تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,186 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,109 |
فساد؛ عامل انحطاط تمدنها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 368، مرداد 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حجت الاسلام سیدجوادحسینی
صفحات تاریخ پر است از طلوع و غروب تمدنها و اقوام و ملتهای زیادی که زمانی به اوج عزت و سربلندی رسیدند، اماپس از مدتی، قدرت و منزلتشان به ضعف و ناتوانی تبدیل شد. بهراستی چرا چنین است وآیا میتوان باور کرد که این رخدادها براساس تصادف و یا بخت و شانس بوده است یا سنتهای «لا یتغیری» بر هستی حاکمند؟ در قرآن کریم در بیش از 17 آیه با بیانهای مختلف(1) صریحاً از سنتهای الهی حاکم بر جامعه یاد شده است. در دو آیه، خداوند سرنوشت مردم و تمدنها را کاملاً با رفتار خود آنان و حالات روحی و نفسی آنها گره زده است: در سوره انفال میخوانیم: «ذلک بانالله لم یک مغیراً نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم و انالله سمیع علیم»؛(2) این [هلاکت فرعونیان و پیش از آن] به خاطر آن است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمیدهد، جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند و خداوند شنوا و داناست». در جای دیگر میفرماید: «ان الله لا یغیر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم؛(3) (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمیدهد مگر آنها خود را تغییر دهند». امام صادق«ع» فرمود: «خداوند پیامبری را مأمور کرد که به قوم خود بگوید هیچ جمعیت و گروهی که در پرتو اطاعت من در خوشی و آسایش بودهاند، از آنچه موجب رضایت من است تغییر حالت ندادهاند مگر اینکه من هم حال آنها را از آنچه دوست دارند به آنچه بدشان میآید تغییر دادهام. همچنین هر گروه و خانوادهای که به خاطر معصیت، گرفتار ناراحتی شده باشند و سپس از آنچه موجب ناخشنودی من است تغییر موضع دهند، من هم تغییر موضع میدهم و آنها را به آنچه دوست دارند میرسانم».(4) آیت الله شهید محمد باقر صدر میگوید: قرآن سنتهای تاریخی را در سه حقیقت میداند: 1ـ اولین حقیقت در سنن تاریخ، عمومیت داشتن آن است. یعنی سنتهای تاریخ روابطی اتفاقی و کورکورانه نیست و وضعی ثابت و تخلف ناپذیر دارد. 2ـ دومین حقیقتی که قرآن روی آن تکیه دارد، خدایی بودن این سنتهاست. سنن تاریخی ربانی یعنی مربوط به خداست. «سنةالله» و به تعبیر دیگر کلماتالله است. 3ـ حقیقت سوم مسئله آزادی اراده و اختیار انسان است. پافشاری روی آزادی در انتخاب، مخصوصاً در مسئله سنتهای تاریخ، حائز اهمیت بسیاری است.(5) بنابراین یکی از علتهای مؤثر در سقوط بسیاری از تمدنها فساد و بیبند و باری بوده است و این هشداری به جامعه و مسئولان امروز ماست که سنتهای تغییرناپذیر الهی را نادیده نگیرند و مواظب باشند که فساد مالی و فسادهای اخلاقی، جامعه را به سمت و سوی سقوط و نابودی سوق ندهد. آنچه پیش رو دارید نگاهی بسیار گذرا و خلاصه به برخی تمدنهای بشری است که بر اثر فساد و بیبندوباری به ورطه سقوط و نابودی افتادند.
جریان حضرت موسی«ع» در زمان حضرت موسی«ع» که سپاه رزمی او پیش میرفتند و شهرهای ستمگران آن عصر را فتح میکردند، دشمنان و کافران آن حضرت به سراغ «بَلعم باعورا» آمدند که به اسم اعظم الهی مسلط و مجهز بود و درخواست کردند از آن طریق حضرت موسی«ع» و سپاهیانش را نفرین کند تا شکست بخورند. با قبول این مأموریت خلاف فرمان الهی، خداوند آن نعمت را از او گرفت و نتوانست از اسم اعظم استفاده کند، با این حال او به کافران توصیه کرد: «زنان و دختران خویش را بیارایید و به بهانة خرید و فروش، آنان را به میان سپاه موسی بفرستید و از این راه سپاه مؤمن را به فساد و نابودی بکشانید». دشمنان همین کار را کردند و نیروی رزمی حضرت موسی را به فساد کشاندند. خداوند «طاعون» را بر آنان مسلط ساخت و بیست هزار نفر از آنان را به هلاکت رساند.(6) تمدن بابلیان و شهوترانی یکی از تمدنهای بسیار کهن بشری که هنوز آثار آن در عراق باقی است، تمدن بابِل است. پایهگذاران این تمدن در آغاز بهشدت پایبند عفت و اخلاق بودند، ولی پس از مدتی و رسیدن به اوج قدرت، سیرنزولی و انحطاطشان آغاز شد. ویل دورانت درباره علت انحطاط این تمدن میگوید: «در بابل کمکم عادت فسق و فجور به همه خانهها راه یافت و زنان خانوادههای بزرگ نیز به خودنمایی و آراستن و پیراستن خود به هنگام حضور در اجتماع پرداختند و این را جزو آداب و تعارفات معمولی پنداشتند و تا آنجا پیش رفتند که «کونیتوس کورتیوس» در سال 42 میلادی در بیان شرح آنان مینویسد: در هیچ جای دنیا این اندازه امکانات برای استفاده از لذتهای شهوانی فراهم نشده است. در آن هنگام که معابد، ثروتمند شدند، اخلاق عمومی رو به فساد رفت، مردم بابل که در خوشگذرانیها غرق شده بودند، با کمال میل و رضای خاطر به فرمانبرداری از کاسیها و آشوریان و یونانیان گردن نهادند».(7)
تمدن روم و یونان و بیبندوباری روم و یونان دو تمدن درخشان بودند که در دورهای قیود اخلاقی در آن مراعات و فحشا عملی غیرقانونی و زشت شمرده میشد تا آنجا که در مجلس بزرگان یونان، یکی از اعضای مجلس را که در جلوی چشم دخترش همسرش را بوسیده بود، متهم به نقض کرامت اخلاقی و برضد او سخنرانی کردند. این دوران، دوران اوج این دو تمدن است، ولی زمانی میرسد که این دو تمدن در سراشیبی سقوط قرار میگیرند و این درست در زمانی است که فحشا در روم رایج و فاحشهخانهها، مجمع بزرگان کشور و محل تصمیمگیریهای اجتماعی میشوند. بدتر از همه همجنسبازی نیز شایع میگردد و برخی از فلاسفه آن زمان، آن را نشانة صداقت دو مرد میشمارند.در اوج بردهداری در روم در مجالس بزم، تکیهگاه بزرگان، سینة کنیزکان جوان بود و آنها مجبور بودند در طول ساعتها چون بالش بیروحی از جای نجنبند.(8) در این دوران، مردها و زنها بهشدت از قید و بند ازدواج گریزان میشوند،تا آنجا که بیبند و باری جنسی به اعتقادات مردم نیز سرایت میکند و در میان الهههای متعدد، الههای به نام «افرودیت» (Aphrodite) پرستش میشود که زنی شوهرداراست و در عین حال با سه الهه دیگر رابطة جنسی دارد، گذشته از اینکه با بشر عادی نیز ازدواج میکند و از او الهه «کیوپید»(kupid)یا الهه عشق به وجود میآید. در یونان نیز مسابقة زنان با بدنهای کاملاً برهنه در جلوی چشم مردان برگزار میشود و فحشا رسماً مجاز شمرده میشود و از اینجاست که سقوط این دو تمدن آغاز میشود.(9) لاروس دانشمند فرانسوی (1817ـ1875) در اینباره مینویسد: «تمدن رومیان در اثر پیروی زنان از هوسهای خود از هم پاشیده شد و امروزه در اجتماع فعلی ما که زنان با آزادی تمام به آرایش خویش میپردازند و جز پرداختن به تهییج و تحریک دیگران کاری ندارند، شباهت بسیار زیادی به رومیان پیدا کردهایم. بله ما اولین قومی نیستیم که اثر این اخلاق زشت را متحمل میشویم. امروزه تزیین و تهییج زنان و داستانهای زشت جنسی و عشقی که اساس ازدواج و خانواده را از هم میپاشد، ما را بهسرعت به طرف انحطاط و سقوط دعوت میکند».(10)
تمدن چین و شهوترانی «منتسکیو» درباره سلسلههای متعددی که در چین به قدرت رسیدند و بر اثر گرفتار شدن در بند هوسرانی و تجملات سقوط کردند، چنین میگوید: «در تاریخ دیده میشود که 22 سلسله از سلاطین در چین فرمانروایی کردهاند. سه سلسله اول، مدت مدیدی دوام آوردند، چون عاقلانه حکومت میکردند، ولی بعد از سه یا چهار پادشاه، فساد اخلاقی، تجمل، بیکاری و لذتطلبی به جانشینان آنان روی آورد و روح و فکر سلاطین ضعیف شد و آنها را دچار انحطاط کرد. علت این بود که در ابتدا سلاطین تقوا و دقت و مراقبت لازمة سلطنت را داشتند، ولی در اواخر آن تقوا و پرهیز نایاب شد».(11) یکی از خاقانهای چین برای محافظت از حرمسرای خود 3000 خواجه داشت که پیش از 8 سالگی، آنها را اخته کرده بود.(12)
فساد و زوال تمدن ایرانیان سلسله هخامنشیان که با تلاشهای کوروش و داریوش به وجود آمد و قدرت ویژهای داشت، 220 سال حکومت کرد، ولی پادشاهان بعدی با فرو رفتن در لذتجویی و بیبندوباری و فساد و عیش و نوش این قدرت را تبدیل به ذلت کردند.«ویل دورانت» در تحلیل این انحطاط مینویسد: «شاهنشاهان هخامنشی کار جنگ را کنار گذاشتند و در شهوات غوطهور شدند،ملت به سراشیبی فساد افتاد و بیعقلی بر کشور حاکم شد». خشایارشاه معشوقههای فراوان داشت و یکی از بدترین نمونههای فسق و فجور برای ملت خود بود.(13) در دوره هخامنشیان زناشویی با محارم از جمله با مادر مرسوم بود.(14) شمار کنیزکان حرم شاهی در اواخر دورة شاهنشاهی به 329 و یا 360 رسید.(15) «کنت کورث» مورخی که شرح جنگها و فتوحات اسکندر را نگاشته است، مینویسد: «وی در مقابل اسلحه پارسیها شکستناپذیر بود، ولی مغلوب معایب آنان شد. ضیافتهای نابهنگام، شرابخواریهای بیحد و حصر، شبنشینیهای بسیار و ورود دستهدسته زنان بدکاره به دربار وی، همه اینها نشان میداد که اسکندر چگونه عادات خارجی را اتخاذ میکند و با خو کردن به این عادات، اسکندر از نظر مقدونیها آن پادشاه سابق نبود و بهترین دوستانش، دشمنانش شدند. اسکندر هنگامی که عاشق دختر فرمانروای یکی از مناطق ایران شد، برای اینکه کسی با ازدواج او با یکی از افراد مغلوب، اعتراض نکند، دستور داد همه لشکریان با زنی پارسی ازدواج کنند، و بدینگونه در یک ده، هزار مقدونی با دوشیزگان ایرانی ازدواج کردند.(16) زنان و همسران اسکندر را به تعداد روزهای سال، 360 نفر نوشتهاند.(17)
اشکانیان و عامل نابودی آنان اشکانیان با زدودن سلطه مقدونیان از چهرة ایرانیان، قدرت و عظمت را در این کشور به دست گرفتند و مدت 474 سال (250 قبل از میلاد تا 224 میلادی) بر ایران حکم راندند. آنان اگر چه در زمان «ارشک»، «تیرداد» و «اردوان» عفاف و دوری جستن از بیبندو باری و پرهیز از افراط در کامجویی و لذتخواهی را رعایت میکردند و حتی به زنان حق شرکت در مجلس مردان را نمیدادند و اندرونی و بیرونی خانههای ثروتمندان به طور کلی از همدیگر مجزا بود. در دوران اشکانیان زنان اجازة دخالت در هیچ امری از شئون دولتی نداشتند و طلاق بهکلی ممنوع و تنها در صورت فحشا یا نازا بودن زن مجاز بود، ولی متأسفانه پس از گذشت دوران سخت استقرار حکومت و استحکام پایههای آن، کمکم به طرف عیاشی و فساد کشیده شدند و در جنگها، هزاران روسپی را به همراه لشکر میبردند تا سرانجام در دوران اردوان پنجم عیاشترین پادشاه این سلسله که همواره غرق در عیش و عشرت بود، اردشیر بابکان توانست لشکر او را شکست و برای همیشه به حکومت اشکانیان پایان دهد.(18)
ساسانیان و فرو رفتن در فساد اردشیر بابکان پایهگذار سلسله ساسانیان بود؛ سلسلهای که توانست با تشکیل حکومت واحد، همپایه تمدن رومیان را پایهگذاری کند و از سال 224 الی 653 میلادی قبل از فتح مسلمانان، حکومت ایران را در قبضه خود داشته باشد. در ابتدا دوران ساسانیان، کار زنان پردهنشینی بود و زنا جرم شمرده میشد و موجب جدایی زن و شوهر و پرداخت جریمه نقدی سنگین بود، ولی آرام آرام غرق در فساد و زنبارگی شدند.اردشیر بابکان پیشبینی کرده بود: «حال پادشاهی که سلطنت را بدون رنج به ارث برد، بسیار وحشتناک است، چرا که او گمان میکند اکنون فرصتی برای عیش و نوش و خوشگذرانی یافته است و از این راه است که درهای بلا باز میشود و سستی در دولت پدید میآید».(19)
نمونههایی از فساد این سلسله
*هنگامیکه یزدگرد سوم به میدان جنگ با مسلمانان میآمد، هزار طباخ، هزار رامشگر و نوازنده و هزار یوزبان و بازبان و جمعیتی بسیار از کنیزکان در خدمت او بودند و او این عده را کم میدانست.(20) * خسرو پرویز بنابر آنچه در مجملالتواریخ آمده است، 12 هزار زن برده و آزاد داشت و در شبانهروز چندین(21) نوبت با آنان مباشرت میکرد.(22) * اشراف در دورة ساسانی به اندازه یک دوره تسبیح یعنی صد زن در حرمسرا گرد میآوردند.(23) * در این دوره ازدواج استقراضی، یعنی زن خود را به دیگری دادن مرسوم بود و فرزند، متعلق به شوهر اول محسوب میشد.(24)
فساد و سرانجام خوارزمشاهیان آخرین پادشاه این سلسله، سلطان جلالالدین منکبرنی است که از سال 617 تا 628 هجری قمری بر خوارزم و خراسان و عراق و آذربایجان تسلط داشت. وی دلبستگی فراوانی به زنان و حتی غلامان داشت و افراط در بادهگساری و زنبارگی، ضمن پایان دادن به سلسله او، باعث تسلط مغول و نابودی بسیاری از انسانها و سرمایههای کشور شد و عاقبت با کشتی شکستهای از مقابل لشکر دشمن گریخت و بسیاری از زنان خود را جا گذاشت و به دست دشمن سپرد.(25)
فساد و انقراض امویان مسلمانان با امکانات کم و صبر و بردباری، ارتش مقتدر ایران و روم را شکست دادند و بر قسمت وسیعی از کره زمین سیطره پیدا کردند. بعد از قدرت امویان، مسیر ترسیم شده توسط رسول خدا«ص» تغییر یافت و تمامی ارزشهای اسلامی به کنار گذاشته شد و فساد کمکم تمام ارکان حکومت را فراگرفت.
نمونهها: *یزیدبن عبدالملک از جمله آخرین پادشاهان این سلسله بود که کاری جز میگساری و زنبارگی نداشت، تا بدانجا که وقتی کنیز نوازنده او «حبابه» مُرد، جنازه او را به مدت هفت روز در آغوش داشت! و خود نیز پس از چند روز از دفن حبابه، به درک واصل شد.(26) * ولیدبن یزید بن عبدالملک آنچنان مست شهوت و عیاشی میشد که حتی به دخترش تجاوز کرد و با فاحشهها در حوضی که پر از شراب کرده بود به شنا و عیاشی میپرداخت و وقاحت را به جایی رساند که قرآن را نیز تیرباران کرد.(27) *منصوربن ابوعامر اموی در اندلس برای محبوبة خود «ام هشام» قصری متحرک از نقره ساخت.(28) *خالدبن ولید» با اینکه فرمانده سپاه مسلمین بود، ولی هوسرانی و شهوتپرستی در وجود او خیمه زده بود. او عشق «ام تمیم» همسر «مالک بن نویره» را در دل گرفته بود و با کشتن مالک همان شب، وی را در آغوش گرفت، در حالی که رسول خدا«ص» مالک را اهل بهشت معرفی کرده بود.(29)
عباسیان در دام فساد بنیعباس نیز علیرغم سفارشهای سفاح- بنیانگذار این سلسله- در زیادهروی در شهوت و بیبندوباری، از پیشینیان خود جلو افتادند و به همان سرنوشت دچار شدند و با شکست فضاحتبار از لشکر مغول، کرسی خلافت را به آنها واگذار کردند.
نمونهها: * در کاخ هارونالرشید 300 کنیز عودزن و دفزن، نیزن، آوازخوان و رقاص وجود داشت.(30) همین هارون کنیزی با صدهزار دینار طلا و کنیز دیگری به 3600 دینار خرید و بعد از یک شب به فضل بخشید.(31) * هلاکوخان دستور داد حرمسرای معتصم را بشمارند؛ نتیجه آن 700 زن و 1000 خادم بود.(32) * در حرمسرای متوکل عباسی 4000 کنیز وجود داشت و امرا برای او کنیزان زیبا را میفرستادند، از جمله عبدالله بن طاهر 400 کنیز به متوکل هدیه کرد.(33)
فساد در دستگاه مغولان مغولان خصوصاً بنیانگذار آنان چنگیز، علیرغم همة وحشیگریها، سخت پایبند عفت و وفادار به کانون خانواده بودند و از افراط در شهوات خودداری میکردند. مارکوپولو در «سفرنامه»ی خود مینویسد: «زنان مغول از لحاظ عفت، عصمت، وفا و وظیفهشناسی در برابر شوهر همانند ندارند و بیوفایی در نظر آنان عیب بزرگ اخلاقی محسوب میشود و پاکدامنی و حجب و حیاشان قابلتوجه و تحسین است و تا بدانجا به این عادات اخلاقی پایبند بودند که چون منطقه «کامول» در تبت را فتح کردند، رسم قبیح آنان [دراختیار میهمان قرار دادن همسر و دختران] را که منافی عفت و اخلاق بود، بشدت ممنوع کردند و برای آن مجازات مقرر ساختند.(34) ولی پادشاهان این سلسله نیز بعد از مدتی سرگرم فساد و بیبند و باری شدند. از جمله: *در حرمسرای چنگیزخان 500 زن وجود داشت که به عنوان همسران و همخوابگان او به حساب میآمدند.(35) *تیمور لنگغیر از کنیزان، 8 زن دائمی داشت.(36) *خلیفه فاطمی المعزالدین مدتها در فکر حمله به مصر بود، ولی لشکر مجهز چهارصد هزار نفری اخشید فرمانروای مصر را مانع خود میدانست تا اینکه به او خبر رسید دختر اخشید کنیزکی را برای ارضای شهوت خریده است، با این خبر فریاد المعزالدین بلند شد که من پیروز میشوم چون فهمیدم خاندان سلطنتی اینگونه در فساد و شهوترانی غوطهورند.سرانجام سردار خود جوهر را برای فتح مصر فرستاد و بساط حکومت اخشید را درهم پیچید و حکومت فاطمیان را در مصر برقرار ساخت. جرجی زیدان ضمن نقل این جریان میگوید: «این نکته بر هیچکس پوشیده نیست که عفت بهترین نگهبان هر حکومتی است».(37) جالب این است که خود فاطمیان نیز دچار همین بلیه شدند و سرانجام بساطشان به همین ترتیب جمع شد: الحاکم بالله خلیفه فاطمی مصر بیش از ده هزار کنیز و غلام داشت که 1500 تن از این کنیزان در حال دوشیزگی در نوبت همخوابگی بودند. وقتی صلاحالدین ایوبی بر کاخ فاطمیان مصر دست یافت دید دوازدههزار زن در آن کاخ وجود دارد که جز خلیفه مرد دیگری نداشتند.(38)
پینوشتها: [1]ـ سنة الاولین، انفال، 28؛ ولاتجد لسنتنا تحویلا، اسراء، 77؛ ولن تجدوا لسنة الله تبدیلا، فاطر 43؛ ولن تجد لسنة الله تحویلا، فاطر، 43. 2ـ انفال، 53. 3ـ رعد، 11. 4ـ نورالثقلین، حویزی، ج 2، ص 163، به نقل از تفسیر نمونه، ج 7، ص 231. 5ـ سنتهای تاریخ در قرآن، شهید محمدباقر صدر، ترجمه سیدجمال موسوی، ( تهران: انتشارات روزبه، بیتا)، صص 53ـ59. 6ـ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، ج 13، ص 373 و ر.ک: ذیل آیه 157، اعراف، تفاسیر قرآن. 7ـ تاریخ تمدن، ویل دورانت، ترجمه احمد آرام ودیگران، ج دوم، (تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1367 ش)، ج 1، ص 292. 8ـ پشت پردههای حرامسرا، ص 128. 9ـ فساد سلاح تهاجم فرهنگی، مدنی بجستانی، ( چاپ اول، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1374)، ص 188، با تغییر و تلخیص. 10ـ دائرةالمعارف القرن العشرین، محمدفرید وجدی، بیروت، دارالمعرفه، سوم، ج 4، ص 476. 11ـ روح القوانین، مونتسکیو، ترجمه علیاکبر مهتدی، چاپخانه مجلس، 1322 ش، ص 225. 12ـ پشت پردههای حرامسرا، حسن آزاد،( چاپ چهارم، ارومیه: انتشارات انزلی، 1366). 13ـ تاریخ تمدن، پیشین، ج 1، ص 441. 14ـ پشت پرده حرمسرا، ص 56. 15ـ همان، ص 59. 16ـ همان، ص 79. 17ـ همان، ص 78. 18ـ فساد؛ سلاح تهاجم فرهنگی، پیشین، ص 191؛ پشت پردههای حرمسرا، ص 84. 19ـ پشت پردههای حرمسرا، ص 115. 20ـ فساد سلاح تهاجم فرهنگی، پیشین، ص 193 و پشت پردههای حرمسرا، ص 115. 21ـ در منبع دارد: سین مرّه. 22ـ پشت پردههای حرمسرا، حسن آزاد، پیشین، ص 119. 23ـ همان، ص 106. 24ـ همان، ص 103. 25ـ روضة الصفا، میرمحمدبن سید برهانالدین مشهور به میرخواند، (انتشارات کتابفروشیهای خیام، مرکزی، 1339)، ج 4، ص 436؛ پشت پرده حرمسرا، ص 178. 26ـ روضة الصفا، همان، ج 3، ص 330 و پشت پردههای حرمسرا، ص 139. 27ـ شیعه و زمامداران خودسر، محمدجواد مغنیه، مرکز نشر معارف اسلام، شماره 1، دوم، 1336، صص 145 و 146. 28ـ پشت پردههای حرمسرا، صص 150 و 179. 29ـ شرح ابن ابیالحدید، (قم: کتابخانه مرعشی)، ج 17، صص 202ـ214. 30ـ پشتپردههای حرمسرا، همان، ص 147. 31ـ همان، ص 160. 32ـ همان، ص 170. 33ـ همان، ص 169. 34ـ فساد سلاح تهاجم فرهنگی، پیشین، ص 196. 35ـ پشت پردههای حرامسرا، ص 219. 36ـ همان، ص 251. 37ـ همان، ص 136؛ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ص 999. 38ـ پشت پردههای حرمسرا، ص 171.
سوتیترها: 1.یکی از علتهای مؤثر در سقوط بسیاری از تمدنها فساد و بیبند و باری بوده است و این درس عبرت و هشداری به جامعه و مسئوان امروز ماست که سنتهای تغییرناپذیر الهی را نادیده نگیرند و مواظب باشند که فساد مالی و فسادهای اخلاقی جامعه را به سمت و سوی سقوط و نابودی سوق ندهد.
*بلعم باعورا به کافران قوم موسی«ع» توصیه کرد برای شکست این پیامبر: «زنان و دختران خویش را بیارایید و به بهانة خرید و فروش، آنان را به میان سپاه موسی بفرستید و از این راه سپاه مؤمن را به فساد و نابودی بکشانید»!
*«کونیتوس کورتیوس» در سال 42 میلادی در بیان علت شکست تمدن بابِل مینویسد: در هیچ جای دنیا این اندازه امکانات برای استفاده از لذتهای شهوانی فراهم نشده است. در آن هنگام که معابد، ثروتمند شد اخلاق عمومی رو به فساد رفت، مردم بابل که در خوشگذرانیها غرق شده بودند با کمال میل و رضای خاطر به فرمانبرداری از کاسیها و آشوریان و یونانیان گردن نهادند.
* دوران اوج دو تمدن زمانی در سراشیبی سقوط قرار میگیرد که فحشا در روم رایج و آزاد اعلام و فاحشهخانهها مجمع بزرگان کشور و محل تصمیمگیریهای اجتماعی میشود و بدتر از همه همجنسبازی نیز شایع و برخی به اصطلاح فلاسفه آن زمان، آن را نشانة صداقت دو مرد میشمارند!
* «لاروس» دانشمند فرانسوی: تمدن رومیان در اثر پیروی زنان از هوسهای خود از هم پاشیده شد و امروزه در اجتماع فعلی ما که زنان با آزادی تمام به آرایش خویش میپردازند و جز پرداختن به تهییج و تحریک دیگران کاری ندارند، شباهت بسیار زیادی به رومیان پیدا کردهایم... [این وضعیت] ما را بسرعت به طرف انحطاط و سقوط دعوت میکند.
*منتسکیو: در تاریخ دیده میشود که 22 سلسله از سلاطین در چین فرمانروایی کردهاند. سه سلسله اول، مدت مدیدی دوام آوردند، چون عاقلانه حکومت کردند، ولی بعد از سه یا چهار پادشاه، فساد اخلاق، تجمل[گرایی]، بیکاری و جلب لذات به جانشینان آنان روی آورد و در کاخ سلطنتی روح و فکر سلاطین ضعیف شد و آنها را دچار انحطاط کرد.
*ویل دورانت: شاهنشاهان هخامنشی کار جنگ را کنار گذاشتند و در شهوات غوطهور شدند و ملت به سراشیبی فساد افتادند و بیعقلانگی به کشور حاکم شد...چرا که آنان پس از گذشتن دو سه نسل از زندگی آمیخته به سختی، به خوشگذرانی مطلق پرداختند. در دوره هخامنشیان زناشویی با محارم از جمله با مادر مرسوم بود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 250 |