تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,209 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,132 |
پشت پرده بحران سوریه | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 371، آبان 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دکتر محمدصادق کوشکی 1ـ رژیم صهیونیستی از ابتدای بیداری اسلامی بشدت خطر را حس کرد. رژیم مبارک به عنوان متحد اول و حامی تلآویو در میان جهان اسلام و عرب سقوط کرد و اردن نیز گرفتار در میان امواج متلاطم خشم مردمی، رمقی برای حمایت از رژیم صهیونیستی نداشت. مصر و اردن با تلآویو پیمان صلح امضا کرده و رژیم غاصب آن را به رسمیت شناخته بودند و موج بیداری مسلمانان، این دو تکیهگاه صهیونیستها را متزلزل کرده بود. 2ـ از میان همسایگان رژیم صهیونیستی تنها سوریه بود که به دلیل تداوم اشغال سرزمیناش از جانب صهیونیستها با این رژیم پیمان صلح امضا نکرده بود و در حالت آتشبس به سر میبرد، آتشبسی که از سال 1973 میلادی آغاز و به صلح خاتمه نیافته بود. اسرائیل از جانب مرزهای شمالی خود (لبنان و سوریه) احساس ناامنی شدیدی میکرد، آن هم در حالی که همسایگان شرقی و غربی آن (اردن و مصر) دیگر اردن و مصر قبل از بیداری اسلامی نبودند! این احتمال نیز وجود داشت که مصر با تداوم بیداری اسلامی به سوی تجدیدنظر در پیمان صلح با تلآویو حرکت کند! 3ـ دولت سوریه یک سال قبل از آغاز بیداری اسلامی حرکتهایی را برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی خود از اسرائیل ساماندهی کرده بود. سوریه با همراهی آوارگان فلسطینی ساکن در سوریه جنبشی را تحت عنوان حرکت به سوی فلسطین آغاز کرده بود که این جنبش به درگیریهای مرزی میان مرزبانان صهیونیست و مردم سوریه و آوارگان فلسطینی منجر شده بود. حزبالله لبنان هم به عنوان متحد سوریه نقش مهمی در افزایش نگرانیهای حاکمان تلآویو نسبت به مرزهای شمالی این رژیم ایفا میکرد. بنابراین رژیم صهیونیستی به مرحلهای رسیده بود که دیگر در هیچ یک از مرزهایش (مصر، اردن، سوریه و لبنان) احساس امنیت و آرامش نداشت! 4ـ اینگونه شد که رژیم صهیونیستی و حامیان غربی و اروپایی آن تصمیم گرفتند با سوءاستفاده از موج بیداری جهان عرب، خیال خود را از جانب سوریه راحت کنند! ایجاد جنگ داخلی، تضعیف یا سرنگونی دولت سوریه و حتی تجزیه آن به مناطق تحت سیطره شبهنظامیان رقیب (همانند آنچه در سومالی رخ داده است) باعث میشد تا رژیم صهیونیستی از جانب مرزهای خود با سوریه احساس آرامش کند! 5ـ برخلاف تصور رایج، نه امریکا و نه متحدین آن به دنبال حذف بشار اسد و جایگزینی آن با حکومت و شخص دیگری نبودند! آنها به دنبال حذف یا تضعیف حکومت اسد و رها کردن سوریه در بحران و جنگ داخلی بودند! قرار بود سوریه به سومالی دیگری تبدیل شود تا رژیم صهیونیستی برای همیشه جولان را متعلق به خود بداند! 6ـ و این نکتهای بود که اکثریت مردم سوریه بخوبی آن را درک کردند! هر چند حزب بعث در میان مردم سوریه جایگاهی نداشت و هر چند فساد رایج در نظام بعث حاکم بر سوریه در طول بیش از چهار دهه، بخشی از مردم این کشور را از حکومت سوریه رویگردان کرده بود، اما مردم سوریه پس از چند ماه از آغاز حرکتهای اعتراضی در این کشور دریافتند که قرار نیست یک حکومت مردمی جایگزین حکومت اسد شود. آنها متوجه این نکته شدند که خواست امریکا و متحدین منطقهای آن (ترکیه، عربستان، قطر و...) رها کردن سوریه در بحران جنگ داخلی است. از سوی دیگر رفتارهای وحشیانه معارضین دولت سوریه با مردم شهرها و روستاهایی که به اشغال این گروهها درآمده بود (مانند قتلعام مردم و سر بریدن و مثله کردن شهروندان بیدفاع سوری و...) این ظن مردم سوریه را به یقین تبدیل کرد که حذف بشار اسد و حکومتش، دستاوردی جز ناامنی و بیثباتی برای آنها به دنبال نخواهد داشت! در این میان طبیعیترین تصمیم از سوی مردم سوریه اتخاذ شد. آنها نه تنها به سمت معارضین نرفتند، بلکه برای حفاظت از خود و حفظ امنیت خانه و خانواده خود در قالب گروههای مسلح مردمی و داوطلب به مقابله با گروههای تکفیری، سلفی و القاعدهتباری رفتند که سوغاتشان برای سوریه و مردم آن نه دموکراسی و آزادی بلکه تروریسم، خشونت و ناامنی بود. 7ـ از سوی دیگر بشار اسد نیز که از سالها قبل به عدم محبوبیت حکومت بعثی در میان جامعه سوریه پی برده بود، با جدی گرفتن اصلاحات سیاسی (بویژه اصلاح قانون اساسی) مسیر را برای حذف دائمی حزب بعث از صحنه حاکمیت این کشور و مشارکت مردم و گروههای سیاسی منتقد در قدرت هموار کرد و همین اقدامات باعث شد تا بتدریج این گمان در مردم سوریه تقویت شود که میتوان میان بشار و حکومت چهل ساله بعثیون بر سوریه تفکیک قائل شد. 8ـ نتیجه آن شد که بهرغم تلاش همهجانبه امریکا، فرانسه، انگلستان، ترکیه، عربستان، قطر، اردن و تروریستهای القاعده نژاد و سلفی اعزامی از یمن، تونس، عربستان، قطر، لیبی و جناح 14 مارس لبنان (جناح متحد با غرب و رژیم صهیونیستی) و تلاشهای همهجانبه رسانهای، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی متحدین رژیم صهیونیستی، حکومت اسد حفظ شد و تروریستها بهرغم موفقیتهای اولیه، تحت فشار شدید نیروهای مردمی و ارتش سوریه، پراکنده شدند و به سوی اضمحلال میروند. 9ـ جمهوری اسلامی از ابتدای آغاز بحران در سوریه، با درایت رهبری نظام به این نکته تاکید داشت که در شرایط فعلی، مصلحت جهان اسلام و انقلاب اسلامی در شکست طرح امریکایی ـ صهیونیستی حذف سوریه از فهرست دشمنان تلآویو است. از این رو هدف از فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی در این بحران بیش از آنکه حمایت از نظام حاکم بر سوریه باشد، حمایت از ثبات و امنیت و اقتدار کشور سوریه و مردم مسلمان آن در برابر خواست صهیونیستها مبنی بر تبدیل سوریه به یک کشور تجزیهشده، بحرانزده و ضعیف بود. بر همین مبناست که جمهوری اسلامی از ابتدای بحران تا کنون خواستار حاکمیت اراده مردم سوریه بر صحنه سیاسی این کشور بوده و از تغییر در فضای سیاسی سوریه به صورتی مسالمتآمیز و منطبق با خواست و تمایل مردم این کشور حمایت کرده است. 10ـ بنابراین در دو سال اخیر، سوریه میدان نبرد جدی میان انقلاب اسلامی و رژیم صهیونیستی وحامیانش بوده است. لذا برقراری ثبات در سوریه و شکست تروریستها مساوی با شکست رژیم صهیونیستی است. به حول و قوه الهی و تلاش مجاهدان فعال در این عرصه، تروریستها در آستانه شکست قرار گرفتهاند و بزودی شاهد پیروزی دیگری برای انقلاب اسلامی دیگری در ابعاد منطقهای و بینالمللی خواهیم بود.
سوتیترها:
1. هدف از فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی در این بحران بیش از آنکه حمایت از نظام حاکم بر سوریه باشد، حمایت از ثبات و امنیت و اقتدار کشور سوریه و مردم مسلمان آن در برابر خواست صهیونیستها مبنی بر تبدیل سوریه به یک کشور تجزیهشده، بحرانزده و ضعیف است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |