تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,817 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,980 |
تهاجم فرهنگى و مواضع انفعالى ما | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 276، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
محمدتقی رهبر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دیر زمانى است که از تهاجم فرهنگى و یا شبیخون فرهنگى سخن بر زبان مىرانیم و آن را به عنوان یک خطر و تهدید براى نظام و دین و نسل جوان گوشزد مىکنیم اما نه راه چارهاى براى آن اندیشیده شده و نه بطور جدى با این خطر مهاجم به رویاروئى پرداختهایم این رویه به صورت یک سنت در جامعه فرهنگى ما درآمده است که حتى مسئولین امور کشور - آنها که درد دین دارند - نامى از هجوم و شبیخون فرهنگى برده و در عمل غارت شدن ارزشها و سقوط قشرهائى از نسل جوان ما را مىبینند اما هرگز به چارهجوئى نپرداخته و حتى بیان درد را نیز به فراموشى سپرده است و چنین مىنماید که بادرد خو کردهایم و به تدریج عادى شدن انحطاط فرهنگى و ابتذال اخلاقى را مشاهده مىکنیم و گناه و فساد و ابتذال و گستاخى بصورت یک فرهنگ در آمده و همه را به تسلیم کشانده و تدریجاً از حساسیتهاى رسمى نیز اثرى مشاهده نمىشود و این همان چیزى است که بنام عادى شدن فساد و سنت شدن بدعتها در روایات از آن نام برده شده است. مىگویند: طبیبى به شهرى آمد، مردم شهر را دید که به مرض سودا مبتلا شده اما به گونهاى این بیمارى در طبیعتشان رسوخ کرده که حاضر نیستند بپذیرند، بیمارند طبیب دلسوز به مردم شهر گفت: شماها بیمار هستید و سودا بر پیکر شما چنگال افکنده اما در صدد علاج برنمىآیید! مردم سودا زده پاسخ دادند بیمار کسى است که سودا ندارد و تو بیمارى که ما را بیمار خطاب مىکنى! بالاخره پس از اصرار فراوان تنى چند از مردم شهر را حاضر ساخت که بیایند تحت معالجه قرار گیرند و براى بهبودى از بیمارى به معالجات آن طبیب تن دهند و هرگاه یکى از آنها از بیمارى نجات پیدا مىکرد مىگفت: آه، که راحت شدم و معنى سلامت را مىفهمید. این سرنوشت انسانهائى است که با فساد و گناه و اعمال منکر خو گرفته و حتى حاضر نیستند باور کنند به بیمارى اخلاقى مبتلا هستند و از این شگفتتر که آن طبیبانى که مىبایست مردم را توجه به بیمارى و آلودگى دهند دیگر حاضر نیستند از درد و رنج اخلاقى نامى ببرند تا چه رسد به آنکه در صدد معالجه بیمارىها برآیند! جمعى نیز که درد دین دارند از درد مىنالند اما چاره ندارند، خون دل مىخورند و غصه گلوگیرشان شده و بر باد رفتن ارزشها را نظاره مىکنند اما نه قدرت اجرائى دارند و نه دستشان به جائى مىرسد، بیشتر اینان کسانى هستند که براى انقلاب شهید و اسیر و جانباز دادهاند و امروزه شاهد برباد رفتن دست آوردهاى عزیزانشان هستند، مىبینید که مشتى بلهوس،خوشگذران، عیاش و لجام گسیخته با منظرههاى زشت و ناهنجار پیش رویشان راه مىروند و لبخند تمسخر مىزنند که در فضائى از سکوت و بى تفاوتى پشت پا به همه چیز زدهاند و آزاد آزاد در بازار و خیابان رژه مىروند و احدى حتى یک تذکر به آنان نمىدهد و حتى در پارهاى از جشنوارهها و مراکز برگزارى کنسرتهاى مبتذل صدقه سر وزارت ارشاد زنان و دختران جلف، همان دستمالى که به عنوان حجاب اسلامى بر سر انداخته بودند از سر برداشته و با دست مىچرخانند و مىرقصند و کسى نیست متعرض آنان شود. این همان آزادى است که هدیه آنان کردهاند و شادى و طرب که هنر بى تعهد به ارمغان آورده است. در سایر موارد گناه و هنجار شکنى و گستاخى نیز تقریباً وضع به همین منوال است. این همان موضع انفعالى است که عنوان این مقاله بود. حال ببینیم آیا انفعالى عمل کردن توجیه عقلى یا شرعى دارد یا نه؟! اگر به فلسفه سیاسى اجتماعى اسلام بنگریم ناموجه بودن این رویه را روشنتر خواهیم دید، هجوم بردن بر دشمن در عرصه کارساز آنگاه که راه چاره به آن منحصر باشد موضوعى است که بدان توصیه شده است و در سخنان امیرمؤمنان علیه السلام شاهدى بر آن خواهیم یافت. لشگر معاویه به شهر انبار حمله مىکنند و به چپاول و غارت مىپردازند و زیور از زنان مسلمان و غیر مسلمان مىربایندو بر مىگردند بدون اینکه کسى متعرض آنان شود. این خبر به امیرالمؤمنین(ع) مىرسد، بى درنگ در خطبهاى شورانگیز بر کوفیان فرو مىخواند و از آن واقعه اسفبار با دردمندى یاد مىکند. این خطبه موسوم به خطبه جهاد است که با این جملات آغاز مىگردد: «ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه اللّه لخاصة اولیائه و هو لباس التقوى و درع اللّه الحصینة و جنته الوثیقه...؛ جهاد درى از درهاى بهشت است که خداوند بر روى دوستان خود گشوده است، جهاد لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است کسى که از جهاد روى گردان شود و آن را ترک نماید خداوند لباس ذلت و خوارى بر او مىپوشاند و دچار بلا و مصیبت گردد...» تا آنجا که مىفرماید: به من خبر رسیده که مردى از دشمن بر زن مسلمان و غیر مسلمان که در پناه اسلام است هجوم برده و خلخال و دست بند و گوشواره و گردن بند از زنان ربوده در حالى که هیچ وسیله براى دفاع جز گریه و التماس نداشتهاند...تا آنجا که مىفرماید: «فلو ان امرأً مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندى جدیراً» بخدا قسم اگر مرد مسلمان از این پس از غصه و تأسف بمیرد جاى ملامت نیست بلکه بنظر من شایسته است. در بخش دیگرى این خطبه با عتاب به اهل کوفه مىفرماید: «زشت باد روى شما و از اندوه آسوده خاطر نباشید ،چرا که هدف تیرها قرار گرفتهاید، بر شما حمله مىکنند و شما حمله نمىکنید، با شما مىجنگند و شما به جنگ آنان نمىپردازید، معصیت خدا مىشود و شما رضایت مىدهید...» (خطبه 27). امام در این خطبه پرشور به مسلمانان مىآموزد که در برابر دشمنان چه شیوهاى پیشه کنند به مسلمانان نباید بنشینند مهاجمان دشمن حتى اگر نام اسلام را یدک مىکشند بر شهرها هجوم آورند، متعرض نوامیس مردم شوند، گناه و معصیت را رواج دهند، اما مسلمین، بنشینند و نگاه کنند و بىتفاوتى پیشه سازند تا غیرت و حمیت منسوخ گردد. این درس براى همیشه تاریخ و همه عرصهها در برابر هجمه دشمنان اسلام است. آیا آنچه امروزه، از هجوم بیگانه و طرحهاى فساد انگیزى که در کشورهاى اسلامى به اجرا در مىآورد مشاهده مىکنیم از مصادیق بارز این سخن امام نیست؟ تهاجم فرهنگى را دشمن طراحى مىکند و به دست خودىهاى ناآگاه به اجرا در مىآید و سکوت و بىتفاوتىها گسترش آن را دامن مىزند. یکى از نمونه هایش همین کشف حجاب نوین و لباسهاى نامشروع است که صهیونیستها طراحى کردهاند و تولیدىها تکثیر مىکنند و فروشگاهها به نمایش مىگذارند و مشتى زنان و دختران مىپوشند و عملاً اعلام جنگ با ارزشهاى اسلامى مىدهند. شگفتا که همه جا سخن از این بىحجابى نوین بر زبان هاست اما هیچ کس در صدد چارهجوئى نیست.اینها در ادارات دولتى مىآیند، در دانشگاهها مانور مىدهند در خیابانها رژه مىروند و احدى در فکر چارهجوئى نیست. گاه همینها با پسران به اردوى مختلط مىروند، کوه نوردى مىکنند، به شمال و کنار دریا مىروند و هیچ کس متعرض آنها نمىشود. و شگفتا که هرگاه از ضرورت برخورد با این افراد هنجار شکن سخن به میان مىآید، عدهاى مىگویند: مگر تنها مشکل جامعه حجاب است؟! اینها غفلت دارند که حجاب امروزه به عنوان نماد اسلام در سطح جهانى مطرح است. اگر دولت فرانسه چند دختر دانشآموز مسلمان را به جرم حجاب از مدرسه اخراج مىکند این براى ما درس است که چه شده که یک دولت مدعى دموکراسى از حجاب دختران دانشآموز وحشت دارد؟! پاسخ همان است که مىدانیم که رعایت حجاب امروزه یک مسئله راهبردى و علامت استکبار ستیزى و معارضه با فرهنگ بیگانه و لذا دشمنان از آن هراس دارند. از سوى دیگر بیگانگان تصریح کردهاند که انقلاب اسلامى را با کشف حجاب و نشر فساد در ایران زمین گیر خواهیم کرد و بدحجابى و بىحجابى امروز همان سلاحى است که دشمن به دست مشتى عناصر لجام گسیخته داده و با طراحى مد و لباسهاى غیر شرعى به جنگ ارزشهاى دینى و انقلابى ما آمده و روز افزون به اجراى این طرح مىپردازند و ما را خواب گرفته و هیچ کس احساس مسئولیت نمىکند نه دستگاههاى قضائى و نه اجرائى و نه ریاست مدرسه و دانشگاه و نه مدرس و نه استاد و همه موضع انفعالى گرفته و مىترسند با این پدیده زشت برخورد کنند. و البته مىدانیم که مشکل امروز تنها مسئله حجاب نیست و مسائل دیگرى نیز وجود دارد مانند مواد مخدر که مجازاتى جز اعدام ندارد و روز افزون خرمن زندگى نسل امروز را به آتش مىکشد و نا امنى و آدم ربائى و سرفت و خشونت و صدها ناهنجارى دیگر...، صاحبان تصمیم و مسئولان مربوط باید بدون فوت وقت به حل این معضلات بصورت جدى بپردازند، چرا که مواضع سست و انفعالى زمینه گسترش مفاسد را فراهم مىسازد دوستان را دلسرد و دشمنان را امیدوار و متجاهران به فسق را گستاختر مىکند اینجاست که نتیجه باید گرفت: برخورد قاطع و اصولى و مستمر با مفاسد و انحرافها از ضرورتهاى قطعیه است که از آن گزیرى نیست و البته این مطلب راه کارهاى فرهنگى، توجیهى و تربیتى را نفى نمىکند که در تربیت اصل نقش بنیادین ایفا مىکند و برخورد کیفرى و مجازاتهاى اسلامى فرع است و دست اندرکاران امور باید براى ریشه کن ساختن مفاسد و ابتذال از هر دو ابزار یارى جویند و درنگ و تردید نکنند که بىتفاوتى گناهى است غیرقابل بخشش. پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 72 |