تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,083 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,028 |
نظارت عمومى، امر به معروف و نهى از منکر از عوامل پیشرفت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 300، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
آملى عبدالله جوادى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
##تهیه و تدوین: حجةالاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفى پور##
اساسىترین شرط صلاح و سعادت جامعه آگاهى به حدود و وظائف است و اگر جامعهاى از بهترین قوانین و مقررات، هرچند کامل و پیشرفته، برخوردار باشد ولى افراد جامعه نسبت به آن آگاهى نداشته و به باید و نبایدهاى اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و... معرفت نداشته باشند نمىتوانند شاهد سعادت و خوشبختى باشند و به عبارت دیگر: صرف داشتن قوانین کافى نیست بلکه در مرحله اول، همه افراد جامعه باید به آن آگاهى داشته باشند و در مرحله دوم باید آن آگاهى و آشنایى به عمل بیانجامد و در رفتار همگان مشهود گردد در غیر این صورت بىنتیجه و فاقد اثر مطلوب است. پس آگاهى به وظایف و قوانین و مقررات و عمل به آن دو شرط لازم در صلاح و سعادت جامعه و در نتیجه پیشرفت جامعه است. براى این که قوانین و مقررات در جامعه به عمل منتهى شود نیازمند به ضمانت اجرایى است و این ضمانت اجرایى گاه درونى و گاه بیرونى است ضمانت اجرایى درونى قوانین و مقررات همانا ایمان به خدا و قیامت است، اگر انسانى در پرتو تربیت صحیح به ایمان دست یابد و خدا را ناظر بر اعمال خود بداند و بیابد که پیوسته در محضر خداست و قیامتى وجود دارد که او باید پاسخگوى اعمال خود باشد، به گونهاى عمل مىکند که علاوه بر صلاح و سعادت دنیوى، خوشبختى و سعادت ابدى خود را رقم مىزند که طبیعى آن عمل به قوانین و مقررات خواهد بود. باید توجه داشت که تنها ضمانت اجراى درونى در همه شرائط و براى همه انسانها کارایى ندارد از این رو باید ضمانت اجرایى بیرونى نیز وجود داشته باشد از این رو در نظامهاى دنیا از نیروى انتظامى و قوه قضائیه به عنوان ناظر و ضامن اجراى قوانین اجتماعى یاد مىکنند اما در اسلام علاوه بر ضمانت اجراى درونى و ضمانت اجراى بیرونى مانند نیروى انتظامى و قوه قضائیه، همه آحاد جامعه را ناظر و ضامن اجراى قوانین مىداند. نه تنها همگان را موظف به اجراى وظائف مىداند بلکه همگان را ناظر بر اجراى مقررات مىداند. زیرا همگان را مسؤول مىداند تا در پرتو این نظارت همگانى به فلاح و رستگارى برسند. قرآن کریم فرمود: «ولتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون؛(1) باید از شما امتى باشد که به خیر دعوت کرده و امر به معروف و نهى از منکر کنند و آنان همان رستگارانند.» امر به معروف و نهى از منکر وظیفهاى است که اگر عملى گردد یک شبکه گسترده فرهنگى و اجرایى از مجموعه افراد ملت به وجود مىآورد که در آن هر فردى در مقابل آن چه که در محیط اطرافش مىگذرد بى تفاوت نمىماند، کارهاى نادرست را مورد انکار و نهى قرار مىدهد و انجام دهندهاش را به واقعیت آشنا و از آن برحذر مىدارد و بر کارهاى خوب تأکید مىکند. زیرا مىداند در پرتو این وظیفه هم خود رستگار مىشود و هم جامعه به پیشرفت گام برمىدارد بنابراین مىتوان گفت امر به معروف و نهى از منکر که روح آن، همان مسؤولیت نظارت همگانى است به عنوان یکى از وظائف مؤمنان، جامعه را به سوى تمدن و پیشرفت و ترقى سوق مىدهد. از این جهت است که در قرآن مسلمانان را به دلیل این که به چنین سلاحى مجهزند به عنوان بهترین امت معرفى کرده است و فرمود: «کنتم خیر امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر(2) شما بهترین امتى هستید که براى مردم ظاهر شدهاید امر به معروف و نهى از منکر مىکنید.» بر اساس این آیه جامعهاى که مىخواهد بهترین باشد باید این معیار را مورد توجه قرار دهد و آن را مورد توجه جدى و عمومى قرار دهد یعنى با اصل امر به معروف و نهى از منکر، همه افراد در برابر سلامت جامعه مسؤولاند و درصدد مبارزه با مفاسد و آلودگىها بر مىآیند. و با حربه امر به معروف و نهى از منکر با آنها برخورد مىکنند و با انجام این وظیفه به نا بسامانىهاى اجتماعى پایان مىدهند. آثار اجراى امر به معروف و نهى از منکر امام باقر(ع) فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و تردّ المظالم و تعمرالارض و تنتصف من الاعداء و یستقیم الامر؛(3) امر به معروف و نهى از منکر مسئولیت بزرگى است که با آن همه فرائض و واجبات برپا مىشود، راهها با آن امن مىگردد. کسب و کار مردم حلال مىشود. حقوق افراد تأمین مىگردد. در پرتو آن زمین آباد مىشود، از دشمن انتقام گرفته مىشود و همه کارها روبراه مىگردد.» با توجه به این که جامعه پیشرفته جامعهاى است که مقررات در آن اجرا مىشود و حقوق همه انسانها، رعایت عدالت تأمین مىگردد و آبادانى در آن تحقق پیدا مىکند پس امر به معروف و نهى از منکر که نتیجه اجراى آن امور یاد شده است از عوامل پیشرفت خواهد بود. وحدت اجتماعى و نظارت همگانى با توجه به این که قرآن در سوره آل عمران در آغاز انسان را به وحدت اجتماعى از پرتو اعتصام به حبل الله دعوت مىکند و به دنبال آن وظیفه نظارت همگانى را مطرح مىنماید. استفاده مىشود که اگر امر به معروف و نهى از منکر نباشد، عوامل مختلفى که دشمن بقاى وحدت اجتماعى هستند، همچون موریانه، از درون ریشههاى اجتماع را مىخورندو آن را متلاشى مىسازند بنابراین حفظ وحدت اجتماعى بدون نظارت عمومى ممکن نیست. امر به معروف و نهى از منکر وظیفهاى عقلى با توجه به این که انسانها در اجتماع زندگى مىکنند و بین آنها پیوند اجتماعى برقرار است هیچ کار بدى در اجتماع انسانى به نقطه خاصى محدود نمىشود. بلکه هر چه باشد همانند آتشى ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند پس به حکم عقل باید جلوى سرایت این آتش را گرفت تا دیگران به آثار سوء آن مبتلا نشوند و به عبارت دیگر: به لحاظ این که در اجتماع اگر زیانى متوجه آن گردد، ضرر اجتماعى است وبه دلیل عقل افراد اجتماع محیط زیست خود را پاک نگهدارند و براى پاک نگه داشتن آن از هرگونه تلاش و کوششى خود دارى نکنند. پس به حکم عقل بر هر انسانى لازم است دیگران را با دلسوزى راهنمایى کرده و آنها را به کار خیر تشویق و از خطر و انحراف جلوگیرى کنند. امر به معروف و نهى از منکر روش انبیاء الهى امام باقر (ع) فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء؛(4) امر به معروف و نهى از منکر راه پیامبران الهى و روش صالحان است. کار اصلى انبیاء الهى ارشاد مردم و وادار کردن آنها به انجام معروف و بازداشتن آنها از انجام منکر است تا در پرتو آن جامعه اصلاح شود از این رو حضرت شعیب پیامبر(ع) به قوم خود فرمود: «و ما ارید ان اخالفکم الى ما انهاکم عنه ان ارید الّا الاصلاح ما استطعت؛(5) غرض من از آن چه شما را نهى مىکنم مخالفت با شما نیست بلکه تنها مقصود من تا آن جا که بتوانم اصلاح امر شماست.» در تورات و انجیل وقتى پیامبر اسلام را معرفى مىکند مىفرماید: «یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر؛(6) اى پیامبر شما را به معروف امر و از منکر نهى مىکند» بنابراین همه پیامبران الهى و شایستگان براى اصلاح مردم و برقرارى سامان اجتماعى این وظیفه بزرگ را انجام مىدادند. وعده الهى به مؤمنان و وظیفه مؤمنان در برابر آن خداى سبحان به مؤمنان وعده داد که به آنها حکومت الهى اعطاء کند «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکننّ لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى لایشرکون بى شیئاً؛(7) خدا به کسانى از شما که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند وعده مىدهد که آنها را قطعاً خلیفه روى زمین خواهد کرد، همانگونه که به پیشینیان خلافت روى زمین را اعطا کرد و دین و آئینى را که براى آنها پسندیده پا برجا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس را به امنیت و آرامش مبدل مىکند، آن چنان که تنها مرا مىپرستند و چیزى را براى من شریک نخواهند ساخت.» خداى سبحان در این آیه به کسانى که داراى دو صفت ایمان و عمل صالح باشند سه نوید داده است: 1- استخلاف و حکومت روى زمین 2- نشر آئین حق، حق به طور اساسى و ریشه دار در همه جا. 3- از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى. که نتیجه این امور سه گانه پرستش آزادانه خدا و گردن نهادن به فرمان الهى و چیزى را شریک خدا قرار ندادن است. با توجه به این که خدا در این آیه به مؤمنان و کسانى که عمل صالح انجام دهند، وعده حکومت الهى داده است از آنها مىخواهد که وقتى به زمامدارى رسیدند آنها نیز باید به عهد خود وفا کنند «الذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکات و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور؛(8) آنها کسانى هستند که هرگاه در روى زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را برپا مىدارند و زکات را ادا مىکنند و امر به معروف و نهى از منکر مىنمایند و در تمام این امور یاد شده هدفشان خداست.» بر اساس این آیه انسانهایى که در پرتو عنایات الهى به قدرت رسیدند و بر دشمنان پیروز شدند، همچون خودکامگان و جباران به عیش و نوش و لهو و لعب نمىپردازند و در غرور و مستى فرو نمىروند. بلکه پیروزىها و موفقیّتها را نردبانى براى ساختن خویش و جامعه قرار مىدهند. ارتباطشان را با خدا محکم و با خلق خدا پایدار مىسازند و با امر به معروف و نهى از منکر اساس جامعه سالم را پى ریزى مىکنند. قدرت و امر به معروف و نهى از منکر از آیه فوق استفاده مىشود که امر به معروف و نهى از منکر تنها یک موعظه و نصیحت عاجزانه در برابر خلافکار نیست بلکه مأموریتى از موضع قدرت است، زیرا بدون قدرت نمىتوان از منکرات جلوگیرى کرد. ناگفته پیداست که این قدرت در سایه وحدت و اطاعت از رهبرى عادل و شجاع و بصیر و دانستن تخصصهاى گوناگون و رشد علمى و هوشیارى عموم مردم پیدا مىشود. از این رو خدا در اوصاف مؤمنان فرمود: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و یطیعون اللّه و رسوله اولئک سیرحمهم اللّه انّ اللّه عزیز حکیم؛(9) مردان و زنان با ایمان دوست و ولىّ و یار و یاور یکدیگرند، آنها را به نیکىها دعوت مىکنند و از زشتىها و بدىها باز مىدارند، نماز را به پا مىدارند و زکات را مىپردازند، فرمان خدا و پیامبر را اطاعت مىکنند، خداى سبحان به زودى آنها را مشمول رحمت خویش مىگرداند زیرا خدا عزیز و داراى قدرت و حکیم است.» پیامدهاى ترک امر به معروف و نهى از منکر در آیات و روایات پیامدهاى سوئى براى ترک این وظیفه بزرگ الهى ذکر شده است که به مواردى از آنها اشاره مىشود. 1- سلطه ستمگران و اشرار حضرت امیر(ع) در وصیتش به فرزندانش و همه انسانها بعد از ضربت خوردن آن حضرت فرمود: «لاتترکوا الامر بالمعروف و النهى عن المنکر فیولّى علیکم شرارکم ثم تدعون خیارکم فلایستجاب لکم؛(10) امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که بدان شما بر شما مسلّط مىگردند. آن گاه هرچه خدا را بخوانید، استجابت نمىکند.» 2- مردهاى بین زندگان حضرت مولى الموحدین در سخنى فرمود: «تارک لانکار المنکر بلسانه و قلبه و یده فذلک میّت الاحیاء؛(11) تارک و رها کننده منکر با دست و زبان و قلب مردهاى بین زندگان است. 3- مغبوض خدا واقع شدن پیامبر اسلام(ص) فرمود: «ان اللّه عزّ و جلّ لیبغض المؤمن الضعیف الذى لادین له فقیل: و ما المؤمن الضعیف الذى لادین له قال الذى لاینهى عن المنکر؛(12) خداى سبحان مؤمن ناتوانى را که دین ندارد مبغوض مىدارد از آن حضرت سؤال شد که مؤمن ضعیف بى دین کیست؟ آن حضرت در جواب فرمود: آن انسانى که نهى از منکر نمىکند.» 4- نابودى برکتها و از دست دادن یارى الهى پیامبر اسلام(ص) فرمود: «لاتزال امتى بخیر ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا على البرّ و التقوى فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات و سلّط بعضهم على بعض و لم یکن لهم ناصر فى الارض و لافى السماء؛(13) امت من پیوسته بر خیر است مادامى که به معروف امر و از منکر نهى مىکند و بر نیکى و تقوا همکارى دارد، هنگامى که این فریضه الهى را انجام ندهد برکتها از آنها باز ستانده و بعضى بر برخى دیگر سلطه پیدا مىکند و براى آن یارى کنندهاى در زمین و آسمان نخواهد بود.» با توجه به آثارى که بر ترک امر به معروف و نهى از منکر متوجه انسان و جامعه مىشود روشن مىگردد که اگر جامعه بخواهد در برابر سلطه ستمگران و اشرار و گسترده شدن فساد و تباهىها مصونیت پیدا کند باید این فریضه بزرگ الهى را به بهترین شکل و با تمام قوت و قدرت به انجام برساند. شیوههاى امر به معروف و نهى از منکر یکى از مسائل مهمى که در امر به معروف و نهى از منکر باید مورد توجه قرار گیرد شیوههاى امر به معروف و نهى از منکر است، و بهترین شیوه براى امر به معروف و نهى از منکر همان شیوهاى است که انسانهاى کامل و انبیاء الهى در پیش گرفتند، پیامبر اسلام (ص) مأمور بود که با حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن مردم را به سوى توحید دعوت کند: «ادع الى سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتى هى احسن»(14) چرا باید برخى را با حکمت و برخى را با موعظه حسنه و برخى را با جدال احسن دعوت کرد؟ براى این که ظرفیت فکرى، روحى و علمى مردم متفاوت است گروهى را باید با استدلال و گروهى را باید با موعظه و گروهى را با مجادله دعوت کرد. بنابراین باید با رعایت ظرفیت افراد شیوه مناسب را انتخاب کرد و او را اصلاح نمود. علاوه بر آن گاهى در امر به معروف و نهى از منکر باید زمینههاى فساد و نابسامانى اجتماعى و گناهان را از بین برد از باب مثال باید از راه ایجاد اشتغال زمینه سرقت و دزدى را از بین برده از راه تأمین نیازمندىها در حد معقول از رشوهخوارى جلوگیرى کرد باید با فراهم کردن شرائط جهت ازدواج از انحرافات اخلاقى و فحشاء جلوگیرى کرد، با پر کردن ایام فراغت به روش صحیح فرصت انحراف و فساد را از دست افراد گرفت و در مجموع باید در مرحله اول از شیوه پیشگیرى استفاده شود و در صورت مؤثر نبودن پیشگیرى از شیوه درمان بهرهبرد و با فساد برخورد کرد. غیبت کردن عامل انحطاط چنان که امر به معروف و نهى از منکر عامل پیشرفت و ترقى جامعه است در برابر آن غیبت کردن عامل انحطاط است یعنى اگر انسانى در غیاب انسان دیگرى به بدگویى بپردازد به لحاظ این که نشانه ضعف و ناتوانى و عجز انسان است، عامل انحطاط خواهد بود، حضرت على(ع) فرمود: «الغیبة جهد العاجز(15) غیبت تلاش و کوشش آدم عاجز و ناتوان است.» انسان عاجز وقتى توان امر به معروف و نهى از منکر را نداشت و پشت سر کسى که به تبهکارى تن مىدهد غیبت مىکند تا خود را سبک کند نه آن که شخص تبهکار را اصلاح کند علاوه بر آن که به لحاظ شرعى کار حرامى را انجام داده است، نشانه ضعف نفس و فقدان شهامت و شجاعت است. فقط شخص غیبت کننده از خود عقده گشایى مىکند، اما این شخص مشکلى از جامعه را حل نکرده است. قرآن کریم که غیبت کردن را خوردن گوشت برادر مرده مىداند نشانه همین مسئله است که انسان مرده در برابر دیگرى مقاومتى ندارد از این رو هر انسانى مىتواند مرده را جابجا کرده و یا از گوشت او بخورد. انسانى که پشت سر دیگرى غیبت مىکند به لحاظ این که خود فرد تبهکار حضور ندارد مشکلى از مشکلات جامعه را حل نمىکند و حتى شاید موجب افزودن مشکلى از مشکلات جامعه شود زیرا فردى که از او غیبت مىشود از خود مقاومت نشان مىدهد و خود را بىگناه جلوه مىدهد. بنابراین اگر جامعهاى افراد آن امر به معروف و نهى از منکر مىکنند به دلیل این که داراى قدرت و توان و شجاعت و شهامتند با انجام این وظیفه الهى جامعه را از نابسامانى مىرهانند و او را به سوى پیشرفت و ترقى سوق مىدهند از این رو پیامبراکرم(ص) فرمود: «لن تقدّس امّة لایؤخذ للضعیف فیها حقه من القوى غیر متعتع؛(16) ملتى که حق ناتوانان را از زورمندان بدون اضطراب در سخن گفتن و بدون بهانهاى بازنستاند رستگار نخواهد شد» و على(ع) فرمود: بالاترین جهاد سخن حق پیش روى حاکمى ستمکار است. اما در مقابل آن انسان ناتوان که شهامت رویارویى با ستمگران را ندارد به غیبت او مىپردازد که نتیجه آن افزایش ستم و فساد خواهد بود و با گسترده شدن ستم و فساد جامعه دچار انحطاط خواهد شد. پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. سوره آل عمران، آیه 104. 2. همان، آیه 110. 3. وسایل الشیعه ج 16، ص 119. 4. همان. 5. سوره هود، آیه 88. 6. سوره اعراف،آیه 157. 7. سوره نور، آیه 55. 8. سوره حج، آیه 41. 9. سوره توبه، آیه 71. 10. نهج البلاغه، نامه 47. 11. همان، کلمات قصار 374. 12. وسایل الشیعه، ج 16، ص 122. 13. همان، ص 123. 14. سوره نحل، آیه 125. 15. کلمات قصار، شماره 462. 16. نهج البلاغه، نامه 53، بند 111. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 86 |