تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
آموزههاى اخلاقى در دعاى حضرت مهدى 4 | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 288، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
اشتهاردى محمد محمدى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نیّت پاک و تصمیم خالص و راستین
اهمیت مسأله نیّت و پاکى آن
در چهارمین فراز از دعاى امام عصر(عج) سخن از سرچشمه زلال اعمال یعنى نیّت، پاکى و شفاف بودن آن به میان آمده و با تعبیر: «و صدق النّیّة؛ خدایا توفیق نیت پاک و راستین به من بده» ما را به معدن و مخزن تصمیمگیرىها معطوف داشته، و بیان مىکند که اگر آب از سرچشمه پاک باشد نقش به سزایى در پاکى افکار، گفتار، کردار و شیوهها دارد، و گرنه موجب انحرافات و کژىهاى فکرى و عملى شده و همان مثل معروف را تداعى مىکند که آب از سرچشمه خراب است. و اگر مخزن آلوده نبود، آبهاى منشعب شده، از آن، آلوده و بیمارى زا نمىشد. موضوع نیت به قدرى مهم است که پیامبر(ص) در سخنى فرمود: «انّما الاعمال بالنّیّات؛ قطعاً چگونگى اعمال انسان (از نظر پذیرش و همچنین از نظر کیفیت در درجه عالى و مراحل پایین) بستگى به چگونگى نیّتها دارد.» سپس چنین توضیح فرمود: «به عنوان مثال در مسأله هجرت از شهرى به شهر دیگر(مثلاً از مکه به مدینه) کسى که با نیت هجرت به سوى خدا و رسول( و انجام فرمان خدا و رسول و تحققّ آرمانهاى الهى) هجرت مىکند، به همان آرمان مقدّس نایل مىگردد، ولى کسى که هجرتش براى امور مادى دنیا،یا وصلت با زن و ازدواج با او است، هجرت او نیز در راستاى همان خواهد بود.»(1) از اهمیت نیّت، و نقش سرنوشت ساز آن در سعادت و شقاوت انسان این که رسول اکرم(ص) فرمود: «نیّة المؤمن خیرٌ من عمله، و نیّة الکافر شرٌ من عمله، و کلّ عاملٍ یعمل على نیّته؛(2) نیت انسان با ایمان(چون از روى صداقت است) بهتر از عمل نیک اوست، و نیت کافر (چون بر اساس کفر و انحراف است) بدتر از عملش مىباشد.» یعنى مدار و معیار درجات نیکى اعمال، و یا درکات و بدى کارها تابع حالت نفسانى است که پدید آورنده نیت انسان است. بنابراین اگر، انسان داراى نیت ناپاک و انحرافى باشد، موجب کارهاى انحرافى و زشت خواهد شد، و اگر داراى نیت صادقانه و پاک باشد، منشأ برکات و کارهاى مثبت و شایسته خواهد گردید. توضیح این که انسان وقتى کارى را انجام مىدهد که آن را اراده کند، و اراده او وقتى تحقق مىیابد که علاقه و شوقى به آن کار داشته باشد، و این علاقه و شوق نیز از حالت خاص نفسانى او که در روح و روانش شکل گرفته نشأت مىگیرد، و همین شکلگیرى منبع و مخزن تصمیمگیرى است. همانند سدّ آب که منبع آب رسانى به همه جا است، حال اگر این منبع آب، آلوده باشد، آب ناپاک و بیمارى زا در دسترس مردم قرار مىگیرد، و اگر زلال و صاف و بهداشتى باشد، آب پاک و حیاتبخش نصیب انسانها مىگردد. نتیجه این که یک انسان سعادتمند کسى است که منبع و مخزن ساختارى وجودش را خالص و پاک نگهدارد، تا از آن نیت و اراده پاک بجوشد و سرچشمه ارزشها گردد. چنان که همین مطلب در تفسیر یکى از آیات قرآن، از امام صادق(ع) چنین روایت شده است: روزى آن حضرت پس از گفتارى این آیه را تلاوت فرمود: «قل کلٌ یعمل على شاکلته؛(3) بگو هر کس مطابق روش و خلق و خوى خود عمل مىکند.» آنگاه فرمود:یعنى «على نیّته؛ معناى این آیه این است که هر کس بر طبق نیت خود عمل مىکند.»(4) واژه شاکله همان حالت خاص نفسانى است که نیت و اراده و تصمیمگیرى، از آن نشأت مىگیرد، که همان ساختار وجودى انسان است، و هر انسانى از نظر خلق و خوى و مسائل تربیتى داراى ساختار خاص است. علّامه طباطبایى(ره) در تفسیر خود پس از ذکر این حدیث در معنى آیه، مىفرماید: «این مطلب اشاره به نفوذ و سرایت ملکات نفسانى است که در جهت عمل، زمینه سازى مىکند، اگر ملکات نیک باشد زمینه سازى نیک براى ساختن نیت صادقانه مىنماید، و گرنه نتیجه معکوس دارد.»(5) در تفسیر على بن ابراهیم در تفسیر آیه مذکور، از حضرت رضا(ع) روایت شده فرمود: «در روز قیامت نامههاى اعمالى را نزد بندگانى مىآورند، آنها اعمال نیکى را در آن نامهها مىبینند که آنها را انجام ندادهاند، به خدا عرض مىکنند: «خدایا به عزتت سوگند خودت مىدانى که ما این کارهاى نیک را انجام ندادهایم.» خداوند مىفرماید: «صدقتم نویتموها فکتبنا هالکم ثمّ یثابون علیها؛(6) راست مىگویید، شما نیت انجام این کارها را نمودید، و ما آنها را براى شما در نامههاى اعمالتان نوشتیم، سپس شما مشمول پاداش آنها مىشوید.» آرى نیت راستین و پاک، این گونه ارزشمند و سرنوشت ساز، و منشأ برکات و نتایج درخشان است، رازش این است که انسان بر اثر پاک سازى و مبارزه با نفس امّاره، حالت نفسانى خاصى در خود ایجاد کرده که سرچشمه چنین نیّتى شده است، نیتى که خود منبع و منشأ نیکىها مىشود. بر همین اساس در حدیثى امام صادق(ع) فرمود: «نیّت بهتر از عمل، بلکه خود عمل است.» سپس آیه یاد شده را تلاوت فرمود، آنگاه گفت: منظور از شاکله، نیّت است.(7) کوتاه سخن آن که معیار در ارزشیابى کارها، چگونگى نیت است، و با محک نیّت، درجات ارزش اعمال سنجیده و تعیین مىشود، و با ترازوى نیت مراحل کیفیّت کارها مشخص مىگردد. بر همین اساس پیامبر(ص) فرمود: «یحشر النّاس على نیّاتهم؛(8) مردم در قیامت بر اساس چگونگى نیتهاى خود محشور مىگردند.» یعنى اگر نیّتهایشان خالص و پاک بود، نجات مىیابند، و گرنه در معرض هلاکت مىباشند. و در تعبیر دیگر فرمود: «خداوند در قیامت به پیکرهاى شما و حسب و نسب شما و اموال شما نمىنگرد، ولى به دلهاى شما (یعنى به نیت و خلق و خوى شما) مىنگرد، پس کسى که قلب پاک داشته باشد خداوند او را مشمول لطف خاص خود قرار مىدهد.» از اینها بالاتر این که از پیامبر(ص) نقل شده فرمود: «نیّة المؤمن خیرٌ من عمله، و نیّة الکافر شرمن عمله، و کلّ عاملٍ یعمل على نیّته؛(9) نیت مؤمن بهتر از عمل نیک او است، و نیت کافر بدتر از عمل ناشایسته او است.» مطابق این سخن نیت در جایگاه بسیار رفیعى قرار دارد، و به طور کلى سعادت و پیروزى، و به عکس بدبختى و تیره روزى انسان به طور مستقیم بستگى به ساختار نیت او دارد، و اعمال معلول و مولود نیتها هستند، بنابراین براى پاک سازى و به سازى و پیمودن مدارج تکامل، باید به سراغ نیت رفت، و این منبع را سالم سازى و خالص و پاک نمود، چرا که اگر سرچشمه خراب باشد، تراویدههاى آن نیز خراب خواهد بود. پاسخ به یک سؤال در اینجا این سؤال مطرح مىشود که راز این مطلب چیست که نیت تا آنجا اهمیت دارد که نیت کافر بدتر از عمل او است، و نیت مؤمن برتر از عملش مىباشد، و از این بالاتر امام صادق(ع) فرمود: بندهاى در روز نیت مىکند که وقتى شب فرا رسید، نماز شب بخواند، ولى شب بر اثر چیره شدن خواب، موفق به نماز شب نمىشود، خداوند نماز شب را در نامه عمل چنین شخصى قرار مىدهد، نفس چنین کسى تسبیح است و خواب او صدقه است.»(10) پاسخ این سؤال این است که نیت خوب حاکى از آن است که کانون وجود نیت کننده، سرشار از معنویت است که از آن به حالت ملکوتى و یا وجدان اخلاقى تعبیر مىشود، روشن است که چنین کانونى نورانى منشأ برکات و کارهاى نیک بسیار خواهد شد، و به عکس نیت بد بیانگر حالت بد و کانونى تیره است، و باعث بروز زشتىها خواهد شد، چنان که گفتهاند از کوزه برون همان تراود که در او است. بنابراین کانون خوب، بهتر از چند کار خوبى است که از کانون خوب نشأت نگرفته است، و کانون بد، بدتر از چند کار بد است. هدف پیامبران و کتابهاى آسمانى سالم سازى قلب است، یعنى ایجاد کانون و حالت خالص و پاک در روح و روان انسان، که عامل نیکىها و ارزشها است. و نیت نیک نیز حاکى از سلامتى چنین کانون است، چنان که امیرمؤمنان على(ع) فرمود: «حسن النیّة من سلامة الطّویّة؛ حسن و زیبایى نیت، دلیل پاکى روح و روان است.» بر همین اساس اعمال انسان بر پایه چگونگى نیت او سنجیده و ارزیابى مىشود وانگهى کار نیکى که از کانون خالص و پاک برخیزد قطعاً برتر از کار نیکى است که بطور تصادف و بدون انگیزه رخ دهد، چرا که انگیزه چون روحى است که در کالبد بىجانى مىدمد، و آن را هدفمند نموده و نشاط و شادابى مىبخشد. چنان که دو نوع شکر هر دو شکر نام دارد و شیرین است اما این کجا و آن کجا. نیت خالص و نیت آلوده آنچه که در دعاى امام عصر(عج) مطرح است، صداقت در نیت است، یعنى درستى نیت، و صحت آن از هرگونه انحرافات و آلودگىها، یعنى خالص بودن و شفافیت آن. اسلام براى سالم سازى نیت، دستورهاى بسیار دارد، از جمله این که مىفرماید: همه عبادات باید با نیت قربةً الى اللّه باشد، یعنى خالص براى خدا، و گرنه آن عبادت باطل است. همین دستور عمومى در گستره عظیم عبادات بسیار، و هر روزه، نقش بسزایى در پاک سازى نیت دارد، و بیانگر آن است که مسأله پرورش نیت، و شفاف سازى آن در رأس دستورهاى الهى است، که اگر آن نباشد، انسان در مردابهاى شرک و ضلالت غوطهور خواهد شد. به عبارت روشنتر - چنان که اشاره شد - سالم سازى نیت، به معنى پاک سازى قلب و روح، و ایجاد حالت خاص نفسانى پاک و سازنده است که موجب نورانیت در کارها خواهد شد، و این کار یک نوع ریشهیابى و زمینه سازى عمیق براى رفع و دفع موانع است تا صراط مستقیم هدایت، صاف گردد، و دست اندازها از بین برود، تا انسان بتواند با پشتوانه نیت پاک و قوى، با قاطعیت و به راحتى در راه راست گام بردارد. ولى اگر نیت و منبع، آلوده و ناصاف باشد، قطعاً با آثار منفى خود، انسان را از حرکت در صراط مستقیم باز مىدارد، و به بیراههها مىکشاند، چرا که چنین انسانى داراى پشتوانه قوى و نیرومند نیست، تا بتواند در پناه آن، صاف و راحت حرکت کند. قرآن مسأله خلوص، و ضد آن ریا را با مثالهاى بسیار جالب و گویا مشخص نموده و مىفرماید: «کار کسانى که امور خود را براى خشنودى خدا و تثبیت ملکات(خالص انسانى) در روح خود، انفاق مىکنند همانند باغى است که در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، و میوه خود را دوچندان دهد.»(11) و در مورد دیگر مىفرماید: «آنان که اموال خود را خالص براى خدا انفاق مىکنند همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه یکصد دانه باشد.»(12) ولى در مورد اثر شوم فکر و عمل ناخالص و ریا آلود مىفرماید: «کار چنین کسى همچون قطعه سنگى است که بر آن (قشر نازکى از) خاک باشد (و بذرهایى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد و همه خاکها و بذرها را بشوید و آن را صاف کند، و خالى از خاک و بذر رها نماید.»(13) این مثالها نشان دهنده فواید و آثار درخشان و سازنده و فزاینده اخلاص است و نیز بیانگر نتیجه شوم و ویرانگر ریا و ناخالصى فکر و عمل مىباشد، و به روشنى بیان مىکند که سالم سازى نیت تا چه اندازه مفید و سازنده و درخشنده است، و به عکس نیت ناسالم و آلوده تا چه اندازه ویرانگر و خانمان برانداز و انحراف آفرین است. در قرآن مطالب دیگرى نیز در رابطه با اخلاص و ضد آن آمده از جمله این که اخلاص باعث دورى نفوذ شیطان شده، و انسان را از اغوائات او حفظ مىکند، و به عکس، ریا کارى و آلودگى فکر و نیت، موجب تسلط شیطان، و افتادن در دام او شده که سرانجام آن آتش دوزخ و قهر و عذاب الهى است، چنان که قرآن از زبان شیطان نقل مىکند که به خدا گفت: «فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین - الّا عبادک منهم المخلصین؛(14) به عزّتت سوگند همه انسانها را گمراه خواهم کرد - مگر بندگان خالص تو از میان آنها.» توضیح بیشتر در تبیین اخلاص و ریا این که به عنوان مثال یک اسکناس صحیح هزار تومانى با یک اسکناس قلابى همشکل آن را در نظر بگیرید، اولى هزارتومان ارزش دارد، ولى دومى بى ارزش است، نیت خالص و صادقانه همچون اسکناس اولى است، ولى نیت آلوده و ناسالم همانند اسکناس قلابى، فاقد هرگونه ارزش است، نه تنها هیچ گونه خاصیت مثبت ندارد، بلکه موجب آلودگى محیط و هرج و مرج و بى انضباطى خواهد شد. چند نمونه از نتایج نیتهاى گوناگون براى این که بیشتر به نقش نیت در چگونکى کارها پى ببریم، و نقش عمیق و مستقیم نیتها را در شکلگیرى مختلف اعمال بدانیم، و میزان اثرگذارى نیات را در راه کارها و روى کردها بشناسیم، نظر شما را به نمونههاى زیر از پیامبر (ص) و امامان(ع) و پیشوایان جلب مىکنیم: 1- در جنگ احد یکى از مسلمانان به نام قزمان، بسیار شجاعانه با دشمن مىجنگید، به طورى که شش یا هفت نفر از دشمن را به خاک هلاکت افکند، و بدنش پر از زخم شد، اصحاب به طور مکرر به پیامبر(ص) گزارش مىدادند که قزمان دلاورانه مىجنگد، چندبار مجروح شده و... ولى پیامبر(ص) به جاى تمجید از او مىفرمود: «انّه من اهل النّار؛ او اهل دوزخ است.» سرانجام شخصى به رسول خدا(ص) عرض کرد: قزمان به شهادت رسید (او خیال کرد قزمان بر اثر شدت جراحات شهید شده، از این رو به پیامبر(ص) چنین خبر داد) پیامبر(ص) فرمود: «خداوند آنچه را بخواهد انجام مىدهد.» یعنى همان گونه که گفتم خداوند او را داخل دورخ مىکند. این موضوع براى آنان که مىشنیدند شگفت آور بود، که چرا رزمنده قهرمانى این گونه سرزنش شده و به عنوان اهل جهنم معرفى مىشود؟ اما طولى نکشید که معمّا حل شد، قزمان بر اثر جراحات جنگى در خانه خود بسترى شد، مسلمانان به عیادت او مىآمدند و او را به بهشت مژده مىدادند، روزى او به مسلمانان گفت: «براى چه مرا مژده مىدهید، سوگند به خدا من به نیت نگهبانى از خویشانم با دشمن جنگیدم، و اگر این انگیزه نبود، هرگز نمىجنگیدم، اینجا بود که راز جهنمى بودن او از زبان پیامبر(ص) آشکار شد، چرا که نیت او براى خدا نبود، بلکه یک نوع ملى گرایى انگیزه او براى جنگ بوده است. عجیب این که طولى نکشید که او بر اثر بى تابى خودکشى کرد.»(15) و این نیز نتیجه دیگرى از نیت ناسالم او بود، که عاقبت او را تباهتر ساخت. 2- در یکى از برخوردهاى نظامى، پیامبر(ص) جمعى را به فرماندهى حضرت على(ع) عازم جبهه کرد، یکى از رزمندگان به برادرش گفت: «با ما بیا و در این نبرد شرکت کنیم، شاید غلامى یا چهارپایى نصیب ما گردد.» این مطلب به رسول خدا(ص) گزارش شد، پیامبر(ص) فرمود: «چگونگى اعمال انسان بستگى به نیتها دارد، و هر کسى نتیجه نیت خود را مىگیرد، کسى که تنها براى خشنودى خداوند با دشمن جنگ کند، پاداش او در پیشگاه خداوند است ولى اگر براى امور مادى بجنگد، و با نیت تحصیل چهارپا یا قطعه زمینى کند، تنها همین امور نصیب او مىشود، و دیگر پاداشى در پیشگاه خداوند نخواهد داشت.»(16) 3- در عصر رسول خدا(ص) در یکى از جنگها، بین رزمندگان اسلام با سپاه کفر درگیرى شدیدى به وجود آمد، در این میان، چشم یکى از رزمندگان اسلام به کافرى افتاد که سوار بر الاغ چابک سفید رنگ شده بود، چهره زیباى الاغ، چشم آن رزمنده را خیره کرد، او با این نیت که صاحب آن الاغ شود به طرف صاحب الاغ رفت و با او درگیر شد، ولى ناکام شده و به هلاکت رسید، مسلمین به نیت آلوده او پى بردند و او را با عنوان شهید الحمار (شهید راه الاغ) خوانده، و جنگ ناخالص او را محکوم کردند.(17) 4- عصر رسول خدا(ص) بود، یکى از مسلمانان با کمال شکوه و نشاط از کنار اصحاب عبور کرد، اصحاب به پیامبر(ص) عرض کردند: «اگر این گونه حرکت براى خدا باشد چقدر شایسته است؟» پیامبر(ص) فرمود: اگر او با این حرکت، براى تأمین هزینه زندگى کودکانش مىرود، یا براى یارى رسانى به پدر و مادر پیرش تلاش مىکند، و یا براى حفظ آبرو و شخصیت خود سعى مىنماید، براى خدا و در راه خدا است و شایسته است، ولى اگر نیت و تلاشش ریاکارى و فخر فروشى است، براى شیطان و در راه شیطان است و بیراهه مىرود.(18) 5 - انس بن مالک مىگوید: در ماجراى جنگ تبوک( که در سال نهم هجرت براى مقابله با رومیان انجام شد) پیامبر(ص) در این جنگ شرکت کرد و همراه سپاه هنگام بازگشت فرمود: «عدهاى از مسلمین در مدینه ماندند، و همراه ما در این سفر طولانى، دشت و دره و کوه و فراز و نشیبى را نپیمودند و زحمت مسیر راه را طى نکردند در عین حال با ما بودند.» از آن حضرت سؤال شد: آنها با اینکه شرکت ننمودند چرا با ما هستند؟ فرمود: «آنها عذر داشتند ولى نیتشان با ما بود.»(19) 6- حبّه عرنى روایت مىکند: «حضرت على (ع) در کوفه مجموعهاى از بیت المال جنگ بصره را به شکلهاى پانصد درهم و پانصد درهم قسمت کرد و بین افراد تقسیم نمود، یکى از حاضران به محضر على(ع) رسید و عرض کرد: «من گرچه در جنگ نبودم و همراه شما حرکت نکردم، ولى قلب و فکرم با شما بود.» (و نیتم این بود که همراه شما باشم و شما را یارى کنم) حضرت على(ع) نصیب خودش را به او داد، و براى خود چیزى از بیت المال برنداشت، مجموع بیت المال دوازده هزار درهم بود، و مجموع رزمندگان ششهزار نفر بودند، گویى على از نخست مقدار پول و تعداد جمعیت را مىدانست.(20) 7- پس از جنگ جمل، یکى از یاران امام على(ع) که در جنگ شرکت داشت به محضر على(ع) رسید و گفت: «چقدر شایسته بود که برادرم نیز در این نبرد شرکت مىکرد، و پیروزى شما را مىدید، و به پاداش شرکت در این نبرد نایل مىشد؟» حضرت على(ع) به او فرمود: آیا نیت و فکر برادرت با ما بود؟ او عرض کرد: آرى. امام (ع) فرمود: «فقد شهدنا؛بنابراین او نیز در این نبرد با ما بود و شرکت داشته است.» سپس فرمود: «حتى آنان که در صلب پدران و مادرانشان هستند، و در فکر و نیت با ما در مورد این جنگ هم عقیده باشند با ما هستند.»(21) 8 - روایت شده جابربن عبداللّه انصارى وقتى که به عنوان اولین زائر مرقد امام حسین(ع) همراه عطیه عوفى کنار مرقد آمد، و مشغول زیارت شد، در زیارت خود جمله هایى گفت، از جمله عرض کرد: «والّذى بعث محمّداً(ص) بالحقّ نبیّاً لقد شارکنا کم فى ما دخلتم فیه؛سوگند به خداوندى که محمد(ص) را به حق مبعوث به نبوت کرد ما در امور شما که در آن وارد شدید شرکت داریم.» در این هنگام عطیه از جابر پرسید: «ماچگونه در جهاد و پیکار با شهیدان کربلا شرکت داریم، با این که در فراز و نشیبها همراه آنها نبودیم، و شمشیر نکشیدیم، ولى این شهیدان جانبازى کردند، به گونهاى که سرهایشان از بدنشان جدا شد و فرزندانشان یتیم شدند و زنانشان بیوه گشتند.» جابر در پاسخ گفت: من از شخص رسول خدا(ص) شنیدم فرمود: کسى که قومى را دوست بدارد با آنها محشور مىشود، و هر کس عمل قومى را دوست بدارد با آنها شریک مىباشد، سوگند به خداوند که محمد(ص) را به حق به پیامبرى فرستاد: انّ نیّتى و نیّة اصحابى على ما مضى علیه الحسین و اصحابه؛ نیت من و نیّت اصحاب من همان است که امام حسین(ع) و اصحابش به آن راه رفتند و به شهادت رسیدند.(22) در این راستا روایات بسیار است که حکایت از آن دارد که نیت پاک و فکر سالم با آرمان مقدس، صاحبش را در آن آرمان شریک مىکند. و در پایان این مقال لازم به ذکر است که هرگاه مسأله معکوس شد، یعنى نیت انسان این بود که در کار حرامى شرکت نماید و آن را انجام دهد، ولى آن را انجام نداد، خداوند از روى تفضّل، نسبت به او اغماض کرده و او را مجازات نخواهد کرد، مگر این که به مرحله رضایت و تأیید کار بد برسد که در این صورت به عنوان شریک جرم مؤاخذه مىشود، چنان که در زیارتنامه امام حسین(ع) حتى آن کسانى که راضى به ظلمى که بر آن حضرت وارد شد بشوند، مشمول لعن خواهند بود، آنجا که مىخوانیم: «و لعن اللّه امّة سمعت بذلک فرضیت به؛ و خدا لعنت کند کسى را که ماجراى ظلم به امام حسین(ع) و اصحابش در کربلا را شنید، و به آن راضى شد.»(23) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. کنزالعمال، حدیث 8263.2. اصول کافى، ج 2، ص 84.3. سوره اسراء، آیه 84.4. اصول کافى، ج 2، ص 85.5. اقتباس از تفسیر المیزان، ج 13، ص 212.6. تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 26 (به طور اقتباس).7. وسائل الشیعه، ج 1، ص 36.8. کنزالعمال، حدیث 7258.9. اصول کافى، ج 2، ص 84.10. بحار، ج 70، ص 206.11. سوره بقره، آیه 265.12. همان، آیه 261.13. همان، آیه 264.14. سوره ص ، آیه 82 و 83.15. اعلام الورى، ص 94، بحارالانوار، ج 20، ص 98 (به طور اقتباس).16. بحارالانوار، ج 76، ص 212.17. استعاذه از: شهید آیت اللّه دستغیب، ص 45.18. الترغیب، ج 3، ص 63 ؛ میزان الحکمة، ج 10، ص 278.19. کنزالعمال، حدیث 7261 ؛ میزان الحکمة، ج 10، ص 279.20. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 1، ص 250.21. نهج البلاغه، خطبه 12.22. بشارة المصطفى، محمد بن ابوالقاسم طبرى، از علماى قرن پنجم، ص 89، مقتل الحسین مقرّم، ص 456.23. مفاتیح الجنان، زیارت وارث. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 93 |