تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,411 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,362 |
دستور زبان روح | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 369، شهریور 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی 1.خمیرمایة «وجود»، شکلپذیر است. هر کسی باید «معمار جان» و «نقاش روح» خویش باشد . این رسالتی است که بر دوش انسان نهادهاند و «فطرت» و «اختیار» و «عقل» را به کمک او فرستادهاند تا ابزار لازم در این «بازسازی وجود» داشته باشد و بتواند خود را آن گونه که خدا خواسته است بسازد و چنان شود که راحت و به صورت کاملاً طبیعی و بدون درنگ و تأمل و تردید، کارهای خیر از او سر بزند. وقتی چنین میشود که آن چاشنی و عامل محرک و انگیزاننده، در درون و باطن و شخصیت فرد شکل بگیرد و ریشه بدواند. این، همان است که به آن «سجایای اخلاقی» میگویند. خلق و خوی هر کس ریشه درونی دارد و چشمهای است جوشنده در باطن، نه آنکه با آب ریختن از بیرون بخواهند «چشمه» بسازند.
2.خصلت ها قابل «تغییر»ند. خود انسان و ارادهاش، پدر و مادر و تربیتشان، محیط و جامعه و اثرگذاریاش، معلم و مربی و ارشاداتش، فرهنگ جامعه و آثار خوانده و فیلمهای دیدهشده و صحنههای مشهود و... همه و همه بهنوعی در این تغییر،«اثرگذار»ند. اما مهمتر از همه، ارادة خود انسان است که میتواند بر وراثت و محیط و دوستان غالب آید و چهرهای نو و شخصیتی تحولیافته را ترسیم کند. پس سهم خود انسان در «تربیت نفس» را نباید ناچیز انگاشت و نادیده گرفت. افراد با ورزش میتوانند در شکل ظاهری و اندام و عضلات و شمایل خود تغییر به وجود آورند. این مسئله در «اخلاق» هم شدنی است. اخلاق، «چهرة باطنی» انسان است که در رفتار بیرونی او نمود مییابد. با تمرین و ممارست و مراقبت، میتوان «اندام روح» را قویتر ساخت و «سیمای جان» را زیباتر کرد و در کنار جمال ظاهر و صورت، به «جمال باطن» و «حسن سیرت» دست یافت، لیکن، «خواستن» میخواهد! هر چه انسان به خودش و تواناییهایش بر تغییر دادن و نو شدن «ایمان» داشته باشد، موفقیتش تضمینشدهتر است. اگر گویی که بتوانم، قدم در نه که بتوانی وگر گویی که نتوانم، برو بنشین که نتوانی این تعبیر دیگری است از همان «خواستن توانستن است»، اما در قلمرو خودسازی و تزکیة نفس و رشد دادن به ملکات اخلاقی.
3. پس، «نفس انسان» هم یک کتاب است، کتابی عمیق و پر از صفحات مختلف و لایههای پیدا و پنهان و ابعاد گوناگون. این کتاب را باید ورق زد، درنگ نمود، خواند، تفسیر کرد و در اعماق آن راه رشد و قلمرو فلاح و بستر هدایت و گسترة بالندگی را یافت و شناخت. اینکه در متون اخلاقی، قوای درونی انسان را به قوة عقلیه، قوة شهوتیه و قوة غضبیه تقسیم میکنند و برای هریک از این قوا، زیرمجموعههایی را برمیشمرند، اینها فهرست همان «کتاب روح و نفس» است. باید از این فهرست و جدول، به «درونمایه» و «محتوا» رسید. آنچه به نام «فضایل» و «رذایل» نامیده میشوند، نقاط تیره و روشن همین روح هستند. خوبیها و بدیها، زشتیها و زیباییهای رفتار و بایدها و نبایدهای اخلاقی را باید شناخت و فهرستی از آنها را دراختیار داشت و شاکلة وجود براساس همانها باید بنا کرد. ما قبل از هر عملی و اقدامی در «خودسازی»، باید «خودشناسی» داشته باشیم. پس از آن، دانستن فضیلتها و رذیلتها به عنوان آنچه که برخورداری از آنها مایة آراستگی یا زشتی روح ماست، ضروری است. باید بدانیم که «چگونه باید بود؟» و «چگونه نباید بود؟»، این شناخت، گامهای بعدی ما را روشنتر میسازد. مثل یک «رژیم غذایی» برای سلامت جسم که باید بدانیم چه چیزی برای بدن ما «مفید» است و چه چیزی «مضرّ» تا آن را مصرف کنیم و از این پرهیز، در برنامة سلامت روح و رشد اخلاق هم باید جدول «محاسن و معایب» دراختیارمان باشد و برنامة «عمل» یا «ترک» و استفاده یا پرهیز و اقدام یا اجتناب را داشته باشیم. بدون آن، شاید به جای «کسب فضایل»، دچار رذایل شویم و به جای برخورداری از محاسن، مبتلا به «معایب» گردیم.
4. این «جدول اخلاقی» چگونه و از کجا به دست میآید؟ یک راه آن، «رجوع به قرآن» است. خداوند در آیات نورانی کتابش، عدهای را ستوده و جمعی را نکوهش کرده، بعضی از کارها را مدح و برخی از اعمال و صفات را مذمت کرده است، به بعضی از امور دستور داده و «امر» و از برخی امور «نهی» فرموده است. بعضی از کسان را با تعبیر «والله یحب...» مشمول محبت خود قرار داده و دربارة کسانی تعبیر «لا یحب» به کار برده است. اینها به ما «معیار» میدهند. قرآن به ما میگوید که چه کسانی، گروههایی، خصلتهایی و عملهایی مورد تأیید خدا هستند و چه افراد و اعمالی مورد بغض پروردگار. اینها را اگر استخراج کنیم (که کار دشواری هم نیست)، به آن «جدول» دست خواهیم یافت. راه دیگر، «رجوع به ادعیه» است. از بین همة متون «صحیفة سجادیه» و از بین همة دعاها، دعای هشتم که دربارة «استعاذه» است و دعای بیستم که دربارة «مکارم الاخلاق» است. مگر نه اینکه امامان و اولیای الهی، از خدا جز «خوب» نمیخواهند و جز از «بد» به او پناه نمیبرند؟ این دو دعا، فهرستی از همین خوبها و بدهای اخلاقی هستند. در دعای هشتم، حضرت سجاد«ع» به خداوند، از دهها رذیلة اخلاقی و صفات و اعمال بد پناه میبرد، یعنی خوب است که اینها در وجود یک بندة خودساخته و صالح نباشد. در دعای بیستم، دهها خواستة متعالی مطرح است، یعنی اینها مایة ارزشمندی و آراستگی یک مؤمن و نشانههایی از «حیات طیبه» هستند. این دو دعا، تنها دو نمونهاند. بقیة دعاهای صحیفه و بقیة ادعیة معصومین را میتوان از همین منظر، یعنی با «نگاه آموزشی» مطالعه و جدول فضایل و رذایل را استخراج کرد و روش کار و مبنای عمل قرار داد. 5.کیفیت کار چنین است: تکتک این صفات خوب و بد را در برابر خویش قرار دهیم. مثلاً رذایلی از قبیل: حرص، حسد، هوای نفس، تکبر، غرور، عجب، دنیاطلبی، بخل و... و فضایلی از قبیل: قناعت، جود، تواضع، زهد، یقین، توکل، عزت نفس، رضا و تسلیم، شکر، تقوا، صبر و...، آنگاه به خودمان نمره دهیم. کدامیک از این صفات ناپسند در ما هست و به چه میزان؟ چگونه میتوانیم آنها را ریشهکن کنیم یا کاهش دهیم؟ کدامیک از ملکات اخلاقی و فضایل در ما وجود دارد و چه مقدار؟ چگونه میتوانیم آنها را تقویت کنیم و افزایش دهیم و اگر نیست، پدید آوریم؟ همانگونه که برای «وضع جسمی» خود را «چکآپ» و هر چند وقت یک بار، وضع قند و اوره و چربی و فشار خون و... را کنترل میکنیم، در اینجا هم باید دید هریک از خوبیها و بدیها در وجود ما در چه مرحله و به چه میزانی است؟ رشد کرده یا افول و عقبگرد داشته است؟ کم شده یا زیاد؟ و در مجموع، هر چند وقت یک بار، خود را بر آن جدول عرضه و وضع خود را ارزیابی کنیم. این یک دستورالعمل قرآنی برای «رشد معنوی» است. قرآن کریم، پس از چندین سوگند، میفرماید: «قد افلح من زکاها و قد خاب من دساها» (شمس: 9 و10): هر کس نفس خود را رشد داد، به فلاح و رستگاری رسید و هر کس آن را تباه کرد و پوشاند، زیانکار و محروم گشت. تنها ادبیات نیست که دستورزبان میخواهد، ادب و کمال هم نیازمند چنین دستوری است. آری... «دستور زبان روح»!
سوتیترها:
1. همه چیز و همه کس بهنوعی در تغییر انسان اثرگذارند، اما مهمتر از همه، ارادة خود انسان است که میتواند بر وراثت و محیط و دوستان غالب آید و چهرهای نو و شخصیتی تحولیافته را ترسیم کند. پس سهم خود انسان در «تربیت نفس» را نباید ناچیز انگاشت و نادیده گرفت.
2. همانگونه که برای «وضع جسمی» خود را «چکآپ» و هر چند وقت یک بار، وضع قند و اوره و چربی و فشار خون و... را کنترل میکنیم، هر چند وقت یک بار هم وضع روحی و اخلاقی خود را ارزیابی کنیم. این یک دستورالعمل قرآنی برای «رشد معنوی» است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 79 |