تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,151 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,077 |
مثلث جادوئی مدیریت و افزایش تولید ملی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 369، شهریور 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حجت الاسلام دکتر اصغر هادوی مطالعه در وضعیت رفاهی کشورهای مختلف، این سئوال را به ذهن متبادر میسازد که دلیل اختلاف سطح زندگی در کشورهای پیشرفته با دیگر کشورها چیست؟ پاسخ بسیار ساده است. اختلاف سطح زندگی کشورها با اختلاف سطح بهرهوری در آنها رابطه مستقیم دارد. منظور از بهرهوری، مقدار تولید کالا و خدمات هر نفر ساعت نیروی کار است. در کشورهایی که هر نفر ساعت نیروی کار، کالاها و خدمات بیشتری تولید میکند، بیشتر مردم از زندگی با سطح رفاه و استاندارد بالائی برخوردارند و هر چه بهرهوری کمتر باشد، گذران زندگی سختتر است.(1) البته بعضی کشورها از این قاعده مستثنی شدهاند و با آنکه کمتر کار میکنند، از رفاه بالایی برخوردارند. تحقیقات نشان میدهند که کشورهای عربی در عین برخورداری از رفاه بالا، با شاخص 85(2) تنبلترین مردم جهان هستند که راز آن در پیشخور کردن سرمایه آیندگان است. غیر از این مورد که یک استثناست، بدیهی است که برای رفاه بیشتر، باید رنج بیشتری را تحمل و درآمد بیشتری را برای کشور تولید کرد، بنابراین افزایش تولید ملی همراه با رفاه بیشتر خواهد بود. باور نگارنده این است که در تولید بر پاشنه مثلث جادویی مدیریت اعم از مدیریت زمان، مدیریت هزینه و مدیریت بر خویشتن میچرخد. اگر فردی زمان و هزینه و خویشتن را مدیریت کند و نگرش مجموع جامعه هم در این راستا قرار گیرد، رشد تولید ملی شتاب پیدا میکند، فرصتها از دست نمیروند و ریخت و پاش نمیشود. اگرخویشتن را مدیریت نکنیم، نخواهیم توانست آهنگ رشد تولید ملی را تسریع کنیم. تولید ملی تابعی از مدیریت صحیح این سه عنصر است و حاصلضرب آنها، تأثیر زیادی بر تولید کشور دارد. اگر یکی از این سه ضلع نباشند، باید عدد صفر را جایگزین کنیم و ضرب صفر در دو عنصر دیگر حاصلی غیر از صفر ندارد. اگر فرض کنیم در سطح رفتارهای شخصی و رفتار بنگاهها، مدیریت هزینه وجود نداشته باشد، هزینه تولید بیش از درآمد آن میشود و تولید مقرون به صرفه نیست و در چنین شرایطی میتوان با قیمت کمتر، از کالای وارداتی استفاده کرد. البته این تابعیت از نوع توابع دقیق ریاضی نیست، بلکه هدف تأکید بر تأثیر هریک از این سه عنصر بر تولید است. با این مقدمه به تعریف هریک از این مدیریتها و تأثیر آنها بر تولید میپردازیم. ناگفته نماند که شاخههای دیگر مدیریت هم در فرایند تولید نقش دارند، اما شاید مؤثرترین مدیریتها همین مثلث مدیریت باشد.
مدیریت زمان گذر عمر بهقدری شتابان و سریع است که در طراحی مدیریت زمان گفته میشود باید نگاه ما از نگاه ساعت، نگاه روز و نگاه ماه و نگاه سال تبدیل به نگاه لحظه گردد و ثانیهها ارزشمند شمرده شوند. در طول سال چقدر از این ثانیهها هدر میروند و جایگزینی هم ندارند؟ در تحقیقی که به آن اشاره شد، در فاصله سالهای 2005 تا 2006، ایران در بین 55 کشور مورد مطالعه با عدد 11/78 دومین کشور تنبل بوده است و این یعنی فوت شدن بسیاری از فرصتها! در جنگ جدیدی که مستکبران علیه نظام اسلامی به راه انداختهاند، با توجه به فرصتهای فراوان و استعداد ذاتی ایرانیان که بارها مقام معظم رهبری به آن اشاره کردهاند، باید این فرصتسوزیها از بین برود. در آیات و روایات تأکید فراوانی بر اهمیت فرصتها شده است. در سوره فاطر آمده است که عدهای وقتی در آتش عذاب گرفتار میشوند فریاد میزنند: «پروردگارا ما را بیرون آر تا کارهای شایسته کنیم، غیر از آنچه میکردیم [و پاسخ میشنوند] آیا آن قدر شما را عمر نداده بودیم که پند بگیرید؟»(3) و یا در آیهای دیگر میخوانیم که عدهای از اینکه در کار خدا کوتاهی کردهاند «واحسرتا» سر میدهند.(4) رسول اکرم(ص) به ابوذر فرمودند: «به عمر خود بخیلتر باش تا به درهم و دینار». (5) امام علی(ع) فرمودهاند: «گذشته رفته و آینده محل تردید است و زمان حال مغتنم است».(6) باید از هر لحظه عمری که چنین ویژگیهایی دارد، سود برد. در مدیریت زمان، موفقیت انسان در گرو دو چیز است: فرصت و انتخاب. خداوند فرصتها را یکسان دراختیار همه قرار داده است و هر کسی که در هر لحظه و زمان، انتخاب بهتری داشته باش، موفقتر است. به لحاظ اجتماعی هم این معادله، صحیح است. این روزها که درگیرهجوم ناجوانمردانه غربیها علیه نظام اسلامی هستیم، دو راه وجود دارد: تسلیم شدن و فرصتها استفاده کردن. انتخاب با جامعه است. میتواند یک بار و برای همیشه از اقتصاد نفتی رهایی یابد و سرمایههای عظیمی را که بالقوه در کشور وجود دارد نقد کند و یا به جای صدور نفت خام، مشتقات آن را تولید و صادر کند و یا تسلیم شود. در حوزه مسائل فردی هم این روش وجود دارد. همه افراد جامعه باید انتخاب را یاد بگیرند و به هنگام قرار گرفتن بر سر دو راهی، مهم و مهمتر را تشخیص و اولویت را به مهمتر بدهند. اگر همه افراد جامعه تابع این قانون باشند، جامعه موفقی خواهیم داشت. حاصل سخن اینکه: اولاً باید گوهر عمر را شناخت، ثانیاً باید برای لحظهها اهمیت قائل شد و ثالثاً این لحظههای کوتاه را باید در بهترین راه صرف کرد تا بیشترین بازدهی را داشته باشد. این کار یعنی استفاده از یک ضلع مثلث جادویی به نام مدیریت زمان. باید زمان را خوب شناخت، خوب مدیریت کرد و خوب از آن بهره گرفت. به قول حافظ: قدر وقت ار نشاسند دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام بریم
مدیریت هزینه شعار معروف در مدیریت هزینه این است که: «هر فعالیتی را میتوان با هزینه کمتر از هزینه کنونی انجام داد». ابتدا که این شعار مطرح شد، عدهای آن را دور از واقع میپنداشتند، ولی امروزه با اختراعات و نوآوریهایی که در چرخه تولید به وجود آمده است، این شعار لباس واقعیت بر تن کرده است. مدیریت هزینه (Cost management) یکی از شاخهها یا گرایشهای مدیریت است که بسیار مورد توجه تولیدکنندگان قرار گرفته است و به جرئت میتوان گفت در بیش از 30 گرایش یا شاخه مدیریت کاربرد دارد. در تعریف مدیریت هزینه گفته شده است: «مجموعه اقداماتی که تولیدکننده انجام میدهد تا هزینهها کاهش یابند، اما این کاهش نباید موجب کاهش رضایتمندی مشتریان شود.» این بحث نه تنها در حوزه بنگاههای تولیدی که در حوزه رفتارهای فردی هم بسیار تعیین کننده است. خانوارها باید عادت کنند که با هزینه کمتر، همان رضایت قبلی را داشته باشند. در اقتصاد مقاومتی خانوارها و بنگاههای تولیدی باید با تدبیرهایی که میاندیشند، هزینههای غیرضروری را حذف کنند و همان میزان رضایت قبلی را برای خود و مصرفکنندگان فراهم سازند. هدف از تولید ملی و حمایت از سرمایه ایرانی این است که وابستگی به اقتصاد خارجی کم شود تا هزینهها در چرخه تولید کاهش یابند. در این فرآیند میتوان کالاهای واسطهای را در داخل تولید کرد تا علاوه بر کاهش هزینهها، اشتغال هم بالا برود و تولید ملی رشد کند. در سطح خانوارها میتوان از اسراف پرهیز کرد و از همان رضایت قبلی از مصرف هم برخوردار بود. مثال ساده آن کنار گذاشتن اتومبیل شخصی و استفاده از وسائط نقلیه عمومی، لامپهای کممصرف، کالاهای جانشین کالاهای گرانقیمت، هزینهکردن در کالاهای ضروری به جای کالاهای لوکس و موارد متعدد دیگر است. در حوزه بنگاههای اقتصادی هم مثال ساده آن تکیه بر نهادهای داخلی به جای مشابه خارجی است. معمولاً کشورها بر خود میبالند که به جای واردات کالاهای نهایی، کالاهای واسطهای از خارج وارد میکنند، ولی اگر هزینهها مدیریت شوند، میتوان همان هزینه را در داخل انجام داد و کالاهای واسطهای را در داخل تولید کرد. این رنج کوتاه مدت، گنج خوشبختی در پی خواهد داشت. مدیریت هزینه همیشه به معنای حذف هزینهها نیست. گاهی جابهجا کردن هزینهها و در مسیر صحیح انداختن آنها نتیجه بهتری خواهد داشت. معمولاً دولتها از جیب ملت هزینه میکنند، دلسوزی ندارند و نظارت صحیح بر هزینهها هم وجود ندارد. اگر دولت، مشابه هدفمندی یارانهها، این هزینه را به بخش خصوصی منتقل کند و خود تولیدکننده نباشد، محصولات بهتر، بیشتر و باکیفیتتری تولید خواهند شد. نمونهای از مدیریت صحیح هزینه را میتوان در رفتار پیامبر(ص) مشاهده کرد. ایشان وقتی دیدند میتوان در دامپروری و کشاورزی هزینه کرد، پس از مهاجرت به مدینه به قریشیان فرمودند: «ای جماعت قریش! شما دامپروری را بیشتر دوست دارید. از آن بکاهید، زیرا در سرزمینی قرار گرفتهاید که باران کمتری دارد، پس زراعت کنید، زیرا زراعت مایه برکت است».(7) ملاحظه میشود با آنکه صنعت موجب توسعه اقتصادی است، ولی اولویت با تولید کالاهای اساسی و ضروری است، لذا باید هزینهها را به آن سمت هدایت کرد.
مدیریت بر خویشتن گفته میشود مهمترین رویدادی که درآینده به وقوع خواهد پیوست، گونهای تغییر و تحول اساسی است که در زندگی بشر اتفاق میافتد و همزمان با رشد تعداد انسانها مورد توجه قرار میگیرد و آن مدیریت انسانهاست که در سرلوحه آن مدیریت بر خود (خودمدیریتی) قرار میگیرد.(8) مدیریت بر خویشتن یعنی شناسایی و استفاده از تمامی ظرفیتهای خویش، مانند تواناییهای فیزیکی، روحی، ذهنی و شناختی. کسی که ظرفیتهای خود را پیدا کند، این باور در او شکل میگیرد که موفقیت حاصل سختکوشی است، شکست معنا ندارد و شکستهای ظاهری مقدمه پیروزی هستند. برای رسیدن به این باور، باید مراحل ذیل را طی کرد: 1ـ فرد باید ارزش خویش و ظرفیتهای موجود در خود را بشناسد تا براساس آنها بیشترین و بهترین کاری را که میتواند، انجام دهد. آیه «لا یکلفالله نفساً الا وسعا»(9) در جامعه خوب تفسیر نشده است. بسیاری از مسلمانها با استناد به این آیه از ظرفیتهای خود استفاده نمیکنند، حال آنکه معنای آیه این است که خدا افزون بر طاقت انسان تکلیف نمیکند، ولی از سوی دیگر از هر کس به اندازه طاقتش تکلیف خواسته است، پس باید ظرفیت و طاقت خویش را بشناسیم و براساس آن عمل کنیم. 2ـ بعد از کشف ظرفیت خویش باید به برنامهریزی و اجرا بپردازیم. مدیریت بر خویشتن و خویشتنشناسی، وسیله است نه هدف. 3ـ پس از دو مرحله قبل، اولاً باید از نظر فیزیکی با قوت و قدرت کار را انجام داد و از نظر روحی هم باید مرتباً انرژی مثبت داشت. در تفسیر آیه «خذ ما آتیناکم بقوه(10) :آنچه به شما دادهایم با اطمینان بگیرید»، در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که مراد از این قوت، هم قوت جسمی است و هم قوت قلبی.(11) 4ـ انسان باید هدف داشته باشد، زیرا اگر نقطه مشخصی را برای خود ترسیم نکرده باشد، به قول قرآن مثل بیابانگردی میشود(12) که ممکن است راهی طولانی را طی کند، ولی باز به نقطه اول برسد. 5ـ از عجله پرهیز کند. امام علی(ع) فرمودهاند: «آرامی از صفات خداست و شتابزگی از صفات شیطان»(13) البته آرامش با استفاده صحیح از زمان منافاتی ندارد. میتوان از لحظهها بهره برد، ولی از شتاب پرهیز کرد. 6ـ داشتن ارزیابی پیوسته از خود بهگونهای که اگر در یک مرحله موفق نبود، دوباره تلاش کند. حاصل آن که با به کارگیری این سه مدیریت، فرصتسوزی نمیشود، هزینهها بهینه مصرف میشوند و افراد با تسلط بر خویش و مدیریت رفتار خود، بهرهوری در زمینه تولید خدمات و کالاها را بالا میبرند.
پینوشتها 1ـ مبانی علم اقتصاد، گریگوری منکیو، ترجمه حمیدرضا ارباب. 2ـ نگاه کنید به مقاله بررسی تطبیقی شاخص تنبلی در ایران و کشورهای جهان، مجله راهبرد فرهنگ. 3ـ فاطر، 37. 4ـ الزمر، 56. 5ـ امالی شیخ طوسی، ص 526. 6ـ میزان الحکمه، ج 3، ص 2112. 7ـ السنن الکبری، بیهقی، ج 6، ص 229، 11753. 8ـ مدیریت برخورد، دراکر، پیتر، ترجمه محمدرضا عسگری و نیما علیپور، تهران، نشریه تدبیر، شماره 142. 9ـ بقره، 286. 10ـ بقره، 63. 11ـ تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 85. 12ـ یتهون فیالارض، مائده 26. 13ـ المحاسن، ج 1، ص 340.
سوتیترها: 1.
نمونهای از مدیریت صحیح هزینه را میتوان در رفتار پیامبر(ص) مشاهده کرد. ایشان وقتی دیدند میتوان در دامپروری و کشاورزی هزینه کرد، پس از مهاجرت به مدینه به قریشیان فرمودند: «ای جماعت قریش! شما دامپروری را بیشتر دوست دارید. از آن بکاهید، زیرا در سرزمینی قرار گرفتهاید که باران کمتری دارد، پس زراعت کنید، زیرا زراعت مایه برکت است»
2. مدیریت هزینه همیشه به معنای حذف هزینهها نیست. گاهی جابهجا کردن هزینهها و در مسیر صحیح انداختن آنها نتیجه بهتری خواهد داشت. معمولاً دولتها از جیب ملت هزینه میکنند، دلسوزی ندارند و نظارت صحیح بر هزینهها هم وجود ندارد. اگر دولت، مشابه هدفمندی یارانهها، این هزینه را به بخش خصوصی منتقل کند و خود تولیدکننده نباشد، محصولات بهتر، بیشتر و باکیفیتتری تولید خواهند شد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 90 |