تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,467 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
توطئه دشمن و وعده الهی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 368، مرداد 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حسین رویوران
شش سال پیش در چنین روزهایی اسرائیل در چهارچوب یک طرح حساب شده نظامی به حزبالله لبنان حمله کرد تا خاورمیانه جدیدی را پدید آورد که در آن دیگر نیروهای مقاومت وجود نداشته باشند و سلطه امریکا بر سرتاسر منطقه گسترده بشود، ولی پس از 33 روز جنگ خونین و نابرابر، ناباورانه شکست خورد و خاورمیانه دیگری از دل خاک و خون این جنگ سر برآورد که از آن زمان تا کنون خواب را از چشمهای اسرائیل و حامیان غربی آن گرفته و معادله جدیدی را در خاورمیانه برقرار کرده است. شکی نیست که جنگ 33 روزه سال 2006 ابعاد مهم و متعددی دارد، از جمله تغییر معادله قدرت و رویارویی با رژیم صهیونیستی در منطقه، به چالش کشیده شدن نقش رژیم صهیونیستی در خدمت به قدرتهای سلطهگر جهانی در سطح منطقه، ایجاد امید به پیروزی در عقل و وجدان جوامع سرخورده منطقه و مهمتر از همه، تحول بنیادی در معادله رویارویی رژیم صهیونیستی در سطوح مختلف که موجب بروز پدیدههای مردمی جدید مانند بیداری اسلامی شده که چهره منطقه را تا حد زیادی تغییر داده است. این پیامدها و دهها تحول دیگر، از نتایج جنگ 33 روزه است، اما به نظر میرسد به شکست کشاندن طرح خاورمیانه بزرگ و سقوط هیبت امریکا در سطح منطقه از اهمیت بالاتری برخوردار است، زیرا سقوط طرح خاورمیانه بزرگ در واقع سرآغاز شکست امریکا در سطح منطقه و تغییر مناسبات حاکم در آن به نفع مردم است و بدون این پیشزمینه، بیداری اسلامی و تلاش برای خارج کردن منطقه از زیر سلطه حکام وابسته به امریکا تحقق نمییافت و حرکت فراگیر مردم به نتیجه نمیرسید. طرح خاورمیانه بزرگ بوش رئیسجمهور پیشین امریکا یکی از مهمترین طرحهای سیاسی امریکا برای سلطه کامل بر همه خاورمیانه است. این طرح از دیرباز با سلطه قدرتهای استعماری متعدد مانند انگلیس، فرانسه، ایتالیا، روسیه و امریکا دنبال میشد، ولی هیچگاه یک قدرت استعماری بهتنهایی سلطه کامل بر خاورمیانه نداشت. طرح خاورمیانه بزرگ، گام بلندپروازانه مهمی از سوی امریکا برای بسط سلطه کامل خود بر این منطقه بود. پس از فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد و نابودی نظام دوقطبی با پیروزی بلوک سرمایهداری و قرار گرفتن امریکا در رأس نظام بینالمللی، امریکا بیش از هر زمان دیگری امیدوار شد تا هارتلند(1) جهان یعنی خاورمیانه را که اهمیت استراتژیک دارد و عمده ذخایر نفتی جهان در آن قرار گرفته است، زیر سلطه خود در آورد و برای تحقق این هدف بزرگ، همه امکانات داخلی و عوامل منطقهای را بسیج کرد و به کار گرفت. نظریهپردازان پوتینپوش نظام سرمایهداری همچون ساموئل هانتینگتون(2) و فوکویاما(3) با تئوریهای جنگ تمدنها(4) و پایان تاریخ(5) و تعریف تضادهای جدید غرب در ابعاد سیاسی، فرهنگی، تمدنی و دینی در برابر اسلام و جامعه اسلامی، زمینههای حرکت غرب بر ضد خاورمیانه را فراهم ساختند. سیاستمداران امریکا با این زمینهسازی فرهنگی، طرح ضرورت مهار تمدنهای مزاحم و از زیر سلطه بیرون جهان اسلام را، آن هم پس از حوادث مشکوک 11 سپتامبر در سال 2011 مطرح کردند و سرانجام تئوری خاورمیانه بزرگ(6) بهنوعی در پاسخ به این نیاز سیاسی نمایان شد. جالب اینجاست این طرح استعماری با شعارهای دموکراتیزه کردن منطقه و سرنگونی دیکتاتورها مطرح شد و با حمله نظامی به افغانستان و عراق آغاز گردید. خانم رایس وزیر امور خارجه وقت امریکا با ارائه طرح تئوری هرج و مرج سازنده، زمینههای عملیاتی مدیریت این تحول را نیز نظریهپردازی کرد. در آن هنگام ایران که محور کانون مقاومت به شمار میآمد، حساسترین وضعیت را داشت، زیرا حامی اصلی سوریه و مقاومت در لبنان و فلسطین بود و با اشغال افغانستان و عراق از سوی امریکا، عملاً از دو طرف شرق و غرب با امریکا هممرز شده بود. در چنین شرایطی امریکا یکسرهسازی در اجرای خاورمیانه بزرگ را شروع کرد و تنها یک تردید وجود داشت و آن اینکه کانونهای مقاومت در برابر اراده امریکا از قویترین به ضعیفترین مهار گردد یا اینکه از ضعیفترین آغاز شود و درنهایت قویترین نیروی مقاوم مهار شود. در آن زمان کانونهای مقاومت عبارت بودند از ایران، سوریه و جنبشهای مقاومت لبنانی و فلسطین. سرانجام امریکا تصمیم خود را گرفت و حمله همزمان به نیروهای مقاوم در لبنان و فلسطین را توسط اسرائیل عملی کرد و همه همپیمانان منطقهای را هماهنگ ساخت تا پیروزی سریع و قاطع خود را ابتدا به سوریه صادر و در پایان کار ایران را یکسره کند. جمله معروف خانم رایس در دیدار از لبنان در هفته سوم جنگ گویای این مطلب است. او گفت قبول دارم که این جنگ تلخی و ویرانی دارد، اما این جنگ همانند درد زایمان است که مولود جدیدی را در خاورمیانه به دنیا میآورد که چهره منطقه را در آینده تغییر خواهد داد. سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، جنگ نظامی و روانی را بخوبی مدیریت کرد و با توکل و اعتماد کامل به وعدههای الهی، به بهترین شکل از امکانات محدود خود بهره برد و پیروزی را در آغوش گرفت. مدیریت جنگی سرنوشتساز به مدت 33 روز با امکانات بسیار محدود و پر کردن ضعف تسلیحاتی و انسانی با تدبیر و ایمان و همچنین با تضعیف روحیه نظامیان صهیونیست، درخشانترین سند در کارنامه سیدحسن و حزبالله است. سازماندهی امکانات محدود جنگی و انتخاب شیوه جدید جنگ نامتقارن، عامل اصلی این پیروزی بود. این جنگ اولین گام امریکا در جهت یکسرهسازی شرایط برای مهار کانونهای مقاومت در خاورمیانه بزرگ و اجرای کامل طرح سلطهطلبانه خاورمیانه بزرگ در این منطقه بود و با شکست نظامی اسرائیل، طرحهای سیاسی و منطقهای امریکا به چالش کشیده شد. سفر عجولانه خانم رایس وزیر امور خارجه قبلی امریکا به قاهره پس از پایان جنگ و اعلام محور اعتدال از سوی او، نشان از تحولات ساختاری دارد که جنگ 33 روزه پدید آورد. امریکا قبل از جنگ 2006 در پی سلطه بر کلیت خاورمیانه بود، ولی پس از شکست اسرائیل در جنگ نیابتی، در پی اسقرار محور اعتدال برآمد که بخشی از این منطقه را دربرمیگرفت. انتقال امریکا از کلیتخواهی به بخشخواهی یکی از مهمترین پیامدهای جنگ 33 روزه و شکست نظامی رژیم صهیونیستی است. شایان ذکر است که اگر جنگ 33 روزه و پیروزی حزبالله در آن نبود، شکست اسرائیل در جنگ 22 روزه در غزه در دو سال بعد اتفاق نمیافتاد و اگر این دو پیروزی نبود، پیروزی مقاومت مردم عراق و افغانستان در مقابل امریکا و ناتو امکانپذیر نبود. جنگ 33 روزه در آستانه روز قدس به همه مسلمانان آموخت که در سایه توکل به خدا و اعتماد به او و خودباوری، هیچ امری محال و آزادی قدس شریف و تمامی سرزمین فلسطین از بحر تا نهر از این قاعده مستثنی نیست. هنگامی که امام فرمود: «اسرائیل باید از بین برود»، چنین شرایطی را پیشبینی میکرد و از بین بردن اسرائیل در سایه تدبیر و تهور و توکل و امید به نصرت الهی را ممکن میدید. تجربه جنگهای 33 روزه و 22 روزه این باور را بیش از هر زمانی قابل تحقق و دستیابی میسازد.
سوتیترها:
1. سقوط طرح خاورمیانه بزرگ در واقع سرآغاز شکست امریکا در سطح منطقه و تغییر مناسبات حاکم در آن به نفع مردم است و بدون این پیشزمینه، بیداری اسلامی و تلاش برای خارج کردن منطقه از زیر سلطه حکام وابسته به امریکا تحقق نمییافت و حرکت فراگیر مردم به نتیجه نمیرسید.
2. جنگ 33 روزه در آستانه روز قدس به همه مسلمانان آموخت که در سایه توکل به خدا و اعتماد به او و خودباوری، هیچ امری محال و آزادی قدس شریف و تمامی سرزمین فلسطین از بحر تا نهر از این قاعده مستثنی نیست.
پانوشتها: 1. Heart land 2. (Samuel P. Huntington) (2008-1927)متخصص علوم سیاسی شهیر آمریکایی بود.وی به خاطر نظریه برخورد تمدنها و پیشبینی کشمکش جهان غرب با جهان اسلام شهرت جهانی پیدا کرده بود. دکتر ساموئل هانتینگتون، دانشآموخته هروارد و به مدت ۵۸ سال، استاد آنجابود. 3. یوشیهیرو فرانسیس فوکویاما(Yoshihiro Francis Fukuyama) متولد ۲۷ اکتبر ۱۹۵۲، فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی، رییس گروه توسعهٔ اقتصادی بینالمللی دانشگاه جانز هاپکینز و نویسنده کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» میباشد که به خاطر نظریه پردازی «پایان تاریخ» مشهور است. 4. نظزیه جنگ تمدنها: برخورد تمدنها تئوری مطرح شده توسط متخصص علوم سیاسی ساموئل هانتینگتون میباشد که مطابق این تئوری پس از پایان جنگ سرد فرهنگ و هویت مذهبی سرچشمه همه در گیریها خواهد بود. اولین بار این تئوری در یک مقاله با نام «برخورد تمدنها؟» در سال ۱۹۹۳ چاپ شد که واکنشی به کتاب «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما منتشر شده در سال ۱۹۹۲ بود. 5. تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما در سال ۱۹۸۹ مطرح و در سال ۱۹۹۲ در کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان (The End of History and the Last Man) تشریح شد. طبق این نظریه امروزه نظام لیبرال دموکراسی به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده است که همه کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. 6. خاورمیانه بزرگ: اصطلاح سیاسی که توسط دولت بوش ابداع گردید. گاهی خاورمیانه جدید یا طرح خاورمیانه بزرگ هم خوانده میشود. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 109 |