تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,045 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,991 |
هشدارهاى اجتماعى 2 | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 308، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
ابوالقاسم یعقوبى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
«بد اخلاقى»
امام على(ع): «علیکم بمکارم الاخلاق فأنها رفعة، و ایاکم و الأخلاق الدنیة فأنها تضع الشریف و تهدم المجد»(1) مقدمه موضوع بحث هشدارهاى اجتماعى از نگاه آیات و روایات است، مقصود از این عنوان آن صفات و خصالى است که در جامعه و در ارتباط با دیگران ظهور و بروز مىیابد. ممکن است یک صفت از یک جهت اخلاقى و فردى باشد ولى از جهت دیگر چون آثار و پى آمدش دامن اجتماع را مىگیرد و به همنوعان و هم کیشان مربوط مىشود صفت و هشدار اجتماعى باشد. «درست است که زندگى فردى نیز بدون اخلاق، لطافت و شکوفایى و زیبایى ندارد، درست است که خانوادهها بدون اخلاق سامان نمىپذیرند. ولى از آنها مهمتر زندگى اجتماعى است که با حذف مسائل اخلاقى به سرنوشت دردناکى گرفتار مىشود که بدتر از آن تصوّر نمىشود.»(2) و بد خلقى و سوء خلق از این گونه مقولات است... دو واژه نزدیک به هم در ادبیات قرآنى و روایى بکار رفته است: خَلق و خُلق اولى به معناى شکل و ساختار جسمى و ظاهرى انسان است مانند بلند قد بودن و یا کوتاه قد بودن، سیاه و سفید، چاق و لاغر ومانند این ویژگیها که مربوط به ژن افراد مىشود و بسیارى از اینها از اختیارات انسان خارج است. اگر انسان اراده کند که بلند قد شود و یا رنگ پوستش که ذاتى اوست عوض شود یا امکان ندارد و یا به سختى و به ندرت صورت مىگیرد. اما خُلق و هیأت و شکل روحى و روانى آدمى مربوط به اراده و اختیار اوست، هر کسى در این زمینه، معمار و نقاش شخصیت خویش است مىتواند چهره زیبا و دلپذیر و دوست داشتنى از خود اخلاقى خویش ترسیم کند و متصف به صفات زیباى اخلاقى گردد که از آن در فرهنگ دینى به «محاسن» و «مکارم» اخلاقى یاد شده است و مىتواند به گونهاى ساختار روحى خود را تنظیم کند که بازتاب آن در رفتار او بسیار زشت و نازیبا و نفرت آور و دافعه ساز باشد که از آن به «مساوى اخلاق» «سوء الخلق» و مانند آن نام برده مىشود به همین جهت علماى اخلاق در تعریف این دو واژه گفتهاند: «الخَلق و الخُلق فى الاصل واحد لکن خصّ المفتوح منه بالهیئات و الآشکال و الصور المدرکة بالبصر و خصّ المضموم منه بالقوى و السجایا المدرکة بالبصیرة».(3) خلق و خُلق در ریشه یکى هستند لکن خلق به شکل و هیأت ظاهرى که به چشم دیده و درک مىشود اطلاق مىگردد و خُلق به ساختار روحى و اخلاقى که با بصیرت درک مىشود اطلاق مىگردد. محاسن و مکارم اخلاق در مجموعه میراث فرهنگى به جا مانده از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) تعبیرهاى گوناگونى در زمینه «خوش خلقى» به عنوان هدایت و «بد خلقى» به عنوان هشدار وجود دارد که اشاره به آن در مقدمه این بحث خالى از فایده نیست. مثلاً جملههایى از قبیل: مکارم اخلاق محاسن اخلاق معالى اخلاق مساوى اخلاق حسن الخلق سوءالخلق اخلاق دنیّه و... نخست نگاهى داریم به روایات موجود در این زمینه: قال رسول اللّه(ص): «بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها»(4) به مکرمتها و نیکیهاى اخلاقى برانگیخته شدم. و در روایت دیگر: «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق»(5) باز از آن حضرت چنین نقل شده که فرمود: «انّ اللّه یحبّ معالى الأخلاق و یکره سفسافها»(6) خداوند خویهاى والا را دوست مىدارد و خویهاى پست را ناخوش مىدارد. امام سجاد(ع) فرمود: «وهب لى معالى الاخلاق»(7) خدایا اخلاق عالى را به من ارزانى دار. در روایاتى که موضوع بحث این نوشتار است نیز به «حسن خلق» دستور داده شده و از «سوء خلق» پرهیز داده شده و به عنوان هشدار اخلاقى و اجتماعى بیان گردیده است. گرچه دشوار است معیار و میزان دقیقى براى تفاوت بین واژه (محاسن اخلاق) و (مکارم اخلاق) بیان کرد اما مىتوان در تفکیک این دو چنین گفت که: هر مکرمت اخلاقى حسن خلق بشمار مىرود اما هر حسن خلقى مکرمت اخلاقى نیست. محاسن اخلاق یعنى «خوى خوب و پسندیده» اما مکارم اخلاق یعنى «بزرگوارى و کرامت نفس» هر بزرگوارى بزرگ هست اما هر بزرگى بزرگوار نیست. شخصى در شهر و یا منطقهاى از لحاظ مالى و یا موقعیت اجتماعى و یا از جهت سن و سال بالا بزرگ لقب مىگیرد اما لازمه این بزرگى بزرگوارى و کرامت اخلاقى نیست. از سویى دیگر ممکن است کسى از جایگاه اجتماعى بالایى برخوردار نباشد اما به لحاظ بلند طبعى و همت بلند و صفات و خوبیهاى اخلاقى و اجتماعى داراى «رفعت اخلاقى» و «علو روحى» باشد. گزیده سخن آن که محاسن اخلاقى بسیار خوب است اما دلیل بر شرافت و کرامت نفسانى نیست. مثلاً اگر شخصى در ساحت اجتماع ویژگیهایى مانند تمیزى بدن و لباس، مسواک زدن، سلام کردن، سر زدن به بیماران، تسلیت به مصیبت دیدگان و دیدار مسافران را در برنامه روزانه و رفتارى خود داشته باشد، این چنین شخصى به محاسن اخلاق دست یافته است اما نمىتوان او را به خاطر این صفات اخلاقى داراى کرامت و مکرمت اخلاقى دانست. به دیگر سخن آنچه به حب ذات بر مىگردد و آدمى ذاتاً دوست دارد آن را انجام دهد تا مورد محبت دیگران قرار گیرد و ریشه در تمایلات حیوانى و معمولى انسان دارد نامش «محاسن و حسن اخلاق» است ولى آنچه انجام آن درگیرى و مبارزه با هواهاى نفسانى را به دنبال دارد ریاضت و تمرین و درگیرى مىطلبد تا بدست آید و جزء هیأت روحى او قرار گیرد نامش «مکارم اخلاقى» است. پس از این مقدمات بر مىگردیم به توضیح «هشدار اجتماعى» دیگرى به نام «بد خلقى و سوء خلق» که با تعبیر «ایاکم» نسبت به آن هشدار داده شده و در برابر با تعبیر «علیکم» راهکار اصلاحى آن را یادآورى نموده است. على(ع) «علیکم بمکارم الاخلاق فأنها رفعة، و ایاکم و الأخلاق الدنیة فأنها تضع الشریف و تهدم المجد»(8) آثار زیان بار بد خلقى در این حدیث شریف، نخست توصیه و سفارش به مکرمت و کرامت اخلاقى شده و از آن به عنوان عامل رفعت انسانى و اجتماعى یاد شده است و در برابر از اخلاق پسند و ناپسند نهى شده و نسبت به آن هشدار داده شده است زیرا طبق این روایت بد خلقى دو پىآمد ویرانگر دارد. الف: شرافت انسانى را از او مىگیرد. ب: پایگاه اجتماعى او را ویران مىسازد. انسان بر اساس حب ذات و علاقهاى که به خویش دارد دوست دارد در جامعه سر بلند، با عزت، نامدار و پرآوازه و شریف زندگى کند و این شدنى نیست مگر در پرتو اخلاق خوب و کسب مکارم اخلاقى. از سوى دیگر هر انسانى از آن بیم دارد که روزى پایگاه اجتماعى و آبروى بدست آمدهاش از دست برود. اسلام هشدار داده است که اگر براى شرافت، کرامت،عزت،آبرومندى و محبوبیت اجتماعى خویش تلاش مىکنى مواظب باش در رابطه با همنوعان و هم کیشان گرفتار بد خلقى و بد رفتارى و سوء خلق نشوى که گرفتار شدن به این صفات رذیله همان و سقوط شخصیت و نابودى آن همان. بهشت محصول خوش خلقى جهنم محصول بد خلقى همه ما که اسلام را پذیرفتهایم دوست داریم در ردیف بهشتیان قرار گیریم و از نعمتهاى مادى و معنوى بهشت بهرهمند گردیم، در برابر همه ما از جهنم و عذاب الهى هراسانیم و از خدا مىخواهیم که ما را گرفتار عذاب دردناک جهنم قرار نسازد. راه رسیدن به این آرزو یعنى وصول به بهشت و دورى از آتش را امام رضا(ع) از جدش رسول خدا(ص) این گونه بیان فرموده است: «علیکم بحسن الخلق فانّ حسن الخلق فى الجنة لامحالة و ایاکم و سوء الخلق فانّ سوءالخلق فى النار لامحالة»(9) بر شما باد به کسب خلق زیبا(و برخورد نیک با دیگران) چه این که (نتیجه) خوش اخلاقى شما بهشت خواهد بود و دورى گزینید از بد خلقى و کژخلقى زیرا که پایان آن حتماً جهنم است. از این حدیث نورانى استفاده مىشود که بهشت و جهنّم به دست ما انسانها و بر اثر رفتار ما ساخته مىشود اگر اخلاق و رفتارهاى اجتماعى ما ریشه در کرامت و شرافت انسانى داشته باشد و حریم حرمت بندگان الهى را حفظ کند. چهره جامعه بهشت گونه خواهد شد که در آن هیچگونه، خیانت و کدورت و دشمنى و تخاصمى وجود پیدا نمىکند و در نتیجه به صفات بهشتیان آراسته مىگردد که محصول آن هم در آن عالم بهرهمندى از نعمتهاى بهشتى خواهد بود. اما اگر در مسیر بى حرمتى، بى ادبى، بد رفتارى و بدخواهى نسبت به دیگران بویژه مسلمانان قرار گرفت. بازتاب آن جامعهاى پر از کینه و حسد و کدورت و ناراستى و بد رفتارى و بىصداقتى خواهد بود که همه در نفى و لعن و طرد یکدیگر تلاش مىکنند و نتیجه نهایى آن دخول در عذاب الیم و جهنم سوزان الهى خواهد بود. به همین جهت در روایات دینى ما دو چیز به عنوان خیر دنیا و آخرت شمرده شده است: حسن نیت و حسن خلق. على(ع) فرمود: «و ما اعطى اللّه سبحانه العبد شیئا من خیر الدنیا و الآخره الّا بحسن خلقه و حسن نیته»(10) و خداوند خیر دو جهان به کسى نمىدهد مگر بر اساس خوش خلقى و خوش نیتى. مسلمانى که در زندگى اجتماعى به آداب عبادى مقید باشد و رعایت حرام و حلال الهى را بنماید. اما فاقد اخلاق و برخوردهاى اجتماعى درست باشد بزرگترین سرمایه انسانى را از دست داده و تحمّل وجود او از سوى دیگران بسیار دشوار خواهد بود.این گونه کسان مانند لولاى خشک در مىمانند که گوش خراش و دل خراش است. اگر لولا با روغن نرم نشود زجرآور است، مسلمانى هم که آداب عبادى اسلام را به شایستگى انجام مىدهد اما خشک مقدس و بد اخلاق و بد رفتار است لولاى وجودش خشن و دافعه آفرین خواهد شد. از این رو لقمان حکیم به فرزندش مىفرماید: «ایّاک و الضجر و سوء الخلق و قلة الصبر فلا یستقیم على هذه الخصال صاحب»(11) از بى حوصلگى و بد خلقى و کم صبرى بپرهیز که با داشتن این صفات بد، دوستى براى تو باقى نخواهند ماند. سه هشدار اجتماعى در این رهنمود حکیمانه لقمان بیان شده است: 1- بى حوصلگى، نداشتن سعه صدر، نداشتن تحمل و شنیدن حرف و رفتار دیگران. 2- بد خلقى و بد رفتارى اخلاقى، مانند غضبناک شدن، داد کشیدن و بى مهرى به دیگران. 3- کم طاقتى و زود خسته شدن و بریدن درمشکلات زندگى. لباس آدمیت لباس آدمیت خلق نیکوست توزین تشریف عریانى چه حاصل انسان خوش خلق مانند کسى است که لباسى زیبا برتن کرده و او را فردى آراسته و پیراسته نشان مىدهد، اگر هم عیبى داشته باشد این خوى خوب و پسندیده او آن را مىپوشاند. اما کسى که بد خلق و کژ رفتار است مثل آدم برهنه و بىلباس است که عیبهاى پنهانى او هم در معرض و نگاه دیگران قرار مىگیرد و موقعیت و جایگاه اجتماعى او دچار تزلزل و سقوط مىشود. در روایت آمده است که: «انّ الخلق الحسن یذیب الخطیئة کما تذیب الشمس الجلید و ان سوء الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل»(12) اخلاق خوب محو مىکند گناه را آن گونه که یخ در برابر خورشید آب مىشود. و بد اخلاقى تباه مىکند عمل نیک را آن گونه که سرکه عسل را نابود مىکند(و از خاصیت مىاندازد). این سخنان که ریشه در روحى الهى دارد ضمن تشویق به خوبىهاى اخلاقى نسبت به بد خلقىها و کجرفتاریهاى اخلاقى و اجتماعى اعلام خطر مىکند و نسبت به پىآمدهاى آن دو هشدار مىدهد، به این داستان توجه کنید: «گویند شخصى دو دختر داشت که همزمان به دو شوهر داد، مدتى گذشت مادر آن دختران با خود گفت: به دیدن دخترانم بروم تا از نزدیک از اوضاع آنان خبردار شوم، نخست به خانه آن دخترى رفت که شغل شوهرش سرکه فروشى بود، با زندگى جمع و جور و شایسته و داراى امکانات رفاهى مناسب این دختر روبرو شد و با خود گفت: حتماً زندگى دختر دوم من که شوهرش عسل فروشى دارد از این بهتر و پیشرفتهتر خواهد بود لکن با کمال تعجب هنگامى که به خانه دختر دوم رفت با زندگى ساده و عقب افتاده و نامناسبى روبرو شد، در فکر فرو رفت و از دختران جویاى علت و دلیل شد. آن دخترى که شوهرش سرکه فروشى داشت گفت: مادر، شوهر من سرکه ترش را با شیرینى و خوش خلقى و خنده رویى به مشتریان مىفروشد از این رو هر کس از او جنس مىخرد شیفته اخلاق او مىگردد و دیگران را هم تشویق به سوى او مىکند. دختر دوم گفت اى مادر! شوهر عسل فروش من عسلها را با ترشرویى و بد خلقى مىفروشد که هر کس از او یکبار عسل بخرد دوباره از آن بازار عبور نمىکند و دیگران را هم از این جریان با خبر مىسازد. مادر دختران رمز و راز پیشرفت و پسرفت آن دو زندگى را دریافت کرد. آرى نتیجه مىگیریم که: «سرکه فروش خوش اخلاق بهتر و موفقتر از عسل فروش بد اخلاق است.» حیات طیبه و معیشت ضنک در قرآن دو تعبیر به کار رفته است که یکى ترسیم کننده پاک و پاکیزه و گوارا و به اصطلاح قرآن «حیات طیبه»(13) است و دیگرى ترسیم کننده زندگى اجتماعى پست و پلید و در تنگنا زیستن است که در فرهنگ قرآن به «معیشت ضنک»(14) تعبیر شده است. از مصادیق این دو نوع زندگى مىتوان «اخلاق خوب» و «اخلاق پست» را نام برد. در پرتو اخلاق شایسته و برخورد مناسب و معاشرت جمیل اجتماعى حیات طیبه رخ مىنماید و در پیرامون اخلاق نادرست و ناشایست زندگى ناگوار و همراه با عذاب وجدان پدیدار مىشود. با خلق کوش جهان را گشاده گر خواهى که کفش تنگ به رهرو کند بیابان تنگ فشار قبر کند سرمه استخوان تو را اگر شود ز تو یک خاطر پریشان تنگ صائب، این شاعر فرهیخته خلق و خوى بد را به کفش تنگ مانند کرده است که آدمى اگر با آن در بیایان گسترده هم گام بنهد باز احساس گرفتگى جان و پریشانى و پژمردگى روح و روان مىکند. و بخش دوم شعر اشارهاى به این دارد که بد خلقىهاى انسان در زندگى اجتماعى و خانوادگى آثارش در نخستین منزل پس از مرگ و عالم برزخ خود را نشان مىدهد و عامل مجازات او در آن منزل جدید خواهد شد. پیامبر اکرم(ص) هنگامى که سعد بن معاذ از دنیا رفت به گونهاى شایسته و فوق العاده از وى تجلیل کردند، با پاى برهنه او را تشییع نمودند، بر پیکر او نماز خواندند و پس از به خاکسپارى دست بر روى قبر او نهادند و دعا کردند. مادر سعد که این صحنهها را دید گفت: «هنیئاً لک الجنة (پسرم! بهشت گوارایت باد!)» پیامبر(ص) فرمود: از کجا مىدانى که او الآن در بهشت است که این گونه داورى مىکنى؟! گفت: یا رسول اللّه آیا با اینهمه احترام و تجلیل او بهشتى نیست؟ فرمود: چرا ولى با تأخیر، چون در محیط خانواده با اعضاى خانواده کج خلقى مىکرد.(15) این هشدارها را جدى بگیریم، اخلاق خوب و بد در سرنوشت عالم پس از مرگ ما مؤثر است، به این حدیث شریف از این زاویه بنگریم: ام سلمه از پیامبر اعظم(ص) پرسید اگر زنى در عمر خود دو شوهر کرده باشد یعنى پس از فوت شوهر اول به عقد مرد دیگرى درآمده باشد و هر دو از اهل بهشت باشند این چنین زنى در بهشت با کدامیک از آن دو مرد خواهد بود؟ فرمود: «تخیّر احسنهما خلقاً و خیر هما لاهله، یا ام سلمه ان حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الآخرة»(16) آن زن آن مردى را بر خواهد گزید که خلق و خوى بهترى در دنیا داشته و با زن و بچهاش خوش رفتارى نموده است. اى ام سلمه؟ حسن خلق مایه خیر دنیا و آخرت است پس همه آن را از خدا بخواهیم و زمزمه کنیم: «ربنا آتنا فى الدنیا حسنة و فى الآخرة حسنة و قنا عذاب النار.»(17) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. میزان الحکمه، ج 3، ص 146. 2. اخلاق در قرآن، آیة اللّه مکارم، ج 1، ص 45. 3. سفینة البحار،، ج 2، ص 676. 4. مشکوة الانوار، ص 243. 5. سفینة البحار، ج 2(هشت جلدى)، ص 676. 6. میزان الحکمة، ج 3، ص 146. 7. صحیفه سجادیه، دعاى بیستم. 8. بحارالانوار، ج 75، ص 53. 9. همان، ج 68، ص 386. 10. میزان الحکمة، ج 3، ص 205. 11. بحارالأنوار، ج 10، ص 419. 12. میزان الحکمة، ج 3، ص151. 13. سوره نحل، آیه 16. 14. سوره طه، آیه 20. 15. میزان الحکمة، ج 3، ص 154. 16. بحارالانوار، ج 68، ص 384. 17. سوره بقره، آیه 21. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 76 |