تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,289 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,204 |
نهضت سید الشهدا «ع» چه تفاوتی با قیامهای دیگر داشت؟ | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 367، تیر 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شرح خطبه امام حسین «ع» در منا – آخرین بخش حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
اشاره: این سلسله مطالب بیانات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی راجع به خطبه امام حسین«ع» در منا بود. خطبهای که حضرت دو سال قبل از واقعه عاشورا ایراد کردند. این خطبه سه بخش دارد و همه آن بخشها هم ناظر به حوادثی است که بعد از پیغمبر اکرم تا آن زمان پیش آمده بود؛ در بخش اول این خطبه، امام حسین«ع» مسئله امامت و نقش آن در اسلام را مطرح فرمودهاند، در بخش دوم هم مسئله امر به معروف و نهی از منکر را به اعتبار آن لاابالیگریهایی که بنیامیه به نام دین ترویج میکردند، بیان کردهاند و در بخش سوم هم وظیفه افرادی را که در جامعه وجاهت دینی داشتند تعیین کرده و فرمودند: این افراد باید قیام میکردند و نمیگذاشتند بنیامیه در امور حکومت دخالت کنند و چون به وظیفهشان عمل نکردند، این مفاسد پیدا شد.
هدف امام حسین ریاست و مال نبود هدف امام حسین«ع» از این قیام، مادیِ دنیایی نبود و این قیام ماهیتاً و از نظر هدف، با قیامهای بشری و حرکتهای اجتماعی در جوامع که نظامی را کنار میزنند و نظام دیگری را میآورند، تفاوت دارد. امام حسین«ع» بعد از این سه بخش که خطاب به جمع بیش از هزار نفر صحابه و تابعین در منا بود، میفرمایند: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ»؛ خدایا! بدون شک میدانی کاری که ما انجام میدهیم، برای به دست آوردن قدرت سیاسی و ثروت و نعمتهای زائد نیست. یعنی مبارزه ما بر ضد دستگاه بنیامیه و خود معاویه (که حضرت قبلاً با صراحت گفت)، نه برای جاه است و نه برای مال. «وَ لَکِنْ لِنُرِیَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَ یُعْمَلَ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکَامِکَ»(1)؛ بلکه برای این بود که اصول و ارزشهای درخشان دینیات را ارائه کنم و در کشور و قلمرو حکومت اسلامی اصلاحات پدید بیاورم و بندگان ستمدیده، ایمن و برخوردار از حقوقشان باشند، همچنین به وظایف و احکامی که مقرر داشتهای عمل شود. وقتی حضرت به خدا خطاب میکند، معنایش این است که با خدا میگوید که هدف من بقای اسلام است. قیام من برای بقای اسلام است نه برای ریاست و مال.
همسو بودن سخنان امام حسین و پدر بزرگوارشان آنهایی که اهل تحقیق هستند به شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید مراجعه کنند. در آنجا نظیر این جملات را از علی«ع» نقل میکند. «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ»؛ این برخوردی که ما با اینها داریم برای حکومت نیست. «وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ»؛ برای پول هم نیست که بخواهیم زیادهطلبی کنیم و پول بیشتری گیرمان بیاید. «وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک».(2) کأنه حسین«ع» در اینجا همان جملات پدر را نسبت به هدفگیری قیامش استخدام کرده است. سخنان علی«ع» و حسین«ع» هیچ تفاوتی ندارد.
تفاوت ریشهای قیام امام حسین با سایر قیامها ماهیت این قیام با قیامهای بشری فرق میکند و فرقشان این است که قیامهای بشری این است که تو نباشی و من باشم، ریاست دست تو نباشد و دست من باشد، البته بعضیها هم میآیند شعارهایی میدهند که میخواهم اصلاحاتی کنم، بعد هم میبینیم دروغ درآمد. اما قیامهای الهی اینطور نیستند، چون هدف نه ریاست است و نه پول، هدف دین است. دین باشد ولو من نباشم. هدف این است که دین باشد، امام حسین هم همین را میگفت. از اول تا آخر قیام گفت که میدانم من را میکشند و همه شما را هم که با من هستید میکشند، نه به کسی وعده پست و ریاست داد و نه وعده پول. این دو قیام صد و هشتاد درجه با هم تفاوت دارند. امام حسین بسیار زیبا آخر خطبه هدفش را بیان میکند. به خدا میگوید: خدایا! میدانی که قیام من نه برای ریاست است و نه برای پول، بلکه میخواهم دین تو را نگه دارم، هدف من بقای اسلام است. اسلام باقی باشد ولو من به حسب ظاهر فانی شوم. این تفاوت ماهوی و ریشهای قیام حضرت با قیامهای بشری است.
برنامهریزی چندین ساله امام برای قیام امام حسین چه موقعی دارد این سخنان را میگوید؟ دو سال قبل از واقعه عاشورا، در منا و در جمع بیش از هزار نفر از صحابه پیغمبر و تابعین. آیا امام حسین نمیدانست دارد چه کار میکند؟ آیا در عمل انجام شده قرار گرفت؟ کسی که چنین حرفی بزند، سواد و اطلاعات ندارد. همه کارهای امام حسین حسابشده است. دهها سال بود روی این حرکت، هدفگیری و کار کرده بود. دید مادیگری همین است، شما ببینید الآن این قدر پول خرج میکنند برای اینکه به ریاست برسند. میگویند: ما احساس تکلیف میکنیم. این حرفها و شیطنتها و فریبکاریها چیست؟ اگر احساس تکلیف کردی باید بروی از هر دری که شده، از هر راه حرام و حلالی که شده دست بیندازی و آن مقام را به چنگ بیاوری؟ این قدر خرج میکنی که به یک مقام و منزلت اجتماعی برسی؟ این برای خداست؟
یاری نکردن امام؛ خاموش کردن نور نبوت حضرت سپس یک مطلب اساسی را مطرح میکنند؛ به همین جمعیتی که بودند خطاب میکند که وظیفه من این است که انجام میدهم اما شما: «فَإِنَّکُمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا قَوِیَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ وَ عَمِلُوا فِی إِطْفَاءِ نُورِ نَبِیِّکُمْ». یعنی اگر شما دست بهکار نشوید و ما را کمک نکنید، باطل را یاری کردهاید و نتیجهاش این میشود که نور نبوّت خاموش خواهد شد(ما به اینها «تالی فاسد» میگوییم). «وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْهِ أَنَبْنَا وَ إِلَیْهِ الْمَصِیر».(3) میگوید: بنابراین اگر شما- یعنی چهرههای دینی و مذهبی که در جامعه جایگاه و مقامی دارید- ما را در این راه یاری نکنید، بدانید که این ستمگرها در مقابل شما قدرت بیشتری پیدا خواهند کرد و در خاموش کردن مشعل نبوت فعالتر خواهند شد. اینها میخواهند اسلام را از بین ببرند. امام حسین برای بقای اسلام قیام کرد، چون دید که اگر بنیامیهایها بمانند، فاتحه اسلام را میخوانند: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام»(4)؛ از اسلام دیگر خبری نیست و کارش تمام میشود. این هم تالی فاسد یاری نکردن امام که فرمود: «فَإِنَّکُمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا قَوِیَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ وَ عَمِلُوا فِی إِطْفَاءِ نُورِ نَبِیِّکُمْ».
ولایت امام عادل؛ شرط قبولی اعمال اگر در معارفمان نگاه کنید، هم راجع به اطاعت از حکّام جور و هم راجع به اطاعت از حکّامی که جور نباشند، مثل معصومین«صلواتاللهعلیهم» داریم که اطاعت از حکّام جور موجب عذاب و عقاب الهی میشود ولو اینکه به همه واجبات هم عمل کنی و هیچیک از محرّمات را هم انجام ندهی و حتّی نماز شب بخوانی. یک وقت میگوییم: کسی که شرب خمر کرده یا غیبت کرده یا دروغ گفته یا تهمتزده یا نعوذبالله زنا کرده است، به جهنّم میرود؛ اما در اینجا شخص، هیچکدام از این کارها را نکرده است، از آن طرف به تمام واجباتش هم عمل کرده است؛ اما چون از حکّام جور، یعنی کسانی که از نظر الهی برای حکومت لیاقت نداشتند، اطاعت کرده است، مستحق عذاب خواهد بود. اطاعت از حاکم جور با همه اعمال نیکی که داری موجب میشود که تو را مستقیم در آتش ببرند. اینها همه روایت دارد. در مقابل، کسانی که از نظر پذیرش حکومتی مقیّد بودند از حکّامی که خدا آنها را منصوب کرده است، اطاعت کنند، تمام اعمال نیکشان مقبول است. اعمال آنها مقبول نیست، مردود است، ولی اعمال اینها مقبول است. در وسائل الشیعه هم بابی در مسئله مقبولیت اعمال به پذیرش ولایت منصوبان از ناحیه خداوند وجود دارد. این دو تا حرف است، یک وقت بحث بطلان عمل است، یک وقت بحث مقبولیت عمل است. بطلان و اینها ظواهر و دستورات شرع است، اینکه مثلاً وقتی نماز میخوانی، رو به قبله باشی، لباست پاک باشد، نمازت صحیح است، اما اگر ولایت نباشد مقبول نیست، یعنی خدا آن را نمیپذیرد. مقبولیت عمل را هم در این طرف گذاشتهاند. ما در اینباره، دو دسته روایات داریم. مثلاً از پیغمبر داریم که فرمود: «قال رسول الله«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ أَطَاعَتْ إِمَاماً جَائِراً لَیْسَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّه»(5) خداوند فرموده که من مردمی از اهل اسلام را حتماً عذاب خواهم کرد که حاکمی جائر و غیر منصوب از جانب مرا اطاعت کنند؛ اگر چه همه اعمالشان هم خوب باشد. نظیر این روایت را از امام باقر«ع» داریم که فرمود: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ أَطَاعَت إماماً جائِراً»(6) از آن طرف هم داریم: «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا إِذَا تَوَلَّوُا الْإِمَامَ الْجَائِرَ الَّذِی لَیْسَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی»(7) یا روایت داریم: «لَا یَنْفَعُ عَبْداً عَمَلُهُ إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»(8) خداوند عمل هیچ بندهای را با تولّای حاکمی جائر که منصوب از طرف خدا نیست، نمیپذیرد.
حاکم الهی، جامعه را الهی میکند مسئله امامت در اسلام، جنبه زیربنایی دارد، اینکه روی این مطلب تأکید میکنم برای این است که اگر حاکم، الهی بود، جامعه هم یک بینش الهی پیدا میکند و روال کارها، روال الهی میشود. ولی اگر او الهی نبود، بتدریج این دین الهی و آیین اسلام از بین خواهد رفت. این همان است که امام حسین«ع» میگفت. روایتی از امام هشتم«ع» است که من بخشی از آن را میخوانم، حضرت فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَام»(9) حضرت کار را تمام کرد و فرمود: ریشه اسلام امامت است، اگر این ریشه را بکنی، درخت هم از بین خواهد رفت. «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَام»، این همان حرفی است که در خطبه گفتیم و امام فرمودند.
پینوشتها: 1ـ بحارالأنوار، ج97، ص79. 2ـ شرح نهجالبلاغه، ج8، ص263. 3ـ بحارالأنوار، پیشین. 4ـ همان، ج44، ص326. 5ـ همان، ج25، ص110. 6ـ همان، ج65، ص142. 7ـ همان، ج24، ص43. 8ـ همان، ج27، ص192. 9ـ همان، ج25، ص120.
سوتیترها: *حضرت در خطبه منا با صراحت انگیزه های مادیی چون پول و مال و جاه و ریاست را از حرکت خودشان نفی میکنند: خدایا! بدون شک میدانی کاری که ما انجام میدهیم، برای به دست آوردن قدرت سیاسی و ثروت و نعمتهای زائد نیست.
*امام حسین«ع» در ادامه تصریح میکنند که هدف از قیامشان چه بوده است: بلکه برای این بود که اصول و ارزشهای درخشان دینیات را بنمایم و ارائه کنم و در کشور و قلمرو حکومت اسلامی اصلاحات پدید بیاورم و بندگان ستمدیده، ایمن و برخوردار از حقوقشان باشند، همچنین به وظایف و احکامی که مقرر داشتهای عمل شود.
* در قیامهای بشری براندازی میشود، کودتا میشود، همه این قیامها همین است. اما قیامهای الهی اینطور نیست، چون هدف نه ریاست است و نه پول، هدف دین است. دین باشد ولو من نباشم. امام حسین از اول تا آخر قیام گفت میدانم من را میکشند و همه شما را هم که با من هستید میکشند؛ نه به کسی وعده پست و ریاست داد و نه وعده پول. این دو قیام صد و هشتاد درجه با هم تفاوت دارند.
*امام حسین خطاب به خواص هشدار داد: اگر شما- یعنی چهرههای دینی و مذهبی که در جامعه جایگاه و مقامی دارید- ما را در این راه یاری نکنید، بدانید که این ستمگرها در مقابل شما قدرت بیشتری پیدا خواهند کرد و در خاموش کردن مشعل نبوت فعالتر خواهند شد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 114 |