواع سؤالهاى سختى که در انتظار اوست، قطعاً مىبایست با ایمانى محکم و اعتقادى راسخ خود را براى روز محاسبه آماده نگه دارد. لذا چنین فردى زندگى روزانه خود را تکرار مکررات عادات نمىداند، بلکه با امید و هدفمندى در جهت رضاى خداى خود مشغول به انجام وظایف و تکالیف مىباشد. منظور کلى و نتیجهاى که از مطالب فوق عاید مىشود این است که شکل صحیح و کامل احساس مسئولیت انسان در گرو رعایت دقیق حقوق محوله به اوست. و به هر مقدار که از اداى تکالیف اساسى خود نسبت به خدا، خودش و جامعه سرباز زند در دنیا و آخرت مسئول و مورد بازخواست مىباشد. و این امر ربطى به زن و مرد بودن، پیر و جوان بودن یا فقیر و ثروتمند بودن انسانها ندارد. و تا در جامعه ما وضعیت احساس مسئولیت و انجام وظیفه تک تک افراد اصلاح نشود نمىتوان به بهبود وضعیت موجود و به اصطلاح سامان یافتن برنامه زندگى که جزیى از آن نیز همان نظام ادارى مىباشد، امیدوار بود. ضمناً این نکته مهم را فراموش نکنیم که عدم رعایت تکلیف و حقوق از طرف هر کسى، به منزله تجاوز به حقوق خود، خدا و جامعه (محیط) مىباشد. تعدى به حقوق دیگران صرفاً به معنى جنگ، دعوا یا اهانت و امثالهم نیست. به همان مقدار که هر فردى نسبت به رعایت حقوق و اداى وظیفهاش سهلانگارى بورزد، در حقیقت به ذوىالحقوق و طرف مقابلش تجاوز نموده است. قال رسول اللّه (ص): «ملعون، ملعون من یضیع من یعول»(1) پیامبر اکرم (ص): از رحمت خدا به دور است، از رحمت خدا به دور است(ملعون است) کسى که ضایع سازد حق کسانى را که بر او واجب است. همچنین فراموش نکنیم تأکیدات مکرر دین مبین اسلام بر رعایت حقاللّه و حق الناس و احادیث و روایات تکان دهندهاى که هر کدام به تنهایى، براى تنبّه و هشدار جدى همه اقشار مختلف مردم کفایت مىکند. قال رسول اللّه (ص): «للمسلم على اخیه ثلاثون حقا، لابرائة له منها الا بالأداء او العفو:...یحسن نصرته...و یقضى حاجته...»(2): مسلمان بر برادر مسلمانش 30 حق دارد که برائت ذمه از آن حاصل نمىکند مگر به اداى حقوق یا عفو کردن برادر مسلمان او:...در یارى او بکوشد...و حاجت او را بر آورد... . البته 30 مورد حقى که رسول گرامى اسلام(ص) بدان اشاره فرمودهاند فقط حق مسلمان بر مسلمان است و سایر حقوق از قبیل: حق مسلمان بر خدا، حق مسلمان بر خودش، حق مسلمان بر غیر مسلمان هر کدام شقوق مختلفى دارند که در جاى خود، بحثهاى جداگانهاى را مىطلبد. به راستى هر کدام از ما، در زندگى معمولى خودمان چقدر به رعایت حقوق مسلمى که بر گردهامان گذارده شده مقید هستیم؟ آیا سنگینى این بارهاى عظیم و تکالیف سخت را بر وجود خود حس کردهایم؟ قطعاً باید از خداى بزرگ، استمداد و استعانت بطلبیم تا ما را در اداى وظایفمان یارى کند. «ربّنا و لاتحمل علینا اصراً کما حملته على الذین من قبلنا، ربّنا و لاتحملنا ما لاطاقة لنا به واعف عنّا و اغفرلنا و ارحمنا.»(3) پروردگارا! تکلیف گران و طاقت فرسا، چنان که بر پیشینیان نهادى بر ما مگذار، پروردگارا! تکلیف فوق طاقت، بر دوش ما مگذار و بیامرز و ببخش گناهانمان را و بر ما رحمت فرست. متأسفانه وضعیت خدمت رسانى و پاسخگویى به مردم در نظام ادارى و حتى غیر ادارى جامعه ما - عموماً به گونهاى است که اگر کسى در حوزه کارى خود، حتىالامکان به وظیفه خود خوب عمل کند، بعضاً شاهد رضایتمندى و سپاسگزارى بیش از اندازه از سوى مراجعه کنندگان مىباشیم. و در نزد مراجعه کننده این تصور به وجود مىآید که کارمند یا مسئول مربوطه، خدمات خیلى خوب و حتى اضافه بر وظیفه اصلى خودش ارائه داده در حالى که اگر دقیقتر بررسى شود متوجه مىشویم که آن شخص کارمند یا مسئول تنها به وظیفه خود عمل کرده است. اینگونه موارد که کم هم نیستند، بیشتر از آنکه دال بر خدمت رسانى مطلوب آن گروه قلیل باشند، بیانگر نارسایى و ضعف شدید در نظام ارائه خدمات چه دولتى و چه غیر دولتى جامعه ما مىباشد، چرا که آنقدر مردم به بخشها و دستگاههاى مختلف ادارى و غیر ادارى مراجعه کرده و جواب ناکافى، غیر قانع کننده و بعضاً برخورد نامطلوب اخلاقى و خارج از چارچوب ادارى مشاهده کردهاند که اگر در مجموعهاى تعداد اندکى هم باشند که واقعاً به امور مردم سریع، دقیق و با دلسوزى انجام وظیفه مىنمایند، احساس مىکنند آن اندک افراد، خیلى کارآمد هستند.(4) به عبارت دیگر چون تعداد افراد غیر کارآمد، و غیر پاسخگو و بدون احساس مسئولیت در محیطهاى ادارى کشور، به صورت کلى زیاد است، لذا اگر معدود افرادى را مىبینیم که فقط به وظیفهشناسى خود عمل کردهاند به نظر مىآید این گروه اندک، کارهاى خیلى زیاد و مهمى را انجام دادهاند. بد نیست به یک نمونه هم از ارائه خدمات غیردولتى اشاره کنیم. حتماً تاکنون کارت یا برگهاى ضمانت نامه (گارانتى) برخى کالاها از قبیل: اتومبیل، اجاق گاز، یخچال و... دیدهاید یا داشتهاید. طبق مفاد ضمانت نامهها، کارخانجات یا فروشگاههاى عرضه کننده کالا موظفند تا یک زمان معینى مثلاً یک یا چند سال در قبال برخى خسارتها یا تعمیرات احتمالى آن کالا، به صورت رایگان خدمات پس از فروش ارائه نمایند. اما به دفعات شاهد بودهایم - حتى در برخى گزارشهاى تلویزیونى - که با مراجعه خریداران به نمایندگىهاى فروش آن کالا، شرکت یا کارخانه مربوطه به نحوى از انحاء به تعهدات خود عمل نکرده است. و بیشتر از آنکه به ارائه خدمات بپردازند با عملکرد ناقص و نامطمئن خود و همچنین توجیههاى غیر منطقى، علاوه بر اتلاف وقت و هزینه مشتریان، از اعتبار شرکت یا کارخانه خود شدیداً کاستهاند. فکر مىکنید اینگونه عرضه کالا یا خدمات چه تبعاتى در پى دارد؟ به زبان جامعه شناسانه چه کارکردهاى آشکار(5) و پنهانى (6) از این وضعیت به دست مىآید؟(7) کارکرد یا نتیجه آشکار و مستقیم آن، کاهش فروش کالاهاى شرکت و نارضایتى مشتریان است. و مواردى همچون سلب اعتماد مردم از صنایع داخلى، میل عمومى به مصرف کالاى وارداتى و نهایتاً کاهش تولید داخلى و وابستگى به صنایع خارجى را مىتوان از کارکردهاى پنهان و غیر مستقیم این وضعیت نامطلوب برشمرد. سؤال چهارم: با وجود اینکه روحیه تعاون و خدمت رسانى در فرهنگ عمومى جامعه جریان دارد، چرا در نظام ادارى کشورمان از این روحیه به خوبى استفاده نمىشود؟ دلایل دیگر ناکارآمدى یا ضعیف بودن خدمت رسانى در نظام ادارى در صفحات قبل علت اصلى و مسبب همه نابسامانىهاى فردى و اجتماعى از جمله ضعیف بودن ارائه خدمات در نظام ادارى را عدم مسئولیت پذیرى انسانها برشمردیم. چرا که وقتى وظایف و تکالیف شخصى و اجتماعى افراد به خوبى انجام نپذیرد، خودبخود یک سرى از حقوق افراد جامعه تضییع خواهد شد که این موضوع را با ذکر دو مثال از وضعیت کلى نحوه خدمت رسانى در بخش دولتى و غیردولتى کشورمان به ذکر آن پرداختیم. ضمناً این سؤال هم پیش مىآید که آیا در جوامع دیگر نیز وضعیت ارائه خدمات عمومى به مردم مانند جامعه ما دچار مشکلات فراوان است یا خیر؟ اگر بخواهیم یک پاسخ اجمالى به سؤال فوق بدهیم اینگونه است که جامعه ما در مقایسه با کشورهاى توسعه یافته و پیشرفته به لحاظ صنعتى در نحوه خدمات رسانى دولتى و غیر دولتى از جایگاه خیلى نازلترى برخوردار است و در مقایسه با برخى کشورهاى در حال توسعه نیز داراى وضعیت مطلوب نیست.(فعلاً با کشورهایى که به لحاظ توسعه یافتگى از جامعه ما مرتبه پایینترى دارند کارى نداریم.) این پاسخ کلى به حدى از مطالعه کتاب، نشریات و گزارشهاى رسانهاى بدست آمده است که نیازى به تحقیق پیمایشى یا میدانى خاصى در این زمینه نیست. لکن در ادامه مطالب قصد داریم به صورت اجمال عوامل مؤثر در ایجاد وضعیت فعلى نحوه خدمات رسانى در کشورمان و مقایسه آن در برخى جوامع را بررسى نمائیم. عدم شناخت صحیح فرهنگ کار و تلاش مهمترین علت بعد از مبحث مسئولیتپذیرى، عدم شناخت صحیح افراد - به صورت عموم - از فرهنگ کار و تلاش است. در جامعه ما آن طور که باید و شاید هنوز به اهمیت سعى و تلاش و جدیت در کارها توجه نشده است. این احساس ضرورت در عامه مردم به وجود نیامده که با تلاش بىوقفه و کوشش مستمر مىتوان به پیشرفت و آبادانى رسید. «لیس للانسان الا ما سعى.»(8) براى آدمى جز آنچه به سعى و تلاش خود انجام داده نخواهد بود. با وجود اینکه بحث اشتغال و بیکارى جوانان یکى از معضلات اساسى چند سال اخیر جامعه و از دلمشغولىهاى مهم مراکز تصمیمگیرى کلان کشورمان مىباشد، اما فضاى حاکم بر تفکر اغلب جوانان، این است که بعد از گرفتن مدرک دانشگاه به استخدام ادارات دولتى درآمده و به اصطلاح جزء افراد پشت میز نشین، درآیند، چرا؟ چون که انجام کارهاى بدنى و فیزیکى که نیاز به تلاش جدى و عرق ریختن دارد، هنوز به عنوان یک کار مهم و منبع اصلى کسب درآمد تلقى نمىشود. و با یک دیدگاه منفى حاکى از ننگ و عار به اینگونه مشاغل نگریسته مىشود. اغلب تصور مىشود شخصیت اجتماعى و منزلت افراد در گرو پشت میز نشستن و این قبیل کارها مىباشد. غافل از اینکه بزرگان و اولیاء دین، به تلاش، زحمت و کسب درآمد از راه حلال همیشه به عنوان عاملى نشاط آور در جهت سازندگى پیشرفت زندگى و بىنیازى از مردم نگاه مىکردهاند. امام صادق (ع) به نقل از محمد بن منکدر در مورد کار کردن امام محمد باقر(ع) مىفرماید: «روزى خارج شدم و رفتم اطراف شهر مدینه، در یک ساعات گرم و سوزان در مزرعهاى در حالى که تکیه بر دست دو غلام سیا کرده بود، چون حضرتش سمین و چاق بودند. با خود گفتم سبحان اللّه پیرمردى از پیرمردان قریش در چنین ساعت گرمى و در چنین حالت کهولت در طلب دنیاست! باید او را موعظه کنم. جلو رفتم و نزدیکش شدم به او سلام کردم. جواب سلام مرا داد در حالى که قطرات عرق بر پیشانى مبارکش سرازیر بود. گفتم: خداوند شما را اصلاح کند، بزرگى از بزرگان قریش در چنین ساعات و حالتى در طلب دنیا به سر مىبرد! اگر فرشته مرگ در چنین حالتى فرا رسد و شما در چنین حالتى باشید چه خواهیدکرد؟ فرمود: اگر فرشته مرگ بیاید و من در چنین حالى باشم در اطاعت از خداى بزرگ به سر مىبرم و به وسیله کار و تلاش، خودم و فرزندانم را اداره مىکنم و دست نیاز به سوى تو براى اداره آنان دراز نمىکنم. همانا ترس من زمانى است که ملکالموت برسد و من در حال معصیت خدا باشم.»(9) مسلماً فردى مانند امام محمد باقر(ع) به عنوان پیشواى مسلمانان، آنقدر جایگاه و منزلت اجتماعى در بین مردم و حتى دستگاه حکومت عباسى داشتهاند که جهت تأمین روزى خود با کهولت سن در آن هواى گرم و سوزان مدینه به تلاش و زحمت مشغول نباشند. یا در تاریخ مىخوانیم که حضرت على (ع) از فرط کار و زحمت زیاد و احداث نخلستانها و قناتهاى اطراف مدینه دستان مبارکشان پینه بسته بود. و جالبتر اینکه مصارف عمومى محصولات این باغها و نخیلات به صورت وقف و انفاق در اختیار افراد بىبضاعت و ناتوان قرار مىگرفت. که از این مصادیق در سیره بزرگان دین ما فراوان مىتوان یافت. بنابراین اصلاح نگرش افراد جامعه، خصوصاً جوانان جویاى کار به مقوله تلاش و جدیت در مسیر زندگى و سازندگى مملکت از زیرساختهاى اساسى بهبود وضعیت کارآمدى و خدمات رسانى در نظام ادارى و غیر ادارى به شمار مىرود. انجام کار جهت رفع تکلیف اگر کار و تلاش را عامل تحرک و نشاط جسم و جان و همچنین به عنوان یک محرک قوى براى ترقى و آبادانى جامعهامان در نظر بگیریم، بدون شک انجام وظایف و کارهایمان را فقط براى رفع تکلیف و شب را روز کردن و روز را شب کردن تلقى نمىکنیم. لذا انجام وظیفه نه تنها مایه خستگى و ملامت ما نمىشود، بلکه انگیزهاى در جهت توانمندى، خلاقیت و بروز و پرورش استعدادهاى فردى نیز مىگردد. نگاه مثبت به کار و پرورش توانائىها و خلاقیتهاى فردى، عامل پویایى شرکت، سازمان، محل خدمت و نهایتاً مجموعه ادارى جامعه مىشود. بنابراین در مجموعهاى که به شکوفایى و ترقى خود مىاندیشد، همه تلاش مىکنند که براى سهیم شدن در آبادانى و توسعه مملکتشان سهم و اعتبار بیشترى را نصیب خود کنند. پس مهم است که کار خود را چه در حوزه فردى و چه حوزه اجتماعى، نه به عنوان رفع تکلیف و سپرى کردن ساعات ادارى، بلکه به عنوان وظیفه و رسالت انسانى پیشبرد امور مجموعهاى که در آن مشغول به خدمت هستیم در نظر بگیریم. مسلماً اگر به کار خود عشق و علاقهاى نداشته باشیم و با دلسردى و به ناچار مجبور باشیم ساعاتى از عمرمان را در حقیقت به بطالت بگذرانیم، تمام راههاى پیشرفت را به روى خود و جامعه اطرافمان بستهایم. اینکه مىبینید بعضى از کارمندان در محیط کار خود هیچ دقت و حوصلهاى جهت انجام صحیح و سریع وظایفشان به خرج نمىدهند، از همین بىعلاقگى و فقدان انگیزه لازم ناشى مىشود. لذا مىبینید چنین افرادى پس از سالها به اصطلاح خدمت، به هیچگونه ارتقاء شغلى از لحاظ کسب مهارتهاى جدید و یا شایستگى دیگر، نایل نمىشوند. چرا که همیشه به وضع موجود راضى بوده و الزامى در برابر خود یا محیط کار خود نمىبینند تا عامل ترقى آنها بشود. حتى اگر مجبور باشند چندین سال به عنوان یک متصدى ثابت به امور کاملاً تکرارى و خسته کننده مشغول باشند. «فکر مىکنم آنان که پیشه خود را یک کار شادىبخش مىدانند و خود را به آن دلبسته و متعهد مىسازند، مردمى سعادتمند هستند، هنرمندان، دانشمندان، روحانیون و کارشناسان حرفهاى از این نظر در شمار خوشبختترین مردمانند. اما کارمندان عادى شرکتها و کارگران کارخانهها نیز باید توانا باشند تا کار خود را شادىبخش و پرمعنى سازند.»(10) بنابراین اگر کار و تلاش را نه فقط جهت گذراندن عمر و رفع تکلیف بلکه به عنوان عامل نشاط و تحرک در نظر گرفته شود علاوه بر پرورش استعدادها و خلاقیتهاى فردى، به لحاظ سازمانى نیز در اداره، شرکت، کارخانه یا هرجاى دیگر تنوعطلبى، پویایى و میل به تکامل و پیشرفت را در پى خواهد داشت. «بسیار غمانگیز است انسانهایى که از هر لحاظ به یکدیگر وابستهاند، کار و حرفه را تنها وسیلهاى براى پرکردن شکم خود بدانند و از این تأسفبارتر وضع افرادى است که در عنفوان جوانى به جاى اینکه سرشار از روحیه، نشاط و آرزو باشند نسبت به کار و فعالیتشان احساس ملال و خستگى مىکنند. افراد اگر به جاى اینکه کار و حرفه را عامل موفقیت، کامیابى، رشد شخصیت و بهبود جامعه بدانند، آن را فقط وسیله کسب مادیات بشناسند، در حقیقت نسبت به آئین کار و حرفه بىحرمتى بزرگى نمودهاند...اگر به کار و حرفه خود مباهات کنید و از انجام آن رضایت خاطر داشته باشید، در این صورت حرفه شما سرچشمه شادى و لذت بىپایان خواهد بود.»(11) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. مشایخى قدرت الله، شرح رساله الحقوق امام سجاد علیه السلام ، ص 445. 2. همان ص 374. 3. بقره، آیه 286. 4. اینجانب چه به لحاظ شغل دولتى که دارم و چه به لحاظ مراجعه به برخى دستگاه هاى دولتى و غیر دولتی، بارها شاهد اینگونه موارد و عکس العمل هاى مشابه ارباب رجوع بوده ام. 5. Matent function 6. Latent function 7. جهت آگاهى بیشتر از مفهوم کارکرد ر.ک : جولیوس گولد، ویلیام لکولب فرهنگ علوم اجتماعی، ص 678. 8. سوره نجم، آیه 39. 9- 10 . مشایخى قدرت الله ، شرح رساله الحقوق امام سجاد علیه السلام ، ص 444. 11. ماتسوشیتاکونوسوکی(مدیر ژاپنى محصولات ناسیونال) نه براى لقمه اى نان، ص 29. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 75 |