تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,375 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,316 |
از سیاست تا دیانت! | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 367، تیر 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
محمد صالح *سفارشات قضایی با توجه به وضعیت عدلیه و محتسب و عسس و مسموعاتی که پیرامون نحوه عملکرد این دستگاهها شایع است توصیه اکید مینماییم که: ـ حتیالامکان سعی کنید مجنیالیه واقع نشوید! یعنی تلاش کنید کسی علیه شما جنایتی مرتکب نشود! چگونگیاش را باید از مسئولین سؤال کنید! ما عقلمان به همین اندازه کفاف میدهد! ـ به هر حال روزگار است دیگر! آمدیم و کسی یا کسانی جرم و جنایتی علیه شما انجام دادند! در این حالت خونسردی خود را حفظ کرده و به نکات زیر توجه کنید: 1ـ اگر مالتان را بردند، خونتان را کثیف نکنید! مال دنیا چرک کف دست است! میآید و میرود! لذا بیخیال اصل ماجرا شوید و بروید شاکر باشید آسیبی به جانتان وارد نیامده است! نه مزاحم پلیس 110 بشوید و نه وقت عدلیه را با شکایت تلف کنید! و بدانید که اگر کار را به محتسب و عدلیه بکشانید، باید چند برابر مال یا اموال مسروقه خرج کنید و دوندگی بفرمایید و از کار و زندگی بیافتید، بعدش هم معلوم نیست که سارق یا سارقین به دام بیفتند یا نه! اگر هم به دام افتادند معلوم نیست که مُقُر بیایند یا نه! اگر هم مُقُر آمدند معلوم نیست که اموال مسروقه را پس بدهند یا نه! تازه در این حالت آن چنان از طرف سایر همکاران سارقین محترم (آزادند!) و یا فامیلهای وابسته ایشان تهدید میشوید که به زبان خوش بروید و شکایت را پس گرفته و رضایت بدهید! در غیر این صورت و به فرض اثبات جرم و صدور حکم برای سارق یا سارقین اموال شما، تا چشم به هم بزنید مدت محکومیتشان به سر میآید، مشمول رأفت قضایی میشوند و بعد میآیند سراغتان و چنان حالتان را میگیرند تا راه عدلیه و 110 را گم کنید! 2ـ اگر با کارد یا قمه یا تیزی یا امثالهم لطمهای به جانتان وارد شد، به درمانگاه مراجعه کنید، خودتان را مداوا کنید و اگر کسی چیزی پرسید جواب بدهید موقع ورزش صبحگاهی بیاحتیاطی کرده و زمین خوردم! مبادا شکایت کنید یا پای گزمه یا داروغه را به وسط بکشید که در آن صورت ممکن است یکی از عزیزانتان ربوده شود تا رضایت بدهید! بیخود شلوغش نکنید! به هر حال قضا و بلا بوده! اگر کارد به جای کتف به قلب یا شاهرگتان میخورد بهتر بود؟ بروید و خدا را شکر کنید که ضارب ناشی بوده و یا کارش را جدی نگرفته است! برای احتیاط بیشتر میتوانید از محل جنایت مهاجرت کنید! 3ـ اگر شما را کشتند (به دلیل مقاومت در برابر سرقت مسلحانه یا مقابله با ورود به عنف به منزل یا عدم همکاری با زورگیران یا...) تقصیر خودتان بوده که توصیههای ایمنی را جدی نگرفتهاید! (خصوصاً توصیه اولیه این مبحث را!) حالا که دستتان از دنیا کوتاه شده، به فکر خانواده و اهل و عیالتان باشید! در اولین فرصت و با کسب اجازه از موکلین مربوطه، به خواب یکی از نزدیکان بیایید و تأکید کنید که در گذشت لذتی است که در انتقام نیست و گذشت خصلت مردان است و خون را نباید با خون شست و آخر سر وصیت کنید که همان فردا صبح، اولیای دم شما بروند و از خانواده عذرخواهی کنند و در اولین کلانتری رضایت داده و با تقدیم گل و شیرینی به خانواده قاتل (و حتی اگر میشود شخص قاتل محترم!) کار را فیصله داده و با خیال آسوده به کار و زندگی برسند! ـ تذکر مهم: بیاعتنایی به توصیه شماره 3 عواقب وخیمی دارد که ما از گفتن آن معذوریم! باور نمیکنید سری به عدلیه بزنید و با خانوادههای مقتولین دیدار کنید تا گوشی دستتان بیاید! از ما گفتن بود! خود دانید!
*خصوصیسازی ـ معنای خصوصیسازی: یعنی مالی که تا دیروز عمومی بود، از امروز خصوصی میشود! مخالف عمومیسازی! (قدیمیترها فرض کنند حمام عمومی سرکوچهشان یک دفعه بشود حمام نمره! آن هم مخصوص یک نفر!)
ـ روش خصوصیسازی: الف) مناقصه: در این روش مال عمومی به کسی که کمترین قیمت را پیشنهاد بدهد واگذار میشود! آن هم نسیه! اگر داشت و خواست میآید و قسطی مبلغ را میدهد، در غیر این صورت هم دیگر واگذاری اتفاق افتاده و به خاطر چند ریال ناقابل که نمیتوان روند خصوصیسازی را مختل کرد!
ب) مکاشفه: در این شیوه، مسئول واگذاری به یک شیوهای کشف یا حتی شهود میکند که مال عمومی به چه فرد یا افرادی واگذار شود! میرود و آنها را پیدا میکند و مال عمومی را در اولین محضر به نامشان میکند و خلاص! ج) مکاتبه: در این روش نامه یا کاغذی از سوی یک مقام مافوق میآید که مشخص میکند مال عمومی باید به چه کسی و چه جوری واگذار شود! مسئول واگذاری هم دقیقاً به همان نحو عمل میکند و خصوصیسازی اتفاق میافتد! در خصوص شیوههای دیگر خصوصیسازی در صورت بقا، مطالبی جدید به عرضتان خواهد رسید!
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 68 |