تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,767 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
معمار اسلو و راههاى رهایى از دام رژیم صهیونیستى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 279، اردیبهشت 1389 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حزب صهیونیستى لیکود در روز 6/1/2005 میلادى با افتتاح شعبه خود در منزل خانواده "محمود عباس" در شهر "صفد" (واقع در مناطق اشغالى سال 1948) که سالها قبل توسط صهیونستها اشغال شده بود، در واقع به وى پیام داد گرچه انتشار این خبر و دست زدن صهیونیستها به چنین اقدامى کسى را شگفت زده نکرد. این در حالى است که محمود عباس پیش از انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین با محکوم کردن انتفاضه و مقاومت و پافشارى بر ضرورت حذف به اصطلاح انتفاضه مسلحانه و هرج و مرج در امر سلاح و از سرگیرى گفت و گوها با دشمن صهیونیستى امتیازات سیاسى و تبلیغاتى زیادى به دشمن اعطا کرد. این همان شهر صفد است که محمود عباس در گفت و گو با نشریه "یدیعوت آحارانوت" آن را به عنوان مادرى همیشه دلسوز و مهربان توصیف کرد. اما ملت فلسطین هنگامى که عکس خانوادگى محمود عباس، همسر، فرزندان و نوههایش را با این حجم گسترده در رسانههاى گروهى دید شوکه شد گویى او دولت مستقل فلسطین را تشکیل داده، سرزمین و مقدسات فلسطین را آزاد کرده، آزادى و استقلال را به ملت فلسطین بازگردانده و یا بازگشت آوارگان و پناهندگان، ملت واحد فلسطین را در این سرزمین جمع کرده است از این رو مستحق اینهمه تکریم و تقدیر است!!! گویا ابومازن در فضاى هرج و مرج در نقشها و اولویتها درتشکیلات خودگردان فراموش کرده که امروز منصب و مسؤولیت در فلسطین در واقع تکلیفى براى تلاش تا دستیابى به استقلال واقعى و باز پسگیرى سرزمینهاى غصب شده است و هرگز موضوعى تشریفاتى به شمار نمىرود. به نظر مىرسد محمود عباس با این چنین جشنهاى کارناوال گونه مىکوشد بر واقعیت این پیروزى و اشکالات آن و همچنین شرکت اندک مردم در انتخابات و تأثیر قدرتمند نیروهاى اسلامى (جنبش جهاد اسلامى و جنبش حماس) بر افکار عمومى فلسطین سرپوش گذارد. محمود عباس 62 درصد از آراء رأى دهندگان را به دست آورد. اما با بررسى شمار افرادى که حق رأى داشتند نسبت واقعى فقط 8/26 درصد است. شمار فلسطینىهاى ثبت شده بالغ بر 8/1 میلیون نفر بود. این درصد بسیار اندک براى پیروزى در انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین این احتمال را که رأىگیرى بر اساس برنامه سیاسى عباس یا محبوبیت وى بوده است، منتفى مىسازد. ابومازن امروز به عنوان رییس تشکیلات خودگردان فلسطین اختیار کامل براى انجام هر کارى را در زمینه مذاکره با دشمن صهیونیستى و همچنین مسأله فلسطین و مقاومت ندارد. در اینجا یک نکته حقوقى و تشکیلاتى وجود دارد و آن اینکه انتخاب محمود عباس از سوى برخى اعضاى کمیته به عنوان رییس دائم کمیته اجرایى سازمان آزادى بخش فلسطین در واقع گذر از مجلس ملى فلسطین است چرا که مىشد ابومازن مانند "روحى فتوح" که به عنوان رییس موقت تشکیلات خودگردان فلسطین برگزیده شد تا زمان برگزارى نشست فوق العاده اعضاى مجلس ملى فلسطین و تمام نمایندگان ملت و نیروهاى سیاسى فلسطین در داخل و خارج به عنوان رییس کمیته برگزیده شود. محمود عباس به عنوان رییس تشکیلات خودگردان فلسطین باید از تجربیات گذشته در پیمانهاى اسلو در زمینه درک نیات دشمن صهیونیستى و صداقت آن در روند صلح و سایر موارد مشابه درس عبرت بگیرد. به رغم تجربه محمود عباس در زمان تصدى پست نخست وزیرى در دوران عرفات که پر از نکات و عبرتهاست اما متأسفانه ابومازن در آن زمان قادر به مقابله با فشارهاى آمریکا و رژیم صهیونیستى، دفاع شجاعانه از حقوق و خواستههاى فلسطین یا مذاکره جدى در فلسطین با تمام نیروهاى سیاسى ملى و اسلامى فعال نبود. او حتى نتوانست از ابوعمار به عنوان دوست مبارزاتى خود دفاع کند. محمود عباس، رهبرى تاریخى را ترک کرد تا در محاصره بمیرد و به دست دشمن صهیونستى در رام اللّه تصفیه شود. "حسن الکاشف" از رهبران جنبش فتح و تحلیلگر مسائل سیاسى در این باره گفت: یاسر عرفات در آن واحد یک مذاکره کننده و یک مبارز بود اما مرجعیت محمود عباس فقط سیاسى است. اگر این توصیف براى عباس و شیوهاش در حل مسأله فلسطین را بپذیریم باید بدانیم که در الفباى علم سیاست، فعالیت سیاسى و گفت و گو همان امتداد جنگ و همراه و همسو با آن است و جایگزین آن قلمداد نمىشود. ویتنامىها با جنگ، موفق به بیرون راندن اشغالگران آمریکایى از سرزمین خود شدند و حتى وقتى پشت میز مذاکره مىنشستند باز هم مىجنگیدند. واقعیت هایى که نبردها را مىسازد همان مؤلفهها و برگهاى برندهاى است که به گفت و گو کننده قدرت مىبخشد و فشارهاى اشغالگران بر او را کاهش مىدهد. پس چرا امروز به رغم دستاوردها و موفقیتهاى ملموس مقاومت و اقدام مسلحانه در برابر دشمن صهیونیستى و شکست سنگین روند سازش از زمان امضاى پیمان اسلو تا کنون از ملت فلسطین خواسته مىشود که از تمام عناصر قدرت و مقاومت خود دست بردارد و پرچم تسلیم را در برابر دشمن صهیونیستى به اهتزاز درآورد و آنگاه مذاکرات را آغاز کند؟ محمود عباس امروز فرصتى تاریخى دارد تا خلأ پس از عرفات را پر کند اما براى موفقیت در این زمینه با چالشها و مسؤولیتهاى داخلى و خارجى و شخصى روبروست لذا: 1- عباس باید در شخصیت و ایده خود میان یک مبارز و سیاستمدار تعادل برقرار کند و به صورت یک روشنفکر که سکوت اختیار کرده و فقط نظارهگر تحوّلات باشد با مسأله فلسطین برخورد نکند ودر روند ایجاد تحولات با ملتش مشارکت داشته باشد. این امر او را بیش از پیش به آرمانها و آرزوهاى مردم و گرایشهاى سیاسى و ملى آنها در زمینه فوائد مقاومت نزدیک خواهد ساخت و سهم بسزایى در ایجاد یک پایگاه مشترک براى همسویى با سنگر مقاومت و نیروهاى اسلامى و ملى آن خواهد داشت. 2- او باید از امتیاز دهى رایگان در رسانههاى گروهى، جشنها، مراسمها و روابط عمومى سیاسى با صهیونیستها، آمریکایىها و اروپایىها به صورت محکوم کردن انتفاضه ملت فلسطین و مقاومت مسلحانه دست بردارد زیرا تمام اقشار مردم و گروههاى ملى و اسلامى بر انتفاضه و مقاومت مسلحانه به عنوان امتداد تاریخ مبارزه 55 ساله ملت فلسطین در برابر رژیم صهیونستى اتفاق نظر دارند. 3- ابومازن باید از تکرار طرحهاى شکست خورده سیاسى سابق و اشتباهات گذشته که باعث کاهش محبوبیت وى به میزان زیادى شد دست برداشته و در دام دشمن صهیونیستى و تلاش این رژیم براى قرار دادن توپ بحرانهاى خود در زمین فلسطینىها نیفتد. دشمن صهیونیستى زیر ضربات مقاومت تصمیم به عقب نشینى گرفت. بنابراین اگر عباس پیروزى فلسطینى را به پیروزى اسراییلى تبدیل کند دیگر این امر ملى گرایى به شمار نمىرود. امروز عملیاتهاى مقاومت در غزه پاسخى به تجاوزات و تروریسم شارون است و در چارچوب دفاع از ملت فلسطین قرار دارد از این رو که بگوید: «اگر مقاومت به تروریسم صهیونیستى پاسخ ندهد رژیم صهیونیستى در غزه به ما امنیت خواهد بخشید و به فکر عقب نشینى از آن مىافتد» دچار توهم شده است. 4- عباس باید به اصول و آرمانهاى ملى که خطوط قرمز محسوب مىشوند و دستکم آن چیزهایى که عرفات در کمپ دیوید به آن تمسک جست مانند قدس، آوارگان، دولت فلسطین و مرزها، مسؤولیتها و اختیارات این دولت، انحلال شهرکها و سایر مسائل راه حل نهایى پایبند بوده و از سخنرانى هایى که احساسات ملت فلسطین را جریحه دار مىسازد و همچنین از معامله پنهانى با دشمن صهیونیستى خوددارى ورزد. 5 - محمود عباس و نزدیکان وى تا دیروز رژیم صهیونیستى را عامل شکست وى به عنوان نخست وزیر در دوره عرفات مىدانستند پس چه عاملى باعث شد دشمن صهیونیستى امروز خود عوامل موفقیت را در اختیار ابومازن قرار دهد. آیا این امر مىتواند علتى جز موافقت ابومازن با قرار گرفتن در سنگر دشمن صهیونیستى و گردن نهادن به شروط و تمایلات تل آویو داشته باشد. امرى که به مثابه مرگ سیاسى و ملى ابومازن است. 6 - مسؤولیت دشوار اساسى عباس ایجاد توافق میان فلسطینىها در داخل به منظور حل مشکلات است. اگر عباس در این امر موفق شود رژیم صهیونیستى با ملتى متفق القول بر سر یک استراتژى واحد روبرو خواهد شد. به طور حتم تحقق این امر نیازمند یک مرجعیت ملى و رهبریتى است که تمام جناحهاى سیاسى ملى و مذهبى در آن شرکت داشته باشند. نباید فراموش کنیم که ما همچنان در مرحله آزادى، تحقق استقلال ملت فلسطین و تعیین سرنوشت قرار داریم و وارد مرحله تشکیل دولت مستقل فلسطین که آرزویش را در سر مىپرورانیم، نشدهایم. 7- همه، میزان استقبال آمریکا و رژیم صهیونیستى از پیروزى محمود عباس در انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین را دیدند. شارون وعده داد که به سرعت با وى دیدار کند و دولت آمریکا مقرر کرد که 100میلیون دلار به منظور حمایت از دستگاههاى امنیتى فلسطین اختصاص دهد اما دیرى نپایید که پیش از اداى سوگند اعمال فشار و باج خواهى بر وى آغاز شد. روشن است که هدف آمریکا و رژیم صهیونیستى از این فشارها سوق دادن ابومازن به سوى برخورد شدید با نیروهاى مقاومت تحت عناوینى چون مقابله با تروریسم فلسطینى و نابود سازى زیربناى آن، جمع آورى سلاح، جلوگیرى از اقدامات تحریکآمیز و سایر خواستههاى امنیتى جدید و قدیم رژیم صهیونیستى مىباشد در غیر این صورت هیچ گفت و گویى با عباس صورت نمىگرفت و عباس باید از میان دو راه قرار گرفتن در سنگر دشمن صهیونیستى یا ایستادن در سنگر مقاومت، یکى را برگزیند. 8 - مردم فلسطین از فساد سیاسى، مالى و ادارى و امنیتى در تشکیلات خودگردان منزجر و خواستار اصلاحات هستند اما این ملت اصلاحات را به عنوان یک نیاز داخلى در فلسطین مىخواهند که مبتنى بر ضرورتهاى تاریخى و سیاسى باشد نه اصلاحاتى هدایت شده و گزینشى به شیوه آمریکایى که هدف از آن درهم شکستن پایههاى مقاومت و قدرت ملت فلسطین و فروپاشى کیان، هویت و فرهنگ جامعه فلسطین از درون است تا در نهایت مجبور به پذیرش مشروعیت اشغالگر و فرهنگ آن به مانند الگوى آمریکایى در عراق شویم. در این میان برخى معتقدند در نکاتى که ذکر شد قدرت رژیم صهیونیستى و همچنین امکانات و توانمندىهاى این رژیم براى ضربه زدن به ملت فلسطین نادیده گرفته شده است. با کمال تأسف صاحبان این اندیشه همان عوامل مصیبت و بدبختى ملت ما هستند زیرا عامل بى اعتمادى در ملت ما بوده و نسبت به قدرت و دستاوردهاى این ملت در 55 سال گذشته در زمینه زنده نگه داشتن مسأله فلسطین از خود بىتفاوتى نشان مىدهند. اگر بخواهیم نسبت به این افراد دیدى خوش بینانه داشته باشیم باید بگوییم که نمىتوانند درک کنند که عقب نشینى دشمن صهیونیستى از نوار غزه و ایجاد دیوار امنیتى توسط صهیونیستها (حتى در صورت نادیده گرفتن دستاوردهاى انتفاضه) نشانگر پیروزى دشمن نیست بلکه نمایانگر شکست تل آویو مىباشد. به نظر من نکاتى که ذکر شد مهمترین مؤلفههاى خلاصى محمود عباس از شرک دشمن صهیونیستى است. محمد ابوجهاد نماینده جنبش جهاد اسلامى فلسطین در ایران به نقل از نداء القدس، شماره 83. پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 64 |