تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,350 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,301 |
رمضان؛ ماه نزول قرآن و صعود انسان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 368، مرداد 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حضرت آیت الله مجتبی تهرانی به تعبیر اهل معرفت، ماه مبارک رمضان دار ضیافت الهی و یکی از منازل سالکین إلیالله است. «سلوک إلیالله» سیر معنوی روح به سوی خدا و تقرّب به اوست که البته این سیر و این تقرّب، دارای درجات و مراتبی است. گام اوّل: تجلیه این سیر و سلوک چهار قدم دارد. اهل معرفت از قدم اول تعبیر میکنند به «تجلیه»، یعنی آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل کردن به دستورات شارع مقدس در ماه مبارک رمضان، یعنی همین روزه گرفتن و آداب ظاهریه. پس گام اول، تجلیه است. گام دوم: تخلیه گام دوم در این سیر، «تخلیه» است. تخلیه پیراستن است نه آراستن، پیراستن باطن از رذائل اخلاقی و چه بسا پاک کردن و منزه کردن نفس از آثار آثام، یعنی سیئات و گناهان. چه بسا اولین دعایی که در مورد اولین روز ماه مبارک رمضان وارد شده که شخص روزهدار میخواند، اشاره به همین مسئله تخلیه دارد، چون خود را تجلیه کرده، یعنی روزه گرفته و به آداب ظاهریه عمل کرده است و حالا از خدا میخواهد که او باطنش را از این آثار پیرایش کند؛ لذا در روز اول ماه مبارک رمضان این دعا را میخوانیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرمِینَ». این دعا به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.
گام سوم: تحلیه گام سوم که از آن تعبیر به «تحلیه» میکنند، این است که انسان روح را به صفات ملکوتیه کمالیه آرایش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهیّه کند که این هم دارای مراتبی است.
گام چهارم: فناء فیالله گام چهارم مرحلهای است که اهل معرفت از آن به «فناء فیالله تعالی» تعبیر میکنند و مرادشان این است که روح سالک، از إنّیّت در شهود حق فانی شود؛ چه در ارتباط با فعل، چه صفت و چه ذات. این تعبیر را به کار میبرند که فناء فیالله عبارت است از: «فانی شدن روح از إنّیّت در شهود حق». از نظر مسیر معنوی، این آخرین منزل سیر و سلوک است.
ماه رمضان: ماه نزول قرآن و صعود انسان ماه مبارک رمضان هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود». این را که ماه نزول است، چون در قرآن و در دعاهای ماه مبارک رمضان مطرح است که کلام الهی ـ قرآن کریم ـ در این ماه، از مصدر وحی بر نبی مکرم اسلام(ص) نازل میشود که خداوند به وسیله همان کلمات، انسانها را در جمیع ابعاد پرورش میدهد و میسازد. در سوره دخان میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ»(3) و در سوره قدر میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ».(4) در سوره بقره هم میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ».(5)
«قوس نزولی» در ماه مبارک در اکثر دعاهای ماه رمضان به این «قوس نزولی» اشاره شده است. ماه مبارک رمضان، ماه نزول کلام الهی است. به تعبیر دیگر، ماه رمضان، ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش، یعنی ماهی است که رب برای ساختن عبدش و راهنمایی او به سوی قربِ خویش با او سخن میگوید و سخن گفته است؛ بنابراین قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شد و به تعبیر اهلش به صورت «جُملةً واحده»، یعنی بهطور کلی و یکپارچه، در شب قدر، بر قلب پیغمبر اکرم«ص» فرود آمد. این همان قوس نزولی این ماه است.
«قوس صعودی» در این ماه اما ماه مبارک رمضان همچنین ماه صعود است، یعنی درست برعکس آن «قوس نزولی» که اشاره شد، اینجا «قوس صعودی» مطرح است. یعنی این ماه، ماه کلام عبد با ربّ است. بدیهی است که عبد در همه اوقات میتواند با ربّ خودش سخن بگوید، ولی یک موقعیت خاصی هست که این سخن گفتن، از نظر سازندگی، بُرد بیشتری پیدا میکند.
دعا، الهام خداست این نکته طریف را هم که عبد در چه قالبی میتواند با ربّ خود سخن بگوید، خودِ ربّ به اولیایش الهام میکند و اولیاء الهی آن الهامات را در قالب خاصی میریزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد میآموزند.
قرآن خطاب به توست. نمیخواهی پاسخ بدهی؟ خدا در ماه مبارک رمضان با تو صحبت کرده و کلامش را بر پیغمبر فرو فرستاده و پیغمبر هم قرآن را به ما تحویل داده و گفته است که اینها حرفهایی است که خدا با شما زده است. خدا در این خطابهایی که در قرآن هست، مثل «یا أَیُّهَا النَّاس» و «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، به من و تو خطاب میکند و از اول تا آخر با ما سخن میگوید. آیا نمیخواهیم پاسخش را بدهیم؟ او در ماه مبارک رمضان با ما سخن گفته است، ما هم باید در این ماه با او سخن بگوئیم. هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه کلام ربّ و عبد است. در این باب روایات فراوانی وارد شدهاند.
سفارش به «زیاد دعا کردن» در این ماه در این باب دو روایت را که در «فروع کافی» است، از «وسائلالشیعه» نقل میکنم. روایت اول از امام صادق«ع» است که فرمود: «قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ«ع» عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛(6) : «بر شما باد در ماه رمضان به کثرت دعا و استغفار». در روایت دیگر آمده است: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ«ع» إِذَا کَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ یَتَکَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»؛(7) . حضرت امام سجاد«ع» در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت نمیکرد، مگر اینکه تمام جملاتی که از ایشان صادر میشد مضامین دعایی داشت. ما در این زمینه روایات بسیاری داریم، بنابراین آنچه که در ماه مبارک رمضان وظیفه عبد است، سخن گفتن با ربّ خود است.
«تجلیه، تخلیه و تحلیه» زمینهساز سخن گفتن بنده با خدا در باب ماه مبارک رمضان روایات زیادی داریم که ناظر به آن مطلب اول، یعنی بحث مراحل سیر و سلوک است. از نظر ظاهری که خودمان را به همین آداب ظاهری آراسته کردهایم و دهانمان را از خوردن و آشامیدن بستهایم. این همان قدم اول یعنی تجلیه است. اما آنچه مهم است گامهای دوم و سوم، یعنی تخلیه و تحلیه است. اینهاست که زمینه را فراهم میکند برای اینکه بتوانیم با خدای خود حرف بزنیم. از الطاف الهیه این بوده که آنچه را که مایحتاج عبد است تا بتواند با خدای خودش حرف بزند، پیشاپیش عنایت کرده است.
سرریز شدن رحمت الهی در این ماه در روایتی آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ کُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ».(8) : خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار هزار نفر از افرادی را که مستحق آتش هستند نجات میدهد و در شب آخر از این ماه به اندازه تمام کسانی که در طول این یک ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات میدهد. همه اینها نشانه سرریز شدن فضل و رحمت الهی در این موقعیت زمانی است. در روایت دیگری آمده است: «إذَا کَانَ أوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا کَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَهُمْ فَإذَا کَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَ کُلَّمَا أعْتَقَ حَتَّى آخَرَ لَیْلَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَضَاعَفَ مِثْلَ مَا أعْتَقَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ».(9) یعنی هر شب، بیش از شب قبل، تعداد بیشتری از بندگانش را تطهیر میکند تا حجابهای ظلمانی آنها برطرف شود. اینها همه مقدمه سخن گفتن عبد است با رب خود.
ماهِ مخصوص ارتباط دو طرفه خدا و بنده اهل معرفت گفتهاند که یک «قرآن نازل» داریم و یک «قرآن صاعد». آن کلام ربّ است با عبد، این کلام عبد است با ربّ، هر دو هم قرآن است. بنابراین ماه رمضان اختصاص به ردّ و بدل شدن سخنان بین «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» دارد. از آن طرف، قرآن نازل شده است و از این طرف هم قرآن صاعد ـ بالا رونده ـ را داریم که عبارت است از آن راز و نیازهایی که بندگان صالح خداوند و اولیاء خاصّ حق ـ به اذن ربّ ـ با او داشتهاند.
آداب ظاهری ماه رمضان، زمینهساز ارتباط با خدا ما از آن سخن گفتنها، به «ادعیه ماثوره» ائمه اطهار تعبیر میکنیم. ماه رمضان، ماه «قرآن» و «دعا»ست و این آداب ظاهری که در این ماه داریم، همه برای فراهم کردن زمینه همین رابطه «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» است تا با یکدیگر سخن بگویند. از طرف عبد به سوی ربّ، تقاضا و طلب و سئوال و درخواست است، یعنی«دعا». پس دعا سخنی بین عبد و ربّ است، یعنی بنده با پروردگارش صحبت و از او درخواست میکند.
ندا، دعا و نجوا در مناجاتهایی که از ائمه اطهار«ع» نقل شده است، دو مناجات هستند که همه ائمه«ع» آن را میخواندند: یکی مناجات شعبانیه است، یکی هم مناجاتی است که با این جملات شروع میشود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ...»(2) . مرحوم مجلسی«ره» در بحارالأنوار نقل میکند که این مناجات از علی«ع» است و همه ائمه هم آن را میخواندند. علی«ع» اول صلوات میفرستد و بعد شروع میکند به گفتن آن جملات تا به اینجا میرسد که «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ». اینجا دیگر بحث «مناجات» است. «ندا» یعنی اینکه انسان کسی را با صدای بلند فرا بخواند. «دعا» هم با صداست، اما صدای بلند نیست. «مناجات و نجوا» بیصداست، لذا اینجا تعبیر میکند «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ»، دیگر نمیگوید «وَ اسْمَعْ»؛ چون مناجات جنبه صوتی ندارد و صدا و آهنگ ندارد، بلکه یک امر درونی و قلبی است. این از تعبیرات زیبا و لطیف علی«ع» است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعی رابطه دو طرفه هستند، ولی این تفاوتها را با یکدیگر دارند.
عدم اجابت دعا به خاطر وجود حجابها بحث دیگری که در اینجا مطرح میشود، بحث حُجُب و موانع دعاست. ندا، دعا و مناجات، «بین اثنینی» هستند و ممکن است گاهی اوقات چیزی مانع از این رابطه دو طرفه شود.
گناه: حجاب دعا گاهی اعمالی چون گناه، حجاب اجابت دعا میشوند، یعنی معصیتهایی از ناحیه اعضا و جوارح ما صادر میشوند که مانع اجابت دعا هستند و لذا «اطاعت» با «اجابت» رابطه دارد. اگر مطیع خدا شدیم، خداوند هم درخواست ما را میپذیرد. از آن طرف، معصیت مانع اجابت دعا میشود. دروغ، غیبت ، مال مردم را خوردن و امثال این محرمات، مانع اجابت دعا هستند.
حجابهای باطنی دعا برخی از ملکات و امور هم درونی و مانع اجابت دعا هستند. این موانع مربوط به ملکات سیّئه درونی عبد است که موجب میشود که گوش دل، راز الهی را نشنود. ماه مبارک رمضان ماه «راز و نیاز» است، راز از ربّ است و اظهار نیاز از عبد. حجابی از ناحیه ربّ نیست. حجاب از ناحیه عبد است و باید این حجاب را برطرف کند. این حجابها و موانع با چه مقامی از مقامهای معنوی برطرف میشوند؟
باز شدن درهای آسمان و رفع تمام موانع ارتباط ربّ و عبد روایت از پیغمبر اکرم«ص» است که: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ».(10) : درهای آسمان در اولین شب از شبهای ماه مبارک رمضان باز میشود و تا آخرین شب از شبهای این ماه هم بسته نمیشود. «سماء» اشاره به جهت عِلوی از عوالم وجودی و آن نشئه برتر عالم وجود است. ما در این «دنیا» در عالم ناسوت هستیم که پستترینِ عوالم وجود است. در روایت آمده است که خدا شب اوّل ماه مبارک رمضان درهای آسمان را باز میکند، یعنی از ناحیه آن عوالم برتر وجودی، هیچ مانع و حاجبی در کار نیست، پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف ماست. او راز میگوید، اما گوش من نمیشنود. برای رفع این حجابها چه میتوان کرد؟
«مقام رضا»، ثمره نهایی روزه در حدیث معراج داریم که پیغمبر اکرم«ص» وقتی به معراج رفت، در آنجا خطاب شد: «یَا أحْمَدُ هَلْ تَعْلَمُ مَا مِیرَاثُ الصَّومِ»: ای احمد! میدانی روزه چه اثری در پی دارد و چه چیزی به ارث میگذارد؟ «قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِیرَاثُ الصَّومِ قِلَّةُ الْأکْلِ وَ قِلَّةُ الْکَلَامِ وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ وَ هِیَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ الیَقِینَ فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْرٍ أمْ بِیُسْرٍ فَهَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ»؛ . روزه دو اثر دارد، یکی ظاهری که همان کم خوردن است و دومی که بالاتر است، کم صحبت کردن و سکوت که ما به آن «صومِ صمت» میگوییم. اگر انسان جلوی زبانش را بگیرد و مراعات زبانی داشته باشد، حکمت پیدا میکند. میراث حکمت هم معرفت است و یقین که مقدمه «مقام رضا»ست، یعنی مقامی با آن میتوان حجابها را برطرف کرد.
روزهای برای همه، حتی ناتوانها و پیرها من به آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمیتوانند روزه بگیرند و غصه میخورند که از برکات صوم و ماه مبارک رمضان محروم شدهاند، میگویم که این یک دیدگاه و نگرش مادی است. روزه، فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست. برای شما هم روزه وجود دارد. آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و کم خوردن است، جلوی زبان را گرفتن است. یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکنیم، دروغ نگوئیم، تهمت نزنیم، جلوی آفات زبانمان را بگیریم، کسی را آزار ندهیم. میراث صوم این است. بله، اگر صحت مزاج داریم و عذر شرعی نداریم، قلّت اکل هم در کنارش هست تا درد و الم گرسنگی و تشنگی را بچشیم که آن هم آثاری دارد.
«روزه شکمی» و «روزه معنوی» در روایات داریم که فردی خدمت پیغمبر اکرم«ص» آمد و گفت: «من روزه هستم.» حضرت به او فرمود: «استفراغ کن!» دید همین طور دارد تکه تکه گوشت از حلقش بیرون میآید. پرسید: «این چیست؟» حضرت فرمود: «غیبت کردهای! این روزه نیست.» این روزه نیست. روزه شکمی هست، ولی روزه معنوی نیست.
«صمت» اصلاً حرف نزدن نیست! پیغمبر اکرم«ص» فرمود: «وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ»؛ یعنی میراث سکوت، حکمت است. پس معلوم میشود منظور از این «صوم صمت» که در روایات هست، «حرف نزدنِ» مطلق نیست، بلکه مراد همان «قلّت کلام» و پرهیز از بیهودهگویی است. اتفاقاً بعضی جاها باید حرف بزنیم. باید با خدا حرف بزنیم. باید دعا بخوانیم. نه اینکه هر چیزی را که از دهانمان بیرون بیاید، بگوییم. آن چیزی را که حُجُب را برطرف میکند و ما را به «مقام رضا» میرساند، مراقبت کنیم.
پینوشتها: 2ـ بحارالأنوار 91، 96. 3ـ سوره مبارکه دخان، آیه 3. 4ـ سوره مبارکه قدر، آیه 1. 5ـ سوره مبارکه بقره، آیه 185. 6ـ وسائلالشیعة 10، 304؛ الکافی 4، 88. 7ـ وسائلالشیعة 10، 309؛ الکافی 4، 88. 8ـ وسائلالشیعة 10، 317. 9ـ إقبالالأعمال 3. 10ـ مستدرکالوسائل 7، 42.
سوتیتر: 1. روزه، فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست. برای آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمیتوانند روزه بگیرند و غصه میخورند که از برکات صوم و ماه مبارک رمضان محروم شدهاند هم روزه وجود دارد. آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و کم خوردن است، جلوی زبان را گرفتن است. یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکنیم، دروغ نگوئیم، تهمت نزنیم، جلوی آفات زبانمان را بگیریم، کسی را آزار ندهیم...
2. گاهی اعمالی چون گناه، حجاب اجابت دعا میشوند. اگر مطیع خدا شدیم، خداوند هم درخواست ما را میپذیرد. از آن طرف، معصیت مانع اجابت دعا میشود. دروغ، غیبت ، مال مردم را خوردن و امثال این محرمات، مانع اجابت دعا هستند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 83 |