تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,467 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
نقش مغفول ایران در پایهگذاری جنبش غیرمتعهدها | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 370، مهر 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
در حاشیه برگزاری شانزدهمین اجلاس غیر متعهدها در تهران دکتر سید محمود کاشانی دیباچه اجلاس کارشناسان، وزیران امور خارجه و سران کشورهای غیرمتعهد از ششم الی یازدهم شهریور ١٣٩١ در تهران برگزار شد. برگزاری این اجلاس در جای خود فرصت گرانبهایی برای کشور ما و یک موفقیت برای جمهوری اسلامی ایران بود. در روزهای آغاز برنامه اجلاس غیرمتعهدها، یکی از روزنامههای داخلی و تلویزیون بیبیسی فارسی که از هر فرصتی برای تبلیغات به سود مصدق بهرهبرداری میکند، کوشش کردند برای مصدق که در دوران اشغال ایران از سوی متفقین مورد کمترین تعرّضی قرار نگرفت، نقش پیشگامی در پایهگذاری اندیشه عدمتعهد در برابر بلوکهای شرق و غرب را تبلیغ کنند و در این راستا به یک جعل تاریخی به نام «سیاست موازنه منفی» توسّل جستند. در هنگامی که ایران در اشغال متفقین بود، دولت شوروی به دنبال گرفتن امتیاز نفت در بخشهای شمالی ایران و شرکتهای نفتی امریکایی به دنبال گرفتن امتیاز نفت در بخشهای دیگری از ایران بودند. شرکت نفت انگلیس از ورود رقیبان تازهنفسی که حق امتیاز بیشتری به ایران میپرداختند، ناراضی بود. سیدضیاءالدین طباطبایی، از نمایندگان دوره ١٤ مجلس، طرحی را تدوین کرد، ولی این طرح را از طریق مصدق که به ظاهر در طیف نمایندگان اقلیت بود، به مجلس تقدیم نمود. این طرح که موضوع آن تحریم واگذاری امتیاز نفت در دوران اشغال ایران به دولتها و شرکتهای خارجی بود، در ١١ آذر ١٣٢٣ به تصویب رسید و در نتیجه دولت شوروی و شرکتهای آمریکایی از دستیابی به خواستة خود بازماندند، ولی امتیاز نفت جنوب همچنان به طور بلامنازع در اختیار شرکت نفت انگلیس باقی ماند. به این ترتیب تصویب این قانون هیچ ارتباطی به اندیشه بیطرفی و نفی وابستگی در برابر بلوکهای شرق و غرب نداشت. این در حالی بود که مصدق در برابر اشغالگری متفقّین هیچ اعتراضی نکرد و به ستایش از آنان نیز پرداخت و گفت: «نظریات متفقین ما جز خوبی و احسان چیزی نیست».(1) منحرف کردن ذهن مردم از واقعیتهای تاریخی در رسانههای خارجی ناشی از بسته بودن دریچه صدا و سیماست. هر چند صدا و سیما برگزاری این اجلاس را به خوبی پوشش داد و تفسیرهای گوناگونی دربارة اهمیت آن داشت، ولی در این میان نقش تاریخی و ارزشمند ایران در جنبش غیرمتعهدها و آینده آن مورد بررسی قرار نگرفت که در این نوشته به آن میپردازم:
نقش تاریخی ایران در دورانی که بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین زیر سلطة استعماری قدرتهای بزرگ به سر میبردند، ایران به دلیل داشتن فرهنگ و تمّدن کهن و داشتن یک نیروی بزرگ در خاورمیانه هیچگاه گرفتار سلطة استعماری نشد، اگر چه از نفوذ ناآشکار عوامل بیگانگان در سطوح بالایی کشور در رنج بود.(2) با آغاز درگیریها در اروپا در جنگ جهانی دوم، دولت ایران در ١١ شهریور ١٣١٨ برابر با ٣ سپتامبر ١٩٣٩ اعلام بیطرفی کرد. هر چند کشورهای درگیر در جنگ برپایه موازین حقوق بینالملل وظیفه داشتند به بیطرفی ایران احترام گذارند، ولی انگلستان و شوروی بیطرفی ایران را نادیده گرفتند و در سوم شهریور ١٣٢٠، کشور ما را با نیروی نظامی مورد تجاوز و اشغال قراردادند. به این ترتیب کشور ما ناخواسته درگیر پیامدهای شوم جنگ جهانی دوم شد و متفقین، دولت ایران را وادار کردند برخلاف تمایل ملت ایران وارد اتحادی با آنان در جنگ با آلمان شود. در همین حال نیروی مقاومتی در کشور در حال شکلگیری بود که انگلستان با پیشبینی آن، دستگیری گروه بزرگی از شخصیتهای سیاسی و نظامی را در دستور کار خود قرارداد. دولت ایران که به دلیل اشغالگری متفقین، حاکمیت ملی خود را از دست داده بود، آیتالله کاشانی و گروهی دیگر را دستگیر کرد و تحویل مقامات نظامی انگلیس داد که در کمپ نظامی انگلیس در اراک زندانی شدند و یا از کشور تبعید گردیدند. ایستادگی در برابر اشغالگری متفقین و نفوذ قدرتهای خارجی در کشور ما با مبارزات آیتالله کاشانی و دعوت از مردم به حضور در انتخابات مجلس آغاز و زمینهساز حضور مردم در صحنه سیاسی کشور شد. آیتالله کاشانی که مورد پیگرد متفقین بود و مخفی به سر میبرد، به عنوان نماینده مردم در مجلس چهاردهم از تهران انتخاب گردید، ولی انگلستان که با ادعای پایان بخشیدن به استبداد به کشور ما لشگرکشی کرده بود، موجبات دستگیری و تبعید وی را به اراک فراهم ساخت و این تبعید تا پایان جنگ دوم و تسلیم ژاپن ادامه یافت. آیتالله کاشانی در متن دستنویسی در زندان انگلیسها در اراک چنین نوشت: «معلوم نیست کلمة آزادی که انگلیس و آمریکا برای آن جنگ میکنند، در قاموس آنها چه معنی دارد. مقصود از آن استعمار دنیا و مکیدن خون بشر است یا آنکه آزادی خودشان است و عبودیت سایر بشر ...».(3) آیتالله کاشانی پس از آزادی از زندان انگلیسها در اراک و کرمانشاه در شهریور ١٣٢٤ به تهران بازگشت و بر تلاشهای خود برای حضور مردم در انتخابات مجلس دوره پانزدهم افزود. وی در یک سفر سیاسی به گیلان و مازندران در شهرهای شمالی کشور اجتماعات بزرگی برپا ساخت و در این شهرها خود و دیگر سخنرانان مردم را به حضور در انتخابات فراخواندند. وی پس از بازگشت از مسافرت انتخاباتی شمال کشور، راه خراسان را در پیش گرفت و پس از برگزاری اجتماعات بزرگی در شهرهای گوناگون میانه راه، به دستور احمد قوام نخست وزیر در سبزوار دستگیر و با همراهان به قزوین تبعید گردید. وی پس از بازگشت از این تبعید در شهریور ١٣٢٦ بر دامنة مبارزة خود برای متحد ساختن مردم افزود. در همین هنگام تصمیم نامشروع سازمان ملل متحد در زمینه تقسیم فلسطین اعلام گردید. آیتالله کاشانی نسبت به پیامدهای این تصمیم هشدار داد و در اعلامیهای در ١١ دی ١٣٢٦ در مخالفت با تشکیل دولت یهودی در فلسطین گفت: «معلوم نیست وطن بودن فلسطین برای مهاجرین یهودی آلمانی، روسی، آمریکایی و غیره مطابق کدام منطق و قانون است که رأی به تقسیم آن میدهند. اگر میخواهند یهود را از خود راضی کنند و استفادههایی را که منظور است از آنها بنمایند، در مملکت خود به آنها جا بدهند و آنها را مستقل کنند. در هر صورت تشکیل دولت یهودی، در آتیه کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلکه تمام دنیا خواهد بود و زیان آن تنها متوجه اعراب فلسطین نمیگردد. علی اَی ّحال بر تمام مسلمین عالم است از هر طریقی که میشود از این ظلم فاحش جلوگیری نموده و رفع این مزاحمت را از مسلمین فلسطین بنمایند». آیتالله کاشانی بار دیگر به دلیل ایستادگی در برابر تحمیل یک قرارداد نفتی ناعادلانه از سوی انگلستان به کشور و برگزاری انتخابات فرمایشی دوره شانزدهم مجلس، در شب هنگام ١٥ بهمن ١٣٢٧ بازداشت و این بار به لبنان تبعید شد. وی در ٨ اردیبهشت ١٣٢٨ پیامی به نمایندگان مجلس پانزدهم فرستاد که میتوان آن را منشور نهضت ملی ایران نام نهاد و در آغاز این پیام بر این حقیقت تأکید کرد که: «اَهَمّ وسایل پیشرفت و ترقی و آسایش یک ملّتی همانا آزادی حقیقی و عدالت اجتماعی است... که ملت اسیر خیالات خام و خودخواهی و شهوترانی دیکتاتورمآبان نباشد». وی در پایان این پیام ، شاه را مخاطب قرارداد و نوشت: «شاها! مملکت حاجت شدید به عدالت اجتماعی حقیقی دارد، آن هم موقوف به آزادی و اصلاح مجلس است نه به دیکتاتوری ...».(4) این مبارزه پر شور با پیوستن گروهی از نمایندگان مجلس به حرکت آیتالله کاشانی سرانجام به پیروزی رسید و با ملی کردن صنعت نفت، اصلاح قانون انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد نیز در دستورکار نهضت ملی ایران قرار گرفت. از این پس شاهد تلاشهای آیتالله کاشانی برای پایهگذاری یک سیاست خارجی مستقل از بلوکهای شرق و غرب هستیم و این هدفی بود که در گفتگو با خبرنگاران و شخصیتهای سیاسی خارجی بارها مورد تایید قرار گرفت. وی در گفتوگویی با نمایندگان خبرگزاری فرانسه روز ٢٧ اردیبهشت ١٣٣٠ در پاسخ به این پرسشکه: «آیا ایران بهتر است بی طرف بماند یا به یکی از دو بلوک جهانی بپیوندند؟» پاسخ داد: «ملت ایران از نزاع و جدال و جنگ و خونریزی متنّفر است و بدین جهت برکناری ایران از الحاق به بلوک غربی یا شرقی اصلح به حال ایران و آن دولتهاست».(5) آیتالله کاشانی در گفتوگوی دیگری با خبرنگار روزنامه مصری، در ٢٣ تیر ١٣٣٠ در پاسخ به این پرسش که در صورت بروز جنگ احتمالی سوم، دولتهای اسلامی چه روشی باید در پیش بگیرند، پاسخ داد: «من به کلیه دولتهای اسلامی توصیه میکنم در صورت بروز جنگ جهانی فقط روش بیطرفی را در پیش بگیرند. ما هم در ایران همین سیاست بیطرفی را دنبال میکنیم. نه تنها دول اسلامی بلکه دولتهای غیرمسلمان شرق را دعوت میکنم که سیاست خود را براساس بیطرف ماندن در جنگ احتمالی آینده تنظیم کنند. ملتهای مسلمان و غیرمسلمان شرق که صدها میلیون میشوند، یک نیروی عظیمی را تشکیل میدهند که نمیتوان آن را نادیده گرفت. این نیروی عظیم میتواند خدمت بزرگی به نفع صلح جهانی انجام دهد و در هر دو اردوگاه شرقی و غربی تأثیر داشته باشد. وقتی نیروهای ملل شرق با یکدیگر متحد باشند، هیچیک از دو جبهة شرقی و غربی جرأت نخواهند داشت به ملل و ممالک بیطرف شرق تجاوز کنند...».(6) در مرداد ماه سال ١٣٣٠ هنگامی که تنشهای سیاسی میان هند و پاکستان بالا گرفت و واحدهای نظامی دو طرف در مرزها تمرکز کردند، پیامی از سوی آیتالله کاشانی برای جواهر لعل نهرو، نخستوزیر هند فرستاده شد که در آن خواستار تنش زدایی میان دو کشور همسایه گردید. نهرو در پاسخ به این پیام ، روز ٩ مرداد ١٣٣٠ پاسخ رضایتبخشی داد.(7) آیتالله کاشانی در پیام دیگری به لیاقتعلیخان، نخستوزیر پاکستان، خواستار تنشزدایی میان این دو کشور شد و در بخشی از آن گفت: «انتظار دارم سیاست دوستانهای را که تاکنون نسبت به هندوستان داشتهاید، تعقیب کرده و نهایت کوشش را به عمل آورید که طرفین بدون توسل به قوه قهریه و حتی بدون ایجاد جنگ اعصاب به پایان دادن به اختلافات توفیق یابند. عقیده دارم که نزاع میان دو کشور مهم آسیایی به زیان قارّه آسیا تمام و موجب آن میشود که مقامات امپریالیسم باختری، نفوذشان را به صورت دیگری در آسیا استقرار دهند. تردید ندارم یگانه راهحلی که برای اتحاد و نیرومندی آسیا ضرورت دارد، در مرحلة اول تشکیل یک بلوک اسلامی متحد و قوی و در مرحلة دوم ایجاد پیمانهای موّدت و اتحاد و همکاری با سایر ملل آسیایی است تا از این راه جلو دسایس بیگانگان گرفته شود...».(8) آیتالله کاشانی با «شارول فاورل» خبرنگار فرانسوی و عضو انجمن خبرنگاران فرانسه گفتوگویی کرد که در بخشی از آن چنین آمده است: آیا حضرت آیتالله امیدوارند که در جنگ آینده، کشورهای اسلامی بتوانند یک بلوک کاملاً مستقلی تشکیل بدهند که وارد هیچ یک از دو بلوک روسیه شوروی و کشورهای آنگلوساکسون و غربی نشوند؟ از کشورهای اسلامی از من سؤال شده است که در جنگ احتمالی آینده تکلیف مسلمین چه خواهد بود و من به همه جواب دادهام بیطرفی کامل. مسلمانان جهان که بیش از ٤٠٠ میلیون نفر میباشند میتوانند لااقل ٢٠ میلیون سرباز رشید و شجاع داشته باشند و چنین نیرویی نه تنها قدرت خواهد داشت که بیطرفی خود را حفظ نماید، بلکه پایه مستحکمی برای حفظ صلح جهانی نیز تواند بود. شما تاکنون چه اقدامی برای اتحاد مسلمین کردهاید و آیا نقشهای دارید که تمام کشورهای مسلمان بلوک متحّدی را تشکیل دهند و به هیچیک از دو بلوک روسیه و امریکا و انگلیس متمایل نشوند و در میان این دو بلوک، جبهه سومی تشکیل بدهند؟ من در راه این اتحاد تا کنون کوششهای بسیار مؤثرّی کردهام و هم اکنون مشغول نوشتن و فرستادن لوایحی برای تمام مسلمین میباشم که در میان این دو بلوک بزرگ دنیا که در مقابل هم صفآرایی میکنند بیطرفی کامل اختیار نمایند و اگر لازم میدانند برای حفظ بیطرفی کامل، خود را مجهّزتر و نیرومندتر سازند. من آنچه در قوّه و اقتدار دارم در راه این منظور بزرگ به کار میبرم. اما بدانید که این بلوک تنها از دولتهای اسلامی تشکیل نخواهد شد و کشورهای آسیایی دیگری هم در تشکیل این جبهة بیطرف شرکت خواهند کرد، چنانکه ملت بزرگ هندوستان و آقای جواهر لعل نهرو، ملت ما را در مبارزه بزرگ با شرکت نفت استعماری جنوب یاریهای معنوی گرانبها کرده است که بیش از پیش باعث استحکام رشتههای دوستی تاریخی ملت ایران و ملت هندوستان میگردد. آیا کنفرانسی را که برای تشکیل جبهه سوم در میان دو بلوک در نظر دارید، در ایران تشکیل میدهید یا در پاکستان؟ من خیال دارم از لیدرهای ملّیون پاکستان و کشورهای عربی و مسلمان دیگر دعوت کنم و مقدمات این کار هم فراهم شده است. امیدوارم برای اول پاییز بتوانیم این کنفرانس را در تهران تشکیل دهیم. در همین راستا آیتالله کاشانی با فرستادن پیامی به ملتهای مسلمان در ٥ شهریور ١٣٣٠ از علما و شخصیتهای سیاسی این کشورها دعوت کرد تا برای برگزاری یک کنگره اسلامی در ایران حضور یابند. وی در بخشی از این پیام به موضوع بیطرفی کشورهای اسلامی پرداخت و اعلام کرد: «این کنگره وظیفهدار است ملل اسلامی را از جنگهای جهانی برکنار بدارد و در عین حال آنها را به دفاع از استقلال کشورهای خود وادار سازد و نیز از وظایف این کنگره است که با کشورهای غیراسلامی دیگر که زیر یوغ استعمار به سر میبرند، مساعدت کرده و در حفظ صلح جهانی بکوشند تا آنجا که این جبهه اسلامی سنگری برای حفظ بشریت و پناهگاهی برای صلح جویان و دشمنان جنگ شود...».(9) آیتالله کاشانی در گفتوگوی دیگر با آقای پکلادیس نویسنده و خبرنگار یونانی در ٩ آذر ١٣٣٠ بار دیگر بر این اندیشه تاکید کرد و گفت: «ما موفق خواهیم شد با کمک پاکستان و هندوستان بلوک نیرومندی را در آسیا تشکیل بدهیم که نه تنها کشورهای ما را از آتش جنگ محفوظ دارد، بلکه همانطور که گفتم من امیدواری فراوان دارم که اتحاد و اتفاق ما آن قدر استوار و نیرومند گردد که بتوانیم از جنگ آینده نیز جلوگیری کنیم ...».(10) آیتالله کاشانی در گفتوگوی دیگری با یوسف حلمی دبیر جمعیت هواداران صلح و از نویسندگان و ناطقین زبردست کشورهای عربی به پرسشی از او در همین زمینه پاسخ داد. این نویسنده مصری با اشاره به اینکه آیتالله کاشانی اعلامیه استکهلم مبنی بر ممنوعیت استعمال سلاحهای هستهای را امضاء کرده است، این پرسش را مطرح کرد که: «ملت مصر اعلامیه رهبر روحانی ایرانی، آیتالله کاشانی که از صلح عمومی پشتیبانی و همچنین علیه استمار مبارزه میکند، را با کمال اشتیاق استقبال میکند. به نظر من صدور چنین اعلامیههایی از طرف شخصیت بزرگی مثل آیتالله که مورد محبت ملت مصر هستند، تأثیر زیادی در بسط مساعی دولت و ملت ما دارد. همچنین اعلامیههای آیتالله، ملت مصر را تشویق کرده که قرارداد تحمیلی انگلستان راجع به کانال سوئز را لغو نماید. ضمناً دولت مصر را وادار کرده که در هیچیک از دو بلوک بزرگ سیاسی وارد نشود و همین مبارزات، دولت مصر و نمایندگان مصر در سازمان ملل را ترغیب خواهد نمود که از تحریم بمب اتمی پشتیبانی کنند. ملت مصر از نظر آیتالله دربارة الغای قرارداد [کانال سوئز] مطلع شده و ضمناً علاقمند است که نظر معظم له را راجع به عدم شرکت در هرگونه اتحاد نظامی و همچنین درباره ممنوع شدن قطعی استعمال سلاح اتمی بداند، زیرا اگر جنگ جهانی دیگری بر پا شود و قشون انگلیس و امریکا خاک مصر را اشغال کنند، مصر در صف ممالکی است که از بمب اتمی زیان میبرد». آیتالله کاشانی در بخشی از پاسخ تفصیلی به این پرسش گفت: «اکنون خوشبختانه کشورهای وسیع هندوستان و پاکستان با همه اختلاف مذهبی که در میان آنهاست با من همصدا و همقدم شدهاند. من اطمینان دارم که اگر اتحاد ملل شرق و اسلامی که آرزوی همة ماست، عملی شود، خواهیم توانست بیطرفی کامل خود را در میان دو بلوک بزرگ جهانی حفظ کنیم و حتی پایگاه استواری را برای صلح جهانی بنا نهیم و از استعمال بمب اتمی و سایر سلاحهای مخرب جلوگیری کنیم. من صلاح نمیدانم که هیچیک از کشورهای اسلامی بلکه شرقی وارد یکی از دو بلوک بزرگ سیاسی بشوند، اما اینکه مصر برای جلوگیری از استمال بمب اتمی جدیّت کرده است، من فوقالعاده خوشوقتم و مجاهده ملت مصر در این اقدام بشردوستانه بسیار مورد تقدیر است. آرزومندم سایر ملل اسلامی بلکه عموم کشورهای شرقی در این کار به ملت عزیز مصر تأسّی جویند. همانطور که گفتم ما ملتهای اسلامی نباید در هیچ اتحادیه جنگی وارد شویم، بلکه باید کوشش کنیم که صفوف برادرانه خود را در مقابل سیاستهای استعماری، استوارتر و خلل ناپذیرتر نمائیم تا هیچیک از دو بلوک نتوانند در میان ما رخنه کنند و برادران ما را آلت اجرای مقاصد برتریجویانه و وسیلة جهانگشایی خود سازند».(11) آیتالله کاشانی در گفتوگوی دیگری با «آندره موروا» نویسنده و مورخ بزرگ فرانسوی به مسائل گوناگون ایران و کشورهای شمال افریقا پرداخت. آندره موروا پرسید: «آیا نظرحضرت آیتالله این است که ایران درمیان بلوکهای شرقی و غربی بیطرف بماند؟» آیتالله کاشانی پاسخ داد: «کوشش من برای اتحاد کشورهای مسلمان بلکه کلیه ملتهای آسیایی برای این است که ما بتوانیم در سایه اتحاد، در میان دو بلوک نیرومند، بیطرفی کامل خود را حفظ کنیم . من معتقدم و کوشش میکنم که نه تنها کشور ما بلکه هیچیک از کشورهای خاورمیانه و مسلمان وارد هیچیک از دو بلوک شرقی و غربی نشوند».(12) اندیشه اتحادمیان کشورهای اسلامی و آسیایی و بیطرفی آنان در برابر بلوکهای غرب و شرق که در گفتوگوهای آیتالله کاشانی با خبرنگاران رسانههای مهم و شخصیتهای برجسته کشورها در سراسر جهان انتشار یافت، بیگمان پایهگذار جنبش غیرمتعهدها گردیده است. اینک باید ببینیم با این ارادة استواری که آیتالله کاشانی در پی ایجاد یک نیروی سیاسی مستقل اسلامی و آسیایی بود و با پشتوانه نیرومندی که نهضت ملی ایران برای سازماندهی چنین گروهی فراهم کرده بود، چرا این اندیشه ناکام ماند و به جای ایران، کشورهایی که سابقه مستعمره بودن داشتند، در مقام پایهگذاری جنبش غیرمتعهدها برآمدند؟ واقعیت این است که پیروزی نهضت ملی ایران که هدفهای والایی چون استوار ساختن حاکمیت ملت ایران بر سرنوشت خود از طریق برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت و بهرهبرداری از منابع طبیعی کشور به سود مردم را دنبال میکرد، با سلطهطلبی انگلستان ناسازگار بود. از سوی دیگر تشکیل یک اتحادیه مستقل از کشورهای اسلامی و آسیایی نیز منافع انگلستان در این کشورها را تهدید میکرد، از این رو این دولت توانست با یک برنامهریزی دقیق از طریق عوامل داخلی خود نهضت ملی ایران را از درون مورد حمله قرار دهد. اگرچه سال ١٣٣٠ سال امنیت نسبی در کشور بود، ولی مصدق با سیاست امروز و فردا کردن، از اجرای قانون ملی کردن نفت و استفاده از درآمدهای آن برای رفاه و آسایش مردم خودداری کرد و کشور را در تنگنای مالی و اقتصادی قرار داد و موجبات نارضایتی عمومی را فراهم ساخت. از آغاز سال ١٣٣١ نیز طرحهایی را برای بیثبات کردن کشور، یکی پس از دیگری به مورد اجرا گذارد. در ٢٩ اردیبهشت ١٣٣١ با صدور یک تصویبنامه غیرقانونی از برگزاری انتخابات در ٣٣ حوزه انتخابیه جلوگیری کرد و مجلس دوره هفدهم تنها با ٨٠ نماینده از ١٣٦ نماینده مقرر در قانون انتخابات تشکیل گردید که ضربهای به امنیت ملی کشور بود. استعفای پیشبینی نشده مصدق در ٢٥ تیر ١٣٣١ و در حالی که هر دو مجلس به او رأی اعتماد داده و شاه فرمان نخستوزیری او را صادر کرده بود، امنیت و آرامش کشور را دچار توفان ساخت. مصدق همین مجلس نیمبندی را هم که تشکیل داده بود، تحمل نکرد و توانست در مرداد و دی ماه ١٣٣١، با وجود اعتراضات شدید آیتالله کاشانی و شخصیتهای پیشگام نهضت ملی ایران، به مدت یک سال و نیم اختیارات قانونگذاری را از دوره دو سالة این مجلس بگیرد و نظام استبدادی را جایگزین نظام قانون اساسی و اصل تفکیک قوا در کشور نماید. تیر خلاص به نهضت ملی ایران نیز انحلال مجلس از سوی مصدق از طریق یک رفراندوم فرمایشی و خلاف قانون اساسی در تیر و مرداد سال ١٣٣٢ بود که کشور را دچار تنشها و بحران سیاسی بزرگی کرد و همین امر به فروپاشی نهضت ملی ایران و ناکام ماندن هدفهای آن انجامید. در چنین فضای مسمومی که در سال ١٣٣١ و در ماههای آغازین سال ١٣٣٢ در کشور سایه افکنده بود، اندیشه تأسیس گروه کشورهای مستقل و غیروابسته به بلوکهای شرق و غرب نمیتوانست دنبال شود و سرانجام با براندازی نهضت ملی ایران، کشور ما که پرچم تشکیل چنین جنبشی را در دست داشت، بار دیگر گرفتار سیاستهای سلطهجویانه جهانی گردید و از نقشآفرینی در تشکیل اجلاسی از کشورهای مستقل اسلامی و آسیایی باز ماند. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان بلوک غرب و اردوگاه کمونیسم، سران چند کشور تصمیم گرفتند گروه مستقلی را تشکیل دهند تا از توسعهطلبی این دو بلوک در امان بمانند. نخستین کنفرانس این گروه از کشورها زیر نام غیرمتعهدها در باندونگ، سومین شهر بزرگ اندونزی درسال ١٩٥٥، دو سال پس از براندازی نهضت ملی ایران برگزار شد. کشورهای دعوتکننده به این کنفرانس، اندونزی، برمه، سیلان، هندوستان و پاکستان بودند. این پنج کشور از ٢٤ کشور دیگر برای حضور در این کنفرانس دعوت کردند که ایران نیز یکی از آنها بود. پایهگذاران کنفرانس باندونگ و سپس کنفرانس غیرمتعهدها در بلگراد در روزهای ١ تا ٥ سپتامبر ١٩٦١ برابر با ١٠ تا ١٥ شهریور ١٣٤٠ عموماً کشورهایی بودند که از استعمار انگلیس و فرانسه رنج برده و پیشگامان آنان چون دکتر سوکارنو رئیس جمهور اندونزی، جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر، جواهر لعل نهرو نخستوزیر هندوستان و مارشال تیتو رئیسجمهور یوگسلاوی، شعار بر چیدن بساط استعمار را از جمله شعارها و هدفهای این کنفرانسها قرارداده بودند. ایران اگر چه در کنفرانس باندونگ حضور داشت، ولی به دلیل اینکه به پیمانهای نظامی پیوسته و وابستگی به غرب پیدا کرده بود، در کنفرانس بلگراد حضور نیافت. سرانجام پس از پیروزی انقلاب، ایران به دعوت وزیر خارجه کوبا به کنفرانسهاوانا که در سال ١٩٧٩ تشکیل شد، پیوست و از آن هنگام توانست نقش فعاّلی را در کنفرانس غیرمتعهدها به عهده گیرد. اکنون نیز با برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران، ریاست دورهای آن برای سه سال به ایران واگذار شده است.(13)
پینوشتها 1ـ مذاکرات جلسه ١٦ اسفند ١٣٢٢ مجلس شورای ملی. 2ـ هنگامی که هند هنوز مستعمره انگلستان بود و جنبش ضداستعماری در این کشور شکل نگرفته بود، ایران با الغای قرارداد دارسی در سال ١٣١١ خورشیدی رو در روی انگلستان قرار گرفت. به هنگام شکایت انگلیس به شورای جامعه ملل، علیاکبر داور، حقوقدان برجسته کشور ما نطق حقوقی و سیاسی ارزشمندی در برابر شکایت نماینده انگلیس ایراد کرد که از اسناد مهم تاریخ ملت ایران است. 3ـ اسناد آیتالله کاشانی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ٢، برگ ٢٢٥. 4ـ این پیام روز ٨ اردیبهشت ١٣٢٨ در جلسه علنی مجلس خوانده شد و در مشروح مذاکرات مجلس به چاپ رسید. 5ـ متن کامل این گفتوگو در روزنامه شاهد و اطلاعات ٢٧ اردیبهشت ١٣٣٠ به چاپ رسیده است. 6ـ روزنامه اطلاعات، ٢٣ تیر ١٣٣٠. 7ـ این پیامها در روزنامه اطلاعات، ٥ و ٩ مرداد ١٣٣٠ چاپ شدهاند. 8ـ روزنامه اطلاعات، ١٢ مرداد ١٣٣٠. 9ـ روزنامه اطلاعات، ٥ شهریور ١٣٣٠. 10ـ روزنامه کیهان، ٩ آذر ١٣٣٠. 11ـ روزنامه شاهد ١٦ دی ١٣٣٠، روزنامه باختر امروز ١٥ دی ١٣٣٠. 12ـ روزنامه کیهان، ١٩ بهمن ١٣٣٠، روزنامه ایران ما، ١٨ بهمن ١٣٣٠، روزنامه شاهد ١٨ بهمن ١٣٣٠، روزنامه اطلاعات، ٢٠ بهمن ١٣٣٠. 13ـ برای آشنایی بیشتر با سابقه پیدایش و کنفرانسهای غیرمتعهدها نگاه کنید از جمله به کتاب «غیرمتعهدها از باندونگ تاهاوانا» تألیف دکتر سیدجلالالدین مدنی، نشر پایدار، سال ١٣٨٧، چاپ هفتم.
سوتیترها 1ـ در روزهای آغاز برنامه اجلاس غیرمتعهدها، یکی از روزنامههای داخلی و تلویزیون بیبیسی فارسی که از هر فرصتی برای تبلیغات به سود مصدق بهرهبرداری میکند، کوشش کردند برای مصدق که در دوران اشغال ایران از سوی متفقین مورد کمترین تعرّضی قرار نگرفت، نقش پیشگامی در پایهگذاری اندیشه عدم تعهد در برابر بلوکهای شرق و غرب را تبلیغ کنند و در این راستا به یک جعل تاریخی به نام «سیاست موازنه منفی» توسّل جستند.
2ـ پیروزی نهضت ملی ایران ار یک سو و تشکیل یک اتحادیه مستقل از کشورهای اسلامی و آسیایی ار سوی دیگر، منافع انگلستان در این کشورها را تهدید میکرد، از این رو این دولت توانست با یک برنامهریزی دقیق از طریق عوامل داخلی خود نهضت ملی ایران را از درون مورد حمله قرار دهد.
3ـ پس از پیروزی انقلاب، ایران به دعوت وزیر خارجه کوبا به کنفرانسهاوانا که در سال ١٩٧٩ تشکیل شد، به جنبش غیرمتعهدها پیوست و از آن هنگام توانست نقش فعاّلی را در کنفرانس غیرمتعهدها به عهده گیرد. اکنون نیز با برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران، ریاست دورهای آن برای سه سال به ایران واگذار گردیده است.
4ـ این کنگره و ظیفهدار است ملل اسلامی را از جنگهای جهانی برکنار داشته و در عین حال آنها را به دفاع از استقلال کشورهای خود وادار سازد و نیز از وظایف این کنگره است که با کشورهای غیراسلامی دیگر که زیر یوغ استعمار به سر میبرند، مساعدت کرده و در حفظ صلح جهانی بکوشند تا آنجا که این جبهه اسلامی سنگری برای حفظ بشریت و پناهگاهی برای صلحجویان و دشمنان جنگ گردد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 97 |