تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,344 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,295 |
مسجد و مهندسی فرهنگی در جامعه جهانی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 370، مهر 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان
مقدمه فلسفه تاریخ، دانش کشف قواعد و نشانههای تحولات و تطورات در سلوک تاریخی آدمیان است. فیلسوفان تاریخ در پی آنند تا بر اساس فرمولهای پیچیده و نوامیس نسبتاً ثابت، آینده بشر را ترسیم و غایات حرکت جوامع انسانی را بر مبنای مبادی این حرکات، پیشگویی و پیشبینی کنند. یکی از مفاهیم عرضهشده در حوزه مدیریت راهبردی فرهنگ، مفهوم مهندسی فرهنگی است. مقوله مهندسی فرهنگی جامعه جهانی، از جمله مقولات انسانی و دینی ـ به معنای اعم آن ـ است. مسجد از آنجا که بزرگترین پایگاه تبلور آموزههای دینی و آسمانی است، نقش اساسی و عظیمی در تأمین راهبردی بنیادی در حرکت تاریخ بشر داشته، دارد و خواهد داشت. بیتردید مقولة مهندسی فرهنگی مسجد ـ محور، در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزشهای دینی و رضایت شهروندان، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف دارد و بدیهی است که درک مشترک و اتفاق نظر نخبگان سیاسی، علمی و مذهبی، شفافسازی و تبیین رابطه این مفاهیم با سایر کلیدواژههای مدیریت راهبردی فرهنگ جهانی و در نظر گرفتن سایر مؤلفههای دخیل در تصمیمسازی راهبردی، گام بزرگی در توسعه و تعمیق فرهنگ مسجد ـ محور، به شمار میآید. نگارنده بر این باور است که «مسجد» مهمترین پایگاه ترسیم و تنظیم حرکت تاریخ در آینده بشریت است و برخلاف دیدگاه فیلسوفانی همانند هانتینگتون(1)، فوکویاما(2)، مارکس(3)، انگلس(4) و... آینده تاریخ از آنِ دینمداران با رویکرد اسلامی خواهد بود و مسجد به عنوان مرکز ثقل و کانون اصلی تحولات جهانی و مهندسی فرهنگی بشریت، ظرفیتها و قابلیتهای خود را آشکار خواهد ساخت. هماکنون بر اساس گزارش یک نهاد نظارتی، تعداد مساجد و مراکز اسلامی در حال ساخت در شهرهای مختلف امریکا در حال افزایش است و این امر موجب خشم و نفرت فزاینده دولتمردان امریکا از اسلام شده است. شبکه تلویزیونی پنتاگون با اعلام این مطلب که ما شاهد ساخته شدن مساجد بیشتری در امریکا هستیم، مدعی شد در شهر نیویورک، پیشنهاد مربوط به فروش یک عبادتگاه کاتولیکها به یک گروه اسلامی، موجب افزایش خشم مردم این شهر شده و طرح ساخت مسجدی در «تنسی»، اقدامات خرابکارانه و حتی تهدید افراد به مرگ را به دنبال داشته است. در این مقاله، نگارنده بر آن است که با نگاهی نوپردازانه، طرحی نوین ـ و البته اجمالی ـ در راستای ترسیم خطوط حرکت و جنبش جهانی اسلام حول محور مسجد ارائه دهد.
مقام معظم رهبری و مهندسی فرهنگی طی دهه گذشته مفاهیم مهم و در خور توجهی همچون گفتوگوی تمدنها، ایران فرهنگی و مهندسی فرهنگی در عرصه مدیریت فرهنگی کشور از سوی دولتمردان و محققین داخلی مطرح شدهاند. مفهوم مهندسی فرهنگی، نخستین بار در سال 1381 توسط رهبر معظم انقلاب و با تأکید بر فرهنگ و لزوم توجه به ابعاد ارزشهای فرهنگی بیان گردید. مهندسی فرهنگی با هدف طراحی مجدد، اصلاح و ارتقاء شئون و مناسبات اقتصادی، سیاسی، امنیتی، قضایی و اجتماعی کشور، بر اساس فرهنگ مهندسی شده و با توجه به شرایط و مقتضیات ملی و جهانی مطرح شد. توسعه علمی و خردمندانه این مفهوم میتواند به عنوان ابزاری در جهت رفع و حذف کژکارکردهای فرهنگ موجود و شناسایی نقاط مثبت و سازنده ابعاد فرهنگ ملی و سایر ملل و قومیتها به کار گرفته شود. بدیهی است بیتوجهی به این مقوله با مفاهیمی از این دست، منجر به تضعیف فرهنگ و میراث هویت ملی ایرانیان در تقابل با فرهنگهای بیگانه خواهد شد. پیشرفتهای خیرهکننده فناوری اطلاعات، توسعه روزافزون صنعت گردشگری و سیاستهای اقتصادی شرکتهای چند ملیتی در استفاده از قابلیتهای کلیدی سایر کشورها از جمله عواملی هستند که روند جهانی شدن را با حرکتی اجتنابناپذیر مواجه ساختهاند. امروزه، معنا و مفهوم جدیدی تحت عنوان مرزهای فرهنگی پدید آمده و انسانها بر مبنای چهارچوب فکریشان از یکدیگر متمایز میشوند. از این رهگذر و در پرتو این تحولات رو به رشد، رویارویی و تعامل فرهنگها باید بیش از گذشته مورد توجه و مداقه قرار گیرد. در این صورت عدم تجهیز نظام مدیریت راهبردی فرهنگ ملی به ابزارهایی چون مهندسی فرهنگی برای بازشناسی تهدیدها و فرصتهای پیشرو و مواجهه با آنها، سبب میگردد که ضمن حذف وجوه ضعیف و ناکارآمد فرهنگ بومی، سایر اجزای مفید و کارآمد آن نیز در کوره ذوب جهانیسازی فرهنگها از بین بروند. این پدیده به از خود بیگانگی فرهنگی، از بین رفتن میراثهای ارزشی، هویت ملی و سرمایههای فرهنگی کسب شده در طی سالیان دراز توسط اعقاب و پیشینیان ما منجر خواهد شد.
مسجد، ظرفیتی مهم در روند جهانی شدن واژه «مسجد» با همه بار معنایی خود، مفهومی آشنا برای همه جهانیان است. مسجد سنگری است که میتوان از آن در جهت بازشناسی و مواجهه با تهدیدها و فرصتهای پیشرو و احیای سرمایههای فرهنگی و میراثهای اخلاقی و ارزشی خود استفاده کرد. بیتردید در روند مناسبات جهانی و در فرایند جهانی شدن و پروژة جهانیسازی با رویکرد اسلامی، «مسجد» مهمترین پایگاه و عصر نقشآفرین است. یکی از خطیرترین نقشهای مسجد، تعیین چهارچوب فکری صحیح و مناسب برای شکلدهی اذهان اهل مسجد در سراسر جهان است. اهمیت این امر تا بدانجاست که همه مسلمانان عالم، واقعیتها و مسائل پیرامونی خود را با توجه به چهارچوبی که مسجد در اذهان آنان ترسیم میکند، تعبیر و تفسیر میکنند. این پدیده مهم را چهارچوب بخشی یا معنابخشی به رفتار دیگران تعریف میکنند. «مسجد» پایگاه پیام اسلام و مسلمانان عالم است. اندیشمندان و احیاگران بسیاری همواره بر اهمیت واژهها، عبارات و کلام به عنوان عاملی مهم در جهت تبیین و تشریح چشماندازها و افقهای پیش روی دیگران اشاره کردهاند. «اسکاول شین»(5) کلام را به مثابه عصای معجزهگر در تعاملات اجتماعی به شمار میآورد. اگر ما امروزه «مسجد» را به عنوان مؤثرترین پایگاه تحولات فکری و سیاسی در آینده جهان مطرح میکنیم، به این دلیل است که قطعاً در معادلات و تعاملات فرامرزی و فراملیتی اثرگذار خواهد بود. «مارتین لوترکینگ»(6) در یک سخنرانی گفت: «من یک رؤیا دارم!» و همین سخن او آغاز جنبش بزرگ حقوق شهروندی در امریکا را رقم زد.
تأثیر واژههای پیامدار در جهتدهی مهندسی فرهنگی در خلال جنگ جهانی دوم بسیاری از عملیات نظامی فاقد عنوانی خاص به منظور معنابخشی و جهتدهی اذهان عمومی بود. در جنگی که جورج دبلیو بوش(7) علیه عراق و افغانستان آغاز کرد، انتخاب عناوینی چون «عملیات برای آزادی عراقیان» و «آزادی ماندگار»، تصادفی نبود، بلکه به صورتی کاملاً هدفمند و در جهت هدایت اذهان عمومی به کار رفت. چنین الفاظی در ادبیات تحت عنوان صنعت استعاره مطرح هستند. در صنعت استعاره نویسنده قسمتی از اجزای تشبیه (مشبهبه یا ادات تشبیه) را حذف میکنند، ولی معنای ضمنی این ارکان از مفهوم جمله برداشت میشود. از استعاره اغلب برای آراستن سخنان ادبی تلقی میشود، ولی اهمیت آن بیش از اینهاست، زیرا استعاره در واقع روشی برای تفکر و نوعی بینش را القاء میکند. هر جا که سعی داریم یک جزء تجربه را به شیوه دیگری درک کنیم، از استعاره استفاده میکنیم. مکتب یا نوینگرایی مدیریتی نیز با الهام از این مقوله ادبی به ارائه چهارچوبهایی معنایی در خصوص مضامین مورد نظر محققین و اندیشمندان آن حوزه پرداخته است. هر نویسندهای با انتخاب استعارهای خاص، ویژگیهائی از یک مقوله را بزرگنمایی کرده است. اخیراً به موازات کاربرد این مفهوم در علوم سیاسی، مفهوم جدیدی با عنوان الگوسازی فرهنگی در ادبیات مدیریت فرهنگی باب شده است که نمایانگر فرایند ساخت یا الگوسازی اقدامات برای مشروعیتبخشی و هدایت اقدامات و فعالیتهای درونسازمانی است. البته این الگوها در فرایندی جمعی ساخته و پرداخته میشوند و مبتنی بر ارزشهای صرف فردی نیستند، از این رو، میتوان استنباط کرد که ترکیب واژگان مهندسی و فرهنگی بر تدوین الگوی عقلایی و خردگرایانه در مدیریت راهبردی فرهنگی دلالت دارد. باید از واژه و عنوان «جهانیسازی مسجد ـ محور» فراوان و مکرر استفاده کنیم تا پیام خود را در سر تا سر جهان و در فضای اندیشه و فلسفه سیاسی عالم طنینانداز کنیم. شیوه و مشی امام خمینی در طرح و تبیین عناوین و مقولاتی همچون حکومت اسلامی، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی بر اساس همین الگو بود و هماینک برای ترسیم و طراحی آیندة تاریخ انسان و بر مبنای فرهنگ «مسجد ـ محور»، بسیار راهگشا و کارساز است.
جهانی کردن فرهنگ در شروع هزاره جدید «جهانی شدن» جایگاهی بس مهم پیدا کرد و جا دارد بپرسیم جهانی شدن چگونه با فرهنگ قابل جمع است؟ آیا میتوان این دو اندیشه را با هم سازگار کرد؟ و اصولاً آیا فرهنگ که محصول مکان و زمان ویژهای است، ظرفیت و قابلیت جهانی شدن را دارد؟ این موضوع عمیق و پیچیده از سه زاویه متفاوت قابل بررسی است. نخست آنکه از پیش فرض کنیم که فرهنگ نمیتواند جهانی شود و هرگونه ادعای خلاف آن، فقط تلاشی برای مشروع یا قانونی جلوه دادن استیلای یک فرهنگ بر سایر فرهنگهاست. این سلطه ناشی از ارزش ذاتی فرهنگی نیست، بلکه تابع عوامل برون فرهنگی اعم از تکنولوژیکی، اقتصادی یا سیاسی است. پس نفوذ و قدرت یک فرهنگ خاص یا ملتی که نمایندة آن است، هر قدر هم زیاد باشد، آن فرهنگ نمیتواند امیدوار به ریشه دواندن در سایر فرهنگها باشد. طبق این فرضیه و از این دیدگاه، یک فرهنگ تهاجمی و سلطهطلب شانسی برای پیروزی ندارد. دیدگاه دوم آن است که فرض کنیم فرهنگ میتواند با استفاده از ابزار قدرتمند عصر اطلاعات مانند رایانهها، ماهوارهها، تلویزیون، ویدئو و غیره جهانی شود، اما این فرض در برابر طبیعت واقعی فرهنگ که از تنوع فرهنگی حاصل از تفاوتهای بین جوامع انسانی و تفاوتهای موجود بین ریشههای جغرافیایی و تجربههای تاریخی مربوط تولید میشود، قرار میگیرد، بنابراین هر چند که میدانیم زمینه فرهنگی و زمینه اطلاعاتی با هم یکی نیستند، باید به سومین رویکرد که نه کثرتگرایی فرهنگی و نه وحدت فرهنگها را حتمی میداند، روی بیاوریم. در حال حاضر دستاوردهای عصر اطلاعات، تعیینکننده هنجارهای فرهنگی هستند. جهانی شدن اطلاعات، امکان ارتباط و تعامل بین فرهنگها را فراهم میکند. آخرین نوع از چنین راههایی، شبکه جهانی ارتباطات الکترونیکی یا اینترنت است که با حذف ابعاد زمانی و مکانی، سیاره ما را دراختیار خود گرفته و در حرکت تاریخ با تمامی الزامات مفاهیمی که برای فرهنگ پدید میآورد، شتاب عجیبی ایجاد کرده است. یکی از الزامات این فرایند، ضرورت یک زبان ویژه جهانی است که بر موانع ناشی از اختلاف زبان فائق آید که با اتخاذ زبان موجود یا اختراع زبانی جدید برای این منظور مقدور است و امروزه تحقیق برای اختراع شیوههای ترجمه فوری و خودکار در جریان است. به هر حال، واقعیت این است که ابزاری که در حال حاضر برای نزدیک کردن فرهنگها به یکدیگر وجود دارد، فرهنگ را تضعیف خواهد کرد، زیرا فرهنگ پیش از آن که تولید یک نظام جهانی باشد، انداموار و گره خورده به گروههای انسانی است، در مجموعههای خاص جغرافیایی و تاریخی احاطه شده است و روایات، خاطرات و آرزوهای خاص خود را دارد. از سویی جهانی شدن به این مفهوم است که انسان معاصر دائماً و همزمان در معرض محرک فرهنگی خارجی از یک سو و هویت فرهنگی ذاتی خود از سوی دیگر است و اینجاست که این سئوال مطرح میشود که در نهایت، کدام یک از دو عامل فوق، دارای قطعیت بیشتری برای شکل دادن به آینده فرهنگی هستند؟ برتری فناورانه، بخصوص زمانی که به فرهنگی خاص جاذبه جهانی میبخشد، سرمایهای ارزشمند است، اما هر چند شرط لازمی است، کافی نیست. برای مثال در مورد ایالات متحده امریکا، حساسیت انکارناپذیر روشها و فنون رسانههای امریکایی نقش قاطعی در توسعه بی چون و چرای فرهنگ امریکایی در سراسر جهان بازی داشته است، اما در برابر تهاجم فرهنگی امریکایی در برخی از نقاط جهان از جمله ایران اسلامی مقاومتهای عمیق و پایداری صورت گرفته است و در آینده نیز این مقاومتها و پایداریها میتوانند ادامه پیدا کنند. به نظر ما «مسجد» تنها سنگری است که در تمام نقاط مسلماننشین عالم میتواند به عنوان پایگاهی مهم و کانونی پرانرژی در برابر موج فرهنگ امریکایی مقاومت کند، فطرت و وجدان انسانها را مورد خطاب قرار دهد و حرکتی نو را در صحنه جهانی رقم بزند. کارشناسان مسائل فرهنگی معتقدند مشارکت و حمایت مردمی، موتور محرکه طرحهای فرهنگی هستند. استفاده از مفهوم همطرازی و همسویی در جهت انسجام راهبردهای فرهنگی مثل گفتوگوی تمدنها و مفاهیم جدیدی چون ایران فرهنگی (توسعه و تعمیق روابط فرهنگی با دولتها و ملتهای دارای فرهنگ مشترک با ایران) نقش بسزایی در کسب اهداف و آمال فرهنگی در نقشة تعالی فرهنگ مسجد ـ محور ایفا میکنند.
محوریت مسجد در فرایند جهانگستری همان طور که قرآن رسالت جهانی دارد و گستره گیتی، باید عرصه ظهور و تجلی نور هدایت اسلام و قرآن باشد، ظرفیت مهمترین پایگاه دینی مسجد نیز بگونهای است که میبایست در گستره همه عالم محور تحولات بنیادین جهانی قرار گیرد. امروزه ما با رشد بیرویه سازمانهای بینالمللی و فراملی روبهرو هستیم. همین رویکرد را میبایست همواره در نگاه به سازمان مساجد اسلامی داشته باشیم. نهاد «مسجد» در نگاه ما یک سازمان فراملی است و لذا میتواند در بروز جهانیسازی و فرایند جهانگستری بسیار تأثیرگذار باشد. اگر میخواهیم سیر تحولات جهانی را به سمت عبودیت خدای متعال رهبری کنیم، میبایست نگاهی نو به عالم و آدم بیفکنیم و فرهنگهای سنتی و بومی را در سرتاسر جهان در راستای معرفت حق جهتدهی کنیم و این مهم جز با محوریت سازمان یافته «مسجد» سامان نمییابد. واقعیت این است که بدرستی مشخص نیست مجموعه فرایندهایی که امروزه تحت عنوان جهانگستری شناخته میشوند، از چه زمانی آغاز شدند. تنها میدانیم که از مدتها پیش احساس میشد که سرعت و ماهیت تحولات، موجب سرعت گرفتن سرسامآور برخی از فرایندهای موجود و تغییر ماهیت گروهی از آنها خواهد شد. خلق مفهوم جهانگستری که به منظور سادهسازی، درک بهترینها و اندیشیدن در باره این تحولات صورت گرفت، در حوزه نظر و عمل تلاشهای فشردهای را به همراه آورد. پیروان ادیان و مذاهب الهی و مادی، مکاتب فکری بزرگ در علوم اجتماعی، اقتصادی، سیاست و فرهنگ، هر یک از منظر خود مباحثی را در خصوص فضای مفهومی این واژه مطرح کرده و در پرتو آن، به نظریهپردازی در باره گذشته، حال و آینده جهان پرداختهاند. سئوالات بیشماری نیز مطرح شدهاند، از جمله اینکه: ماهیت این فرایند چیست؟ آیا جهانگستری، فرایند جدیدی است یا سابقۀ دیرینه دارد؟ آیا مجموعه تحولاتی که امروزه در حوزه این واژه جدید قرار میگیرند، تحولاتی خودجوش هستند یا توسط گروهی خاصی از کنشگران اداره میشوند؟ آیا آنچه که امروزه در حوزههای فناوری، اقتصادی، سیاست و فرهنگ میبینیم، جهانی شدن است یا جهانیسازی؟ آیا پروژه است یا پروسه؟ این تحولات چه آثاری را به همراه خواهند داشت؟ بر سر حاکمیت دولتها، اقتصادهای ملی، فرهنگهای بومی و هویت ملی و سنتی چه خواهد آمد؟ کنشگران عمده در جهان آینده چه کسانی هستند و کدامیک تأثیرگذارترند؟ جامعه آینده از حیث ماهیت و نوع تعاملات و کنشها چگونه جامعهای خواهد بود؟ این پرسشها و دهها پرسش دیگر از این دست، چنان اندیشمندان و عملگرایان را به خود مشغول داشته است که امروزه کمتر رشتهای از شاخههای گوناگون علوم را میتوان یافت که به نحوی درگیر جستوجوی پاسخی برای آنها نباشد؛ با این همه باید گفت ما هنوز در مرحله شناخت این پدیده هستیم. بهرغم اینکه امروزه در حوزه فناوری از «انقلاب صنعتی سوم» و «دهکده جهانی الکترونیک»، در حوزه اقتصاد از منتفی شدن امکان اجرای اقتصاد کینزی(8) و «اداره اقتصاد جهانی توسط شرکتهای چندملیتی»، در حوزه سیاست از گسترش نهادهای فراملی و زوال دولتهای ملی و در حوزه فرهنگ از ظهور جامعه مدنی جهانی سخن گفته میشود، در تعریف و تبیین علل پیدایش و پیشبینی آثار و پیامدهای این پدیده تقریباً هیچ وحدت نظری وجود ندارد و همه این گفتهها مخالفانی نیز دارند. تنها میتوان پذیرفت که علم و فناوری، بویژه فناوری اطلاعاتی، دامنه نفوذ جهانی یافتهاند و نیز با توجه به ایجاد و فراگستری رژیمهای جهانی ملی، پولی و تجاری نظیر صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی میتوان گفت که روندهای اقتصادی گرایش جهانی دارند و اقتصاد جهانگستر از هماکنون پدیدار شده است. در حوزههای سیاست و فرهنگ، شاهد روندهای متضادی هستیم. از یک سو با ایجاد و رشد بیسابقه سازمانهای بینالمللی و فراملی، همچون اتحادیه اروپایی مواجهیم و از سوی دیگر گسترش جنبشهای ملیگرا و قومگرا بویژه در یوگسلاوی، روسیه، قفقاز و حتی اروپا، امریکا و کانادا را شاهد هستیم. از سویی رواج عناصر و شاخصههای فرهنگ غربی بویژه امریکایی را در سراسر دنیا میبینیم و از سوی دیگر گسترش نهضتهای بازگشت به خویشتن، از جمله جنبشهای بنیادگرا و اسلامگرا و احیای هویتهای بومی، محلی، قومی و ملی را شاهدیم. گروهی روند فرهنگی غالب در جهان را روند یکسانسازی میدانند و برخی بر این باورند که غلبه نهایی با فرهنگهای سنتی و بومی خواهد بود. آیا پیروز نهایی «همگرایی» خواهد بود یا «واگرایی»؟ این پرسش نیز هنوز پاسخ دقیقی ندارد. پرسش دیگری که در همه عرصهها، بویژه در حوزه عمل و اقدام مطرح است این است که آیا جهانگستری خصوصاً در حوزه فرهنگ، فرصت است یا تهدید؟ آیا چنان که برخی صاحبنظران گفتهاند، امریکایی شدن یا استعمار معکوس است؟ سئوال مهم دیگر این است که این پدیده چه پیامدهای منفی و مثبتی را به همراه خواهد داشت؟ طبیعی است که نوع نگرش ما به این پدیده و پاسخهایی که برای این پرسشها ارائه میکنیم میتوانند مبنی بر یکی از سه رویکرد زیر باشند: *میتوانیم یکباره تسلیم این فرایند شویم و تن به این موج بسپاریم و منتظر نتایج بنشینیم، *میتوانیم کاملاً از آن اعراض کنیم و کناره بگیریم و منزوی شویم، * و میتوانیم راه سوم را برگزینیم، یعنی در این فرایند مشارکت کنیم و با هوشیاری کامل از مزایای آن بهره ببریم وخود را از پیامدهای نامطلوب آن خود در امان نگاه داریم. به نظر ما بهترین رویکرد برای مواجهه با این پدیده، شیوه سوم است و از قضا در فرهنگ اسلامی و ملی ما نیز این روش، سابقه و ریشۀ طولانی دارد. روایاتی همچون «« خذ الحکمه و لو من اهل الضلال » و «اطلبو العلم ولو بالصین» در این زمینه برای ما راهگشاست.
پانوشت: 1. ساموئل هانتینگتون(2007-1927) متخصص علوم سیاسی شهیر آمریکایی، به خاطر نظریه برخورد تمدنها و پیشبینی کشمکش جهان غرب با جهان اسلام شهرت جهانی پیدا کرد. دانشآموخته هاروارد و ۵۸ سال استاد آنجا بود. 2. فرانسیس فوکویاما( -1952) فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی، رییس گروه توسعه اقتصادی بینالمللی دانشگاه جان هاپکینز و نویسنده کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» که به خاطر نظریه پردازی «پایان تاریخ» مشهور است. 3. کارل مارکس(1883-1818) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعهشناس، تاریخدان، اقتصاددان آلمانی و از تأثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار، به همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست (۱۸۴۸) را که مشهورترین رساله تاریخ جنبش سوسیالیستی است، منتشر کرد. مؤلف کتاب «سرمایه»، مهمترین کتاب این جنبش. 4. فریدریش انگلس(1895-1820) فیلسوف و انقلابی کمونیست آلمانی و نزدیکترین همکار کارل مارکس که به همراه او «مانیفست حزب کمونیست» را نوشت. آثار تئوریک او و کارل مارکس اوّلین آثار کمونیستی هستند. 5. فلورانس اسکاول شین(1940-1871) هنرمند و نویسنده آمریکایی، متعلق به یک خانواده قدیمی فیلادلفیایی، سالیان دراز در مقام نقاش، متافیزیسین و خطیب، شهرت داشت و هزاران تن را شفا بخشید. 6. مارتین لوترکینگ جونیور(1968-1929) رهبر سیاهپوست جنبش حقوق مدنی امریکا، در رشته علو دینی تحصیل کرد. در سال ۱۹۵۷ بههمراه ۶۰ رهبر سیاهپوست دیگر، کنفرانس رهبران مسیحی جنوب را بنا نهاد. در مبارزه علیه نژادپرستی از تعالیم مسیح و مهاتما گاندی پیروی میکرد. برنده جایزه صلح نوبل 1964. در شهر ممفیس ایالت تنسی ترور شد. در سال ۱۹۸۶ مقرر شد برای بزرگداشت او، سومین دوشنبه ماه ژانویه تعطیل رسمی اعلام شود. 7. جورج دبلیو بوش( -1946) چهل و سومین رئیس جمهور امریکا، بزرگترین پسر جورج هربرت واکر بوش چهل و یکمین رئیس جمهور آمریکا، پس اتمام تحصیلاتش در دانشگاه ییل به کار در تجارت نفت خانواده خود پرداخت.در سال ۱۹۹۴ با شکست ان ریچاردز در انتخابات ایالتی تگزاس به فرمانداری برگزیده شد.در سال ۲۰۰۰ و در جریان یک انتخابات نزدیک و بحث برانگیز، به عنوان کاندیدای حزب جمهوری خواه به سمت ریاست جمهوری رسید و توانست رای هیئتهای انتخابات را کسب کند ،در حالی که در تعداد آرای مردمی با اختلاف کمی شکست خورده بود. 8 . جان مینارد کینز(1946-1883) یکی از اقتصاددانان برجسته قرن بیستم، در سال ۱۹۳۶ کتاب نظریه عمومی اشتغال بهره و پول را منتشر کرد که یکی از تأثیرگذارترین کتابهای اقتصادی قرن بیستم محسوب میشود.
منابع ـ قرآن کریم. ـ ماهنامه مهندسی فرهنگی، نشریه تخصصی شورایعالی انقلاب فرهنگی سال سوم، شمارههای 29 و 30، خرداد و تیر 1388. ـ فصلنامه علمی و پژوهشی، پژوهش و سنجش، سال هشتم، شماره 25، بهار 1380، ویژه جهانیسازی. ـ خبرنامه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، شماره 1056، تاریخ 27/4/1389. ـ دین و دنیای مدرن، ابوالفضل ساجدی، 1387، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
- دین و چشماندازهای نو، یییر آستون، میلتون یینگر، محمد لگنهاوزن ترجمه غلامحسین توکلی، واحد کلام و فلسفه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، بوستان کتاب قم، چاپ دوم، 1390. ـ عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، علی جدید بناب، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ دوم، تابستان 1385. ـ تحلیل بر عملکرد یهود در عصر نبوت، علی جدید بناب، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ دوم، تابستان 1385.
سوتیترها: 1. بیتردید مقولة مهندسی فرهنگی مسجد ـ محور، در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزشهای دینی و رضایت شهروندان، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف دارد و بدیهی است که درک مشترک و اتفاق نظر نخبگان سیاسی، علمی و مذهبی، شفافسازی و تبیین رابطه این مفاهیم با سایر کلیدواژههای مدیریت راهبردی فرهنگ جهانی و در نظر گرفتن سایر مؤلفههای دخیل در تصمیمسازی راهبردی، گام بزرگی در توسعه و تعمیق فرهنگ مسجد ـ محور، به شمار میآید.
2. واقعیت این است که ابزاری که در حال حاضر برای نزدیک کردن فرهنگها به یکدیگر وجود دارد، فرهنگ را تضعیف خواهد کرد، زیرا فرهنگ پیش از آن که تولید یک نظام جهانی باشد، انداموار و گره خورده به گروههای انسانی است، در مجموعههای خاص جغرافیایی و تاریخی احاطه شده است و روایات، خاطرات و آرزوهای خاص خود را دارد.
3. بهرغم اینکه امروزه در حوزه فناوری از «انقلاب صنعتی سوم» و «دهکده جهانی الکترونیک»، در حوزه اقتصاد از منتفی شدن امکان اجرای اقتصاد کینزی و «اداره اقتصاد جهانی توسط شرکتهای چندملیتی»، در حوزه سیاست از گسترش نهادهای فراملی و زوال دولتهای ملی و در حوزه فرهنگ از ظهور جامعه مدنی جهانی سخن گفته میشود، در تعریف و تبیین علل پیدایش و پیشبینی آثار و پیامدهای این پدیده تقریباً هیچ وحدت نظری وجود ندارد و همه این گفتهها مخالفانی نیز دارند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 93 |