تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,959 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
مظلومیت فرهنگ و چارهجویى آن2 | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 312، اردیبهشت 1389 | ||
نویسنده | ||
محمدتقی رهبر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
در نخستین بخش این مقال مظلومیت فرهنگ را مطرح کردیم و شمهاى درباره آن سخن گفتیم اما در مظلومیت فرهنگ و چارهجوئى آن به آن مقدار نمىتوان بسنده کرد که این زخم کهنه و عمیق بیش از این توجه و حساسیت و فکر و اندیشه و عمل مىطلبد. مسئله فرهنگ مانند یک ساختمان نیست که اگر خراب یا فرسوده شود بتوان ظرف چند ماه آن را نوسازى یا بازسازى کرد. فرهنگ چه مثبت و چه منفى آن با جان و روان افراد جامعه مىآمیزد و رسوب مىکند و سرایت و توسعه مىیابد و تدریجاً جزو ساختار وجودى انسانها و عادات آنها مىشود و اعتلا یا انحطاط ملتى را باعث مىگردد. مخصوصاً سقوط فرهنگى و سراشیبى آن تدریجاً چنان با جانها آمیخته مىگردد که به دلیل نامحسوس بودن آن به صورت یک بیمارى عادى درمىآید که افراد به دشوارى آن را درک مىکنند لذا کمتر در صدد علاج آن برمىآیند. مىگویند دو چیز ناخودآگاه پیش مىآید یکى خواب براى فرد، دیگرى انحطاط براى یک ملت. مخصوصاً انحطاط فرهنگى که انسان نسبت به آن بى تفاوت مىشود. انسان گرسنگى و درد و بىخانمانى را زودتر درک مىکند تا خطر بى ایمانى! به هر حال همانگونه که انحطاط فرهنگى و اخلاقى پدیدهاى دفعى نیست، جبران آن نیز دفعى نخواهد بود. بلکه سیاست و طرح و برنامه عملى مىطلبد که سیاستگذاران و دست اندرکاران فرهنگ مىبایست مسؤولیت آن را به عهده گیرند و ساز و کار عملى آن را در دستور کار خود قرار دهند و بر آن اصرار ورزند تا به نتیجه مطلوب دست یابند، متأسفانه چنین ساز و کارى در عرصه فرهنگ مشاهده نمىشود. هرگاه یک بحران فرهنگى و یا اخلاقى و یا اقتصادى در سطح اجتماع ظاهر مىشود و آنگاه که سیل مخرب فساد به عمق جامعه نفوذ مىکند و واکنشى از سوى یک مقام عالى دیده مىشود، تحرکات مقطعى و جنب و جوشى بى برنامه ظاهر مىشود و سپس حرارتها فرو مىنشیند و وضع به حال عادى بر مىگردد. مسئله فرهنگ و مظلومیت آن نیز از این قاعده مستثنى نیست. مقام معظم رهبرى بارها و بارها موضوع مظلومیت فرهنگ و ضرورت بررسى فرهنگ و اقدام اساسى را با مسؤولان مطرح فرمودهاند ولى جاى سؤال است که مسؤولان چقدر این پیام را گرفتند و کدام اطاق فکر را براى نجات فرهنگ تشکیل دادند و کدام طرح و برنامهاى را ارائه دادند؟ معظم له در تاریخ 13/10/84 یعنى دو سال قبل با لحن اعتراض، مسؤولان فرهنگى و شوراى عالى انقلاب فرهنگى را مخاطب ساخته و فرمودند: «مهندسى فرهنگى به عهده شماست، آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در خط مقدماند. حالا باید نقشه مهندسى فرهنگى کشور روى میز شما آماده باشد، کار شده باشد.» با اینهمه هنوز از نقشه مهندسى فرهنگى و تقسیم مسؤولیتها و نتیجه و بازخوردها خبرى نیست. علت بى توجهى یا کم کارى و یا مشغله زیاد است! بالأخره پاسخ رهبرى نظام چه شد؟! بالأخره براى رفع مظلومیت فرهنگى چه کردند؟ در این میان کمیسیون فرهنگى مجلس شوراى اسلامى از مسؤولان چندین نهاد فرهنگى دعوت کرد و هشدار رهبرى نظام را مطرح نمود اما همینکه بحث و گفتگو آغاز شد هر یک از نهادها قبل از هر چیز از کمى بودجه و اعتبارات خود سخن گفتند! این گفتگو نشان داد که هنوز مظلومیت بخش فرهنگ براى مسؤولان جانیفتاده است و معیار مظلومیت را بودجه کم و رفع مظلومیت را در تأمین اعتبارات مىدانند! در حالیکه مظلومیت فرهنگ در بودجه و اعتبارات جزئى از مشکل است نه تمام مشکل و در حالیکه همین بودجه و اعتبارات کنونى نیز بدرستى هزینه نمىشود و بازدهى و خروجى آن در هاله ابهام است. درست است که بودجههاى فرهنگى بویژه آنچه به فرهنگ دینى ارتباط دارد واقعاً در حد انتظار نیست اما مشکل دیگرى در میان است و آن عدم مدیریت فرهنگى و یا ضعف نیروى انسانى است. هر یک از نهادهاى فرهنگى براى خود تعریفى دارند و شرح وظائفى نوشتهاند ولى کمتر به نیاز زمان و مشکل نسل امروز مىپردازند، کتاب چاپ مىکنند، میلیاردها یارانه طبع و نشر مىپردازند ولى نسخهاى متناسب با بیماریهاى جامعه کمتر مىپیچند، در صدها نشریه و کتاب که منتشر مىشود کمتر حال مخاطب در نظر گرفته مىشود. در حالیکه غذاى فرهنگى به مثابه داروى شفابخش است و همانگونه که اگر شناخت بیمارى و طبع بیمار لحاظ نشود و داروى متناسب تجویز نگردد، آب در هاون کوبیدن است. دست اندرکاران فرهنگ امروز باید بررسى کنند مشکل امروز این نسل چیست؟ جوانان و پسران و دختران جامعه در چه مسیرى افتادهاند، آسیبهاى اجتماعى و خانوادگى آنها چیست و چگونه باید به حل آن پرداخت. اگر میلیاردها بودجه کشور بابت خرید کتاب از ناشران و مؤلفان پرداخت مىشود و تنها در کتابخانهها محبوس گردد مانند آنچه وزارت ارشاد اسلامى انجام دهد، این هزینهها هدر مىرود و بى حاصل مىماند هنگامى که ندانیم و نتوانیم متناسب با نیاز زمان خوراک فکرى براى جوانان و خانوادهها فراهم کنیم این هزینهها هدر مىرود. همچنین اگر میلیاردها بابت یارانه کاغذ بدهیم و تقدیم برخى ناشران و نشریه پردازان کنیم و هر روزه خروارها از این کاغذها در رشد علمى، اخلاقى و ایمانى جامعه مؤثر نباشد باز هم نفله کردن بیت المال است و این مسئله سالهاست که در همین وزارتخانه ارشاد اتفاق مىافتد، علاوه بر این صدها نشریه و ویژه نامه که ادارات و سازمانهاى ما هر روز میلیاردها بابت آن هزینه مىکنند و بهاى ارسال پستى آن را مىپردازند و اینها به خانهها یا ادارات دیگر مىرود و تلمبار مىشود و سر از کارخانههاى مقوا سازى یا زبالهها بیرون مىآورد این به معناى عدم مدیریت فرهنگى است. آیا بهتر نبود بخشى از اینها به خانوادههاى مستضعف و کتاب و نوشتافزار دانشآموز و دانشجوى کم بضاعت داده شود تا خرج تحصیل کنند و از هزینه و فشار معیشتى بکاهند تا چندین برابر آن را به صورت کتاب و نشریه با هدف گزارش کار و ارائه آمار در مىآورند. و اخیراً باب شده کاغذ گران قیمت و گلاسه و چاپ رنگى به صورت رایگان براى مقامات و مسؤولان و مراکز بفرستند که یکى از مصادیق بارز اسراف است نه کار فرهنگى! و بعضاً مقالات سنگین و تفننى با حجم انبوه تدوین مىکنند که متناسب با نیاز این نسل نیست و پاسخى به تهاجم فرهنگى دشمن نمىدهد. این گ ونه موارد مصداق عدم تناسب عرضه و تقاضا و نیاز و رفع نیاز و عدم انطباق دارو با درد و بیمارى است و لذا بسیارى از این کارها که عنوان فرهنگى دارد ذرهاى به درد جوانان نمىخورد و اصولاً راهى به خانهها پیدا نمىکند و مشکلات فرهنگى را پاسخ نمىدهد. آنوقت ما مىنشینیم و سخن از مظلومیت فرهنگ مىگوئیم و بالأخره بیت الغزل بحث را به بودجه و اعتبارات مىکشانیم و براى جذب بودجه چانه زنى مىکنیم و چون بودجه را گرفتیم نمىدانیم چگونه خرج کنیم که درمان دردهاى فرهنگى باشد... این تنها شمّهاى از سستى طرحهاى فرهنگى و بى برنامه گى و بى هدفى در باب فرهنگ و فرهنگ سازى است که از آن مفصّل مجملى را گفتیم. به سراغ صدا و سیما مىرویم البته نمىخواهیم بىانصافى کنیم و بگوییم رسانه ملّى کار مثبت انجام نداده و نمىدهد همانگونه که در دیندارى و تعهّد مسؤولان این رسانه تردید نداریم اما با ظرفیّتى که صدا و سیما دارد و تأثیر گذارى آن، جدّاً مراقبت و دقت بیشترى را طلب مىکند، از صدا و سیما انتظار است در بُعد آموزش و هدایتگرى جامعه بویژه جوانان و پرهیز از برخى برنامههاى بى محتوا و سرگرم کننده سیاست دیگرى را پیدا کنند و رسانه ملّى مىتواند در باب فرهنگ سازى و تربیت اخلاقى و تحکیم پیوند خانوادگى و بیان چالشهاى اجتماعى و آفات اخلاقى و پرهیز از آنها بسیار مؤثر باشد. جامعه امروز ما به آموزش و راهنمایى و توجیه و روشنگرى نیاز مبرم دارد از سادهترین روشهاى اجتماعى در چارچوب اخلاق و معرفت و فرهنگ و آداب فردى و خانوادگى گرفته تا سیاستهاى کلان کشورى و هشدارهاى لازم به جوانان و پسران و دختران در مورد روابط خلاف عرف با جنس مخالف، اعتیاد و لاابالیگرى و بىقیدىهاى اخلاقى و شرعى که دامنگیر افراد بسیارى شده و صفحات حوادث ترسیم گر آن مىباشد داد مىبرد و دادگاههاى ما آنقدر از شاکى و متشاکى و پروندههاى سرقت، اعتیاد، اختلاف خانوادگى، اختلاس و رشوه و کلاه بردارى آکنده شده که جاى نفس کشیدن براى قضات و ارباب رجوع باقى نگذاشته است، اینها چالشهاى اجتماعى ماست که مع الأسف وجود دارد و نمىتوان بر آنها چشم بست. آیا رسانه ملى و دستگاههاى فرهنگى براى چارهجویى اینهمه نابسامانى راه حلى فکر کردهاند؟ آیا هرگز از خود پرسیدهایم چرا اینهمه هرج و مرج اخلاقى و اجتماعى رو به تزاید است؟ آیا هنرمندان ما در ساختن یک فیلم و سریال در فکر این بودهاند که به وسیله آن آثار زیانبار بى دینى و بى تعهدى را ترسیم کنند؟ در ماه مبارک رمضان سال جارى چندین سریال از سیماى جمهورى اسلامى پخش شد که هر چند به حسب ظاهر براى بیان برخى چالشهاى اخلاقى و خانوادگى و مادى سامان داده شده بود اما جاى سؤال فراوان داشت. یکى اینکه چرا شبهاى ماه مبارک رمضان آنهم در ساعاتى که طبق سنت دیرینه مردم راهى مساجد و جلسات دعا و قرآن مىشوند این سریالها یکى پس از دیگرى و بدون وقفه پخش مىشود و وقت مردم را مىگیرد و افراد را پاى تلویزیون میخ کوب مىکند تا از نماز جماعت و سخنرانىهاى دینى و جلسات قرآنى بیفتند و حتى نمازشان به آخر شب تأخیر شود؟ در حالى که مراکز مهم فرهنگ سازى مساجد و حسینیهها و جلسات دعا و قرآن و مواعظ اهل منبر و روضهها و توسلات است. چرا سیماى جمهورى اسلامى با پرکردن اوقات و ساعات در ماه عبادت و خودسازى مانع حضور مردم در مساجد مىشود؟ آیا امکان ندارد این برنامهها را در غیر ساعات نماز جماعت و جلسات وعظ و تبیلغ بگذارد؟ چند سالى است که سیماى جمهورى اسلامى با قصد خدمت! به فرهنگ عمومى شبهاى ماه مبارک را درست در ساعات نماز و جلسات مساجد با سریالهاى نسبتاً جذاب پر مىکند که اگر جنبههاى مثبتى دارد جنبههاى منفى آن بر کسى پوشیده نیست که از همه مهمتر خلوت کردن مسجدهاست که به اعتراف همه تأثیر آن محسوس است. نگارنده و تنى چند از اعضاى کمیسیون فرهنگى مجلس در دیدارهایى که با مسؤولین صدا و سیما داشتهایم این مطلب را تذکر دادهایم که متأسفانه پاسخى داده نشده و رویه خود را تغییر ندادهاند و به نظر مىرسد امور مساجد جدىتر بااین مسئله باید برخورد کنند. و مسؤولین صدا و سیما باید در کار خود تجدید نظر کنند. توصیه مجدد ما این است که این سریالها را در ساعاتى از شب بگذارند که مزاحم حضور مردم در مساجد باشد تا بگویند هدف از پهن کردن سفره سریالهاى رمضان جمع کردن سفره مساجد است! به هر حال درد دل فراوان است که در اینجا مجملى از آن مفصل عنوان شد. برداشتهاى دیگرى نیز از این سریالها در افکار عمومى وجود دارد عدّهاى مىگویند چرا عاشق پیشهگى یک مرد سالخورده را در چهره یک فرد مؤمن و مسجدى مجسم مىکنید آیا مفهوم آن چنین نیست که در خانوادههاى مسلمان و مسجدى از اینگونه قضایا شایع است و این به معناى بدنام کردن چهرههاى مسلمان و مسجدى نیست؟ در حالیکه هزاران فساد و خلاف شرع در دیگر خانوادهها اتفاق مىافتد و کسى از آن سخن نمىگوید؟! در مورد دیگرى از این سریالها از بحرین خبر مىرسد که نماینده ولى فقیه در بحرین که گفت: پخش برخى سریالها از جمله (یک وجب خاک) در شأن و منزلت جمهورى اسلامى نیست. این برنامهها به رؤیت شیعیان و اهل سنت نیز مىرسد. 85 درصد مردم بحرین شیعه هستند اینکه در این سریال بر سر مال دنیا خواهر و برادر و زن و مرد و داماد به جان هم مىافتند براى شیعیان بحرین این سؤال مطرح مىشود که آیا جو و فضاى کنونى ایران اینگونه است؟! تذکر مشفقانه ما به برادرانمان در صدا و سیما این است که از کارشناسان اجتماعى و متخصصان دینى بیشتر استفاده کنند هرچند این دانشگاه بزرگ با وسعتى که دارد پیچیدگىهاى خاص خود را دارد و در بدنه این تشکیلات کاستىها و بعضاً اشتباه یا انحرافهایى امکان وقوع دارد. در هر حال حوزه هنر و رسانه و سینما از مشکلات خاص خالى نیست و دقت و مراقبت لازم و نظارت جدى را مىطلبد که نمایندگان سه قوه باید وقت بیشترى براى آن بگذارند. دیگر نهادهاى هنرى مانند حوزه هنرى نیز هنوز برخى مسائل مورد سؤال دارند مانند آنچه از نشر آلبوم موسیقى برخى خوانندگان غیر مجاز و فرارى در برخى نشریات مىرسد که در اینجا از شرح آن خوددارى مىکنیم. برگزارى کنسرتها و آوردن پسران و دختران نوازنده در برخى از مراسم و جشنوارهها نیز از مسائل چالش برانگیز است که در جلسات متعدد و با حضور برخى مسؤولان شاهد آن هستیم و عادى شده است و با خلاف شرعهایى همراه است. موارد فوق را از آن جهت آوردیم تا روشن شود مشکل فرهنگ همه جا به دلیل بودجه و اعتبارات نیست بلکه مشکل مدیریت و نیروى انسانى و فکرى است. اگر متصدیان حوزه فرهنگ برنامه جامع و کارشناسى لازم و دلسوزى کافى داشته باشند با کمترین امکانات بهترین بازدهى را خواهند داشت. این است که قبل از هر چیز و پیش از آنکه به فکر بودجه باشیم باید به فکر نیروى انسانى با فکر درست بود هرچند بودجه و اعتبارات هم در جهان کنونى اهمیت خود را دارد. ما در شرائطى هستیم که صدها کانال ماهوارهاى از دور و نزدیک زشتترین صحنهها را به خانهها مىآورند و بدترین بدآموزیها را دارند و اسفبار اینکه پدر و مادرها ابزار بهرهگیرى آن را فراهم ساختهاند و جلو چشم پسر و دختر نمایش داده مىشود و هر از چند گاه نیروى انتظامى به جمع آورى دیش ماهوارهها دست مىزنند و بالأخره کارى از پیش نمىبرند. در برابر این هجمه فرهنگى چه باید کرد؟ مسئله ناتوى فرهنگى جدى است و دشمنان روى آن سرمایه گذارى کرده و مىکنند. ظهور انقلاب اسلامى به عنوان یک رقیب توانمند در برابر غرب و یکه تازى آمریکا، غربىها را بر آن داشت ناتوى فرهنگى را سامان دهند و این هنگامى بود که با هجمه نظامى نتوانستند انقلاب را نابود کنند و از مبارزه سیاسى نیز نتیجه نگرفتند. شجاع الدین سفا نویسنده ضد انقلاب خارج کشور نوشت: ما با جمهورى اسلامى مبارزه سیاسى نخواهیم کرد ما باید فرهنگ و بینش مردم را عوض کنیم تا جمهورى اسلامى را ساقط کنیم. این استراتژى دشمنان ماست البته موفق نخواهند شد چرا که ملت بزرگ ما بر سر پیمان خود ایستاده و این ایستادگى را به نمایش گذاشته است اما کیست که نداند توطئههاى فرهنگى بیگانه و سست عنصرى یا ندانم کارى ما در برابر این تهاجم چه عواقب سهمگینى درپى خواهد داشت. مقاومت در برابر تهاجم فرهنگى به گونهاى که نسل کنونى و نسلهاى بعدى را بیمه کند به کار فرهنگى اقتصادى و سیاسى، و قاطعیت و برنامه ریزى و کاردانى نیاز دارد که همه جانبه باید بدان پرداخت. کوتاه آمدن در برابر هجوم دشمن و همکارى با مهاجمان از سوى برخى عناصر داخلى این خطر را تشدید مىکند. همین مسئله مواد مخدر که در این سالها ریشه این نسل را هدف گرفته و جوانان را به شدت تهدید مىکند از جمله این توطئههاست اگر ما سازو کار مناسب در برخورد با این بلاى خانمانسوز را نداشته باشیم با آن مبارزه نتوانیم کرد. روزى نیست که خبر از کشف صدها کیلو تریاک و حشیش و هروئین و شیشه و مواد مرگبار در نشریات نخوانیم و از بازداشت سوداگران مرگ خبرى نشنویم ولى آیا با این شیوهاى که دستگاه قضایى در برابر مجرمان پیش گرفته است مىتوان ریشه قاچاق مواد و سوداگران مرگ را سوزاند؟ اگر این سوداگران مرگ که به دام مىافتند بر چوبهدار بالا نروند و تیرباران نشوند از زندان و جریمه و بالأخره عفو!! کارى ساخته نیست. چطور کشور عربستان توانسته جلو مواد مخدر را بگیرد. آنها مجازات اعدام را براى حمل مواد افیونى به عنوان قانون برگزیدهاند که مجازات حقى است ولى ما مىخواهیم با دلسوزى و سهل انگارى قضایى به جنگ این سوداگران مرگ برویم که نتیجه این است که امروز گرفتارش هستیم... شرح این ماجراى اسفبار بیش از این در این مقال نمىگنجد. اینها هشدارى است به دست اندرکاران امور و مسؤولان فرهنگ که طرحى نو دراندازند و کارهاى کلیشهاى بىحاصل را کنار بگذارند و با پیگیرى علمى و کارشناسانه و زمانشناسى و دردشناسى لازم به مصاف دشمنان و مهاجمان بروند و در کنار این راه و روش باید بدانیم که سیاستهاى فرهنگى با سیاستهاى اقتصادى نیز نسبت نزدیک دارند و بسیارى از نابسامانیهاى فرهنگى ریشه در مشکلات معیشتى نیز دارد که زمینه ساز رشد فساد است. همانگونه که مفاسد اقتصادى و لجام گسیختگى مرفهان بى درد و سودجو و لذت خواه و بى مسؤولیت نیز عامل مؤثر دیگرى است در اشاعه فساد و تخریب اعتقادات و اخلاق و اعتماد که سیاستگذاران از آن نباید غافل باشند. پاورقی ها: | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 143 |