تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,122 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,039 |
محورهاى همبستگى ملى از نگاه قرآن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 287، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
زاده حسین مجید | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سرآغاز سخن
آن هنگام که بعثت رسول اکرم(ص) همچون آذرخشى کویر ظلمانى جامعه بشرى را پرتوافشانى نمود و سرزمین حجاز را مرکز تابش انوار تابناک وحى قرار داد، زنجیرهاى اسارت که افکار مردم را در انجماد و تحجّر قرار داده بود یکى پس از دیگرى از هم گسست و به برکت نور حق و چشمه همیشهجوشان توحید، عداوت و دشمنى رنگ باخت، دلها به هم نزدیک شد، رحمت و برکت بر انسانها بارید و بالأخره این انقلاب معنوى و تحول ملکوتى با خود، آرامش، امنیّت، الفت و حسن تفاهم را به ارمغان آورد. اساساً تعالیم اسلام به گونهاى است که اتحاد و همبستگى مسلمانان را صرفنظر از تنوع قومى، نژادى، زبانى و فرقهاى ترویج مىکند. خدایى که مؤمنان مىپرستند یکى است، شعارشان لا اله الاّ اللّه است و همه به رسالت محمدى ایمان دارند، تمامى مسلمانان قرآن را کتاب مقدس آسمانى خویش مىدانند و آن را براى تقرب به حق و بهرهمند شدن از معنویت آیاتش تلاوت مىکنند، قانون اساسى همه مسلمین در این کتاب مندرج است، همه به سوى قبلهاى واحد نماز مىخوانند، بانگ اذان همه یکى است زمان معین آنان براى روزهدارى و عبادت، ماه رمضان است، آنان روز اول شوال و نیز روز اضحى را عید خویش مىشمارند و در ماه ذیحجّه با هم در حرم امن الهى اجتماع مىکنند تا مراسم حج ابراهیمى را انجام دهند، به ساحت مقدس خاندان نبوى ابراز ارادت، مىنمایند و احترام ویژهاى براى اهلبیت پیامبر قائلاند. این موارد به خوبى مىتواند دلها را به یکدیگر پیوند دهد و روح همبستگى برادرى اسلامى را که عظمت مسلمانان را به نمایش مىگذارد، احیا نماید.(1) وحدت و همبستگى یکى از مواردى است که تداوم و پایدارى نظامها و ملتها به آن بستگى دارد، و به همین دلیل، تمامى ملل براى وحدت و همبستگى اهمیت خاصى قائل شدهاند و براى حفظ این امر خطیر برخى امور را، در فرهنگ خود مقدس و مهم شمرده و آنها را محور همبستگى خود قرار دادهاند به عنوان نمونه وقتى در تاریخ جنگهاى صلیبى که علیه مسلمانان بر پا شد دقت کنیم مىبینیم مسیحىها بهترین حربهاى که براى اتحاد خود بکار بستند دین بوده است، یا در جنگ جهانى دوم آلمانها براى همبستگى خود از عنوان نژاد برتر استفاده کردند. در این خصوص دین مبین اسلام نیز از سایر ادیان مستثنى نبوده و اهمیت خاصى براى این موضوع قائل شده است و قرآن کریم بر این نکته، نهاده است که وحدت مایه استوارى و نیرومندى و اختلاف، موجب شکست و سستى و از کف دادن قوت و قدرت است. در سوره مبارک انفال، در مقام بحث از جنگ بدر که در جریان آن شماره مسلمانان کمتر از یک سوم مشرکان بود و توشه و سلاح و آمادگى کمترى داشتند، اما سرانجام پیروزى از آن مسلمانان گشت، مىخوانیم: «و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و نزاع (و کشمکش) نکنید، که سست شوید و قدرت (و شوکت) شما از بین برود و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است.»(2) در این نوشتار بر آنیم مواردى را که از نظر قرآن کریم محور همبستگى ملى به حساب مىآید بیان نمائیم. البته قبل از ذکر این موارد براى روشن ساختن تمام جوانب موضوع از آغاز باید بدانیم که منظور از وحدت و همبستگى هرگز آن نیست که همه دیدگاههاى اعتقادى، اجتهادهاى فقهى و نظریات سیاسى مسلمانان را در قالب اجتهاد و رأیى واحد ارائه کنیم و [از بقیه دست برداریم ]بلکه مقصود اتخاذ موضعى هماهنگ در میان مسلمانان [و ملت ]است که بر بستر انگیزهها و ضرورتهاى پیشین، وحدت و همبستگى را در میان آنان تجلى بخشد. مهمترین محورهاى همبستگى از نظر قرآن از قرار زیر است: 1- توحید و یکتاپرستى ایمان به خداى یگانه و غیب و فرشتگان و کتابهاى آسمانى و پیامبران و روز واپسین، مهمترین پایگاهى است که وحدت و همبستگى جوامع مسلمان باید بر آن استوار گردد اصولاً نظریه «توحید» دیدگاهى وحدتگراست و به مثابه مرکزیت نظام تکوین و تشریع امت واحده اسلامى به شمار مىرود. یکایک آدمیان و آفریدگان تسبیحگوى خداى یکتایند و در برابر عظمت او خاضع و خاشعند. خدایى که صاحب و مالک روز جزاست و داد مظلوم از ظالم مىستاند و از ستمگران انتقام مىگیرد و در روز رستاخیز در میان مردم به عدالت رفتار خواهد کرد و در میانشان قسط به پا خواهد داشت. قرآن کریم یکى از راههاى همبستگى را پیروى از راه توحید دانسته و به آن سفارش فرموده است: «أَنَّ هَذَا صِرَ طِى مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ؛(3) این راه مستقیم من است، از آن پیروى کنید، و از راههاى پراکنده (انحرافى) پیروى نکنید، که شما را از طریق حق، دور مىسازد.» در این آیه خداوند دستور به پیروى از صراط مستقیم را داده که همان راه توحید، راه حق، عدالت، پاکى و تقواست و پیروى از غیر آن راه را باعث پراکندگى و اختلاف و نفاق مىداند. و بر همین اساس، قرآن از اهل کتاب مىطلبد که به کلمه توحید که وجه جامع و مشترک میان آنان و مسلمانان مىتواند باشد باز گردند و مىفرماید: «قُلْ یَآأَهْلَ الْکِتَبِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلِمَةٍ سَوَآءِ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیًْا؛(4) بگو: اى اهل کتاب بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم.» در این دو آیه، قرآن کریم مفهوم وحدت و همبستگى مسلمانان و حتى مسلمانان با سایر ادیان الهى را تنها در این چارچوب و با این تفسیر و تبیین پذیرفته است، چرا که از نظر اسلام صرفاً به اجتماع مسلمانان و اتفاق آنان بر هر مسألهاى نباید دل خوش بود بلکه آنچه در این عرصه اهمیت فراوان دارد اتحاد و اتفاق آنان، «در خدا» و «براى خدا» و «در راه خدا» است. رسول اکرم(ص) پس از مهاجرت به مدینه و پذیرش رهبرى مردم، منشور اساسى - که به صحیفه یا قانون اساسى مدینه موسوم است - براساس تعالیم قرآن کریم تدوین فرمود و با پیمان و میثاقى قبائل مختلف آن نواحى را به هم پیوند داد و امت واحدى تشکیل شد که محور آن به جاى ملیّت و نژاد، ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح بود.(5) مقام معظم رهبرى نیز علاج دردهاى کهنه دنیا و زخمهاى بشریت را بازگشت به خدا مىداند و مىفرماید: «امروز علاج دردهاى کهنه دنیا و زخمهاى بشریت، بازگشت به خداست (فِرُّوا اِلىَ اللّهَ) باید به خدا برگردند، بشریت باید با خدا و ایمان و معنویت آشتى کند کسانى که انسانها را عمداً از معنویت و ایمان و توجه به خدا دور کردند، این نتیجه کار آنهاست. چیزهایى است که براى بشریت پیش مىآید، یک روز در این گوشه دنیا، یک روز در آن گوشه دنیا، باید به خدا و معنویت برگردند. علاج دردهاى بشریت، توجه به خدا و بازگشت به ایمان است. امروز این خلأ را وجدانهاى پاک در همه جاى دنیا احساس مىکنند.»(6) مطلب دیگر در اهمیت و محوریت توحید اینکه خداوند خطاب به پیامبر خود چنین مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْءٍ؛(7) آنها که آئین و مذهب خود را پراکنده کردند و به دستههاى مختلف تقسیم شدند در هیچ چیز با آنها ارتباطى ندارى و آنها نیز هیچ گونه ارتباط با مکتب تو ندارند.» زیرا مکتب تو، مکتب توحید و صراط مستقیم است و صراط مستقیم و راه راست همواره بیش نمىباشد. در این آیه خداوند متعال، این حقیقت را که توحید محور و اساس اسلام و اسلام، آئین وحدت و یگانگى است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگى بیزار است با تأکید تمام بازگو مىکند و به پیامبر مىفرماید برنامه و کار تو هیچ گونه شباهتى با افراد تفرقهانداز ندارد چون توحید نه تنها یکى از اصول اسلام است بلکه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامههاى آن بر محور توحید دور مىزند، توحید روحى است در کالبد همه تعلیمات اسلام، توحید جانى است که در پیکر اسلام دمیده شده است. و امام امت(رضواناللّه تعالىعلیه) در اینباره مىفرماید: «این اسلام بود که همه را با هم مجتمع کرد و این اسلام بود که شما را پیروز کرد و این اسلام است که سعادت همه انسانها را تأمین مىکند.»(8) 2- قرآن «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ؛(9) و به ریسمان الهى چنگ زنید و پراکنده و متفرق نشوید.» در این آیه «حبلاللّه» به قرآن و اهلبیت تفسیر شده و محور همبستگى قرار داده شده است و به مسلمانان دستور مىدهد که با تمسک به این دو به وحدت امت اسلامى تحقق بخشند. امام خمینى پیامآور راستین مکتب قرآن در عصر کنونى نیز در این باره فرمودهاند: «ملتها و دولتها اگر بخواهند به پیروزى و هدفهاى اسلامى به تمام ابعادش که سعادت بشر است برسند، باید اعتصام به حبل اللّه کنند، از اختلافات و تفرقه بپرهیزند و فرمان حقتعالى را اطاعت نمایند»(10) قرآن کریم قانونى است که در آن اختلافى نمىباشد و خود بیان کننده و روشن کننده اختلافها مىباشد «وَ مَآ أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِیهِ؛(11) ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها روشن کنى.» در این آیه یکى دیگر از فلسفههاى بعثت پیامبر(ص) بیان شده است تا روشن شود که اگر اقوام و ملتها، هوى و هوسها، سلیقههاى شخصى خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمائى پیامبران بزنند، اثرى از این گونه اختلافات، خرافهها چیزى باقى نخواهد ماند. و پیامبر نیز براى بیان و روشن ساختن این اختلافات و راهنمائى مردم از کتاب خدا، قرآن کریم بهره مىجسته است. زیرا این کتاب خداست که وسوسههاى شیطان را از دل انسان مىزداید، پردههاى فریبنده نفس اماره و شیطانصفتان را از چهره حقایق کنار مىزند، خرافات و جنایاتى که در زیر ماسکهاى فریبنده پنهان شده آشکار مىسازد و اختلافاتى را که در سایه هوى و هوس پدید آمده بر مىچیند و به قساوتها پایان مىدهد و نور هدایت و رحمت را در همه جا مىپاشد و وقتى که چنین شد وحدت و همبستگى در جاى، جاى جامعه اسلامى ایجاد مىشود. رهبر معظم انقلاب فاصله گرفتن از قرآن را باعث مواجه شدن با مشکلات متعددى دانسته و مىفرماید: «امت اسلامى زمانى به برکت عمل به قرآن، سرآمد علم، عزت، اخلاق، معنویت بود، اما امروز به دلیل فاصله گرفتن از قرآن با مشکلات متعددى از جمله نداشتن وحدت کلمه و استقلال، پیشرو نبودن در عرصههاى علمى و مدنى و اعمال سلطه از جانب قدرتهاى زورگو مواجه است.»(12) و در جاى دیگر پیروزى مردم ایران را از برکات قرآن دانسته و مىفرماید: «ملت ایران به برکت قرآن توانست از سلطه قدرتهاى شیطانى رهایى یابد و جوانهاى خود را در مسیر پیشرفت و ترقى قرار دهد.»(13) از جمله شیوههایى که قرآن کریم براى ایجاد وحدت و همبستگى بکار برده تأکید آن بر اهمیت حیاتى وحدت و بر ثمرات و تأثیر مثبت آن بر جامعه اسلامى است و این بحدّى است که همبستگى جامعه را براى مردم به صورت یک هدف در مىآورد. قرآن به برادرى، صمیمیّت و پرهیز از اختلافات تفرقه و عوامل دیگر همبستگى تأکید فراوان کرده است و با پیروى از نظام قرآنى مىتوان به آسانى به هدف وحدت و همبستگى ملى، جامه عمل پوشاند و بنیانگذار نظام مقدس جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى (ره) یز با تأسى از قرآن بر ایجاد وحدت در جامعه تأکید فراوان داشته و مىفرماید: «لازم است برادران ایرانى و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در اجتماعات اهل سنّت حاضر شوند.»(14) 3- اطاعت از پیامبر و اهلبیت(ع) مسأله اطاعت از پیامبر و پایبندى به اوامر و تعالیم و احکام آن حضرت و پیروى از تصمیمات و دستورهاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى، ادارى و قضایى حضرت، موضوعى است که در تحقق بخشیدن به وحدت جامعه و همبستگى مسلمانان نقش بسزائى دارد و آثار روحى و معنوى بسیارى بر آن مترتب است چرا که خداوند متعال در مورد پیامبر فرموده است: «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى؛(15) و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست.» از اینرو، اطاعت از او در حکم پیروى از خداوند و ایمان به او ایمان به رسالت الهى است، چون جانشینى خداوند در زندگى مادى، در واقع از آن اوست «مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَآ أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا؛(16) کسى که از پیامبر اطاعت کند خدا را اطاعت کرده، و کسى که سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستادیم.» و در جاى دیگر اطاعت از فرمان خداوند و اطاعت از پیامبر را مایه پیروزى و همبستگى دانسته است و مىفرماید: «وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ؛(17) و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و نزاع (و کشمکش) نکنید، که سست شوید و قدرت و (شوکت) شما از میان برود.» رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمى خامنهاى نیز معیار و محور وحدت را وجود مقدس پیامبر(ص) دانسته و مىفرماید: «معیار و محور وحدت که جمهورى اسلامى ایران، دنیاى اسلام را به آن فرا مىخواند، وجود مقدس نبىاکرم(ص) و یاد و نام آن بزرگوار است.»(18) و در جاى دیگر مىفرماید: «برخى اختلافات قومى، مذهبى و سیاسى به طور طبیعى در جهان اسلام وجود دارد که مىتوان با تکیه بر تعالیم پیامبر خاتم بر آنها غلبه کرد.»(19) 4- حفظ روابط عاطفى میان رهبرى و مردم از مزایاى فوقالعاده اخلاقى پیامبر(ص) که از صفات مهم در رهبرى و باعث همبستگى ملى است، مسأله گذشت و نرمش و انعطاف در برابر مردم است. خداوند متعال مىفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ؛(20) و به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند» شخصى هم که در مقام رهبرى یا مسئولیتى قرار گرفته اگر بخواهد در مسئولیتى که به او سپردهاند، موفق شود باید به پیامبر اکرم(ص) اقتدا کند و با مردم با محبت و مهربانى رفتار نماید که در غیر این صورت اگر خشن و تندخو و غیرقابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد در برنامههاى خود با شکست مواجه خواهد شد و مردم از دور او پراکنده مىشوند. و در جاى دیگر درباره مهربانى پیامبر با مردم چنین مىفرماید: «لَقَدْ جَآءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ؛(21) به یقین رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.» و مقام معظم رهبرى نیز همه مسئولان را به داشتن چنین صفتى سفارش مىکند و مىفرماید: «فلسفه وجودى مسئولان نظام، خدمت به مردم است و همه مسئولان و مدیران کشور در هر رده و مقامى باید با مردم همچون پدرى مهربان برخورد کنند و در راه خدمت به آنان، آرام و قرار نداشته باشند تا ملت، لذت کارهاى بزرگ انجام شده در دوران انقلاب را احساس کند.»(22) اخلاق پسندیده، رفتار نیک، مهربانى، صبر و استقامت، تحمل و بخشش، همه جزء راههایى است که مىشود با آنها وحدت و همبستگى ایجاد کرد که خداوند متعال پیامبر اکرم(ص) را که اسوه تمام رهبران و ملتهاست به انجام آنها دستور داده است. ائمه معصومین(ع) به روشنى بر ضرورت انجام وظیفه احترام و اهتمام حاکم و امیر نسبت به مردم و زیردستان تأکید کردهاند و این تأکید را در درجه عالى مىتوان در سیره خلافت امام على(ع) ملاحظه نمود. همچنین این تأکید در قالب نصیحت و پند امامان به والیان و کارگزاران آنان دیدنى است. شاید یکى از جالبترین این نمونهها، نامههاى امام على(ع) به مالک اشتر نخعى و دیگر نامههایى باشد که به سوى والیان خویش فرستاده و بخشى از آنها در کتاب گرانقدر نهجالبلاغه گرد آمده است. در وصیّت امام على(ع) به فرزندش محمد بن حنفیه مىخوانیم: «به تمامى مردم نیکى کن همانطور که دوست دارى به تو نیکى کنند، براى آنان آنچه را بپسند که براى خود مىپسندى، نیز آنچه را براى خود زشت مىشمارى براى آنان زشت بدار، خوى خویش با مردم نیکو کن چندان که هر گاه از نظر آنان غائب شوى دلشان برایت تنگ گردد و چون بمیرى بر تو بگریند و بگویند «انّا للّه و انّا الیه راجعون» و از آنان مباش که مردم هنگام مرگشان بگویند: «الحمدللّه ربّ العالمین» بدان که پس از ایمان به خداوند اساس و رأس عقل مدارا با مردم است.»(23) 5- موازین اخلاقى از دیدگاه اسلام، رعایت موازین اخلاقى، بطور کلى اصل اساسى و مهمى است که در کنار مسائل گوناگون عقیدتى و روابط اجتماعى و سیاسى و براى دستیابى انسان به تکامل جمعى و فردى در دنیا و آخرت باید مدّنظر قرار گیرد. فراتر از این مىگوئیم اصولاً محتواى کلى تعالیم اسلامى، محتوایى اخلاقى است. حضرت رسول اکرم(ص) در این زمینه مىفرماید: «انّما بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق؛ من برانگیخته شدهام که فضیلتهاى اخلاقى را به اوج برسانم» روى این اصل، قرآن کریم هنگام بحث از مسائل اخلاقى نه تنها از روابط آدمى با همنوعان خود سخن گفته بلکه روابط او را در همه زمینهها، مورد توجه قرار داده است. از اینرو، دریافتنى است که موازین اخلاقى، بسترى مهم جهت برپائى وحدت اسلامى است. علاوه بر این، قرآن کریم بطور کلّى از نقش اخلاق در پدیدار شدن وحدت و بطور خاص از شاخصههاى روابط حاکم بر جامعه سخن گفته است. اینک آنچه مدنظر است شاخصههایى کلى از موازین اخلاقى است که در ارتباط با موضوع وحدت و همبستگى ملى و اسلامى نقشآفرین است در زیر از این شاخصهها گفتگو مىکنیم. الف: پایبندى به عهد و پیمان قرآن کریم به طور کلى بر ضرورت وفاى به عهد و پایبندى به میثاق، در همه زمینهها تأکید کرده است با این همه پافشارى قرآن بر این اصل، در روابط اجتماعى و سیاسى حتى در مقابل دشمنان - مسلمانان و مؤمنان جاى خود دارد - به عنوان مسألهاى بنیادین، بیشتر است این بدان معناست که رعایت جنبههاى اخلاقى در حفظ و بقاى وحدت جامعه نقشى اساسى بازى مىکند. خداوند متعال در سوره توبه بعد از تعیین مدّت براى مشرکان مىفرماید: «إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیًْا وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ؛(24) مگر کسانى از مشرکان که با آنها عهد بستید، و چیزى از آن را در حق شما فروگذار نکردند و احدى را بر ضدّ شما تقویت ننمودند پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم بشمرید زیرا خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.» در این آیه خداوند پیمان مشرکانى که بر خلاف پیمان خود کارى انجام ندادهاند محترم شمرده است. و در جاى دیگر بعد از سفارش به وفا به عهد خدا، نقض عهد را به زن سبکمغز تشبیه کرده که پشمهاى تابیده خود را وامىتابد آنجا که مىفرماید: «همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشمهاى تابیده خود را، پس از استحکام، وامىتابد در حالى که سوگند (و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار مىدهید، به خاطر اینکه گروهى، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است (و کثرت دشمن را بهانهاى براى شکستن بیعت با پیامبر مىشمرید). خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش مىکند و به یقین روز قیامت، آنچه در آن اختلاف داشتید براى شما روشن مىسازد.»(25) ب - امر به معروف و نهى از منکر پروردگار متعال در بسیارى از آیات به امر به معروف و نهى از منکر سفارش کرده است و امر به معروف و نهى از منکر در حقیقت به منزله یک پوشش اخلاقى - اجتماعى براى محافظت جمعیت است. زیرا اگر مسأله امر به معروف و نهى از منکر در میان نباشد عوامل مختلفى که دشمن بقاى «وحدت و همبستگى اجتماعى» هستند همچون موریانه از درون، ریشههاى اجتماع را مىخورند و آنرا از هم متلاشى مىسازند، بنابراین حفظ همبستگى ملى بدون نظارت عمومى صالحان ممکن نخواهد بود. و خداوند متعال عمل به آن دو را یکى از صفات مؤمنان دانسته و مىفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ؛(26) مردان و زنان با ایمان، ولىّ (یار و یاور) یکدیگرند امر به معروف و نهى از منکر مىکنند.» و در آیه 108 سوره توبه خداوند یکى از صفات منافقان را تفرقهافکنى دانسته که براى عملى ساختن این عمل زشت خود (تفرقه افکنى) از عکس امر به معروف و نهى از منکر استفاده مىکنند و مىفرماید: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ؛(27) مردان و زنان منافق، همه از یک گروهند، آنها امر به منکر و نهى از معروف مىکنند.» همچنانکه در آیات به این دو فریضه اهمیت داده شده است در روایات زیادى هم اهمیت این دو بیان شده و در روایتى از امام باقر(ع) از آن به عنوان فریضه بزرگ یاد شده که دیگر واجبات در سایه آن اقامه مىشود. امام باقر(ع) چنین مىفرماید: «امر به معروف و نهى از منکر دو فریضه بزرگ الهى است که بقیه فرائض با آن دو بر پا مىشود و بوسیله این دو، راهها امن مىگردد، و کسب و کار مردم حلال مىشود، حقوق افراد تأمین مىگردد، و در سایه آن زمینها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته مىشود، و در پرتو آن همه کارها رو به راه مىگردد.»(28) آنچه از آیات و روایات بدست مىآید این است که امر به معروف و نهى از منکر یکى از محورهاى همبستگى است زیرا از دشمنان نمىشود انتقام گرفت مگر با اتحاد و همبستگى و دین سالم نمىماند مگر با اقامه فرائض و غیر این موارد که جامه عمل پوشیدن همه آنها را امام(ع) فقط در سایه امر به معروف و نهى از منکر مىداند. و خداوند متعال مىفرماید: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛(29) شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاید (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید.» در این آیه خداوند متعال بهترین امت بودن را امر به معروف و نهى از منکر دانسته و جماعتى را امت گویند که ما بین اعضا و افراد آن یک همبستگى و وحدتى داشته باشد که در آیه مذکور سبب این اتحاد را امر به معروف و نهى از منکر و ایمان به خدا دانسته که اگر این سببها از بین برود اولاً این امت اتحاد خود را از دست داده و همبستگى آنها از بین مىرود. ثانیاً فضیلت این امت از بین خواهد رفت. همه اینها نشانگر اهمیت و محوریت امر به معروف و نهى از منکر در همبستگى مىباشد. مرکز فرهنگ و معارف قرآن پاورقی ها:پىنوشتها: - 1) یادداشتهاى شهید مطهرى، ج 1، ص 202 - 217.2) انفال/ 46.3) انعام/ 153.4) آل عمران/ 64.5) سیره ابن هشام، ج اول، ص 501.6) جمهورى اسلامى، 28 / 6 / 1380.7) انعام/ 159.8) در جستجوى راه امام از کلام امام،دفتر 15، ص 129.9) آل عمران/ 103.10) در جستجوى راه امام از کلام امام، دفتر 15، ص 152.11) نحل/ 64.12) جمهورى اسلامى، 7 / 7 / 1382.13) همان.14) پیام امام خمینى، 29 / 5 / 58.15) نجم/ 3 و 4.16) نساء/ 80.17) انفال/ 46.18) جمهورى اسلامى، 7/2/1384.19) همان.20) آل عمران/ 159.21) توبه/ 128.22) انتخاب، 16 / 5 / 1382.23) وسایل الشیعه، ج 8، ص 541.24) توبه/ 4.25) نحل/ 92.26) توبه/ 71.27) توبه/ 67.28) وسائل الشیعه، ج 11، کتاب امر به معروف، باب 1، حدیث 6، ص 395.29) آل عمران/ 110. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 86 |