تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,086 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,032 |
دولت جدید و رویکرد عدالت محورى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 285، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
محمدتقی رهبر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دولت آقاى دکتر احمدىنژاد با رأى اعتماد مجلس شوراى اسلامى به برنامههاى وزیران پیشنهادى استقرار و رسمیت مىیابد و اینک دولت جدید است و مسئولیتهاى سنگین و انبوهى از مشکلات، از سوى دیگر امیدها و انتظارهاى بسیارى که از دل مردم جوشیده و در شعارهاى انتخاباتى مطرح گردیده است. شعار نخستین دولت، عدالت محورى است. عدالت همان اندازه که مطلوب و جذاب است و آحاد انسانها به حکم فطرت خواهان آنند، به همان مقدار اجراى عدالت دشوار و مشکل است از آن جهت که بسیارى از انسانها که منافعشان در بىعدالتى است سر به طغیان برمىدارند، مشکل ایجاد مىکنند و عدالتخواهى با کارشکنى افراد ذىنفع روبرو خواهد شد. براى یک نظام حاکم، شعارى بالاتر از عدل نیست و افتخارى همانند اجراى عدالت براى زمامداران وجود ندارد. امیرمؤمنان (ع) در منشور سیاسى خود به مالک اشتر مىنویسد: «و ان افضل قرة عین الولاة استقامة العدل فى البلاد و ظهور مودّة الرعیة و انه لاتظهر مودّتهم الاّبسلامة صدورهم...» (نهج البلاغه، نامه 53) برترین عامل چشم روشنى زمامداران بپاداشتن عدل در شهرها و تجلى محبت و مودت رعیت است و این آشکار نمىشود جز با سلامت و آرامش دلهایشان...» امام در این سخن گرانسنگ بر چند نکته تأکید مىورزد. اول اینکه عدل و داد موجب سربلندى و افتخار دولت است. اگر دولت بتواند عدالت را در سراسر کشور بگستراند و شعاع عدالت را به دورترین نقطه که محرومان زندگى مىکنند و به خانههاى محقر و کوخهاى غبار گرفته بتاباند و دلهاى ستم کشیدگان را با نور امید نشاط بخشد، در این صورت است که روشنائى چشم، آرامش روح و عزت و حرمت براى دولت فراهم مىگردد. بنابراین دولت و کلیه عوامل آن در سراسر کشور باید هوادار و مجرى عدل باشند، و امکانات کشور را به صاحبان حق برسانند تا آنجا که آحاد مردم از امکانات اولیه و خدمات عمومى چون آب و نان، برق و گاز و مسکن و بهداشت و فرهنگ و کار و اشتغال و امنیت و رفاه برخوردار گردند و این در صورتى میسر است که بودجهها و اعتبارات به اقصى نقاط کشور هدایت شود و جامعه از رانت و امتیاز خواهى و اسراف و تبذیر و شکاف طبقاتى رهائى یافته و دیوارهاى تبعیض فرو ریزد. هر چند در طول سالهاى انقلاب اسلامى در جهت عدالت اجتماعى و خدمت رسانى به طبقات محروم کشور کارهاى ارزشمندى صورت گرفته و امروزه شاهدیم که خدمات عمومى به دورترین روستاهاى کشور رسیده است و مناطق محروم از حجاب نسیان به درآمده و توجه مسئولان و برنامهها و مصوبه به سوى کشاورزان، عشایر، کارگران و روستانشینان معطوف گردیده و از این بابت از خدمات دولتهاى پیشین باید قدردانى کرد. اما هنوز تا کعبه مقصود راه طولانى در پیش است. هنوز هم میلیونها انسان رنج دیده و زحمت کش وجود دارند که با قوت لایموت مىسازند و ماهها مىگذرد که در سفرههایشان اثرى از گوشت دیده نمىشود، هنوز هزاران زن و دختر روستائى هستند که با دستهاى پینه زده و روى داربست قالى در سرما و گرما با رنج و درد و محرومیت دست و پنجه نرم مىکنند تا فرشهاى گرانبهاى کرک و ابریشم را با نقشهاى نگارین و خیره کننده مىبافند و براى صنعت کشور افتخار مىآفرینند و در نمایشگاههاى جهانى دولتها به آن مباهات مىکنند و با عنوان هنر و صنعت ملى مطرح مىسازند که به حق چنین است، اما در همین حال همین زنان و دختران و خانواده هایشان روى موکت و گلیمهاى فرسوده زندگى مىکنند و از رفاه و بهداشت محرومند و بسیارى، از بیمارىهاى ناشى از کار و ضعف بینائى چشم رنج مىبرند و هیچ کجا مطرح نیستند. مىگویند قالى کرمان و اصفهان و تبریز و خراسان سرمایه و افتخار ایرانى است اما هیچگاه از قالى باف آنها سخن به میان نمىآید، مانند برگهاى سبز و خرم درختان که ناظران را جلب نظر مىکند اما کمتر کسى به ریشههائى که در دل خاک فعالیت دارد نمىاندیشد، ناز و کرشمهها براى مصرف کنندگان است و خون دل براى تولید کنندگان! این یکى از مظاهر بى عدالتى است و این مثال را در موارد بسیار دیگرى مىتوان آورد، آن کارگر و کشاورز و اندیشمند و محقق که هر یک در جاى خود و در کار خود قابل تقدیس و تجلیلاند اما کمتر به حساب مىآیند... هنوز روستاهائى هست که کودکان آنها از یک ورزشگاه معمولى بىبهرهاند در حالى که میلیاردها بودجههاى ورزشى و تفریحى در انحصار شهرنشیان و مرفهان قرار دارد! هزاران اثر تاریخى از مساجد قدیمى گرفته تا آثار ملى باستانى در کوشه و کنار کشور پهناورمان وجود دارد که در حال تخریب و فرسودگى و انهدامند اما میراث فرهنگى پنجاه میلیارد تومان در تهران براى یک ساختمان که آن هم دستاورد سودهاى بانک ملى است مىپردازد که رئیس جمهور محترم دستور ابطال این معامله را دادند که به حق کارى در خور ستایش است. برخى وزارتخانهها در ساختمان سازى و دکورپردازى با یکدیگر مسابقه مىدهند و طبق اخبار موثق یکى از اینها حدود هشتاد میلیارد تومان براى یک ساختمان باشکوه مىپردازد و کسى نیست بپرسد با چه حقى از نان و آب این ملت مىزنید و این ساختمانها را مىسازید یا خریدارى مىکنید؟! اگر بخواهیم از بانکها بگوئیم رشته بى پایان دارد و مجال دیگرى مىطلبد که با عنوان بانکدارى اسلامى! به عرصه تجارت و ثروت اندوزى پرداخته و با سودها و بهرههاى کلان و جریمههاى سنگین، خون افراد را مىمکند و بر حجم اندوختههاى خود مىافزایند و ساختمانهاى سى طبقه مرمر و گرانیت مىسازند که تنها در تهران دهها از این ساختمانها به چشم مىخورد و همین بانکها وامهاى میلیاردى به سوداگران پول و سود و سرمایه مىدهند در حالى که صدها هزار دختر و پسر جوان براى یک وام ناقابل ماهها معطل و سرگردانند اینها و نظائر اینها از مصادیق بىعدالتى و تبعیض است که هرگاه با آن مقابله شود و جلو سوء استفادهها و رانت خواریها و مفاسد اقتصادى گرفته شود مىتوان به چشم انداز عدالت اجتماعى امیدوار بود و گرنه نظریهپردازى و بحثهاى تکرارى نمىتواند تضمینى براى عدالت باشد. هرگاه از ولخرجىها، مهمانىهاى تشریفاتى سنگین، سفرهاى پرخرج خارجى فامیلى و خانوادگى و حزبى جلوگیرى شد و با این سرمایههاى در حال تاراج به حل مشکل فقر و بیمارى و بیکارى پرداخت و حق مردم را به مردم داد در آن صورت دولتها مىتوانند جلو ملت سرشان را بالا بگیرند و این در حالى میسر است که راه و روش اسوه عدالت خواهى امیرمؤمنان را سرمشق سازند که فرمود: به خدا اگر بیت المال در کابین زنان یعنى قباله ازدواج آنها رفته باشد به بیت المال برمىگردانم. البته مىدانیم که پیمودن این راه مشکلاتى هم دارد و غرامت آن را باید پرداخت. همه انسانها بویژه آنانکه سالها چاپیده و خورده و بردهاند و به انباشتن ثروت ملک و زمین و سپردههاى دلارى خوگرفتهاند سرو صدا خواهند کرد، تهمت خواهند زد و جوسازى خواهند نمود که دولت نباید از آن بیمناک باشد و قطعاً در چنین راهى تنها نخواهد ماند و میلیونها انسان در حمایتش خواهند کوشید. اصولاً رمز اینکه مردم به آقاى احمدى نژاد رأى دادند با همین فلسفه بود که صداى آشناى عدالت خواهى را از او شنیدند، صدائى که از اعماق جان مردم نیز به گوش مىرسد و هرگاه این سیاست پایه و دستمایه کار دولت باشد و نهادهاى قضائیه و مقننه از آن حمایت کنند بىتردید تحولى در کشور پدید خواهد آمد، انقلاب جان تازهاى خواهد گرفت و افراد رمیده و دلسرد شده دلگرم و امیدوار خواهند شد و اگر تعریفى براى اصلاحات باشد یکى از شاخههایش همین است. آنچه هشت سال از اصلاحات بگوش ملت خورد از این دستمایه تهى بود و بالاخره معلوم نشد اصلاحات چه بود و چه کرد؟! به هر حال نخستین نکته در نامه امیرالمومنین به مالک اشتر محوریّت عدالت بود که آن را مایه روشنى چشم حاکمان خواند و این براى همیشه و همه عصرها و نسلهاست و زمان و مکان نمىشناسد. نکته دوم: مودت و محبت رعیت است که این فرایند هرگز بدون علت نخواهد بود. دلهاى انسانها در دست خدا است و مقلب القلوب به هر سوى بخواهد و شایسته بداند سوق مىدهد. براى یک دولت ارزشى بالاتر از محبوبیت نیست. محبت انسانها را نمىتوان خرید جز با ایمان و عمل صالح و خدمتگزارى خالصانه بناى محبت و مودت تنها بنائى است که خلل نمىپذیرد و هرگاه میان دولت و ملت رابطه محبت حاکم باشد هیچگاه دولت احساس بىپناهى نمىکند. نظام انقلابى ما از آغاز بر این اصل استوار بوده است و هر اندازه روح خدمتگزارى بیشتر حاکم باشد دولت از پشتوانه و حمایت مردمى بیشتر برخوردار خواهد بود. امیرمؤمنان در سخنى که در صدر مقال از نظر گذشت به نکته زیبائى اشاره فرموده که این مودت و محبت نیز از دلهاى سالم تراوش مىکند. یک فرایند روانى است و قانون خاص به خود را دارد. آرامش و سلامت دلها نیز بدون عامل نیست. آنچه سامانه و آرامش دلها را فراهم مىسازد باز هم همان عدالت محورى حکومت است. هرگاه عدل و داد حاکم باشد و مردم بدانند دولت از کوچکترین حق آنان غفلت ندارد بىاختیار و بصورت طبیعى دوستدار او خواهند بود چرا که مىدانند حاکمیت از آنان غافل نیست و مىدانیم که محبت دوسویه است، به طور خلاصه: محوریت عدالت که شعار نخستین دولت است در آغاز جاذبه دلهاى مردم شد که به پاى صندوقهاى رأى رفتند و امروز چشم انتظارند آثار آن را ببینند همانگونه که دیگر شعارهاى دولت، همچون مهرورزى و خدمتگزارى عواملى هستند که یکدیگر را تکمیل مىکنند و انشاء اللّه که این انتظار و امید با شکوفائى هرچه بیشتر در عمل متجلى باشد و تجربهاى دیگر از انقلاب و ارزشهاى آن بصورت اصیل و ریشه دارتر به نمایش درآید تا ملت شیرینى عدالت و خدمت و محبت و مودت را ببیند و ارزشهاى اسلامى با عملکرد دولت جدید بیشتر در دلها تعمیق داده شود و البته این تمام مطلب نیست که مسئولیت دولت از این فراتر مىرود که عرصه فرهنگ و ارزشهاى اسلامى و احیاى آن از آنچه گفتیم با اهمیتتر است که انشاءاللّه در آینده بدان خواهیم پرداخت. پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 93 |