تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,841 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,984 |
مافیاى ویژه خوارى یا تروریستهاى عرصه اقتصاد | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 300، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
محمدتقی رهبر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت دوم
در بخش نخستین مقال به عملکرد مافیاى ویژه خوارى این ویروسهاى مزمن در اقتصاد و بیمار ما اشارتى داشتیم و از نابسامانى مدیریتهاى اقتصادى و بازبودن ورودى این عرصه براى نفوذیها و موریانهها که با شگردها و شاهکارهاى پیچیده از این فضاى باز سوء استفاده کرده و مىکنند، کلمهاى چند نگاشتیم. اکنون به چند مورد از این ویژهخوارىها که هنوز هم کار گردانها و حامیان آنها براى مردم شناخته نیستند، و مردم انتظار دارند پرده از چهرههاى آنان برداشته شود - مىپردازیم و سپس به بحث ثروت و ثروت اندوزى از دیدگاه اسلام و فاصلهاى که ما با آن داریم، خواهیم پرداخت. سوء استفاده در قراردادها 1- در گزارش تفریغ بودجه دیوان محاسبات کشور از شش میلیارد دلار فروش نفت سخن به میان آمده که نه به خزانه رفته و نه در اختیار بانک مرکزى قرار گرفته است بنابر این گزارش متهم ردیف اول این پرونده به خارج از کشور گریخته است. 2- همچنین گزارش دیوان محاسبات در قرار داد صدور گاز به شارجه (معروف به قرارداد کرسنت) 21 میلیارد دلار تخلف صورت گرفته که دیوان محاسبات جلو آن را گرفته است. قیمت گاز در این قرارداد ارزانترین پایه در جهان محاسبه شده یعنى براى هر یک هزار متر مکعب 7/5 دلار و براى هفت سال محاسبه شده در حالیکه بهاى گاز فروخته شده به ترکیه هر هزار متر مکعب 84 دلار محاسبه شده است! واقعاً چه کسانى و با چه قیمتى حاضر شدهاند سرمایه کشور را رایگان تا مرز 21 میلیارد دلار به جیب خارجىها بریزند؟! 3- در گزارش دیگر آمده: بازرسان ویژه وزارت نفت پرونده متخلفان یک پروژه را که صدها میلیون دلار به کشور ضرر رسانده به قوه قضائیه ارسال کردهاند. این پرونده مربوط به یک شرکت داخلى تولید کننده لولههاى گاز است که با تبانى یکى از مدیران وزارت نفت به رغم امضاى قراردادى به مبلغ 100 میلیون دلار از تحویل تولیدات خود سرپیچى کرده است. بازرسان ویژه این وزارتخانه همچنین از ابطال مناقصه، جابجائى و عزل مدیران و مسؤولان کمیسیونهاى معاملات و در لیست سیاه قرار دادن شرکتهاى متخلف به عنوان تصمیمات این وزارتخانه خبر دادهاند... اینها گوشههایى از تخلفات و سوء استفادهها است که طى سالیان اتفاق افتاده و جسته و گریخته از پرده بیرون افتاده است و چه بسیار مواردى که سرنخ بدست نداده است. در زمینههاى دیگر، غیر مورد نفت و گاز چون عملیات بانکى موارد بسیارى است که بخشى از آن از طریق رسانهها به اطلاع مردم رسیده است از آقاى «ر» 8/28 درصد از سهام بانک پارسیان به مبلغ 293 میلیارد تومان از شرکت ایران خودرو خریدارى کرده و بیش از دو برابر سهام مذکور یعنى 670 میلیارد تومان از این بانک وام گرفته است و تعیین میزان دریافتى وى از سیستم بانکى در دست بررسى است...» این یک نمونه از حرص جهنمى یک سرمایه دار در کشورى که مىخواهد عدالت اجتماعى را مستقر کند! سوء استفاده از منابع بانکى با ارقام میلیاردى و نجومى تنها در این مورد بانک خصوصى نبوده و نیست و هر از چندگاه خبرهائى از این دست را مردم مىشنوند یا در مطبوعات مىخوانند. اما جاى این سؤال همچنان هست که این بانکها که اینگونه سخاوتمندانه از وام نجومى به مافیاهاى ثروت مىدهند چرا براى چندصد هزار تومان وام اشتغال یا ازدواج یک جوان مدتها سر مىدوانند! و از اینجا به آنجا پاس مىدهند؟! این از یکسو، از سوى دیگر چرا این متخلفان و مافیاهاى اقتصادى در پیشگاه قانون بطور جدى مجازات نمىشوند و نامشان به صراحت اعلام نمىشود؟ جاى آن دارد دیوان محاسبات و بازرسها که بسیارى از این پروندهها را در زمینههاى مختلف کشف مىکنند صریحاً اعلام و نتیجه اقدامات قانونى را به اطلاع مردم برسانند.. و به وجدان عمومى اعتماد و اطمینان بدهند که نظام در مبارزه با مفاسد اقتصادى جدى است و با کسى شوخى ندارد. اما در زمینه نفت و گاز نفت و گاز یک سرمایه ملى و متعلق به آحاد مردم است که در باب انفال یا معادن مورد بحث قرار مىگیرد و دولت اسلامى به عنوان نماینده ملت باید آن را مدیریت کند و در جهت عمران و آبادى کشور و تأمین رفاه و نیاز آحاد مردم بکار گیرد. درآمد کلان نفت و گاز سالهاست که شفاف سازى نشده و اعداد و ارقام صدها میلیارد دلارى آن نه تنها به اطلاع ملت نرسیده بلکه در اختیار مجلس شوراى اسلامى و نمایندگان ملت هم قرار نگرفته است! هنوز شرکت ملى نفت اساسنامه ندارد و با اینکه مجلس هفتم در ماههاى نخستین کار خود بطور رسمى وجدى این وزارتخانه را مکلّف ساخته اساسنامه شرکت نفت را به مجلس بفرستد هنوز پاسخى نداده است. و این مشکل امروز نیست بلکه به دو دولتهاى گذشته باز مىگردد که وزارت نفت از دادن اساسنامه و شفاف سازى مسائل این سرمایه ملى طفره رفته است. انتظار مىرود در این دولت که عزم جدى بر مبارزه با مفاسد اقتصادى و رفع تبعیض را دارد به خواسته قانونى مجلس پاسخ داده شود و مانند دولتهاى پیشین عمل نکنند تا مسائلى مانند آنچه تا کنون پیش آمده رخ ندهد. نکته قابل ذکر ریخت و پاشها و ولخرجىها و حقوقهاى کلان و بىحد و مرزى است که در این وزارتخانه وجود داشته است. استدلال این وزارتخانه این بوده که شرکت نفت درآمد کلان دارد و باید به کارکنان آن نیز برسد!! این استدلال مضحک هنگامى مایه شگفتى بیشتر مىشود که یکى از مسؤولین در دولت گذشته گفته بود صنعت نفت و صنعت فولاد یک نهاد تولیدى است اما وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم یا بهداشت و درمان هزینهاى هستند. و بنابراین هر وزارتخانه یا شرکت دولتى که درآمد بیشتر دارد باید بیشتر حقوق بدهد! هرچند با تبعیض و بى عدالتى همراه باشد. مثلاً یک لیسانسه در آموزش و پرورش 200 هزار تومان بگیرد و در صنعت فولاد یا وزارت نفت مثلاً چهارصد هزار تومان و یا بیشتر که به میلیونها نیز بالغ مىگردد. وزارت نفتىها فکر مىکنند نفت و گاز میراث پدرشان بوده که بطور دلخواه به هر کس خواستند بدهند یا پدرانشان کلنگ به دست گرفته و نفت را از دل زمین استخراج کرده و براى فرزندانشان که فقط در وزارت نفت تشریف دارند به ارث گذاشتهاند و آنها هر نوع خواستند میان خود برادروار قسمت کنند! دیگر نمىدانند این ذخیره خداداده متعلق به همه ملت است و میلیاردها میلیارد از بودجه کشور طى سالها هزینه شده تا این سرمایه ملى به بهره بردارى رسیده است و امروز عدّهاى مدعى وراثت آنند و بسیارى از مهرههاى تجارى نفت در خارج به سر مىبرند و در معاملات و فروش نفت هر نوع که دلخواهشان باشد عمل مىکنند و با پول ملت در انبوه دلار غوطهورند. آیا کدام عدل و قانونى ایجاب مىکند عدّهاى با سرمایه ملى اینگونه عمل کنند نه اساسنامه بدهند نه بیلان کار و نه شفاف سازى نمایند! وقت آن است که دولت همصداى با مجلس جهت شفاف سازى مسائل نفت و گاز وارد عمل شود و راههاى خروج این سرمایه ملى را در کنترل گیرد تا از درآمد نفت آحاد این ملت و روستائیان دور افتاده از آن سهمى داشته باشند. و بقول معروف نفت سر سفرههاى مردم بیاید... و همین سیاست را در سایر منابع ملى پیش گیرد که انفال و درآمدهاى عمومى بر اساس فقه اسلامى و عدل قرآنى به صاحبان حق برسد آنگونه که سیره صالحان و روش حکومت پیشوایان عدالت و پیامبر و امام رهنمود مىدهد و از انحصار عدّهاى خاص خارج شود. دراینجا و به مناسبت بحث اموال عمومى و معارف آن از منظر اسلام به یکى از آیات قرآن که بى تناسب با بحث ما نیست مىنگریم که مصارف انفال و منابع عمومى را به پیامبر اکرم(ص) رهنمون شده است. «وما افاء اللّه على رسوله من اهل القرى فللّه و للرسول ولذى القربى و الیتامى و المساکین وابن السبیل کى لایکون دولة بین الاغنیاء منکم...» (سوره حشر، آیه 7) آنچه خداوند به عنوان فىء از اموال اهل شهرها و روستاها بر فرستاده خویش بازگردانید از آن خدا و رسولش و خویشاوندان او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است تا میان ثروتمندان شما دست به دست نشود، و به جیب سرمایه داران نرود.... هرچند آیه کریمه در مورد «فىء» است یعنى اموالى که در فتوحات اسلامى به دست مسلمانان افتاده و براى آن جنگى صورت نگرفته و حق ویژه و سربازان اسلام نیست و مورد آیه اموال و اراضى یهود بنى نضیر است که در تفاسیر بیان شده ولکن تأمل در روح و پیام آیه و آیات دیگر ابواب ثروت و منابع عمومى مسلمین. چنین پیام مىدهد که اسلام و نظام اقتصادى آن که قرآن و حدیث و سیره و فقه بیانگر آن است، با «تداول ثروت» و دست به دست شدن اموال بوسیله ویژه خواران به شدت در تضاد است. آیه کریمه فوق با اینکه اختیار این اموال و غنائم را دردست پیامبر(ص) نهاده امّا تأکید مىورزد که حتى این اموال که متعلق به پیامبر است، قرار نیست جزو سرمایههاى افراد خاص در آید بلکه مصارف آن مسلماناناند و پیامبر آن را مدیریت مىکند تا در راه خدا و دین و ملت خرج شود و در خدمت نیازمندان و خویشاوندان پیامبر و یتیمان و بیچارگان و آوارهگان قرار گیرد. سیره مبارک پیامبر اکرم(ص) و خاندان و اوصیاء آن حضرت مخصوصاً امیرالمؤمنین(ع) نشان مىدهد که آن بزرگواران حتى مال و دارائى شخصى خود را صرف مردم نیازمند مىکردند و هرگز ملک و مستغلات و سرمایه و گنجینه نیندوختند و از خود کاخ و باغ و مال بجاى ننهادند. از پیامبر اکرم(ص) جز حجرههاى محقّر و گلین که در توسعه مسجد النبى جزو مسجد درآمد چیزى نماند و از امیرالمؤمنین(ع) با آنکه آنهمه مزرعه را آباد کرد و چاهها حفر نمود، چیزى براى خاندان آن حضرت باقى نماند و همه را وقف فقرا نمود... «تداول ثروت» و انحصارطلبى و ویژه خوارى در عهد عثمان و با نفوذ امویان در نظام حاکم پدید آمد و مسیر عدل اسلامى را به انحراف کشید و خلافت به سلطنت تبدیل شد و بزم شراب و عیش و نوش بیاراستند و سود و سرمایه را به جیب مفت خواران و حاشیههاى دربارها ریختند و این سیره سیّئه قرنها ادامه داشت و ادامه دارد تا مىرسد به امروز که در یکى از این دیارها فریاد عدالتخواهى برخاسته و مىخواهد سیره محمد(ص)و على(ع) را الگوى خویش قرار دهد که کار بسیار دشوارى است چرا که بریدن اموال نامشروع از گلوى حریص ثروت اندوزان و مرفهان از یک جهاد سختتر و عکس العملهاى آن سهمگینتر است. با اینهمه این مسؤولیت دولت اسلامى و حاکمیت دینى است. حقى که خداوند بر حاکمان و عالمان مقرر داشته که به اقامه عدل و اعطاى حق بپاخیزند. امیرمؤمنان على(ع) فرمود: خداوند از عالمان پیمان گرفته پرخورى ظالم و گرسنگى مظلوم را تحمّل نکنند و براى رفع آن قیام کنند و نیز در یکى از خطبههایش با اشاره به دشوارى اجراى حق و عدل فرمود: «فقد جعل اللّه سبحانه لى علیکم حقا بولایة امرکم و لکم علىّ من الحق مثل الذى لى علیکم، فالحق اوسع الاشیاء فى التواصف و اضیقها فى التناصف...» (خطبه 216، نهج البلاغه) خداى سبحان براى من حقى بر شما قرار داده از آن جهت که ولایت امر شما را بعهده دارم و شما نیز بدینگونه بر من حقى دارید، حق گستردهترین اشیاء است در توصیف اما تنگترین عرصهها در انصاف دادن... آرى اجراى عدالت به زبان آسان اما در عمل بسیار دشوار است. مبارزه با بىعدالتى و حق کشى و ویژهخوارى صداى خیلىها را در مىآورد و مجرى عدل باید غرامت آنرا بپذیرد. به همین جهت بود که على(ع) را جامعه آنروز تحمّل نکرد و بسیارى از طمعکاران آن حضرت را رها کردند و به دامن معاویه چنگ زدند و بر سر سفره او چریدند و حتى بعضى نزدیکان حضرت هنگامى که سختگیرى آن حضرت را در تقسیم بیت المال دیدند دست نیاز به سوى معاویه دراز کردند و حتى جمعى از ویژهخواران و سهم خواهان، جنگهاى خونین بر ضد حکومت علوى به راه انداختند و بالأخره بگفته جیران خلیل جیران، على(ع) در محراب عبادتش شهید عدل خود شد. «و قتل فى محراب عبادته لشدة عدله». بنابراین ما نباید انتظار داشته باشیم مبارزه با مفاسد اقتصادى و فشردن گلوى ویژه خواران و اجراى عدل و حق به آسانى صورت پذیرد. همانگونه که نباید انتظار داشت دولت به تنهائى بتواند تحقق بخش این آرمان باشد، بلکه وظیفه همه دستگاههاست بویژه نهادهاى قضائى و بازرسى و محاسبات و بلکه وظیفه همه مردم است که در این پیکار از پاى ننشینند، وسوسه مشتى واسطهها که با قیافه حق بجانبى در تصمیم شخصیتها نفوذ مىکنند و جاده ویژهخوارى را هموار مىکنند، نتواند این حرکت را کُند کند. معمولاً بزرگان و علماء و دینداران مردمى هستند صادق و خوش قلب و دل رحم که از این ابزار، نفوذیها استفاده مىکنند و چه بسیار پروندهها که با همین ابزار وسط راه گم شده و مسیر آن تغییر کرده و ظالم به جاى مظلوم نشسته تا بتواند دست آوردهاى میلیاردى را حفظ کند. بنابراین هوشیارى و عزم و قاطعیت دستگاه قضائى و مسؤولان عالى رتبه و پایین دست در اجراى عدالت نقش بنیادین دارد که به آن باید توجه کافى شود. انشاءاللّه و به امید آن روز پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 88 |