تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,137 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,052 |
همبستگى نیاز همیشگى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 287، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
زواره غلامرضا گلى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اشاره
در آغاز سال جارى مقام معظم رهبرى حضرت آیة اللّه العظمى خامنهاى طى بیاناتى فرمودند: «همبستگى و اتحاد ملت، مشارکت عمومى و اعتصام به ایمان الهى مهمترین سلاحهاى ملت ایران براى خنثى سازى توطئهها و تمهیدات دشمن هستند.»(1)آن رهبر فرزانه سال 1384 را در پیام نوروزى خویش به نام «سال همبستگى ملى و مشارکت عمومى» نامیدند. در واقع این ویژگى از ضرورتهاى اساسى مىباشد و بدون شک حضور معنادار و توأم با بصیرت و معرفت مردم در صحنههاى تأثیرگذار سیاسى، فرهنگى و اجتماعى مىتواند تحولاتى امید بخش، نوید دهنده و پربار براى سرزمین ایران رقم بزند. برخى تهدیدهاى خارجى، فشارهاى استکبارى، تحریکات دشمنان اسلام و قرآن چالشهاى حساسى هستند که همبستگى ملى را به منزله ضرورتى اجتنابناپذیر و غیر قابل اغماض در سطح کشور مطرح مىنماید و این همان نکته ارزشمندى است که رهبرى انقلاب در آغازین روزهاى سال جارى بدان اشاره نمودند. واقعیت این است که مجموعههاى فشارهاى متزاید خارجى و برخى نگرانىهاى داخلى تنها در برابر دژ استوار و سدّ آهنین همبستگى ملى برطرف مىگردند و زایل مىشوند. در صورت تحقق این رویداد سیاسى - اجتماعى بسیارى از مشکلات و موانع رفع گشته و از عقبههاى متعددى که پیش روى امت مسلمان است، بدون هیچ گونه عارضهاى عبور خواهیم کرد واینجاست که نگرش حکیمانه و دقت نظر و همه جانبه نگرى مقام معظم رهبرى نقش پویا و روشنگرانه خود را مشخص مىسازد. همبستگى ترجمان دیگرى از همدلى، همراهى و وفاق ملى است و البته اتحاد میان مردم و مسؤولان در میان خود و با یکدیگر هنگامى بدست مىآید که اهداف مشترکى در میان باشد میزان اهمیت و نقش تعیین کننده این اهداف واحد باید در درجهاى باشد که همگان براى عملى ساختن آن با رغبت درونى و انگیزههاى عالى و با فداکارى و عبور کردن از منافع فردى، انحصارى و شخصى بکوشند. گستره این هدف والا در نخستین گام براى مردم ایران امنیت، سلامتى مادى و معنوى و امیدوارى و چشم اندازى آرام بخش به ارمغان مىآورد و در مراحل بعدى مىتواند به جهان اسلام و مظلومان عالم سرایت کند و از این جهت همگان اعم از مردم، مسؤولان نهادهاى عمومى و خودجوش، مراکز علمى و فرهنگى، نشریات و جراید وظیفه دارند براى تحقق این هماهنگى ملى شرایط لازم و مقدمات مورد نیاز را فراهم آورند و در جهت رفع دشوارىها و موانع آن ساعى باشند و حرکت به این سمت و کاربردى نمودن پیام حکیمانه رهبر معظم انقلاب مىتواند خود حماسهاى عالى،درخشان و مترقى را بیافریند که دشمنان را در هالهاى از یأس فرو ببرد و توطئههاى استکبارى و نقشههاى بیگانگان را خنثى سازد. بدیهى است همستگى ملى نیاز مستمر جامعه ماست و به مقطع خاصى اختصاص ندارد. وفاق ملى از واقعیت تا حقیقت همبستگى یا وفاق ملّى نوعى انسجام هدفدار اجتماعى است که تمایلات درونى افراد و گرایشهاى ذهنى جهتدار مىتواند در بوجود آوردن آن مؤثر باشد.(2) برخى منابع پژوهشى در فلسفه اجتماعى، همگونى را استقرار همبستگى نزدیکتر میان اعضاى جامعه مىدانند. در واقع این فرایند به سوى متحد نمودن اقشار مردم گام برمىدارد و مىکوشد بر اساس نظمى که اکثریت مىپذیرند آن را استوار سازد.(3) متحد نمودن جامعه بیش از هر چیز باید به تضادهایى که در آن تجزیه و تفرقه ایجاد مىکنند، پایان دهد و تحرّکات نفاق برانگیز را خنثى نماید. البته افراد سازنده همبستگى که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند نباید از همسایگان و همنوعان خویش جدا بمانند و از رابطه با آنان محروم باشند بلکه باید مناسبات خویش را با هم گسترش دهند و این همدردى و هم زیستى متقابل خود قادر است به تضادهاى اجتماعى که فرساینده است و خشونت، توحّش و خونبارى ببار مىآورد پایان دهد. ناگفته نماند که جامعه بدون تلاش، مبارزه، مقاومت و پایدارى نمىتواند آفات و علف هرزها را محو کند، هر یک از آحاد اجتماعى باید بطور جدّى ارزشهاى مقدس، فضیلتهاى اخلاقى، انسانیّت و وجدان را جاى انگیزههاى فردى بنشانند و در این جهت استقامت و بردبارى از خود نشان دهند. امیدوارى به هماهنگى و شکوفا شدن در یک جمعى که مبانى اعتقادى اصالت دارند به اقتدار جامعه و استقلال واقعى آن کمک مىکند، بدیهى است در این راستا باید واقعیتها را در نظر گرفت، برخى تصور مىکنند رفاه، وفور ثروت و در دسترس بودن امکانات عمومى، آسایش و فراغت، در ایجاد همبستگى مؤثرند و این امور، ناملایمات جامعه را مىزدایند و زندگى آرام و هموارى پدید مىآورند امّا واقعیتها این نظر را تکذیب مىکنند چه بسا که توسعه و ترقّى مادى و وفور نعمتها سطح توقعات را بالا ببرند و همین وضع در اتحاد جامعه انشقاق ایجاد کند، از دیدگاه اسلام چه بسا که لطف الهى در لباس سختىها آشکار گردد ولى امکان دارد چنین عطوفت آسمانى اثر بخش نباشد و دلها را براى تسلیم به حق نرم ننماید و در این حال دشوارىها جاى خود را به آسایش دهند و محرومیتها به نعمتها مبدّل شوند امّا در این شرایط فراوانى نعمت نه از باب رحمت الهى بلکه از باب قهر و خشم خداوندى است. غوطه ورشدن در رفاه و لذات دنیوى، دلها را به خواب غفلت مىکشاند و مقدّمات عصیان و گناه را فراهم مىسازد و بدین ترتیب جامعه گام به گام به سوى سرنوشت زیان بار و تیره خویش نزدیک مىشود و هنگامى که ظلمت، فساد و خلاف بر جامعه استیلا یافت عذاب الهى نازل مىگردد و مردم به مکافات سرپیچى و ناسپاسى خود دچار مىشوند قرآن مىفرماید: «ثمّ بدّلنا مکان السیئة الحسنة حتى عفوا وقالوا قد مسّ آباءنا الضّراء و السّراء فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون؛(4) سپس آن سختىها را به آسایش و خوشى مبدّل نمودیم تا به کلّى حال خویش را فراموش کرده و گفتند آن رنج و سختى و هم خوشى بعد از آن به پدران ماهم رسید، ماهم بناگاه آنان را به کیفر اعمالشان عقاب کردیم در حالى که غافل بودند.» پس این که عدهاى عقیده دارند فراوانى به خودى خود همگونى اجتماعى کاملى ایجاد مىکند و برخى مکاتب مادى آن را شرط هم بستگى مىدانند، درست نمىباشد به علاوه اگر این وفور امکانات طبق قاعده عدالت اجتماعى که قرآن بر آن تأکید دارد توزیع نشده باشد بر شکافهاى اجتماعى مىافزاید و زمینههاى نفاق، خلاف و زندگى طبقاتى را که ضد همبستگى است فراهم مىسازد. همچنین در جوامع اروپایى ما شاهد توسعه، ترقى مادى و گسترش امکانات و فراوانى ابزارهاى رفاه طلبانه هستیم ولى واقعیت این است که در این کشورها وفاق اجتماعى فوق العاده ضعیف است و امنیت واقعى و آرامش راستین براى مردم فراهم نشده و آنان در موجى از نگرانى و ناراحتى بسر مىبرند و این عوارض آنان را از همگونى و اتّحاد واقعى دور مىکند. اختلاف اساسى میان ثروتمندان و طبقات متوسط فقیر بیش از پیش در اروپا هویدا شده و تضادها را تشدید کرده است، همچنین وقتى احتیاجاتى را ارضاء کردهاند بدلیل غوطهور گردیدن در فراوانىهاى مادى و رفاهى مردم طالب امورى هستند که نه تنها واقعیت ندارند بلکه تضادهاى اجتماعى را گسترش مىدهند، در واقع با این وضع به جاى زنده نمودن انگیزههاى مثبت و حس نوع دوستى در میان مردم، امیال شخصى آنها را که با الزامهاى اجتماعى در تعارض است احیاء نمودهاند(5) و چون قادر نمىباشند این وضع را فروبنشانند محرومیتها را توسعه مىدهند و امتیازاتى را بوجود مىآورند که با نظام ارزشى، اخلاقى و حقوقى مغایرت دارد. روان شناسان عقیده دارند پیشرفتهاى مادى بدون در نظر گرفتن توانایىهاى روحى و رفتارى کاملاً مخالف عمیقترین نیازهاى انسان است، از این رو فراوانى امکانات که افراد را از کارکردن و کوشش فکرى و علمى آزاد مىنماید به ایشان اجازه مىدهد از این تناقض بهتر آگاه شوند و به طرز ژرفترى رنج ببرند بنابراین رشد ناخوشىهاى رفتارى، پیدایش برخى کج روىهاى اجتماعى، توسعه بیمارىهاى عصبى، لذّت نبردن واقعى از زندگى، کاستىهاى غیر قابل اغماض جوامع پیشرفتهاند که در مسیر ترقّى، عدالت ، فضیلت و عطوفت را فراموش کردهاند.(6) اهتمامى آسمانى یکى از حقایق مسلّم که نه تنها مسلمانان بلکه دیگران در موردش اتفاق نظر دارند این است که اسلام دین همبستگى، فراگیرى و همگونى همه جانبه است، متون دینى یعنى قرآن و حدیث و نیز سیره رسول اکرم(ص) و ائمه هدى(ع) گویاى این حقیقتاند. زمانى که در شبه جزیره عربستان نور الهى در دلها و جانها پرتو افکند و رسول خدا(ص) همچون آذرخشى با بعثت خویش کویر منحط و خفقان گرفته انسانیت را پرتو افشانى نمود، آن حضرت از افرادى با دلهاى پراکنده چنان امّتى بنانهاد که هیچ قدرتى توان ضربه زدن به آن را نداشت، روح عدالت، مساوات و مؤاسات در آنان زنده شد. فداکارى و جانبازى مشى این جامعه گردید. عوامل خودبینى، خودمحورى و علائق شخصى از میانشان رخت بربست و همه به رشته استوار الهى آویخته شدند.روى آوردن به یکتاپرستى و پیروى از رهبرى پیامبر و روىکرد نشان دادن به آیینى که بین فطرت انسانى و خداى جهانیان پیوند برقرار مىکند و پیاده نمودن تعالیم آسمانى اسلام در زندگى فردى و اجتماعى، تمامى آدمیان را که داراى نژادها، قیافهها و گرایشهاى ملى و قبیلهاى بودند و در آتش جهل و خرافات و ستم و گژاندیشى مىسوختند، گردهم آورد و از آنان امّتى واحد بوجود آورده البته رسول خدا(ص) براى رسیدن به چنین هدف والایى تمامى توان خویش را بکار گرفت و ناگوارىها و رنجهاى فراوانى را تحمل کرد تا از این همه گوناگونى و تفرّق، جامعهاى واحد ساخت و انسان هایى با خاستگاههاى متنوع را با یکدیگر همبسته نمود، زیرا باورآن حضرت بر این اصل استوار بود که این پیوستگى اجتماعى، مسلمین را براى رسیدن به راه سعادت و خنثى کردن نقشههاى دشمنان و حیلههاى ابرقدرتهاى آن زمان بیمه مىنماید. در واقع بزرگترین نعمتى که به مسلمانان ارزانى داشته شد همین الفت قلبها و نزدیک شدن دلهاى آنان به یکدیگر بود، قرآن در اینباره مىفرماید: «واذکروا نعمت اللّه علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخواناً؛(7) نعمتى را به یاد آورید که خدا به شما عطا کرد. آن هنگام که با یکدیگر در عناد بودید و خدا میان شما پیوند برقرار کرد و با موهبت او با هم برادر شدید. کلام وحى در جاى دیگر یادآور مىشود: و الّف بین قلوبهم لو انفقت ما فى الارض جمیعاً مّا الّفت بین قلوبهم ولکن اللّه الّف بینهم انّه عزیز حکیم؛(8) اوست که بین دلهاى آنان تألیف برقرار کرد، اگر هر آنچه را که در زمین است خرج مىکردى، قادر نبودى دلهاى آنها را با هم پیوند دهى ولى خداوند میان ایشان الفت ایجاد نمود که عزیز حکیم است. آنان که به اوضاع اجتماعى و روحیه افراد لجوج و کینه توز عصر جاهلیت آشنایند به خوبى آگاهى دارند که چنین عداوت هایى به وسیله مال و ثروت و جاه و مقام از بین نمىرفت و تنها عاملى که مىتواند آن آداب زشت و کینههاى کهنه و ریشه دار را محو کند ایجاد یک دگرگونى در اندیشهها و جان هاست، آن چنان تحولى که نگرش اشخاص را عوض نماید و در سطحى بسیار بالاتر از آنچه بودند قرار گیرند به گونهاى که اعمال گذشته در نظرشان پست و ابلهانه جلوه کند و به دنبال این معرفت دست به یک خانه تکانى در اعماق وجود خود زده و زبالههاى قساوت و انتقام جویىهاى خونین و تعصبهاى قبیلهاى را بیرون بریزند و این کارى است که از ایمان و خداپرستى واقعى برمىآید. این قانون، اختصاص به مسلمانان صدراسلام ندارد و روى آوردن به رفاه مادى، تشویشهاى دنیایى، کنگرهها و کنفرانسها قادر نخواهند بود قلوب مسلمین را به هم نزدیک کنند بلکه باید شعلهاى در دلها افروخته شود تا همبستگى ملى بدست آید. تربیت دینى و پرورشهاى پرمایه اخلاقى که با تزکیه درونى و رها ساختن انسان از چنگ نفس پرستى توأم است و نیز اعراض از رذایل و رویکرد نشان دادن به فضیلتهاى معنوى چنان روحیهاى ایجاد مىکند که آدمى را از حصار خودیت بیرون مىآورد و زمینه را براى پیوستن او به اقیانوس خروشان جامعه ارزشى مهیّا مىکند به نحوى که او تمامى تلاشهاى خویش را در این جهت بکار مىگیرد که اولاً چنین همبستگى مخدوش نگردد ثانیاً دلش براى کوچکترین ناگوارى که براى برادر مسلمانش اتفاق مىافتد، به درد مىآید و براى رفع این نگرانى لحظهاى آرام نمىگیرد. انقلاب اسلامى ایران که در امتداد خیزشهاى مذهبى، از صدر اسلام تاکنون، مىباشد به برکت همین همبستگى و الفت دینى به پیروزى رسید، اتکا به ایمان و توجه به تعالیم عالى اسلام مردم را با دست خالى بر قواى شیطانى، غلبه داد. امام خمینى(ره) در این باره فرمودهاند: «براى این که ملّت، اسلام را مىخواست و مردم یک صدا مىگفتند...ما سلسله پهلوى نمىخواهیم، از این جهت نهضت پیش برد و مطلبى را که تمام متفکرین و سیاسیون محال مىدانستند با اراده الهى تحقق پیدا کرد.»(9) امام در پیامى از مردم مىخواهند: «همین طور که حس انسانیت و اسلامیت آنها بیدار شد، آن را بیدارتر نگه دارند و نگذارند این شعله الهى خاموش شود، تمسّک به اسلام، حبل المتین اسلام در قرآن کریم و امام عصر بکنند و با هم و با همّت والاى خود تمام مشکلات را حل کنند.» و در جمع علماء و روحانیان مشهد تأکید کردهاند: «همانطورى که با هم بودید دلها با هم یکصدا بودند، از حالا به بعد هم این معنا را حفظ کنید وقتى که شما دلهایتان با هم صاف باشد دستها، دست واحد باشد، دست خدا هم با شماست.»(10) و در جمع کارکنان بهدارى و بهزیستى آذربایجان شرقى امام رمز پیروزى را این همبستگى مىدانند: «اگر این انسجامى که ملت پیدا کرد و گروهها باهم جمع شدند همه با هم شدند، آنهایى که دور از هم بودند بهم نزدیک شدند... اگر این را نگهاش داریم یک ملت پیروزى هستیم که دیگر نمىتوانند این ریشههاى فاسد کارى انجام دهند.»(11) اهل بیت و همبستگى عمومى حضرت على(ع) به پیروى از روش رسول اکرم(ص) براى دستیابى به یکپارچگى جامعه به مدت 25 سال آن چنان صبر و پایدارى را پیشه خود نمود که گویى خار در چشم و استخوان در گلو داشت. آن حضرت حاضر گردید رنجها و تألمات فراوانى را پذیرا گردد که مبادا زخمى بر پیکر واحد مسلمین وارد گردد و الفت مؤمنین مخدوش شود. ایشان تأکید مىفرمایند که همواره همراه جمعیت اسلام باشید که دست خدا با آنان است و از پراکندگى اجتناب کنید که انسان تکرو خوراک شیطان است همچون گوسفندى تنها که طعمه گرگ مىشود.(12) و در نامهاى خطاب به مالک اشتر مىفرمایند: من اول دست خود را پس کشیدم تا دیدم گروهى از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودى آیین محمّدى فرا مىخوانند پس نگران آن شدم که اگر به یارى اسلام و مسلمین برنخیزم شکاف یا انهدام در اسلام خواهم دید که مصیبت آن از فوت خلافت چند روزه افزونتر است.(13) امام مظلومان در جایى مىفرمایند: شما نیک مىدانید که براى امر خلافت من از همه شایستهترم و حال سوگند به خداوند تا زمانى که کار مسلمین در سلامت باشد و رقیبان تنها به کنار زدن من قانع باشند و تنها شخص من مورد ستم قرار گیرم مخالفت ننموده و تسلیم هستم.(14) آن حضرت بزرگترین عامل عزت و سرافرازى امّتهاى گذشته را اتحاد و اتفاق آنان مىداند و اضافه مىنمایند: چه حالى داشتند آنان هنگامى که با هم مجتمع بودند، هدف و آرمانشان یک چیز بود، دلهایشان همآهنگ و موافق، بصیرت کافى داشتند و تصمیمها در یک جهت بود.(15) حضرت فاطمه زهرا(س) دخت گرانقدر نبىّ اکرم(ص) نیز در بخشى از خطبه مشهور خود اعلام مىنماید: امامت براى حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به همبستگى است، حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع) نیز براى حفظ انسجام جامعه در مسیر تعالى معنوى و گام برداشتن به سوى یکپارچگى توحیدى به شهادت رسیدند ولى بنى امیّه با تبلیغات زهرآگین و نشر اکاذیب آن چنان انشقاقى در بین مسلمین پدید آوردند که پیروان راستین اهل بیت تحت شدیدترین شکنجهها، به شهادت رسیدند. امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ضمن تلاشهاى فرهنگى براى حفظ امنیت و همگونى جامعه اسلامى از هیچگونه کوششى فروگذار نکردند و همواره به سوى اهدافى گام برمىداشتند که انسجام جامعه حفظ گردد و موقعى که انحرافات سیاسى در قالب مقاصد فکرى و فرقهاى خودنمایى کرد آن ستارگان فروزان آسمان امامت ادعاهاى مغایر با ارزشهاى الهى را که مردابهایى در جامعه پدید مىآوردند افشا کردند و با جبههگیرى در برابر گروههاى منحرف ضمن تبیین معارف خاندان عترت، جامعه را از هرج و مرج و تشتت فکرى که این گمراهان به آن دامن مىزدند، رهانیدند. عناصر همگونى جامعه جامعه مجموعهاى سازمان یافته از بخشهاى متقابلاً وابسته است که به وسیله ارزشها و فرایندهایى که موجب خلق وفاق در جامعه مىشوند انسجام مىیابند. در مکتب اسلام اجتماع به مثابه یک نظام سامان یافته، با ثبات و مستحکم در نظر گرفته مىشود که قاطبه مردمانش درباره باورها، خوبىها و خصال و افعال پسندیده با یکدیگر نه تنها توافق دارند بلکه همکارى مىنمایند همه عناصر، واحدها، سازمانها و مراکز تعلیم و تربیت در این مجموعه نقشى در جهت ثبات کل و همبستگى عمومى ایفا مىکنند و هرگونه حرکتى بر خلاف این رود خروشان، حالتى ویرانگر در نظر گرفته مىشود، تغییراتى که صورت مىپذیرد باید در جهت تقویت، ترقى و رشد مجموعه نظام اجتماعى بکار رود. عوامل و کارکردهایى که مىتوانند همگونى و وفاق عمومى را استوار نگاهدارند و در تداوم همبستگى بکوشند عبارتند از: 1- عدالت عدل در واقع به معناى توازن و میزان جامعه به حساب مىآید. در کالبد و روح آدمى این اعتدال مشاهده مىگردد و اگر هرگونه نقصان و اختلالى در آن پدید آید ناراحتىهاى روانى و کسالتهاى گوناگون، حیات آدمى را تهدید مىنماید. در اجتماع هم باید چنین تعادلى برقرار گردد و همه از لحاظ تمامى حقوق مادى و معنوى، وظایف، استعدادها، توانایىها و مانند آن در حالتى از توازن بسر برند، در این جامعه حق ثابت است و تغییر نمىکند امّا عدل در واقع رسانیدن این حق به صاحبش مىباشد نظیر کارى که دستگاه گردش خون در بدن انسان مىنماید و غذا و اکسیژن به تمامى اعضاء و جوارح بدن مىرساند و به هر عضوى مطابق شایستگى، لیاقت و نوع فعالیت رسیدگى مىشود. اگر قائل به این واقعیت هستیم که عدل موازنه برقرار مىکند پس باید تفاوت و اختلافهاى متداول را بپذیریم تا میان آنها تعادلى برپا شود. عدالت اقتضا مىکند که اختلافهاى طبیعى، جغرافیایى و... را به رسمیت بشناسد، امتیاز راستین در چنین جامعهاى تقوا، فضیلتهاى معنوى و مکارم اخلاقى است و نه چیز دیگر، مرحوم مولامهدى نراقى عقیده دارد عدالت عبارت است از ائتلاف همه قوا و اتفاق آنها بر فرمانبرى از عقل بطورى که کشمکشها از میان برود و فضیلت مخصوص هر یک حاصل شود.(16) از قرآن برمىآید که فرستادگان الهى براى این که مردم خود از درون بجوشند و بر علیه باطل قیام کنند و در این راه با هم متحد گردند و اقدام به قسط نمایند، مبعوث شدهاند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس.(17) بیّنه در این آیه برهانى است که مردم را روشن مىکند و از آن پس وقتى افراد از قیود و حدود نفسانى و مواریث حیوانى و تحمیلهاى محیطى رها شدند و همه چیز برایشان تبیین گردید اصول عملى، ثابت و مدوّنى را بدست مىآورند. آن وقت سهم هر کس را بر حسب لیاقتش مىدهند، استعداد هر کس را شکوفا مىسازند، موقعیت اجتماعى افراد را مشخص مىکنند و تثبیت مىنمایند. حضرت على(ع) مىفرمایند: العدل حیاة الاحکام؛(18) اجراى عدالت موجب زنده شدن احکام و عمل نمودن به آنها مىشود و رسول اکرم(ص) ساعتى عدالت را بهتر از هفتاد سال عبادت مىداند.(19) آرى ستون خیمه جامعه عدالت است و روح و جان و پیکر اجتماع را عدل تشکیل مىدهد و به فرمایش امام صادق(ع) در صورت اجراى عدالت مردم بىنیاز خواهند گشت.(20) و فقر و پریشانى، تجمع ثروت و اختلاف طبقاتى از جامعه رخت برمىبندد. حضرت امام حسن عسگرى(ع) تأکید مىنمایند: این توانگران هستند که توشه تهیدستان را به سرقت مىبرند و از دسترس بینوایان خارج مىکنند: «اغنیاؤهم یسرقون زاد الفقرا»(21). در جامعهاى که عدالت پیاده شده است انسان درست تربیت مىشود، با فراغت و آرامش به تکالیف تن مىدهد و به مقررات، اصول اجتماعى و حقوق همگان احترام مىگذارد و در پرتو این تعهدشناسى و مسؤولیت پذیرى است که جامعه به همبستگى واقعى دست مىیابد و راه عروج آحاد آن به معنویت و سعادت راستین هموار مىگردد. سازندگى منهاى اجراى عدالت صرفاً در جهت زندگى سرمایهداران مدرن و مرفهان بىدرد تأثیر مثبت دارد و اغنیا را به امیال و آمال خود مىرساند و تنها سازندگى عادلانه است که همگان را از برکات خویش برخوردار مىنماید. عدالت موجب پیوند ناگسستنى بین تودههاى انسانى با یکدیگر و از سوى دیگر با نظام حکومتى مىشود و این ارتباط مقدس فضایل را ترویج و شکوفا مىسازد و بدینگونه شهرها آباد شده، روستاها رونق مىیابند و دیوارهاى بیداد و تبعیض و حق کشى فرو مىریزد.(22) از این روى مفهوم عدالت در فرآیند همگونى اجتماع نقش عمدهاى بازى مىکند. 2- عزمى راسخ انسان به دلیل طبیعت اختیار بر سر دوراهى حق و باطل ایستاده است و حصول مراتب قرب الهى منوط به آن است که انسان در سایه مجاهدتهاى فراوان در مسیر حق، ظرفیت لازم را در خود پدید آورد و این همه محتاج همتى والا و عزمى راسخ است. ملتى که با ارادهاى خللناپذیر و استقامت و ثبات قدم به تکاپو و تلاش مىپردازد، شاهد پیروزى و هماى سعادت را در آغوش مىکشد و میزان موفقیت افراد یک جامعه براى رسیدن به کمال نهایى متناسب با اراده و میزان سعى و تلاش آنهاست که قرآن مىفرماید: و ان لیس للانسان الّا ما سعى؛(23) و طبیعى است که خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمىکند: انّ اللّه لایضیع اجر المحسنین؛(24) جامعهاى که در کسالت، سستى و جمود بسر مىبرد نمىتواند به همبستگى پایدار دست یابد و رسول اکرم(ص) فرمودهاند: من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم؛(25) کسى که صبح کند و اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نمىباشد. قرآن تأکید مىنماید:انّ اللّه لایغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بانفسهم؛(26) خداوند(هیچ نعمت یا نقمت، هیچ عزت یا ذلت را) در قومى دگرگون نمىکند مگر آن که آنان در خویشتن تغییرى پدید آورند. اقبال لاهورى چنین سروده است: خداى آن ملت را سرورى داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت به آن ملت سروکارى ندارد که دهقانش براى دیگرى کشت 3- امر به معروف و نهى از منکر عنصر سازنده و با برکتى که وفاق جمعى را تقویت مىنماید امر به معروف و نهى از منکر است. این مفهوم بدان معناست که هر عمل و برنامهاى که براى سعادت دنیا و آخرت و ابعاد مادى و معنوى زندگى انسانها سودمند و پسندیده باشد باید به انجام آن امر گردد و هر کارى و رفتارى که به نحوى براى زندگى فردى و جمعى و حیات دنیوى و اُخروى مفسدهانگیز باشد باید نهى و ریشه کن گردد، این اصل هم رشد دهنده است و هم نقش ترمز را عهدهدار مىباشد.مردم با مشارکت خود جامعهاى را مىسازند که دائماً در حال حرکت به سوى معارف معروف است، هرچه خوب مىباشد از قوه به فعل مىآورد و با یک وضع نقّادانه و ناصحانه جلو منکرات و موانع تکامل را مىگیرد. این کار در سطح کلان جامعه انجام مىپذیرد ولى حوزههاى امر به معروف و نهى از منکر بر اساس موازین اعتقادى و شرعى تعیین مىشود تا روشن گردد مردم نسبت به هم در چه مواردى حق دخالت و بازدارندگى دارند. قرآن جامعهاى را رستگار مىداند که گروه ویژهاى براى امر به معروف و نهى از منکر داشته باشد.(27) به فرمایش امام باقر(ع) این اصل اگر در جامعه اجرا شود کسبها حلال و زمینها آباد مىگردد و در صورت ترک آن برکات زمین کاهش یافته، قحطى رواج مىیابد، دشمنها غالب مىگردند، اشرار بر مردم تسلط مىیابند(28)و بدیهى است که جوامعى که گرفتار این بلایا هستند به هیچ عنوان به وفاق ملى و اتحاد و یکپارچگى دست نمىیابند. 4- وضع قوانین و اجراى مقررات دولت براى متشکل نمودن افراد جامعه و همگونه سازى اجتماع بیش از هر چیز به وضع قوانین و اجراى قواعد اقدام مىکند. هدف این قواعد و مقررات رسیدن افراد به حق راستین خود، کاهش یافتن تضادها، به تحلیل رفتن کشمکشها و خشونتهاست، تعارضهاى طبقاتى، تجاوز به اموال و عرض و ناموس مردم نیز با اجراى قوانین که دولت وضع کرده کاسته شده و یا کنترل مىگردد. حمایت از افراد ضعیف، جلوگیرى از قدرتطلبىها، محرومیت زدایى و رونق بخشیدن به زندگى فقیران و بینوایان نیز با برنامهریزىهاى دولت عملى مىشود، بعلاوه نهادهایى که از میان مردم برخاستهاند اگر ارزش رسمى بیابند و قوت اجرایى پیدا کنند به مدد نفوذ و اعتبارى که دارند مىتوانند دولت را در وفاق جمعى یارى دهند، همگونگى اجتماع به آگاهى و بصیرت اعضاى جامعه هم بستگى دارد و با ارتقاى سطح اطلاعات مردم مىتوان تضادهایى را که افراد را در برابر هم قرار مىدهند کم کرد و احساسات جمعى و همبستگىهاى عمومى را در جامعه تقویت کرد. سازمانهاى تبلیغى نهادهاى فرهنگى و رسانهها نیز مىتوانند با تولید آثار آموزنده علمى، فرهنگى و هنرى براى رسیدن جامعه به همگونى گام بردارند. آخرین وسیله دولت براى هماهنگى جامعه توسل به نیروى انتظامى، زندان و مجازات مجرمان است، این راه شهروندان و گروهها را مانع از آن مىنماید که بتوانند خشونتهاى خونین خود را به جامعه سرایت دهند و امنیت جمعى را مختل کنند و تعارضهاى سیاسى را تشدید نمایند. سرتعظیم فرو آوردن در برابر اقتدار دولت توطئههایى را که عدهاى موریانه وار در زیرزمینها و مخفى گاهها سامان مىدهند، تا حدودى خنثى مىکند. بدیهى است اگر براى جانیان، مجرمان و خلافکاران شرایط مناسبى فراهم باشد و آنها احساس نمایند حکومت مرکزى در حل تعارضها و آشفتگىها توانایى لازم را ندارد گرفتارىهاى اجتماعى عمیقتر و شدیدتر و خطرناکتر مىشود و همبستگى در معرض تهدید جدّى قرار مىگیرد، آرى وفاق اجتماعى موقعى به طور کامل بدست مىآید که علاوه بر اجراى عدالت و عملى شدن امر به معروف و نهى از منکر و عزم عمومى براى ترقى مادى و معنوى، دشمنان داخلى و خارجى در هراس بسر برند و رعب و وحشت آن چنان بر قلوبشان سایه افکند. که قادر به اجراى نقشههاى شوم خود نباشند البته این اصل دوطرفه است زیرا هم با عملى شدن آن همبستگى تأمین مىشود و هم با یکپارچگى مردم راه براى تحرکات آنان مسدود مىگردد. امام خمینى (ره) مىفرماید: «تشکیل حکومت براى حفظ نظام و وحدت مسلمین است.»(29) مشارکتهاى مردمى اراده جمعى انسانها همان مشارکت جمعى است. هنگامى که عزمهاى همسو و همگون در یک مسیر قرار گیرند یک اراده قدرتمند عمومى شکل مىگیرد. یکى از مصادیق مشارکت جمعى در اسلام مسأله اطاعت از خداوند، رسول اکرم(ص)، اهلبیت(ع) و ولى فقیه است. چون نفس این طاعت مشارکت جمعى را مىطلبد در حالى که منبعث از اراده آزاد انسانهاست بنابراین هر کدام وقتى دستورى دهند باید به صورت جمعى از آن پیروى نمائیم، چنین ویژگى از آیه: اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و اولى الامر منکم؛(30) بر مىآید و با گسترهاى که دارد تمام عصرهاى زندگى را در بر مىگیرد، البته این اطاعت نافى اختیار نمىباشد و بر مبناى معرفت و شناخت است، زیرا انسانها در حوزه مسایل فلسفى و اعتقادى خود آن را برگزیدهاند. مفهوم دیگر مشارکت جمعى واجب کفایى است و مردم براى انجام این گونه واجبات چارهاى جز مشارکت جمعى براى تعیین سرنوشت عمومى و اجتماعى خود ندارند. شرکت در عبادات دسته جمعى از جمله نماز جمعه و نماز جماعت نمونهاى از مشارکت مردم است که در حفظ اقتدار اجتماعى و جلوگیرى از تفرقه و بسیج گردیدن براى امور عمومى بسیار مؤثر است، مجالسى که با اسم سوگوارى براى خاندان عصمت و طهارت و بخصوص خامس آل عبا برگزار مىشود به روشنى مىتواند در ایجاد اتحاد و یکپارچگى مردم مؤثر باشد، شعائر اسلامى که در این محافل اقامه مىگردد رمز حفظ وحدت ملى است و مىتوان بزرگترین رمز حیات شیعیان را در جهان اسلام ماجراى عاشورا و فداکارى حضرت سیدالشهدا(ع) و یارانش دانست، امام خمینى (ره) مىفرماید: «شما در کجا سراغ دارید که یک ملتى این طور همآهنگ بشود، این دستجات(عزادارى) با آن محتوا را در کجا سراغ دارید. این هماهنگى را از دست ندهید.»(31) نصیحت به کارگزاران نظام و تذکر دادن به آنان در امور اجرایى و ادارى و چگونگى مصرف بودجه و بیت المال خود مىتواند نمودى از مشارکت مردم محسوب گردد و مصداق النصیحة لائمة المسلمین است. ملت باید به جلوههایى که همبستگى ملى را در میان آنها مستحکم نموده توجّهاى ویژه داشته باشند. سالهاى دفاع مقدس و مبارزه با دشمن متجاوز بعثى بىتردید بزرگترین نماد همبستگى ملى در ایران بود. براى آن که همگونى جامعه تقویت شود باید خاطرات آن سالها را جان بخشید و استقامت و پایدارى در 8 سال جنگ تحمیلى و شهادت جوانان برومند و ارزشمند این آب و خاک جزو هویت اصیل و افتخارات ملى ماست و باید از روش منش، رشادتها و فداکارىهاى رزمندگان اسلام در این دفاع بزرگ درس بگیریم. امام خمینى خاطرنشان نمودهاند: «شما ببینید در این جنگى که به ایران تحمیل کردند، ایران چه جور باز زنده شد، یک پارچه ایران دوباره انقلاب کرد و توجه کرد به یک مقصد، کدام کار ممکن بود که این طور مردم را بسیج کند.»(32) مشارکت مردم ایران در چندین انتخابات خود جلوهاى مهم از همبستگى ملى مىباشد، رخداد انتخابات ریاست جمهورى که در دو مرحله روى داد و در مجموع حدود 60 میلیون نفر را به پاى صندوقهاى رأى کشانید حرکت برجسته و سرنوشت سازى بود که میزان همآهنگى و هم سویى جامعه را براى دست یافتن به اقتدار سیاسى و عبور از دشوارىهایى که دشمنان داخلى و خارجى بر سر راه ملت ایجاد کردهاند، به نمایش گذاشت که از افقى روشن و آیندهاى امیدوار کننده خبر مىدهد. البته این واقعیتها باید تا رسیدن به مقصود اصلى پیگیرى شود و محتاج همت در عمل است و اگر شعارهایى که در برنامههاى تبلیغاتى انتخابات داده شده کاربردى شوند، مردم گمشده چند سال گذشته خویش را یافتهاند و با چشیدن طعم شیرین حضور افراد ارزشى در رأس امور حکومتى ادارى و اجرایى با نشاط ویژهاى در صحنههاى گوناگون اجتماعى و سیاسى حضور خواهند یافت و دولت را براى رفع ناهنجارى هایى چون فساد، فقر و بىعدالتى یارى خواهند داد. نیکوکارى مردم جلوهاى جالب از همبستگى است. بدیهى است جامعهاى که مردمش به فکر هم باشند و تنها به منافع شخص خود فکر نکنند همبستگى ملى و احساس سرنوشت مشترک را از خود بروز مىدهند. این خصلت را سعدى شاعر ایرانى این گونه وصف مىکند: بنى آدم اعضاى یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار جشنهایى چون جشن نیکوکارى و جشن عاطفهها که در سالهاى اخیر در کشور ما برگزار مىشود فرصتى مناسب براى تجلّى این مفهوم عالى در جامعه ایرانى است. مردم ایثارگر و فداکار ما در عرصههاى مختلف اجتماعى، تعالى روح و بزرگوارى خود را اثبات کردهاند. دست یکدیگر را مىگیرند، بخشى از نیاز فقرا را تأمین مىکنند و سعى مىنمایند قسمتى از رفاه و خوشبختى خود را با مستمندان تقسیم کنند به همین ترتیب، رضایت مندى عمومى بهترى حاصل مىشود. میوههاى همبستگى ملى اگر همبستگى در جامعه عملى شود آثار ذیل را به همراه مىآورد: 1- تقویت و تثبیت نظام سیاسى و افزایش اعتماد مردم به دولت و تصمیمگیرىهاى داخلى و بینالمللى. 2- افزایش روحیه همکارى جمعى و آمادگى براى مشارکت براى امور اجتماعى و رفع نابسامانى و گرفتارىها. 3- رسیدن به عزت و عظمت اسلامى و نایل شدن به استقلال واقعى و قطع نمودن دست بیگانگان و سلطه گران. 4- عمران و آبادانى و امنیت سیاسى و اجتماعى و افزایش اطمینان متقابل بین آحاد جامعه. 5 - استقامت در برابر دشمنان و خنثى کردن نقشههاى مخالفان و کاهش خشونتها و تعارضها. 6- توجه به معنویت و فضایل و احساس مسؤولیت در برابر تکالیف الهى و در نتیجه جذب لطف و تأیید خداوند. 7- احیاء و اعتلاى انقلابى در جهان و صدور انقلاب اسلامى. 8 - برنامه ریزى در برخورد با حوادثى که جامعه را تهدید مىنماید. 9- گام برداشتن به سوى توسعه، فنآورى و خودکفایى و شکوفایى استعدادها و افزایش خلاقیتهاى علمى و فکرى و اختراعات و اکتشافات. پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. فرازى از پیام نوروزى مقام معظم رهبرى.2. مجموعه مقالات وفاق اجتماعى و فرهنگ عمومى، ص 22- 21.3. اصول علم سیاست، موریس دوورژه، ترجمه ابوالفضل قاضى، ص 265.4. سوره اعراف، آیه 95.5. اصول علم سیاست، ص 313.6. همان، ص 316.7. سوره آل عمران، آیه 103.8. سوره انفال، آیه 63.9. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر دهم: انقلاب اسلامى)، ص 204.10. همان (دفتر نهم، ملّت امّت، ص 498 - 497.11. کتاب روح هدا (بیانات و پیامهاى امام خمینى)، سخنرانى امام در تاریخ 31 خرداد 1358.12. همان، سخنرانى در تاریخ 13 تیر 1358.13. نهج البلاغه، فرازى از خطبه 127.14. همان، نامه 62.15. همان، خطبه 72.16. نک: خطبه 192.17. جامع السعادات، مرحوم نراقى، ج اول، ص 89 - 88.18. سوره حدید، آیه 26.19. الحیاة، ج 6، ص 404 ؛ غررالحکم، ص 30.20. بحارالانوار، ج 75، ص 352.21. کافى، ج سوم، ص 561.22. مستدرک الوسایل، ج 2، ص 322.23. جامعه سازى قرآنى، محمد رضا حکیمى، ص 118.24. سوره نجم، آیه 29.25. سوره توبه، آیه 120.26. اصول کافى، ج 3، ص 238.27. سوره رعد، آیه 11.28. نک: سوره آل عمران، آیه 104.29. نک: بحارالانوار، ج 97، ص 72.30. ولایت فقیه، امام خمینى، ص 26.31. سوره نساء، آیه 59.32. گزیده مقالات دوازدهمین کنفرانس بین المللى وحدت اسلامى، ص 83 - 82.33. در جستجوى راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 213. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 84 |