تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,142 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,058 |
آسیبشناسى وضعیت خدمت رسانى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 269، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
سید محمدباقر رکنى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
عدم سخت کوشى
بنابراین زمانى که کار و تلاش صرفاً جهت رفع تکلیف و یک امر ملالآور تلقى شود، هیچگاه پرکار بودن و سختکوشى مفهوم خوشایندى نخواهد بود. سخت کوشى یعنى این که افراد در طلب انجام کار باشند. یعنى علاوه بر انجام وظایف تعریف شده سازمانى در جستجوى راههاى بهتر، سریعتر و با حداقل هزینه در محیط کار خود باشند. افراد به دنبال کار بروند نه اینکه کارهاى روزمره معطل افراد باشد. متأسفانه یک روحیه تنبلى و تنپرورى کاملاً محسوسى بر نظام خدمت رسانى جامعه ما حاکم است. این فرهنگ در اغلب امورات و مشاغل ما سایه افکنده است که با حداقل کار، به حداکثر درآمد برسیم. بدمان نمىآید که یک شبه، ره صدساله را پیموده و داراى امکانات رفاهى و زندگى راحت باشیم. بعضى اوقات نیز با مقایسه سطح زندگى و رفاه در جوامع غربى با جامعه خودمان، حسرت و اندوه مىخوریم که چرا ما نتوانستیم آن طور که آنها به تفریحات و سرگرمىهاى خود مشغول هستند، مشغول باشیم. اما کمتر بدان اندیشیدهایم که آنها چه راههاى سخت و پرفراز و نشیبى طى کردهاند که به لحاظ بهرهبردارى از ابزار و فناورى روز، بدینجا رسیدهاند. این روحیه «کار کمتر، پول بیشتر» مثل خوره به جان نظام امرار و معاش و خدمات رسانى عمومى جامعه افتاده است. غافل از اینکه این روحیه به دلایل متعددى که ناشى از عدم استفاده صحیح از نیروى تفکر، قدرت خلاقه و پرورش متناسب جسم و روح ما مىباشد، به جاى اینکه ما را به سمت پولدار شدن و مثلاً رفاه بیشتر سوق بدهد، بیشتر ما را درگیر تلاش و زحمات بیهودهاى مىکند که بعضاً مجبور هستیم فقط به اندازهاى که گرسنه نمانیم، درآمد داشته باشیم. داشتن چندین شغل تمام وقت و نیمه وقت و به اصطلاح «سه شیفته کار کردن» که جز خستگى روح و فرسودگى جسم سودى ندارد، و در آخر هم ناراضى بودن از نسبت کسب درآمد به کار انجام شده و به عبارتى به «هیچ جا» نرسیدن از نتایج همان روحیه غلط و فرهنگ اشتباه کار در جامعه ما است که بعضى اوقات نتیجه عکس مىدهد «کار بیشتر، پول کمتر». وجود واسطهگرى و دلالىهاى بسیار شایع در نظام توزیع و تولید کالا چه در بخش دولتى و چه غیر دولتى که فقط با انجام چندین تلفن توسط برخى افراد صورت گرفته و از طرق غیرقانونى و غیر شرعى درآمدهاى کلان نصیب سودجویان مىشود نیز ناشى از همان تفکر کاملاً غلط «کار کمتر، پول بیشتر» است. که فقط نمونه هایى جهت روشنتر شدن موضوع هستند. ظاهراً در جامعه ما مفهوم دقیق آیه شریفه «لیس للانسان الا ما سعى.»(1) هر کس به اندازه سعى و تلاشى که کرده برخوردار از مزایاى آن مىباشد، به درستى درک نشده است. واقعاً به این نتیجه نرسیدهایم که بدون رنج و مرارت، دستیابى به گنج و راحت، امکانپذیر نیست. لذا مىبینیم که یک روحیه متوقع بودن و بعضاً نق زدن از سوى اغلب کارمندان، در مورد وضعیت حقوق و مزایاى دریافتى مشاهده مىشود. البته منظور، این نیست که درآمدها و حقوق کارگران و کارمندان جامعه ما خیلى زیاد است و باید کمتر شود، بلکه اگر بخواهیم مقایسه دقیقى داشته باشیم مىبینیم که نسبت کار انجام شده (بازده کار) با دریافت حقوق، تعادل منطقى ندارد. خیلى از حقوق و مزایایى که حتى در حال حاضر پرداخت مىشود به نوعى اضافه است. براى مثال: شخصاً شاهد بودهام که در طول یک روز کارى، فقط خواندن یک یا چند نامه و یا حتى فقط امضاى یک نامه ادارى که از لحاظ زمانى شاید 5 دقیقه هم نشود، تنها فعالیت یک کارمند یا حتى مسئول یک واحد ادارى بوده است. حال اگر به لحاظ آمارى میزان هزینه و استهلاک فضاى فیزیکى اداره، گاز،آب، برق، تلفن به مدت 8 ساعت در مقابل 5دقیقه فعالیت محاسبه شود، آن وقت بهتر مىتوان میزان بازده کار و مفید یا مضر بودن نوع خدمات بعضى سازمانها را بررسى کرد. البته هستند کارمندان و کارگرانى که در طول ساعات کارى شاید فرصت استراحت کافى نداشته باشند ولى در مجموع نسبت اینگونه کار کردن با اتلاف وقتى که صورت مىگیرد اصلاً قابل درک و تحمل نیست. متوسط کار مفید انجام شده در بخش دولتى و صنعتى (که کارگران به نسبت بقیه ادارات، کارهاى سختتر، و اتلاف وقت کمترى دارند) در کشور 5/1 ساعت (در مقابل 8 ساعت) در روز گزارش شده است.(2) در حالى که مکرراً خوانده یا شنیدهایم مقدار کار مفید در کشورهاى صنعتى مانند ژاپن در حدود 5/7 ساعت (در مقابل 8 ساعت) است. و جالبتر اینکه فضاى فیزیکى و محیطى که یک کارمند ژاپنى در آن کار مىکند، 15/1 فضایى است که کارمند ایرانى در آن مشغول کار است.(3) یعنى در این فضاى خیلى کم، ژاپنىها 5 برابر ایرانىها کار مفید انجام مىدهند. (کار مفید انجام شده در ایران 7/18% و در ژاپن 7/93% است.) به عنوان مثال خوب است بدانیم اصول اعتقادى حاکم بر کارکنان شرکت بزرگ ماتسوشیتا به قرار زیر است: 1- روحیه خدمت در صنعت 2- روحیه انصاف و مروت 3- روحیه همنوایى و همیارى 4- روحیه کوشیدن براى پیشرفت 5- روحیه ادب و فروتنى 6- روحیه همسازى با قوانین طبیعى 7- روحیه سپاس و حقشناسى.»(4) بنابراین با مرورى بر مباحث قبلى، متوجه مىشویم که اصولاً موضوع اهتمام به امور دیگران و خدمت رسانى به مردم بدون تلاش و سختکوشى امکانپذیر نیست. و تا فرهنگ همیارى و تلاش مضاعف در جامعهاى حاکم نشود محال است که مسیر سازندگى، پیشرفت و آبادانى آن جامعه به خوبى طى شود. براى نمونه در این قسمت - به لحاظ تفاوت فاحش فرهنگ و کار و تلاش بین ایران و ژاپن - به همین مقدار بسنده مىکنیم که قدمت تأسیس کارخانه اتومبیل سازى ایران خودرو و تویوتا تقریباً به یک اندازه است و حالا پس از گذشت چند دهه فاصله عمیق کیفیت تولید و محصولات دو کارخانه را به وضوح و بدون هیچگونه توضیحى مىتوان دید. با مقایسه وضعیت کارخانه ایرانخودرو و تویوتا در نظر بگیرید، بعد از حدود چندین سال انواع مدلهاى متنوع پیشرفته اتومبیل تویوتا در سراسر دنیا عرضه شده و هر سال سعى مىشود در طراحى محصولات جدید، ظرافت و استحکام بیشترى مدنظر قرار بگیرد. اما شکل ظاهرى و اسکلتبندى اتومبیل پیکان به جز تغییر مختصرى در چراغهاى جلو و عقب آن، تفاوت چندانى با اتومبیلهاى سالهاى ابتداى تولید ندارد. و دردآورتر اینکه هر سال به جاى بهبود کیفیت و دقت در تولید محصولات و ارائه خدمات مناسب پس از فروش، شاهد کاهش کیفیت، نارضایتى مردم و سایر موارد مربوطه هستیم. چه تفاوت اساسى از لحاظ جسمى و روحى بین یک کارمند یا کارگر ژاپنى با ایرانى وجود دارد که، نتیجهاى این چنین حاصل مىشود؟ آیا منابع فرهنگى و ایدئولوژیکى آنها برتر از منابع ایدئولوژیکى و تربیتى ماست؟ آیا سلولهاى خاکسترى مغز آنها بیشتر است؟ یا اینکه به لحاظ فیزیولوژیکى و مورفولوژیکى از افراد جامعه در سطح بالاترى قرار دارند؟ قطعاً در تمام مواردى که اشاره شد آنها به مراتب در سطح پایینترى قرار دارند. اما تنها تفاوت عمده و اساسى موجود، در نوع نگرش ما و آنها به مقوله کار و تلاش است. تفسیرى که ما از فرهنگ و اخلاق کار داریم ،با تفسیر آنها کاملاً متفاوت است. روحیه سخت کوشى و عشق به کار در آحاد مردم آنجا به گونهاى عجیب، ریشه در باورها و اعتقاداتشان دارد. آشنا شدن با کار و رسیدن به نتایج درخشان سعى و کوشش از جایگاه مهمى در نظام تربیتى و پرورشى کودکانشان برخوردار مىباشد. شاید گزارشهایى که چندى پیش در تلویزیون منتشر شد شما هم دیده و شنیده باشید که مسئولان کشور ژاپن نسبت به میزان تلاش و تکالیفى که دانشآموزان مدارس آنجا به طور روزانه مجبورند انجام دهند، هشدار دادهاند یا اینکه اکثر کارمندان ژاپنى از مرخصى استحقاقى سالانه خود به طور کامل استفاده نمىکنند و ترجیح مىدهند بیشتر در محل کار خود باشند. نکته قابل تأمل این است که به لحاظ حاکم بودن روحیه کار و تلاش در آنجا، مسئولین جامعه به فکر راه حل کاهش تلاش و پرهیز از افراط در زمینه انجام کار زیاد هستند. در حالى که در کشور ما عکس این قضیه حاکم است. در اینجا برخى مسئولین دلسوز نظام مکرراً به ترغیب و تشویق مردم در مورد رعایت وجدان کارى، انضباط اجتماعى، تلاش و سازندگى مىپردازند. و الا در جامعهاى که مبانى نظرى و تئوریک و همچنین سیره عملى بزرگان دینش، آن چنان به سعى و تلاش و همت گماردن به امور دیگران تأکید و سفارش نموده که حتى بعضى از مضامین احادیث و روایات ائمه(علیهم السلام) لرزه بر اندام آدمى مىاندازد، چه لزومى دارد که توسط رهبر جامعه، بحث نهضت خدمت رسانى به مردم مطرح شود؟ بد نیست به گوشههایى از سخت کوشى و تلاش بىوقفه پرسنل و مدیریت شرکت بزرگ «دیوو»(5)(کره جنوبى) نیز اشاره بکنیم: «بسیارى از مردم پیشرفت بىنظیر شرکت را طى 22 سال اخیر یک معجزه مىدانند. عدهاى نیز به این پیشرفت سریع مشکوکند. اما مطلبى که باید به این دسته از افراد گوشزد کنم، این است که پیشرفت ما را تنها در چارچوب فعالیت 22 ساله تقویمى به حساب نیاورند. چون در حقیقت ما در این مدت دو برابر سایرین فعالیت کردیم. این شرکت به جاى پیروى از ساعات مرسوم کارى یعنى 9 صبح تا 5 بعدازظهر، از ساعت 5 صبح تا 9 شب فعالیت داشته است. من هنوز هم روزهاى آغاز فعالیت «دیوو» را به خوبى به خاطر دارم که مقارن با ساعات منع عبور و مرور بین ساعات 12 شب تا 4 بامداد بود. در آن زمان، کراراً جلساتى بعد از وقت ادارى تشکیل مىدادیم که بیشتر اوقات تا پاسى از شب به طول مىانجامید. همگى مجبور به اقامت در یکى از مهمانسراهاى نزدیک مىشدیم. ما سخت تلاش کرده و دو برابر سایر شرکتها کار مىکردیم. بنابراین موفقیتهایى که ما در عرض 22 سال فعالیت کسب کردیم در حقیقت برابر است با موفقیت هایى که یک شرکت، به احتمال قوى در عرض 44 سال کار و فعالیت به دست آورد... یک شبانه روز براى همه به طور یکسان داراى 24 ساعت است، اما تفاوت در این است که شما چگونه از این 24 ساعت استفاده و بهره مىبرید. اگر شخصى در عرض یک روز سه برابر دیگران کار و مطالعه داشته باشد، او سه روز جلوتر از دیگران خواهد بود...هر لحظه تنها یک بار فرا مىرسد و به همین دلیل بسیار ارزشمند است.»(6) این درحالى است که مدیر «شرکت دیوو» از «معجزه راین» که به عنوان سمبل پیشرفت و توسعه آسمان به شمار مىآید، نتیجه کار طاقت فرسا و 24 ساعته آلمانىها مىداند. ماکسوبر جامعه شناس معروف آلمانى که مطالعات پهن دامنه وى در خصوص ریشهیابى و علل رشد سریع اقتصادى و توسعه ممالک غربى، مورد استناد محققین دیگر نیز قرار گرفته در کتاب خود ضمن بررسى مکاتب پروتستانیزم و کالونیزم، ماحصل تحقیقات خود را در عمل به وظایف و تکالیف توسط پروتستانها مىداند. «اگر خدا به شما راهى نشان دهد که بتوانید از آن راه بیش از راهدیگر به نحو مشروع کسب کنید(بدون اینکه به نفس خود یا دیگرى ستم روا دارید)، اگر از آن راه امتناع و راه کمدرآمدتر را انتخاب نمائید، بر ضد یکى از غایات تکلیف (Beraf) خود عمل کردهاید و از اینکه کارگزار خدا باشید و عطایاى او را بپذیرید و هرگاه که او اراده کند از آنهادر سبیل او استفاده کنید، سرباز زدهاید. فقط به خاطر خدا و نه به خاطر لذات جسمانى و گناه مىتوانید زحمت بکشید و ثروتمند شوید.»(7) نهایتاً ماکسوبر نتیجه مىگیرد که بر اساس آموزههاى پروتستانى، تنها عامل پیشرفت جهشى غرب نسبت به سایر ممالک دیگر در زمینه توسعه و تکنولوژى، تلاش براى رسیدن به رستگارى بندگان است. و رستگارى مردم نیز در سایه «ایمان فعال» و «تکلیف عملى» آنها امکانپذیر است. صرف نظر از انتقاداتى که به اندیشه ماکسوبر مطرح است،(8) نکته مورد توجه و استفاده ما این است که پیشرفت و تعالى جز در سایه تلاش بىوقفه و کوشش مستمر همراه با انگیزه و اهداف والا میسر نیست. اگر ظواهر فریبنده، وسایل و امکانات امروز غرب را مىبینیم باید مطمئن باشیم که بدون زحمت طاقت فرسا و سخت کوشى مداوم دیروز، به دست نیامده است. و به راستى که نابرده رنج گنج میسر نمىشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد جاى دورى نرویم، نمونههاى اینگونه سخت کوشىها در جامعه ما هم پیدا مىشود و واقعاً مایه امیدوارى است، اما چه کنیم که این مصادیق، به مثابه «قلیل من الآخرین» بوده و هنوز راه زیادى مانده تا فرهنگ سخت کوشى و تلاش زیاد در جامعه ما به صورت ملکه اخلاقى آحاد مردم بشود. فرزند مرحوم آیت اللّه نجفى مرعشى(ره) در یک برنامه تلویزیونى تعریف مىکردند: «پدرم با توجه به اینکه در طول روز 10 جلسه تدریس داشتند ولى کارهاى شخصى خود را خودشان انجام مىدادند و روزانه ایشان 20 ساعت به کار و فعالیت مشغول بودند.» همسر شهید حمید باکرى نقل مىکند: «از او (شهید باکرى) فقط چشمهایش در خاطرم مانده که همیشه از بىخوابى قرمز بود. انگار این چشمها دیگر سفیدى نداشت. وقتى گفتند: شهید شد، گفتم: الحمدللّه؛ بالاخره خوابید. خستگىاش در رفت.»(9) از پرکارى شهید رجایى زیاد شنیده و خواندهایم که ایشان بعضى اوقات شبها تا دیر وقت در دفتر ریاست جمهورى مشغول کار بود و با همان روحیه ساده زیستى و خدمتگزارى مثال زدنىاش، در آخر شب جهت استراحت روى صندلىهاى دفتر کارش مىخوابید. متأسفانه در کشور ما نمونههاى این چنینى بیشتر جهت ذکر خاطرات، و تا حدودى افسوس خوردن کاربرد دارد. اگر فرهنگ کار و تلاش در جامعه ما حکم فرما بود و نسبت به احساس مسئولیتهاى خود خیلى بیشتر از وضعیت موجود مقید و متعهد بودیم، دیگر شاهد این نبودیم که به دلیل کارهاى انجام نشده زیادى که حوصله انجام آنها را نداریم، در پى دریافت ماهیانه مبالغى به عنوان اضافه کارى باشیم. هیچ فکر کردهایم مبالغ اضافه کارى که به صورت غیر قانونى، غیر شرعى و کاملاً غلط هر ماه به حساب تعداد زیادى از کارمندان و حقوق بگیران واریز مىشود، در قبال انجام چقدر کار اضافه بر وظایف محوله، صورت پذیرفته است؟ آیا واقعاً کارهاى باقیمانده و یا اصلاً انجام نشده در خور تقدیر و تمجید است که مدیر یک مجموعهاى یا یک مؤسسه جهت به دست آوردن رضایت کارمندان خود یا جهت تثبیت پایههاى صدارت خود و یا هر مشکل دیگرى که وجود دارد، بایستى دستور پرداخت آن را صادر کند؟(10) آیا همین بذل و بخششهاى متعدد(پرداخت اضافه کارى بدون انجام کار) که اصطلاحاً به چشم هم نمىآید، باعث نمىشود روحیه «توقع بیشتر، کار کمتر» یا «پول بیشتر، کار کمتر»، در فکر و اندیشه و رفتار کارکنان ادارات و سازمانها ریشه دارتر شود؟ و آیا با این وضع موجود مىتوان امیدوار بود که نهضت تلاش و خدمت رسانى در جامعه ما، عملاً اجرا شود؟ راستى چرا در اکثر دوایر دولتى کشور ما از عمده مباحثى که دائماً بین کارکنان و کارگران رواج دارد مسئله حقوق، مزایا، اضافه کارى و... مىباشد؟ اما کارگران ژاپنى در اوقات فراغتشان راجع به بهبود تولید و پیشرفت کارشان صحبت مىکنند.(11) ناکارآمدى نظام ادارى ضوابط دست و پاگیر مربوط به نظام ادارى (دیوانسالارى)، اتلاف وقت و هزینه زیاد، بازدهى بسیار کم و نارضایى عمومى که متأسفانه حالت نهادینه پیدا کرده، از جمله مشخصات نظام دیوانسالارى جامعه ما محسوب مىشود. بنابه همان دلایلى که ذکر گردید، مىبینیم که ساختار نظام ادارى ما بر شالوده و بنیان صحیحى بنا نشده لذا نمىتوان انتظارى جز نابسامانى از آن داشت. کمتر دیده یا شنیدهاید که شخصى به یکى از سازمانها و یا ادارات مراجعه کرده و احساس رضایت داشته باشد. چرا؟ پاسخ مختصر و مفید آن یک جمله است، چون احساس مسئولیت وجود ندارد. حال ببینیم این عدم احساس مسئولیت به چه اشکالى در ادارات و یا مراکز دیگر وجود دارند. اهمیت نداشتن وقت و زمان «وقت طلاست» این جمله را بارها شنیدهایم اما کمتر به وجود چنین گوهر ارزشمندى پىبردهایم. آیا به راستى معتقدیم که وقت طلاست؟ با توجه به روند حاکم بر زندگى عموم مردم اعم از مدیر، کارمند،کارگر، استاد،دانشجو،خانهدار، خیلى زود متوجه مىشویم که وقت و زمان، از کمارزشترین مقولههاى موجود در تعاملات و ارتباطات فردى و اجتماعى ما مىباشد. و چون این مسئله حالت فراگیر داشته و به صورت عادت و هنجار اجتماعى درآمده لذا هیچگاه از تلف شدن اوقات پربهاى زندگى، آن طور که شایسته است احساس ناراحتى یا عذاب وجدان به ما دست نمىدهد. هر چند افراد دقیق، منضبط و وظیفه شناس هم در سطح جامعه ما وجود دارند، لکن تعداد قلیل آنها در مقابل اکثریت جامعه، نمود چندانى ندارد. ضمن اینکه این عده اندک نیز، از ناملایمات و سرزنشهایى که به واسطه منظم بودن و وقتشناسى نصیبشان مىشود احساس رضایت ندارند. موضوع اهمیت ندادن به وقت اختصاص به قشر خاصى از اجتماع ندارد. بارها در ادارات شنیدهاید که: «بروید فردا بیایید.»، آقاى Xمرخصى هستند، چند روز دیگر مىآیند.»، «الآن اول صبح است، تا چند دقیقه دیگر مدیر اداره مىآید.»، «الآن آخر وقت است و چون آقاى X براى کارى زودتر به منزل رفتهاند، کار شما به فردا موکول مىشود.»، «آقاى مدیر جلسه هستند.»، «آقاى معاون براى شرکت در مراسم...تا یک ساعت دیگر برمىگردند.» و دهها مورد دیگر از این قبیل. آیا اگر احساس مسئولیت نسبت به وقت خود و دیگران وجود داشت، اینگونه موارد پیش مىآمد؟ به عنوان مثال در جایى مانند کرهجنوبى، مدیران شرکت «دیوو» مقید هستند که جلسات ادارى خود را در ساعات غیر ادارى تشکیل دهند تا در ساعات کارى بهتر و بیشتر به ارائه خدمات بپردازند. اما در جامعه ما که مدعى پیاده کردن دستورات اسلام هستیم، چندین نفر ارباب رجوع را پشت در اتاقمان معطل مىکنیم تا بعد از انجام کارهاى غیر ضرورى و غیر ادارى، لنگلنگان و با خونسردى هرچه بیشتر پاسخگوى مراجعه کنندگان باشیم. حال و روز بیمارانى را در نظر بگیرید که با توجه به وقت قبلى، بعضاً 20 دقیقه تا یک ساعت ضمن تحمل درد و ناراحتى، چشم به راه پزشک هستند. بدون اینکه، پزشک متخصص احساس ناخوشایندى از این تأخیر و بىنظمى خود داشته باشد. وقتى که در تلویزیون به عنوان رسمىترین و مهمترین رسانه تبلیغى جامعه، با توجه به اعلام مجرى و یا نوشتن زیر نویسها بعضاً مشاهده مىشود که شروع برنامهاى تا 20 دقیقه هم تأخیر دارد،(12) و حتى مجرى محترم از باب تلف شدن 20 دقیقه وقت حداقل 10 میلیون نفر بیننده آن برنامه به خاطر تبلیغ (امثال پفک نمکى و ماکارونى) از یک عذرخواهى خشک و خالى هم دریغ مىکند، تکلیف سایر مراکز دیگر روشن است. آیا حاضرید راجع به همین مورد فوقالذکر یک محاسبه مختصر انجام دهیم؟ اگر فقط در یک نوبت به مدت 20 دقیقه، وقت حداقل 10 میلیون نفر بیننده به صورتى که گفته شد تلف شود، در واقع مدت زمانى معادل 380 سال (تقریباً مدت زمان زندگى 5 نسل از انسانها) به معناى واقعى کلمه از بین رفته است. بدون اینکه هیچ حساسیتى ایجاد شده و یا حادثه مهمى رخ داده باشد. (سال 380= شبانه روز 8/138888 = ساعت 3/3333333 = دقیقه 200000000 =دقیقه 20 * 10000000) در بحث فیزیولوژى گوش انسان گفته شده است حس شنوایى(گوش) انسان در یک حد معینى فرکانسهاى صوتى را مىشنود که به آن آستانه شنوایى مىگویند بنابراین صداهایى که کمتر یا بیشتر از آستانه شنوایى باشد، انسان قادر به شنیدن آنها نیست. یعنى بعضى اوقات صداهاى خیلى بلند و زیاد که ممکن است فرکانس آنها چندهزار برابر غرش شدید رعدهاى آسمان باشد، گوش انسان آنها را نمىشنود. و چون سیستم شنوایى ما توان شنیدن آن صداها را ندارد، لذا خیال مىکنیم صدایى نیز وجود ندارد بنابراین هیچ حساسیتى یا واکنشى از خود نشان نمىدهیم. حالا بحث اتلاف وقت و زمان هم که یک نمونه کوچک از موارد بىشمارى که در طول شبانه روز با آن مواجهیم بیان گردید، به دلیل عظمت و بزرگى حادثه براى ما باور کردنى نیست. به عبارت دیگر از آستانه درک و احساس ما خارج است. حالا تصور بفرمائید با حداقل همان 380 سال چه کارهایى را مىتوان انجام داد و به کجاها رسید؟ شاید همان 20 دقیقه تأخیر به نظر چیز مهمى نیاید اما با اندکى دقت دیدیم که چه خسارت غیرقابل جبرانى به خود ما و 5 نسل بعد از ما وارد شده است. حال اگر بخواهیم تمام یا اکثر اوقاتى که مشابه وضعیت بالا از دست دادهایم چه در زمینه امور فردى و چه اجتماعى محاسبه نمائیم، آیا به نظر شما امکانپذیر خواهد بود؟ خیلى بعید به نظر مىرسد، لذا به هیچ قیمت و وسیلهاى نمىتوان حتى یک ثانیه به هدر رفتن را جبران کرد تا چه رسد به جاى ساعتها و سالها، نسلها و دورانهاى متمادى را از دست داده باشیم. بنابراین همانگونه که مجرى تلویزیون، پزشک متخصص یا مدیر عالى یک سازمان احساس مسئولیتى در قبال تلف شدن وقت خود و مردم ندارد و حتى در ظاهر هم احساس شرمندگى یا عذرخواهى نمىکنند، اقشار دیگر جامعه نیز مانند رانندگان اتوبوس و مینى بوس، هیچگاه در قبال تأخیرهاى همیشگى و معطل کردن مردم در گرما و یا سرما، حاضر به قبول مسئولیت نسبت به اتلاف وقت مردم نیستند. و این همان آفتى است که به صورت هنجار اجتماعى (کارى که مورد پذیرش عمومى جامعه باشد) و عادت مذموم درآمده است. و متأسفانه باورمان شده که در انجام کارهاى روزمره، حتماً مقدارى اتلاف وقت را به عنوان جزیى از برنامههایمان در نظر بگیریم. اگر سفرى به کشورهاى اروپایى داشته و از نزدیک دیده باشید یا حتى دوستانتان که به آنجا رفته برایتان تعریف کرده باشند، از جمله مواردى که وهله اول در تعاملات اجتماعى دیده مىشود همین رعایت نظم و وقتشناسى و حساسیت عمومى نسبت به بىنظمى و تأخیر در برنامههاى روزمره زندگى است. ضمن اینکه براى پرهیز از اتلاف وقت شخصیشان در مراکز شلوغ شهر مانند ایستگاههاى قطار،داخل متروهاو... اغلب افراد، کتابهایى با قطع جیبى همراه دارند تا در طى رسیدن به مقصد جهت مطالعه و استفاده بهتر از وقت، نهایت بهرهبردارى را داشته باشند. الآن در جامعه ما مرسوم شده است، اگر برنامهاى قرار است مثلاً در ساعت 8 شروع شود خودبخود و به حسب روال معمول اکثریت مدعوین یا افراد مربوطه، ساعت شروع برنامه را 30/8 فرض مىکنند. چرا که نیم ساعت یا یک ساعت تأخیر جزء لاینفک اغلب برنامههاى زندگیمان شده است و هیچ ایرادى هم ندارد. تا جائى که بعضى اوقات برخى به شوخى و کنایه راجع به ساعات شروع برنامهها به یکدیگر مىگویند: ساعت 8 ایرانى جلسه شروع مىشود یا ساعت 8 ژاپنى. فراموش نکنیم انسانها و جوامعى که در زمینههاى مختلف به رشد و تعالى رسیدهاند از حداقل زمان، حداکثر بهرهها را به دست آوردهاند. لذا احساس مسئولیت نسبت به گذر سریع زمان و وقتشناسى در دورهاى که آن را «عصر ارتباطات» و «انفجار اطلاعات» نامیدهاند و در هر لحظه میلیونها «داده»(13) و اطلاعات خام پردازش مىشوند، بیش از پیش حائز اهمیت مىباشد. قال امام على(علیه السلام): «الفرصة تمر مر الحساب، فانتهزوا فرص الخیر.»(14) فرصتها مانند ابر در گذر است، پس فرصتهاى خیر را غنیمت بشمارید. ادامه دارد پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره نجم، آیه 39. 2. ادیب، محمد حسین، ایران و اقتصاد موج سوم، ص 110. 3. جامعه فراصنعتى و اقتصاد ایران، ص 105. 4. ماتسوشیتا، کونوسوکى (مدیر ژاپنى محصولات ناسیونال)، نه براى لقمهاى نان، ص 11. 5. شرکت دیوو با بیش از 70 شعبه و نمایندگى در رشتههاى مختلف صنعتى مانند: احداث ساختمان، کشتى سازى، تولید وسایل نقلیه، ماشین آلات سبک و سنگین، تولید محصولات الکترونیکى و مخابراتى، منسوجات و... و بیش از 91000 پرسنل دائم در سراسر جهان مشغول به فعالیت است که در سال 1990 میلادى 22 میلیون دلار فروش داشته است. ر.ک. چونگ، کیموو، سنگفرش هر خیایان از طلاست. 6. همان، ص 82 و 83. 7. وبر، ماکس، اخلاق پروتستانى و روح سرمایهدارى، ص 129 تا 174. 8. جهت آگاهى بیشتر ر.ک. مهدیزادگان، داوود، اسلام و نقد سنت وبرى. 9. جعفریان، حبیبه (مجموعه نیمه پنهان ماه)، حمید باکرى به روایت همسر شهید، ص 40. 10. «یکى از نزدیکان که چندى پیش در قالب هیأت کارشناسى، بازدیدى از چندین مراکز تولیدى، فنى در ژاپن داشتند، اظهار مىکرد طى بازدیدى که بعد از ساعات کارى از شرکت ژاپنى داشتیم، متوجه شدم یک نفر از کارکنان شرکت به تنهایى در محل کار خود مشغول فعالیت است. از او سؤال کردم چرا بعد از ساعات کارى، هنوز مشغول فعالیتى؟ و او در جواب گفت: چون به کارم علاقه دارم و جالبتر اینکه طبق سنت ادارى کشور خودمان، دوست اینجانب از طرف ژاپنى سؤال مىکند که: آیا در قبال این کار اضافه که بعد از ساعات ادارى انجام مىدهید حقوقى دریافت مىکنید؟ پاسخ مىشنود: نه، من براى اضافه دستمزد کار نمىکنم بلکه به فکر پیشرفت و ترقى شرکتى که در آن کار مىکنم هستم.» واقعاً مایه تعجب است؛ در آنجا با توجه به اینکه در ساعات موظف ادارى (8 ساعت)، حدود 5/7 ساعت کار مفید انجام مىشود، حتى در قبال کار اضافه واقعى و انجام گرفته مزدى دریافت نمىکنند، اما در جامعه ما در قبال تنها 5/1 ساعت کار مفید، و اغلب در قبال هیچ کار اضافهاى بعضى اوقات ماهانه 120 ساعت اضافه کارى دریافت مىشود. 11. ریترز، جورج، نظریههاى جامعهشناسى در دوران معاصر، ص 780. 12. اینجانب شخصاً و به اتفاق خانواده شاهد این مدت تأخیر قبل از پخش یکى از سریالهاى پربیننده تلویزیونى بودهام، ضمن اینکه مشابه این اتفاق مکرراً دیده مىشود. 13. Data 14. نهج البلاغه، کلمات قصار 21، ص 984. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 69 |