تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,294 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,216 |
افزایش یا کاهش جمعیت؛ فرصت یا تهدید؟ | |||
پاسدار اسلام | |||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 368، مرداد 1391 | |||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | |||
اصل مقاله | |||
دکتر انسیه خزعلی
دستیابی به تعادل جمعیتی مطلوب و باکیفیت از اهداف اولیه نظام اسلامی و بلکه از رسالتهای اصولی همه انبیاست. همه انبیاء و اولیاء برای تمهید زمینه کمالبخشی به انسانها تلاش کردهاند و هدف از تشکیل حکومت اسلامی نیز انسانسازی است، لذا یکی از اهداف اساسی حکومت اسلامی، حفظ تعادل و توازن کیفی و کمّی جمعیتی و برنامهریزی و سیاستگذاری برای دستیابی به رشد جمعیتی هماهنگ با امکانات و مقدورات کشور است تا نهایتاً زمینهساز توسعه کمی و کیفی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و در خدمت رفاه کمالآفرین برای آحاد مردم باشد و شرایط زیستی مناسب برای دستیابی به زمینههای رشد فکری، علمی و اخلاقی و حیات طیبه میسر گردد، زیرا تنها در چنین شرایطی است که افراد ضمن دستیابی به رفاه مادی از آرامش روانی نیز برخوردار و آماده ایفای نقشی فعال و سازنده در رشد جامعه خواهند بود. بدیهی است که سیاستهای جمعیتی هر کشوری متناسب با آرمانها، اعتقادات، اهداف و برنامههای آن مهندسی میشوند و در کشور ما هم باید بین برنامههای توسعه و پیشرفت و اسناد کلان نظام و سند چشمانداز و سیاستهای جمعیتی، هماهنگی و همخوانی مبنایی و اصولی وجود داشته باشد. شایان ذکر است که تقریباً در تمام کشورهای توسعه یافته دنیا، با برنامهریزیهای نابجا و نامعقول، هرم جمعیتی از حالت تعادل خارج و تبدیل به معضل و مشکل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراگیری شده است. بحرانهای اقتصادی و چالشهای عمیق فرهنگی بهویژه در اروپا و غرب، نماد نابسامانی در این سیاستگذاریها هستند. از آنجا که آثار نظم نوین جهانی و برنامههای جهانیسازی با الگوی لیبرال دموکراسی غرب، هرروز بیش از پیش در جوامع مختلف، از جمله جوامع اسلامی نمایان میگردند، ضروری است که این برنامهها و سیاستها با دو رویکرد الهی و مادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، لذا ابتدا به بررسی ریشهای این سیاستها، یعنی دکترین امنیت ملی آمریکا میپردازیم: «دکترین امنیت ملی آمریکا» توسط «مرکز عملیاتهای نظامی و غیر نظامی آمریکا» پنتاگون(1) تهیه و در نیمه اول سال 2011 توسط باراک اوباما به نیروهای نظامی ابلاغ شد و روی وبسایتهای مورد نظر پنتاگون منتشرگردید. با درج عبارت Doctrine for the Armed Forces of the United States در فضای اینترنت متن کامل را مییابید.(2) نقشه سازمانها و مراکز مهم بینالمللی در صفحه 132 دکترین امنیت ملی آمریکا نشان میدهد که این نهادها از جمله یونیسف مستقیماً زیر نظر «مرکز عملیاتهای نظامی و غیرنظامی آمریکا» فعالیت میکنند. طبق سند منتشر شده از سوی پنتاگون، حتی برنامههای غذائی سازمان ملل در سطح دنیا نیز بخشی از عملیات نظامی ارتش آمریکا محسوب میشوند. (3)
CMOC مرکز عملیات نظامی شهری DART تیم کمک مواقع بحران ICRC کمیته بینالملل صلیب سرخ NGO سازمانهای مردم نهاد OFDA اداره کمکهای خارجی در بحران UN ملل متحد UNICEF کمکهای ملل متحد به کودکان USG دولت ایالات متحده
لذا میتوان نتیجه گرفت برنامههای آژانسهای سازمان ملل و به تبع آن سازمان یونیسف و صندوق حمایت در کشور جمهوری اسلامی ایران، بخشی از عملیات نظامی ارتش آمریکا و قطعاً مستلزم بررسی همهجانبه و دقیق از وضعیت فعلی فعالیتهای سازمان ملل و یونیسف در سراسر ایران است. بر اساس بیانات صریح نمایندگان کنگره امریکا، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، دشمن اول امریکاست. برژینسکی سیاستمدار کهنهکار و مشاور امنیت ملی سابق امریکا گفته است: «از فکر حمله پیشدستانه به تأسیسات هستهای ایران اجتناب و گفتوگو با تهران را حفظ کنید، اما بازی طولانی مدتی را انجام دهید، چون زمان، آمار جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست». (خبرگزاری فارس، 15/12/1388، خبر شماره 881250226). سازمان بیلدربرگ یکی از سه ضلع سازمان نئو ماسونی مخفی که سالی سه بار تشکیل جلسه میدهد، با گرد هم آوردن مجموعهای از صاحبان قدرت و ثروت، برای در اختیار گرفتن اهرمهای سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی جهان تلاش میکند. مسائل اقتصادی کشورهای دنیا در اجلاس داووس، مسائل اطلاعاتی و امنیتی در گردهمایی مونیخ و مسائل سیاسی در نشست بیلدربرگ بررسی میشوند. نشست چهار روزه گروه بیلدربرگ در سال 90 در شرایط ویژه از روز پنجشنبه 19 تا یکشنبه 22 خرداد ماه 1390 در سنت موریتس سوئیس برگزار و برنامههای کاری آن در حکومت نامرئی بر جهان به شرح زیر بیان شد: مهمترین برنامههای کاری حکومت نامرئی جهان در انجمن سیاسی و اقتصادی جهان الف) بهار عربی ب) سانسور اینترنتی ج) به درازا کشیدن بحران اقتصادی د) تعیین رئیس جدید صندوق بینالمللی پول ه) افزایش جنگ و کشتار و نسلکشی ایجاد جنگ در خاورمیانه یکی از مهمترین برنامههای بیلدربرگ است. تمام اعضای بیلدربرگ بر لزوم بروز جنگ اتفاق نظر دارند و معتقدند جمعیت جهان بسیار زیاد شده و فقط جنگ میتواند تا حدودی این مشکل را چاره کند.
سازمان ملل در دست پنتاگون آشنایی با استراتژی آمریکا در برخورد با سازمانهای بینالمللی سند روشنی برای شناخت ماهیت واقعی این سازمانها و هشدار جدی برای رصد کامل فعالیتهای آنها در ایران است.
بخشی از دیدگاههای آمریکا در خصوص ارتباط با سازمانهای بینالمللی آمریکا از مردم خود حمایت و شکوفایی خود را بدون در نظر گرفتن ملتهای دیگر پیگیری خواهد کرد، اما ما منافعی در نظم جهانی پایدار داریم که میتواند اقدام جمعی در مواجهه با چالشهای مشترک را ترغیب کند. ین نظم بینالمللی از تلاشهای ما برای پیشبرد امنیت، شکوفایی و ارزشهای جهانی حمایت خواهد کرد. این نظام همچنین نهایت آن چیزی است که ما به دنبالش هستیم، زیرا بدون چنین نظام بینالمللیای، بیثباتی و بینظمی، امنیت جهانی را تهدید خواهند کرد. بدون مکانیزمهای کارآمد برای ایجاد همکاریهای بینالمللی، چالشهایی که مرزی نمیشناسند ـ مانند تغییرات آب و هوایی، بیماریهای مسری و جرایم فراملی ـ ادامه و احتمالاً گسترش خواهند یافت. نهادهای بینالمللی و در رأس آنها سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و سازمان ملل متحد، از اواسط قرن بیستم، در مرکز توجه ما بودهاند، با این حال، معماری بینالمللی که بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شده، دارد زیر بار تهدیدات جدید خم میشود و از قابلیتهای ما برای استفاده از فرصتهای جدید میکاهد. اگر چه بسیاری از روندهای تعیینکننده قرن بیست و یکم بر همه ملتها و مردم تأثیر میگذارند، منافع مشترک ملتها و مردم به خاطر سوءظنها و رقابتها نادیده انگاشته میشوند. آرایش مجدد اقدامات ملی و نهادهای بینالمللی براساس منافع مشترک است و زمانی که منافع ملی به هم برخورد و یا کشورهای دیگر، منافع ملی خود را به طرق دیگری اولویتبندی میکنند، ملتهایی که معیارهای بینالمللی را نادیده میگیرند یا نمیتوانند به مسئولیتهای مستقل خود عمل کنند، از مشوقهایی که برای همگرایی بیشتر و همکاری با جامعه بینالملل عاید میشود، محروم خواهند ماند. هیچ نظم بینالمللیای نمیتواند بهتنهایی از سوی مؤسسات بینالمللی مورد حمایت قرار گیرد. منافع مشترک ما باید از طریق راهبردهای دوجانبه، چندجانبه و جهانی که به منشأهای اصلی ناامنی رسیدگی و حوزه جدیدی را برای همکاریها فراهم میکنند، تقویت شوند. برای نیل به این هدف، تقویت همکاریهای دوجانبه و چندجانبه نمیتواند بهسادگی از طریق همکاری در درون نهادها یا چهارچوبهای رسمی صورت گیرد. این امر مستلزم همکاری مداوم با دولتهای خارجی، سران سیاسی و دیگر اجزای مهمی است که باید قابلیتها و منابع لازم را برای اقدام کارآمد و جامع را به کار گیرند. این امر همچنین به معنی ساختن ائتلاف سنتی ما ضمن استفاده از مشارکت با مراکز جدید قدرت و نفوذ است. این رویکردها رویهمرفته به ما امکان میدهند که همکاری کارآمدتر جهانی برای مقابله با چالشهایی را ایجاد کنیم که هیچ حد و مرزی نمیشناسند و بر بسیاری از ملتها تأثیر میگذارند.
جلب ائتلافهای قوی اصول بنیادی آمریکا و امنیت منطقهای و جهانی، بخشی از روابط آمریکا با متحدانش باقی خواهند ماند و تعهد ما به امنیت این متحدان قابل تزلزل نیست. این روابط باید دائماً ترویج شوند، زیرا در زمره اهداف لاینفک امنیت ملی و منافع آمریکا و جزو اصول اساسی حفظ امنیت جمعی ما هستند. ائتلافها باعث چند برابر شدن قدرت میشوند و جمع اقدامات ما از طریق همکاری و هماهنگی چند ملیتی، همواره بزرگتر از زمانی است که تنهایی دست به کار میشویم. ما به حفظ ظرفیتها برای دفاع از اتحاد علیه تهدیدات قدیمی و جدید ادامه خواهیم داد. ما به رایزنی نزدیک با متحدان خود به علاوه شرکاء و سازمانهای نوظهور ادامه خواهیم داد تا بتوانیم همکاری خود را از نو احیاء کنیم و توسعه ببخشیم و به اهداف عمومی خود دست پیدا کنیم. همچنین به بهره بردن متقابل از منافع امنیت جمعی ارایه شده از سوی ائتلاف قوی ادامه خواهیم داد. با وجود آن که آمریکا و همپیمانان و شرکای آن ممکن است گاهی اوقات در باره موضوعات خاص اتفاق نظر نداشته باشند، اما ما براساس احترام متقابل و به گونهای عمل خواهیم کرد که نظمی بینالمللی را تقویت کنیم تا برای همه بازیگران مسئولیتپذیر بینالمللی مفید باشد. این سند در مورد نظم نوین و ارزشهای جهانی، با نفی کشورهای مستقل و انقلابی، همپیمانان خود را به ائتلاف و همگرایی و مقابله با نیروهای مستقل به نحوی که زمینهساز جنگ نرم باشند، تشویق میکند و تقابل با کشورهای مستقل را نه از جمله وظایف که از حقوق حقه خود میداند! به عنوان نمونه موارد ذیل ذکر میشوند:
ایجاد ائتلاف گستردهتری از بازیگران برای پیشبرد ارزشهای جهانی ما در حال فعالیت برای کسب حمایت از دموکراسی، حاکمیت قانون و حقوق بشر از طریق همکاری با دیگر دولتها، سازمانهای غیردولتی و مجموعهای چندجانبه هستیم. ایالات متحده آمریکا متعهد به همکاری برای شکلدهی و تقویت مؤسسات و نهادهای موجود از جمله شورای حقوق بشر سازمان ملل است که در اندازه ظرفیتهای خود فعال نیستند. ما در چهارچوب نظام گستردهتر سازمان ملل و مکانیزمهای منطقهای برای تقویت نظارت بر حقوق بشر و اجرای مکانیزمها مشغول به کار هستیم، به گونهای که افراد حقیقی و کشورها پاسخگوی اقدامات خود در نقض معیارهای بینالمللی حقوق بشر باشند. ما به طور فعالانهای از رهبری دموکراسیهای نوظهور حمایت میکنیم. این حمایت همزمان با حرکت دموکراسیهای نوپا در ایفای نقش فعالتر در پیشبرد حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک در منطقههایشان و صحنه جهانی انجام میشوند.
فناوریهای نوین و ارتقای حق دسترسی به اطلاعات ظهور فناوریهایی مانند اینترنت، شبکههای بیسیم، تلفنهای هوشمند همراه، وسایل تحقیقات جنایی، ماهوارهها، تصویربرداریهای هوایی و زیرساختهای کنترل از راه دور، فرصتهای بالایی را برای پیشبرد دموکراسی و حقوق بشر در اختیارما میگذارند. این فناوریها به جنبشهای سیاسی مردمی قدرت میدهند، تمرکز تقریباً ناگهانی بر موارد نقض حقوق بشر را میسر میسازند و بسترهای فراوانی را برای آزادی بیان و ارتباطات بدون محدودیت در سراسر دنیا فراهم میآورند. ما از انتشار و استفاده از این فناوریها در راستای تسهیل آزادی بیان، توسعه دسترسی آزاد به اطلاعات، شفافیت و پاسخگویی بیشتر حکومتها حمایت و با اعمال محدودیتها در استفاده از این فناوریها مقابله میکنیم. همچنین از این فناوریها استفاده بهتری خواهیم کرد تا به طور کارآمدتری پیام خود را به جهانیان برسانیم. (اشاره به انقلابهای مخملی و جنگ نرم). با توجه به اسناد فوق یکی از راهکارهای براندازی نرم به گفته برژینسکی کاهش جمعیت است که ذیلاً به روشهای اتخاذ سیاستهای جمعیتی جهانی اشاره میشود.
اتخاذ سیاستهای جمعیتی جهانی سیاستهای جمعیتی با اهداف سیاسی براساس جهانیسازی غربی تنظیم میشوند. طی دهههای گذشته، حجم نسبی جمعیت کشورهای سرمایهداری سیر نزولی داشته است تا جایی که جمعیت کشورهای غربی (اروپا، آمریکا و کانادا) در دو دهه قبل به 1/12 درصد از جمعیت جهانی رسید و به دلیل فروپاشی خانواده و حاکمیت ارزشهای مادی و خودمحوری و لذتطلبی باز هم رو به نزول است. لذا کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا برای ایجاد تعادل جمعیتی به نفع خود و به عنوان یکی از سیاستهای استراتژیک در دکترین دفاع ملی و سیاست خارجی، به کاهش رشد جمعیت در جهان سوم، بهخصوص کشورهای اسلامی پرداختند و عمده فعالیتهای کنترلی آمریکا بر این کشورها از طریق صندوق بینالمللی پول و آژانسهای سازمان ملل متحد از جمله یونیسف، صندوق جمعیت، سازمان بهداشت و سازمان کشاورزی و تغذیه بینالمللی فائو صورت میگیرد، زیرا آمریکا متوجه شده است که اگر سطح تکنولوژی و علم بهویژه در زمینه نظامی در کشورهای دیگر رشد یابد و با آنها مساوی شود، افزایش جمعیت عامل قطعی موفقیت ملتها خواهد بود و به این مهم در چین و هند و پاکستان رسیده است و معتقد است که باید از تمرکز جمعیت زیاد تحت یک حاکمیت سیاسی جلوگیری شود و آن کشورها را به تعدادی از واحدهای کوچک سیاسی تقسیم کرد، لذا در سیاست خارجی در مورد عامل جمعیت این گونه عمل میکند. 1ـ تبدیل کشورهای پرجمعیت به کم جمعیت و تجزیه آنها 2ـ ایجاد فشار یا تشویق بر کشورهای در حال توسعه و اسلامی بر کاهش جمعیت از طریق اعمال نفوذ غیرمستقیم بر مدیران سیاسی 3ـ طرح توسعه دموکراسی و آزادی و حقوق بشر بهویژه برای زنان و جذب آنها به بازار کار و اشتغال برای تحقق اهداف فوق 4ـ دخالتهای مالی و ارائه خدمات ذیربط، به نحوی که در شرایط تحریم، وسایل و ابزار کنترل جمعیت بهوفور در دسترس همگان وجود دارد و حتی برای شرایط بحرانی مانند سیل و زلزله نیز این کالاها انبار شدهاند. 5ـ تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشهای جوامع در حال توسعه و بهویژه مسلمان از طریق: 1ـ تأکید بر اهمیت منافع مادی و حاکمیت اقتصاد بر برنامهریزیهای اجتماعی 2ـ تضعیف و تزلزل در ارزشهای اساسی و اخلاق عمومی جامعه 3ـ تاکید بر اهمیت منافع فردی بر خانوادگی و اجتماعی 4ـ گسترش سیطره فردگرایی و لذتطلبی 5ـ حاکمیت اومانیسم و نفی دین در فرهنگ عمومی جامعه (سکولاریسم) 6ـ فشار اقتصادی بر خانوادهها با توسعه فرهنگ مصرفگرایی و احساس عدم رضایت از امکانات و وضع موجود و با این تأکید که تعدد فرزندان مانع رفاه و آرامش است. 7ـ تاکید بر ضرورت کاهش جمعیت برای رسیدن به رشد اجتماعی و اقتصادی در برنامههای توسعه دولتها در حالی که واقعیت این است که عواملی چون سیطره کشورهای غربی بر کشورهای جهان سوم و غارت منابع آنها و وجود نظامهای دیکتاتوری وابسته به آنها و فساد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در ایجاد مشکلات اقتصادی در این کشورها مؤثرند. 8ـ استفاده ابزاری از بهداشت و سلامت مادر و فرزند به عنوان یکی از راههای کنترل جمعیت بهویژه در کشورهای اسلامی تا تحت عنوان کاهش مرگ و میر مادران و نوزدان، بر کاهش جمعیت تأکید شود. سازمان بهداشت جهانی با ایجاد پایگاههای منطقهای بهداشت از طریق پروژههای علمی پژوهشی، خدماتی و ... به این مهم میپردازد. 9ـ تأکید بر ایجاد تغییراتی با عنوان آزادی و استقلال زن و رشد اجتماعی او و رسیدن به قدرت و امکانات و تغییر سبک زندگی مطابق سبک زندگی غربی از طریق نفوذ بر مدیریتهای سیاسی کشورها و تغییر نگرش آنها و همراه کردن آنها با سیاستهای اعمالی آمریکا از طریق آژانسهای سازمان ملل و NGO های فعال داخلی. 10ـ استفاده ابزاری از دین به عنوان مهمترین عامل تأثیرگذار و موفق در اجرای این سیاستها و استفاده غیرصادقانه از عالمان دین در توجیه تجویز و ترویج سیاستهای کنترل جمعیت بهنحوی که مردم باور کنند که این سیاستها با ارزشهای دینی مغایرت ندارند و با نظارت آژانسهای بینالمللی و تحت عنوان کنفرانسهایی، حمایت برخی از علمای دینی در کشورهای مصر، اندونزی و ایران انجام شده و این اقدام را از بزرگترین عوامل تأثیرگذار در کشورهای اسلامی بهویژه ایران دانستهاند. لذا شورایعالی انقلاب فرهنگی، برای دستیابی به سیاستها و برنامههای مورد نیاز نظام، اهتمام به این مهم را به «شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده» تکلیف کرده و این شورا با دعوت از محققین و صاحبنظران، بهویژه پژوهشگران مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه به موارد ذیل دست یافته است:
جمعیت، سیاستها، برنامهها امروزه بسیاری از کشورها گرفتار عدم تعادل جمعیتی هستند. از یک سو کشورهای در حال توسعه با مشکلات و مسائل رشد بیرویه جمعیت دست و پنجه نرم میکنند و از سوی دیگر جوامع توسعهیافته از نتایج منفی شدن رشد جمعیت و سالخوردگی جمعیت رنج میبرند. یکی از شاخصهای شناختهشده زاد و ولد، نرخ باروری کل (T.F.R) است. نرخ باروری کل، تعداد فرزندانی است که جانشین والدین میشوند. شاخص در حد 1/2 بچه یا کمتر، به معنی کاهش تدریجی جمعیت و نهایتاً انقراض نسلی است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1385 این رقم برای کل کشور 8/1 فرزند است. یعنی 18 فرزند با 20 نفر والدین جایگزین میشود که 2 نفر کمتر از حد جانشینی است. این رقم در حال حاضر (1390) به حدود 6/1 فرزند برای هر مادر رسیده است. در صورت اثبات صحت رقم یاد شده، بهرغم نظر منتقدان، موضوع انقراض تدریجی نسل امری جدی است که با عامل مهاجرت تقویت هم میشود. این شرایط مختص ایران نیست و میدانیم که هم اکنون تعدادی از کشورهای پیشرفته که نرخ باروری کل آنها کمتر از 2 است با ارائه مشوقهایی تلاش دارند تا والدین را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کنند و کسی هم اقدامات آنها را منفی ارزیابی نمیکند. اتخاذ سیاست جمعیتی لزوماً مترادف با کاهش یا افزایش موالید نیست، بلکه مؤلفههای دیگر جمعیتی از جمله آموزش، اشتغال مولد، مهاجرت و... هر کدام از اهمیت خاصی برخوردارند. ساختار کلی جمعیت همانند یک اندامواره است که باید بین تمام بخشهای آن نوعی تعادل پویا و تجدیدشونده برقرار شود. یک وضعیت جمعیتی ثابت و مفروض را به عنوان یک وضعیت ایدهآل نمیتوان درنظر گرفت، زیرا تغییرات جمعیتی علاوه بر اینکه از پارامترهای جمعیتی ناشی میشود، از بسیاری از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که به مرور زمان در مسیر تحول کشورها رخ میدهد تأثیر میپذیرد. آنچه که از طریق سیاستهای جمعیت قابل اعمال است، حفظ تعادل پویای ساختارکلی جمعیت است، یعنی تغییرات جمعیت باید دائماً مطالعه و دورنمای تحولات جمعیتی ترسیم شود تا در صورت خارج شدن جمعیت از حالت تعادل ، سیاستهای جمعیتی لازم اعمال شود.
سیاستگذاریهای جمعیتی در ایران و ضرورت بازنگری در قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در زمینه خطوط کلی سیاست تحدید موالید کشور در بخش جمعیت چنین آمده است: «بر مبنای بررسیهای به عمل آمده، اعمال سیاست تعدیل موالید از 4/6 مولود زنده به دنیا آمده در طی دوران بالقوه باروری یک زن (سال 1365) به 4 نوزاد در سال 1390 و کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت از 2/3 به 3/2 درصد در همین مدت با توجه به ساختار فعلی بسیار جوان جمعیت و ویژگیهای زیستی و فرهنگی جامعه امکانپذیر خواهد بود. از این رو کاهش باروری عمومی زنان تا حد 4 نوزاد و نرخ رشد طبیعی 3/2 درصد در سال 1390 مهمترین هدفهای درازمدت سیاست تحدید موالید کشور خواهد بود و متناسب با این هدفها، کاهش نرخ رشد طبیعی جمعیت به 9/2 درصد در انتهای این برنامه و ابتدای برنامه توسعه بعدی، از طریق اثرگذاری آگاهانه و برنامهریزی شده بر متغیر باروری به عنوان عمدهترین هدف جمعیتی این برنامه درنظر گرفته شده است» (قانون برنامه اول توسعه، مجمع تشخیص مصلحت نظام). نتایج سرشماری سال 1385 کشور نشان میدهد که روند تحولات جمعیتی کشور با آنچه که در قانون برنامه اول توسعه آمده، انحراف چشمگیر داشته است. همچنان که بیان شد براساس سرشماری سال 1385، رشد جمعیتی کشور 62/1 و میزان باروری کل کشور 8/1 اعلام شده است. این انحرافات از قانون برنامه توسعه ضرورت تجدید نظر در سیاستهای جمعیتی را بیشتر میکند. تحولات سطوح باروری چه در ایران و چه در سایر کشورهای جهان نشان داده است که کاهش زاد و ولد در سطح دو بچه متوقف نخواهد شد، روند کاهشی آن به سطح باروری پایین (کمتر از سطح جانشینی 1/2 فرزند) و بسیار پایین (کمتر از میزان باروری کل 3/1 فرزند) ادامه خواهد یافت که سناریوی حد پایین پیشبینی سازمان ملل متحد نیز آن را تأیید میکند. اسلام هم به کیفیت و هم به کمیت جمعیت توجه کرده و در یک جامعه اسلامی، این دو باید به توازنی برسند که شایسته یک جامعه مسلمان است. بدین لحاظ ما معتقدیم دین مبین اسلام با جمعیت مطلوب موافق است. این مطلوبیت جمعیتی هم در بعد کیفی است و هم در بعد کمی.
چشمانداز بازنگری در سیاستگذاریهای جمعیتی موجود یکی از شاخصهای جمعیتی برای نشان دادن ظرفیت جمعیتی، محاسبه تراکم حسابی و بیولوژیک است. در حال حاضر تراکم حسابی جمعیت در ایران برابر 43 نفر در هر کیلومتر مربع و تراکم بیولوژیک نزدیک به 4 نفر در هر هکتار است. تراکم حسابی جمعیت در آسیا در سال 2000 برابر 120 نفر در هر هکتار است. در ارمنستان و آذربایجان تراکم جمعیتی نزدیک به 100 نفر در هر هکتار، در ژاپن نزدیک به 339 نفر و در کره شمالی 197 نفر در هکتار است، لذا ایران جزو کشورهای کم تراکم جمعیتی محسوب میشود و حتی اگر جمعیت کشور دو برابر هم شود، تراکم به 86 نفر در هر کیلومتر مربع خواهد رسید. از سوی دیگر اگر تراکم بیولوژیک را مبنای محاسبه قرار دهیم، در حال حاضر تراکم بیولوژیک استانهای کشور دارای تفاوتهای عمدهای است. مثلاً تراکم بیولوژیک استان مازنداران 1/8، اصفهان 75/10، تهران 73/60، آذربایجان شرقی 73/2 نفر در هر هکتار زمین قابل کشت است. مشکل کنونی جمعیت ایران توزیع نامتوازن آن و تمرکز حدود 20 درصد جمعیت ایران در کلان شهر تهران است. برخی از جمعیتشناسان معتقدند در شرایط زیر میتوان به حد مناسبی از جمعیت دسترسی پیدا کرد: 1ـ تمام افراد فعال جامعه در مشاغل مختلف اقتصادی جذب شده باشند. 2ـ آحاد جامعه سطح متوسطی از زندگی داشته باشند، یعنی هر فردی بتواند روزانه 2500 کالری در اختیار داشته باشد و بعد از تأمین مواد غذایی مقداری از درآمد خود را که دستکم 50 درصد کل عایدیاش باشد، در زمینههایی غیر از احتیاجات غذایی مصرف کند. 3ـ از منابع کشور بدون تخریب اقتصادی و به طور منطقی و متناسب بهرهبرداری شود. در زمینه رسیدن به نقطه تعادلی جمعیت همواره باید به این دو مسئله توجه داشت: الف) حجم و رشد مطلوب جمعیت ب) توزیع و پراکندگی مطلوب جمعیت پیشنهادات ارائهشده به مراکز سیاستگذاری و برنامهریزی در سالهای گذشته عبارتند از: 1ـ ایجاد مدیریت کارآمد در عرصه سیاستگذاری و برنامهریزی جمعیت و نظارت و پایش و کنترل جمعیت 2ـ رصد مداوم تحولات جمعیتی توسط مراکز علمی ـ پژوهشی معتبر در سطح کشور 3ـ انجام مطالعات عمیق در زمینه ارزیابی سیاستهای جمعیتی گذشته، حال و آینده برای رسیدن به حد مطلوب جمعیت و جلوگیری از بروز عواقب پیش گفته 3ـ تدوین سیاستهای جامع جمعیتی 4ـ تدوین سیاستهای تنظیم خانواده هوشمند با توجه به الگوهای افتراقی سطح باروری و رشد جمعیت در مناطق مختلف کشور.
پینوشتها
1- CMOCE: Civil Military Operations Center 2ـ شایان ذکر است در آمریکا نظامهای تصمیمساز دکترین مورد نظر خود را برای عموم منتشر میکنند و از این نظر با مراکز تصمیمساز در ایران متفاوت عمل مینمایند 3ـ پایگاه خبری اینفووارز با بیان اینکه «غذا یک اسلحه است که مردم در سیطره آن گرفتار شدهاند»، افزود: دولت آمریکا با اتخاذ سیاستهای تعدیل جمعیتی عجیب که بیشتر به قتلعام خاموش شبیه است، اقدام به مسمومیت و عقیمسازی تدریجی بخشی از جامعه خود کرده است. سایت اینفووارز در گزارشی به قلم الکسجونز و آروندیکس عنوان کرد: دولت آمریکا با هدف کنترل جمعیت در این کشور و همچنین کنترل جهانی جمعیت، دست به اقداماتی عجیب و مجرمانه از قبیل مسموم نمودن تدریجی افراد، عقیم کردن مردان، بلوغ زودرس در کودکان، افزایش تمایلات همجنسگرایانه بین افراد و اقداماتی از این قبیل کرده است تا مسیر ازدواج و باروری را در مردم خود و مردم برخی کشورهای دیگر مختل کند تا از این طریق، موقعیت اقتصادی خود را تحت کنترل داشته باشد. گزارش اینفووارز در ادامه میافزاید: باروری در ایالات متحده از طریق سیاستهای فرهنگی همچون به تعویق انداختن ازدواج، بستههای دلسردکننده مالیاتی برای قشر آماده به ازدواج، افزایش مشوقهای همجنسگرایی، افزودن مواد محلول کنترلکننده باروری به منابع آب شهری و تشویق زنان به کار کاهش داده شده است.
سوتیترها:
1. برژینسکی سیاستمدار کهنهکار و مشاور امنیت ملی سابق امریکا گفته است: «از فکر حمله پیشدستانه به تأسیسات هستهای ایران اجتناب و گفتوگو با تهران را حفظ کنید، اما بازی طولانی مدتی را انجام دهید، چون زمان، آمار جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست». 2. امروزه بسیاری از کشورها گرفتار عدم تعادل جمعیتی هستند. از یک سو کشورهای در حال توسعه با مشکلات و مسائل رشد بیرویه جمعیت دست و پنجه نرم میکنند و از سوی دیگر جوامع توسعهیافته از نتایج منفی شدن رشد جمعیت و سالخوردگی جمعیت رنج میبرند. 3. اسلام هم به کیفیت و هم به کمیت جمعیت توجه کرده و در یک جامعه اسلامی، این دو باید به توازنی برسند که شایسته یک جامعه مسلمان است. بدین لحاظ ما معتقدیم دین مبین اسلام با جمعیت مطلوب موافق است. این مطلوبیت جمعیتی هم در بعد کیفی است و هم در بعد کمّی.
| |||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 231 |