
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,193 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,529 |
تحول بنیادین در مبانی فکری اسلامگرایان طی بیداری اسلامی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 371، آبان 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
حسین رویوران با آغاز موج بیداری اسلامی در شمال افریقا و خاورمیانه، تحول در ساختارهای سیاسی حاکم بر کشورهای منطقه آغاز شد و مردم بپاخاسته منطقه، با مبارزه برضد رژیمهای استبدادی و وابسته و متحد و مؤتلف با قدرتهای سلطهگر غربی درصدد تغییر شرایط و حاکم کردن رژیمهای منتخبی برآمدند که مستقل و مجری سیاستهای ملی باشند. رأی دادن اکثریت مردم به اسلامگرایان اخوانی در تونس، مصر و مغرب به عنوان نمایندگان مردم در حاکمیت نشان میدهد که مردم، این مأموریت را انحصاراً به اسلامگرایان واگذار کردهاند. آنچه در این میان اهمیت ویژه دارد این است که اسلامگرایان در آن کشورها تا قبل از آغاز بیداری اسلامی، صرفا به عنوان یک جنبش مخالف و گاه زیرزمینی فعالیت داشتند و همواره در چهارچوب فعالیت جنبشی و استمرار آن افقهای خود را ترسیم میکردند، اما اکنون که در رأس ساختار نظام قرار گرفتهاند، ناگزیرند نظام سیاسیای را تولید کنند که با خواست مردم هماهنگ باشد و ویژگیهای فکری و اسلامی آنان در آن تجلی پیدا کند. واقعیت این است که تشکلهای اسلامی سنی تا کنون خود را به صورت جنبشهای دعوتی و گاه انقلابی تعریف کرده و به علت ناامیدی از به قدرت رسیدن، هیچ گاه درباره نظام آینده ایدهآل اسلامی خود نظریهپردازی نکرده بودند. البته پیوستن جنبشهای سنی به قیام جوانان برضد رژیمهای وابسته حاکم در جریان موج بیداری اسلامی، مقدمه تحولات فکری را در این جنبشها فراهم ساخت. از زمان رحلت پیامبر اکرم«ص» تاکنون، اختلاف اهل تشیع و تسنن بر نوع حکومت نبوده، بلکه بر مدار ویژگیهای حاکم بوده است. شیعه معتقد است که حاکم باید منصوب از سوی خداوند و معصوم باشد، در حالی که برادران اهل سنت به علت تبعیت از اصل غلبه، به قاعده «الملک لمن غلب»، اعتقاد داشتهاند و همه حاکمان را که با هر وسیلهای که به قدرت برسند، مصداق اولیالامر میدانند و تبعیت از آنها را حتی در صورت فسق و ظلم، لازم و ضروری میشمارند. شیعه معتقد است در زمان غیبت امام معصوم باید از افرادی در ابعاد عبادی بطور مطلق و حاکمیتی در صورت وجود، تبعیت کرد که مجتهد جامعالشرایط و از عدالت و شجاعت برخوردار باشند، در حالی که برادران اهل سنت بدون قید، حکام را قبول دارند و این تفاوت مهم، شیعه را همواره به عنوان حزب قیام و انقلاب علیه حکام فاقد این شرایط معرفی کرده است، در حالی که اهل سنت قائل به حزب حاکم بودند و هیچگاه برپایه تفکرات دینی دست به قیام نزدند. از همین روی، جنبش اخوانالمسلمین هیچگاه خود را حزبی انقلابی که درصدد براندازی نظام است، معرفی نکرده بود و همواره میکوشید خود را در شرایط سیاسی به دور از خشونت و براندازی تعریف کند. بر همین اساس آنها در زمان ممنوعیت فعالیت احزاب دینی در دو دهه گذشته، یا تحت عناوین احزاب دیگر وارد انتخاب شدند و یا گاه به صورت افراد مستقل به رقابت انتخاباتی پرداختند. ایمن ظواهری رئیس فعلی القاعده در کتابی تحت عنوان «دروی تلخ، شصت سال بر اخوان» به این مسئله میپردازد و اخوان را یک جریان انحرافی میداند که حاضر نشده است برای برپایی نظام اسلامی شیوههای جهادی را در پیش گیرد. جالب اینجاست که اخوان بهرغم اینکه از سال 1954 وارد زندان وشکنجه و اعدام شدند، هیچگاه برضد نظام حاکم دست به سلاح نبردند. در سال 1970 با به قدرت رسیدن محمد انورالسادات در مصر، عناصر اخوان در چهارچوب عفو عمومی از زندان آزاد شدند و در اولین فرصت با سادات به عنوان اولیالامر بیعت کردند. اخوانیها همانند دیگر برادران اهل سنت که از تئوری غلبه تبعیت میکنند، برپایه حدیث شریف «من مات و لم تکن فی رقبته بیعه مات علی غیر دین اسلام» به این اقدام دست زدند. در سال 1981 سادات توسط اسلامگرایان جهادی ترور شد و حکومت در اولین واکنش همه اسلامگرایان را بازداشت کرد، ولی پس از مدتی معلوم شد که جهاد اسلامی این کار را انجام داده است و به همین علت اخوانی ها از زندان آزاد شدند. آقای عمر تلمسانی مرشد وقت اخوان پس از آزادی به کاخ عابدین (ریاستجمهوری) رفت و با مبارک براساس سنتهای قبلی بیعت کرد. آنچه امروزه تحت عنوان بیداری اسلامی یا بهار عربی میگذرد، نشان از تحول شگرفی در ابعاد فکری است، زیرا اخوان و سنیها از ضرورت تبعیت از حاکم به عنوان اولیالامر چشم پوشیدند و مبارک را از این مصداق خارج ساختند. این تحول در چهارچوب فرایند «فقه الواقع» اتفاق افتاده که متضمن فتح باب اجتهاد در ابعاد فقه سیاسی است و در این فرایند، اولیالامر تعریف متفاوتی پیدا میکند. در این فرایند در تعریف اولیالامر، آیات دیگری چون: «ومن لم یحکم بما انزلالله فاولئک هم الکافرون» و «ان مکناهم فیالارض اقاموا الصلاة» و «اقیموا الوزن بالقسط» و «اشداء علیالکفار رحماء بینهم»... و غیره مطرح شدهاند. در این آیات آمده است کسی که به حکم خدا عمل نکند، کافر شمرده میشود و کسی که در قدرت قرار میگیرد، باید اولویتش اقامه نماز باشد و کسی که حکومت دراختیارش است، باید بر مدار عدل حکومت کند و اسلامگرا کسی است که بر کفار تند و با برادر مؤمن خود مهربان باشد. هیچ یک از این ویژگیها بر امثال مبارک، بنعلی، قذافی، علی عبدالله صالح و امیر بحرین تطبیق نمیکنند و از این رو جوامع اسلامی آنها را از مصداق اولیالامر حذف و برضد آنها قیام کردند. در حال حاضر جنبشهای اسلامی اخوانی هر چند در مرحله قیام با بازنگری در مفاهیم، موفق به حرکت و پیروزی در چندین صحنه شدهاند، اما در حال حاضر در مقابل نیاز برپایی نظامی قرار گرفتهاند که با باورهای آنان در تعارض نباشد. اکنون چند مفهوم جدید در فرهنگنامه اسلامگرایان منظم برای رسیدن به هدف برپایی نظام همگون با اسلام مطرح شده است. اولین مفهوم بحث «تمکن» است. جنبشهای اسلامی معتقدند که طبق آیه کریمه «ان مکناهم فیالارض اقاموا الصلاه» اقامه دولت اسلامی با اصل تمکن کامل ارتباط دارد و از آنجا که اسلامگرایان اخوانی به صورت جزئی و در چهارچوب ائتلاف با دیگر احزاب غیراسلامی به قدرت رسیدند، از این رو اجرای کامل شریعت که وظیفه تشکلهای اسلامی است بطور جزئی به تأخیر میافتد. آنان به این ترتیب مفهوم جدیدی را مطرح میکنند که بحث «تدرج» است. آنها معتقدند پیامبر اکرم«ص» ظرف 23 سال شریعت را تکمیل کرد و به اجرا گذاشت و آنها نیز باید از اصل تدرج در اجرای شریعت تبعیت کنند. در حال حاضر، اسلامگرایان این فرایند گذرا را تحت عنوان «دولة مدنیه ذات مرجعیه اسلامیه»، «دولت مدنی با مرجعیت اسلامی» تعریف میکنند تا از یک طرف احکام اسلامی نقض نگردند و از سوی دیگر به تعهدات خود مبنی بر اتحاد و ائتلاف با دیگر احزاب غیراسلامی عمل کنند. گرچه ممکن است این فرایند برای رسیدن به الگوی حکومتی طولانی باشد، اما شروع اجتهاد برای رسیدن به یک ساختار حکومتی مبتنی بر اسلام، یک گام مهم و تحولی بزرگ به شمار میآید. مهمترین ویژگی این تحول آن است که در حال حاضر اهل سنت هم مانند شیعه در جستوجوی حاکم صالح هستند. لذا سه شرط اجرای احکام الهی و عدالت و اتحاد و ائتلاف با دیگر مسلمانان (اصل تولی) و دشمنی با دشمنان قسم خورده اسلام (اصل تبری) که در هیچ برههای از تاریخ اتفاق نیفتاده است، اکنون میتوانند زمینههای اتحاد و ائتلاف کشورهای اسلامی را بیش از هر زمان دیگری فراهم سازند.
سوتیترها: 1. اسلامگرایان تا قبل از آغاز بیداری اسلامی، صرفا به عنوان یک جنبش مخالف و گاه زیرزمینی فعالیت داشتند... اما اکنون که در رأس ساختار نظام قرار گرفتهاند، ناگزیرند نظام سیاسیای را تولید کنند که با خواست مردم هماهنگ باشد و ویژگیهای فکری و اسلامی آنان در آن تجلی پیدا کند.
2. سه شرط اجرای احکام الهی و عدالت و اتحاد و ائتلاف با دیگر مسلمانان (اصل تولی) و دشمنی با دشمنان قسم خورده اسلام (اصل تبری) که در هیچ برههای از تاریخ اتفاق نیفتاده است، اکنون میتوانند زمینههای اتحاد و ائتلاف کشورهای اسلامی را بیش از هر زمان دیگری فراهم سازند.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 90 |