تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
دوازده فروردین: روزى باشکوه و خجسته | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 291، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
زواره غلامرضا گلى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
(به مناسبت فرا رسیدن سالروز استقرار جمهورى اسلامى ایران)
چرا یوم اللّه؟
در قرآن کریم مىخوانیم: «و ذکّرهم بایّام اللّه انّ فى ذلک لآیاتٍ لکلّ صبّارٍ شکور؛(1) یعنى: و روزهاى خدا را به یادشان آور. و در این براى هر شکیبا و شکرگزار عبرتهایى است. با توجّه به این که همه ایام و موجودات از آن خداست، منظور از ایام اللّه در این آیه، وقایعى است که در برههاى خاص روى داده و امر حق تعالى را آشکار ساخته است که در دیگر ایام چنین ظهورى رخ نداده است و امکان دارد در ایّام مذکور رحمت الهى چنان قوى و قابل توجه بوده که در دیگر ایّام روشن نبوده است، همچنین گاهى در مقاطع زمانى مزبور قهر و قدرت الهى که تجلّى عزّت پروردگار است حضور خود را نشان مىدهد.(2) چنانچه در روایتى به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: ایام اللّه نعمائه و بلائه ببلائه؛(3) روزهاى نعمتهاى خداوند و نیز زمان آزمایشهاى او توسط بلاها، ایام اللّه است در هر حال یادآورى روزهاى بزرگ اعم از ایام پیروزى، نصرت و غلبه بر دشمنان یا روزهاى دشوار و طاقت فرساى مبارزه، نقش مؤثّرى در بیدارى و هشیارى امّتها و انسانها دارد و با الهام از همین پیام آسمانى است که خاطره روزهاى بزرگى را که در تاریخ اسلام مشخص گردیده همواره گرامى مىداریم و هر سال براى تجدید این خاطرات روزهاى معینى را اختصاص مىدهیم و درسهاى آموزندهاى از آن فرا مىگیریم. در آیهاى که بدان اشاره شد، پس از ذکر ایّام اللّه تنها روزى که بر آن تأکید گردیده، زمانى است که قوم بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان رها یافتهاند و ذکر روز نجات دلیل مهم و ارزشمندى بر اهمّیت فوق العاده آزادى و استقلال در سرنوشت انسانها مىباشد(4) و بدیهى است ملّتى مىتواند بهتر ایمان خود را تقویت کند و به عبادت بپردازد و خدا را نیکوتر پرستش کند و نیز نبوغ و توانایىهاى درونى خود را شکوفا سازد که از سلطه استبداد، استکبار و استثمار آزاد گردد. به همین دلیل نخستین تلاش فرستادگان الهى این بود که ملّتها را از اسارتهاى فکرى، سیاسى و اقتصادى رها نمایند و ما باید شکرگزار چنین نعمت بزرگ الهى باشیم و لازم است چنین روحیهاى براى تقویت بُعد معنوى جامعه، ترویج گردد، درست است که مردم بر علیه ابرقدرتها و ستمگران به ستیز و مقاومت برمىخیزند و البته میوه این استقامت آنان، نابودى این قواى باطل است ولى باید فراموش نشود که اولاً خداوند چنین نیرویى را در وجود انسانها قرار مىدهد و آنان را در این راستا امداد مىنماید و در ثانى سنّت الهى بر این تعلّق گرفته که نیرنگهاى استکبار خنثى گردد. در قرآن آمده است: استکباراً فى الارض و مکر السّیئى ولایحیق المکر السیئى الّا باهله فهل ینظرون الّا سنّت الاوّلین فلن تجد لسنّت اللّه تبدیلا و لن تجد لسنّت اللّه تحویلاً.(5) در زمین سرکشى کردند و نیرنگهاى بد نموده و این حیلههاى بد جز نیرنگ بازان را در بر نگیرد. آیا جز سنتى که برگذشتگان رفته است منتظر چیز دیگرى هستند. در سنت خدا هیچ تبدیلى مشاهده نمىکنى و در سنّت الهى هیچ دگرگونى نمىیابى. ایام اللّه پیمانههاى تکوین و تشریع هستىاند که در عالم امر و خلق و در لامکان و لازمان پس از فرمان «کُن»، «فیکون» شدند و بار وجود را از واجب الوجود دریافته و لحظههاى سرنوشت انسان را پرداخته و تجلّىگاه الطاف خفیّه و جلیّه الهیّه گردیدند. از خلقت آدم تا رسالت خاتم و از امامت على(ع) تا ولادت حضرت مهدى (عج) و از غیبت کبرى تا ظهور آن ذخیره الهى و نیز از قیام 15 خرداد 1342 تا پیروزى انقلاب اسلامى همه از ایام اللّه است.(6) ایام اللّه یعنى لحظههاى ظهور حق و افول باطل، در پگاه سرخ عاشورا نیز ایام اللّه آشکار گشت همانگونه که 22 بهمن 1357 و 12 فروردین 1358 ه.ش از چنین ایامى حکایت دارند. امام خمینى مىفرماید: «...تذکّر به ایّام اللّه که خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان ساز است، قضایایى که در ایّام اللّه رخ داده است براى تاریخ و انسانها در طول تاریخ آموزنده و بیدار کننده است. حوادث بزرگ تاریخ که قرآن مجید هم از بعضى از آنها یاد کرده است، سرمشقى پر برکت براى ساختن جامعه و اشخاص و جامعه عصر ما که عصر انقلاب است و در کشور ایران که کشور انقلاب و شاهد بسیارى از حوادث بزرگ است که باید آنها را ایّام اللّه محسوب کنیم و به ذکر آنها و تذکر آن ایّام بپردازیم که براى ملّت قهرمان و مجاهدان سلحشور درس انقلاب است...»(7) مظهر تجلّى لطف الهى خداوند در قرآن کریم مىفرماید: و نرید ان نمنّ على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین؛(8) ما بر آن هستیم که ضعیف نگاه داشته شدگان را به روى زمین عزّت نهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم. امام خمینى ضمن آن که روز دوازده فروردین را یوم اللّه و آغاز حکومت اللّه دانستهاند، یادآور شدهاند: «روز دوازدهم فروردین، سالروز رسمیت یافتن حکومت مستضعفین بر مستکبرین در ایران است، سالروز تحقق وعده حق تعالى است... دوازده فروردین روز غلبه جنود اللّه بر جنود شیطان و روز فتح و نصر خدا و بندگان مؤمن به اوست.»(9) در این روز قدرت خداوند تجلّى پیدا کرد، وعده الهى تحقّق یافت و سنّت ثابت الهى در ازاى فداکارى و تحوّل و مبارزه امّتى مسلمان در برابر ستم طاغوت، عملى گردید. در این روز خجسته شجره مبارکه انقلاب اسلامى به ثمر نشست. پیروزى امّتى با دست خالى و بدون سلاح در برابر بزرگترین طاغوت عصر و تشکیل نظام الهى شکل عینى به خود گرفت و چنین روزى اعجاب برانگیز حاصل لطف الهى مىباشد که در جهان طنین انداز شده است و شعاع و پرتوهاى آن انسانهاى مسلمان و محرومان جهان را روشنى بخشیده است از سوى دیگر این روز، زمان میثاق و پیمان ملت مسلمان ایران با خداى متعال، نبى اکرم، ائمه هدى و پیرو راستین راه انبیاء و اولیاء یعنى امام خمینى مىباشد و چنین بیعتى حتى به قیمت گسسته شدن رشته حیات آنان نیز نخواهد گسست، دشمنان هرگز حکمت، تقدّس و ارزش و فرهنگ دوازدهم فروردین را درک نمىکنند و نخواهند فهمید، آنان متوجّه نشدهاند که این یوم اللّه حلقه پیروزى بزرگ زنجیر مستمر ایّام اللّه تاریخ و مظهر تجلّى حق است و حق یعنى مبارزه با تمام وجود در برابر باطل و در این راه شکست معنا و مفهومى ندارد. آنان دریافتهاند که حیثیت، فضیلت، حیات، شرف، مجد و اصالت ملت مسلمان ایران در حفظ و دفاع از این فرهنگ و فرازنگى است و بنابراین هیچ سلاح و قدرتى و تهدیدى نمىتواند بر آن اثرى منفى بگذارد. امت مسلمان ایران به این باور رسیدهاند که این یوم اللّه و حاکمیت جمهورى اسلامى امانتى الهى است و مردم به این یقین رسیدهاند که این روز شریف سرآغاز حرکت نوین به سوى هدفى بزرگ، متعالى و مقدس است یعنى همان هدف آفرینش و غایت خلقت و آرمان تمامى انبیاء و اولیاى خداوند و محصول کتابهاى آسمانى و اراده پروردگار مىباشد و مبارزه و نبرد با موانع و مزاحمان این راه مبارک امرى طبیعى و ضرورى است و آنگاه براى جامعه شکست پدید مىآید که از این مقصد فاصله بگیرند یا این مسیر شکل دیگرى بیابد که چنین چیزى هرگز اتفاق نخواهد افتاد. نسیمى جان بخش انقلاب اسلامى به اللّه انتساب دارد و از این جهت روزهایش یوم اللّه مىباشد چرا که نور خداوند در آنها تجلّى یافته است. بعد از طى قرون و اعصار متمادى که ستمهاى فراوان و بیدادهاى سنگین ستمگران و مستکبران بر اقشار گوناگون محروم و مظلوم و تبدیل شدن دنیا به ظلمتکدهاى بىروح و بدون محتوا و نگران کننده و حزن برانگیز ناگهان بارقهاى الهى طلوع فجر پیروزى امتهاى مسلمان را نوید بخشید و نسیمى جان بخش بر کالبد افسرده و پژمرده بشریت دربند، وزیدن گرفته است. از این جهت امام خمینى به مناسبت روز قدس در سال 1360 در فرازى از پیام پرمحتواى خویش فرمودهاند: «امید است که این انقلاب جرقه و بارقهاى الهى باشد که انفجارى عظیم در تودههاى زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیة اللّه ارواحنا لمقدمه الفداء منتهى شود.»(10) آرى یوم اللّه دوازدهم فروردین چشم انداز شکوهمند آینده الهى تاریخ را ترسیم نموده و افقى تابناک و امیدبخش در برابر چشمان منتظر و مضطر مستضعفین به تنگ آمده از جور و اختناق مىگشاید قرآن پیروزى نهایى ایمان اسلامى و غلبه قاطع و قطعى صالحان و پرهیزگاران و کوتاه شدن دست جباران را نوید داده و آینده درخشان بشریت را پس از این فتح بزرگ مطرح کرده است: هو الّذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کلّه ولوکره المشرکون؛(11) او کسى است که پیامبر خود را براى هدایت مردم فرستاد با دینى درست و برحق تا او را بر همه دینها پیروز گرداند هرچند مشرکان را خوش نیاید. قال موسى لقومه استعینوا باللّه واصبروا انّ الارض للّه یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین؛(12) موسى(ع) به قوم خود گفت: مدد جویید و صبر پیشه سازید که این زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث مىدهد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است. دوازده فروردین تجسّم عینى آن همه شعارها، فریادها، خواستنها و عطشها بود که بر روى دوازده ستون نورانى نهاده شد. این روز یادآور ایام مبارک دیگرى هم هست از جمله روزى که توبه آدم پذیرفته شد، زمانى که کشتى نوح(ع) بر ساحلى آرام گرفت، موقعى که ناقه صالح به معجزه از دل سنگ و کوه برآمد، هنگامى که آتش نمرودیان بر ابراهیم خلیل(ع) سرد و گلستان و سرسبز و خرم گردید.زمان وصال یعقوب است که پس از سالها غم دورى از فرزندش، یوسف را در آغوش گرفت و همان موقعى که خواب این نبى یعنى یوسف تعبیر گردید و در مصر اقتدارى مهم بدست آورد و از اعماق چاه بر فراز جاه و جلال قرار گرفت، یادآور عصا و ید بیضاى موسى کلیم است که قدرت پوشالى فرعون و افسون ساحران و جادوى کاهنان را دَرهم کوبید و بر ادعاهاى دروغین آنان مهر باطل زد، دم مسیحیایى را در اذهان تداعى مىکند که جانهاى مرده را احیا نمود و اینک وقت آن فرا رسیده که داود بر مسند قضاوت قرار گیرد، سلیمان است که حکم صادر مىکند، قارون بر اعماق گل و لاى زمین فرو مىرود، بتکدههاى کَلَده و آشور به دست ابراهیم(ع) بت شکن درهم کوبیده مىشود و اصحاب کهف پیروز گردیده و عهد دقیانوس از رواج مىافتد، پرندگان ابابیل را برایمان باز مىخواند که بر قوم ابرهه و فیل سواران غلبه یافتند شعار شعورآفرین محمد رسول اللّه است که در فضاى شبه جزیره عربستان به نقاط مجاورش پیچیده و پادشاهان و خسروان و قیصرها را در موجى از آشفتگى فرو برده است، یادآور ذوالفقار علوى است که خیبرىها را چون ملخهایى از هم پراکنده ساخت و عمروبن عبدودها را به خاک هلاکت و ذلّت کشانید. اینک مکّه فتح گردیده، درهاى خیبر گشوده شده و یهودیان رمیدهاند، بتها از دیوارهاى کعبه فرو ریختهاند و احزاب قریش در جنگ خندق و غزوه بدر منهزم شدهاند، فتح مبین و نصر الهى که عطیهاى آسمانى است فرا رسیده است. دوازده فروردین روز مباهلهاى را متذکر مىگردد که نصاراى نجران را رسوا ساخت، صفّینى بود که پیروان على(ع) را از معاویه و امویان جدا ساخت، عاشورایى را فریادمى زند که امام حسین(ع) و یاران با وفایش در آن حماسه آفریدند و در این روز دشمنان اهل بیت کارنامهاى منفى از خود به یادگار نهادهاند و گزارش جنایت و سفاکى را در تاریخ نگاشتند که جز نفرت و انزجار بذرى نکاشتند و محصولى جز خذلان و خود باختگى برداشت نکردند. دوازده فروردین صراط برّنده و لغزندهاى است بر فراز جهنم خودخواهىها، شقاوتها و قدرتطلبىها تا امتى مسلمان را به سوى بهشت خداباورى، اسلام خواهى و عزّت و افتخار رهنمون نماید، امت مسلمان و آگاه که همین فجر و فلق و یوم اللّه را در آینه سرخ شهادت مشاهده کردند، به خوبى نظارهگر بودند که چگونه منافقین و ملى گراها و فرقههاى منحرف و گروههاى محارب و اعوان و انصار شیطان در چاهى که خود حفر کرده بودند، فرو غلطیدند و داغ ننگ و ذلّت را بر جبین خود نهادند.(13) نقش ارزشمند ایرانیان امّت مسلمان و هوشیار ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود حاکمیتهاى گوناگونى را تجربه کرده است و گرچه قرنهاى متمادى تحت سلطه استبداد و زیر چکمه دژخیمان صدمات و لطماتى هولناک را تحمّل کرده است امّا همواره در پى دستیابى به چشمه جوشان و زلال حقیقت تلاش کرده و در این ارتباط کارنامه درخشانى را بر سینه خود نشانیده است. هنوز پرتوهاى پرفروغ آیین اسلام و نهضت حق گستر محمدى از محدوده شبه جزیره عربستان فراتر نرفته بود که یک ایرانى تشنه حقایق ناب سراسیمه و آواره از این شهر به آن شهر، رنجها را تحمّل کرد و مسیرهاى پرخطر فراوانى را در نوردید تا آن که با رسول اکرم(ص) چنان مأنوس گردید و آن چنان جرعههاى معنویت و معرفت به کامش ریخته شد که به شرف سلمان محمدى نائل گردید و هنوز هیچ کشورى به اسلام گردن ننهاده بود که بزرگترین قدرت طاغوتى آن زمان یعنى ایران بنابه خواست و سرشت فطرى انسانهاى حقجوى دروازههاى شهرهایش بر جویبارهاى با صفاى وحى الهى گشوده و اسلام را پذیرا گردید و این در حالى بود که خسرو پرویز پادشاه ساسانى نامه مبارک پیامبر اکرم(ص) را پاره کرد و یزدگر سوم از هراس، در نقاط گوناگون ایران متوارى بود تا آن که در مرو به دست آسیابانى کشته شد از این جهت خاتم رسولان الهى مىفرمایند: أعظم النّاس نصیباً فى الاسلام أهل فارس؛(14) یعنى: نصیب ایرانیان از اسلام نسبت به دیگر ملتها، بزرگتر است. در روایت دیگر از آن مصطفاى پیامبران نقل شده است: اسعد النّاس بالاسلام اهل فارس؛(15) سعادتمندترین عجم (غیر عربها) نسبت به اسلام، مردم ایران هستند. در قرآن مىخوانیم: و ان تتولّوا یستبدل قوماً غیرکم ثمّ لایکونوا امثالکم؛(16) این آیه خطاب به ملت عرب مىباشد که قرآن در میان آنان نازل گردید و خداوند تعالى به آنان هشدار مىدهد، اگر از نعمت اسلام قدردانى نکنید مردمانى دیگر ارزش آن را درک خواهند کرد، عدهاى از اصحاب حضرت محمد(ص) از ایشان سؤال کردند این مردمى که در این آیه از آنها یاد کردید که از عربها در جذب گشتن به اسلام قوى ترند، چه کسانى هستند؟ سلمان در این حال، کنار پیامبر نشسته بود، حضرت با دست به پاى سلمان زدند و فرمودند: منظور این آیه وى و قوم اوست، قسم به آن که جانم در دست اوست اگر ایمان به ستاره ثریّا آویخته باشد مردمانى از ایران به آن دست مىیابند.(17) امام صادق(ع) نیز در ذیل آیه مذکور فرمودهاند: ان تتولّوا یا معشرالعرب یستبدل قوماً غیرکم یعنى الموالى؛(18) اى ملّت عرب اگر به اسلام پشت کنید خداوند به جاى شما ملت دیگرى تابع اسلام قرار مىدهد یعنى ایرانیان را. و در تبیین آیه شریفه: ولو نزّلناه على بعض العجمین فقرأه علیهم ماکانوا به مؤمنین؛(19) اگر قرآن را به زبان عجم نازل کردیم و با این لسان بر عرب خوانده مىشد، عرب به آن ایمان نمىآورد، امام صادق(ع) مىفرماید: اگر قرآن را بر عجم نازل کرده بودیم عرب به آن ایمان نمىآورد ولى بر عرب نازل گردید و عجم به آن ایمان پیدا کرد و این فضیلتى براى عجم است.(20) همانگونه که پیامبر خاتم پیش بینى نموده بود، ملت ایران، بیش از همه ملتها از اسلام بهرهگرفت و هیچ قومى به اندازه ایرانى از منبع روشنایى بخش وحى، پرتو نگرفته است،مردمان این سرزمین تمامى نیروهاى مادى و معنوى، ذوق و استعداد، فکر و ابتکار خود را در خدمت اسلام قرار دادند شهید آیة اللّه مطهرى مىنویسد: «...این اسلام بود که استعداد ایرانى را تحریک کرد و در او روح تازهاى دمید و او را به هیجان آورد... به همان نسبت که اسلام دین همه جانبه است و بر جنبههاى مختلف حیات بشرى سیطره دارد خدمات ایرانیان به اسلام نیز وسیع و گسترده و همه جانبه است و در صحنهها و جبهههاى گوناگون صورت گرفته است. اولین خدمتى که باید از آن نام برد، خدمت به تمدن جوان اسلامى است... از این که بگذریم به خدمات ایرانیان به مسلمانان مىرسیم(که) در جبهههاى مختلف صورت گرفته است. جبهه نشر و تبلیغ و دعوت ملتهاى دیگر، جبهه نظامى، جبهه علم و فرهنگ جبهه ذوق و هنر...»(21) ایرانیان در اسلام آوردن مردمان آسیاى جنوب شرقى و جنوبى و آسیاى مرکزى نقش مهمى دارند.(22) پس از چندى با آن که سیطره حاکمان بنى امیه و بنىعباس حاکمیت اسلامى را دچار مشکل ساخت و حق مسلّم و راستین امامان و جانشینان واقعى رسول اکرم(ص) را غصب کردند و با تمامى توان عظیم تبلیغاتى کوشیدند نام و یاد ائمه از نظر مردم مخفى بماند این مردمان ایران بودند که حق را دریافتند و عشق آن رهبران معصوم و مظلوم را در قلب خویش شعلهور نمودند و در طول سالیان دراز سلطه غاصبان بر سراسر جهان اسلام، این مردم مشتاق ولایت و امامت اهل بیت(ع) در زیر شدیدترین خفقانها و فشارهاى فرساینده سیاسى که با تهدید جان و مال و آبروى آنان توأم بود، دست از حقجویى و حق خواهى برنداشتند که بىتردید ماجراى آن از شگفتانگیز صفحات تاریخ بشریّت است، شرکت ایرانیان در قیام مختار و تارومار نمودن قواى اموى در این حرکت یکى از نمونههاى فوق مىباشد. در عصر صفویه هم وقتى دولت شیعى روى کار آمد ایرانیان براى گسترش فرهنگ تشیع، احیاى مراسم امامان شیعه و نیز رواج ارزشهاى الهى کوشیدند و دولت مزبور را یارى دادند تا بتواند در زمینههاى گوناگون سیاسى، علمى و فکرى در این راه موفق گردد البته برخى از حاکمان صفوى از این نیروى عظیم مردم بهرههاى منفى گرفتند و به رفاهطلبى و اشرافیت روى آوردند و همین رویکرد زمینههاى سقوط آنان را فراهم ساخت. در دورههاى بعد هم مردم ایران هر حرکت اصیلى را مشاهده مىکردند در تداوم و به ثمر رسیدن آن اهتمام مىورزیدند، حضور فعال در قیام تنباکو به رهبرى میرزاى شیرازى، شرکت در جنبش مشروطه، همراهى با سیدجمال الدین اسدآبادى در ستیز با استبداد و استکبار که نمود سهم آن به هلاکت رسانیدن ناصرالدین شاه قاجار توسط میرزا رضاى کرمانى مىباشد، شاهى که به نصایح سید جمال اعتنایى نکرد و راه ستم را ادامه داد، مردم ایران در ایستادگى شهید آیة اللّه مدرس و نیز میرزا کوچک خان در برابر رژیم سفّاک پهلوى این دو مبارز را حمایت کردند و اگر چه این حرکتها به سامان نمىرسید و بعضاً با شکست مواجه مىگردید امّا در کولهبار تجربههاى تاریخى این ملّت که از شط خون شهیدانش بدست آمده بود، زاد راهى دیگر مىنهاد و این همه بود که ملت را در برابر حوادث و نقشههاى مزوّرانه و حیلههاى استعمارگران آبدیده مىکرد. ملّتى که بویژه در صد سال اخیر گونههاى گوناگون حاکمیت را در قانونگذارى و دولتمدارى فرنگ برگشتههاى پس از مشروطیت تا هرج و مرج دوره احمدشاه و از دیکتاتورى وحشى رضاخان تا سالهاى اختناق شدید فرزندش محمدرضا و از دولتمدارى ملىگراها تا حکومت ازهارى را دیده و تجربه کرده بود و از عملکرد و خیانت چپها در مشروطه و نهضت جنگل تا ماجراى نهضت ملى و حزب توده و نیز مجاهدین خلق مطلع شده بود، در طلیعه قیام اسلامى یعنى در 15 خرداد 1342 آنچه را که قرنها در پى آن شکنجه شده و شهادت داده بود و همواره با مثال حکومت على(ع) آرزویش را مشخص کرده بود در عمل فریاد کرد. این چنین بود که با وجود تلاشهاى مذبوحانه جناحهاى گوناگون و توطئههاى متعدد ابرقدرتها به رهبرى امام خمینى (قدس سره)، به مبارزات و مقاومتهاى خود ادامه داد و سرانجام در 22 بهمن 1357 ه.ش پیروزى پر افتخارى را در آغوش کشید. آرى آنان یاد و خاطره امام معصومشان را با آن همه اشتیاق و علاقهاى که به آن وجودهاى مبارک ابراز مىداشتند در چهره و عملکرد و رفتار امام خمینى (ره) متبلور یافتند. همه پرسى تاریخى مردمى اینگونه عاشق و با معرفت و بصیرت به شیوههاى گوناگون سیاست بازى و نیرنگهاى تبلیغاتى توجه نکردند نه فریب سلطنت شاه بدون حکومت را خوردند و نه به سوسیال دموکراتها گردن نهادند و نه به جمهورى دموکراتیک خلق یا جمهورى دموکراتیک ملى اعتنا کردند حتى حاضر نشدند جمهورى دموکراتیک اسلامى را بپذیرند و یا به کلمه جمهورى اکتفا نمایند چون آنچه مىخواستند در کلمه اسلام نهفته بود و این عنوان به تنهایى برایشان کامل و جامع بود حتى در آغاز قیام نمىگفتند جمهورى اسلامى بلکه براى استقرار حکومت اسلامى سینههاى خود را سپر رگبار گلولهها قرار دادند و این چنین بود که با وجود تمامى دسیسههاى متعددى که منافقان داخلى و دگراندیشان بازگشته از غرب و دشمنان بیرونى به اجرا در آوردند مردم از وراى این امور به ظاهر ملى و دموکراتیک نیتهاى سوء و نیشهاى زهرآگین و چنگالهاى خون آشام آنان را مشاهده کردند و در پى این درک و شناخت آنان و رسوایى گروهکهاى گوناگون بود که در میان مخالفتها و تبلیغات زیاد آنان که سنگ جمهورى دموکراتیک،جمهورى، سوسیال دموکراسى، مشروطه سلطنتى را بر سینه مىزدند 2/98 % از مردم ایران به جمهورى اسلامى رأى دادند و شگفتى دیگرى را براى ثبت در تاریخ رفراندومهاى جهان ایجاد کردند و در ادامه نیز همان راه طولانى مقاومت و فداکارى را دنبال نمودند. در ماجراى رفراندوم موضعگیرىهاى چپ و راست واضحتر به چشم مىخورد، لیبرالهاى دست راستى نظیر جبهه ملّى و دولت موقت صحبت از جمهورى دموکراتیک اسلامى مىنمودند که گویا آنان مىخواستند القاء کنند اسلام چیزى کم دارد و باید به آن عنوانى اضافه کرد! چپهاى کمونیست و چپهاى مسلمان شعار جمهورى دموکراتیک را مطرح کردند که در آن اثرى از اسلام که مردم هزاران شهید براى آن دادهاند، نبود و الگویى از کشورهاى جمهورىهاى خلق کمونیستى است. اعتراضات آغاز مىشود که باید رفراندوم تنها بر مبناى پاسخ آرى یا نه به جمهورى اسلامى نبوده و تمام اشکال حکومتى به همهپرسى گذاشته شود و چون احساس کردند نظام مورد توجّه امام و مردم مسلمان به تصویب قاطع مردم خواهد رسید چریکهاى فدایى آن را تحریم کردند و چپهاى مسلمان هیچگونه حرکت تبلیغى در این راستا انجام ندادند.(23) در میان این مخالفتها و اشکال تراشىها امام خمینى در هشتم یا نهم فروردین (29 یا 30 ربیع الثانى سال 1399 ه.ق) در قم و در جمع اقشار گوناگون فرمودند: «در این قضیه رفراندوم که سرنوشت ایران را با او تعیین خواهیم کرد، همه باید رأى بدهید. شماها اگر براى خدا رأى بدهید، این حکومت اسلامى در اینجا مستقر خواهد شد. من توصیه مىکنم که همان طورى که خودم به جمهورى اسلامى رأى مىدهم... تقاضا مىکنم از شماها که به جمهورى اسلامى نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأى بدهید...»(24) این که بر جمهورى اسلامى تأکید شده بود، صرفاً تکیه بر نام نبود بلکه محتواى آن اهمیت داشت و آن همان اسلام راستین خالص مبتنى بر ولایت فقیه و با شعار نه شرقى و نه غربى که هم اکنون در سطح جهان شناخته شده و مورد توجّه مسلمانها و محرومان جهان قرار گرفته است این همه که منجر به برقرارى نظام جمهورى اسلامى گردید در حقیقت بزرگترین تحوّل در تاریخ ایران پس از انقلاب افتخار آفرین 22 بهمن 1357 مىباشد. عید مذهبى و ملى پس از برگزارى رفراندوم جمهورى اسلامى ایران، امام خمینى ضمن تشکر از مردم، ضمن اعلام جمهورى اسلامى در فرازى از بیانات خود فرمودند: «صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت اللّه است از بزرگترین اعیاد مذهبى و ملّى ماست. ملّت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگاه دارند روزى که کنگرههاى قصر 2500 سال حکومت طاغوتى فرو ریخت و سلطه شیطانى براى همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جاى آن نشست.»(25) در پیام رادیو - تلویزیونى نیز امام چنین مىفرمایند: «اعلام مىکنم جمهورى اسلامى را و این روز را عید مىدانم و امیدوارم که در هر سال روز دوازده فروردین روز عید ملت ما باشد که رسیدند به قدرت ملّى و خودشان سرنوشت خودشان را به دست خواهند گرفت.»(26) روز 12 فروردین به این دلیل مبارک و خجسته است که نعمتى عظیم از جانب خداوند بزرگ براى ملتى است که با نثار خون خویش لیاقت و شایستگى براى رسیدن به چنین ساحل آرام و امنى را به اثبات رسانیدند و شکر این نعمت آن است که با جان و مال خویش از این شجره با برکت حراست کنند و نیز هر سال فرا رسیدن آن را به نحو احسن گرامى دارند، برخى چنین مطرح کنند که دیگر در چنین روزى تعطیلى براى نهادها و سازمانهاى کشورى و لشکرى معنا ندارد که این ادعا با بیانات امام مبنى بر عید دانستن این روز و عید گرفتن و زنده نگاه داشتن آن در تضاد است. آنان به بُعد تبلیغى و فراگیر تعظیم چنین شعائرى توجه ندارند. امید آن که ما در تمامى ایّام اللّهها، شکرگزار چنین مناسبت هایى باشیم. والسلام. پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره ابراهیم، آیه 51. 2. المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه فارسى، ج 23، ص 29 - 28. 3. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 526. 4. تفسیر نمونه، زیر نظر آیة اللّه مکارم شیرازى، ج 10، ص 272 - 271. 5. سوره فاطر، آیه 43. 6. انقلاب در قلمرو ایام اللّه، دکتر محمود افتخار زاده، ص 3 - 2. 7. درجستجوى راه از کلام امام، دفتر دهم (انقلاب اسلامى)، ص 428. 8. سوره قصص، آیه 5. 9. صحیفه امام، ج 12، ص 219. 10. مجله پیام انقلاب، شماره 55، ص 29. 11. سوره توبه، آیه 33 و سوره صف، آیه 9. 12. سوره اعراف، آیه 128. 13. با استفاده از کتاب روایت انقلاب، ج 1، ص 30 - 29. 14. کنزالعمال، حسام الدین هندى، ج 12، ص 90. 15. همان . 16. سوره محمد، آیه 38. 17. نک: مجمع البیان، ج 9، ص 108. 18. همان. 19. سوره شعرا، آیه 199 - 198. 20. تفسیر المیزان، ج 15، ص 362، به نقل از تفسیر قمى. 21. خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید آیة اللّه مرتضى مطهرى، ص 374 - 373. 22. نک: سرزمین اسلام، از نگارنده. 23. نگرشى کوتاه بر انقلاب اسلامى ایران، ص 136 - 135. 24. صحیفه امام خمینى، ج 6، ص 428 - 427. 25. همان، ص 454 - 453. 26. همان، ص 462. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 85 |