تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,380 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,321 |
خطر استحاله، انقلابهای منطقه را تهدید میکند | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 364، اردیبهشت 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
چالشهای پیش روی ملتهای مسلمان پس از آغاز بیداری اسلامی در گفتوگو با حجتالاسلامو المسلمین سید هادی خسروشاهی
اشاره: گفتوگوی کوتاه زیر با حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی، به عنوان کارشناس ارشد مسائل منطقه، درباره تحولات اخیر منطقه عربی -به ویژه مصر و تونس- توسط بخش رسانهای «مرکز بررسیهای اسلامی» قم انجام شده و به طور اختصاصی در اختیار مجله قرار گرفته است. ضمن تشکر از آن مؤسسه، تقدیم خوانندگان بزرگوار میشود.
حوادث اخیر مصر، بهویژه موضعگیریهای شیخ الازهر و حزب «آزادی و عدالت» وابسته به اخوانالمسلمین و سازمان حماس را در باره ایران و مسئله فلسطین چگونه ارزیابی میکنید؟ مصر در یک سال گذشته، پس از قیام جوانان با گرایش عمدتاً اسلامی، شاهد حوادث و رخدادهای بسیاری بوده که اغلب مردم از چگونگی آنها آگاه هستند، اما عمدهترین مشکلی که مسلمانان مصری پس از پیروزی با آن روبهرو شدند و همچنان گرفتار آن هستند، سلطۀ ژنرالهای وابسته به حسنی مبارک بود که به عنوان نیروی ادارهکننده کشور که در واقع باید عامل بازدارنده از پیشرفت و تحقق اهداف انقلاب نام بگیرند، همچنان بر اریکه قدرت نشستهاند و مقامات بلندپایه سیاسینظامی امریکایی هم مرتباً به این کشور سفر میکنند و با آنها تماس میگیرند و در نهایت، آنها هم به نوعی، نقشی منفی را در قبال اهداف ملت مسلمان مصر، ایفا میکنند. اما خوشبختانه در این میان، موضعگیریهای شیخ احمدالطیب، شیخالازهر کاملاً مثبت و در کل بسیار قابل توجه و قابل تقدیر است. او درباره مسائل بسیاری، بهویژه در زمینۀ وحدت شیعه و سنی، ضرورت تهیه و تنظیم قانون اساسی جدید و تشکیل دولت وحدت ملی و یا مسئله فلسطین و قدس، موضعگیریهای مثبت و قاطعی کرده که طبعاً مورد پسند امپریالیسم و عوامل داخلی آن که تبلور یافته در ژنرالهای فسیلی ژنرال مبارک هستند، نیست، اما ژنرالها خوشبختانه از لحاظ قانونی، توان برکناری شیخ الازهر را ندارند، در حالی که میدانیم از دوره سرهنگ جمال عبدالناصر و به دستور او، انتخاب شیخ الازهر به عهده رئیسجمهور واگذار شد و این خود نوعی شکست برای الازهر و سلب قدرت از آن در بیان و ابراز حقایق در قبال مسائل حاد سیاسیـ اجتماعی مصر و جهان اسلام، بهویژه فلسطین بود. اما پس از قیام جوانان انقلابی مصر و پس از پیروزی 70 درصدی جریان اسلامگرا، اعم از حزب اخوانالمسلمین و یا احزاب سلفی در انتخابات پارلمانی و مجلس شورا، الازهر نیز فعالتر شد و به اعلام مواضع در امور جاری کشور و بهویژه مسئله قدس و فلسطین پرداخت. البته در دیدار اسماعیل هنیه، نخستوزیر منتخب فلسطینیها در غزه از الازهر شریف و به هنگام سخنرانی او، گروهی به شعار دادن علیه ایران اسلامی و حزبالله پرداختند و بهانه آنها موضع این دو در مسئله سوریه و اخوان دمشق بود، ولی واقع مطلب آن است که این گروه اندک که باید آنان را «روزمزدان اجارهای» نامید، یا عوامل تحریکشده از سوی ارتجاع عرب و وابستگان امپریالیسم و صهیونیسم هستند یا جوانانی غافل و ناآگاه از حقایق مسائل و یا از پسماندههای رژیم حسنی مبارک که عامل اصلی سقوط طاغوت خود را نفوذ معنوی انقلاب اسلامی ایران میدانند. البته ما به خاطر داریم که چندی پیش در همین میهن عزیز ما، مرکز ثقل انقلاب اسلامی و نقطه اتکاء مقاومت در لبنان و فلسطین و افغانستان و... از طرف گروه معدودی از جوانان ناآگاه هم شعار «نه غزه؛ نه لبنان» داده شد که با واکنش منفی عموم مردم ایران مواجه گردید. به هرحال شعار چند نفر یا حتی چند صد نفر در قاهره علیه ایران اسلامی و حزبالله مجاهد، تأثیری در روحیه عموم مردم مصر ندارد، زیرا اکثر آنها عاشقانه هوادار انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی و رهبری معظم انقلاب هستند. در مورد مواضع حماس چطور؟ میدانیم که «حماس» در فلسطین، در واقع شعبهای از حرکت اخوانالمسلمین در این سرزمین است و عمدهترین کمکهای مادی و معنوی در بحرانیترین شرایط و گرفتاریهای مردم فلسطین در غزه، توسط اخوان انجام میگرفت. حتی همکاری و کمک ایران یا حزبالله هم اغلب از طریق عوامل وابسته به اخوان انجام میپذیرفت و این نکته را البته همه میدانند که حتی رهبری و مدیریت عملیات گروهی از جوانان مصری در دوره حسنی مبارک که به اتهام رساندن سلاح به مقاومت اسلامی در غزه، دستگیر و راهی دادگاه نظامی شدند، به عهده یک برادر لبنانی حزباللهی بود که او خوشبختانه توانست پس از قیام جوانان از زندان فرار کند و به لبنان برگردد. البته حماس شاید به علت شرایط بحرانی سوریه اکنون مجبور شده که فعالیت خود را در این کشور متوقف سازد و سران آن به دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هجرت کنند، ولی آنها همواره به استمرار راه مقاومت اصرار داشته و از یاری و همکاری ایران اسلامی سپاسگزار بودهاند. آخرین آنها، آقای الزهار مسئول ارتباطات خارجی حماس بود که در یک مصاحبه رسمی در تلویزیون اعلام داشت که حماس به راه خود ادامه خواهد داد و سپس از تعاون ایران تشکر کرد و اظهار داشت که ایران اسلامی در طول مدتی که به مقاومت فلسطین و حماس کمک و یاری رسانده، هرگز حتی یک شرط کوچک هم برای این امر، پیشنهاد و مطرح نکرده است. به هرحال شرایط کنونی کشورهای عربی بهویژه مصر، تونس، لیبی، یمن و ...، همچنان بحرانی است و یا از استقرار و ثبات کامل برخوردار نیست، روی این اصل، دوستان ایرانی ما باید شرایط رهبری حرکتهای اسلامی را در این بلاد مد نظر قرار دهند و بهمحض اظهارنظر فردی از آنها، با مصاحبهها و اظهارنظرهای عجولانه خود، آنها را از خود دور نسازیم و اجازه بدهیم که هر حرکتی و هر سازمانی، طبق تشخیص مصالح خود و کشور خود، راه رهایی را مطابق زمان و مکان ادامه دهد و توقع نداشته باشیم که آنها در همۀ مراحل امور همانند ما باشند! به نظر شما این شرایط بحرانی تا کی در مصر حکمفرما خواهد بود و بالاخره سلطه و حکومت ژنرالها چگونه باید پایان پذیرد؟ و برای برقراری روابط ایران و مصر چه کارهایی لازم است؟ بیتردید شرایط بحرانی فعلی مصر و دیگر کشورهایی که به آنها اشاره شد، بهتدریج تغییر خواهد یافت و حکومت وحدت ملی، بهطور قانونی، بهویژه پس از انتخابات نهایی در مصر و تونس، تشکیل خواهد شد. خوشبختانه اخوانالمسلمین و رهبری آن در مکتب ارشاد، اخیراً بهشدت خواستار برکناری حکومت جنزوری و دولت وابسته به ژنرالها شده و حتی اخطار کردهاند که در صورت استمرار این وضع، از مردم مصر برای برپایی تظاهرات میلیونی دعوت خواهند کرد. این اخطار جدی و قطعی است و بیتردید با سقوط حکومت جنزوری و کنار رفتن ژنرالهای حسنی مبارک و تشکیل دولت وحدت ملی، مصر استقرار و ثبات پیدا خواهد کرد که در این صورت، ایران اسلامی باید برای همکاری و تعاون همهجانبه با مصر اقدام کند. البته هرگونه تعجیلی برای برقراری روابط سیاسی کامل در دوران کنونی، یعنی حاکمیت ژنرالها با حکمت و عزت و مصلحت سازگار نیست و ما امیدواریم که دوستان مسئول ما در این زمینه شتاب از خود نشان ندهند که اصولاً این شتابزدگی موجب ترس و هراس بعضی از محافل مصری میگردد که متأسفانه هنوز در ایجاد نقطۀ منفی نسبت به ایران اسلامی تأثیرگذارند. به عبارت روشنتر باید صبر کرد تا انتخابات ریاستجمهوری مصر انجام بگیرد و دولت وحدت ملی که اکثریت اسلامگرایان در پارلمان پشتیبان آن خواهند بود، تشکیل شود، آن وقت خود آنان برای برقراری روابط پیشقدم خواهند شد، چون آنان بهخوبی میدانند که تعاون و همکاری با عظیمترین قدرت منطقه، یعنی ایران اسلامی، نه تنها به نفع آنها، بلکه به سود همه ملل جهان عرب و مسائل مردم منطقه خواهد بود. قبل از تشکیل دولت وحدت ملیـ قانونی، ارزیابی مسائل و تحلیل اوضاع، منطقی و کامل نخواهد بود. امیدواریم که این مرحله نیز به پایان برسد و ما شاهد روابط حسنه کامل بین دو کشور اسلامی باشیم. بهطور خلاصه بفرمایید که آیا حوادث اخیر منطقه، بهویژه آنچه که هم اکنون در مصر و تونس میگذرد، نشانی از «استحاله پرشتاب انقلاب» نیست؟ اشاره کردم که حوادث منطقه عربی، بهویژه رخدادهای مصر و تونس، با نوعی غموض و پیچیدگی همراه است. در مصر، هنوز مجلس مؤسسان برای تنظیم قانون اساسی جدید تشکیل نشده و اختلافات گستردهای در باره ترکیب آن به وجود آمده است. نخست اسلامگرایان به دلیل آنکه اکثریت پارلمان و مجلس شورا را دراختیار دارند، اغلب اعضا مجلس مؤسسان را از بین خود انتخاب کردند که با دور شدن جناحهای سیاسی دیگر و انتقاد شدید قبطیها و حتی عذرخواهی شیخ الازهر از شرکت در آن، هنوز تکلیف نهایی آن روشن نشده است. در ایران اسلامی با صلاحدید و تصویب امام خمینی، در تنظیم قانون اساسی کشور از همۀ جناحها و گرایش و اغلب سازمانها و احزاب، نمایندگانی شرکت کردند، ولی در مصر و تونس تا کنون چنین نشده است و لذا از هم اکنون اصل موضوع با بنبست رو به روست. مثلاً برای مجلس مؤسسان مصر، 45 پزشک به علت اسلامگرا بودن انتخاب شدهاند و از علمای الازهر یا نمایندگان قبطیها و احزاب ملی ـ سیاسی تعدادی که با بافت جمعیتی آنها سازگار باشد، انتخاب نشدهاند. از سوی دیگر، نخست در مصر قرار بود که اخوانالمسلمین کاندیدایی برای ریاستجمهوری نداشته باشد، ولی اکنون مجمع عمومی آن به تعیین کاندیدای مشخص پرداخته است، زیرا معتقد شده است اصل انقلاب در معرض خطر و «استحاله» قرار دارد. در تونس علاوه بر شرکت تمام عیار سکولارها در مجلس تأسیسی، متأسفانه برادر ما شیخ راشد الغنوشی رسماً اعلام کرده که ضرورت ندارد در قانون اساسی جدید، اسلام به عنوان «منبع اصلی قانونگذاری» مطرح شود، بلکه همان جمله «دین رسمی دولت اسلام است»! کافی است. نخستین اجلاس به اصطلاح دوستان سوریه هم در آن کشور تشکیل گردید که اکثریت شرکتکنندگان، خواستار «مسلح ساختن» نیروهای مخالف حکومت سوریه بودند! ولی پیشنهادی در مورد مسلح نمودن نیروهای مقاومت در فلسطین مطرح نشد و یا سخن از حوادث یمن و بحرین به میان نیامد و این عمق خطر را نشان میدهد. اصولاً باید توجه داشت که فقدان رهبری قاطع مانند امام خمینی، اسلامگراها را در هر دو کشور با مشکلاتی روبهرو ساخته که برطرف ساختن بازتابهای آن، نیاز به هوشیاری و بیداری دارد وگرنه استحاله انقلاب، اگر سریع هم نباشد، در درازمدت قابل پیشبینی است. البته نباید هم انتظار داشت که در این کشورها نظامی مشابه نظام اسلامی ایران به وجود آید، زیرا حتی خیلی از اسلامگراهای متدین و مؤمن در این بلاد، از لحاظ ظاهری به شکل «غربیان» در آمدهاند و به توصیه آقای اردوغان حتی با سکولارها همگام و تا آنجا از مرحله اسلامگرایی دور شدند که در کنفرانس اخیر سران کشورهای عربی در بغداد، پذیراییکنندگان از میهمانان، زنان و دختران بیحجابی بودند که گویا اغلب یا بعضی از آنها، برای حفظ امنیت! میهمانان، از کشور ترکیه «وارد» شده بودند. در واقع در جایی که برادران حزب الدعوه و مجلس اعلای اسلامی در عراق، این روش را پیش بگیرند، از مسئولین بلاد دیگر چگونه میتوان توقع اجرای جامع و کامل و شامل احکام اسلامی را داشت. همکاری اخوان مصر با ژنرالها و دولت تعیینشده از سوی آن را چگونه میتوان توجیه کرد؟ البته اخوان و بهطور کلی اسلامگرایان در مصر با ژنرالها و دولت منسوب آن «همکاری» نداشتهاند، بلکه طبق شرایط حاکم، خواستار گذر از مرحله کنونی و انتقالی، بهطور مسالمتآمیز بودهاند تا بتوانند با حداقل خسارتها و مشکلات، به مرحله ثبات و تشکیل حکومت برسند؛ اما عملکرد دولت انتصابی کمال الجنزوری سرانجام حزب آزادی و عدالت و حزب النور را نگران ساخت و آنها با اعلام اینکه دولت کنونی در برنامه انتخابات ریاستجمهوری، روش درستی را اجرا نخواهد کرد، خواستار انحلال دولت منصوب ژنرالها شدند. اخوان بهطور رسمی اعلام کرد که اصرار بر باقی ماندن دولت الجنزوری، شک و تردیدها را در عادلانه و سالم بودن انتخابات ریاستجمهوری به وجود آورده است و روی همین اصل طی یک بیانیه رسمی خواستار برکناری دولت ژنرالها و حتی کنار رفتن خود ژنرالها شدهاند، بهویژه که ژنرالها در مورد صلاحیت مجلس مؤسسان انتخابی، به علت پیچیدگی سیستم رأیگیری، به اشکالتراشی پرداخته و مدعی شدهاند که انتخاب اکثریت اعضا مجلس مؤسسان از اسلامگراها، در تدوین قانون اساسی جدید تأثیرگذار خواهد بود و در واقع تدوین این قانون، در انحصار اخوان و سلفیها خواهد بود و این چیزی است که هم اسرائیل و هم امریکا، پیشاپیش از تحقق آن و حتی از اعلام کاندیداتوری یکی از رهبران اخوان ـ خیرت الشاطر ـ برای ریاستجمهوری اعلام نارضایتی، و حتی به اصطلاح «احساس خطر»! کردهاند. به هرحال نباید تصور کرد که اخوان، پس از هشتاد سال مبارزه و آرمانخواهی، اهداف مسلم اسلامی را فراموش کند و به سازشکاری بپردازد. اگر هم تا کنون با بردباری و فروتنی نخواسته نقش خود را پررنگ کنند، این در واقع تاکتیکی بسیار صحیح و منطقی است که برای جلوگیری از خطر کودتای نظامیان و سقوط اهداف انقلاب ضرورت دارد. به هرحال با اینکه تا کنون چند نفر از اسلامگراها از جمله دکتر عبدالمنعم ابوالفتوح، دکتر سلیم العوا، دکتر حازم صلاح و... اعلام کاندیداتوری نمودهاند، ولی بعضی از آنها، بهطور شفاف اعلام کردهاند که اگر اخوانالمسلمین نماینده خاصی را با برنامهای تنظیمشده برای اداره امور کشور تعیین و اعلام کند، آنها نه تنها کنار خواهند رفت، بلکه او را در راه پیروزی کمک و یاری خواهند کرد. به هرحال امیدواریم که برادران ما در مصر و تونس و لیبی و... بتوانند بر مشکلات غلبه کنند و دولتهائی را تشکیل دهند که مورد خواست اکثریت مردم این بلاد باشند.
سوتیترها:
شعار چند نفر یا حتی چند صد نفر در قاهره علیه ایران اسلامی و حزبالله مجاهد، تأثیری در روحیه عموم مردم مصر ندارد، زیرا اکثر آنها عاشقانه هوادار انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی و رهبری معظم انقلاب هستند. ...البته ما به خاطر داریم که چندی پیش در همین میهن عزیز ما، از طرف گروه معدودی از جوانان ناآگاه هم شعار «نه غزه؛ نه لبنان» داده شد که با واکنش منفی عموم مردم ایران مواجه گردید.
اصولاً باید توجه داشت که فقدان رهبری قاطع مانند امام خمینی، اسلامگراها را در هر دو کشور با مشکلاتی روبهرو ساخته که برطرف ساختن بازتابهای آن، نیاز به هوشیاری و بیداری دارد وگرنه استحاله انقلاب، اگر سریع هم نباشد، در درازمدت قابل پیشبینی است.
در ایران اسلامی با صلاحدید و تصویب امام خمینی، در تنظیم قانون اساسی کشور از همۀ جناحها و گرایش و اغلب سازمانها و احزاب، نمایندگانی شرکت کردند، ولی در مصر و تونس تا کنون چنین نشده است و لذا از هم اکنون اصل موضوع با بنبست رو به روست.
2.
دوستان ایرانی ما باید شرایط رهبری حرکتهای اسلامی را در این بلاد مد نظر قرار دهند و بهمحض اظهارنظر فردی از آنها، با مصاحبهها و اظهارنظرهای عجولانه خود، آنها را از خود دور نسازیم و اجازه بدهیم که هر حرکتی و هر سازمانی، طبق تشخیص مصالح خود و کشور خود، راه رهایی را مطابق زمان و مکان ادامه دهد و توقع نداشته باشیم که آنها در همۀ مراحل امور همانند ما باشند!
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 102 |