تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,349 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,300 |
پیمانشکنی نفاق میآورد... | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 366، خرداد 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
انسانها در زندگیشان سلسله ارزشهایی را معتبر میدانند و در رعایت آنها بسیار میکوشند و حتی اگر دیگران مخالف آن ارزشها رفتار کنند، توبیخشان میکنند؛ چرا که آنان ارزشها را نمادی از انسانیت تلقی میکنند. چه اینکه به نظر میرسد درک عمومی مردم از هر نژاد، مذهب و قومی این باشد که اگر کسی ارزشهای آنان را رعایت نکند، انسانیتش نقص دارد! اعتبار برخی از این ارزشهای کلی که میتوان آنها را ارزشهای انسانی نامید، در گرو پذیرفتن دین خاص نیست. آندسته از ارزشهایی که دین مبین اسلام دستور داده، حکم شرعی است و باید اطاعت کنیم، ولی سلسله ارزشهایی است که هر انسانی حتی اگر به خدا اعتقادی نداشته باشد، آنها را به طور فطری معتبر میداند. برای نمونه، در روایات ما رعایت برخی از ارزشهای انسانی از بهترین نشانههای اسلام و ایمان شمرده شده است. یعنی، نه تنها اسلام آنها را تأیید کرده است؛ بلکه میگوید کسی که آنها را رعایت نکند، مسلمان نیست. یکی از ارزشهایی که قوام و اساس زندگی اجتماعی است و اگر رعایت نشود به هیچروی زندگی انسانی و اجتماعی معنی ندارد، این است که وقتی دو نفر با هم زندگی میکنند، با هم قراری دارند، باید آن را رعایت کنند. اینگونه نیست که هرکس هرطور دلش خواست رفتار کند؛ چون در اینصورت، اجتماعی پدید نخواهد آمد. بنابراین، در یک زندگی اجتماعی چند دهمیلیونی نیز باید برخی امور مشترک و مورد قبول همه رعایت شود تا بتوان آن را اجتماع نامید، در غیر اینصورت افرادی پراکندهای که همانند حیوانات پراکنده زندگی میکنند را نمیتوان اجتماع خواند.
وفای به عهد اولین ارزشی که در یک زندگی اجتماعی شکل میگیرد و هر انسانی بنابر قریحه انسانی و فطریاش آن را معتبر میداند، پایبندی به قراردادهایی است که پذیرفته است. فرض کنید وقتی زن و شوهر با هم ازدواج میکنند، قرار میگذارند که نسبت به رعایت اصول مورد تفاهم و حقوق یکدیگر تلاش کنند، اما اگر هیچکدام به قرار خویش پایبند نباشند، دیگر زناشویی و ازدواج معنایی ندارد. قوام ازدواج که یک زندگی اجتماعی ساده دو نفری است، به این است که زن و شوهر نسبت به هم تعهدی دارند و هر دو باید به تعهدات خود عمل کنند. بر این اساس، قوام زندگی اجتماعی نیز به این است که چون قراردادی، اعم از قراردادهای عمومی که همه اهل کشور آن را معتبر میدانند و یا قراردادهایی مناسب محیط و آداب خاص که برای قومی خاص اعتبار دارد، برقرار میشود، جملگی بر پایبندی به آن متعهد میشوند. اگر نسبت به رعایت قرارداد مقید نباشند و تعهدی را نپذیرند، این همان زندگی جنگل است. بنابراین، میتوان گفت: عامترین ارزشها در زندگی اجتماعی همانا وفای به عهد است. یعنی وقتی قراری گذاشتید، به آن پایبند باشید: «وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا»ْ(1) یا میفرماید: «أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ»(2)؛ در هر جامعه انسانی التزام به قرارداد و وفای به عهد، یک اصل معتبر است.
2ـ امانتداری دومین ارزش عام در جوامع انسانی، امانتداری و درستکاری نسبت به امانت است. قوام زندگی اجتماعی به امانتداری است که خود مصداقی از وفای به عهد است. معنای اینکه من امانتی را به شما میسپارم، این است که با هم قرارداد میکنیم که این امانت دست شما باشد و هر وقت خواستم آن را پس بگیرم. پس، امانتداری خود مصداقی از وفای به عهد است. حال اگر کسی امانت را در وقت خویش ادا کرد، این یعنی به قرارداد ملتزم بوده است، اما اگر نسبت به ادای امانت متعهد نبود، دیگر زندگی اجتماعی معنایی ندارد و دیر یا زود از هم میپاشد.
3ـ اعتماد به یکدیگر سومین اصل در زندگی اجتماعی اعتماد افراد جامعه به یکدیگر، بخصوص در سخن گفتن است. اگر هر چه گفته شد، کسی باور نکند، دیگر این گفتنها و تبادل اطلاعات لغو خواهد بود و گفتن فایدهای ندارد. پس زبان برای چه آفریده شده است؟ اگر ما با هم سخن بگوییم و یکدیگر را از اخبار آگاه سازیم، اما بین ما اعتماد نباشد، چه سود دارد؟ البته این نبود اعتماد برای این است که گاهی به همدیگر دروغ میگوییم. این سه اصل از عامترین ارزشهایی است که در هر اجتماع انسانی معتبر است. هیچ انسانی نیست که بگوید التزام به عهد و پیمان لزومی ندارد! همچنین، هیچ انسانی نیست که بگوید اگر راست گفتی، گفتهای و اگر نگفتی، دروغ بگو؛ فرقی نمیکند! بنا نیست کسی دروغ بگوید. اگر کسی بهطور اتفاقی دروغ گفت، تخلف کرده و باید او را توبیخ کنند. آن اصل که در زندگی اجتماعی معتبر است، راستگویی است. تذکر این نکته لازم است که اگر خداوند متعال درباره این ارزشهای انسانی دستوری نفرموده بود، آدمیان با عقل خود میفهمیدند که قوام زندگی اجتماعی به اینهاست و اگر نباشند زندگی اجتماعی شکل نمیگیرد و دوامی نمییابد. در روایات آمده است که به نمازهای طولانی اشخاص نگاه نکنید! ممکن است کسی از روی عادت، رکوع و سجود نمازش را طول میدهد و معلوم نیست دلیل ایمانش باشد. بنابراین، سفارش شده است که ایمان اشخاص را با دو ویژگی بشناسید: «صدق الحدیث و اداء الامانه»؛ ببینید راستگوست یا دروغ هم میگوید، امانت را به صاحبش رد میکند یا در آن خیانت میکند. بنابراین، علامت ایمان، راستگویی و درستکاری است.
مجازات عهدشکنی با خداوند البته این مفاهیم عام است و مصادیق مختلفی دارد. معنایی که ما از امانتداری میفهمیم در همین اندازه است که کسی مال، فرزند یا ناموسش را به عنوان امانت به کسی بسپارد، اما بتدریج اصطلاح امانت در مفاهیم دینی گسترش یافت. گونهای از امانت همین قراردادهایی است که ما با هم میبندیم: قرارداد معامله خرید و فروش، بیع و اجاره و انواع عقود شرعی که در معاملات مطرح میشود. گفتهاند: قراردادها در مفاهیم دینی باطنها و مراتبی دارند غیر از آنچه عموم مردم میفهمند. قرآن میفرماید: عهد فقط برای مردم نیست؛ بلکه شما با خدا هم عهد دارید. در کتابهای فقهی، کتابی با نام «کتاب العهد» داریم که در آن به عهد و نذر، اشاره میشود. قرآن کریم روی عهدی که با خداوند بسته میشود، بسیار حساس است: «أَوْفُواْ بِالْعُقُود»ِ یا «وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ». این همان ارزش عام انسانی است که مخصوص اسلام نیست و همه انسانها از هر نژاد، مذهب و از هر دینی آن را قبول دارند، اما عهدی بین خداوند و دینداران وجود دارد که از حساسیت ویژهای برخوردار است. اگر کسانی که با خداوند عهدی میبندند، تخلف کنند، خدا برای آنان مجازاتی معنوی قائل شده است که از هر کتک و شلاقی سختتر است و به بیانی، از آن چوبهای خداست که صدا ندارد! قرآن میفرماید: عدهای از شما، با خدا عهد بستید که اگر خدا به ما ثروتی بدهد، مقداری از آن را انفاق خواهیم کرد، اما وقتی خدا این ثروت را به شما داد، عهد خدا را فراموش کردید. ولی برای این کار کسی شما را زندانی نکرد، اما اندکاندک ایمانتان رو به ضعف رفت و جای آن را نفاق گرفت، بهگونهای که دیروز مؤمن بودید و امروز منافق شدید. مجازات عهد شکستن با خداوند بسیار سخت است: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکْذِبُونَ»(3)؛ نتیجه عهدشکنی با خداوند، پیدایش نفاق است. پس، بدانید باید به عهدی که با خدا میبندید، پایبند باشید؛ چرا که در غیر این صورت، به نفاق مبتلا میشوید و ایمانتان را از دست خواهید داد. اما خداوند هم عهد و پیمانی با بندگانش دارد: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؟»(4)؛ آیا با شما عهد نکردم؟ یعنی آیا به شما سفارش و توصیه نکردم که بر سر دو راهیِ بندگی خدا یا بندگی شیطان، راه مستقیم زندگی و مایه سعادت شما فقط بندگی خداوند است؟ این همان عهدی است که خداوند با شما دارد. «وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ»(5)؛ شیطان همان کسی است که بسیاری از شما را گمراه کرد، آیا نباید پند بگیرید و عقل داشته باشید. بنابراین، این عهدی است که خداوند با شما داشته است، یعنی حرف شیطان را گوش نکنید و به عهد خدا ملتزم باشید و او را اطاعت کنید. از اینرو، منظور از عهد، فقط آن قراردادهایی که مردم با یکدیگر میبندند نیست؛ بلکه اسلام معانی لطیفتر و دقیقتری هم برایش مطرح میکند و آن تعبیر امانت است.
آسمان بار امانت نتوانست کشید به طورکلی قرآن میفرماید: شما در دستهایتان اماناتی دارید که باید به اهلش برسانید: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا».(6) در جای دیگری میفرماید: خدای متعال امانتی را به همه مخلوقات عرضه کرد که کوهها با همه عظمتشان زیر بار نرفتند و کسی که آن را پذیرفت انسان بود: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا».(7) مفسران درباره تفسیر مفهوم عرضه امانت به انسان و پذیرفتن آن در آیه فوق، وحدت نظر ندارند و تفسیرهای گوناگونی بیان کردهاند. به هر حال، خداوند متعال امانتی را عرضه کرد و هیچ مخلوقی جز انسان آن را نپذیرفت، اما این انسان این امانت را درست ادا نکرد، گاهی خیانت، ستم و کفران هم کرد: «وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولاً». وقتی در مفاهیم دینی و بخصوص در منابع روایی بیشتر دقت میکنیم، میبینیم خداوند امانتهای بیشماری به ما سپرده است. از امانتهایی که به همه ما سپرده است میتوان به نعمتهایی چون: چشم، گوش، دست، پا، زبان، قلب و روح اشاره کرد. آنچه مسلم است ما باید این امانتها را حفظ کنیم و اگر در آنها خیانت کنیم، مورد مؤاخذه قرار میگیریم. ما حق نداریم عطایای خداوند را، هرطور که دلمان خواست خراب و ضایع کنیم. هیچ انسانی حق ندارد ضرری به خود وارد کند، دست خودش را ببرد یا خودکشی کند. خدای متعال این امانتها را به ما عطا فرموده و اجازه تصرف در آنها را نیز داده است، اما با این شرط که این امانات را خراب و از آنها سوءاستفاده نکنیم و از کارهایی که جز ضرر اثر دیگری ندارد بپرهیزیم. با چشم خود زیباییهای عالم را ببینیم و لذت ببریم، درس بخوانیم و از دیدن دوستان، همسر و فرزندان نیز لذت ببریم، اما به نامحرم نگاه نکنیم. وقتی «چشم» در جایی مصرف شود که ضرر داشته باشد، آنگاه هم دنیا و هم آخرت خراب میشود. مبدأ بزهکاریها در مسائل جنسی و بسیاری از جنایتهای عظیمی که رخ میدهد از «نگاه» است. گاهی نتیجه یک نگاه کردن به قتل و جنایت میانجامد! باید این چشم را نگه داشت و به هر جایی نگاه نکرد. چشم امانت خداوند متعال است، از آن به درستی استفاده کنید. از دیدن گلها و مناظر زیبا، خواندن کتابهای خوب لذت ببرید، اما آنجایی که برای دنیا و آخرتتان ضرر دارد، در این امانت خیانت نکنید. مفهوم امانت آنقدر توسعه پیدا میکند تا «دین» نیز به عنوان امانت تلقی میشود. خداوند میفرماید: ما دین را نازل کردیم و همچون امانت به شما سپردیم تا به اهلش برسانید. من و شما دین را از کجا یاد گرفتهایم؟ از پدر و مادر، مکتبخانه، مدرسه یا از رادیو و تلویزیون؟(8) همچنین، این علاقهای که به حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» داریم ناگهان پیدا نشده است. دیدهایم که در ایام محرم همهجا سیاهپوش میشود، مردم عزاداری میکنند، دسته راه میاندازند و به سر و سینه میزنند. کمکم با امام حسین«ع» آشنا شدیم و همه عاشق آن عزیز شدیم. ان شاءالله هیچ روزی نیاید که دست ما از دامان سیدالشهدا کوتاه شود. به هر حال، همه این آموختهها چون امانتی به دست ماست و آنها که به ما یاد دادند، امانتشان را ادا کردند. امیدواریم خداوند همه پدر و مادرها، معلمان و حقداران ما را رحمت کند؛ آنها به دینداری ما کمک کردند و ما نیز نسبت به نسل آینده همین نقش را داریم و باید اسلام و آموزههای آن را بیکم و زیاد به نسل آینده منتقل کنیم: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا».
اسلام؛ امانتی برای تشنگان معرفت باید اعتراف کنیم که ما در ادای این امانت کوتاهی کردهایم. امروزه میلیاردها انسان تشنه حقایق اسلام و تشیع هستند و راه درستی برای شناخت ندارند؛ این وظیفه ماست که این امانت را به دست آنان برسانیم. اگر این مفاهیم را در فرهنگ اسلامی بررسی کنیم، خواهیم دید که سطحی از آنها را اعم از مؤمن و کافر میشناسند، اما آن مفاهیم لایههای دیگری هم دارد که مخصوص مؤمنان است. باید به آن لایهها دقت کرد و برای آنها ارزش قائل شد، به آنها عمل و آن ارزشها را حفظ کرد. تقریباً 1400 سال از پیدایش اسلام میگذرد، اما در هیچ دورانی پاسداری از دین مانند امروز اهمیت نداشته است. با توجه به تشنگی جوامع برای شناختن راه صحیح زندگی و سرخوردگی آنان از مکاتب مختلف ساخت دست انسان، دنیا برای پذیرش دین حق آمادگی دارد. حدود 80 سال پیش، بسیاری به راه جدیدی که پیدا شده بود امید بستند تا به سعادت برسند. بنا بود مارکسیسم سرمایهها را از سرمایهداران بگیرد تا همه بهطور اشتراکی از آن استفاده کنند. حتی پیشنهاد کردند که همسران هم باید اشتراکی باشد! در این میان کسانی هم که زجر کشیده بودند به دامن این مکتب پناه بردند و از دست استعمارگران فرار کردند؛ پنداشتند که مارکسیسم آنها را آزاد میکند و به سعادت میرساند. وقتی چشم باز کردند، دیدند از چاله درآمدهاند و به چاه افتادهاند. این مکتب امتحان خود را پس داد و در نتیجه به فرمایش امام خمینی«ره»، مارکسیسم به زبالهدان تاریخ افتاد. پس از آن لیبرالیسم غربی را به عنوان مکتب انسانساز معرفی کردند، تا آنجا که برخی از شخصیتهای مهم کشور و مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی نیز گفتند: لیبرالیسم عالیترین دستاورد فکر بشر است و چیزی بهتر از آن نیست! سپس رفتارشان را در جهت ترویج لیبرالیسم سوق دادند و دوران اصلاحات را با چنین تفکر و پنداری گذراندند. نظریهپردازان و متفکرانشان! در کتابها و نوشتههایشان به صراحت درباره لیبرالیسم و سکولاریسم سخنها گفتند و برای آشنایی مردم با تفکر و فرهنگ لیبرالیسم ـ به عنوان عالیترین نماد فکری انسان و آخرین مرحله موجود در مسیر تکامل! ـ بسیار تلاش کردند. در اوایل انقلاب، اولین رئیسجمهور نیز چنین نظرهایی را ارائه میداد، اما به جایی نرسید. پس از مدتی تفکر لیبرالیسم دوباره با شکل، رنگ و لعاب دیگری ظهور کرد تا اینکه به همت بعضی اندیشمندان و با اهتمام و عنایت رهبر معظم انقلاب با این تهاجم و هجوم فرهنگی مبارزه شد و باز شرایطی برای بروز شعارهای اسلامی و انقلابی فراهم آمد.
لیبرالیسم نوظهور باید توجه داشت که دنیا همواره در حال نوسان است. با ظهور خورشید روی پیغمبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآله» موج عظیمی از نور در عالم پدید آمد، اما هنوز بدن آن حضرت دفن نشده بود که عدهای برای محو کردن و از بین بردن آن نور دست به کار شدند. بدینترتیب، طولی نکشید که ورق برگشت و حکومت الهی پیغمبر به حکومت سلطنتی بنیامیه و بنیعباس تبدیل شد. دنیا سرای امتحان است. باید در هر دورهای کسانی بیایند و امتحان شوند. در اینجا از تمام کسانی که در راه احیای ارزشهای اسلامی و انقلابی تلاش کردند، تشکر میکنیم، اما نگران هستیم که بار دیگر این ارزشها به دست فراموشی سپرده شود. در گوشه و کنار کشور اثری از گرایشهای لیبرالی دیده میشود که گاهی به صورت ملیگرایی و ایرانگرایی مطرح میشود و اندکاندک در رفتارها اثر میگذارد و سبب کمرنگ شدن ارزشها و ترویج رفتارهای لیبرالی میشود. باید نگران بود.
خون شهدا؛ امانتی الهی نه تنها اسلام و انقلاب یکی از آن امانتهایی است که با دستان قدرت الهی به دست ما سپرده شده است؛ بلکه صدها هزار شهید نیز بار این امانت را سنگینتر کرده است. بیتردید، ارزش یک شهید در این مسیر مقدس بیش از ارزش همه معادن نفت و طلاست. شهدا گلهایی از بهشت بودند. نوجوان سیزده سالهای که این شعور و فهم را دارد که در راه دین فداکاری کند را با چه چیز میتوان مقایسه کرد. این انقلاب از صدها هزار شهید مانند او پاگرفته است. این امانت الهی، امانت خاصی است، چرا که علاوه بر بدهکاری نسبت به خدا و اولیای دین، مدیون شهیدان نیز هستیم. روزی باید درباره حفظ ارزشهای والای اسلامی در برابر شهدا پاسخ بدهیم و تا آن روز باید پیش وجدان خود حساب پس بدهیم. چه دستهگلهایی که مادرانی به جبههها فرستادند و آنها را با دست خود کفن کردند. آنها میگفتند: بچههایمان فدای اسلام! آنچه مسلم است مراد آنان از اسلام، لفظ نبود. اسلام یعنی ارزشها، باورها و احکام اسلامی. بنابراین، نعمت اسلام و انقلاب به عنوان یک امانت خاص به شمار میآید.
مسئولیت ما در برابر امانتهای الهی انسان تا امانتی را نپذیرفته، درباره آن مسئولیتی ندارد. برای مثال، کسی میخواهد جواهری را پیش شما به امانت بگذارد، میگوید: من میخواهم به مسافرت بروم و میترسم که نتوانم از آن درست محافظت کنم. اگر نپذیری، مسئولیتی هم نداری. ولی وقتی قبول کردی باید تمام قدرت خود را در مراقبت از آن به کار ببندی. اکنون، نعمت اسلام و انقلاب چون امانتی گرانبها به دستمان رسیده است. ما نمیتوانیم بگوییم که نمیتوانیم اسلام را حفظ کنیم! این مسئولیت بر دوش ماست. ما باید بسیار ممنون باشیم که این امانت را به ما رساندهاند. همه باید از آن درست استفاده کنیم و در محافظت از آن بکوشیم و آن را ضایع نکنیم. نباید بگذاریم چیزی از آن کم شود، یا آفت و عامل مضری به آن افزوده شود تا آن را درست و کامل به نسل بعد برسانیم. آرایی هم که مردم به ما میسپارند همین حکم را دارد. امام زینالعابدین «صلواتاللهعلیه» فرمودند: اگر قاتل پدرم شمشیری که با آن سر پدرم را برید به امانت به من بسپارد، آن را به صاحبش رد میکنم!(9) بنابراین، ممکن است کسی امانت را نپذیرد، اما اگر پذیرفت، باید آن را به صاحبش رد کند. خیانت در امانت در هیچ مذهب و مکتبی پذیرفته نیست. در این میان، «انتخابات» نیز یکی از آن امانتهای الهی است که باید قدردان آن باشیم. همچنین، اسلام و انقلاب آن امانتی است که باید همواره از آن حمایت کنیم؛ در غیر اینصورت، پاسخی در پیشگاه الهی نخواهیم داشت و در پیشگاه پیغمبر اکرم، ائمه اطهار، ولیعصر «علیهم السلام» و شهدای عزیزمان جز سرافکندگی چیزی نخواهیم داشت.
پینوشتها: 1ـ بقره(2)، 177. 2ـ مائده(5)، 1. 3ـ توبه(9)، 77. 4ـ یس(36)، 60و61. 5ـ همان، 62. 6ـ نسا (4)، 58. 7ـ احزاب(33)، 72. 8ـ تلویزیون برنامههای خوبی هم دارد و میشود از آنها استفاده کرد. ما به سهم خود از برنامههای خوبشان تشکر میکنیم. 9ـ «عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ«ع» ائْتَمَنَنِی عَلَى السَّیْفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّیْتُهُ إِلَیْهِ»؛ وسائلالشیعه، ج 19، ص 76.
سوتیترها: * قوام زندگی اجتماعی نیز به این است که چون قراردادی، اعم از قراردادهای عمومی که همه اهل کشور آن را معتبر میدانند و یا قراردادهایی مناسب محیط و آداب خاص که برای قومی خاص اعتبار دارد، برقرار میشود، جملگی بر پایبندی به آن متعهد میشوند.
* سومین اصل در زندگی اجتماعی اعتماد افراد جامعه به یکدیگر، بخصوص در سخن گفتن است. اگر هر چه گفته شد، کسی باور نکند، دیگر این گفتنها و تبادل اطلاعات لغو خواهد بود و گفتن فایدهای ندارد. پس زبان برای چه آفریده شده است؟
* در روایات آمده است که به نمازهای طولانی اشخاص نگاه نکنید! ممکن است کسی از روی عادت، رکوع و سجود نمازش را طول میدهد و معلوم نیست دلیل ایمانش باشد درعوض ایمان اشخاص را با دو ویژگی بشناسید: «صدق الحدیث و اداء الامانه»؛ ببینید راستگوست یا دروغ هم میگوید، امانت را به صاحبش رد میکند یا در آن خیانت میکند.
* نتیجه عهدشکنی با خداوند، پیدایش نفاق است. پس، بدانید باید به عهدی که با خدا میبندید، پایبند باشید؛ چرا که در غیر این صورت، به نفاق مبتلا میشوید و ایمانتان را از دست خواهید داد.
* تقریباً 1400 سال از پیدایش اسلام میگذرد، اما در هیچ دورانی پاسداری از دین مانند امروز اهمیت نداشته است. با توجه به تشنگی جوامع برای شناختن راه صحیح زندگی و سرخوردگی آنان از مکاتب مختلف ساخت دست انسان، دنیا برای پذیرش دین حق آمادگی دارد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 93 |