تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,361 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,304 |
پاسخ به شبهات تاریخی اشغال فلسطین | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 366، خرداد 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اختلاف نظر اولیه صهیونیستها درباره ارض موعود مجید صفاتاج اشاره: در شماره گذشته مجله در ابتدای مقاله «اشغال فلسطین؛ از آغاز تا فرجام» یادآوری شد که به دلیل انبوه مطالب درباره قضیه فلسطین طبیعتاً بیان همه آنها در یک مقاله امکانپذیر نیست. لذا با احتمال اینکه ابهامات و شبهات و سؤالاتی درباره برخی وقایع تاریخی فلسطین در اذهان خوانندگان وجود داشته باشد، پاسخ به آنها را در شمارههای بعدی مجله برای عزیزان ارائه خواهیم کرد. در این شماره به اولین سؤال در این زمینه پاسخ میدهیم.
سؤال: ادعای سرزمین موعود یهودیان تا چه حد قابل اعتناست؟ جواب: ادعای سرزمین موعود از سوی صهیونیستها و به طور عام یهودیان از دو منظر قابل بررسی است: الف) از منظر آیات تورات و وعده خداوند در کتاب مقدس مبنی بر اختصاص این سرزمین به یهودیان. ب) از دیدگاه تاریخی و حق تاریخی یهودیان بر سرزمین مقدس. حدود سرزمین موعود در بخش 15 آیه 18 از سفر تکوین (پیدایش) در کتاب تورات چنین آمده است: «در این روز خداوند با ابراهیم پیمان بست و گفت: این سرزمین را ـ از رود نیل در مصر گرفته تا شط بزرگ فرات ـ به تو میبخشم».(1) این تفکر به صراحت در گفتههای رجال سیاسی- مذهبی رژیم صهیونیستی مطرح میشود و اساس تفکرات توسعهطلبانه اسرائیل را تشکیل میدهد. ژنرال موشهدایان در این باره میگوید: «اگر انسانی صاحب تورات باشد، بایستی تمام سرزمینهای کتاب مقدس را در تملک خویش داشته باشد».(2) اما از بررسیهای به عمل آمده چنین استنتاج میشود که سران صهیونیسم، پیش از تشکیل اسرائیل، درباره سرزمین موعود(فلسطین) اتفاقنظر نداشتند و دارای اهداف و انگیزههای گوناگون بودند. افرادی نظیر تئودور هرتزل و لئوپنسکر ـ از رهبران صهیونیسم ـ اعتقاد داشتند که صهیونیستها در هر نقطهای از جهان که میسر باشد، تجمع کنند و حساسیت خاصی به سرزمین موعود نداشتند. در مقابل این گروه، افراد دیگری مانند: دیوید بنگوریون، احد هاآم و حیم وایزمن، اعتقادشان بر این بود که فلسطین، یگانه مرکز یهود و سرزمین موعود میتواند باشد. با وجود تعارض اندیشهها، همگی سران صهیونیسم بر تشکیل حکومت جهانی یهود اتفاقنظر داشتند. همین امر سبب شد تا گروهی از آنان، از نظرات خود عقبنشینی کنند و همگی فلسطین را برای آغاز حکومت رژیم صهیونیستی بپذیرند. اما در نقل و تحلیل سرزمین موعود، روژه گارودی با اظهار این مطلب که این وعده، در بخشهای گوناگون تورات آمده است، بنابر مطالعات تاریخی میگوید: «اول، وعده زمین به عنوان یک وعده برای سکونت درک میشود و برای گروههای خانه به دوشی بوده است که در آن زمان پیوسته جابهجا میشوند و آرزو داشتند در نقطهای از مناطق قابل سکونت استقرار یابند. مطالعه متون مقدس خاورمیانه به ما نشان میدهد که تمامی ملل، از بینالنهرین تا مصر و حتیها، وعدههای مشابهی را که موضوع آنها سکونت در سرزمین بوده است از اله خود دریافت کردهاند. دوم، هدف وعده به خانهدوشان، نه فتح سیاسی و نظامی یک منطقه یا تمامی یک کشور، که اسکان در یک قلمرو محدود بود».(3) اما در گذر زمان، وعدههای قدیمی، بعد جدیدی به خود گرفت و دیگر اسکان، یک هدف به دست آمده بود و وعده، رنگ سیاسی، نظامی و ملی به خود گرفت و این تفسیر، آغازی شد برای اشغال فلسطین و توجیهی برای تشکیل امپراطوری داوود! گروهی دیگر از اندیشمندان همچون خانم فرانسوا اسمیت و البرد پوری اندیشه سرزمین موعود را دروغ دانستهاند. پوری در این مورد میگوید: «بیشتر مفسران وعده را به مفهوم سنتی آن تلقی میکنند؛ یعنی میتوان آن را تنها توجیهی برای مشروعیت بخشیدن به گسترش مرزهای روزگار سلطنت حضرت داوود در فلسطین دانست». مطلب دیگری که با افسانه وعده در ارتباط است، دروغ حق تاریخی یهود بر سرزمین فلسطین است و اگر چه دروغی است که از نظر تاریخی و شواهد آن قابل اثبات است، اما طرح این بحث از سوی یهودیان، انحرافی است، چه اینکه ساکن بودن در هزاران سال قبل در سرزمینی آن هم به مدت چند سال حق مالکیت ابدی را برای ساکنان آن به وجود نمیآورد. با این حال، حتی یهودیان اولین ساکنان سرزمین فلسطین را نیز تشکیل نمیدادهاند. «تنها سلطه یهود بر سرزمین فلسطین به حدود سی قرن قبل بازمیگردد و پس از آن نیز پادشاهی آن از بین میرود و امروز هیچ اثر، کتیبه یا دستور مذهبی فیزیکی و عملی که نشانی از اثر یهود در آن سامان باشد وجود ندارد.» قبل از سلطه یهود، اقوام مختلفی همچون کنعانیان در سرزمین فلسطین زندگی میکردند و پس از سلطه یهود که حدود هفتاد و سه سال به طول انجامید، اقوام مختلف دیگری بر این سرزمین استقرار یافتند که در این میان، سهم مسلمانان از اقوام شناخته شده دیگر، بیشتر است. باید گفت صرفنظر از فقدان ارتباط و پیوند تاریخی و نژادی بین اکثریت قریب به اتفاق یهودیان امروز با جوامع یهودی ادوار کهن تاریخ و همچنین اقامت و سکونت کوتاهمدت آنها در سرزمین کنعان، آن هم در مقطعی کوتاه و محدود، نه تنها هیچگونه حقی از جنبه تاریخی به وجود نمیآورد بلکه تمسک به این قبیل توجیهات و رسمیت بخشیدن به آن متضمن این خواهد بود که اقوام دیگر که چند سالی در سرزمینی سکونت داشتند ادعای مالکیت آن را کنند. چنین ادعاهای توسعهطلبانهای تنها بهانهای برای فریب افکارعمومی و بستری برای به اجرا درآوردن سیاستهای تجاوزکارانه است.
پینوشتها 1ـ کتاب مقدس، عهد عتیق، سفر پیدایش، آخر بخش 15. 2ـ روزنامه اسرائیلی اورشلیم پست، 10/8/1967. 3ـ روژگارودی، تاریخ یک ارتداد، ترجمه مجید شریف، بخش اول. 4ـ محمدتقی تقیپور، قصه قوم برگزیده، پژوهه صهیونیست، مؤسسه ضیاء اندیشه، جلد اول، تهران 1376، ص 322.
سوتیترها: * از بررسیهای به عمل آمده چنین استنتاج میشود که سران صهیونیسم، پیش از تشکیل اسرائیل، در باره سرزمین موعود (فلسطین) اتفاقنظر نداشتند و دارای اهداف و انگیزههای گوناگون بودند. افرادی نظیر تئودور هرتزل و لئوپنسکر ـ از رهبران صهیونیسم ـ اعتقاد داشتند که صهیونیستها در هر نقطهای از جهان که میسر باشد، تجمع کنند و حساسیت خاصی به سرزمین موعود نداشتند.
* اقامت و سکونت کوتاهمدت برخی از یهودیان در سرزمین کنعان، آن هم در مقطعی کوتاه و محدود، نه تنها هیچگونه حقی از جنبه تاریخی به وجود نمیآورد بلکه تمسک به این قبیل توجیهات و رسمیت بخشیدن به آن متضمن این خواهد بود که اقوام دیگر که چند سالی در سرزمینی سکونت داشتند ادعای مالکیت آن را کنند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 87 |