تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,296 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,220 |
پیوست فرهنگی مساجد | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 368، مرداد 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دکتر حسن بنیانیان
اشاره: ممکن است انتخاب این عنوان برای بعضی از خوانندگان این مکتوب تعجب برانگیز باشد، چون در نگاه اصیل اسلامی، مسجد و نماز، مرکز ثقل نظام فرهنگی جامعه اسلامی است و این نگرانی وجود دارد که طرح اینگونه عناوین، عملاً موجب تضعیف جایگاه مسجد شود، اما ضمن بحق دانستن این نگرانی، باید قضاوت نهایی را به پس از مطالعه این مکتوب واگذار کرد.
این زمان باید این سئوال مهم را از عالمان دینی و مدیران اجرایی کشور بپرسیم که چرا بهرغم تأکیدات فراوان بر اهمیت مسجد در متون دینی و آثار و برکاتی که در طول تاریخ از وجود مؤثر نهاد مسجد در روابط اجتماعی تجربه کردهایم ـ که یکی از دهها آثار و برکات آن، نقش محوری مساجد در شکلگیری انقلاب اسلامی و ایجاد و حفظ نظام جمهوری اسلامی است ـ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با سیاستها و تصمیمگیریهای غلط مدیران اجرایی و بیتوجهی نظام روحانیت به این مسئله، عملاً حضور مساجد در تحولات فرهنگی جامعه کم شد و نهادهای مختلفی جایگزین آن گردیدند؟ الگویی که برای تعریف و چیستی پیوست فرهنگی مساجد انتخاب شده است، تا حد زیادی میتواند به پاسخگویی عالمانه به این سئوال کمک و زمینه بحث برای جبران این اشتباهات را در بین نخبگان مذهبی جامعه باز کند.
چیستی پیوست فرهنگی اندیشه پیوست فرهنگی که در تاریخ 17/9/1386 در رهنمودهای مقام معظم رهبری خطاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد بدین معناست که طرحها و سیاستهای مهم اجرایی در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، عمرانی و... باید پیوست فرهنگی داشته باشند. در جریان بحثهائی تکمیلی در مباحث کارشناسی، این چهارچوب مطرح شد که در سند مطالعاتی پیوست فرهنگی باید به پنج سؤال کلیدی پاسخ داده شود: 1ـ چه فرصتهایی در نظام اعتقادات، ارزشها و الگوهای رفتاری جامعه (فرهنگ) وجود دارند که میتوانند برای تحقق بهتر و افزایش آثار و برکات اجرای سیاست یا طرح مربوطه به کار گرفته شوند؟ 2ـ موانع فرهنگی موجود در جامعه که مانع اجرای موفق آن طرح یا سیاست هستند و هزینههای اقتصادی، سیاسی،اجتماعی آن را افزایش میدهند، کدامند؟ 3ـ اجرای این سیاست یا طرح در طول اجرا و پس از بهرهبرداری، چه آثار و برکاتی در بهبود فرهنگ جامعه خواهد داشت و آن را چگونه میتوان افزایش داد؟ 4ـ در اجرای این سیاست یا طرح در طول اجرا و پس از بهرهبرداری، احتمال ایجاد چه آثار و پیامدهای مخرب فرهنگی وجود دارد؟و چگونه میتوان آنها را حذف کرد یا کاهش داد؟ 5ـ راهکارهای عملی برای تقویت آثار مثبت و حذف پیامدهای مخرب احتمالی برای این طرح یا سیاست خاص چیست؟ حال اگر به «سیاست ساخت و توسعه مسجد» در جامعه اسلامی ایران در قالب پنج سئوال فوق جواب بدهیم، در حقیقت برای این سیاست، پیوست فرهنگی تهیه کردهایم و از درون همین سند پیوست فرهنگی میتوانیم به این سئوال پاسخ دهیم که آیا لازم است برای احداث و بازسازی اساسی یک مسجد جدید نیز باید اندیشه تدوین پیوست فرهنگی را دنبال کنیم یا همین سند عام کفایت میکند؟ در این مقاله، بطور خلاصه موضوعاتی که در این قالب باید بررسی شوند مطرح میسازیم تا ضمن روشن شدن ابعاد دیگری از اهمیت و کارکرد مساجد، بتوانیم به فهرستی از اقدامات مورد نیاز برای حضور هر چه بیشتر نهاد مسجد در تحولات فرهنگی جامعه برسیم. قبل از پاسخ به سئوالات فوق، به چند مزیت عام تدوین پیوست فرهنگی اشاره میشود تا علت پی گیری موضوع مسجد در قالب عنوان پیوست فرهنگی مساجد روشنتر شود. 1ـ تدوین سند پیوست فرهنگی برای هر فعالیت مهم فرهنگی اجتماعی موجی میگردد مفاهیم پیچیدهای چون فرهنگ، دین، جامعه و نسبت آنها با هم که نزد افراد مختلف، تعاریف متفاوتی دارند و همین امر منجر به اختلاف نظرهای گسترده در حوزه تصمیمات اجرایی میشود، به برداشت نزدیکتر با وجوه اشتراک بیشتری تبدیل شود و بسیاری از اختلاف نظرهای ابتدائی در مراحل اجرایی کاهش یابند. 2ـ تدوین سند پیوست فرهنگی، بویژه برای فعالیتهایی که در حوزه فرهنگ انجام و بطور عرفی با همان تفکرات گذشته تکرار میشوند، متناسب با شرایط زمان و مکان و با توجه به میزان اثربخشی آنها در تحقق اهداف فرهنگی جامعه اسلامی امروز سنجیده شوند. 3ـ در جریان تدوین سند پیوست فرهنگی، گاهی به ظرفیتهای جدید فرهنگی، ظرفیتهائی که به آنها اهمیت کمی داده شده و گاهی به موانع فرهنگی ناشناختهای میرسیم که در شرایط معمول تصمیم گیری، به آنها توجه نکردهایم. 4ـ یکی دیگر از آثار مثبت تدوین پیوست فرهنگی، نگاه به تحولات آینده جامعه برای تصمیم گیری است. ما در بسیاری از تصمیم گیریها عادت کردهایم با تکیه صرف به تجربیات گذشته و بدون توجه به تحولاتی که با آنها روبرو خواهیم شد، برای آینده تصمیم بگیریم و از این طریق، بهره وری و اثر بخشی منابع به کار رفته را کاهش میدهیم. به هر حال با توجه به این منافع و آثار برای تدوین پیوست فرهنگی، با پاسخ گویی به سئوالات پنجگانه فوق، تصویری اجمالی از سرفصل مباحث درونی پیوست فرهنگی برای مساجد ارائه میشود، با این امید که مسئولین ذیربط به فکر تدوین پیوست فرهنگی برای این مهم باشند. قبل از ورود در بحث بر این نکته تاکید میشود که نویسنده در انتخاب مباحثی که در قالب پاسخ به سئوالات مطرح میشوند، هیچ نوع پافشاری و اصراری ندارد و همه آنها را قابل بحث و مناقشه میداند. سئوال: 1ـ برای ساخت و استمرار حضور مساجد در روابط فرهنگی، کدام فرصتهای فرهنگیای در جامعه وجود دارند. پاسخهای قابل مطالعه: الف) آمادگی اعتقادی بسیاری از مردم، برای کمک به ساخت مساجد و تامین منابع برای فعالیتهای جاری آن. ب) آمادگی فرهنگی بخشی از مردم برای حضور در مساجد برای انجام فرائض عبادی و اعتقاد بخش بیشتری از مردم به برکت داشتن استفاده از نذورات داده شده در مسجد. ج) زمینه اعتقادی و ذهنی مردم بر این نکته که مسجد باید با پول حلال ساخته شود. د) زمینه اعتقادی و ذهنی مردم برای این موضوع که برای حضور درمساجد باید پاک و باطهارت بود و هر کس با هر شرایطی نمیتواند وارد مسجد شود. ه) زمینه اعتقادی و ذهنی مردم برای این موضوع که وقتی در مسجد حضور داریم، باید مراعات بیشتری در سخن گفتن و ارتباطات اجتماعی داشته باشیم. و) وجود این اعتقاد و الگوی رفتاری که بسیاری از فعالیتهای کمک کننده به انجام فریضه نماز را میتوان در مساجد عرصه کرد، مثل برپایی شعائر اسلامی، آموزشهای دینی. ز) وجود این باور که در دین الهی در کنار عبادت نماز، عبادات دیگری وجود دارند که محور آن کمک به سایر همنوعان است و میتوان در انجام این عبادت از فضای مسجد استفاده کرد. ح) وجود این باور که وقتی به همراه مردم در مسجد رفت و آمد میکنیم، باید با هویت یک فرد مومن در روابط اجتماعی ظاهر شویم. ط) وجود این اعتقاد که بهتر است امام جماعت، عالم دینی و روحانی ملبس به لباس پیامبر(ص) باشد. ی) وجود این اعتقاد در مردم که افرادی که رفت و آمد بیشتری به مسجد دارند، برای ارتباط و تعامل در روابط اجتماعی قابل اعتمادترند. ک) وجود این اعتقاد در مردم که مسجد متعلق به خداست و روحانی مسجد نباید وامدار هیچ فرد، جریان سیاسی یا نهادی باشد. ل) وجود این اعتقاد که در مسجد است که میتوان انتظارات و انتقادات مردم را از حکومت مطرح کرد و عالم دینی حق دارد انتظارات نظام را از مردم مطرح کند. این اعتقاد، ریشه در وظیفه شرعی امر به معروف و نهی از منکر دارد و در هر محل دیگری طرح شود، سوءتفاهم ایجاد میکند. همان طور که ملاحظه میکنید، وقتی قرار شود پیرامون ظرفیتهای فرهنگی موجود در جامعه به عنوان پشتوانه ساخت و حضور مساجد در روابط اجتماعی اندیشه شود، یک سلسله آثار در ذهن تداعی میشود که ممکن است تا به حال کمتر روی آن فکر و برای توسعه و گسترش حضور مساجد در اصلاح فرهنگ جامعه از آن بهرهبرداری کرده باشیم. سئوال: 2- موانع فرهنگی برای ساخت و حضور مساجد در روابط اجتماعی کدامند؟ پاسخهای قابل مطالعه: این موانع میتواند در افکارعمومی جامعه، افکار و اندیشه نمازگزاران، عالمان و روحانیون، مجریان و کارگزاران نظام باشد که بطور نمونه به چند مورد آن اشاره میشود: الف) کم توجهی به آثار و برکات مسجد در بین روحانیون اگر این فرهنگ در روابط اجتماعی ما توسعه پیدا میکرد که برای تصمیم گیریهای مهم اجتماعی با کمک از صاحبنظران متخصص، اقدام به مطالعات عمیق کاربردی و مثلاً در بارۀ این سئوال که بین ساخت مسجد و حسینیه یا مهدیه، اولویت با کدام است، فکر میکردیم، شاید از حاصل این مطالعات متوجه میشدیم که فاصله آثار فرهنگی یک مسجد فعال با حضور یک عالم دینی که با اقامه منظم نماز و انجام فعالیتهای تبلیغی ـ ارشادی در مسجد، آنجا را به یک مرکز فعال فرهنگی محله تبدیل میکند با حسینیهای که در ایام محدودی از سال فعالیت میکند و بیشتر از نظر تقویت احساسات پاک مذهبی نسبت به حضرت امام حسین«ع» عملکرد دارد، بسیار زیاد است، بویژه آنکه بسیاری از فعالیتهایی را که در حسینیه انجام میشوند، میتوان در مسجد با آثار ماندگارتری انجام داد. طبیعتاً پس از دریافت و شناخت جزئیات این فاصله و تاثیر و انعکاس آن در بین اقشار مذهبی جامعه، از طریق انگیزه پاک مومنین جامعه، دیگر شاهد برپائی انواع فضاهای تضعیفکننده نهاد مسجد در جامعه ـ از قبیل فرهنگسرا، خانه فرهنگ محله،سرای محله، کانونهای فرهنگی و هنری و.. ـ و به دنبال آن تقسیم کار به فعالیتهای حزن آور و غمانگیز به مسجد و فعالیتهای شاد و نشاطآفرین به سایر اقشار نخواهیم بود و عملاً نهاد مسجد و روحانیون فرهنگی به حاشیه رانده نمیشوند و ارتباط بدنه جامعه با عالمان و روحانیون دینی که به لحاظ عملکرد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یکی از عوامل مهم ادامه حیات نظام جمهوری اسلامی و حفظ سلامت فرهنگی جامعه هستند، کاهش پیدا نمیکند.
ج) ضعف نگرش سیستمی در مدیریت جامعه و فقدان فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر نظامساز در بین نخبگان متدین در نگرش سیستمی، در تحلیل مسائل فردی و اجتماعی، سعی میشود همه عناصر تشکیل دهنده یک انسان و جامعه همزمان مدنظر قرار گیرند. برای مثال هنگامی که در باره سلامت انسان یا مدیریت جامعه فکر میشود، سلامت جسم، روح و روان انسانها همزمان در نظر گرفته میشوند. در نگرش سیستمی، متوجه میشویم که دیگر بحث اولویت و تقدم و تأخر عوامل معنا ندارد و باید منابع را بنحوی تخصیص داد که سلامت جسم وروح توامان تامین شود. با این مقدمه کوتاه، مروری بر عملکرد 33 ساله مدیریتهای اجرایی خواهیم داشت. همان طور که شاهد هستیم، به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال حاضر صدها هزار پزشک، مهندس، کارشناس در قالب سازمانهای مدرن در مجموعه ساختمانهای عظیم مشغول به کارند تا با استخراج معادن نفت، گاز و غیره، کسب درآمد و با تامین امکانات آب، برق، گاز، تلفن، جاده، فرودگاه، بیمارستان و غیره، نیازهای جسمی و مادی مردم را تامین کنند تا علاوه بر کسب رضایت آنها، پاسخگوئی به نیازهای جسمی و مادی میسر گردد و نگرانیهای روحی و روانی برای افراد بوجود نیاید حال این طرف سیستم را بررسی کنیم و ببینیم واقعاً چه تعداد نیروی مدیریتی با استعداد، با کدام سازماندهی، ساختمان و تجهیزات، در خدمت تامین نیازهای روحی و معنوی افراد جامعه هستند تا بتوانند با هدایت اعتقادات، افکار و اندیشهها، رفتار افراد را به سمت تحقق اهداف فرهنگی جامعه و رشد و تعالی اخلاقی سوق دهند و رشد دو طرف در چه مسیری است و چه سرعتی دارد؟ حاصل بررسیها نمودار ذیل و طبیعی است که هر روز با بحران تازهای در مسائل فرهنگی جامعه روبرو باشیم.
اما این بحث بحث چه ارتباطی با امر به معروف و نهی از منکر دارد؟ پاسخ این است که اگر به رفتار عالمان بزرگ و اندیشمندان جامعه توجه کنید، بعضی از این بزرگان وقتی منکری را در رفتار انسانها ملاحظه میکنند، بدون توجه به نقش ساز و کارهای حکومت و سازمانهای ادارهکننده جامعه به ذهنشان میرسد که باید مستقیماً به ذهن این افراد دسترسی پیدا کرد و از طریق هدایت آنها، منکرات را کاهش داد. به موازات این تفکر، شخصیتهایی را میبینید که علاوه بر تأکید برای هدایت تک تک افراد، به ضرورت اصلاح عملکرد حکومت و سازمانهای اجرایی توجه دارند و از زاویه درک همین نقش است که وجود ولایت فقیه و حکومت دینی را ضروری میبینند. از طرفی وقتی تاریخ تحولات جامعه شیعه را مطالعه میکنیم، متوجه میشویم به واسطه حضور 1400 ساله عالمان دینی در میان مردم و ارتباط فرهنگی آنان با تکتک افراد و تجربه موفقشان در این تأثیرگذاری، یک فرهنگ تحلیلی ناقص در ذهن بخشی از روحانیون شکل گرفته و بدون توجه به رشد روزافزون نفوذ حکومتها و سازمانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در تحولات فرهنگی جامعه، همچنان احساس میکنند بهتر است کماکان به تربیت افراد بپردازند. این نگرش بسیاری ازروحانیون موجب میشود که در تعامل با مدیران اجرایی، بیش از آنکه در پی اصلاح عملکرد سازمان آنهاباشند، به نصیحت و اصلاح رفتار فردی مدیر دلخوش باشند. برای مثال: تصور فرمایید استانداری که جدیداً منصوب شده، خدمت نماینده رهبری میرسد و از ایشان میخواهد که تذکرات لازم را بفرمایند. در اینجا دو طیف از تذکرات را میتوان ذکر نمود: تذکرات فردگرایانه: ـ اخلاق و رفتار شما در اصلاح افراد مؤثر است، مواظبت نمایید. ـ سعی کنید مراجعهکنندگان به شما دسترسی داشته باشند. ـ به خدا توکل کنید و رابطه خود را با خدا تقویت کنید. ـ به مدیران کل و فرمانداران توصیه کنید به مسائل بیتالمال اهمیت دهند. ـ شعائر اسلامی را مدنظر قرار دهید و شخصاً در نماز جماعت شرکت کنید. تذکرات جمعگرایانه: ـ جناب استاندار، شما در این استان بیش از 140 سازمان اجرایی دارید که تحتتأثیر و نفوذ شما هستند و عملکرد آنها در تضعیف و تقویت رابطه مردم با حکومت تأثیر دارد،. در شرایط موجود هیچ سیستمی برای کنترل و ارزیابی از تاثیر آنها نداریم. این مشکل را حل کنید. ـ همچنین، ما و شما نمیدانیم عملکرد تربیتی آموزش و پرورش در چه مسائلی مثبت است و در چه مسائلی منفی،. ارزیابی دقیق، نیازمند روشهای علمی جدید است. ما باید لااقل در حد عملکرد هر شهرستان ارزیابی علمی از آثار بررسی مدارس داشته باشیم تا مدیران موفق آموزش و پرورش را تشویق کنیم. ـ همچنین، همان طور که خوشبختانه سرانه تخت بیمارستان، مدرسه، تلفن، فضای سبز در استان رشد کرده، باید برنامه جامعی را تدارک کنید که در این چهار سال، بخشی از اشتباهات گذشته را در زمینه ساخت و گسترش فعالیتهای فرهنگی مساجد را جبران کنیم. در این برنامه، نقش دولت، شهرداریها، مردم، حوزههای علمیه را شفاف کنید تا بتوانیم به طور سالانه پیشرفت خودمان را ارزیابی نماییم. ضمناً این اقدامات وقتی موفق خواهند بود که اعتقادات، انگیزهها و سلامت فکری و رفتاری مدیران تحت نظر باشد و برای اصلاح آن یک برنامه جامع تهیه و بدین ترتیب، اصلاح فرد و جامعه را در کنار هم دنبال کنید. آنچه در قالب این مثال مطرح گردید، جلوه امر به معروف و نهی از منکر نظامساز است که در شرایط موجود جای آن در بسیاری از ارتباطات عالمان دینی با مسئولین اجرایی خالی است و چون ریشه فرهنگی 1400 ساله دارد، طرح آن موجب گلهمندی و مقاومت خواهد شد، اما بخشی از بیتوجهی به امر مسجد ریشه در اینگونه مباحث دارد.
د) تصمیمگیری برای آینده در فضای فرهنگی گذشته یکی از موانع مهم فرهنگی در مسیر ساخت و حضور مؤثر فرهنگی مساجد، اندیشیدن در فضای ارتباطات گذشته و بیتوجهی به تحولات سریع در روابط جامعه است، برای مثال به این تصویر از تحولات جامعه دقت کنید: وزارت اقتصاد و دارایی ناچار است هر روز سیستمهای مالیاتی خود را مدرنتر کند تا مالیات بیشتری بگیرد، شهرداریها ناچارند برای تامین پارک، اتوبان، پارکینگ، حمل و نقل زبالهها و... هر روز عوارض جدیدی را تصویب و با روشهای مدرنتر، شهروندان را مجبور به پرداخت نمایند، شرکتهای آب، برق، تلفن با سازوکارهای جدید و به شیوه پلکانی دریافتهای خود را افزایش میدهند. در چنین شرایطی هر لحظه فرهنگ نذر، وقف، پرداخت وجوهات شرعی در تنگنای بیشتری قرار میگیرد، اما همچنان نظام تبلیغات دینی میخواهد برای حفظ استقلال تاریخی و فوق العاده ارزشمند خود، منابع لازم برای ساخت مساجد و تربیت روحانی و مبلغ را از این مسیرها تأمین نماید. این مصداقی است از تصمیمگیری برای آینده در فضای فرهنگی گذشته، گرچه به دلیل آثار فرهنگی بسیار مثبت این نوع منابع برای حکومت اسلامی و آفاتی که روشهای وارداتی دارند، نباید اجازه دهیم این فرهنگ از بین برود و این خود نیازمند پیوست فرهنگی است، اما اگر در قالب بحث مسجد بخواهیم موضوع را تعقیب کنیم، باید ابتدا الگوی جدیدی از مسجد را تعریف کنیم. این الگو باید در قالب سئوالاتی مشابه سئوالات زیر معنا پیدا کند: 1ـ یک الگوی مفهومی مناسب برای مسجد مطلوب در شرایط حال و آینده جامعه تعریف شود، به ترتیبی که از یک طرف اصول و مبانی دینی خدشه دار نشوند و از سوی دیگر، انعطاف لازم برای ایجاد جاذبههای مناسب زمان را داشته باشد، معنای این حرف این است که: الف) چه تمهیداتی برای محور قرار گرفتن اصلیترین رسالت مسجد یعنی تقویت رابطه افراد با خالق در قالب انجام صحیح عبادات الهی پیشبینی شود؟ ب) خدمات فرهنگی، علمی، آموزشی، تفریحی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی چگونه ارائه شود که معنویت مسجد در این خدمات جاری شود، بدین معنا که چگونه مشاوره تحصیلی، خانوادگی، شغلی، اعتقادی داده شود که از رهگذر آنها، اندیشههای اسلامی به فکر و ذهن مخاطبین منتقل شود، یا چگونه فعالیتهای هنری و تفریحی عرصه شود که باورهای دینی مخاطبین تقویت شود؟ توجه شود طرح این سئوالات به ما این هشدار را میدهد که مواظب باشیم خدمات جانبی، اصل رسالت مسجد را به حاشیه نبرد. پس از پاسخ به این سئوالات، باید به سئوال بعدی پرداخت، یعنی: ج) چه فضاهایی با چه نوع معماری ساخته شود تا این نوع اهداف را پاسخ دهد و بیشترین تأثیر را در القاء معنویت در محیط پیرامون خود داشته باشد. د) منابع برای ساخت این گونه مساجد و هزینههای بعدی آن، از کجا به دست آید؟ برای مثال دولتها، شهرداریها، خیرین، مردم محل هر کدام باید چه بخشی از این منابع را تأمین کنند، به ترتیبی که استقلال مساجد و روحانیون از جریانهای سیاسی مقطعی حفظ شود و امکان آن را پیدا کنند که با ارتباط برقرار کردن با همه اقشار، رابطه فکری و عاطفی اکثریت مردم را با نظام جمهوری اسلامی تقویت نمایند. ه) مهمترین عامل کارایی و اثربخشی مسجد چیست؟ عالم دینی باید چگونه آموزش داده شود؟ باید چه نظام اطلاعرسانیای برای او به وجود آید؟ چگونه باید نظارت و ارزیابی شود؟ زندگی علمی، منابع مالی، تأمین مسکن او باید در چه چهارچوبی حل شود تا بتواند با حضور تمام وقت، اثرگذاری فرهنگی این مسجد را گسترش دهد؟ و) چگونه نفوذ و حضور فرهنگی این مساجد را به درون خانوادهها منتقل کنیم که اگر بعضی از خانوادهها یا بعضی از اعضاء آنها به مسجد رفت و آمد نداشته باشند، بطور غیرمستقیم تحت تأثیر آموزههای معنوی و علمی، اعتقادی مسجد قرار گیرند و بهتدریج با مسجد رابطه برقرارکنند. ز) بین این مسجد و سایر نهادهای حکومتی منطقه مثل مدرسه، دانشگاه، کلانتری، بسیج، بیمارستان، شهرداری... باید چه رابطهای برقرار باشد که مسجد، حکومتی تلقی نشود، اما چون رابطی صادق، تعامل منطقی مردم و حکومت را برقرار سازد؟ همان طور که ملاحظه میکنید ما با یک سیستم بسیار پیچیده اجتماعی روبرو هستیم که ضمن اهمیتی که هر یک از عناصر سیستم دارند، باید دادهها و ستادههای بین این عناصر را در جهت کارآیی کلیت نهاد مسجد بررسی کرد. نمیتوان بهراحتی نسخه عمومی برای همه مساجد نوشت، اما میتوان یک سند بالادستی برای توسعه مساجد تنظیم و پیشنهاد کرد که سازندگان هر مسجدی تلاش کنند برای مسجد خود پیوست فرهنگی تهیه کنند تا از این طریق، با دیدن شرایط محیطی پیرامون مسجد و نوع کاستیها و ظرفیتهای فکری و فرهنگی اهالی محل و تغییراتی که لازم است در ارائه نوع خدمات، معماری مسجد مدنظر قرار گیرد، آثار فرهنگی مسجد را افزایش دهند.
سخن پایانی به لحاظ محدودیتها، پاسخ به سه سئوال باقی مانده به مقالهای دیگر موکول شد، اما توجه شود اگر به واسطه وجود این پیچیدگیها و مقاومتهایی که در بدنه روحانیت برای تحول وجود دارد، مسئله مدیریت بالادستی مساجد رها شود یا مداخلات آن در حد گذاشتن سمینارهای آموزشی و بازرسیهای دورهای و پیگیری ساخت چند مسجد جدید... محدود گردد و نتوانیم متناسب با جبران کمتوجهیهای گذشته و پاسخ به نیاز آینده، شبکه مساجد را همراه با حضور دائمی روحانیون فرهنگی با نفوذ معنوی به عمق خانوادهها جبران کنیم، نمیتوان امیدوار بود که در جنگ نرم، پیروزی با جبهه حق باشد، زیرا خداوند مسیر را در روابط علت و معلولی قرار داده و به میزانی که جامعه منابع خود را به رشد اخلاق و معنویت اختصاص میدهد، میتواند منتظر نتیجه باشد.
سوتیترها:
1. باید این سئوال مهم را از عالمان دینی و مدیران اجرایی کشور بپرسیم که چرا بهرغم تأکیدات فراوان بر اهمیت مسجد در متون دینی و آثار و برکاتی که در طول تاریخ از جمله در انقلاب اسلامی، از وجود مؤثر نهاد مسجد در روابط اجتماعی تجربه کردهایم، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با سیاستها و تصمیمگیریهای غلط مدیران اجرایی و بیتوجهی نظام روحانیت به این مسئله، عملاً حضور مساجد در تحولات فرهنگی جامعه کم شد؟ 2. با احیای مساجد از طریق انگیزه پاک مومنین جامعه، دیگر شاهد برپائی انواع فضاهای تضعیفکننده نهاد مسجد، از قبیل فرهنگسرا، خانه فرهنگ محله،سرای محله، کانونهای فرهنگی و هنری و.. ـ و به دنبال آن تقسیم کار به فعالیتهای حزن آور و غمانگیز به مسجد و فعالیتهای شاد و نشاطآفرین به سایر اقشار نخواهیم بود و عملاً نهاد مسجد و روحانیون فرهنگی به حاشیه رانده نمیشوند. 3. اگر به رفتار عالمان بزرگ و اندیشمندان جامعه توجه کنید، بعضی از این بزرگان وقتی منکری را در رفتار انسانها ملاحظه میکنند، بدون توجه به نقش ساز و کارهای حکومت و سازمانهای ادارهکننده جامعه به ذهنشان میرسد که باید مستقیماً به ذهن این افراد دسترسی پیدا کرد و از طریق هدایت آنها، منکرات را کاهش داد. 4.
اگر نتوانیم کمتوجهیهای گذشته را ترمیم کنیم و به نیازهای آینده از طریق شبکه مساجد با حضور دائمی روحانیون فرهنگی با نفوذ معنوی به عمق خانوادهها پاسخ بدهیم، نمیتوان امیدوار بود که مقابله در جنگ نرم با پیروزی جبهه حق همراه باشد، زیرا خداوند مسیر را در روابط علت و معلولی قرار داده و به میزانی که جامعه منابع خود را به رشد اخلاق و معنویت اختصاص میدهد، میتواند منتظر نتیجه باشد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 148 |