تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,444 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,383 |
منظومه اهل دل | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 368، مرداد 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
آن لعل درفشان که زمردنگار شد آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی است افشانده غنچه گل سرخ از دهان یکی است آن گوهری که از آتش الماس ریزه شد یاقوت خون ز لعل لب او روان، یکی است آن لعل درفشان که زمردنگار شد داد از وفا به سودۀ الماس جان یکی است آن نخل طور که از اثر زهر جانگداز از فرق تا قدم شده آتشفشان، یکی است آن شاهباز اوج حقیقت که تیر خصم نگذاشته ز بال و پر او نشان یکی است آن خضر رهنما که شد از آب آتشین فرمانروای مملکت جاودان یکی است آن نقطه بسیط محیط رضا که بود حکمش مدار دائره کن فکان یکی است آن جوهر کرم که چه سودا به سوده کرد هرگز نداشت چشم به سود و زیان یکی است چشم فلک ندیده بهجز مجتبی کسی شایان این معامله، آری همان یکی است طوبی مثال گلشن آلعبا بود ریحانۀ رسول خدا مجتبی بود آیتالله غروی اصفهانی
بگذر آهستهتر اى ماه حسن
رمضان آمد و دارم خبرى بهتر از این مژدهاى دیگر و لطف دگرى بهتر از این گر چه باشد سپر آتش دوزخ ، صومم لیک با این همه دارم سپرى بهتر از این شب قدر رمضان گر چه بسى پر قدر است دارد این مه شب قدر و سحرى بهتر از این مولد لؤلؤ پاک مرج البحرین است نیست در رشته خلقت گهرى بهتر از این مادرش فاطمه و باب گرامیش على چه کسى داشته اُمّ و پدرى بهتر از این رست پیغمبر از آن تهمت ابتر بودن نیست بر شاخه طوبى ثمرى بهتر از این اسوه خلق زمین، فخر جوانان بهشت مادر دهر نزاید پسرى بهتر از این گفت خالق فتبارک به خود از خلقت او کلک ایجاد ندارد اثرى بهتر از این بگذر آهستهتر اى ماه حسن، اى رمضان عمر ما را نبود چون گذرى بهتر از این اثر صلح حسن نهضت عاشورا بود امتى را نبود راهبرى بهتر از این زنده شد باز از این صلح موقت اسلام نیست در حسن سیاست هنرى بهتر از این لطف کن اذن زیارت که خدا میداند بهر عشاق نباشد سفرى بهتر از این گر چه مشمول عنایات تو بوده است حسان یا حسن کن به محبان نظرى بهتر از این حسان
مُحاق خون به محراب شفق، منشق سر مهتاب میبینم الهی هالهای از غم در این محراب میبینم علی و مسجد و عدل و شجاعت جملگی در خون تمام انبیا را اینچنین بیتاب میبینم ندای « فُزتُ ربّ الکعبه » را مولا چه سان گفت که عرش و فرش را لرزان و در ارعاب میبینم نماز عشق او با اشک یاران کرده همراهی لهیب غصّهها را در دل احباب میبینم فراق لالهگون او چنان سخت و غمافزا شد که چشمان یتیمان را چنین پر آب میبینم هلال صورت او در مُحاق خون چو پنهان شد پیمبر را سیهپوشیده با اصحاب میبینم چه صبحی بود آن صبح دلآزار و ستمپیشه شرار اشک زینب را چنان سیلاب میبینم علی آیینهدار مهر و خوبیهای این عالم جهان را بی وجود او سراب آب میبینم خموش ای پارسا ! آتش زدی بر خرمن جانها جهانی را ز هجر مرتضی بیتاب میبینم رحیم کارگر
داستان غربت انسان ناله کن آه ای دل من ناله کن ای قلم، ای دست، ای شعر، ای زبان حمید سبزواری | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |