تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,788 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,973 |
بر ساحل معرفت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 270، اردیبهشت 1389 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پرسش: آیا به همه نکات علمى روز در قرآن اشاره شده است؟
پاسخ: برخى از دانشمندان معتقدند که قرآن بیانگر همه چیز است و آیه 89، سوره نحل را دلیلى بر این مطلب دانستهاند. خداوند در این آیه مىفرماید: و نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شىء و هدىً و رحمةً و بشرى للمسلمین؛ و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم. «تبیان» معناى مصدرى دارد، یعنى: بیان کردن و از این تعبیر با توجه به وسعت مفهوم «کل شىء» بهخوبى مىتوان استدلال کرد که در قرآن بیان همه چیز هست. البته قرآن یک کتاب تربیت و انسانسازى است. نه یک دایرةالمعارف بزرگ که تمام جزئیات علوم ریاضى، جغرافیا، شیمى، فیزیک، گیاهشناسى و مانند آن در آن آمده باشد. و گاهى به تناسب بحثهاى توحیدى و تربیتى پرده از روى قسمتهاى حساسى از علوم و دانش برداشته است و برخى از جزئیات مسائل و ریزهکاریها را بیان کرده است، مانند: زوجیت گیاهان که در آیه 3 سوره رعد بیان شده است: «وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِىَ وَ انْهاراً وَ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْن؛ و اوست کسى که زمین را گسترانید و در آن، کوهها و رودها نهاد، و از هر گونه میوهاى در آن جفت جفت قرار داد...». بنابراین مانعى ندارد که اصول علم تجربى نیز مانند اصول معارف دینى در قرآن آمده باشد. در روایات نیز مضامینى از این قبیل آمده است، امام صادق(ع) فرمود: خداوند در قرآن هر چیزى را بیان کرده است، به خدا سوگند چیزى که نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسى نگوید: اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل مىشد، آگاه باشید همه نیازمندیهاى بشر را خدا در آن نازل کرده است.(1) و در روایت دیگرى از امام صادق(ع) آمده است که فرمود: فیه خبرکم و خبر من قبلکم، و خبر من بعدکم، و خبر السماء و الارض، ولو أتاکم من یخبرکم عن ذلک لتعجّبتم. در این [قرآن ]اخبار شما و اخبار گذشتهها و اخبار آیندهها و اخبار آسمان و زمین هست، و اگر کسى که علمش را مىداند شما را به آنچه در قرآن است خبر دهد تعجب خواهید کرد.(2) بنابراین از این روایات احاطه علمى قرآن را مىتوان استفاده کرد. نکتهاى که اینجا باید به آن توجه کرد این است که اگر قرآن کتاب مبین است باید در دست امام مبین باشد و اگر مفسر این کتاب مبین، امام مبین شد، آنگاه این حقیقت روشن مىشود که ...و لا رطب و لا یابس الاّ فى کتاب مبین، و هیچ دانهاى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست مگر این که در کتابى روشن [ثبت ]است(3). پرسش: «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا * لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر و ...» در این آیه بخشش گناهان پیغمبر که قبلاً انجام داده یا بعداً انجام مىدهد وعده مىدهد، طبق نظر شیعه پیامبراکرم(ص) معصوم است در مورد این تناقض جواب دهید. پاسخ: همانطور که مستحضرید، عصمت پیامبران با ادله عقلى و نقلى ثابت شده است؛ بنابراین، اگر آیاتى، در ظاهر با این اصل مخالف باشند، تفسیر آیات با قراین و شواهد موجود، به طور صحیح، این تعارض ظاهرى را از بین مىبرد که در ذیل به این مسأله مىپردازیم. - آیه راجع به پیامبر: «انا فتحنا لک فتحاً مبینا لیغفرَ لک اللَّه ما تقدَّم من ذنبک و ما تأخّر و...؛(4) همانا گشایشى آشکار در کار تو پدید آوردیم تا خداوند گناه نخستین و آینده تو را بیامرزد و نعمتش را بر تو به کمال برساند و تو را به راهى راست هدایت فرماید. به طورى که از ظاهر آیه برمىآید، لام در «لیغفَر» براى تعلیل است و این را مىفهماند که غرض از فتح مبین (مکّه) آمرزش گناهان پیامبر است. شبهه این است که این چه گناهى بود که پروردگار خواست به وسیله فتح مکه، گذشته و آیندهاش را جبران و غفران را نصیب حضرتش کند؟ در این باره، دو مطلب مورد بررسى قرار مىگیرد: 1. مراد از ذنب؛ 2. ارتباط بین فتح مکه (یا صلح حدیبیه) و آمرزش گناهان پیامبر. «ذنب» در لغت، به معناى آثار شوم و تبعات کارى است. ظهور اسلام در آغاز، زندگى مشرکان را به هم ریخت و پیامبر گرامى درصدد دگرگون ساختن ارزشهایى برآمدند که تا آن زمان به معناى ارزش اجتماعى مطرح بود. این امر باعث شد که مشرکان، موجودیت خود را در خطر ببینند؛ ازاینرو هرگونه تهمت و صفت ناروا را به حضرت نسبت مىدادند. بر ضد ایشان شایعهها مىساختند. گناهان مختلف براى وى مىشمردند. او را جنگطلب، آتشافروز، بىاعتنا به سنتهاى راستین، فحاش به بتها، غیرقابل تفاهم و... مىشمردند؛ بنابراین، پیامبر از نظر مشرکان، بزرگترین گناهان را مرتکب شده بود و او را مستوجب عقوبت مىدانستند. فتح مکه باعث شد که مشرکان دو گروه شوند: گروهى مسلمان شوند و در نتیجه فهمیدند که کارهاى پیامبر نه تنها گناه نبوده، بلکه از بهترین عبادتها بوده است، و آیین او، برخلاف آنچه مىپنداشتند یک آیین پیشرو الهى و آیات قرآنش ضامن تربیت نفوس انسانها و پایانگر ظلم و ستم و خونریزى بوده است. گروه دیگر، در اقلیت قرار گرفتند و شوکت و قدرت خود را از دست دادند و فهمیدند که پیامبر، واقعیتى است که باید او را بپذیرند؛ به این جهت، از تصمیمهاى خطرناک گذشته منصرف شدند؛ نتیجه اینکه، این گناهان (قبل از هجرت و بعد از هجرت) گناهان واقعى نبودند؛ بلکه گناهانى پندارى و در افکار مردم بود که پیروزىهاى بعد، بر همه آنها خط بطلان کشید.(5) پرسش: براساس آیه 19 آل عمران: «همانا دین نزد خدا اسلام است». آیا مفهوم اسلام در عصر پیامبر(ص) ما و پیامبران دیگر فرق مىکند؟ پاسخ: از آیات قرآن کریم استفاده مىشود که دین خدایکى است، و آن اسلام (تسلیم حق شدن و فرمانبردارى از حق تعالى) است؛ مانند: 1. «إنّ الدین عند اللَّه الاسلام؛(6)؛ دین در نزد خدا اسلام است.» 2. خداوند، درباره حواریون حضرت عیسى(ع) مىفرماید: «به حواریون وحى فرستادم که به من و فرستاده من، ایمان بیاورید. آنها گفتند: ایمان آوردهایم، و گواه باش که ما مسلمانیم».(7) 3. حضرت نوح(ع) به قوم خود فرمود: «أُمرت أن أکون من المسلمین(8)؛ من مأمورم که از مسلمانان باشم.» البته، شریعت پیامبران متفاوت است؛ «لکلّ جعلنا منکم شرعة و منهاجاً.»(9) خداوند متعال به مقتضاى تکامل تدریجى بشر، در هر زمان، شریعتهاى کاملترى را براى او قرار داده تا به مرحله نهایى تکامل - که شریعت حضرت محمد(ص) است - رسیده، و معیار در پذیرش دین الهى در هر زمان، قبول شریعت و اطاعت از پیامبر همان زمان است. «اسلام» علاوه بر اینکه نام دین الهى در تمام زمانها است، نام آخرین و برترین آیین و شریعت یعنى آیینِ حضرت خاتمالانبیاء(ص) نیز هست.(10) در برخى از آیاتِ قرآن کریم، مقصود از «واژه» اسلام، دین الهى است؛ مانند آیاتى که ذکر شد و در برخى دیگر از آیات، مقصود، شریعت پیامبر خاتم(ص) است؛ مانند: آیه 17 سوره حجرات که خطاب به پیامبر مىفرماید: «آنها بر تو منّت مىنهند که اسلام آوردهاند. بگو: اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید؛ بلکه خداوند بر شما منّت مىنهد که شما را بهسوى ایمان هدایت کرده است... .» و آیه 14 همین سوره. [با تقدیر از مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامى که در تهیّه پرسشها و پاسخهاى قرآنى، مجله را همراهى کردند. ضمناً خوانندگان گرامى مىتوانند براى دریافت پاسخهاى قرآنى به این آدرس مکاتبه، یا تماس حاصل نمایند: قم - صندوق پستى 3775 - 37185 نمابر: 7736270 - تلفن: 7742160 - 7742150] پاورقی ها:پىنوشتها: - 1 - نورالثقلین، همان، ج 3، ص 74. 2 - اصول کافى، شیخ یعقوب کلینى، ج 2، ص 564، دارالتعارف، بیروت. 3 - سوره انعام،آیه 59. 4 - سوره فتح،آیه 1 و 2. 5 - تفسیر نمونه، آیة اللَّه مکارم شیرازى و دیگران، ج22 ،ص 20 انتشارات دارالکتب الاسلامیة. 6 - سوره آل عمران،آیه 19. 7 - سوره مائده،آیه 111. 8 - سوره یونس،آیه 72. 9 - سوره مائده،آیه 48. 10 - اقتباس از قاموس قرآن، سیدعلىاکبر قرشى، ج 4، ص 16 و 17، دارالکتب الاسلامیه / المیزان، علامه طباطبایى، ج 5، ص 350 - 352، نشر اسماعیلیان. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 63 |