تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,402 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,349 |
تفاوتهای دو بانوی بزرگ: مریم و فاطمه «سلام الله علیهما» | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 364، اردیبهشت 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حضرت آیتالله جوادی آملی اشاره:نیل به معارف والای فاطمی در بسیاری از مقاطع که با عصمت کبرا و جلالت عُظمای آن حضرت مواجه بوده، غیرممکن و حصول به آن برای انسانهای خارج از محدودة حجیّت و عصمت محال است، اما بهرهبرداری از دامنههای قلّه کمال و معرفت صدیقة طاهره «س» برای رهجویان کمال و پویندگان سبیل نجات امری لازم و به میزان سعة هستی هر فرد ممکن است.حکیم فرزانه و عارف دلباختة معارف اهل بیت عصمت و طهارت«ع»، حضرت آیتالله جوادی آملی در مطلب ذیل به بررسی صبغة مُلکی حضرت ام ابیها«ع» و راههای «فاطمهشناسی» میپردازند که به مناسبت ایام سوگواری آن تندیس عصمت به خوانندگان گرامی «پاسداراسلام» تقدیم میشود.
شخصیّت حضرت فاطمه «س» از دو منظر «مُلک» و «ملکوت»جلال و عظمت بیبی دو عالم از دو منظر است؛ یکی «صبغة ملکوتی» آن حضرت که با انبیا و اولیا در ارتباط بودند، و دیگر «صبغة مُلکی» آن حضرت که رهبری جامعه، هدایت امت اسلامی، تعلیم کتاب و حکمت، تزکیة نفوس و مانند آن است. آن بخشش به جریان کلام برمیگردد، این بخشش به جریان اخلاق، حقوق، فقه و سیاست و مانند آن مرتبط است.
همتایی فاطمة زهرا «س» با قرآن کریم؛ تحلیل کلامی بر (صبغة ملکوتی) آن حضرتآن بخش کلامیاش ناظر به این است که هر جا قرآن کریم حضور دارد، فاطمة زهرا «سلامالله علیها» حاضر است. یعنی اینچنین نیست که در قرآن حقیقتی باشد، و این بانو واقف آن حقیقت نباشد! زیرا فاطمة زهرا «سلامالله علیها» از مصادیق کامل اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم الصَّلاة و السَّلام» است اوّلاً؛ و اهل بیت عِدل قرآن کریمند ثانیاً؛ و براساس حدیث مسلّم ثقلین، عترت از قرآن جدا نیست، چه اینکه قرآن از عترت جدا نیست ثالثاً. و معنای عدم اِنفکاک این است: هر حقیقتی را که قرآن واجد است، اهل بیت دارایند؛ و هر حقیقتی را که اهل بیت دارایند، قرآن در بر دارد؛ لَنْ یَفتَرِقَا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحُوضْ.(1) اگر در مرحلهای قرآن واجد حقیقتی بود، و اهل بیت در آن مرحله حضور نداشته باشند، اوّلین نشان تفرّق است.
حضور حضرت زهرا «س» در تمامی وجوه «جمال» و «جلال» قرآن کریمپس اهل بیت عِدل قرآن کریمند؛ و از بارزترین مصادیق اهل بیت، صدیقة کبرا «سلامالله علیها»ست. چون عِدل قرآن کریم است؛ هر جا جمال و جلال قرآن مطرح است، فاطمه حضور دارد. اگر در صحنة مباهله و جریان استجابت دعاست؛ نَدعُ اَبنائَنا وَ اَبنائَکُمْ، نِساءَ نَا وَ نِساءَ کُمْ، اَنفُسَنَا وَ اَنفُسَکُم(2) و مانند آن است، فاطمه حاضر است. اگر صحنة طهارت است؛ إنَّمَا یُریدُ اللهْ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسْ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهیرا(3) است، فاطمه حاضر است. اگر صحنة ابرار و، سورة مبارکة هَل أتی و، یُطعِمُونَ الطَّعام(4) است؛ فاطمه حاضر است. و اگر جریان کوثر است، فاطمه حاضر است؛ إنّا اَعطَیناکَ الکُوثَر.(5) شما بخشی را نمیبینید که در آن بخش انسان کامل حاضر باشد، و «فاطمه» غایب!! ولایت مطلقة اهل بیت عصمت و طهارت «ع»، در برابر ولایتهای مقطعی دیگراناگر مریم «سلامالله علیها» سیّدة نساء عالمیانِ مقطع خاص و عصر خود است، فاطمه «سلامالله علیها» سیّدة نساء عالمیان در جمیع عصر و نسل و مانند آن است؛ میشود سیّدة نساء عالمین، بِالقُولِ المُطلَق.(6) اگر دیگران دارای مقام ولایت محدودند، اهل بیت «علیهم السَّلام» واجد ولایت مطلقند. اگر در صحنة فرشتهها آدم صبغة تعلیم دارد و بر کرسی تدریس نشسته است؛ یا آدَمُ اَنبِئهُمْ بِاَسماءِ هؤلآء.(7) در آن مرحله اهل بیت هم حضور کامل دارند، سَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ المَلائِکَه، قَدَّسنَا فَقَدَّسَتِ المَلائِکَه. صبغة ملکوتی فاطمه که او را عِدل انسانهای معصوم دیگر کرده است، محفوظ است.
فاطمه زهرا «س»، کلمة جامع و مطلق الهیاز آن جهت که خدای سبحان به رسولش فرمود: من به تو کوثر دادهام؛ و این کوثر هم کوثر تدوینی است و هم کوثر تکوینی؛ هم کلمات تدوینی است، هم کلمات تکوینی. و اگر عیسای مسیح «کَلِمَةُ الله» است،(8) و اگر یحیی « کَلِمَةُ الله» است،(9) و اگر رسول گرامی فرمود: اُعطِیتُ جَوامِعَ الکَلِم،(10) و اگر فاطمه عِدل قرآن کریم است؛ خود فاطمه کلمة جامعه هست، یکی از «جوامعُ الکَلم» به شمار میرود. جوامع الکلم از نظر تدوین، عبارت از آن اصول جامعی است که همة فروع را زیر مجموعة خود دارد. آن مطلق بَرین، آن عام فائق را میگویند: «کلمة جامعه» که همة مطالب را دربردارد. ولی در نظام تکوین، آن انسان کاملی که ولایت دیگران در قلمرو ولایت اوست، علم دیگران در منطقة علم اوست، اعجاز دیگران زیر مجموعة معجزة برین اوست؛ به آن انسان معصومِ کامل میگویند: « کلمة جامع». اگر عیسای مسیح کَلِمة الله است، کلمة مقطع خاص خود است؛ و اگر مریم «علیها سلامالله» کَلِمَةُ الله باشد، مخصوص آن دورة ویژه است. ولی اگر فاطمة زهرا سیّدة نساء عالمین مِنَ الأوّلینِ وَ الآخِرینْ فِی الدُّنیا وَ الآخِرَه کلمة جامعه باشد، جامع بِالقُولِ المُطلق است.
جامعیّت مطلق حضرت زهرا «س» در دنیا و آخرتاین جمعیّت بِالقُول المُطلق که برای آن حضرت در دنیا حاصل است، در آخرت ظاهر است. آخرت ظرف ظهور این حقایق است نه حدوث آنها! این روایت را که رسول گرامی فرمود: وقتی قیامت فرا رسید، دخترم فاطمه «سلامالله علیها» بخواهد از مقطعی به مقطع دیگر بگذرد، منادی إله ندا میدهد: یا اَهلَ المَحشَر! غُضُّوا اَبصارَکُم.(11) به همة قیامتیان دستور میدهد که چشمها را ببندید، زیرا فاطمه عبور میکند. آنجا سخن از محرم و نامحرم نیست، چون نظام تشریع، مخصوص دنیاست. آنجا سخن از زن و مرد نیست؛ هم زن باید چشم بپوشد، هم مرد. این نه برای آن است که فاطمه را مرد نبیند، چون زن هم نمیتواند ببیند! گفتند: اگر آفتاب برهنه در آمد؛ کسی بخواهد با چشم غیرمسلّح آفتاب را نگاه کند، کور میشود. فرمود: نور فاطمه چشمهای شما را خیره میکند، شما توان دیدن زهرا را ندارید! این « غُضُّوا » هم یک امر تکوینی است نه تشریعی. فرمود: شما مجبورید که چشم روی هم بگذارید، پلک و مژه را روی هم بگذارید؛ نمیتوانید فاطمه را ببینید! این کلمة جامعِ بِالقُول المُطلق است. اگر در بخشی از کتابها، اهل معرفت ولایت را به مقیّد و مطلق تقسیم کردهاند، در همان راستا کَلِمَةُ الله هم به مطلق و مقیّد تقسیم میشود؛ و این بیبی کَلِمَةُ الله است، بِالقُول المُطلق؛ چه اینکه ولیُّ الله است، بِالقُول المُطلق. جامعیّت مطلق حضرت فاطمه «س»، در برابر جامعیّت مقطعی حضرت مریم «س» و حضرت عیسی «ع» و اگر مریم «سلامالله علیها» از رزق ظاهری از مخزن غیب برخوردار میشد، فاطمه «سلامالله علیها» از رزق ملکوتی هم برخوردار بود. چقدر فرق است بین مریمی که عیسی به بار میآورد، و این دو مجموعاً میشوند آیة جهانی؛ و بین فاطمهای که خود آیة جهانی است، فرزندی به بار میآورد به نام حسین بن علی «سلامالله علیهما» که خود آیة جهانی است!! جهانی شدن کار هر انسان کاملِ معصومی نیست. اگر کسی بخواهد یک سر و گردن از همة اولیا برتر و بلندتر باشد، که اوّلین و آخرین او را ببینند، این کار آسانی نیست! وقتی خدا بخواهد از مسیح سخن بگوید، با اینکه مسیح معجزهای داشت به اذن خدا، مرده را زنده میکرد؛ به اذن خدا کورِ مادر زاد را درمان میکرد، به اذن خدا اََکمه و اَبرص را معالجه میکرد، به اذن خدا طایری میساخت و در او میدمید، و او را زنده میکرد؛ همة این معجزات را کَلِمَةُ الله، یعنی عیسی داشت؛ امّا معجزة جهانی نبود، آیة جهانی نبود، یک سر و گردن از همة انبیا برتر نبود؛ بلکه عیسای به علاوة مریم، مریم به علاوة عیسی؛ این دو با هم میشوند یک کلمة جهانی! وَ جَعَلنَا ابْنِ مَریَمَ وَ اُمَّهُ آیَهً لِلعالَمین.(12) هرگز عیسی معجزة جهانی نبود، معجزة مقطعی بود. هرگز مریمی که بیهمسر مادر میشود، معجزة جهانی نیست؛ معجزة مقطعی است. اگر فرمود: إنَّ اللهَ اَصطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمین؛(13) عَلی نِساءِ العالَمین است، نه عَلَی العالَمینْ! نه بر مردان و زنان عالم، بر زنان عالم.
چگونگی (جهانی شدن) انبیا و اولیای الهی، با عنایت به دشواریهای فراواناگر کسی بخواهد یک سر و گردن از تمام انسانهای کامل برتر باشد، طوری که از او بالاتر کسی نباشد؛ تنها از عیسی ساخته نیست، و تنها از مریم ساخته نیست «سلامالله علیهما»! این دو در کنار هم، وَ جَعَلنَا ابْنِ مَریَمَ وَ اُمَّهُ آیَهً لِلعالَمینْ. اگر کسی بخواهد طوفانی بپا کند، آن نوح میطلبد که 9 قرن و نیم تلاش بکند، تا خدا دربارة او بگوید: سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی العالَمینْ.(14) جهانی شدن و جهانشمول شدن کار نوح است که 950 سال رنج ببرد! آن طوفان میآورد، آن جهانی میشود. موسی با همة تلاش و کوششاش آیَهٌ لِلعالَمین نبود؛ ابراهیم با همة سعی و تلاشش، معماری کعبهاش، مهندسی کعبهاش، کارمندی کعبهاش، کارگری کعبهاش، تبر کشیدنش، بتشکن شدنش، حَرِّقُوهُ وَ انصُرُوا آلِهَتَکُمْ(15) را شنیدنش؛ مع ذلک آیَهً لِلعالَمین نبود! اگر کسی بخواهد جهانی بشود، یعنی بین اوّلین و آخرین حرفی برای گفتن داشته باشد؛ یا تلاش 950 سالة نوح میطلبد، که به تنهایی میشود «آیَهً لِلعالَمین». چون سلام عالمین، تنها کسی که در قرآن برای او چنین سلامی آمده، این نوح است؛ که فرمود: سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی العالَمینْ. دربارة موسی، دربارة عیسی، دربارة ابراهیم «علیهم الصَّلاة و علیهم السَّلام» دارد: سَلامٌ عَلی اِبراهیم،(16) سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُون؛(17) امّا فِی العالَمین ندارد! اگر کسی بخواهد جهانی بشود، یا مانند نوح باید قریب هزار سال زحمت بکشد؛ یا اگر نشد نیمی از عالمین است، نه تمام عالمین. اگر مریم بخواهد عالمی بشود، بعلاوة عیسی است؛ اگر عیسی بخواهد جهانی شود، به علاوة مریم است؛ وَ جَعَلنَا ابْنِ مَریَمَ وَ اُمَّهُ آیَهً لِلعالَمینْ. امّا طبق بیان رسول گرامی «علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء»، فاطمة زهرا سیّدة نساء عالمین است؛ مِنَ الأوّلینِ وَ الآخِرینْ. چون عِدل قرآن کریم است، این قرآن هم نَذیراً لِلعالَمین(18) است، ذِکری لِلبَشَر(19) است، و چون همتای سایر انسانهای کاملِ اهل بیت عصمت و طهارت است؛ اینها میتوانند پیام جهانی داشته باشند؛ میشوند کلمة جامع. تفاوت عظیم حضرت فاطمه «س» و حضرت مریم «س» در کسب روزی « علمی » و « مادی»آنگاه بنگرید، تفاوت مریم و فاطمه «سلامالله علیهما» را بررسی کنید! وقتی وجود مبارک زکریا وارد مشهد و محضر مریم «سلامالله علیهما» میشد، روزیهای غیبی را در محضر او مییافت؛ مثلاً میوة غیر فصل مییافت. کُلَّمَا دَخَلَ عَلِیهَا زَکَرِیَّا المِحرابْ وَجَدَ عِندَها رِزقاً، به مریم میگفت: أنّی لَکِ هذَا ؟ قالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللهْ إنَّ اللهَ یَرزُقُ مَنْ یَشآءْ(20) و مانند آن. هر وقت زکریا وارد میشد؛ میوههای غیر فصل را، غذاهای تازة غیر مُترقَّب را در محضر مریم «سلامالله علیهما» میدید؛ از او سؤال میکرد: این روزی از کجاست؟ فرمود: از ناحیة غیب الهی است. امّا وقتی رسول خدا رحلت کرد، طبق نقل مرحوم کلینی «رضوان الله تعالی علیه»؛ جبرئیل که از بزرگترین فرشتگان وحی الهی است، برای وجود مبارک فاطمه «سلامالله علیها» نازل میشد، اسرار عالم را به آن حضرت میآموخت، یا به آن حضرت تقدیم میکرد. هر وقت علی بن ابیطالب وارد میشد؛ میدید مطالب جدید، معارف تازه، روزیهای ملکوتی، علوم غیبی تازهای از زهرا میشنود! به زهرا «علیها سلامالله» میگفت: أنّی لَکِ هذَا؟ این خبرهای غیبی از کجاست؟ اینکه در گذشتة دور چنین بود، در آیندة دور چنین میشود، در عرش چه خبر است، در لوح چه خبر است، در کُرسی چه خبر است، در کتاب مُبین چه خبر است، در اُمّالکتاب چه خبر است، در قیامت چه خبر است؛ این حرفها را کی گفت؟ قالَتْ مِنْ عِندِالله، این را از نزد خدا میگویم. خُب مریم میوههای تابستانی را در زمستان در حضور خود میدید، به زکریا میگفت: اینها دادة خداست؛ ولی فاطمة زهرا اخبار لوح و قلم را، اخبار عرش و فرش را، اخبار مبدأ و معاد را، اخبار لوح محفوظ را، اخبار آینده و گذشته را به علی بن أبیطالب میگفت. خیلی بین این روزی و آن روزی، خیلی بین سیب و گلابی و عرش و فرش فرق است! بین سیب و گلابی و عرش و فرش به همان اندازة عرش و فرش فرق است. این را که در مصحف فاطمه است و وجود مبارک فاطمه املا میکرد، و علی بن أبیطالب «سلامالله علیه» منشی میشد و مینوشت، نشانة کلمة جامع بودن فاطمه است. اگر مریم از آن روزیها با خبر بود و متنعّم، فاطمه از این رزقها مستحضر است و با خبر.
قداست نگارش وحی الهی در «قرآن کریم» و «مصحف فاطمیه» توسط امیر مؤمنان «ع» وقتی علی بن أبیطالب دست به قلم میبرد که فرمان پیغمبر را اجرا کند و قرآن بنویسد؛ با قداست همراه است. امّا وقتی همین علی بن أبیطالب دست به قلم میبرد تا گفتار و کلمات نورانی فاطمة زهرا را که از جبرئیل «سلامالله علیه» دریافت کرد، آن هم با قداست همراه است. علی میشود منشی پیغمبر، قرآن تحویل میدهد؛ علی میشود منشی فاطمه، مصحف فاطمه تحویل میدهد. این مصحف فاطمه همانند باطن قرآن منبع علمی اهل بیت است. وقتی از امام صادق یا امام کاظم یا ائمه دیگر «علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام» میپرسیدند: این مطلب علمی و جریان اِخبار غیبی را از کجا میگویید، این که در قرآن نیست؛ میفرمودند: در مصحف مادرمان فاطمه است، در کتاب مادرمان زهراست؛ که این باطن قرآن است، همان باطن قرآن به صورت مصحف جلوه کرده است.
کفالت پیامبر اکرم «ص» نسبت به حضرت زهرا «س»، در برابر کفالت زکریا «ع» نسبت به مریم «س» اگر کسی خواست ببیند چرا مریم نیمی از جهانی شدن است؛ تا عیسی ضمیمه نشود، جهانی نخواهد شد. ولی فاطمه به تنهایی کلمة جامعة الهی است؛ باید بین این روزیها فرق بگذارد. آن روزی کجا، این روزی کجا! اگر زکریا کَفیل مریم بود؛ وَ کَفَّلَها زَکَرِیا،(21) یعنی جَعَلَ اللهُ سُبحانَهُ وَ تَعالی زَکَرِیا کَفیلاً لِلمَریَم؛ در اینجا کفیل وجود مبارک فاطمه، رسول گرامی است که اوّلین و آخرین در پیشگاه رسالت آن حضرت خاضعاند. اینها گوشهای از منظر ملکوتی فاطمه، که بحثهای «فاطمهشناسی» این مطالب را پیگیری میکند؛ در مسائل کلامی اینها مطرح است، در بخشهای تفسیری اینها مطرح است، در مجلس خواص اینها مطرح است.
پینوشتها 1ـ وسائل الشیعه، جلد 27، صفحة 34. 2ـ سورة آلعمران، آیة 61. 3ـ سورة احزاب، آیة 33. 4ـ سورة انسان، آیة 8. 5ـ سورة کوثر، آیة 1. 6ـ ر.ک: بحارالأنوار، جلد 37، صفحة 85. 7ـ سورة بقره، آیة 33. 8ـ اشاره به: سورة آلعمران، آیة 45. 9ـ اشاره به: سورة آلعمران، آیة 39. 10ـ الصراط المستقیم، جلد 1، صفحة 168. 11ـ بحار الأنوار، جلد 7، صفحة 336 ـ با تلخیص. 12ـ سورة مؤمنون، آیة 50. 13ـ سورة آل عمران، آیة 42. 14ـ سورة صافات، آیة 79. 15ـ سورة انبیا، آیة 68. 16ـ سورة صافات، آیة 109. 17ـ همان، آیة 120. 18ـ سورة فرقان ، آیة 1 ـ با تلخیص. 19ـ سورة مدّثر ، آیة 31. 20ـ سورة آلعمران،آیة 37. 21ـ همان.
سوتیترها: * وقتی رسول خدا رحلت کرد، طبق نقل مرحوم کلینی «رضوان الله تعالی علیه»؛ جبرئیل که از بزرگترین فرشتگان وحی الهی است، برای وجود مبارک فاطمه «سلامالله علیها» نازل میشد، اسرار عالم را به آن حضرت میآموخت، یا به آن حضرت تقدیم میکرد.
* این روایت را که رسول گرامی فرمود: وقتی قیامت فرا رسید، دخترم فاطمه «س» بخواهد از مقطعی به مقطع دیگر بگذرد، منادی به همة قیامتیان دستور میدهد که چشمها را ببندید، زیرا فاطمه عبور میکند. آنجا سخن از محرم و نامحرم نیست، چون نظام تشریع، مخصوص دنیاست. آنجا سخن از زن و مرد نیست؛ هم زن باید چشم بپوشد، هم مرد. این نه برای آن است که فاطمه را مرد نبیند، چون زن هم نمیتواند ببیند...
* مریم میوههای تابستانی را در زمستان در حضور خود میدید، به زکریا میگفت: اینها دادة خداست؛ ولی فاطمة زهرا اخبار لوح و قلم را، اخبار عرش و فرش را، اخبار مبدأ و معاد را، اخبار لوح محفوظ را، اخبار آینده و گذشته را به علی بن أبیطالب میگفت. خیلی بین این روزی و آن روزی، خیلی بین سیب و گلابی و عرش و فرش فرق است!
* اگر خداوند به مریم فرمود: إنَّ اللهَ اَصطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمین؛ عَلی نِساءِ العالَمین است، نه عَلَی العالَمینْ! نه بر مردان و زنان عالم، بر زنان عالم!
*وقتی از امام صادق یا امام کاظم یا ائمه دیگر «علیهم الصَّلاه و علیهم السَّلام» میپرسیدند: این مطلب علمی و جریان اِخبار غیبی را از کجا میگویید، اینکه در قرآن نیست؛ میفرمودند: در مصحف مادرمان فاطمه است، در کتاب مادرمان زهراست؛ که این باطن قرآن است.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 103 |