تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,080 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,025 |
سخنان معصومین ع | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 302، اردیبهشت 1389 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
انگیزه قیام از زبان امام علیه السلام
امام حسین(ع) کنار قبر رسولخدا صلىاللّه علیه و آله: «اَللّهُمَ اِنّى اُحِبُّ المَعرُوف وَ انکِرُ المُنکَرَ وَ اَسأَلُکَ یا ذَاالجَلالِ وَ الاِکرامِ بِحَقِّ هذَا القَبرِ وَ مَن فیهِ اِلّا اختَرتَ لى ما هُوَ لَکَ رِضىً وَ لِرَسُولِک َرِضىً» (مقتل خوارزمى، ج 1، ص 186) خدایا! من معروف را دوست دارم و از بدى و منکر بیزارم. اى خداى ذوالجلال و کرامت بخش به احترام این قبر و کسى که در آن است از تو درخواست مىکنم راهى را پیش روى بگذارى که مورد رضا و خشنودى تو و پیامبرت است. امام حسین(ع) در وصیتش به محمد حنفیّه: «و انى لَم أَخرُج أَشِراً وَ لابَطراً وَ لامُفسِداً وَ لاظالِماً و اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِى امّة جدّى أُرِیدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهى عَنِ المُنکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّى وَ أبى على بن ابىطالب فمَن قَبِلَنى بِقَبُولِ الحَقِّ فَاللّه أولى بِالحَقِّ و َمَن رَدّ عَلَىِّ هذا أَصبِرُ حَتّى یقضِىَ اللّهُ بینى و بین القَومِ وَ هُوَ خَیرُالحاکِمِینَ وَ هذِهِ وَصِیَّتى اِلَیکَ یا أَخى! وَ ما تَوفِیقى اِلّا بِاللّه عَلَیهِ توکلت وَ اِلیهِ أُنِیب». (مقتل خوارزمى، ج 1، ص 188) من نه از روى خودخواهى و یا براى خوشگذرانى و نه براى فساد و ستمگرى از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهى از منکر و خواستهام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیاى سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، على بن ابى طالب علیه السلام است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد (و از من پیروى کند) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند (و از من پیروى نکند) من با صبر و استقامت (راه خود را) در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و بنى امیّه حکم کند که او بهترین حاکم است. و برادر! این است وصیت من به تو و توفیق از طرف خداست. بر او توکل مىکنم و برگشتم به سوى اوست.» سخنان امام در منزل بیضه: «أیّها النّاس إنّ رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله قال: «من رأى سلطانا جائراً مستحلّاً لحرام اللّه، ناکثاً عهده مخالفاً لسنّة رسول اللّه، یعمل فى عباداللّه بالإثم و العدوان فلم یغیّر علیه بفعل و قول کان حقّاً على اللّه أن یدخله مدخله.» ألا و انّ هؤلاء قد لزموا طاعة الشّیطان و ترکوا طاعة الرّحمن، و أظهروا الفساد، و عطّلوا الحدود، و استأثروا بالفىء، و احلّوا حرام اللّه و حرّموا حلاله، و أنا أحق ممّن غیّر و قد أتتنى کتبکم و قدمت علىّ رسلکم ببیعتکم إنّکم لاتسلّمونى و لاتخذلونى فان أتممتم علىّ بیعتکم تصیبوا رشدکم فأنا الحسین بن علىّ و ابن فاطمة بنت رسول اللّه نفسى مع أنفسکم و أهلى مع أهلکم و لکم فىّ أسوة، و أن لم تفعلوا و نقضتم عهدکم و خلّفتم بیعتى من أعناقکم ما هى لکم بنکرٍ لقد فعلتموها بأبى و اخى و ابن عمّى مسلم، فالمغرور من اغترّ بکم فحظّکم أخطأتم و نصیبکم ضیّعتم و من نکث فانّما ینکث على نفسه و سیغنى اللّه عنکم. والسّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.» (انساب الاشراف، ج 3، ص 171) «مردم! پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: هر مسلمانى با سلطان زورگویى مواجه گردد که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهى را درهم مىشکند و با سنت و قانون پیامبر از در مخالفت درآمده و در میان بندگان خدا راه گناه و معصیت و دشمنى در پیش مىگیرد و او در مقابل چنین سلطانى با عمل و یا با گفتارش اظهار مخالفت ننماید بر خداوند است که این فرد(ساکت) را به محل همان طغیانگر، در آتش جهنم داخل کند. مردم! آگاه باشید اینان (بنى امیه) اطاعت خدا را ترک و پیروى از شیطان را بر خود فرض و فساد را ترویج و حدود الهى را تعطیل نمودهاند و فىء را(که مختص خاندان پیامبر است) به خود اختصاص دادهاند. حلال و حرام و اوامر و نواهى خدا را تغییر دادهاند و من به رهبرى جامعه مسلمانان شایسته هستم نه این مفسدین که دین جدم را تغییر دادهاند. گذشته از این حقایق، مضمون دعوت نامههایى که از شما به دست من رسیده و پیکهایى که از سوى شما به نزد من آمدهاند این بود که شما با من بیعت کرده و پیمان بستهاید که مرا در مقابل دشمن تنها نگذارید و دست از یارى من برندارید، اکنون اگر به پیمان خود باقى و وفادار باشید به سعادت و ارزش انسانى خود دست یافتهاید، زیرا من حسین فرزند دختر پیامبر و فرزند على هستم که وجود من با شما مسلمانان در هم آمیخته است و فرزندان و خانواده شما به حکم فرزندان و خانواده خود من هستند( در میان من و مسلمانان جدایى نیست) که شما باید از من پیروى کنید و مرا الگوى خود قرار دهید. و اگر با من پیمان شکنى نمودید و بر بیعت خود باقى نماندید به خدا سوگند! این عمل شما نیز بىسابقه نیست و تازگى ندارد که با پدرم و برادرم و پسرعمویم مسلم نیز این چنین رفتار نمودید و با آنان از در غدر و پیمان شکنى درآمدید. پس آن کس گول خورده است که به حرف شما اعتماد کند و به پیمان شما مطمئن شود. شما مردمانى هستید که در به دست آوردن نصیب اسلامى خود راه خطا پیموده و سهم خود را به رایگان از دست دادهاید و هر کس پیمان شکنى کند به ضرر خودش تمام خواهد گردید و امید است خدا مرا از شما بىنیاز سازد. والسلام.» پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 67 |