تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,777 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
برنامه ریزى و مدیریت زمان در سیره امام خمینىقدس سره | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 282، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
زواره غلامرضا گلى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اوقات با برکت
امام خمینى شخصیت بى بدیلى است که وجود با برکتش براى تمام کسانى که به فضیلت اشتیاق دارند و نسبت به صلابت، فداکارى و استوارى در راه ارزشها، ارادت مىورزند موجب افتخار و شکوهمندى مىباشد. آن وجود بزرگوار درد دین داشت و سعادت دنیوى و اخروى مردم را در حیات دینى مىدانست و این دردمندى توأم با قداست امام با پرهیزگارى، بصیرت معنوى، اندیشه عرفانى و اعتقاد علمى عجین گشته و نهال پربار و جاویدانى را به ارمغان آورد که غروب و افولى در آن راه نمىیابد. آن روح قدسى بر این باور بود که آیین حیات بخش اسلام مىتواند چون خورشیدى فروزان تمامى جوانب زندگى فردى و اجتماعى انسانها را در برگیرد و تحوّل اساسى در روح، اندیشه و اخلاق آنان بوجود آورد، سرسبزى و طراوت را در بوستان جامعه به نمایش و تماشا گذاشته و تمامى علفهاى هرز و آفات مهلک را از گلستان انسانى برکند. او به خوبى در عرصه اندیشه و عمل ثابت نمود که معارف آسمانى اسلامى توان آن را دارند که جوامع بشرى را از ظلمت جهل و ستم و تیرهگىهاى دیگر رهانیده و آنان را به ساحل رستگارى برسانند و از هرگونه انحراف و کژروى برحذر باشند البته تحقق چنین امرى مستلزم آن است که مسلمین خود را باور کنند و احساس نمایند بیگانگان هجوم آوردهاند و ضرورت دارد در مناسبات اجتماعى، رفتار فردى و نوع نگرشهاى خود نوعى تصفیه و پالایش انجام دهند و باورهاى خویش را از عفونتهاى فرهنگى و خرافات آسیب زا، پیراسته سازند. یکى از جنبه هایى که امام در سیره عملى خود مورد توجه قرار داد نظم و ترتیب در زندگى، بهره گرفتن از فرصتها و برنامه ریزى دقیق در تمامى شئونات مىباشد. حضرت على(ع) در وصیت خود به بستگان و تمام کسانى که توصیه آن امام بدانها مىرسد، فرمودهاند: «اوصیکما و جمیع ولدى و اهلى و من بلغه کتابى بتقوى اللّه و نظم امرکم؛(1) من شما را و تمام فرزندان و خاندانم و کسانى را که این وصیت نامه به آنان خواهد رسید به پرهیزگارى و نظم امور خودتان وصیت مىکنم.» امام خمینى که در نسب و سیره، وارث راستین انبیاء و اولیاء بود این دو توصیه امیرالمؤمنین (ع) را به تمام معنا در زندگى فردى،اجتماعى، سیاسى، علمى و آموزشى خود به نحو احسن پیاده کرد و براى تمامى ساعات شبانه روز خویش برنامهاى خاص داشت. مطالعه، عبادت، دعا و نیایش، ملاقاتها، رسیدگى به امور مسلمانان جهان، استراحت، اوقات فراغت، امور شخصى و خانوادگى، ارتباط با شخصیتها، حالات عاطفى و برخوردهاى خانوادگى همه برنامه ریزى شده و زمانى روشن و معین داشتند و همین استفاده صحیح و اصولى و حساب شده از اوقات موجب گردیده بود که امام از تمامى لحظههاى عمر پربرکت خویش به نحو شایستهاى بهره گیرند. حضرت على(ع) فرمودهاند: «للمتّقى ثلاث علاماتٍ: اخلاص العمل و قصر الامل و اغتنام المهل؛(2) پرهیزگار سه نشان دارد: اخلاص در عمل، کوتاهى در آرزو و بهره گرفتن از فرصتهاى پیش آمده.» و نیز آن امام متقین متذکر گردیدهاند: «الفرصة تمرّ مرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخیر؛(3) فرصت همچون ابر مىگذرد پس فرصتهاى خوب را غنیمت شمارید.» از آنجا که امام این دستورالعملهاى ارزشمند را نصب العین خویش قرار داد در کار و تلاش هرگز خستگى را ملاقات نمىکردند و همواره مىکوشیدند تا انبوهى از فعالیتها با نظم و تدبیر و در فرصتهاى مقتضى انجام پذیرد، از این جهت هیچ مسئلهاى را مشکل نمىدیدند و تمامى دشوارىها به نظرشان آسان مىآمد. کسى نشنیده است که ایشان بگوید چنان برنامهاى دچار صعوبت بوده و نمىتوان آن را انجام داد البته در برابر مشکلات ضمن اندیشه و تفکر براى گرهگشایى آنها، با بصیرت کامل به خداوند توکّل داشتند و مدام مىگفتند: چیزى نیست ان شاء اللّه بر طرف مىگردد.(4) گامهاى منظم امام مقید بودند سرساعت مقرر از بستر خواب یا استراحت بلند شوند و به امور مربوطه رسیدگى کنند. دقت داشتند در وقت معین غذا بخورند یا بخوابند. اگر کارى داشتند یا با فردى قرارى مىگذاشتند به هیچ عنوان زمان وعده را به عقب یا جلو نمىافکندند. آن قدر دقیق و منظم بودند که اگر واقعاً بنا بود براى صرف غذا بیایند با پنج دقیقه تأخیر، اهل خانه نگران مىشدند و با خود نجوا مىنمودند آیا دلیل تأخیر آقا چه بوده است؟ همه بى اختیار چشمها را متوجه اتاق محل اقامت امام مىنمودند تا دلیل این دیر کردن را کشف کنند آن وقت مشاهده مىنمودند به عنوان نمونه کسى خدمتشان رسیده و سؤالى از ایشان کردهاند که امام براى پاسخگویى لحظاتى با تأخیر رسیدهاند.(5) از آن ساعت که امام از بستر خواب بر مىخاستند هیچ وقت بدون آینده نگرى و بى برنامه زندگى نکردند. اطرافیان نیز بر اساس دقت و نظم امام، برنامههاى خود را منظم مىنمودند و مىدانستند چه موقعى نزد آقا بروند، خود را مهیّا مىنمودند که درست زمان استراحت آقا ایشان را زیارت کنند. به هیچ عنوان اجازه نداشتند هنگام عبادت، مطالعه و امور دیگر به محضر امام بروند. امام در آن موقع مقید بودند حدود بیست دقیقه قدم بزنند و این ورزش را هنگام صبح و عصر انجام مىدادند. در این هنگام افراد مىتوانستند نزد امام بروند سؤالى بکنند، جوابى بشنوند و احوال ایشان را جویا شوند.(6) پیاده روى و قدم زدن امام مشهور است و از ایّام نوجوانى آن را ترک نکردهاند، در دوران جوانى اغلب روزها همراه دوستان قدم زنان به سوى باغهاى اطراف قم مىرفتند و ضمن تفریح سالم و نشاط بخش و مشاهده طراوت و سرسبزى طبیعت و شکوفایى گیاهان، با یکدیگر مباحثه مىکردند. بیشتر ایام تا بعدازظهر بیرون بودند و از هواى باز و سالم استفاده مىنمودند. در ایام جوانى بین طلبهها و دیگر اقشار رواج یافته بود که حاج آقا روح اللّه هر روز صبح زود بعد از اقامه نماز و تعقیبات تا طلوع آفتاب جنب خانه خود یا در زمینهاى پشت باغ مشغول قدم زدن هستند. خانه امام در محله یخچال قاضى قم واقع بود که در مجاورت آن باغ انار و انجیر قرار داشت. ایشان پس از کسب اجازه از صاحب باغ در فصول تابستان و زمستان صبحها در این باغ و زمین هموار بعد از آن تا طلوع خورشید قدم مىزد.(7) در قیام 15 خرداد 1342 ه. ش که امام را مأموران رژیم پهلوى دستگیر نمودند و به تهران بردند ایشان را مدت نوزده روز در محلى نگه داشتند سپس به مدت بیست و چهار ساعت به یک سلول انفرادى انتقال دادند که خود امام در این باره فرمودهاند: طول آن اتاق چهار قدم و نیم بود و من طبق روال همه روزهام سه تا نیم ساعت در آنجا قدم زدهام و بدین گونه ایشان در چنین فضاى محبوس، کوچک و تاریکى با برنامه ریزى دقیق ورزش خود را چون همیشه انجام دادند و چنین محدودیت و حصرى مانع آن نگردید.(8) امام در هنگام انجام همین فعالیت به ظاهر جزئى و کم اهمیت چندین کار دیگر را انجام مىدادند: به سلامتى خود فکر مىکردند، تجدید قوا مىنمودند، برخى روزنامهها و جراید را از نظر مىگذرانیدند، ذکر مىگفتند و براى برخى امور اندیشه نموده و برنامه ریزى مىکردند. یکى از اشخاصى که در نجف اشرف با امام در ارتباط بود از نظر وضع مزاجى دچار مشکلاتى شد و به کوشش عدهاى از دوستان براى معالجه به انگلستان رفت. دکتر معالج پس از بررسىهاى لازم گفت وى بیمارى خاصى ندارد امّا به دلیل مطالعه زیاد دچار فشار روانى و مغزى زیادى شده و این عارضه بر اندامهاى دیگر چون قلب، ریه، کبد، استخوان و... اثر منفى گذاشته است. ذهن و فکر هم استراحت مىخواهد و چون این امکان برایش فراهم نگردد کار دیگر اعضاء را دچار اختلال مىکند. بهتر است کمتر کار فکرى کنید و هر روز پیاده روى بنمائید. هرچه قدر بیشتر راه بروید، حالتان مساعد شده و سلامتى خود را زودتر باز مىیابید. وى مىگوید چون به نجف رفتم و این ماجرا را براى امام بیان کردم ایشان نحوه تشخیص پزشک و شیوه درمان او را، تحسین نمودند و گفتند بسیار خوب است چون نظرشان را جویا شدم، پرسیدم آقا شما حاضرید صبحها در خدمتتان باشم و با هم راه برویم؟ فرمودند: کار خوبى است گفتم: پس اجازه مىدهید فردا ماشین بیاورم؟ فرمودند صبر کنید فردا به شما مىگویم: فردا شب که خدمتشان رفتم، فرمودند من قدم زدن را آغاز کردهام، پرسیدم کجا؟ جواب دادند: روى پشت منزل محل اقامت و آنجا روزى نیم ساعت پیاده روى مىکنم! این ماجرا مربوط به سه دهه قبل است و چون ایشان به پاریس رفتند این روش را قطع نکردند. آیة اللّه اشراقى(ره) گفته است: به آقا گفتیم پلیس فرانسه ناراحت است و نگران آن هستند که مبادا در هنگام قدم زدن شما نتوانند امنیت لازم را برایتان فراهم سازند. امام فرمودند: آنها به وظیفه خود عمل کنند و من هم کارم را انجام مىدهم و دست از برنامه روزانه قدم زدن خود برنداشتند.(9) یکى از نویسندگان معاصر مىگوید هنگامى که امام دچار ناراحتى قلبى شدند و ایشان را از قم به تهران آوردند و در بیمارستان قلب بسترى کردند، روزى امام از پنجره به زمین پوشیده از برف بیمارستان نگریستند و گفتند اگر پزشک اجازه مىداد مىخواستم قدرى روى این برفها راه بروم. اصرار امام را بر پیاده روى مىدانستم ولى چون در سال 1347 ه.ش به نجف رفتم و خدمت ایشان رسیدم مشاهده کردم حیاط خانه ایشان بیش از بیست متر مربع مساحت ندارد چگونه امام در آن فضاى کوچک در چنین هواى گرمى به قدم زدن مىپردازد تا آن که متوجه شدم براى عملى شدن این برنامه از پشت بام استفاده مىکنند.(10) البته سقف بامهاى نجف به گونه اى ساخته شده که به خانههاى مجاور راه ندارد، زیرا اطرافش دیوار است. معمولاً برخى دعاها را در اوقاتى که قدم مىزدند مىخواندند و لعن و سلام زیارت عاشورا را در این حال زمزمه مىنمودند. شکار لحظههاى زندگى امام على(ع) فرمودهاند: «قوام العیش حسن التقدیر و ملاکه حسن التّدبیر؛(11) پایدارى زندگى به برنامه ریزى درست و وسیله رسیدن به آن تدبیر خوب است.» اگر جنبههاى گوناگون زندگى امام را بررسى کنیم مشاهده مىشود عاملى که در تمامى امورات ایشان تأثیر بارزى دارد برنامه داشتن و منظم بودن کارهایشان است برنامهاى که امام موفق گردید بر اثر آن در کمترین زمانها بیشترین فعالیتها را انجام دهد و لحظات عمر خود را با برکت، مفید و پربار نماید. نظم خاص امام از ثبات قدم و استوارى ایشان حکایت دارد. یک بار از همسر امام برنامه روزانه ایشان را پرسیدند، ایشان در پاسخ گفته بود: اگر برنامه یک روزشان را بگویم مىتوانید در سیصد و شصت ضرب کنید. چون امام مطابق برنامه کارهاى خود را انجام مىدادند، به اطرافیان نیز در این مورد توصیه مىنمودند.(12) حتى خواندن نامهها، مطالعه روزنامهها و تجدید وضوى امام با نظم خاصى توأم بود. خانم دباغ خاطرنشان ساخته است روزى روبروى بیت امام در نوفل لوشاتوى پاریس مشغول پیاده کردن نوارى بودیم ناگهان یادم آمد که به خدمت آقا بروم چون وقت تجدید وضویشان بود، رفتم و نظافت کردم و اتفاقاً در لحظه مقرّر امام آمدند. آقا همیشه ساعت نه شب شام مىخوردند. یک بار فیلمى از سخنرانى شهید مفتح در مسجد قباى تهران و راهپیمایى مردم آورده بودند، خواستم به همراه دیگران این فیلم را ببینیم به همین دلیل زودتر از موعد مقرر خدمت امام رسیدیم و بر خلاف معمول که منتظر مىماندم تا ایشان بگویند شام و من آن را ببرم، عرض کردم حاج آقا شام را بیاورم؟ نگاهى به ساعت کردند و فرمودند: تا زمان صرف شام 20 دقیقه باقى مانده است، امام هر شب رأس ساعت 11 به خواب مىرفتند و ساعت سه بامداد از خواب بیدار مىشدند حتى یک بار هم به یاد ندارم که پنج دقیقه از ساعت مزبور بگذرد یا لحظاتى به آن مانده باشد که ایشان از بستر خواب برخیزند، زیرا تکلیفى از لحاظ حفاظت به من واگذار شده بود که پشت در اتاقى که امام در آن مىخوابیدند، باید بخوابم، اتاقشان رو به حیاط بود و خیالم راحت نبود.(13) برادرى نقل نموده است شبى که بنىصدر متوارى شده بود اغلب مسؤولان به این موضوع فکر مىکردند که چه باید بکنند امّا امام در ساعت مشخص رختخواب خویش را پهن نمودند و آماده خوابیدن شدند، اطرافیان گفتند: چنین شده است، فرمودند: آنچه باید بشود، خواهد شد. شما تکلیف خود را انجام دهید بقیهاش دست خداست حالا از این که من بخوابم یا نخوابم که کارى نمىتوانم انجام دهم، جز این که کارهایى که باید پس از استراحت انجام دهم دچار نقص و کاستى مىشود. دیدگاه امام در مورد تنظیم وقت این بود که وقتى آدمى به برنامههاى خود نظم ببخشد مسلماً وجودش نظم مىیابد. این موضوع در زندگى امام کاملاً محسوس بود، آن قدر که وقتى امام در پاریس اقامت داشت پلیسها مىگفتند ما حتى ساعتهاى خود را با رفت و آمد امام تنظیم مىکنیم. ساعات شبانه روز امام چنان تقسیم بندى شده بود که اطرافیان قادر بودند بدون این که امام را ببینند، بگویند مشغول چه کارى است. امام ساعت هفت صبح صبحانه مىخوردند و تا ساعت نه صبح به کارهاى مربوط به مسایل ایران رسیدگى مىکردند. از ساعت نه تا ده صبح کارهاى شخصى را انجام مىدادند. از ده الى دوازده ظهر به مصاحبهها و ملاقاتهاى خصوصى مىپرداختند. از دوازده ظهر تا دو بعد از ظهر به برنامه نماز و نهارشان اختصاص داشت و بعد از آن یک ساعت استراحت مىنمودند از ساعت سه الى پنج بعد از ظهر به کارهاى مرتبط با انقلاب اسلامى در حد وظایف خودشان از قبیل بررسى اخبار و روزنامههاى رسیده مبادرت مىنمودند. رسیدگى مجدد به مسایل نهضت اسلامى بعد از نماز مغرب و عشاء تا ساعت نه شب که موقع صرف شام بود، ادامه مىیافت. بعد از شام تا ساعت یازده به رادیوهاى گوناگون و اخبارى که قبلاً ضبط شده بود گوش مىدادند تا آن که زمان استراحت و خوابشان فرا مىرسید.(14) این نظم دقیق و برنامه ریزى اصولى انسان را به یاد کلامى از حضرت على(ع) مىاندازد که مىفرمایند: «امض لکلّ یومٍ عمله فانّ لکلّ یوم ما فیه؛(15) در هر روز کار همان روز را انجام دهد که هر روز را کارى است.» نظم امام، این حقیقت را ثابت مىکند که با اجراى چنین برنامهاى مىتوان هرگونه تلاش بیهوده، سخن بى جا و فکر بى مورد و امورى را که بعداً موجب ندامت مىشود از زندگى حذف نمود. با این شیوه لحظهاى از وقت امام تلف نمىگردید و اگر هم به ظاهر بیکار بودند حتماً مشغول تفکر در مسئلهاى بودند، دکتر بروجردى مىگوید یک روز جمعه که هوا مساعد بود، ایشان مشغول قدم زدن در حیاط بودند، من و همسرم (دختر امام) روى تختى نشسته بودیم وقتى راهپیمایى امام خاتمه یافت بر آن تخت و در کنار ما قرار گرفتند. معمول بود که بعد از قدم زدن دو استکان چاى جلوى امام مىگذاشتند، همسرم پرسید که آقا چاى بیاورم خدمتتان؟ به ساعت خود نگاه کردند و فرمودند چند ثانیه دیگر باقى مانده است. این قدر زمان را به تصرف در آوردن و از لحظات استفاده کردن واقعاً موجب شگفتى است.(16) مقام معظم رهبرى نقل نمودهاند در جلسهاى خدمت امام بودیم، بحث به درازا کشید، در این اثنا ایشان به ساعت خود نگاه کردند و فرمودند زمان قدم زدنم دیرشد!.(17) حضرت امام در 24 ساعت تنها چهار ساعت مىخوابیدند، ساعت یازده شب چراغ اتاقشان خاموش مىشد و در ساعت سه بعد از نیمه شب اطرافیان متوجه مىشدند که صداى کاغذ از محل اقامت امام مىآید. زیرا آخر شب و در ساعتى که تنظیم کرده بودند روزنامههایى را که برایشان ترجمه نموده بودند و به دلیل کثرت کار در روز موفق به مطالعه آنها نمىشدند، مورد بررسى قرار مىدادند.(18) نظم کارها به عهده امام بود. احدى از یاران، شاگردان، علماى حوزه و یا شهرستانها در نحوه تفکرات سیاسى ایشان شرکت نداشتند. صدور بیانیهها، پیامهاى سیاسى، اطلاعیههاى گوناگون از نبوغ فکرى، رشحات و رشادت قلم و انسجام اندیشه امام در طول تاریخ حیات فکرى و فرهنگى ایشان حکایت دارد. در نخستین روز بعد از ارتحال آیة اللّه بروجردى تصمیم گرفتند به اولین اطلاعیه مندرج در روزنامه اطلاعات در خصوص دخالت زنان در انجمنهاى ایالتى و ولایتى پاسخ دهند، اواخر سال 1341 ه.ش قلم به دست گرفتند و اطلاعیه صادر کردند، آن روز با قلم نى و مرکّب اطلاعیهها و بیانیهها را براى نخستین بار منظم و با دقت و بدون قلم خوردگى نوشتند و توسط شاگردان به اطراف و اکناف ارسال مىکردند. نظرات افراد در چگونگى انتشار آنان هیچ گونه تأثیرى نداشت و با شور و مشورت اشخاص تنظیم نمىگردید و این ویژگى از نظم فکرى و عملى امام حکایت دارد. به راستى باید امام را در این روزگار قهرمان نظم و دقت و برنامه ریزى نامید. در بین وسایل شخصى امام کمتر چیزى بود که بیش از ساعت مورد علاقه ایشان باشد. یک ساعت کوچک جیبى داشتند که برنامههایشان را که از پیش تنظیم کرده بودند با آن تطبیق مىنمودند و جز در مورد ملاقاتهاى اضطرارى و پیش بینى نشده مسؤولان رده بالاى کشورى، تغییرى در آن نمىدادند.(19) اغتنام از فرصتها ائمه هدى به پیروان خود توصیه نمودهاند اوقات خود را تقسیم کنند، بخشى را به دعا و مناجات با خداى خویش اختصاص دهند، قسمتى را براى تأمین معاش و امور شخصى در نظر گیرند و اوقاتى را براى استراحت منظور کنند، امام بصورت ملموس چنین برنامه منظمى را در زندگى داشتند و حتى عبادت، اوراد و اذکارشان با برنامه ریزى بود کاملاً روشن بود که چه وقت باید قرآن تلاوت نمایند، چه موقع دعا بخوانند. آن چنان تقیّد به امور عبادى در سریره ایشان مشاهده مىگردید که براى برخى این تصور پیش مىآمد شخصى که مىخواهد نظامى طاغوتى را که از سوى ابرقدرتها بصورت همه جانبه حمایت مىشد، از بین ببرد و تشکیلات اسلامى را به عنوان نظامى سعادت آفرین براى کلّ جامعه معرفى کند، با این همه موانع، دشوارىهاى سیاسى و مضایق متعدد چگونه مىتواند بخش مهمى از وقت خویش را به عبادت، نماز، قرآن و دعا بپردازد. امام از لحظهها و فرصت هایى که پیش مىآمد بهترین استفاده را مىکرد و نمىگذاشت این نعمت ناشناخته و غیر قابل برگشت، تباه گردد. در احوال حضرت امام سجاد(ع) آمده است وقتى آرایشگرى موى شارب آن حضرت را کوتاه مىنمود متوجه شد که لبهاى مبارک ایشان که به ذکر الهى مشغول بود، مرتب تکان مىخورد به نحوى که اصلاح سر و صورت را با اشکال مواجه مىسازد. چون آرایشگر از امام خواهش نمود اندکى ذکر نگوید تا وى بتواند کارش را انجام دهد، حضرت خطاب به وى فرمودند: اگر در این لحظاتى که تو مىگویى از ذکر خدا غافل بمانم و مرگ مرا درک کند چه ضمانتى مىتوانى بکنى؟ آرى فرصت به سرعت مىگذرد و دیگر براى آنها برگشتى و تکرارى نمىباشد و خوشبخت کسى است که از آنها نهایت استفاده را بنماید، به همین دلیل رسول اکرم(ص) فرمودهاند: از سوى خداوند تبارک و تعالى براى شما در طول زندگیتان نسیم هایى مىوزد آنها را دریابید. امام خمینى به این توصیهها کاملاً عمل مىکردند و براى غنیمت شمردن فرصت در اغلب اوقات، در زمانى مشخص به امورى متعدد اشتغال داشتند و اگر چند دقیقهاى فرصت مىیافتند، اجازه نمىدادند بیهوده هدر رود. حتى موقعى که خبرنگاران مىآمدند تا مصاحبه کنند در همان لحظاتى که مشغول آماده کردن وسایل بودند امام از همان اوقات اندک استفاده مىکردند.(20) به تجربه مشخص گردیده است که آدمى قادر نمىباشد هر وقت دلش خواست، به آرزوهاى خود و افکار خویش جامه عمل بپوشاند و لذا معصوم(س) فرموده است: «انّ الامور مرهونة باوقاتها؛ هر کارى امکانات و شرایطى مىخواهد که همیشه مهیّا نمىباشدو اگر در موقع مقتضى انجام نگیرد فرصت فانى مىگردد و از دست مىرود. امام خمینى بر این نکته ناب تأکید وافر داشتند و در بحثهاى درس مکاسب چندین بار تذکر دادند که امورى چون تحقیق، نگارش، مطالعه، عبادت و کسب فضایل و کمالات معنوى را به فصل سبز جوانى اختصاص دهید. امام هیچ کارى را در وقت خودش به عذرى و بهانه اى به تأخیر نمىافکندند و در هر کارى وارد مىشدند مثل این که محدوده حیات همین یک ساعت است و بدین نحو در غنیمت شمردن اوقات ساعى بودند. حضرت على(ع) خطاب به مالک اشتر فرمودهاند: کار هر روز را در همان روز انجام بده زیرا اگر براى روز بعد گذاشتى با کار فردا دو کار مىشود. امام در هنگام تبعید در ترکیه وقتى فرصتى را بدست مىآوردند مشغول نگارش کتاب عمیق و دقیق تحریر الوسیله گردیدند و اگر از آن فرصت استفاده نمىنمودند چنین اثر ارزشمند و گرانبها در اختیار مشتاقان معارف اسلامى قرار نمىگرفت. در نجف اشرف با وجود موانع سیاسى و مشکلات متعدد بحث مفصل و گسترده «بیع» را شروع کردند در حالى که مشکلات آنقدر گسترده و زیاد بود که کمتر کسى حاضر مىگردید در چنین شرایط آشفتهاى به چنین کار علمى و فکرى دست بزند به نحوى که مورد قبول اهل نظر در مجامع علمى واقع شود.(21) در اوایل بحث ولایت فقیه (در نجف) عدهاى به شکل اعتراض به امام ایراد گرفتند که در وضع کنونى شما چه وقت مىتوانید حکومت اسلامى را تشکیل دهید که مشغول بحث فقهى و تنظیم برنامهاش هستید؟ ایشان فرمودند: نباید در قضایا با این فکر وارد گردید بلکه چنین کار مهم و بزرگى داراى ابعاد و مقدمات فراوانى است ما فعلاً برنامهاش را تنظیم مىکنیم؛ اگر موفق هم شدیم خودمان حکومت را پیاده مىکنیم در غیر این صورت برنامه منظم و حساب شدهاى در اختیار افراد مىباشد که وقتى نسلهاى آینده آمدند دیگر نیازى به اتلاف وقت براى تدوین آن نخواهند داشت. حتى بیمارى و کسالت مانع از این نگردید که امام حساب شده و منظم کارهاى خود را پیگیر باشد طى مدتى که ایشان در بیمارستان تحت مداوا و مراقبتهاى شدید درمانى و پزشکى بودند و براى افزایش خواب امام، داروهاى آرامش بخش تجویز مىکردند امام به همان وضع قبلى و طبق نهج متداول سابق رأس ساعت دو بعد از نیمه شب از خواب برمىخواستند و جویاى وقت تهجّد و اقامه نماز شب مىشدند!(22) یکى از موثقین نقل کرده است امام هنگامى که در تهران بسر مىبردند در درس حکیم الهى آیة اللّه میرزا ابوالحسن رفیعى قزوینى شرکت مىکردند. این فقیه و حکیم فرزانه در مسجد جمعه تهران نماز مغرب و عشاء را به جماعت اقامه مىنمودند اما منظم نمىآمدند، امام چون به طورى جدّى و تحت هر شرایطى به نظم مقیّد بودند در یکى از روزها که مرحوم رفیعى قزوینى با تأخیر آمدند از جاى خویش برخاستند و به حاضران گفتند: بیائید با هم به آقا بگوئیم مرتب بیاید، این گونه که نامنظم مىآیند وقت بسیارى از مردم ضایع مىشود بعد آیةاللّه رفیعى آمدند و نماز را اقامه نمودند. در پایان یک نفر خطاب به ایشان گفت: سید جوانى به مردم گفت باید به آقا تذکر داد سروقت براى نماز در مسجد حاضر شود، آن حکیم وارسته گفت: این فرد که بود؟ در آن حال امام در گوشهاى از مسجد مشغول خواندن نماز بود، آن شخص ایشان را به امام جماعت نشان داد تا نگاه مرحوم رفیعى به امام افتاد، اظهار داشت: ایشان حاج آقا روح اللّه خمینى هستند، مرد بسیار فاضل، پرهیزگار، زاهد، منظم و مهذّب مىباشند. اگر یک وقت آمدن من با تأخیر مواجه شد، از او بخواهید به جاى من امام جماعت شما باشد، حق با اوست.(23) امام سیزده یا چهارده سال در نجف اقامت داشتند. در این ایام جز شبهایى که احیاناً بیمار بودند و یا برخى اوقات که به کربلا مشرف مىشدند، دو و نیم ساعت بعد از غروب به بیرونى منزل تشریف مىآوردند و لحظهاى دیرتر یا زودتر نمىآمدند. حدود سى دقیقه در آن جا با علما، طلاب و برخى مراجعین عادى ملاقاتها و دیدارهایى داشتند و پس از آن به حرم مطهّر حضرت على (ع) مشرف مىگردیدند. این برنامه کاملاً منظم، مداوم و تغییرناپذیر بود، بعد از زیارت و انجام مستحبات چهار ساعت از غروب گذشته به منزل باز مىگشتند. یکى از طلبههاى نجف گفته است عزیمت امام به حرم على(ع) به قدرى منظم است که ما مىتوانیم ساعتمان را با حرکت ایشان تنظیم کنیم.(24) حجة الاسلام و المسلمین ایروانى گفته است: در یکى از سفرهاى خود به عراق در صحن مقدس امیرمؤمنان على(ع) با عدهاى از اهل فضل نشسته و مشغول گفتگو بودیم، موقع ترک آنجا، آنان نگاهى به ساعت خود و ساعت صحن مطهر کردند و متوجه اختلاف آنها شدند و در این باره بحثى پیش آمد، در این حال امام خمینى وارد صحن گردیدند. یکى از اساتید نجف با مشاهده ایشان به حاضرین گفت: حالا مىتوانید ساعتهاى خود را تنظیم کنید زیرا امام طى مدتى که در نجف مقیماند بدون لحظهاى تأخیر رأس ساعت دو و سى دقیقه پا به صحن مطهر مىگذارند.(25) فردى که مأمور رسیدگى به امور مالى دفتر امام بود، خاطرنشان کرده است در طول ده سالى که آقا در جماران تشریف داشتند، هر روز رأس ساعت مقرّر، آماده پذیرفتن ما بودند. چنانچه به خاطر نامساعد بودن شرایط در موقع مشخص به حضورشان نمىرسیدیم، امام زنگ اتاق را به صدا در مىآوردند و ما را فرا مىخواندند. در ملاقاتهاى عمومى گاهى بعد از آماده شدن ایشان، براى به حد نصاب رسیدن ملاقات کنندگان نیاز به سه دقیقه انتظار بود که وقتى به ده دقیقه مىرسید امام نسبت به نامنظم بودن برنامههاى ملاقات لب به اعتراض مىگشودند و مىفرمودند: چرا قبل از فراهم ساختن مقدمات ملاقات مرا به محل مزبور فرا مىخوانید؟ اگر در ملاقاتهاى خویشاوندان و آشنایان، حاضران در زمان معین از جاى برنمىخاستند و وقت بیشترى را مىگرفتند، با اعتراض امام مواجه مىشدند.(26) اندیشه منسجم امام بر این باور بود که وقتى اندیشه انسان نظم گرفت و در زندگى فردى و اجتماعى برنامهریزى داشت از آن نظم فکرى الهى هم برخوردار مىگردد، در این صورت لغزش و خطاهایش کاهش مىیابد و آدمى در مرحلهاى قرار مىگیرد که جز براى پیاده کردن اوامر الهى و کسب رضایت حضرت پروردگار به چیز دیگر فکر نخواهد کرد. از جلوههاى نظم امام این بود که با وجود تبحّر در علوم عقلى و نقلى، به هیچ عنوان عرصههاى این دانشها را با یکدیگر ممزوج نمىنمود. هنگامى که حکمت تدریس مىنمود گویى بزرگترین و برجستهترین فیلسوف در حال فیض رسانى است و چون در موضوع عرفان پرتو افشانى مىکرد والاترین عارف در حوزه نظر و عمل به شمار مىرفت. وفتى به مباحث فقهى و اصولى مىرسید چنان بر روح، اراده و افق فکرى احاطه داشت و زمام اندیشهاش در اختیار خودش بود که گویى وارد بازار و زندگى مردم شده است و احکام فقهى و موازین شرعى را بدون هیچگونه وابستگى به حکمت و عرفان و دانش تفسیر بیان مىکرد در حقیقت اگرچه امام در علوم گوناگون صاحب نظر بود اما این معارف نتوانستند روح بلند ایشان را تحت الشعاع خود قرار دهند و آن روح قدسى بر تمامى دانشها اشراف داشت و آنها را در موقع مقتضى بکار مىگرفت. امام ضمن آن که در تدریس و تبیین مباحث علمى جدّیت و قاطعیت داشت تفریح و اوقات فراغت را براى جویندگان دانش ضرورى مىدانستند و چون کسى را در روز تعطیل مشغول کار مىدیدند به وى مىفرمودند: به جایى نمىرسى! زیرا وقت تفریح باید استراحت کرد و مىافزودند تا به حال نه یک ساعت از تفریح را براى درسم گذاشتهام و نه ساعتى از وقت درسم را صرف تفریح کردهام هر کارى وقت مختص خودش را دارد. هر زمانى باید به امور متناسب پرداخت اگر اوقات استراحت نداشته باشید، قادر نخواهید بود تحصیل کنید و به مدارج عالى برسید.(27) مشهور است که امام در دوران طلبگى منظم و به موقع در جلسات درس استادانشان حاضر مىشدهاند مرحوم آیة اللّه شاه آبادى(استاد عرفان امام) گفته بود: روحاللّه واقعاً روح اللّه است. نشد یک روز ببینم که بعد از بسم اللّه درس حاضر باشد بلکه همیشه قبل از شروع درس حضور داشتهاند.(28) مکرّر اتفاق مىافتاد که قبل از آن که امام براى درس تشریف ببرند افرادى از نزدیکان و خویشاوندان خدمتشان بودند، در این مواقع تا آخرین لحظات با کتاب سرو کار داشتند و چون وقت درس فرا مىرسید با سرعت عازم محل تدریس مىشدند. درس امام در قم رأس ساعت 8 صبح آغاز مىگشت. آن قدر در مورد شروع درس حساسیت داشتند که اگر کسى مىخواست در راه با معظم له گفتگو کند نمىتوانست ایشان را متوقف سازد تا دیرتر به مقصد برسند، همانگونه که قدم برمى داشتند پاسخ سؤالات را مىدادند. شاگردان هم از استاد آموخته بودند که در مسیر تا رسیدن به محل درس، اوقات را به بحث در موضوع مورد نظر بپردازند.(29) حجةالاسلام و المسلمین سید عبدالمجید ایروانى یادآور شده است زمانى که در مسجد سلماسى قم در درس امام حاضر مىشدیم کمتر اتفاق مىافتاد که من زودتر از امام به کلاس درس برسم، غالب اوقات من و دیگر طلبهها وقتى به مسجد مىرفتیم مىدیدیم امام قبل از همه آمدهاند و روى منبر و سجاده نشسته و آماده گفتن درس هستند. ایشان از این که برخى شاگردان پس از شروع درس مىآمدند خیلى ناراحت مىشدند.(30) آیة اللّه بنى فضل نیز، گفته است امام از این دیر آمدنها گلایه داشتند و مىفرمودند آدم یک درس در روز بخواند ولى خوب مقید باشد در آغاز درس، حاضر باشد.(31) روزى امام فرمودند: به کسى نگفته و نمىگویم به درس من بیاید ولى اگر مىآید باید منظم باشد. اگر وقت شناس و اهل برنامه ریزى باشید با احتساب فاصله منزل تا اینجا طورى حرکت مىکنید که تمامتان جلو ورودى مسجد سلماسى با هم برسید.(32) حتى یک روز وقتى متوجه شدند عدهاى حین تدریس وارد مىشوند قدرى درباره نظم صحبت کردند و توصیه نمودند در کارهاى خود منظم باشید.(33) یکى از شاگردان امام یادآور شده است در مدت چهار سال و نیم یک دوره اصول را نزد امام آموختم. در این مدت تنها دو روز تعطیلى دیدم، به غیر از اعیاد، ایام سوگوارى و یا جمعهها که معمولاً تعطیل مىباشد. برخى دوستان مىگفتند ما ساعت هایمان را با شروع درس ایشان منظم مىکنیم.(34) انضباط در پژوهش نظم و برنامه ریزى بیشتر در تلاشهاى علمى و خصوصاً نگارش ایشان تجلّى کرده و موجب احاطه کامل امام در معلومات و زمینه ساز پرمحتوایى و بصیرت ژرف ایشان گردیده است و الّا چه بسیارند افرادى که سالیان متمادى در کسب معرفت مىکوشند ولى چون مطالعهاى نامنظم و پراکنده دارند در هیچ کدام از جنبههاى علمى صاحب نظر نمىباشند ولى امام در نخستین گام در مسیر علم و هرکار دیگرى، آغاز و انجام و سایر اهداف را از قبل تعیین نموده و بدون افراط یا تفریط و یا سردرگمى در آن جهت گام برداشتهاند. ایشان اولویت را در بحث علمى و تحقیقى به فقاهت و سپس علوم دیگر دادهاند. نظم و برنامه ریزى حاکم بر زندگى علمى و فرهنگى امام در موارد ذیل ملموس بود: 1- انضباط در مورد تعیین، شناسایى و انتخاب استادان و مربیان. 2- انضباط در انتخاب اوقات فراگیرى علم، ساعات مطالعه و مباحثه. 3- انضباط در انتخاب هم دورهها و هم افقها براى مباحثه، مبادله دروس و نظریات. 4- نظم و هماهنگى در تعیین حدود و ظرفیت طبیعى فکرى، روحى و بدنى بدون فشار افراطى.(35) اگر فردى دفترى برمىداشت و با امام حرکت مىکرد دائماً مىتوانست از ایشان کار خوب، مفید و مطالعه آثار ارزشمند ثبت کند. امام در عین پرکارى و تلاش مداوم، بسیار منظم بودند. فریده مصطفوى (دختر امام) مىگوید از موقعى که به یاد دارم آقا را در میان کتابهایشان مىدیدم گاهى اوقات که به اتاقشان چاى مىبردم مىدیدم کتابهاى زیادى را به حالت نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدرى زیاد بود که امام از پشت آنها دیده نمىشدند.(36) فعالیتهاى علمى و آموزشى امام در خانه برنامه ریزى شده بود، ساعتى را به مطالعه کتابها و متن هایى که خواندن آنها براى تدریس ضرورت داشت اختصاص مىدادند، ساعاتى را براى کتابها، نوآورىها و مطالب جدیدى که بدستشان مىرسید در نظر گرفته بودند و اوقاتى را به مطالعه عادى مىپرداختند.(37) بعد از ماجراى تأسفبار شهادت آیة اللّه سید مصطفى خمینى، امام به خانه برگشت. آن وقت زمانى بود که باید مطالعه خاص خود را مىنمودند، مرحوم حاج احمد آقا مىگوید: من مىدانستم که امام تا چه صفحهاى از کتابى را که در آن ساعت مشغول مطالعه بودند، خواندهاند، روز قبل از شهادت برادرم دیده بودم، وقتى آقا از سرمزار برگشتند به اندازه روزهاى عادى آن کتاب را مطالعه کردند و به کار دیگرى پرداختند یعنى حتى چنین مصیبت بزرگ و اندوه بارى نظم و برنامه ریزى امام را برهم نزد.(38) قبل از حادثه فیضیه در قم اعلامیه هایى به در و دیوار زده بودند که محتواى آنها وهنانگیز بود و گویا در برخى از آنها امام را آماج ناسزا قرار داده بودند آیة اللّه طاهرى خرم آبادى مىگوید وقتى خدمت امام رسیدم مشاهده کردم جهت تدریس مشغول مطالعه هستند. این که در چنین اوضاع و احوال آشفتهاى که همه ما را ناراحت کرده بود چگونه امام برنامه عادى خود را قطع نمىکنند و کتابى را مطالعه مىکردند تا مضامین آن را در جلسه درس بحث کرده و مورد انتقاد قرار دهند، براى من بسیار شگفتانگیز بود.(39) امام براى آگاهى از اوضاع سیاسى اجتماعى ایران و دیگر کشورها از تمام منابع و طرق موجود و ممکن استفاده مىکرد به گونهاى که در حد ممکن از همه مسایل مطلع گردند و این اطلاعات از کانالهاى متعدد باشد در این برنامه نیز نظم و دقت در استفاده از فرصتهاى زندگى به نحو احسن قابل مشاهده بود و امام با برنامه ریزى ویژهاى مىکوشیدند از تمام رخدادهاى جهان اسلام و امت اسلامى با خبر باشند و با بررسى اطلاعات موجود به تجزیه و تحلیل و ارزیابى آنها بپردازند.(40) با وجود کثرت کارها، تعداد زیاد گزارشها و آمارها نشانهاى از شلوغى و تراکم کارى بر جاى مانده در زندگى امام قابل مشاهده نبود، چیزى گم شدنى نبود. لباس، کتاب، قلم، رادیو، وسایل شخصى و... هر کدام در جاى معین قرار داشتند. اگر در لابلاى آنها امانتى دیده مىشد که باید به صاحب آن یا مسؤول مربوطه مسترد گردد در اولین فرصت و بدون فوت وقت نسبت به انجام آن اقدام مىنمودند.(41) نظم و ترتیب در نگارش همانگونه که امام به هنگام تدریس مطالب را خیلى عالى دسته بندى و مرتب مىنمودند و همین ویژگى در بهتر و زودتر فهمیدن و درک نکات درسى و آموزشى بسیار اثر داشت، در نوشتههاى ایشان این شیوه دیده مىشد. افتتاح، اختتام، نظم منطقى مطالب، توالى موضوعات اصولى و حساب شده بود. نوشتههاى امام به قدرى خوش خط، منظم و بادقت و علاقه تهیه و تنظیم شده که توجه هر بیننده با ذوق و مشتاقى را به سوى خود جلب مىکند از جمله حاشیه بر وسیله است که به خط مبارک نوشتهاند و در جلد بسیار جالبى به صورت کتاب تمیزى در دسترس مىباشد مکاسب محرّمه را در دو جلد با خطى زیبا و رعایت دقیق فاصله بین سطور، کاغذ و جلد پاکیزهاى نوشتهاند. جلد اول اصول نیز توسط ایشان به رشته نگارش درآمده است. این دقت و ظرافت معلول همان نظم و ترتیب و بهرهگیرى از فرصت هاست، اینها نوشتههاى امام است که در قم مرقوم فرمودهاند آثارى که در نجف تألیف نمودهاند با همان نظم و انسجام و حتى توجّه در انتخاب کیفیّت دفتر و کاغذ مرقوم نمودهاند که به طبع رسیده است. از برکات نظم و برنامه ریزى امام در تحقیق این است که بعد از رحلت آیة اللّه بروجردى تنها مرجعى که هم حاشیه بر عروة الوثقى و هم حاشیه بر وسیلة النجاة داشت، ایشان بودند.(42) اگر کسى آثار امام را با عمر با برکت ایشان تقسیم کند به خوبى مىفهمد که چگونه از ساعات و بلکه دقایق زندگى استفاده کرده و بهره وافى بردهاند در صورتى که ایشان خیلى اهل قلم نبودهاند و در این زمینه احتیاط مىکردهاند.(43) وصیت نامه مهم، جامع و مفصل امام و این همه قصاید، غزلیات و نامههاى عرفانى که در سالهاى اخیر منتشر شده است مربوط به ماههاى واپسین زندگى آن بزرگوار مىباشد، یعنى اوقاتى که افراد بر فرض برخوردارى از سلامتى کامل، حوصله و توان نگارش را ندارند چه رسد به انسانى که چندین بار دچار نارسایى قلبى شده و برخى اندامهایش درست کار نمىکند و تحت مراقبتهاى ویژه طبى، پرهیز غذایى، آزمایشهاى گوناگون طبى و خوردن روزانه چندین دارو، به سر مىبرد.(44) در هیچ جاى جهان متداول نیست که رهبر و رئیس کشورى، شخصاً مطالب خود را بنویسد و معمولاً مطالب مورد نیاز او را کارشناسان، متخصصان، مشاوران و دستیاران تهیه کرده و برایش مىبرند ولى امام تمامى مندرجات را خود شخصاً مرقوم مىفرمودند. گاهى اوقات برخى کلمات را خط زده و بالایش نوشتهاند و یا بعضى عبارات را که بعداً به ذهنشان رسیده و بایستى اضافه کنند و مثلاً در متن جا نبوده در حاشیه نوشتهاند. رعایت نظافت و بهداشت شخصى امام از نظر زیستى، بدنى و روحى مراقب سلامتى خویش بودند و فعالیتى را که مناسب وضع مزاجى و موقعیت سنّیشان بود، انجام مىدادند، وقتى مىخواستند از زمین برخیزند همیشه دست چپ را بر روى زمین مىنهادند و چون مىخواستند براى تدریس بالاى منبر بروند ابتدا پاى راست را روى پله قرار داده و با مکثى کوتاه بالا مىرفتند. هنگامى که مىخواستند وارد خانه، مدرسه یا مسجد شوند نخست قدم راست را به داخل مىنهادند، در خیابان نیز عادتشان بر این بود که از سمت راست حرکت کنند، گامهاى خویش را سنگین برداشته و با سر و گردن افراشته و راست و استوار راه مىرفتند و از عبا بر سر کشیدن و افکندن سر به سوى پایین در هنگام ریزشهاى جوّى امتناع مىنمودند.(45) از سنین نوجوانى امام در رعایت نظافت ضرب المثل دوستان بودند، موقع بارندگى که کوچه گلى بود به طورى که گاهى تا زانوى افراد هنگام عبور و مرور گل آلود مىشد به قدرى امام آرام داخل کوچهها حرکت مىنمودند که کمتر لباسشان گل آلود مىشد و اگر هم لکّه گلى پشت عبایشان بود، عبا را در اتاق جلوى بخارى مىنهادند و خشک که مىشد آن را با دم قاشق پاک مىکردند. در همین روزهاى آخر که در بیمارستان بر اثر برخى داروها لکههاى زرد بر لباسشان مشاهده مىگردید، با اشاره به پرستاران لکّهها را نشان دادند که بلافاصله پیراهن امام را عوض کردند.(46) امام مدام و در هر شرایطى مایل بودند صورتى آراسته و سیمایى تمیز داشته باشند. در نجف وقتى مىخواستند به حرم مشرف شوند بر کفشهاى خود دستمال مىکشیدند، جلو آینه رفته محاسن خود را شانه مىزدند، سپس عطر استعمال مىکردند، هنگامى که از کوچهاى عبور مىکردند رایحه عطر امام در آن مسیر مشامها را نوازش مىداد، دختر امام مىگوید وقتى وارد اتاق آقا مىشدیم، فضاى آن معطر بود، همه نوع عطرى مصرف مىنمودند وقتى به حمام مىرفتند، لباس خود را عوض مىکردند و چون آن را مىآوردند تا شسته شود بوى گل مىداد. در نجف وقتى از مسجد یا بارگاه مطهر باز مىگشتند و به دلیل گرمى شدید هوا خیس عرق مىشدند لباس خود را تعویض مىکردند هنگام مشرف شدن به حرم خود را معطّر مىساختند.(47) هر صبح جمعه بعد از گوش دادن خلاصه اخبار ساعت هشت بامداد، امام آماده استحمام بوده و راهى حمام مىشدند و در این ساعت مجالى براى شنیدن مطلبى یا امضاء نمودن چیزى نمىگذاشتند زیرا بلافاصله مشغول باز نمودن تکمههاى خود مىشدند و در همان حال برمىخاستند. استحمام امام متجاوز از یک ساعت طول مىکشید لباسشان ضمن سادگى و پاکیزگى تمیز بود و در جورابهاى ایشان اثرى از سیاهى و بوى عرق دیده نمىشد با این که تمام محیط زندگى و فرشهاى ساده امام نظیف بود ولى همواره با دمپایى روى فرش راه مىرفتند، محل زندگى امام از شدت نظافت مىدرخشید و فضاى پرطراوتش از بوى دلانگیز عطرهاى متعدد خوشبو بود، در عین حال نمونه کامل ساده زیستى، قناعت و صرفه جویى در استفاده از امکانات زندگى در سیره امام مشاهده مىشد.(48) در سال هایى که امام در قم بسر مىبردند یک عباى مشکى رشتى داشتند که در تابستان و زمستان مىپوشیدند ولى خیلى خوب از آن مراقبت مىکردند. لباس امام از جهت جنس و کیفیت زیاد خوب نبود و مواظب بودند براى تهیه آن وجوهات کمترى مصرف شود ولى از نظر نظافت و پاکیزگى در اوج بود.(49) یکى از پزشکان گفته است براى انجام خدمات درمانى خدمت امام رسیدم. مشغول کار بودم که قطعهاى پارچهاى را مشاهده کردم که خیلى منظم و مرتب تا شده و در مجاورت ایشان قرار داشت. نخست نفهمیدم چیست و تنها وقتى آقا داشتند جوراب خود را پا مىکردند متوجه گردیدم آن پارچه تمیز جوراب امام است که یکى از لگنههاى آن وصله خورده بود اما نظافت و پاکیزگى فوقالعادهاى داشت. اگر مىخواستند غذایى جلوى امام بگذارند باید ظاهرى آراسته داشته باشد و اگر این گونه نبود از خوردن آن اکراه داشتند. فردى گفته است روزى با برخى از دوستان که بعضى با همسرانشان بودند خدمت امام رفتم مشاهده کردیم امام مشغول جارو نمودن اتاق خود هستند. همسر یکى از آشنایان جلو رفت و گفت اجازه دهید تا اتاقتان را جارو کنم، ایشان فرمودند: هر کسى موظف است محل کار خویش را شخصاً تمییز کند.(50) پاورقی ها:پىنوشتها: 1. نهج البلاغه، نامه 47. 2. غررالحکم و درالکلم، حدیث 737. 3. نهج البلاغه، حکمت 21. 4. روزنامه اطلاعات، شماره 21745. 5. پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 115. 6. مجله سروش، شماره 476. 7. امام خمینى در آیینه خاطرهها، على دوانى، ص 56. 8. مجله پاسدار اسلام، شماره 24، آذر 1362، خاطرات محمد بروجردى، ص 61. 9. پابه پاى آفتاب، ج 3، ص 264 - 263. 10. امام خمینى در آینه خاطرهها، ص 57 - 56. 11. غررالحکم، ح 6807. 12. مجله دانشگاه انقلاب،شماره 75. 13. پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 309 - 308. 14. این برنامه در نوفل لوشاتو انجام مىگرفت (نک: همان مأخذ، ص 310). 15. نهج البلاغه، نامه 53. 16. مجله امید انقلاب، شماره 224، خرداد 1369. 17. مجله نور علم، دوره سوم، شماره هفتم، ص 110. 18. گلهاى باغ خاطره، ص 136. 19. صحیفه دل، ص 94، مقالات کنگره بررسى اندیشه و آثار تربیتى امام (قدس سره)، ص 551. 20. خاطرات آیة اللّه سید جعفر کریمى (مجله پاسدار اسلام، سال اول، ش 5، ص 33)، خلوتى با خویشتن، غلامعلى رجایى، ص 129 - 128. 21. پاسدار اسلام، ش 8، ص 61. 22. روزنامه کیهان، شمارههاى 16581 و 16548. 23. مصاحبه با حضرت آیة اللّه حسین نورى همدانى، مجله حوزه، شماره 32، ص 91 - 90. 24. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 98 و 258. 25. گلهاى باغ خاطره، ص 81. 26. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 259 - 258. 27. مجموعه مقالات...، ص 392. 28. مصاحبه با حضرت آیة اللّه بنى فضل، مجله حوزه، شماره 49. 29. پابه پاى آفتاب، ج 3، ص 177. 30. همان، ج 2، ص 286. 31. همان، ج 1، ص 267؛ ج 2، ص 312. 32. مجموعه مقالات کنگره...، ص 390 و 552. 33. سرگذشتهاى ویژه از زندگى امام خمینى، ج 2،ص 27-26. 34. صحیفه دل، ص 112. 35. سرگذشتهاى ویژه...، ج 2، ص 107 - 106. 36. روزنامه اطلاعات، شماره 21744. 37. این برنامه مختص زمانى است که امام در نجف بسر مىبردند. 38. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 47، ج 4، ص 118 و 256. 39. گلهاى باغ خاطره، ص 35. 40. ویژگىهایى از زندگى امام خمینى، انصارى کرمانى، ص 37 - 36، در سایه آفتاب، حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد حسن رحیمیان، ص 209، سرگذشتهاى ویژه از زندگى امام خمینى، ج 2، ص 64 - 63. 41. در سایه آفتاب، ص 187. 42. پابه پاى آفتاب، ج 4، ص 99، صحیفه دل 123. 43. روزنامه اطلاعات، شماره 21613. 44. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 174. 45. مجله نور علم، دوره سوم، شماره هفتم، ص 103، معیارهاى شناخت امام، ص 187. 46. پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 116. 47. روزنامه اطلاعات، شماره 21658. 48. سرگذشتهاى ویژه... ج 1، ص 18، گلهاى باغ خاطره، ص56. 49. مجموعه مقالات کنگره...، ص 552. 50. فصلنامه حضور، شماره 19، ص 309. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 69 |