تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,764 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
مناسبات اخلاقى و رفتارى با همسایگان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 282، اردیبهشت 1389 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
آخرین قسمت
شرارههاى شرارت
رسول اکرم(ص) یکى از موارد شومى خانه را، همسایه بد دانستهاند و در فرمایشى دیگر از مصادیق شقاوت را همسایه بد معرفى کردهاند.(1) و امام صادق (ع) یکى از سه چیزى را که زندگى آدمى را تیره و تار مىکند همسایه بد مىدانند.(2) کلام گهربار حضرت على(ع) در اینباره چنین است: همسایه بد بزرگترین زیانها و سختترین گرفتارىهاست.(3) لقمان حکیم مىگوید: من به درستى که سنگ بزرگى را حمل نمودم امّا بار سنگینى که از همسایه بد، سنگینتر باشد حمل نکردم. در خصوص معاشرت با همسایه شرور گفتهاند وى همچون کوره آهنگرى است که اگر شعلهاش آدمى را نسوزاند، بوى بدش انسان را به شدت آزار مىدهد یا آن که دودش رنج آورست. حضرت امام محمد باقر(ع) مىفرمایند: از امورى که کمر شکن است همسایهاى مىباشد که اگر نیکى و خوبى ببیند آن را نادیده تلقى کرده و مخفى مىنماید ولى با مشاهده لغزش و خطایى در آشکار نمودن آن مىکوشد.(4) پیامبر اکرم(ص) سه چیز را کمرشکن معرفى کردهاند: قدرتمندى که اگر به او نیکى کنى تشکر نمىنماید ولى اگر بدى کردى هرگز راضى نمىشود تو را مورد عفو قرار دهد، همسایهاى که چشم او مراقب توست و دل او در انتظار مرگ تو لحظه شمارى مىکند. اگر از تو رفتارى خوب و عملى نیکو ببیند آن را مستور مىنماید و کسى را از این موضوع آگاه نمىکند ولى به محض آن که عملى ناگوار از تو سرزد افشا مىنماید، همسرى که اگر نزدش باشى آرامش و شادى تو را تأمین ننماید و موجب چشم روشنى تو نشود و اگر بخواهى از نزد او دور شوى، به وى اطمینان نداشته باشى.(5) امام سجاد(ع) سفارش نمودهاند: از همنشینى با گناهکاران، یارى ستمگران و همسایگى با فاسقان پرهیز نمائید.(6) در سرودهاى که به مولاى پرهیزکاران منسوب است چنین مىخوانیم: از دوستى با دروغگو و نزدیک شدن و همسایه گردیدن با وى اجتناب نما، زیرا چنین شخصى مدام همنشین خویش را آلوده مىسازد.(7) امام صادق(ع) نیز شیعیان را از انتخاب همسایه حریص منع فرمودهاند: امور بیهوده دو چیز است: موعظه کردن فردى که آن را نمىپذیرد و در وى اثر نمىگذارد و دیگر همسایگى با فرد حریص.(8) بد رفتارى با همسایگان علاوه بر آن که در زندگى دنیوى نتایج ناگوارى به بار مىآورد موجب محرومیت از رحمت الهى در سراى جاوید است، زیرا خاتم پیامبران حضرت محمد(ص) فرمودهاند: دو فرد را خداوند در روز قیامت به نظر رحمت نمىنگرد آن که با خویشان قطع رابطه کند و شخصى که با همسایگان رفتار بدى پیش گیرد.(9) در برابر خلافهاى همسایگان به هیچ عنوان نباید بى تفاوت بود و سکوت و خاموشى در مقابل آلودگىها و اعمال نارواى آنان امرى مذموم تلقى مىگردد. امام صادق(ع) فرمودهاند: کسى که همسایه گناهکارش را از خلافى که مرتکب مىشود نهى ننماید به منزله شریک اوست.(10) دورى از اذیت همسایگان نشانهاى از پرهیزگارى و پارسایى است و به فرمایش اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) آن که همسایهاش از شرش مصون نباشد شیعه واقعى نخواهد بود و نیز از دیدگاه آن فروغهاى فروزان مؤمن راستین کسى است که همسایهها از آزارش آسوده باشند.(11) حضرت على (ع) توصیه نمودهاند: با کسى همسایه شو که از وى در امان باشى و خوبى و خیرش شامل حالت گردد و نیز از سفارشهاى آن حضرت است که فرمودهاند: آن که همسایگان را سبک مىشمارد و ذلیل مىدارد هرگز به قلّه عزّت راه نخواهد یافت.(12) رسول خدا(ص) هشدار دادهاند، هر کس به همسایهاش آزارى برساند، خداوند متعال بوى بهشت را بروى حرام مىنماید و جهنم که بد جایگاهى است، مکانش خواهد بود و کسى که حق همسایه را تباه کند از ما نمىباشد و نیز نقل شده است که آن حضرت فرمودهاند: از خصال مؤمن آن است که همسایهاش را نمىآزارد و نیز همسایگان به دلیل مجاورت خانه هایشان با منزل وى، اذیت نمىشوند.(13) بر اساس منابع روایى، همسایه آزارى علامت ابلهى است و از نشانههاى افراد فرومایه این است که به همسایه خویش اذیت مىکنند. حضرت على(ع) یکى از چهار خصلت فرد خائن را آزردن همسایه معرفى مىفرماید.(14) امام صادق(ع) همسایه آزار را ملعون مىداند.(15) و از برخى احادیث برمىآید اذیت کنندگان به همسایهها در عالم برزخ وضع آشفته و نگران کنندهاى دارند و در روز قیامت با دست و پاى بریده حاضر مىگردند.(16) همسایه ناسازگار یکى از اصحاب پیامبراکرم(ص) همسایهاى تندخو و مردم آزار داشت، نصایح آن صحابى در اصلاح رفتار وى مؤثر نبود و رفق و مداراى او چون روغن بر آتش، شعلههاى آزار آن همسایه را بر مىافروخت. پس ناگزیر گشت شکایت آن همسایه ناسازگار را نزد پیامبر ببرد. پس چنین کرد، رسول خدا(ص) پس از شنیدن گلایههاى وى، به او توصیه فرمود: بار دیگر در اصلاح اخلاق و تعدیل کردار همسایهاش بکوشد و با بیانى نرم و ملایم خشونت و شرارت او را هموار سازد. مرد صحابى موعظه پیامبر را به کار بست ولى آن مرد خودخواه و مغرور بر تعدّى خود ادامه داد و رفتار ناستودهاش تشدید گشت. جام صبر آن مسلمان لبریز گردید و بار دیگر محضر حضرت محمد(ص) شتافت و خاطرنشان ساخت آن همسایه بد رفتار همچنان به روش مذموم گذشته خویش ادامه مىدهد. این بار چون آن آخرین فرستاده خداوند، شکوههاى مرد صحابى را شنید و آشفتگى او را مشاهده نمود، فرمود تا کالا و لوازم زندگى خود را از خانه بیرون ببرد و در رهگذر مردم قرار دهد. شاکى پیشنهاد رسول اکرم(ص) رابه اجرا درآورد و تمامى وسایل منزل را در یکى از معابر پر رفت و آمد قرار داد، افرادى که از آن مسیر عبور مىنمودند با تنگ شدن معبر روبرو شدند و چون شکایت مرد صحابى را گوش دادند سیل توبیخ، نفرین، نفرت و لعنت را به جانب آن همسایه مردم آزار سرازیر کردند و بانگ برآوردند: پروردگارا او را از منزلش آواره گردان، همسایه متجاوز به حقوق دیگران وقتى متوجه شد، ملامت مردم بر علیه او بلند شده و آن مرد آزار دیده در رهگذر مردم به عنوان اعتراض به رفتار وى مسکن گزیده است و جمع کثیرى از مسلمانان بر علیه او شوریدهاند و خطر قهر اجتماعى و انزجار عمومى از هرجانب او را تهدید مىکند سراسیمه به سوى محل اقامت فرد شاکى رفت، سر و رویش را غرق بوسه ساخت و زبان به عذرخواهى گشود و با عجز و التماس از وى خواهش نمود تا با امنیت خاطر و اطمینان کامل به خانه خویش بازگردد و چون تضرّع و زارى او استمرار یافت صحابى معترض بر او رحم و شفقت آورد و لوازم زندگى را به خانه برد، از آن پس بین آن دو نفر چنان صلح و صفا حاکم گردید که دیگر تا مدتها بعد کسى بین آنان کدورت و ناگوارى ندید.(17) فقها این فرمان حکیمانه نبوى را از جمله امورى شناختهاند که نتیجه آن دفع ستم به تدبیر شرع مباح است وسیلهاى که در این حکم مورد استفاده قرار گرفته نمونهاى از تدبیر منطقى و خردمندانه است که شخص متخلّف را به ترک شرارت ملزم مىسازد و در میان وسایلى که بدین منظور به کار مىرود هیچ کدام سختتر از هیجان عمومى و خشم اجتماعى نیست که مقام و موقعیت شخص تجاوز کار را در معرض تهدیدى جدّى قرار مىدهد. ضرر نرسانیدن به همسایه سمرة بن جندب از دشمنان اهل بیت(ع) و فردى لجوج و ستمکار مى باشد که از کشتار بى گناهان، نشر اکاذیب و جعل اخبار ابایى نداشت. این مرد به ظاهر مسلمان که در لوح دلش اثرى از ایمان نبود در گوشه حیاط مردى انصارى درخت خرمایى داشت و هرگاه مىخواست به آن سرکشى کند براى آن مرد با ایمان اسباب مزاحمت فراهم مىکرد. روزى صاحب خانه به سمره گفت: تو مدام ما را اذیت مىکنى و با آمد و رفت بى موقع و بدون اطلاع دادن و اجازه گرفتن، آرامش را از خانواده ما سلب نمودهاى. سمره که فردى لجوج، مردم آزار و تیره دل بود، به تقاضاى مشروع و منطقى مرد انصارى وقعى ننهاد و گفت من هرگز حاضر نمىشوم براى سرکشى به درخت خرمایم از کسى اجازه بگیرم. ساکن خانه وقتى موفق نشد از طریق تذکر و نصیحت از رفتار آزار دهنده سمره، ممانعت به عمل آورد، به محضر رسول اکرم(ص) شرفیاب گردید و از آن فرد شرور شکایت نمود. پیامبر وى را احضار نمود و خطاب به او فرمود: سر زده وارد خانه مردم نشو و از ناراحت کردن مرد انصارى دست بردار. سمره به فرمایش رسول اکرم(ص) عمل نکرد و رفتار مذموم قبلى را پىگرفت. پیامبر با مشاهده شرارتهاى وى، به سمره پیشنهاد نمود نخل خود را با درخت خرماى دیگرى در جاى خاصى مبادله کند. او نپذیرفت، هر بار پیامبر درختى اضافه مىنمود حتى به ده درخت رسید امّا سمره گفت: نمىپذیرم. حضرت فرمودند درخت خود را بفروش و در جاى دیگر نخل خرمایى بخر، باز هم قبول نکرد. رسول خدا(ص) براى حل این مشکل بهاى درخت را چنان بالا برد که به چندین برابر ارزش واقعى آن رسید ولى سمره حاضر به فروش آن نشد. پیامبر فرمود: من ضمانت مىکنم اگر در این دنیا براى جلب رضایت خداوند از آن درخت خرما صرف نظر کنى، در سراى دیگر خداوند متعال پاداش مناسب به تو عطا فرماید. ولى این خیره سر گستاخ با نهایت فرو مایگى گفت: چنین پاداشى نمىخواهم، پیامبر که از جسارت و سماجت بى جاى سمرة بر آشفته شده بود، مرد انصارى را مخاطب قرار داد و فرمود: بىدرنگ برو و درخت او را از ریشه برکن و جلویش بیانداز زیرا اسلام هرگونه زیان رسانیدن به افراد با ایمان را ممنوع ساخته است وقتى مرد انصارى درخت را از جاى برکند و به سوى سمرة انداخت. پیامبر خطاب به آن مرد خاطى فرمود: اکنون برو و هرکجا که خواستى درخت را غرس کن. از فرمان پیامبر در این ماجرا قاعده لاضرر بوجود آمد که در فقه به آن استناد مىشود، زیرا حضرت، سمره را این گونه معرفى فرمودند: رجل مضار و لاضرر و لاضرار فى الاسلام.(18) بر اساس این قانون هرکار یا بیان زیان زایى که ضرر شخصى یا اجتماعى داشته باشد خلاف محسوب مىگردد و باید جلوى آن گرفته شود. بر اساس موازین قانونى و حقوقى کسى نمىتواند در ملک خود تصرفى کند که مستلزم خسارتى به همسایه شود مگر تصرفى که به قدر متعارف و براى رفع حاجت و یا دفع ضرر از خود باشد و نیز هیچ کس نمىتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومى قرار دهد. از امام صادق (ع) درباره دیوارى سؤال شد که به فردى تعلق دارد و حد فاصله بین خانه او و منزل همسایه مىباشد اگر این دیوار خراب شود و صاحبش از بازسازى امتناع نماید تکلیف چیست؟ امام فرمود نمىتوان صاحب دیوار را مجبور کرد که دوباره آن را بنا کند مگر در صورتى که تجدید بناى این دیوار در رابطه با اصل ملک براى همسایه به عنوان حق یا شرط ضمن عقد از قبل وجود داشته باشد ولى به صاحب منزل گفته مىشود اگر مایلى مىتوانى در ملک خودت دیوار بکشى. به امام عرض شد اگر دیوار خراب نشود ولى صاحب آن بدون نیاز و به مقدار اضرار به همسایه دیوار را خراب کند و یا بخواهد تخریب کند تکلیف چیست؟ امام فرمود: به او چنین اجازهاى داده نمىشود زیرا رسول اکرم(ص) فرمود: لاضرر و لاضرار و اگر صاحب دیوار آن را خراب نماید وى را ملزم مىنمایند که دوباره آن را احداث کند.(19) مالک مى تواند در زمین خود حمام بسازد و همسایگان حق اعتراض ندارند ولى اگر عارضهاى ناراحت کننده چون دود و مانند آن پدید آورد مىتوانند از بهره بردارى حمام جلوگیرى کنند مگر آن که دودى که از آن بر مىخیزد به میزان دودى باشد که از خانههاى افراد دیگر بلند مىشود در این صورت حق اعتراض ندارند. همچنین انسان مجاز است در ملک و محل سکونت خویش باغچهاى احداث کند ولى باید ترتیبى اتخاذ نماید که رطوبت آن به خانه همسایهها آسیب نرساند و باید با قیراندود کردن یا بتون ریزى جلو این عارضه را بگیرد. هر فردى مىتواند در خانه خویش به حفر چاه جهت مقاصد گوناگون اقدام نماید ولى اگر این عمل موجب حدوث خساراتى به خانههاى مجاور گردد بنا به نظر برخى فقها مىتوان جلو حفر آن را گرفت یا اگر حفر شده پر نمود ولى باید خساراتى را که متوجه صاحب چاه شده جبران کرد و از ضرر زدن به او جلوگیرى به عمل آورد. در روایات و منابع حدیثى آمده است وقتى امام زمان (عج) ظهور کند دستور مىدهد بالکنهاى راه گیر، فاضلابهاى مزاحم و آبریزهاى راه یافته به معابر ویران گردد.(20) هرگاه طبقه تحتانى از آن کسى و طبقه فوقانى متعلق به فرد دیگرى باشد هر یک از آن دو به جهت متعارف مى توانند در بخش اختصاصى خود تصرف کنند ولى در مورد سقف مشترک بین دو طبقه در صورتى مالکین مىتوانند در کف یا سقف تصرف نمایند که مزاحم دیگرى نباشند.(21) مردى از انصار نزد رسول اکرم(ص) آمد و از مساکن مجاور خانهاش شکایت کرد و عرض نمود: خانههاى مجاور، گرداگرد خانهام را گرفتهاند (خانهام به دلیل ارتفاع دیگر خانهها فرو افتاده و از نور و هوا محروم شده است)، پیامبر فرمود: صدایت را به نیایش بلند کن و از خداوند بخواه برایت گشایش پدید آورد.(22) به موجب حدیث مشهور رسول اکرم(ص) که فرمودهاند: الناس مسلطون على اموالهم(مردم بر اموال خود سلطه داشته و اختیار آن را دارند) اگر کسى مالک چیزى بود حق دارد در آن تغییراتى بوجود آورد. این قاعده در مواقعى با اصل «لاضرر» برخورد مىکند، امّا قاعده اخیر بر حکم مزبور که از احکام وضعى است برترى و تفوق دارد. بردبارى در مقابل اذیت همسایگان در منابع اسلامى، صبر و متانت در مقابل آزار همسایگان از نشانههاى ایمان معرفى شده است: رسول اکرم(ص) سه گروه را معرفى فرمودهاند که خداوند آنان را دوست مىدارد، یکى از اینها مردى است که از همسایهاش آزار مىبیند ولى وى اذیت او را تحمل مىکند تا مرگ یا مسافرت میان آنان جدایى افکند.(23) از معصومین نقل گردیده است مؤمن از چهار بلا مصون نمىباشد و یکى از آنها همسایهاى است که او را اذیت مىنماید.(24) پیامبر اکرم(ص) مىفرمایند: دنیا زندان مؤمن است و بهشت کافر و اگر مؤمن در سوراخ موش هم باشد خداوند کسى را بر پا مىدارد تا آزارش دهد و نیز در دنیا شخص با ایمانى نباشد مگر آن که از همسایهاش آزار ببیند. امام صادق(ع) نیز متذکر گردیدهاند: مؤمن از سه چیز مصون نخواهد بود که یکى از آنها برایش فراهم مىگردد: یا شریک خانهاى دارد که درب را برویش مىبندد و آزارش مىدهد یا همسایهاى که او را اذیت مىکند یا چیزى بر سر راه نیازهایش قرار مىگیرد که وى را در تنگنا قرار مىدهد.(25) امام باقر(ع) فرمودهاند: مردى نزد رسول اکرم (ص) آمد و از اذیت همسایه شکوه نمود، پیامبر او را به تحمّل آزار همسایه فراخواند و چون بار دیگر آمد و از همسایهاش شکایت کرد. باز هم حضرت فرمودند: شکیبایى پیشه کن.(26) از امام کاظم روایت شده است خوبى به همسایه این نیست که از ایذاى او اجتناب کنى بلکه نیکى آن است که در مقابل اذیت او صبور باشى.(27) حضرت على(ع) نیز مى فرمایند: هر که پى در پى نیکى کند و ناروایى برادران و همسایگان را تحمّل نماید البته نیکى را کامل نموده است.(28) اگر همسایهاى مرتکب خطایى گردید و با عذرخواهى و پوزش در صدد ترمیم آن برآمد باید از او این اعتذار را پذیرفت. در سرودهاى منسوب به حضرت على (ع) آمده است: جوانمردى حفظ حقوق دیگران و پذیرفتن عذر همسایه به هنگام عصبانى شدن اوست.(29) یکى از مسایلى که امکام دارد آتش رشک بر افروزد و کدورتهاى همسایگان را تشدید کند این است که برخى افراد موفقیتها، امکانات و تسهیلاتى که برایشان فراهم شده است رابه رخ دیگران مىکشند. اگر آدمى توفیقها و نعمت هایى را که شامل حالش شده است حداقل از دید افراد مشکوک و نفوس ناپاک مستور دارد کمتر زیان مىبیند. حضرت على(ع) این نکته روان شناختى را در مضامین عالى بیان فرمودهاند: فقر و ساده زیستى سلاح مؤمن است و او را از رشک ورزى همسایگان مصون مىدارد و نیز وى را از تملق گویى برادران، سلطه گرى حاکمان و زورگویى فرمانروایان حفظ خواهد ساخت.(30) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. حلیة المتقین، ص 445. 2. تحف العقول، ص 370. 3. غررالحکم، ص 369. 4. بحارالانوار، ج 78، ص 372؛ تحف العقول، ص 580. 5. بحارالانوار، ج 74، ص 151. 6. تحف العقول، ص 290. 7. دیوان امام على، ص 49. 8. روضة کافى، ج 2، ص 52. 9. نهج الفصاحه، ص 11. 10. مجموعه ورّام، ج1، ص 19. 11. مستدرک سفینة البحار، ج 2، ص 149 ؛ اقوال الائمه، على اکبر واعظ موسوى، ج 6، ص 156. 12. مواعظ العددیّه (نصایح)، آیة اللّه مشکینى، ترجمه آیة اللّه جنتى، ص 54. 13. بحارالانوار، ج 76، ص 333 ؛ مکارم الاخلاق، ص 429. 14. تحف العقول، ص 26، نصایح، ص 118 و 126. 15. منتخب القصص، قادرى نجف آبادى، ص 7. 16. بحارالانوار، ج 14، ص384 ؛ المحجةالبیضاء، ج سوم، ص 427 ؛ سفینة البحار، ج1، ص 384. 17. نک: وسایل الشیعه، باب 12 و 13 کتاب احیاء الموات، من لایحضرة الفقیه، باب حکم الحریم. 18. کافى، ج 5، ص 289. 19. مستدرک الوسایل، کتاب احیاء الموات، باب نهم، ج 3، ص 150. 20. بحارالانوار، ج 52، باب 27، روایت 61، ص 331؛ همان ج 52، باب 27، روایت 84، ص 339. 21. این موضوع در ماده 125 قانون مدنى آمده است، همچنین نگاه کنید سوء استفاده از حق، دکتر حمید بهرامى احمدى، ص 305. 22. کافى، ج6، ص 526 ، روایت هشتم. 23. نهج الفصاحه، ص 259 ، 258. 24. جنةالرضوان، ص 129. 25. بحارالانوار، ج 71، کتاب العشرة، باب حق الجار. 26. آداب معاشرت از دیدگاه معصومین، ص 98 - 97. 27. اصول کافى، ج 4، ص 491. 28. غررالحکم، ص 103 و 715. 29. دیوان امام على (ع)، ص 60. 30. اقوال الائمه، ج 6، ص 56. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 66 |