تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,097 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,033 |
قیام قم، حماسه مقاومت و فداکارى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 277، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
زواره غلامرضا گلى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حضرت امام صادق(ع) فرمودهاند: «تربة قم مقدسة و اهلها منّا و نحن منهم؛(1) سرزمین قم مقدس است و مردم آن از ما هستند و ما از آنها مىباشیم». همانگونه که از منابع روایى برمىآید این شهر مقدس مرکز علم و معرفت مىباشد. البته مردمان این سامان از گذشتههاى تاریخى به هیچ عنوان به دانش و اندیشه اکتفا ننمودهاند بلکه آن را با ایمان و عمل توام ساختهاند و این حقیقتى است که اهل بیت(ع) بر آن تأکید کردهاند. امام خمینى مىفرمایند: «قم مرکز فعالیتهاى اسلامى است. تحرّک از قم است، از خود قم، از طلاب قم، از علماى قم، از مدرّسین قم، ایّدهم اللّه تعالى، از توده قم که سرباز وفادار به اسلام هستند، از آنجا(قم) تحرک به همه مناطق ایران سرایت مىکند».(2) به دلیل تأثیر گذارى این شهر در فرهنگ و معارف دیگر نقاط تشیع، ستمگران و متجاوزان خواستهاند این دیار به سوى رشد و پویایى گام ننهد. امام تأکید مىنمایند: «اینها نقشه شان این بود قم نباشد. قم را با منافع خودشان مضر مىدانند. قم لشکر حق است. جنود ابلیس، جنود حق را با مقاصد خودشان مخالف مىدانند...»(3) در تاریخ معاصر دو درخشندگى به چشم مىخورند که از افق قم طلوع کردهاند یکى قیام 15 خرداد 1342 ه.ش و دیگرى خروش 19 دیماه 1356 ه.ش، مقام معظم رهبرى فرمودهاند: «قیام دلیرانه مردم قم، نقطه شروع مبارزه بى امانى بود که تا لحظه سقوط حکومت رژیم پهلوى ادامه یافت و پس از آن نیز ادامه خواهد داشت. سهم مردم قهرمان قم به عنوان آغازگر این مبارزه بزرگ بر ضد ظلم و کفر و استکبار و الحاد داخلى و خارجى در تاریخ انقلاب اسلامى ایران محفوظ خواهد ماند چرا که آنان بطور اوّلیه کتاب انقلاب اسلامى را با خون عزیزترین و رشیدترین فرزندان خود رقم زدند...»(4) ایشان افزودهاند: «در نهضت عظیم انقلاب اسلامى ما دو نقطه شروع وجود دارد که یکى 19دیماه و دیگرى شروع مبارزات در سال 1342 که هر دو مربوط به قم است.»(5) آرى نوزده دى روزى بود که روزنهها را به سوى عاشورا گشود و بار دیگر «کل یوم عاشورا و کلارض کربلا» در این شهر رقم خورد، روزى که مشتهاى گره کرده روحانیان، طلّاب و سایر اقشار قم در دفاع از ارزشهاى دینى به خون نشست و گلواژه آزادگى سرداده شد، نوزده دى جرقهاى بود بر انبار خشم مردم قم تا همه بافتههاى چندین ساله طاغوت و اعوان و انصارش را در شعلههایش فرو ببرد. زمینهها پس از قیام خونین امّا با برکت 15 خرداد 1342 ه.ش فشار سیاسى و اختناق شدید، سراسر ایران را فرا گرفت، شاه با دستگیرى نیروهاى مبارز، انقلابى و ارزشى و تبعید آنان به نقاط دور افتاده و بد آب و هوا، محیط کشور را براى بیگانگان، بخصوص آمریکا، فراهم ساخت. اگرچه حضرت امام خمینى (قدس سره) در تبعید ترکیه و عراق و نیز بنا به مناسبتهاى گوناگون و در مقاطع مختلف نسبت به کارنامه سیاه رژیم پهلوى و نفوذ استکبار جهانى و صهیونیستها در برنامههاى سیاسى، فرهنگى و اقتصادى ایران موضعگیرى جدّى و ریشهاى مىنمودند و بنابه مقتضیات و مصالحى اعلامیهها و اطلاعیّههایى صادر مىفرمودند امّا تشکیلات جفا و جور با دستگیرى یاران و حامیان امام در حوزهها و دانشگاهها، به تصور اینکه زمینههاى یک خیزش عمومى را از میان برده است، به حکومت خود ادامه مىداد. تلاش مأموران حکومت پهلوى در این بود که به هر نحو ممکن مراکز علوم دینى از امام دور نگه داشته شوند و اجازه هرگونه تحرکى فکرى و عملى به آنان داده نشود، زیرا از این واقعیت هراس داشت که اگر امام خمینى همچون قیام شکوهمند خرداد 1342 ه.ش رهبرى جنبشى دینى را عهدهدار شود، بساط ظلم و سلطنت ساقط مىگردد. از آن سوى، استکبار جهانى به رهبرى آمریکا براى ایجاد ثبات سیاسى در کشورهاى داراى نظام دیکتاتورى و سرسپرده و جلوگیرى از تشکّل افراد ناراضى براى براندازى چنین حکومتهایى و وقوع انقلاب مردمى، کوشید تا فشار سیاسى را تعدیل نماید و پارهاى اصلاحات روبنایى و جزئى در مسایل اجتماعى صورت دهد و افراد معترض و مخالف را که محافظه کار و میانه رو بودند به نام دفاع از آزادى حقوق بشر به فعالیت هایى سوق دهد که چنین رژیمهایى را تأیید نمایند. شاه ایران تلاش کرد زودتر از دیگران در آستانه روى کار آمدن جیمى کارتر، خود را با سیاستهاى جدید آمریکا هماهنگ سازد و از فضاى باز سیاسى و انتخابات سخن به میان آورد، امّا طبق برنامههایى حساب شده در اسفند ماه سال 1355 ه.ش سازمان عفو بین الملل در دادگاه لاهه رژیم شاه را به دلیل اختناق محکوم کرد و در فروردین ماه سال 1356 ه.ش وزیران خارجه آمریکا و انگلستان طى ملاقاتى خصوصى با محمدرضا پهلوى، با لحن تند و تحکّمآمیزى، او را دعوت به تعدیل رژیم دیکتاتورى و رعایت حقوق بشر به جاى انبار نمودن این همه سلاح نظامى کردند، وى قول داد، در این زمینه اقداماتى را به عمل آورد، از این جهت سه ماه بعد از ملاقات مذکور هویدا را برکنار کرد و جمشید آموزگار را که مهره قدیمى آمریکائیان بود، روى کار آورد، همان کسى که استکبار تصور مىنمود مىتواند نقش على امینى در سال 1340 ه.ش را عهده دار گردد، چنین تغییرات سطحى مورد پسند آمریکا قرار گرفت و سبب شد تا حدودى از فشار و اختناق کاسته شود. در دى ماه سال 1355 ه.ش لایحه اصلاحات بنیادى در امور قضایى به مجلس فرمایشى داده شد و در 14 بهمن ماه همین سال تعداد 66 زندانى سیاسى که مدت محکومیت آنان منقضى شده بود، مود عفو قرار گرفتند! در دهم اسفندماه، شاه طى مصاحبهاى اعلام نمود: تمام پستهاى ادارى و سیاسى کشور در اختیار ملّت قرار دارد؟! با این برنامههاى به ظاهر اصلاحى که پشت پرده آن آمریکا قرار داشت، استکبار سازماندهى جدیدى را براى سرکوب قیام مردم به اجرا مىگذاشت، دستهاى از ملى گرایان و روشنفکران بیمار و غربزده که با رژیم، اختلاف اصولى نداشتند و مىگفتند: شاه باید سلطنت کند نه حکومت، در چنین فضایى به فعالیتهاى سیاسى پرداختند. در مرحله دوم از این طرح، گروهها و جمعیتهاى محافظه کار و غرب زده تقویت شدند و میدان عمل بیشترى براى آنان فراهم گردید. در فروردین ماه سال 1356 جمعیت ایرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر با موافقت یکى از مسؤولان اصلى کمیته حقوق بشر آمریکا به نام «باتلر» تشکیل گشت، بعد از این شاه، حزب رستاخیز را مأمور ایجاد فضاى مصنوعى باز سیاسى نمود، در چهارچوب عملى ساختن سیاست جدایى دین از مسایل حکومتى، افراد متحجّر و مقدس مآب که ادعاى دیانت و شریعت داشتند با برنامه ریزىهاى رژیم شاه در برخى مراکز تبلیغى و آموزش علوم دینى نفوذ پیدا نمودند تا در غیاب رهبرى که در تبعید بسر مىبرد عملاً حرکت انقلاب اسلامى و خیزش عمومى را به انفعال کشانیده و آذرخشى را که در کویر ستم روشنایى ایجاد مىنمود و در خرمن ستم و زورگویى حریق مىافکند، خاموش سازند، اشاره امام به خون دلهایى که از دست این متحجّران و عالمان مقدس مآب و متنسّک و افراد متهتک خورده است، بدون ارتباط با این حرکت حیله گرانه و مزوّرانه استکبار نمىباشد زیرا اینها با ظاهرى دینى،عوام پسند و موجّه نظر مردم را از نهضت اصیل و مقدس اسلامى، منحرف مىساختند و نه تنها براى رژیم شاه خطرى نداشتند بلکه به نوعى او را تأیید و تقویت مىنمودند امّا امام با فراستى ویژه کوشید در فرصتهاى بوجود آمده مردم را براى عملى ساختن اندیشههاى اصولى و مخالفتهاى اساسى خود با اساس سلطنت، تهییج نماید، ایشان فضاى بازسیاسى را بازگشت مجدّد و بیشتر استبداد معرفى نمود و اقشار گوناگون ایران را نسبت به ظاهرسازى، عقب نشینى مصلحتى و تهاجم وحشیانه بعدى هشیار ساخت. در دیماه سال 1356 ه.ش جیمى کارتر به صورت غیر مترقبه و چند هفته پس از سفر شاه به آمریکا، عازم ایران گردید. در مجلس ضیافتى که در کاخ نیاوران برگزار گردید، کارتر در مقام خوشایندى شاه، اعلام کرد: ایران مرهون شایستگى شاه در اداره کشور است، زیرا او موفق گردیده چنین کشورى را به صورت جزیره ثبات در یکى از پرآشوبترین نقاط جهان درآورد و من نسبت به هیچ شخصیت سیاسى همچون شاه، این همه احساس حقشناسى عمیق و دوستى صمیمانه ندارم!؟ سخنان ستایشآمیز رئیس جمهور آمریکا که مصداقى از این ضرب المثل است که «ابلهى گفت و کاهلى باور کرد!» در آن مقطع خاص اعتماد به نفس شاه را تقویت کرد و او را به این فکر واداشت که مىتواند سیاست فشار و سرکوب را با شدّت افزونترى ادامه دهد و رهبران مخالف به ویژه قلّه آنان یعنى امام خمینى را از صحنه خارج کند!؟(6) یکى از همگامان راستین امام، فرزندش، روحانى دانشمند و مبارز شهید سید مصطفى خمینى (ره) بود کسى که هنگام تبعید پدر، بازداشت و زندانى گردید و پس از آزادى به ترکیه - تبعیدگاه امام - رفت و در مهاجرت امام از ترکیه به نجف، رهبر انقلاب را همراهى نمود ودر تمام ایّام اقامت در عراق، در مبارزه هیچ گاه، امام را رها ننمود، این شخصیت برجسته، سازشناپذیر و بافراست، خطرى بالقوه براى رژیم پهلوى محسوب مىگردید که با نقشه ساواک او را به شهادت رسانیدند. شهادت فرزند امام در آغاز آبان سال 1356 ه.ش به انسجام نیروهاى مخالف رژیم پهلوى شتاب خاصى بخشید و پس از این حادثه مجالس ختم مفصلى در داخل و خارج ایران به مناسبت شب هفت و چهلم ایشان برگزار گردید که هریک از آنها عاملى مؤثر براى تظاهرات گسترده علیه حکّام دست نشانده پهلوى گشت. فرصت بدست آمده، موقع ارزشمندى بود که طى آن امام بار دیگر به عنوان رهبرى انقلاب اسلامى مطرح گردد آتش انقلاب رفته رفته برافروخته گردید و پیامها و بیانات امام جهتگیرى نهضت را روشن ساخت.(7) داغى که شهادت سید مصطفى خمینى بر قلوب شیفتگان پدر وى نهاده بود چون بشکه باروتى گردید که مستعد انفجارى مهیب با کوچکترین جرقّهاى بود. وقاحت و اهانت در روز 17 دى ماه سال 1356 ه.ش در سالروز به اصطلاح آزادى زن، در شهر مشهد زنان با چادر مشکى تظاهرات وسیعى بر علیه رژیم طاغوت برپا نمودند که با توجّه به پیام و تازگى آن از انعکاس گستردهاى برخوردار گردید. روزنامه رستاخیز در سرمقاله خود درباره این حرکت نوشت: ماجراى مشهد تظاهرى از یک اتحاد نامقدس سرخ و سیاه بود! در همین روز، روزنامه اطلاعات با چاپ مقالهاى تحت عنوان «ارتجاع سرخ و سیاه در ایران» به قلم احمد رشیدى مطلق، به امام خمینى اهانت نمود.(8) برنامه ریزى، حساب شده بود، روز آزادى زنان و تقارن آن با آستانه ورود کورت والدهایم، دبیر کل سازمان ملل متحد به ایران بهانه بسیار خوبى بدست مىداد تا حداکثر استفاده را در جهت پیشرفت مقاصد سیاسى خود بنمایند و تظاهر کنندهها و مخالفان را افرادى مرتجع تلقى کنند که مخالف اعطاى آزادى و توسعه و ترقى مىباشند! این مقاله موهن و مشوّه که به دستور شخص شاه در یکى از مطبوعات با سابقه درج گردیده بود، نخستین جرقهاى به حساب آمد که آتش انقلاب را روشن ساخت و حوادث بعدى نشان داد که اظهارات کارتر در تهران مبنى بر ثبات سیاسى در ایران به هیچ وجه با واقعیتها و شرایط حاکم بر این کشور تطبیق نمىکند. به اعتقاد یکى از مورّخان اروپایى، این مقاله موجب گردید تا جامعه ایران حول محور رژیم شاه از یک سو و آیة اللّه خمینى از طرف دیگر، دو قطبى شود و امام رهبرى مخالفین را برعهده گیرد.چاپ این مطلب چنان آتشى به دامن رژیم پهلوى افکند که شرارههایش تمام ابّهت و هیبت آن را سوزانید و از دگر سو بر اقتدار، عزت و عظمت رهبرى انقلاب که در تبعید بسر مىبرد، افزود به قول مولانا جلال الدین رومى: گرخدا خواهد که پرده کس درد میلش اندر طعنه پاکان برد شاه براى گروههاى چریکى که گاه دست به عملیات ضد رژیمى مىزدند و نیز افراد روشنفکر غرب زده که لحنى انتقادى داشتند، اهمیت زیادى قایل نبود و از میان تمامى نیروهاى مخالف صرفاً از امام خمینى واهمه و هراس داشت. بدین جهت مبارزه با ایشان را با دستور تهیه و انتشار مقاله مذکور به منظور بى اعتبار کردن آن رهبر فرزانه آغاز کرد اما با چنین اقدامى وارد مهلکهاى آن چنان خطرناک گردید که دامنه و وسعت آن موجب درهم شکستن پایههاى نظام شاهنشاهى در ایران گردید، عمومیتى که این حادثه به اعتراضات مردم ایران بخشید در رویدادهاى سالهاى قبل همانند نداشت.(9) به دنبال انتشار این مقاله که در آن با صراحت به ساحت مرجع عالم تشیع اهانت گردیده و قیام مذهبى و مردمى 15 خرداد 1342 توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفى گردیده بود، موج عظیمى از اعتراض سراسر ایران را فرا گرفت.(10) خروش خونین اولین بازتاب انتشار مقاله مورد اشاره در مرکز انقلاب - شهر مقدس قم - منعکس گردید. در روز انتشار مقاله هنگامى که کامیون حامل روزنامههاى اطلاعات براى قم و اصفهان از شهر قم مىخواست عبور کند، مردم این سامان که از قبل، خبر انتشار آن را در تهران شنیده بودند، به کامیون مزبور هجوم بردند و روزنامهها را آتش زدند.(11) فرداى آن روز طلّاب علوم دینى، کلاسهاى درس را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست به تجمع زدند و طى این روزها زدوخوردهاى پراکندهاى رخ داد.(12) غروب روز 17 دى 1356 ه.ش چندین نفر از مدرّسین برجسته حوزه علمیه قم که نظرشان بر این بود که کارى هماهنگ و منسجم علیه این حرکت رژیم صورت گیرد در منزل آیة اللّه حسین نورى همدانى اجتماع نمودند در جلسهاى که تا ساعت دو بعد از نیمه شب طول کشید پس از بحثها و مشورتهاى لازم مقرر گردید در روز هیجدهم دى حوزه بطور کامل تعطیل گردد و در روز نوزدهم دى درسها شروع شود اما در آغاز آن اساتید و علما درباره حوادث پیش آمده صحبت کنند، در این روز طلبهها پس از خاتمه درس به منزل مراجع مىرفتند تا آنان را براى مبارزه دعوت نمایند. سرانجام مقرر گردید ساعت چهار بعد از ظهر هیجدهم دى براى حرکت بیشتر و منسجمتر تجمعى در منزل آیة اللّه حسین نورى صورت گیرد. از تهران هم عدهاى آمده بودند و حیاط و اتاقهاى منزل ایشان که در کوچه بیگدلى خیابان صفائیه(شهداء کنونى) واقع بود و حتى کوچه از جمعیت پر شده بود در آغاز یکى از استادان حوزه و سپس آیة اللّه نورى براى حاضران سخنرانى کرد، صحبتهاى انقلابى استوار و محکم این مرجع مبارز حاضران را تهییج نمود و آنان از آنجا راهپیمایى را آغاز کردند، در حالى که آفتاب غروب کرده بود آنان تا حوالى چهار راه بیمارستان(میدان شهداء) رفتند، در آنجا مأموران امنیتى و پلیس به سوى تظاهر کنندگان آتش گشودند و عدهاى را شهید و گروهى را مجروح نمودند. البته جمعیت مىکوشید ضمن اعتراض و شعار دادن نظم و آرامش را حفظ کند و تلاش بر این بود که درگیرى رخ ندهد و از مقابل مأمورین آماده حمله، به آرامى عبور کنند امّا ناگهان متوجه شدند شیشههاى بانک صادرات واقع در مجاور کلانترى توسط خود نیروهاى پلیس خرد گردید و سنگ اندازى آغاز شد. به دنبال این زمینهسازى تیراندازى و مقابله با معترضین شروع گشت. کشتهها و زخمىها به قدرى زیاد بود که گذشته از آن که، عدهاى را مردم به خانههاى خویش مىبردند، تختها و تمام راهروهاى بیمارستانهاى قم و کف اتاقها انباشته از اجساد و مجروحین بود، که در بین آنها روحانى و غیر روحانى، کودک و پیر و جوان، اعم از مرد و زن دیده مىشد. مأموران درنده خوى در مقابل مراجعه و تقاضاى صاحبان جنازهها یا اجساد را تحویل نمىدادند یا شرط مىکردند که باید به تعداد هر گلولهاى که به بدن شهداء اصابت نموده است، مبلغ پانصد تومان بپردازند تا جسد مورد نظر تحویل داده شود و کسان مقتولین تعهد بدهند بدون سر و صدا، فرد کشته شده را در نقطه نامعلومى به خاک بسپارند، جنایتى وحشتناک آن هم در شهر مقدس قم و پایگاه روحانیت آن هم درست در ایامى که دبیر کل سازمان ملل متحد در ایران به سر مىبرد از هراس رژیم و نیز نقشه از قبل طرح ریزى شده حکایت داشت. سوژه اصلى عکّاسان ساواک، در وهله نخست زنهاى چادرى قم و بعد طلّاب و روحانیان بودند که در راهپیمایى و تعرض روز 19 دى مىتوانستد مقاصد اصلى شاه را در تصاویر بیان کنند. نقشه توسط مأموران به اجرا درآمد و با کشتن و مجروح نمودن عده کثیرى از مبارزین و دستگیرى تنى چند از علما و روحانیان سرشناس، همراه با اسناد و مدارک مفصل عازم تهران شدند تا نتیجه اقدامات خود را به اطلاع شخص شاه برسانند و مژده دهند که این بار نیز اعلیحضرت همایونى بر ارتجاع سیاه پیروز گردید؟! شاه بقدرى از موفقیت این نقشه اطمینان داشت که حتى براى دریافت چنین گزارشى صبر نکرد و صبح روز نوزده دى ماه عازم مصر گردید تا تعهدات مالى جیمى کارتر را به انورسادات بپردازد و همان روز همسر خود - فرح پهلوى - را به آمریکا فرستاد تا در آنجا مهیاى تسلیم گزارش اجراى حقوق بشر در ایران، به رئیس جمهور آمریکا باشد، ولیعهد را نیز به سوى تایلند، نیوزلند و استرالیا اعزام نمود تا اتهام دست داشتن خانواده شاه را در این حادثه خونین برطرف کند. «کورت والدهایم» که طبق قرار قبلى در نوزدهم دى ماه وارد ایران شده بود با شنیدن خبر اعتراض قمىها شگفت زده شد، مأموران ساواک حقایق را دگرگون جلوه دادند و به وى گفتند وقتى شاه، اعطاى آزادى را در برنامه خود قرار داد، بلافاصله در قم علیه آزادى زن قیام کردند و آنان را مجبور به پوشیدن چادر و نفى تمام ترقىهاى آریامهرى ساختند، ملّاهاى مرتجع نیز در مخالفت با آزادى بانوان به میدان آمدند و با مأموران حکومتى درگیر گردیدند و این تصویرها مؤیّد ادعاهاى ماست! در هر حال دبیر کل را چنان دچار بمباران تبلیغاتى ساختند که رشته اصلى تحقیقات در این بابت از دستش بیرون رفت و در روز چهارم اقامت در ایران، با شاه که به تازگى از سفر مصر و عربستان بازگشته بود، ملاقاتى یک ساعته انجام داد و نظرات وى را در خصوص مخالفت مرتجعین با ترقّى و توسعه و آزادى، تصدیق نمود و قول داد دراینباره گزارشى به سازمان ملل ارائه نماید و جیمى کارتر را در جریان این تحرّکات بازدارنده، قرار خواهد داد. از سوى دیگر خبرگزارىهاى وابسته به امپریالیسم جهانى عکسها و گزارشهاى حادثه قم را که توسط ساواک تهیه شده بود، در سطح وسیعى منتشر نمودند و جوّ مساعدى براى شاه ایجاد کردند و شروع به دفاع از او نمودند.(13) قیام نوزده دى قم، الهامى از نهضت 15 خرداد 1342 ه.ش با همان شعارها و پیروى و حمایت و تبعیت از رهبرى امام خمینى بود، با ویژگىهاى مذهبى و مبتنى بر ارزشهاى اعتقادى و به دور از شعارهاى روشنفکرى، انگیزههاى قیام نشأت گرفته از اعماق قلب، ایمان و باور مردم بود و یکرنگى خاصى در آن به چشم مىخورد به همین دلیل مانند جرقهاى در انبار باروت عمل کرد، البته دست قدرت لایزال الهى را به خوبى مىشد از وراى آن با بصیرت درونى مشاهده کرد ، نوزده دى به دلیل همین پشتوانه الهى و سرچشمهاى مذهبى، شگفت آسا عمل نمود به نحوى که هیچ قدرتى نه مىتوانست پیش بینى آن را بنماید و نه هیچ فردى قادر بود چنین حرارتى را در اعماق وجود مردم، ایجاد کند.(14) در صدر این حرکت مقدس، علما و روحانیان نقش فعّالى را ایجاد کردند، برخى مراجع و از جمله آیة اللّه گلپایگانى اعلامیهاى را در اعتراض به جنایات رژیم شاه در این قیام صادر نمودند، ایشان از دستگاه حکومت خواست بابت چنین اقدامى توضیح دهد. عوامل ساواک به غلط تصوّر مىکردند کشتار مردم موجب خاموش گشتن نیروى محرّکه انقلاب خواهد گردید امّا با تعجّب دریافتند شعلههاى قیام روزبروز فروزانتر مىشود و سیل جمعیت با حرکتهاى خانه به خانه از علما و مراجع چاره جویى مىکنند.(15) رژیم که در برابر این فروزندگى به استیصال رسیده بود گروهى از مجتهدان و علماى برجسته و استادان بارز حوزه علمیه قم را به نواحى بد آب و هوا و گرمسیر تبعید نمود که با این تبعیدها امواج نهضت قم به سایر نقاط سرایت کرد. در چهلمین روز شهداى قم، و در 29 بهمن 1356 ه.ش مردم تبریز به پاخاستند و کنترل شهر را تا مدتى از دست مأموران خارج نمودند و با به آتش کشیدن سینماها، مشروب فروشىها و مقر حزب رستاخیز، خشم خود را نسبت به خشونتهاى رژیم پهلوى بروز دادند و سرانجام ارتش با کامیونهاى سرباز و تانکهاى خود، صحنهاى خونین بوجود آورد و دهها نفر را به شهادت رسانید. در اربعین شهداى تبریز که مقارن با نهم فروردین سال 1357 ه.ش بود حوادث مذکور در یزد تکرار گردید و پس از آن اعتراضهاى عمومى در سراسر کشور گسترش یافت.(16) عکسالعمل امام خمینى پس از قیام خونین قم، امام خمینى در تبعیدگاه نجف، طى لحنى شدید به رژیم پهلوى هشدار دادند و آشکارا حکومت ستم شاهى را به مبارزه طلبیدند، امام در فرازى از بیانات خود که در اول بهمن ماه 1356 فرمودند، خاطر نشان ساختند: «من متحیّرم که این فاجعه را... به کى باید تسلیت بگویم. آیا به رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و ائمه معصومین(ع)، به حضرت حجت(سلام اللّه علیه) تسلیت بگویم یا امّت اسلام، به مسلمین، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیت بگویم یا به ملت مظلوم ایران...یا به اهالى قم محترم، قم داغدیدهها، تسلیت بدهم...یا به حوزههاى علم و علماى اعلام... به کى باید تسلیت گفت و از کى باید تشکر کرد در این قضایا که براى اسلام پیش مىآید و این ملت بیدار ایران در مقابل این مصیبتها استقامت مىکند، کشته مىدهد، هتک مىشود. بى جهت و بدون هیچ مجوّزى مردم را به مسلسل بستند...ملت ایران. ملت بیدارى است. در عین حالى که این همه ظلم مىبیند، کشته مىدهد... مقاومت مىکند، ایستادگى مىکند و این ایستادگى به نتیجه خواهد رسید هیچ اشکالى نیست که بعد از این که ملتها بیدار شدند و بعد از این که زنها قیام کردند بر ضد دولت و بر ضد این جبّاران یک همچو ملتى پیروز مىشود. ان شاء اللّه.»(17) امام در این سخنان با تیزبینى و نوعى همه جانبه نگرى در اولین گام، قیام را با برنامههاى رسول اکرم و خاندان او، پیوند مىدهد و علما و روحانیان و امتهاى مبارز را با خاندان عترت مرتبط مىسازد و در ادامه، با بصیرت ناشى از نور معنوى، این قیام را طلوعى براى پیروزى انقلاب اسلامى تلقى مىنماید. امام در پیامى که بدین مناسبت صادر فرمودند، نوشتند، نهضت اخیر که پرتوى از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نورافکنده، خود کوبندگى خاصى دارد که شاه را از خود بیخود کرده و او و دارودسته چاقو کشش را به تلاش مذبوحانه واداشته(است) جنایات 29 محرم امسال(19 دى 1356) نقطه عطفى است به جنایات شاهانه 12 محرم آن سال (15 خرداد 1342)، شاه خواست ضرب شستى به ملت مسلمان نشان دهد. پس از تمامیت حساب با رئیس جمهورى آمریکا، به بهانه مختصرى که مأمورین ایجاد کردند مرکز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه (س) به مسلسل بست... شاه مىخواهد ثابت کند که نوکرى او تحکیم شده و ملت نباید گمان کند او از پشتیبانى اجانب برخوردار نیست ولى ملت با تظاهرات عمومى و تعطیل سرتاسرى دامنهدار و اظهار تنفّر، بار دیگر ثابت کرد که او را نمىخواهد و از او و خاندانش بیزار است و این رفراندوم طبیعى در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانه جابرانه است.(18) هراس و وحشت رژیم ستمشاهى اصولاً یکى از دلایل سرکوبى قیام نوزده دى، وحشت زدگى بساط طاغوت مىباشد، امام فرمودهاند: امروز که به خواست خداى قادر، ملّت ما با همه طبقات ابعاد آگاهانش به پاخاسته و مجال را بر شاه و دارودسته اراذلش تنگ کردهاند که حتى از سایه خود وحشت دارند و همین وحشت زدگى موجب حرکات وحشیانه جنونآمیز شده که به قتل عام 19 دى (بیست و نه محرم - 1398 ه.ق) پناه برده تا از ناراحتىهاى روزافزون و دلهرههاى پیاپى با خون آشامى ضحاک وار آسایش موقتى به دست آورند...»(19) مأمورین و نیروهاى سرسپرده رژیم پهلوى از ترس آن که مبادا رهبرى مردم ناراضى در جریانات اعتراض عمومى در دست امام خمینى قرار گیرد، تا چند روز پس از قیام قم، به تبلیغات فراوان منفى پرداخت که این وضع بیانگر نگرانى شاه از نهضت روبه رشد مردم ایران به رهبرى امام خمینى بود. مؤید این نکته گزارش سفارت آمریکاست که به وزارت کشور متبوع خود فرستاده است که طى آن نگرانى خود را از ناتوانى رژیم شاه ابراز داشت و نوشت: امکان دارد دولت کنترل خود را روى عوامل مذهبى خود از دست بدهد.(20) نمونه دیگر از هراس رژیم پهلوى آن بود که در پى کشتار وحشیانه قم، براى عوام فریبى یک تظاهرات ساختگى در این شهر برپا کرد. به دنبال آن خبرگزارى پارس اعلام داشت: مردم قم در یک اجتماع بزرگ حزبى اقدامات ضد امنیت ملّى را محکوم کردند.(21) پیامدها و برکتها شاه با کشتار قم تلاش کرد تا بر روى تمام شایعات مبنى بر اختلاف با آمریکائیان و عدم حمایت کارتر از سیاستهاى سرکوبگرانه او خط بطلان بکشد و با تفکیک مخالفین و معترضین از یکدیگر به آنها بفهماند که کسانى که با اساس سلطنت سروکار دارند پاسخى جزسرکوب و استفاده از زور نخواهد داشت ولى آماده است براى آن گروهى که مرز انتقاد از خرابکارى (؟!) را تشخیص مى دهند ادامه حضور در بازى سیاسى را تحمل نماید. از قضا سرکنجبین صفرا فزود. شاه و آمریکا غافل از این امر مهم بودند که رژیم، تمامى برگهایش را در طول این سالها رو کرده و در عوض انقلاب اسلامى طى سیزده سال گذشته اقدام به ایجاد زیربناى مناسب براى فعالیتهاى سیاسى فرهنگى کرده است. این فراز حساس و نقطه اوج در چرخش نیروها باامدادهاى غیبى الهى حمایت و تضمین گشت. در اوجگیرى نهضت به برکت قیام قم، رشتههاى ادعائى رژیم به طنابهاى دار او، تبدیل شده تبلیغات و شایعات، استفاده از زور و حربهها ى سرکوبگرانه بى اثر گردید.(22) واقعه عظیم و تکان دهنده مزبور و حمایت گروههاى گوناگون مردم در تهران و برخى شهرها، در ابراز همدردى با آن، میزان نفوذ و محبوبیت امام و تبعیت توأم با علاقه مردم از ایشان را، به جرثومههاى فساد و استکبار نشان داد. به علاوه مردم متوجه شدند چه کسى منشأ این همه مفاسد است، امام خمینى فرمودند: «مردم مجرم حقیقى را پیدا کردند، پیدا بود امّا نمىدانستند و یا جرئت نمىکردند بگویند، بحمداللّه این سد خوف شکست و مجرم اصلى را بدست آوردند و فهمیدند بدبختى ملت از کیست؟...»(23) به دنبال قیام قم بود که مدارس عالى و دانشگاههاى کشور با اعتصاب، تظاهرات و یورش به مراکز دولتى و انتظامى موج اعتراض دانشجویان را گسترش دادند و مطبوعات جهان به نقل آن پرداختند، اعلام تنفر و انزجار نسبت به شاه از طرف روحانیت و حوزههاى علمیه و قشرهاى مختلف مردم در شکل هاى جدید ظاهر گردید.(24) به فرمایش امام خمینى: «حوزه علمیه قم اسلام را زنده کرد... مردم و طلّاب قم اثبات کردند که زنده هستند»(25) در واقع این حادثه بیش از همه باعث کنار رفتن پردههاى تزویر و فریب از چهره سفاک شاه گردید به گونهاى که از این پس «مرگ بر شاه» شعار اصلى و تکیه کلام مردم در حرکت انقلاب خود گشت. تو خالى و کاذب بودن تبلیغات دستگاه ستم مبنى بر باز بودن فضاى سیاسى بر ملا گردید و ثابت شد که تا چه اندازه از تحرک مذهبى هراس دارد. با قیام قم آهنگ حرکت انقلاب به صورت استراتژى اربعینهاى متوالى با صورت و محتواى ارزشى شتاب فزاینده و گستردهاى به خود گرفت و جایگاه رهبرى امام به عنوان سردمدار اصلى مبارزه با رژیم طاغوت و نقش بارز ایشان در رهبرى تثبیت گردید. امام در این باره مىفرمایند: «کشتار بیرحمانه قم، ایران را به هیجان آورد و تبریز عزیز را به قیام همگانى مردانه در قبال ظلم و بیدادگرى نشاند و کشتار دسته جمعى تبریز ملت غیور ایران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار است. انفجارى که دست اجانب را به خواست خداى متعال براى همیشه قطع کند. انفجارى که انتقام مظلومان را از شاه بگیرد و دودمان سیاهروى پهلوى را براى همیشه از تاریخ ایران محو کند و ننگ را از صفحه آن بزداید.»(26) این قیام بین حوزه و دانشگاه وحدت ایجاد نمود و این دو قشر برجسته با هوشمندى خاص تمامى انرژى و توان خویش را براى محو ستم و برچیدن بساط استبداد بکار برد این پیوستگى و انس مقدس و حفظ اتحاد موجب گردید تا همه با نداى همگانى در راه قطع ایادى اجانب و عمّال وابسته آنان بکوشند و با تکیه بر ارزشهاى دینى و احکام اسلامى همدست و همداستان شوند. قیام قم تمامى ترفندهاى رژیم شاه را براى انحراف مسیر صحیح مبارزه خنثى ساخت و ثابت کرد که آمریکا عملاً در جذب مردم مسلمان به سوى افراد لیبرال و میانهرو، موفقیتى نداشته و این جریان هیچ گونه پایگاهى در میان اقشار جامعه بدست نیاورده است، به علاوه متحجرین و مروّجان جدایى دین از سیاست که در صدد ستیز با امام بودند یا رسوا شدند و یا این که برخى از آنان در صدد جبران شکست خود و تفکرشان برآمدند. قیام قم به افشاى چهرههایى پرداخت که از مدار شریعت با شاه مناسبات خوبى داشتند و حتى در لیست حقوق بگیران ساواک بودند و براى تشکیل یک سپاه دینى با رژیم ستم شاهى همکارى مىکردند.(27) این نوشتار را با سخنانى از مقام معظم رهبرى حضرت آیة اللّه العظمى خامنهاى خاتمه مىدهیم: «در ماجراى نوزدهم دیماه و حوادثى که به مناسبت برگزارى چهلمها به صورت فزاینده و پى در پى بوجود آمد نکته اساسى این است که مردم متدین آماده فداکارى بر دستگاهى که از لحاظ قدرت مادى هیچ کم و کسر نداشت طورى پیروز شدند که هم آن دستگاه گیج ماند، هم همه محاسبه گران سیاسى مبهوت ماندند یعنى مثل توفانى نظامى را که مردم متدین و فداکار با آن مقابل شدند، در نوردید...»(28) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 60، ص 218. 2. مجله شاهد، دى ماه 1360، ص 9. 3. صحیفه نور، ج 1، ص 66. 4. چهار سال با مردم، ج 1، ص 29 - 28. 5. روزنامه جمهورى اسلامى، 18 دى 1369، شماره 3366، ص 12. 6. مجله بیان، دى ماه 1369، ش 8، ص 20 - 19. 7. تاریخ سیاسى معاصر ایران، دکتر سید جلال الدین مدنى، ج 2، ص 242. 8. دو سال آخر، ه.موحد، ص 90 - 89. 9. رویارویى انقلاب اسلامى ایران و آمریکا، جمیله کدیور، ص 68، انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن محمد پزشکى و دیگران، ص 90. 10. یادمان قیام قم، رضا رفیع، روزنامه اطلاعات، شماره 22677، ص 2. 11. از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، ص 741. 12. انقلاب اسلامى چرایى و چگونگى رخداد آن، ص 91 - 90. 13. همگام با خورشید، حجةالاسلام و المسلمین فردوسى پور، ص 254 - 253، دو سال آخر، ص 90، حماسههاى اسلامى ملت به رهبرى امام خمینى، ولى اللّه فوزى، ص 40. 14. روزناهمه جمهورى اسلامى، سال دوازدهم، 18 دى 1369، شماره 3366، ص 12. 15. خاطرات رجبعلى طاهرى، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، ص 102. 16. تاریخ سیاسى معاصر ایران، ج 2 و ص 410؛ انقلاب اسلامى چرایى و چگونگى...، ص 91. 17. صحیفه نور، چاپ جدید، ج1، ص 440 - 439. 18. همان، ص 450 و نیز تبیان، دفتر بیستم، ص 509. 19. تبیان، همان دفتر، ص 505. 20. روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 3654، ص 14. 21. دو سال آخر، ص 92 . 22. تحلیلى از انقلاب اسلامى، حاتم قادرى، ص 99. 23. شاهد، همان، ص 9. 24. تحولات سیاسى و اجتماعى ایران در دوران پهلوى، دکتر علیرضا امینى، ص 336. 25. شاهد، همان، ص 11. 26. تبیان، همان، ص 499. 27. نک: فرازهایى از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک ص 248. 28. حدیث ولایت، ج 6، ص 153. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 74 |