تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,473 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
نقش اعلامیه بالفور در تولد رژیم صهیونیستی | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 371، آبان 1391 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی اشغال فلسطین مجید صفاتاج سؤال: اعلامیه بالفور چیست و چه نقشی در تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی در فلسطین داشت؟ در ماههای دشوار جنگ جهانی اول، حکومت انگلیس پس از پیروزیهای صهیونیستهای آلمان، از اینکه وعدههای ملکه انگلیس منجر به تغییر موضع یهودیان به سمت دول محور (متحدین) و از دست رفتن فرصت برای این کشور شود، دچار وحشت شد. کسانی همچون مارک سایکس (sykes.m) (نماینده انگلیس) معتقد بودند که تخصیص فلسطین به یهود، باید تحت حمایت انگلیس صورت گیرد. این جریان برای فرانسه که فلسطین را جزئی از سوریه میدانست، محدودیت ایجاد میکرد. علاوه بر این، جریانات ضدسامی نیز خواستار اجرای اصلاحاتی در جهت رهایی از مسئله یهودیان بودند. یهودیان لیبرالی نیز که در مجتمعهای مسکونی ویژهای زندگی میکردند، پیمان سایکسـ پیکو(1) را قبول نداشتند و معتقد بودند که پیمان مذکور بر غربت یهود و یا وابستگی آن به موطن خویش دلالت دارد. برخی نیز طرفدار حقوق ساکنان اصلی فلسطین بودند. این دوگانگی مواضع در اجلاس یهودیان انگلیس و اتحاد انگلیسی ـ یهودی به رهبری، «لوسیان ولف» و «کلود مونته فیوره» (Monte fiore; C.G) منعکس شد. مخالفتهای داخل شورای وزرای انگلیس را وزیر یهودی، «ادوین مونتاگو» (Montagu.e) رهبری میکرد. به این ترتیب گفتوگوها و مناقشههای حادی درباره ملیت و نژاد یهود و ارتباط آنها با فلسطین جریان داشت. نمایندگان طرف یهودی در این گفتوگوها حیموایزمن و ناهوم سوکولو بودند و درنهایت، اختلافات چنان شدید شدند که همپیمانان در مظان تهمت یهود غیرانگلیسی بودن قرار گرفتند. در 17 ژوئن 1917 نتیجه مذاکرات اجلاس نمایندگان یهودی انگلیسی منجر به تحدید حق رأی طرف یهودی شد و حتی در میان یهودیان انگلیسی نیز چند دستگی ایجاد گردید. علاوه بر این، سیاستمداران انگلیس معتقد بودند اعلامیه بالفور در عین حال که پیامدهای مالی، اداری و نظامی برای انگلیس دارد، باعث بینیازی صهیونیسم از انگلیس شده و اعتبارات گوناگون سیاسی و نظامی برای صهیونیستها موجب برتری صهیونیسم در همه صحنهها خواهد شد. وایزمن، رئیس جنبش صهیونیسم فعالیت خستگیناپذیری را برای همسو کردن مواضع انگلیس با دیدگاههای صهیونیستی دنبال کرد. پس از ارائه این دیدگاه، حکومت انگلیس پیشنویس مستندی را در ژوئن 1917م آماده کرد و در آن دیدگاههای وزیر خارجه، «لرد بالفور» (balfor; A.J) و تجربیات قدیمی او را درباره مسائل گذشته و نیز مهاجرین یهودی منعکس و بر مفهوم احداث پناهگاه برای ستمدیدگان صهیونیست تأکید کرد، اما طرف صهیونیستی با این دیدگاه موافق نبود. اندیشه طرفین براساس تفکر وطن ملی یهود که اولینبار در برنامههای کنفرانس صهیونیستها در شهر بازل سوئیس آمده بود، شکل گرفت و درنهایت در جلسه مورخ 31 اکتبر 1917 م کابینه انگلیس، اعلامیهای به شرح زیر از جانب لرد بالفور صادر شد: «... دولت اعلیحضرت پادشاه (انگلستان) به موضوع تأسیس وطن ملی یهودیان در فلسطین با نظر موافق مینگرد و تمامی مساعی خود را به کار خواهد برد تا راه نیل به این هدف را هموار سازد، مشروط بر اینکه هیچ نوع اقدامی صورت نگیرد که به حقوق ملی و مذهبی جماعات غیریهودی در فلسطین و پایه حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر لطمه بزند... .»(2) سپس لرد بالفور در روز دوم نوامبر 1917م. این اعلامیه را همراه با نامهای بدین مضمون برای لرد روچیلد (سرمایهدار و بانکدار معروف یهودی ـ Rokchild; L.W) ارسال داشت: «دوست عزیزم لرد روچیلد بسیار خوشحال شدم از اینکه اطلاع پیدا کردم که به شما نشان حکومت سلطنتی (لرد) اعطاء شده است و اظهارات ذیل را که خواسته صهیونیستها و مورد تأیید شورای وزیران است، تقدیم میکنم». انتشار این اعلامیه در زمان خود توجه زیادی را جلب نکرد و بسیاری گمان کردند پس از مدتی به فراموشی سپرده خواهد شد. صهیونیسم در آن هنگام یکی از رؤیاهایش را آشکار کرده بود، لکن تاریخ غیر از این را نشان داد و شاید بتوان گفت که هیچ سند دیگری در تاریخ، از اهمیت این سند برخوردار نیست. «قبلاً گمان میرفت که این اعلامیه یک اقدام محض انگلیسی است، ولی بعدها مدارک رسمی ثابت کردند که اعلامیه بالفور قبلاً به «ویلسون» رئیسجمهور آمریکا عرضه شده و او موافقت خود را با آن اعلام کرده بود».(3) سپس در تاریخ چهاردهم فوریه 1918 م فرانسه و در تاریخ نهم می 1918م، ایتالیا موافقت خود را با اعلامیه مزبور اعلام کردند. در یک جمله میتوان گفت که اعلامیه بالفور یکی از عجیبترین اسناد بینالمللی تاریخ است، زیرا به موجب آن یک دولت استعمارگر، سرزمین (فلسطین) را که مالک آن نبود، به نیابت از کسانی که مالکش بودند (فلسطینیان) به کسانی بخشید که اصلاً استحقاق آن را نداشتند (صهیونیستها)، فاجعهای که به نحو بیسابقهای در تاریخ به اشغال یک سرزمین و آواره شدن یک ملت منجر گردید. نکته مهم اینکه انگلیس زمانی به این جنایت دست یازید که ارتش آن تحت فرماندهی ژنرال « آلن بی» (ALLeNby; E.H) در جنگ جهانی اول هنوز به بیتالمقدس نرسیده بود و به یمن همراهی متحدان عرب خود که تحت لوای جانبداری از ملت فلسطین ـ که برای آزادی وطن و استقلال خویش مبارزه میکرد ـ در واقع همپیمان انگلیس بودند، به سوی اهدافش پیشروی کرد. سیاستهای از پیشتعیین شده و استعماری انگلیس و همدستی با صهیونیستها برای نابودی فلسطین و ممانعت از شکلگیری سرزمین فلسطین، از زمان جنگ جهانی اول (1918-1914م) آشکار شد. پس از آنکه حکومت انگلیس توسط «مک ماهون» (Mc MahoN) نماینده انگلیس در مصر به «شریف حسین»(4) تعهد سپرد که اعراب را در آزادسازی کشور خود و تحقق وحدت آن کشورها یاری خواهد داد، در مذاکرات و نامهنگاریها با شریف حسین سعی کرد فلسطین را از محدوده کشورهای عربی که وعده آزادی آنها را داده بود، خارج کند و به آن جنبه جغرافیایی و سیاسی خاصی بدهد تا زمینه را برای تسلط انگلیس بر فلسطین فراهم سازد. هنگامی که اعراب از اعلامیه بالفور اطلاع یافتند، تهدید کردند که با دولت عثمانی پیمان صلح جداگانهای را منعقد خواهند کرد. انگلیسیها بیدرنگ به اعراب قول مساعد دادند و از نو وعدههای خود را تکرار کردند، اما باز هم اعلامیه بالفور را پایه اصلی اقدامات خود درباره یهودیسازی فلسطین قرار دادند.
پینوشت ها : [1]ـ راجع به این پیمان در شمارههای بعدی توضیح داده خواهد شد. (مارک سایکس ـ sykes.m نماینده انگلستان و جورج پیکو picot.G نماینده فرانسه) 2ـ بذرهای توطئه، گزیده اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، (تهران: انتشارات اطلاعات، 1366). 3ـ الموسوعة الفلسطینیة، ج 1، دمشق، 1984م، ص 393. 4- ملک حسین معروف به شریف حسین یا شریف مکه و یا سلطان حجاز که رهبری اعراب را علیه سلطه عثمانی به دست داشت و میخواست خود را «پادشاه سرزمینهای عربی» بنامد، با اینکه انگلیسیها پس از تصرف سرزمینهای عربی در جنگ اول، از اجرای قول و قرارهایی که با او داشتند طفره رفتند شریف حسین را صرفاً به عنوان «سلطان حجاز» به رسمیت شناختند، ولی دو پسر او یکی «عبدالله» و دیگری «فیصل» را به ترتیب در سمت پادشاه اردن و سوریه گماردند.
سوتیتر اعلامیه بالفور یکی از عجیبترین اسناد بینالمللی تاریخ است، زیرا به موجب آن یک دولت استعمارگر، سرزمین (فلسطین) را که مالک آن نبود، به نیابت از کسانی که مالکش بودند (فلسطینیان) و استحقاقش را داشتند، به کسانی بخشید که اصلاً استحقاق آن را نداشتند (صهیونیستها)، فاجعهای که به نحو بیسابقهای در تاریخ به اشغال یک سرزمین و آواره شدن یک ملت منجر شد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 248 |