تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,931 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
آفتاب بى غروب | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 293، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
محمدتقی رهبر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
کجائى اى عرب اى ساربان پیر صحرائى؟ کجائى اى بیابانگرد روشن راى بطحائى؟ که اینک بر فراز چرخ بینى نام احمد را و در هر موج بینى اوج گلبانگ محمد را محمد زنده و جاوید خواهد ماند محمد تا ابد تابنده چون خورشید خواهد ماند جهانى نیک مىداند که نامى در جهان تابنده چون نام محمد نیست و مردى زیر این هفت آسمان همتاى احمد نیست جهان ویرانه با دو واژگون باد آسمان پیر اگر بینیم روزى در جهان نام محمد نیست این سال از سوى رهبر فرزانه و گرانقدرمان به عنوان سال پیامبر اعظم(ص) نامگذارى شده است. هر چند همه سالها و ماهها و روزها و ساعتها و لحظهها زمان براى امت به پیامبر اعظم تعلق دارد و بشریت با همه نژادها و در همه اقلیمها وامدار وجود مبارک «رحمة للعالمین» و برکات بى پایان حضرت اوست. نام مبارک آسمانى و زیباى محمد(ص) بر تارک اعصار و قرون مىدرخشد و گردش اختران بر محور وجود ملکوتى اوست و افلاکیان رشحات فیض نخست آفرینش را بر دوش دارند...گلبانگ اذان مؤمنان بامدادان و شامگاهان به زمین و زمان روح و حیات مىبخشد و فرشتگان در مدرسه عشق طفل نوآموز اویند و بگفته لسان الغیب: «ملک در سجده آدم زمین بوس او نیت کرده چرا که در حسن وى لطفى بیش از حد انسانى دیده است.» میلیاردها انسان در طول تاریخ در پرتو نور هدایتگر و کتاب آسمانى او طى مدارج کمال نموده و میلیونها کتابخانه در شرق و غرب عالم شمهاى از اقیانوس بىکران علوم و معارف اوست. در روزگارى که جاهلیت سایه سیاه و سنگین خود را بر پهنه گیتى گسترده بود و در شرق و غرب عالم مستبدان خودکامه حکم مىراندند رایت آگاهى و آزادى انسان و پرچم علم و حکمت و عدالت و حریت و کرامت انسانیت را بزرگمردى از وارثان ابراهیم خلیل(ع) به اهتزاز درآورد و با درهم کوبیدن بتها و بتکدهها و شکستن هیمنه اهریمنى سردمداران کفر و استبداد و شاهان و شاهزادگان که دعوى خدائى داشتند! راه رشد و پویائى انسانها را هموار ساخت و دست مستضعفان و تحقیر شدگان از پا افتاده را گرفت و به سوى مبدأ هستى هدایت کرد و در سایه ایمان و تقوا، کرامت و عزت براى مؤمنان به ارمغان آورد... و این در حالى بود که سردمداران کفر و استبداد و شرک و فساد و فتنه نفاق از تلألؤ این نور الهى رنج مىبردند و به خود مىپیچیدند و خاموشى نور خدا را مىخواستند و نمىدانستند با دم شیطانى خود نور خدا را خاموش نتوانند ساخت و خدا بر سر پیمان خود در نصرت، پرچمدار توحید و پناهجویان ستم کشیده و روشن نگاهداشتن مشعل فروزانش تا قیامت ایستاده هر چند کافران و مشرکان نخواهند. بارى در این نهضت توحیدى مشرکان و مستبدان و مفسدان و منافقان به خاک نکبت و ذلت و گمنامى و ناکامى درافتادند و دیگر سر بر نیاوردند و این درس بزرگ تاریخ رسالت انبیاء و اولیاى خدا است براى رهروان راه هدایت که بدانند خداوندى که براى او قیام کردهاند آنها را نیمه راه رها نخواهد ساخت و به مصاف دشمنان حق خواهد پرداخت. در عصر نبى اعظم(ص) کم نبودند کسانیکه کمر به خصومت و نیرنگ با رسول خدا بسته بودند و هرچه در توان داشتند به خدمت گرفته، از تمسخر و استهزاء و تهمت و افترا و تحقیر و توهین گرفته تا شکنجه یاران و تبعید و تحریم و توطئه قتل و نابودى فرستاده خدا و خاموش کردن مشعلدار حق و چون خدا نخواست همه نقش بر آب شد و تیرهائى که به سوى حضرتش نشانه گرفتند کمانه کرد و به سویشان بازگشت و کتاب جاودانهاش که آنرا افسون و افسانه خواندند هر روز فروزانتر از پیش درخشید و اندیشههاى آدمیان را به خود معطوف ساخت و از کلمهاش علم و حکمت به بار نشست و این معجزه جاودانه تا ابد ماندگار شد و ملحدان و منکران را با خسران و بىآبروئى روبرو ساخت و این تا قیامت ادامه دارد. تا قیامت مىزند قرآن ندا کاى گروهى جهل را گشته فدا خود بدیدید اى خسان طعنه زن که شما بودید افسانه نه من مر مرا افسانه مىپنداشتید تخم طعن و کافرى مىکاشتید تابدیدید اى که طعنه مىزدید که شما فانى و افسانى بدید من کلام حقم و قائم به ذات قوت جان جان و یاقوت زکات نور خورشیدم فتادم بر شما لیک از خورشید ناگشته جدا نک منم ینبوع آن آب حیات تا رهانم عاشقان را از ممات «مثنوى مولوى» جاهلیت نوین اروپا و آمریکا و امروز که جهان در جاهلیت نوین با اقطاب کفر و استکبارى رودررو است و حرامیان بر سر راه کاروان انسانیت کمین کرده و با حبائل جادوئى قرن بیستم که از حلقوم رسانهها و ماهوارههایشان شرارت و شیطنت مىبارد و آوازه آئینهاى منسوخ در سینهها مرده و صنعت و دانش از پاسخگوئى به نیازهاى معنوى انسان درمانده شده و علم و فن به استخدام شهوت و شرارت درآمده و نومیدى و یأس خاکستر افسردگى بر مغزها و چهرهها پاشیده و جهان در انتظار نجات بخشى نشسته است، تنها راه نجات و نقطه امید همان مکتب والاى محمدّ(ص) و پیک آسمانى اوست، نورى که در افق تیره و قیرگون جهان در بستر انقلاب اسلامى تابیدن گرفته و خواب از چشم جهانخواران شرور ربوده و نقطه تجلى آن ایران اسلامى است و صداى رعد آسائى بر امواج نور نشسته و مرزها را درنوردیده و نور امیدى در دلهاى افسرده افروخته و لرزه بر اندام اقطاب استکبارى قارهها افکنده است و نشانههاى آن را در فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و حتى خود اروپا و آمریکا در نهضتهاى مردمى و پایگاههاى مقاومت اسلامى در جاى جاى جهان مىبینیم هرچند خناسان و بت گران و اشرار زمان در آمریکا و اروپا با توطئههاى رذیلانه صهیونیستى به مقابله آن برخاسته و با ترفندهاى گوناگون از دروغ و نیرنگ تبلیغاتى و فرهنگى و چاپ قرآن تحریف شده و اشاعه فساد و فحشاء و صادر کردن آن از خانههاى خود به کشورهاى اسلامى و استخدام رسانهها و ماهوارهها در هجمه فرهنگى گرفته تا اهانت به ارزشهاى دینى و نوامیس الهى که در برخى ورق پارههاى غربى نمونههاى آن را دیدیم، و واکنش جهان اسلام و آزادگان جهان و خروش امت در برابر این جسارتها را مشاهده نمودیم. این هجوم ننگ بار بر مقدّسات آسمانى واکنش ضرباتى است که از اسلام انقلابى بر پیکره فاسد و پوسیده آنها وارد آمده و نوید بخش افول اقتدار مستکبران و فروپاشى و نابودى و زوال قدرتهاى پوشالى آنها است. شکست مفتضحانه غربىها و در همین حال که پیشرفت ایران اسلامى را در عرصههاى مختلف علم و فن و نوآورى بویژه دانش هستهاى مىنگرند زوزههاى جگر خراش آنها را که از اعماق جانشان و زخم درونىشان برخاسته مىبینیم و شادمانى فرزندان اسلام در همه کشورهاى اسلامى بر زخم این مارهاى زخم خورده نمک مىپاشد، جا دارد که دشمن را در خشم و غیظ بنگریم. این همان چیزى است که قرآن کریم بدان اشاره فرموده که: «چون درخت تن آور اسلام ریشه کند و روى پاى خود بایستد و به بار نشیند برزیگران از شادمانى در پوست نگنجند و کافران از خشم و غیظ به خود پیچند» و این خشم و غیظ رهآوردى براى دشمن ندارد چرا که انقلاب اسلامى به جهان صادر شده و معجزه جاودانه اسلام بار دیگر قدرتهاى جادوئى را به ذلت کشانده و به فرموده امام راحل بالأخره به خاک مذلت خواهد نشاند. و سپاس خداوندى را که اسلام اعجازگر را بار دیگر جلال و شکوه بخشیده و شیفتگان رسول اعظم(ص) را به میدان آورده تا توانمندى اسلام را در اداره جهان نشان دهند و زمینه صلح و عدل جهانى را با ظهور منجى بشریت فراهم سازند، و این به برکت استقامت و صلابت و شجاعت ملت و دولت و رهبرى حاکمیت ما است، و هم هشدارى است به بزدلان که از هیاهوى جادوگران عصر نهراسند، خداوند پیمان بسته که یارى کننده کسانى باشد که به یارى دین او برخیزند، حاکمان جنگ طلب و زبون که در کاخهاى شیشهاى نشسته و بر سر نیزه تکیه کرده و از یارى خداوند محروم و از پشتیبانى ملتها مأیوساند. و نیز درسى و هشدارى است به عناصر داخلى که مرعوب این ببرهاى کاغذى و عربدههاى نشأت گرفته از ترس آنها نهراسند به ملت به پیوندند و از قدرت لایزال الهى غافل نباشند و این تجربه ایست که طى بیست و هفت سال ملت بزرگ ما آموخته و براى دیگر مبارزان راه آزادى و عدالت خواهى در جهان درسآموز است. مسئولیت ما در سال پیامبر اعظم(ص) در این سال ما چه مىخواهیم؟ و چه باید بکنیم؟ بدیهى است که تنها شعار و بیانیه و سخنرانى کافى نیست. سال پیامبر اعظم(ص) مىبایست سال بیدارى جهان اسلام و رجعت به چشمه زلال نبوت و قرآن و سنت و سیره نبوى است. بسیارى از فرزندان اسلام و بسیارى از جوامع اسلامى نام اسلام را یدک مىکشند اما در عمل و فرهنگ و عمل و سیره و سیاست با تعالیم دین و سیره خاتم النبیّین فاصله زیادى دارند. از آن دانائى و حکمت و اخلاص و عمل و ایمان و جهاد و درس و بحث معارف اسلامى در محیطهاى فرهنگى و آموزشى و دانشگاهى و مدیریتى نمونههاى آن در حد انتظار نیست. استحاله تدریجى در فرهنگ و عمل و اخلاق و سیره و سیاست و فرهنگ و بینشها و تفسیرها چیزى است که به راحتى اتفاق مىافتد همانگونه که در جوامع اسلامى دیدهایم و مىبینیم. بیائیم این روزها را با روزهاى اول انقلاب اسلامى مقایسه کنیم، فضاهاى آموزشى، ادارى، مدیریتى و بازدهى عملى و چهره اجتماعى و مفاسد اخلاقى و لباسهاى مبتذل و انحرافها در اندیشه و فرهنگ و هنر و سینما و فاصلههاى طبقاتى و شکاف فقر و غنا و مسئولیت ناشناسى پارهاى دست اندرکاران و گفتار بدون عمل کم نیست. سال پیامبر اعظم(ص) نه تنها به جهان اسلام بلکه در درجه نخست به ملت و نظامها تکلیف مىکند انحرافها، کاستىها، تحریفها، کج فهمىها را جبران نمائیم همانگونه که بحمداللّه در مقطع جدید و حاکمیت کشورمان آثار آن را مشاهده مىکنیم. حاکمیت و نهادهاى دست اندرکار مدیریت، قانونگذارى، قضائى و اجرائى مىبایست به احیاء و اجراى احکام اسلام و قرآن و سیره مبارکه نبوى و علوى که حقیقت اسلام است بیشتر بیندیشند بویژه در شرائطى که جهانیان چشم به ایران اسلامى و عملکرد حاکمیت ما دوخته و مىخواهند الگوى یک نظام اسلامى را در اینجا مشاهده کنند، جبران خطاها و اصلاح انحرافها و سهلانگاریهاى گذشته در فضاى فرهنگى جامعه و سیاست و مدیریت و مبارزه با مفاسد در همه چهرههایش از وظائف اولیه حاکمیت است و این تنها چیزى است که امت خداجوى ما را راضى مىکند و محاسبه خدائى را آسان مىگرداند. - از خداوند در این راه مدد مىطلبیم -. پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 90 |